صبح صادق >>  پرونده >> گفتگو
تاریخ انتشار : ۰۶ شهريور ۱۴۰۳ - ۲۱:۰۴  ، 
شناسه خبر : ۳۶۴۴۰۰
محمدحسن یادگاری مستندساز در گفت‌وگو با صبح صادق مطرح کرد
پایگاه بصیرت / گروه پرونده

ملیت داشتن پس از مرزبندی کشورها به شکل امروزی، اهمیت ویژه‌ای پیدا کرده و حفظ هویت ملی جزئی از هویت‌پردازی هر شخص شناخته می‌شود. هر ملتی از ابزارهای گوناگون اجتماعی برای معرفی جامعه خود در سطح بین‌المللی استفاده می‌کند و همانطور که در رویدادهای بزرگ جهانی، مانند جام‌های جهانی ورزش‌های گوناگون، المپیک، جشنواره‌های فیلم و موسیقی و شعر می‌بینیم، حضور افراد از ملت‌های گوناگون هم شور بیشتری به این رویدادها می‌دهد و هم ملت‌ها از آن برای معرفی جامعه و ملیت خود به جهانیان استفاده می‌کنند.
در این میان، فضای رسانه‌ای بین‌المللی به سادگی علیه ورزشکاران ایرانی موضع می‌گیرد. این اتفاق زمانی رخ می‌د‌هد که رسانه‌های معاند با جمهوری اسلامی، دشمنی‌شان را به ورزش می‌کشانند و مسابقات بین‌المللی را به نیات سیاسی خود آلوده می‌کنند. این امر به ویژه در المپیک 2024 پاریس، که با حضور گسترده گروه‌های رسانه‌ای از تلویزیون‌هایی، نظیراینترنشنال همراه بود، بیشتر خودنمایی کرد. حتی مبارزه دو تکواندوکار ایرانی که یکی تحت پرچم مغولستان با تکواندوکار ایران مبارزه کرد یا حتی در حوزه کشتی و ... به خوبی نمایش داده شد و رسانه‌های دشمن، کاملاً تمرکزشان را بر از بین بردن وفاق ملی و هویت ایرانی قرار دادند؛ اما چه می‌شود که عرصه‌ای مانند مسابقات المپیک به صحنه مبارزه برای هویت ملی تبدیل می‌شود و گاهی ورزشکاران ما در این صحنه گیج می‌شوند و حتی بازی را می‌بازند. 
در همین راستا، با «محمدحسن یادگاری» استاد دانشگاه و مستندساز گفت‌وگو کرده‌ایم. یادگاری در کتاب «آن شب در دوحه» تجربه خود از جام جهانی فوتبال قطر را نگاشته و از زاویه‌ای نزدیک به یک رویداد ورزشی جهانی نگریسته است. در این گفت‌وگو، محمدحسن یادگاری درباره نقش آموزش و رسانه در هویت‌بخشی به ورزشکاران سخن می‌گوید.

 چرا هویت‌بخشی برای کسانی که در رقابت‌های بین‌المللی حضور پیدا می‌کنند، به ویژه برای ورزشکاران در میدان‌های بزرگ، باید یک دغدغه ملی باشد؟ 
نگاه ملی‌گرایانه به مسائل گوناگون، به ویژه مسابقات ورزشی، پس از قرن بیستم شکل گرفته و به نظر من اگر قرار بود مسابقات المپیک، مانند مسابقات بازی‌های یارانه‌ای در قرن 21 آغاز شود، به این اندازه ملی‌گرایی در آن اهمیت پیدا نمی‌کرد. مسائل بین‌المللی بسیاری در 150 سال گذشته رخ داده که موجب اهمیت یافتن ملی‌گرایی شده است که البته مزایا و ویژگی‌هایی دارد. مسابقات بین‌المللی یا عرصه‌های نمایشی دیگر، فرصتی برای کشورهای ضعیف‌تر بوده تا در مقابل کشورهای قوی‌تر فرهنگ و جامعه خودشان را معرفی کنند. از این رو باید نگاه کنیم که ما در چه حوزه‌های دیگری در عرصه بین‌المللی، فرصت بروز و ظهور داریم. 

