صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۱۸ مهر ۱۴۰۳ - ۰۶:۰۰  ، 
شناسه خبر : ۳۶۶۵۴۶
بایدهای کاملاً متفاوت طرفین در جنگ کنونی، انتخابات آمریکا و مولفه اسرائیل، بازگشت رژیم صهیونیستی به نقطه صفر؛ یادداشت برخی از روزنامه‌های امروز می باشد.  

بایدهای کاملاً متفاوت طرفین در جنگ کنونی

سعدالله زارعی
«طوفان ‌الاقصی» و «جنگ غزه» یک‌سالگی را پشت‌سر گذاشتند. رژیم اسرائیل اصرار دارد فعلاً به جنگ غزه و من تبع آن ادامه دهد و ما اصرار داریم هرچه زودتر این جنگ متوقف گردد. رژیم غاصب به امید پدید آمدن شرایط خروج موفق به جنگ ادامه می‌دهد و ما توقف جنگ غزه را موفقیت می‌دانیم. به این جهت یکی در حداکثر جنایت ظاهر شده و دیگری در «حد ضرورت» پاسخ داده است. پس در این صحنه حساس دو راهبرد کاملاً متضاد وجود دارد و از این‌رو نمی‌توان از طرفی که می‌خواهد هرچه زودتر این جنگ متوقف گردد، خواست مثل طرفی که به قصد یافتن راهی، دامنه شرارت را گسترش می‌دهد، عمل کند. 
در عین حال صحنه جنگ، از یک‌سو صحنه پاسخ متقابل و هم‌سنگ هم می‌باشد و از سوی دیگر آبستن پدیده‌هایی است که چندان محاسبه‌پذیر نیستند. از این‌رو در طول تاریخ، اداره جنگ، سخت‌ترین موضوع در حکمرانی بوده است و اداره آن به ترکیبی از «شجاعت»، «حکمت» و «حسابگری» وابسته می‌باشد و فقدان هر کدام از این سه، نتیجه جنگ را حتماً به ضرر حکومتی با این مختصات تمام می‌کند. از این‌رو در همه کشورها، تصمیم‌گیری درباره جنگ و صلح به بالاترین نهاد قانونی در یک کشور که دارای صلاحیت‌های لازم بوده و نیز از سوی قاطبه مردم حمایت شود، سپرده شده است. این مهم در ایران، با توجه به شرایط قانونی و سخت‌گیرانه انتخاب ولی فقیه، به این نهاد که بالاترین جایگاه دینی و سیاسی را در کشور دارد، سپرده شده است و حضرت ایشان با بهره‌گیری از مشورت برخی نهادها، از جمله شورای عالی امنیت ملی در این خصوص تصمیم می‌گیرند. 
با توجه به این مقدمه، در تحلیل جنگ کنونی که فعلاً افقی برای پایان آن وجود ندارد و بعید به نظر می‌رسد طی هفته‌ها و ماه‌های آینده متوقف گردد و احیاناً طی دو تا سه سال آینده استمرار پیدا می‌کند، نکاتی وجود دارد: 
1ـ رژیم صهیونیستی در طول یک سال گذشته، بارها اعلام کرده است جنگ کنونی غزه را جنگ بقاء می‌داند. این بدین معناست که رژیم آن را «آخرین جنگ» خود می‌داند که یا با بازیابی سلامت، از آن برمی‌خیزد و یا با شکست، برای همیشه از صحنه حکمرانی جهان بیرون انداخته می‌شود. مقامات ارشد رژیم در همین روزهای اخیر و در توجیه کشتارهای وحشیانه و بی‌رحمانه که درواقع مصداق نسل‌کشی می‌باشد، اعلام کردند «این جنگی برای تغییر معادله است» و دو روز پیش به این جنگ نام «رستاخیز اسرائیل» دادند. هم عبارت «تغییر معادله» و هم عبارت «رستاخیز اسرائیل» بیانگر آن است که اسرائیل روند فعلی منطقه را به ضرر خود و در مسیر منافع دشمنان خود می‌داند و نیز تصریح به آن می‌باشد که رژیم اسرائیل در 7 اکتبر 2023 ـ 15 مهر 1402 ـ مرده است و به امید برخاستن از خاک، به تقلا مشغول می‌باشد. این وضع اسرائیل از نگاه حاکمان ارشد آن و به‌خصوص شخص نتانیاهو و رئیس ستاد کل ارتش و وزیر جنگ آن است و پیرایه‌ای نیست که ما به آن بسته باشیم. 
خب از آن طرف وضع جبهه مقاومت و اضلاع آن به کلی متفاوت است؛ هیچ کدام از اعضای آن؛ از مقاومت غزه، کوچک‌ترین آن تا جمهوری اسلامی، بزرگ‌ترین آن، در وضعیت مرگ و زندگی و رستاخیز قرار ندارند تا اگر هم توجیهی وجود داشته باشد، به اقداماتی شبیه اقدامات رژیم غاصب دست بزنند. بر این اساس، هرچه در طرف مقابل به عنوان ضرورت بقای اسرائیل توصیه می‌شود، در این طرف به عنوان سبب فنا اسرائیل ارزیابی می‌گردد و درست هم هست. بمباران وحشیانه مردم لبنان که از منظر رژیم اسرائیل، ضرورت بقاء به‌حساب می‌آید، از منظر جبهه مقاومت، اسباب فنای رژیم اسرائیل ارزیابی می‌شود. کما اینکه پایین آوردن شعله‌های جنگ که از منظر رژیم اسرائیل، خطرناک ارزیابی می‌شود از منظر جبهه مقاومت، منفعت به حساب می‌آید. اما البته وقتی جنگی رخ می‌دهد و یک طرف بر توسعه دامنه و عمق‌بخشی به آن اصرار دارد، در خیلی از مواقع طرف دیگر در عمل نمی‌تواند دایره جنگ را محدود نگه دارد و لذا ضرورت پیدا می‌کند که شدت به‌خرج دهد اما این تشدید برای او یک راهبرد نیست، ردالفعل است و با سپری شدن ضرورت، کنار گذاشته می‌شود. 
2ـ رژیم صهیونیستی یک سال در یک قطعه کوچک جغرافیایی علیه مقاومت غزه جنگیده است؛ حاصل این جنگ برای دو طرف دردناک می‌باشد. رژیم در این مدت حدود 42 هزار نفر را به شهادت رسانده که حدود 19 هزار نفر از آنان زنان و کودکان بوده‌اند و حدود 100 هزار نفر را زخمی کرده ‌است که حتماً نزدیک به نیمی از آنان نیز زنان و کودکان هستند. در این میان بر اساس گزارش‌های منابع معتبر مختلف، رژیم غاصب بین ده تا بیست درصد رزمندگان عضو گردان‌های رزمی فلسطین را به شهادت رسانده است. اسرائیل نزدیک به 80 درصد خانه‌های جمعیت حدود 2/5 میلیون نفری غزه را ویران کرده است. از آن طرف در طول یک سال گذشته دست‌کم 1200 نفر از نظامیان اسرائیل در باریکه غزه، کرانه باختری و منطقه شمالی فلسطین کشته شده‌اند که این عدد معادل کشته‌های ارتش اسرائیل در جریان عملیات چهارساعته طوفان ‌الاقصی می‌باشد. علاوه ‌بر آن برابر گزارش‌های رسمی رژیم، در این مدت حدود 70 هزار نفر از نظامیان اسرائیلی زخمی شده‌اند که بنا به نقل شرکت بیمه رژیم صهیونیستی، مندرج در روزنامه «یدیعوت آحارنوت» 12728 نفر آنان قطع عضو شده و برای همیشه خدمت در ارتش را ترک کرده‌اند. این آمار گویاست و نیازی به توضیح ندارد. بله دو طرف ماجرا متحمل هزینه‌های انسانی و مالی شده‌اند؛ یکی در مقام تهاجم به زنان، مردان، کودکان و بیماران غیرنظامی و توسل به بمب‌های سنگین و بعضاً آلوده به مواد رقیق‌شده رادیواکتیو و شیمیایی و دیگری در مقام دفاع از خود با استفاده از سلاح‌هایی ده‌ها بار پایین‌تر از سلاح‌های دشمن اسرائیلی، در برابر ارتش مجهز به پیشرفته‌ترین بمب‌افکن‌ها مقاومت کرده است. 
اما درست در روزهایی که ارتش رژیم غاصب مدعی است کار غزه را تمام کرده، در دو منطقه «خان یونس» در جنوب و «جبالیا» در شمال باریکه غزه با حملات فلسطینی‌ها مواجه گردیده است. عناصر مقاومت در خان‌یونس در روز یکشنبه گذشته با شلیک پنج موشک، تل‌آویو را برای چندمین بار مورد تهاجم قرار دادند و در «جبالیا» به صف نظامیان اسرائیلی هجوم برده و متقابلاً رژیم غاصب با هواپیماهای مدرن و بمباران به آنان پاسخ داد. اینها گزارش یک صحنه عینی است نه مجازی و یا ذهنی. بنابراین نه محاصره، نه ریختن حدود 100 هزار تن بمب در یک مساحت 360 کیلومتر مربعی و نه به خط کردن کشورهای غربی در حمایت از رژیم و ارسال سلاح و پول، نتیجه‌ای برای اسرائیل جز یک صورت حساب مفصل نداشته است. وضع اسرائیل در لبنان از این هم دشوارتر است. 
3ـ رژیم غاصب در خصوص لبنان دو سیاست؛ «زدن عناصر رده فرماندهی» در حزب‌الله، با هدف فشل کردن آن و «نفوذ زمینی» در منطقه جنوب ـ حد فاصل لبنان و فلسطین ـ را توأمان دنبال کرده است. این سیاست از زمان به شهادت رساندن «فؤاد شکر»، فرمانده ارشد نظامی حزب‌الله در نهم مرداد‌ماه گذشته به اجرا گذاشته شد و در ادامه به ترور «ابراهیم عقیل» و «علی کرکی» و حدود 15 نفر دیگر از فرماندهان میانی حزب‌الله رسید و به شهادت رهبر عظیم‌القدر مقاومت لبنان آقای سیدحسن نصرالله منجر شد. اسرائیلی‌ها به احتمال زیاد با این گمانه‌زنی که ترور رهبران راه را برای شکست حزب‌الله در برابر اسرائیل هموار می‌کند، به این اقدام دست زدند و بعضی از ما هم باور کردیم که با رفتن دبیرکل و فرماندهان شهید حزب‌الله، کفه معادله نظامی به نفع رژیم غاصب سنگینی کرده است و برای اثبات این نظر به حجم بمباران‌های ضاحیه بیروت، استناد و اشاره کرده‌ایم. اما واقعاً این شاخص معیوبی برای سنجیدن طرف پیروز و طرف شکست‌خورده در این صحنه است چرا که اگر خانه‌ها ویران شوند و فرماندهان به شهادت برسند، اما باز بمباران منازل ادامه یابد، این به معنای آن است که مسئله به پایان نرسیده و هنوز تا پایان داستان ماجراها وجود دارد. حزب‌الله لبنان بعد از شهادت جانگداز دبیرکل و پس از از دست دادن سطحی از فرماندهان خود، گرفتار رخوت و سستی نشد. افزایش سطح شلیک‌ها و رو کردن طرح‌های جدید و جابه‌جا کردن رکوردهای قبلی در حمله به مناطق مختلف رژیم ثابت کرد، با شهادت دبیرکل و فرماندهان، ساختار و سازمان مقاومت لبنان به کار خود ادامه داده و توانسته است جراحت فقدان‌ها را با سرعت التیام بدهد. 
ساعاتی پس از انجام حمله سنگین موشکی نیروی هوا فضای سپاه به مواضع حساس امنیتی، مخابراتی و نظامی رژیم، در مرکز و جنوب آن، ارتش رژیم غاصب با هدف تصویرسازی از یک پیروزی در سالگرد طوفان ‌الاقصی و جنگ غزه، با به‌کارگیری لشکرهای 36 و 146 زرهی و بهره‌گیری از پشتیبانی تیپ ویژه 91، در میانه مرز مشترک لبنان و فلسطین، دست به تجاوز زد و گمان ‌کرد با توجه به‌شدت بمباران‌های ضاحیه و رعب ناشی از آن و به‌خصوص به واسطه شهادت دبیرکل، حزب‌الله توان مقاومت در برابر هجوم سنگین لشکرهای زرهی ندارد، اما نفوذ ارتش بلافاصله با واکنش شدید عملیاتی حزب‌الله مواجه گردید. ارتش اسرائیل با دادن دست‌کم 11 کشته و حدود 30 زخمی عقب نشست. ارتش اسرائیل در طول این هفت یا هشت روز، چند بار دیگر به خطوط حزب‌الله در مارون‌الرأس و عیتاالشعب نزدیک شد اما نتوانست به داخل رسوخ کرده و سرپل بگیرد. عملیات ناموفق زمینی رژیم به همراه تأثیر خوارکننده عملیات وعده صادق 2 بر کشورهای اروپایی عضو ناتو، سبب شد فرانسه و آلمان که در این یک سال بی‌دریغ از جنایات رژیم حمایت کرده‌اند، لب به انتقاد گشوده و حتی از لزوم تحریم تسلیحاتی اسرائیل سخن بگویند! 
جالب این است که در زمان حملات تروریستی اسرائیل علیه ساکنان و ساختمان‌ها در ضاحیه و ترور جمعی از فرماندهان مقاومت، شبکه عبری «کان» اسرائیل از یک نظرسنجی خبر داد که طی آن 86 درصد یهودیان غاصب ساکن در اطراف غزه و شمال فلسطین که در یک سال گذشته به دلیل حملات مقاومت فلسطین و لبنان ناگزیر به ترک منازل شده‌اند، گفته‌اند حتی پس از توقف جنگ به این منازل بازنمی‌گردند! 62 درصد گفته‌اند دیگر هرگز در اسرائیل احساس امنیت نخواهند کرد، 42 درصد گفته‌اند هیچ اعتمادی به تحقق وعده‌های ارتش مبنی بر غلبه بر مقاومت ندارند و 35 درصد گفته‌اند حماس در این جنگ به پیروزی رسیده است. جالب این است که برابر آخرین نظرسنجی غربی‌ها در غزه، 67 درصد ساکنان آواره باریکه غزه گفته‌اند بر ضرورت ادامه حکومت حماس بر غزه در پایان جنگ تأکید دارند و حاضر به پذیرش افرادی از حکومت خودگردان نیستند.