 به نظر شما شرکت در مسابقات بین‌المللی، مانند المپیک و مدال آوردن، فرصت بروز دغدغه ملی‌گرایی است؟
عموماً فرصت‌های کمی برای بروز احساس ملی‌گرایی در سطح بین‌المللی وجود دارد و در کشور ما این مسئله بیشتر مورد نیاز است. بسیاری از پشتوانه‌های فرهنگی و اجتماعی مردمی و تنوع‌بخشی اجتماعی مورد تهاجم دشمنان قرار گرفته است. بنابراین، در حال حاضر این مؤلفه مامن خوبی است که با استفاده از آن مردم را زیر پرچم ایران جمع کنیم. ورزش سنگری است که می‌توان مردم را با حس ملی‌گرایانه دور هم جمع کرد و باید به مثابه یک دغدغه ملی وجود داشته باشد. 

 این اهمیت زیرپرچم بودن، برای چهره‌ای که به عنوان نماینده ایران در جوامع فرهنگی و ورزشی و علمی هستند، در چیست؟
هویت ملی از مؤلفه‌های گوناگونی، مانند دین، باورها و آموزه‌ها شکل می‌گیرد. اینطور نیست که بگوییم ورزشکاران، استادان دانشگاه‌ها یا فعالان اقتصادی که در رویدادهای بین‌المللی شرکت می‌کنند، مجبور به ابراز یا نمایش هویت ملی خود هستند. این گروه‌ها تحت تأثیر آموزش و پرورش، فرهنگ و رسانه که نقش آن بسیار مهم است و در نهایت خانواده، قرار دارند و براساس این آموزه‌ها در سطوح بین‌المللی رفتار می‌کنند. 
ما در بحث انتقال آموزه‌های هویتی ملی به نخبگان و گروه‌های مختلف جامعه کاری نکرده‌ا‌یم. با توجه به سابقه کاری‌ام، می‌توانم بگویم که سخت‌ترین سازمان‌ها برای انجام کارهای فرهنگی، سازمان‌های فرهنگی هستند. چالش‌های بروکراتیک که در سازمان‌های فرهنگی وجود دارد، در سازمان‌های غیرفرهنگی برای کارهای فرهنگی لحاظ نمی‌شود. از سوی دیگر، باید مدیران قدرتمندی را در عرصه‌های آموزشی و پرورشی و رسانه‌ها داشته باشیم و ملی‎گرایی را نهادینه کنیم. 

 همانطور که در این دوره مسابقات المپیک دیدیم، ورزشکارانی از کشورمان تلاش کردند تا هویت ملی خود را نمایش دهند و به مبارزه زیر پرچم کشور خود افتخار کردند. این امر به نظر شما از چه چیزی نشئت می‌گیرد؟ 
این افراد، آموزه‌های مرتبط با هویت ملی را خود فراگرفته‌اند یا بالاخره مورد حمایت نهادهای حاکمیتی بوده‌اند؛ اما این احساس ملی‌گرایی در سال های اخیر ضعیف شده است. از سوی دیگر، محتوای بومی برای عمق بخشیدن به احساس هویت ملی نزد مردم نداشته‌ایم. 

 در هر دوره‌ای که ورزشکاران یا حتی در حوزه‌های دیگر قصد مطرح شدن در جامعه جهانی را دارند، ضدانقلاب کارهایی را با هدف ایجاد تخطئه انجام می‌دهد، به نظر شما این حرکت به چه علت است؟
مسلماً طرف مقابل بسیار دقیق‌تر و با استراتژی بهتر در امر ورزش ورود می‌کند و درباره ورزش ایران هم آگاهی بسیاری دارد. از این سو، ما به اندازه کافی برای پوشش رسانه‌ای ورزشکاران‌مان تلاش نمی‌کنیم. برای نمونه، مقایسه بین تیم رسانه‌ای اعزام شده همراه ورزشکاران المپیکی ایرانی و رسانه‌های خارجی و دشمن، مانند اینترنشنال، نشان می‌دهد تلاش ما به قدر کافی نبوده است. 
در حقیقت، به تصمیمات ضرب‌الاجلی در این حوزه نیاز داریم. مگر در طول سال چقدر فعالیت‌های رسانه‌ای و ورزشی داریم که هویت‌ساز است؟ 