انتخابات آمریکا و مولفه اسرائیل

عبدالرضا فرجی راد

آرمان امروز: آمریکای دموکرات در هر دو مورد وعده صادق تلاش کرده که از شدت پاسخ اسراییل بکاهد.
نتانیاهو و کاخ سفید همدیگر را تحمل می کنند اگر زمان برگزاری انتخابات در آمریکا نزدیک نبود تا حالا همچون کلینتون و اوباما، بایدن و هریس هم با نتانیاهو به کاسه کوزه هم زده بودند.
بالاخره ارتباط با اسرائیل برایشان و با اون لابی یهود که اثر گذار است در اولویت است مثل بسیاری از کشورهای دیگر.
در حمله اول وعده صادق نیز یادآوری شد که رابطه امریکا با ایران و اسراییل صفر و صد نیست. یعنی اهمیت ایران صفر و اهمیت اسراییل ۱۰۰ نخواهد بود.
به هر دلیل ژئوپلیتیکی ایران هم برای امریکا اهمیت دارد ولی در کنار آمدن با ایران هم مشکلات فراوان وجود دارد که ملاحظات داخلی هم برایشان مهم است.
هم آمریکا به ایران نیاز دارد و هم ایران و الا اینقدر گفت و گو نمی کردند.
پس در مواقع ضروری و حساس مثل امروز لبنان باید کاری کرد که دست امریکا کمی باز شود تا بیشتر به اسرائیل فشار بیاورد.
به جز دیپلماسی راهی وجود ندارد که هر چه زودتر این جنایات اسراییل متوقف بشود. نتانیاهو از انتخابات آمریکا حداکثر سو استفاده را می کند و کاخ سفید این را خوب می داند.
حتی ممکن است نتانیاهو در نزدیکی انتخابات کاری کند در جبهه و برخورد با ایران که اوضاع به نفع ترامپ تمام شود.
به هر حال نتانیاهو ترجیح می دهد تا یک چهره جمهوری خواه در آمریکا در راس امور باشد.
جنگ در خاورمیانه بیش از اندازه طولانی شده است و نتانیاهو نیز همین را می خواهد و شاید برای ادامه دار شدن آن نیز اقدامات دیگری انجام دهد.

بازگشت رژیم صهیونیستی به نقطه صفر 

هادی محمدی

در سالگرد عملیات طوفان‌الاقصی که ارکان اساسی رژیم صهیونیستی را در ابعاد نظامی و اطلاعاتی هدف قرار داد و با غافلگیری، حاکمیت این رژیم را آنچنان به چالش کشید که طی ۲۴ ساعت همه دستگاه‌های حکومتی و خدماتی در وضعیت ازهم‌گسیخته قرار گرفتند و این توصیف وزیر خارجه امریکا طی دیدار از اسرائیل در روز عملیات طوفان الاقصی بود. این در حالی بود که اسرائیل با قدرت گرفتن نتانیاهو، ما ه‌ها در تنش سیاسی و اجتماعی فلج‌کننده به سر می‌برد و پیامد‌های عملیات طوفان‌الاقصی نیز بر شکاف‌ها و جبهه‌بندی‌های سیاسی تا سطح ترکیب حکومتی و حتی در داخل حزب حاکم لیکود نیز کشیده شد. واکنش‌های رژیم صهیونیستی به این شکست و سرافکندگی و تحقیر در مقابل مقاومت شجاع غزه، با اقدامات وحشیانه هوایی و گلوله‌باران بی‌هدف و سپس با عملیات‌های زمینی دنبال شد و به جای تحقق اهداف اعلام شده در غزه و علیه مقاومت، طی یک سال همه اشکال جنایت و نسل‌کشی و ویرانی را که شاید با وحشی‌گری مغول و هیتلر قابل‌قیاس باشد، به اجرا گذاشت. پایداری مردم غزه و توان مقاومت در این باریکه محاصره شده هیچ توصیف دیگری جز یک معجزه در قبال اقدامات جنایت‌بار رژیم صهیونیستی ندارد و همین امر موجب شد صحنه‌های دلخراش از کشتار کودکان و زنان و مردم عادی غزه، موج اعتراض جهانی و به تدریج دولت‌ها را برانگیزد و مؤسسات بین‌المللی که همواره ابزار سیاست‌های استعماری بوده‌اند نیز زبان به اعتراف بگشایند و دادگاه بین‌المللی لاهه نیز با درخواست آفریقای جنوبی و تعداد دیگری از کشور‌ها به ابعاد کیفری جنایات جنگی و ضد بشری و نسل‌کشی، به این رخداد تاریخی وارد شوند. حزب‌الله از فردای طوفان‌الاقصی و در واکنش به اقدامات شدید صهیونیست ها، با هدف حمایت از غزه دست به اقدامات خود زد که به تدریج با همراهی جبهه مقاومت، اهرم فشار به صهیونیست‌ها را برای توقف جنگ و جنایت تشکیل دادند. اسرای صهیونیست در دست مقاومت غزه که سند شکست و تحقیر رژیم صهیونیستی بودند، به عامل جدیدی در شکاف اجتماعی و حتی حکومتی تبدیل شده و به نمادی برای ناکامی نتانیاهو در یک سال گذشته تبدیل شدند. بن بست در غزه و ضربات مهلک حزب‌الله موجب شد اولویت حمله به لبنان در دستور کار صهیونیست‌ها قرار گیرد و با کمک همه‌جانبه و مداخله امریکا، ترور رهبران و فرماندهان حزب‌الله و عملیات تروریستی سایبری در شبکه پیجر و بی‌سیم، هزاران زخمی و ده‌ها شهید به جا گذاشت و رژیم صهیونیستی با تکیه بر این دستاوردها، به دنبال یک تصویر از پیروزی و اقتدار بود که با انتقام وعده صادق از سوی ایران در خون‌خواهی شهید اسماعیل هنیه، رژیم صهیونیستی به نقطه صفر خود بازگشت. اگر در توصیف رهبری معظم انقلاب، مقاومت غزه و جبهه مقاومت، رژیم را به ۷۰ سال قبل و احساس تهدیدی وجودی رسانده بود، ولی وعده صادق ۲ و قبل از آن وعده صادق ۱ بر این بن‌بست و احساس تهدید موجودیتی افزود. رژیم صهیونیستی که هیچ توافق سیاسی را در شرایط فعلی نمی‌پذیرد و آن را نشانه دیگری از شکست و تحقیر خود می‌داند، رویکرد افزایش تنش و جنگ‌افروزی را با امید به اینکه امریکا را وارد این باتلاق پرهزینه کند، از عربده و خط و نشان چیزی را کم نگذاشته، ولی هم رژیم صهیونیستی و هم امریکا می‌دانند هر ماجراجویی جدید علیه ایران، واکنش مضاعف بر این رژیم و همه طرف‌های ثالث در کمک به این رژیم را در بر می‌گیرد که هزینه‌ها و پیامد‌های آن با گسترش جنگ منطقه‌ای، برای امریکا، غرب و رژیم صهیونیستی قابل تحمل نیست. آنچه پیش روی امریکا و نتانیاهو و رژیم صهیونیستی قرار دارد این است که با استمرار جنگ در چند جبهه، منتظر رویکرد‌های حمایتی جدید از سوی امریکا و رئیس‌جمهور جدید در امریکا باشد تا از بن‌بست و تهدید موجودیتی خارج شود. این امر بدیهی است و در تجربه جنگ‌های رژیم صهیونیستی نیز با مقاومت ثبت شده که رژیم جنگ طولانی و فرسایشی را به‌ویژه اگر به خسارت و تلفات در بخش‌های مدنی آن کشیده شود، تحمل نخواهد کرد، یعنی اینکه گزینه فرار به جلو و جنگ‌افروزی گسترده و منطقه‌ای، نه‌تن‌ها امریکا و رژیم، بلکه دامنه پیامد‌های ویرانگری برای دیگر متحدان و همکاران منطقه‌ای و غرب در بر خواهد داشت و از کنترل آن‌ها خارج خواهد شد. این شرایط دقیقاً همان مفهومی است که رهبران نظامی و استراتژیست‌های اسرائیلی و امریکایی به نتانیاهو گوشزد کرده‌اند که با فقدان یک راهبرد روشن برای پایان دادن به جنگ، رژیم را به مرز فروپاشی خواهد کشاند.