 به نظر می‌رسد رسانه‌های معاند، سوژه خود را وقتی پیدا می‌کنند که ورزشکاران ما روی سکوی قهرمانی قرار نمی‌گیرند. چرا چنین اتفاقی رخ می‌دهد؟ 
دلیل آن کار ناکافی و بد ما در حوزه رسانه‌ای بوده است. طرف مقابل هم کار خود را به درستی انجام می‌دهد. باید این را بپذیریم که در عرصه فرهنگی تخصص‌گرا نبوده‌ایم. یک مدیر رسانه‌ای را در ایران نمی‌شناسم که بتوانم بگویم در جای واقعی خود قرار دارد. 

 به نظر شما چرا رسانه‌های آن طرف آبی تلاش می‌کنند که ورزشکاران ما را جذب کنند؟
بالاخره این افراد ستاره و چهره هستند و مردم به آنان افتخار می‌کنند. آنها برای کارهای رسانه‌ای‌شان به چهره‌های داخلی نیاز دارند و چه کسی بهتر از ستاره‌های ورزشی؟ 

 به نظر شما چه راهکاری وجود دارد که بتوانیم ورزشکاران را نگه داریم یا به کشور بازگردانیم و به نوعی وفاق ملی در این زمینه دست پیدا کنیم؟ 
به نظرم در وهله اول باید سراغ تخصص‌گرایی برویم. در المپیک پاریس ما دو فدراسیون موفق داشتیم که مدال طلا هم در کارنامه خود ثبت کردند؛ کشتی و تکواندو. این فدراسیون‌ها کم‌حاشیه‌ترین دوره را پشت سر گذاشته‌اند که موفق‌ترین دوره آنها هم بوده است. این نشان می‌دهد باید ابتدا تخصص‌گرایی اتفاق بیفتد تا بتوانیم دوباره از ورزش برای ارتقای هویت ملی استفاده کنیم. 
عرصه رسانه، آموزش و پرورش و ... نیز همین امر محقق است؛ یعنی موضوع آموزش و همچنین بازتاب رسانه‌ای فعالیت‌های ورزشی را در اختیار افراد متخصص قرار دهیم و بگذاریم خلاقانه کار خود را پیش ببرند. نکته مهم این است که در دنیا بحث وزارت آموزش و پرورش، صرفاً روی موضوع پرورش متمرکز است؛ چراکه آموزش در حال حاضر در فضای مجازی به راحتی در اختیار همه قرار دارد. 

 به نظرتان برای بیشتر کردن وفاق ملی و فرهنگ شرکت در عرصه‌های بین‌المللی زیر پرچم کشور را با آموزش و پرورش و برنامه‌ریزی‌های بلندمدت می‌توان دنبال کرد؟
این امور موجب افزایش احساس ملی‌گرایی و تقویت هویت ملی می‌شود. از سوی دیگر، در عرصه ورزش، تخصص‌گرایی ورزشی، هویت ورزشی ورزشکاران را ارتقا می‌دهد. در واقع، باید ورزش را با نگاه صنعتی ببینیم که بتواند به خودکفایی و درآمدزایی برسد. به نظر من فدراسیونی کار خود را به خوبی انجام می‌دهد که بتواند درآمدزا باشد؛ اما در حال حاضر نگاه‌ها به ورزش دولتی است؛ مدیر فدراسیون می‌گوید دولت چقدر پول می‌دهد تا بر اساس آن برای فدراسیون خرج کند. تا این نگاه بر ورزش حاکم است، نمی‌توان ارتقای هویت ملی در عرصه ورزشی را انتظار
 داشت.