مسیریابی رشد اقتصاد دانش بنیان

هادی اسکندری
اقتصاد دانش بنیان به عنوان یکی از عوامل موثر در رشد و توسعه اقتصادی در دهه‌های اخیر شناخته می‌شود، چنان که کشورهای مختلف توسعه یافته و یا در حال توسعه از نظر اقتصادی توجه ویژه‌ای در حمایت از فعالان این حوزه داشته و سهم قابل توجهی در تولید ناخالص داخلی (GDP) این کشورها دارد. شرکت‌های دانش بنیان به عنوان بنگاه‌های اقتصادی برپایه دانش فعالیت می‌کنند و محصولات و خدمات نوآورانه و فناورانه خود را که در نتیجه خلاقیت، ابداعات و اختراعات خود تولید و عرضه می‌کنند، نقش موثر و بسزایی در رشد اقتصادی کشورها ایفا می‌کنند.
نتیجه یک بررسی ساده نشان می‌دهد سیلیکون ولی در آمریکا که به قلب فناوری جهان معروف است و شرکت‌های دانش بنیان متعدد و غول‌های فناوری دنیا مانند اپل، فیس بوک، تسلا، آمازون، اینتل، سیسکو، پی پال، ادوب و لینکدین را در خود جای داده است، سهم قابل توجهی در رشد تولید ناخالص این کشور دارد. مجله بین المللی Thought Economics در بخشی از مقاله‌ای با عنوان «واقعیت‌های سیلیکون ولی» که سال گذشته منتشر کرد، آورده است :« خلیج سانفرانسیکو (معروف به سیلیکون ولی) با تولید ناخالص داخلی ۸۴۰ میلیارد دلار اگر یک کشور مستقل می‌بود، هجدهمین اقتصاد بزرگ جهان بزرگ تر از اقتصاد هلند و عربستان سعودی و سوئیس و فقط کمی کوچک تر از ترکیه و اندونزی بود».
آلمان نیز به عنوان یکی از بزرگ ترین کشورهای تولید کننده جهان، با تولید ناخالص داخلی بیش از ۴ تریلیون دلاری با سهم ۲۳ درصدی در جایگاه اولین کشورها از نظر سهم تولیدات مبتنی بر پایه دانش بنیان ازGDP  محسوب می‌شود.
در ایران، طبق گزارش‌های منتشر شده در ایرنا و وب سایت وزارت کشور به نقل از رئیس صندوق نوآوری و شکوفایی کشور، سهم دانش بنیان‌ها در تولید ناخالص داخلی کشور حدود ۲.۷ درصد است که در برنامه هفتم توسعه افزایش این رقم به ۷ درصد هدف گذاری شده است.  طبق سند چشم انداز و برنامه هفتم توسعه سهم ویژه‌ای از تولید ناخالص ملی برای شرکت‌های دانش بنیان در نظر گرفته شده و امتیازات حمایتی نظیر معافیت‌های مالیاتی و لغو حق بیمه قراردادی مختص این شرکت‌ها پیش بینی شده است و برای تامین منابع مالی این شرکت‌ها نیز اعطای اعتبار مالیاتی تحقیق و توسعه صنایع برای همکاری با شرکت‌های دانش بنیان و همچنین اخذ مالیات از صادرات محصولات خام و نیمه‌خام و تخصیص آن به اکوسیستم اقتصاد دانش‌بنیان می‌تواند نقش موثری در رشد این حوزه داشته باشد. اما آن طور که شاهد آن هستیم این حمایت‌ها برای توسعه و رشد اکوسیستم دانش بنیان کشور کافی نبوده و همچنان این شرکت‌ها در فعالیت‌های خود با چالش‌ها و مسائل مختلفی مواجه هستند که در آسیب شناسی‌های متعددی که در عملکرد و فعالیت‌های این شرکت‌ها انجام شده، مواردی مانند تامین مالی ، دسترسی نداشتن به اطلاعات و آمار مورد نیاز، نبود تعامل سازنده با صنایع بالادستی، نیروی انسانی، بازاریابی و فروش، امور حقوقی و قراردادی، تامین مواد اولیه (داخلی و خارجی)، تامین ارز و ثبت سفارش، ورود به بازارهای خارجی و صادرات، انتقال ارز حاصل از صادرات در کنار مسائل مالیاتی و تامین اجتماعی از مهم ترین موانع جاری در مسیر فعالیت و رشد این شرکت‌ها به شمار می‌آید.
علاوه بر این‌ها وجود فرایندهای پیچیده، ناهماهنگی بین دستگاه‌های اجرایی و عدم توزیع مناسب و عادلانه و بعضا وجود رانت در اعطای امتیازات و تسهیلات در نظر گرفته شده، باعث شده است با وجود این حمایت‌ها در واقع بهره برداری هدفمند از این موارد در رشد و توسعه این حوزه را کم اثر کند. با وجود برون سپاری بخشی از فرایندهای ارزیابی شرکت‌ها و اعطای امتیازات و تسهیلات مذکور به کارگزاران بخش خصوصی که عمدتا از فعالان این حوزه هستند، با توجه به موارد فوق به نظر می‌رسد برای فعال تر شدن اقتصاد دانش بنیان در اقتصاد کشور و رسیدن به جایگاه واقعی خود ضروری است معاونت علمی و فناوری و اقتصاد دانش بنیان ریاست جمهوری به عنوان متولی اصلی این بخش با همکاری سایر دستگاه‌های اجرایی و نظارتی مرتبط و با مشارکت ذی نفعان و بازیگران فعال این حوزه، ضمن تشکیل کارگروهی تخصصی، نسبت به آسیب شناسی و تجدید نظر در سیاست گذاری‌ها و باز طراحی فرایندهای جاری برای توزیع هدفمند و موثر این تسهیلات و به طور خاص در توسعه صادرات تولیدات این حوزه و با بررسی و آسیب شناسی عملکرد و نتایج  فعالیت کارگزاران این بخش به ویژه صندوق‌های پژوهش و فناوری غیردولتی، در مسیر رشد و توسعه اقتصاد دانش بنیان به عنوان یکی از محورهای رشد اقتصادی کشور اهتمام ورزیده و اقدامات جدی و موثرتری داشته باشند.
 

توهم خود پیروز پنداری!

محمدكاظم انبارلویی
عملیات طوفان‌الاقصی به توهم خودپیروزپنداری صهیونیست‌ها پایان داد. یک سال از این عملیات اعجاب‌انگیز، قهرمانانه، متهورانه،خارق‌العاده و محیرالعقول می‌گذرد.موشک‌باران حماس از غزه به تل‌آویو هرروز ادامه دارد. حماس و جهاد اسلامی مثل یک کشتی‌گیر ماهر و کارآزموده که در ثانیه‌های اول چند امتیاز پیروزمندانه گرفته و می‌خواهد تا آخر زمان کشتی بازی را اداره کند، ظاهر شد. صهیونیست‌ها سعی کردند با سروصورت زدن حریف، نتایج بازی را تغییر دهند اما نتوانستند. یک سال است این تلاش را با ۴۲ هزار شهید، ۹۷ هزار زخمی و شخم زدن غزه با بمباران‌های وحشیانه ادامه دادند، اما هیچ نتیجه‌ای نگرفتند. آن‌ها در غزه حتی یک امتیاز یا یک پیروزی به دست نیاوردند تا روی آن مانور بدهند. رزمندگان حماس هرروز به شکار تانک‌ها و زدن سربازان تروریست صهیونیستی مشغول هستند. موشک‌پرانی ادامه دارد اسرای اسرائیلی را هنوز در چنگال خود حفظ کرده‌اند و تازه عملیات استشهادی در درون سرزمین‌های اشغالی را هم کلید زدند!

رژیم صهیونیستی ناکام از جنگ غزه به دنبال دستاوردسازی در حمله به حزب‌الله و جنوب لبنان است. آن‌ها همان سیاست نسل‌کشی ، انجام جنایات جنگی ، کشتارجمعی ، ترورهای کور و ویران کردن خانه‌ها ،مساجد ، بیمارستان‌ها و اماکن مردمی را دنبال می‌کنند. آن‌ها در جنگ روایت‌ها شکست‌خورده‌اند و جامعه جهانی را علیه خود برانگیخته‌اند.
صهیونیست‌ها همچنان از جبهه مقاومت ضربات مهلکی دریافت کرده‌اند و دو پاسخ سنگین از سوی ملت ایران دریافت کرده‌اند و نمی‌دانند چگونه دو ضربه را جبران کنند.
جنگ غزه طولانی‌ترین جنگ طی ۷۵ سال گذشته است. جنگی که انگاره «خودپیروز پنداری» صهیونیست‌ها را به‌عنوان یک توهم نشان داد. آمریکا در «تله جنگ» در غرب آسیا گرفتارشده است. حماس به توهم خودبرتربینی و خودبزرگ‌بینی صهیونیست‌ها پایان داد. فریادهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل مردم در ۵ قاره جهان هر نوع روایتی که رسانه‌های آمریکایی و صهیونیستی از جنگ غزه ساخته بودند را باطل کرد. روایت مقاومت در غرب آسیا یک روایت مسلط در افکار عمومی جهان است.
ابطال روایت صهیونیست‌ها حتی در نظام حقوقی جهان تا آنجا پیش رفت که دیوان بین‌المللی دادگستری لاهه اعلام کرد : «اسرائیل یک کشور غیرقانونی است»  پیش‌ازاین هم این مرجع بین‌المللی تروریست‌های صهیونیستی را به جرم جنایت جنگی ،کشتارجمعی ، نسل‌کشی و نقض حقوق بشر محکوم و مجرم شناخت.
آنچه ناظران جهانی از دور به صحنه نبرد نگاه می‌کنند این است با شهادت هر فرد فلسطینی یا عناصر مجاهد جبهه مقاومت صدها تن به صفوف مبارزان علیه صهیونیست‌ها اضافه می‌شود. با کشته شدن هر سرباز اسرائیلی موج مهاجرت و فرار سربازان از میدان‌های نبرد و ترس تروریست‌های حاکم بر سرزمین‌های اشغالی شدت می‌گیرد. 
دستاورد صهیونیست‌ها از جنگ یک‌ساله غزه پرده‌برداری از واقعیت سبوعیت این رژیم بود. آن‌ها می‌دانند کشتار کودکان، زنان و زدن بیمارستان‌ها و مدارس و مساجد یک دستاورد نیست، اما چاره‌ای جز این ندارند. آن‌ها شرارت و «بی‌دستاوردی» را به پذیرش شکست ترجیح می‌دهند.
نبرد یک‌ساله غزه با پیروزی حق بر باطل و پیروزی مجاهدان مقاومت به‌زودی پایان خواهد گرفت. این خبر دیروزود دارد اما سوخت‌وسوز ندارد.
ما وسط معرکه نبرد اراده‌ها هستیم. اراده مقاومت طی یک سال گذشته مصمم‌تر از هرزمان بر اراده اشرار و جنایتکاران جهانی غلبه دارد. نصرت الهی نزدیک است.
 

گرامیداشت روز جهانی پست

۱۵۰ سال ارتباط برای توانمندسازی مردم جهان

امیرحسام اسحاقی

روز جهانی پست هرساله در نهم اکتبر (18 مهر) با هدف آگاهی‌بخشی از نقش پست در زندگی روزمره مردم، کسب‌وکار و توسعه اجتماعی-اقتصادی گرامی داشته می‌شود. امسال در آستانه صد‌و‌پنجاهمین سالگرد تأسیس اتحادیه‌ جهانی‌ پست (UPU)، شعار‌ «۱۵۰ سال برقراری ارتباط و توانمندسازی مردم در سراسر جهان» انتخاب شده است. در این روز، کشورهای عضو UPU ترغیب می‌شوند تا علاوه بر نمایش دستاورد‌ها و معرفی خدمات ویژه، به تبادل تجارب پستی با یکدیگر بپردازند. اتحادیه جهانی پست با ۱۹۲ کشور عضو، یک آژانس تخصصی سازمان ملل متحد در شهر برن سوئیس است که در‌ یک‌و‌نیم قرن گذشته، سیاست‌های پستی واحدی را بین کشورهای عضو، هماهنگ و از یک شبکه پستی فراگیر برای تسهیل انتقال مرسوله و گسترش ارتباطات در سراسر جهان پشتیبانی می‌کند. بنا بر گزارش اتحادیه جهانی پست، اکنون بیش از 1.5 میلیارد نفر (حدود 28 درصد از جمعیت بزرگسال جهان) از طریق شبکه‌های پستی به خدمات مالی مانند پرداخت، انتقال پول و پس‌انداز دسترسی دارند. این شبکه‌ با بیش از ۶۵۰ هزار دفتر و پنج میلیون کارمند، نقش مهمی در نظام مالی جهانی ایفا می‌کند؛ به‌طوری که بیش از یک‌چهارم جمعیت بزرگسال جهان از طریق مراکز پستی از خدمات مالی رسمی بهره‌مند شده‌اند. همچنین توزیع مرسوله‌ها در مناطق بسیار دوردست را که سایر مراکز امکان دسترسی ندارند، ممکن ‌کرده است؛ به‌ویژه در مناطقی که کسب‌وکارهای غیررسمی کوچک رونق بیشتری دارد. صنعت بیمه نیز در گسترش این شبکه پستی نقش درخور توجهی داشته است. بیش از 53 درصد دفاتر پستی جهان در سال 2021 از خدمات بیمه‌ای برخوردار بوده‌اند؛ این رقم در سال 2016 حدود 38 درصد بود. اتحادیه جهانی پست‌ امیدوار است بتواند با همکاری شرکت بیمه چندملیتی فرانسوی آکسا (AXA) که ارائه‌دهنده انواع خدمات بیمه‌ای و یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های بیمه در جهان است، تا سال 2026 از 20 میلیون مشتری بیشتر در سراسر جهان حمایت کند. سرانه پستی در ایالات متحده هزارو 200، اتحادیه اروپا ۹۰۰ و ایران ۲۰ است. در ایران، شمار واحدهای پستی روستایی چهارهزار‌و ۴۰۹ و واحدهای پستی شهری دومیلیون‌و ۵۶۷ واحد است. طبق گزارش فصلنامه آماری از شاخص‌های حوزه ارتباطات در بهار ۱۴۰۳ در بخش عملکرد شرکت ملی پست ایران و شرکت‌های خصوصی ارائه‌دهنده خدمات پستی، کل ترافیک پستی کشور ۷۰‌میلیون‌و‌۲۶۵‌هزار‌و ۷۱۷ مرسوله بوده که حدود 94 درصد آن توزیع موفق بوده‌ است. در این گزارش، میانگین سرعت سیر مرسوله‌های با اولویت ۲.۷۳ درصد و میانگین سرعت سیر مرسوله‌های سریع ۱.۳۹ درصد اعلام‌ شده است. گفته‌ می‌شود‌ ترافیک ثبتی شرکت ملی پست، ماهانه حدود ۲۳ میلیون مرسوله است که ۸۹ درصد آن به‌موقع (در مدت تعیین‌شده) به مقصد می‌رسد. برخی کارشناسان، پایین‌بودن کیفیت و مطلوبیت خدمات شرکت ملی پست را ناشی از نوع مالکیت آن می‌دانند. نرخ‌نامه‌های این شرکت دولتی، بر اساس تصمیم نهاد‌های نظارتی مانند سازمان حمایت و سازمان تنظیم مقررات تعیین می‌شود. از این‌رو نرخ‌های قبول و توزیع مرسوله بر اساس قیمت و هزینه‌های تمام‌شده نیست؛ این در حالی است که نرخ هزینه خدمات شرکت‌های غیردولتی، متناسب با نوسانات تورمی و به صورت شناور تعیین می‌شود. در چنین شرایطی، تعهد شرکت ملی پست ایران به اتحادیه جهانی پست برای اجرائی‌شدن پست سبز که با هدف کمک به کربن‌زدایی و کاهش گازهای گلخانه‌ای در دستور کار قرار گرفته، نیازمند توسعه و تجهیز زیرساخت‌های این طرح در کشور است. اکنون بسیاری از سازمان‌های پستی در جهان، تحت تأثیر مسائل اجتماعی و زیست‌محیطی توسعه و فشار جنبش‌های زیست‌محیطی، پارادایم توسعه پایدار، توسعه سبز، توسعه دوستدار طبیعت یا اکولوژیک، در حال انتقال ناوگان خود به وسایل نقلیه جایگزین با انرژی‌های تجدیدپذیرند و زیرساخت‌های خود را برای اجرای طرح‌های بازیافت و به‌اشتراک‌گذاری مسائل زیست‌محیطی در دسترس قرار می‌دهند. شبکه جهانی پست دارای گسترده‌ترین شبکه حمل‌ونقل است. این بخش به‌عنوان یکی از ابزارهای حاکمیتی، باید برای اشاعه هرچه بیشتر فرهنگ استفاده بهینه از خودرو، حفظ محیط‌ زیست، کاهش آلودگی هوا، کربن‌زدایی و کاهش گازهای گلخانه‌ای، تحول در نظام اداری و ارتقای بهره‌وری ملی، گام‌های مؤثرتری بردارد.

ابزاری که اتحادیه جهانی پست برای اندازه‌گیری و تجزیه‌وتحلیل ردپای کربن صنعت پست طراحی کرده، در همین راستا صورت گرفته است. سازمان‌های پستی کشورهای عضو اتحادیه با این ابزار می‌توانند از طریق یک پلتفرم آنلاین و تعاملی که به زبان‌های مختلف در دسترس است، عملکرد خود را با استفاده از 20 شاخص عملکردی مانند «انتشار به‌ ازای هر مرسوله پستی» و «انتشار به ازای هر کارمند» اندازه‌گیری کنند. به‌ گفته محمود لیائی، مدیرعامل شرکت ملی پست، پست ایران نیز بر پایه فناوری اطلاعات، برنامه‌ها و الزامات اتحادیه جهانی پست و با بهره‌گیری از ظرفیت شرکت‌های دانش‌بنیان و استارتاپی، طرح حذف خودپستچی‌گری و کاهش مراجعات حضوری مردم به دستگاه‌های خدمت‌رسان از طریق ارسال پیامک به مشتری به جای تحویل رسید کاغذی، نوسازی ناوگان حمل‌ونقل، راه‌اندازی هاب‌های پستی، تجهیز مراکز تجزیه و مبادلات به سورتینگ هوشمند و راه‌اندازی مراکز نوآوری را آغاز کرده و به‌کار‌گیری از موتورهای برقی برای موزعین و حمل‌ونقل مرسولات پستی، جایگزینی لفاف‌های سبز تجزیه‌پذیر به‌ جای کارتن‌ و برگزاری دوره‌های آموزشی آشنایی با مفاهیم پست سبز را در دستور کار قرار داده است. با این وجود، سهم بخش خصوصی از ناوگان لجستیک سبز را نمی‌توان نادیده گرفت و باید در این بخش نیز علاوه بر واگذاری موتورسیکلت‌ و خودروهای برقی بدون کربن در قالب تسهیلات بانکی یا به شرط تملیک، زیرساخت‌های شارژ باتری، تعمیر و نگهداری و مکانیک این ناوگان را نیز مهیا کرد. هر سفر نامه‌رسان در شهر تهران بالغ بر ۳۰۰ و در سایر شهرها به‌طور متوسط ۲۰۰ نفر سفر را کاهش می‌دهد.

پاسخ موشکی ایران به اسرائیل و آغاز به کار «منوتو»
محمد رستم‌پور 
 ژنرال مکنزی، فرمانده سابق ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا (سنتکام) که نیروها و عملیات‌های آمریکا در جنوب آسیا، خاورمیانه و بخش‌هایی از شمال آفریقا را مدیریت می‌کرد، در گفت‌وگو با شبکه سی‌بی‌اس نیوز، در میان جملات تهدید‌کننده منافع و منابع ایران، به نکته‌ای اشاره می‌کند که از نگاه بسیاری مغفول ماند: «ایران با هدف قرار دادن ساختمان موساد در قلب تل‌آویو نمایش بزرگی نشان داد». یک روز پس از عملیات برق‌آسا و گیج‌کننده «وعده صادق 2» ویدئویی از یک خبرنگار آمریکایی منتشر شد که از کنار حفره ایجاد شده نزدیک همان ساختمان موساد گزارش می‌داد و از حجم تخریب و دقت موشک ایرانی، ابراز حیرت می‌کرد. آنچه در تصاویر، ویدئوها و گزارشات مکتوب خبری و تحلیلی رسانه‌های مختلف جهان بیرون آمد، معطوف به 2 محور بود: اراده ایران برای تلافی و قدرت ایران برای هدف‌گیری پایگاه‌ها، تأسیسات و تجهیزات نظامی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی. 
اما چه چیزی این تصویر بزرگ را ساخته؟ اجزای این تصویر و این تلقی کاملا صحیح چیست؟ به تعبیر ساده‌تر، اراده و قدرت ایران را چه می‌سازد؟ چه چیزی باعث می‌شود ایران هم اراده کند و هم بتواند چشم در چشم دشمن دون و جنایتکار و شروری که هیچ نهاد، بازیگر و سازمانی را طاقت و تاب رویارویی با هاری‌اش نیست، بایستد؟ 
برای پاسخ کافی است به نماز جمعه 13 مهر بازگردیم. واقعیت این است که آن میزان که از شجاعت و درایت رهبر انقلاب در برپایی مجلس عزای سیدحسن نصرالله و حضور در این رزم سیاسی و نمایش حماسه گفته شده و به درستی هم گفته شده، از حضور شمار خیره‌کننده جمعیتی که مصلای تهران و خیابان‌های اطراف آن را از ساعات نخست صبح پر کردند، گفته نشده. هیچ کشوری به اعمال اراده خود در عرصه‌های مختلف میدانی نظامی، سیاسی و اقتصادی موفق نخواهد شد مگر به وفاداری و وطن‌پرستی و جانبازی پشتیبانانی که حاضرند تمام نیروی خود را به کار گیرند و از جان مایه بگذارند. نمی‌توان دقت و شدت اصابت موشک‌های ایرانی را دید و از مهندسان، دانشگاهیان و انبوه جوانان مبتکر و نخبه‌ای که در کشور مانده‌اند و با حقوق و مزایایی شبیه بسیاری از مردم کشوری که درگیر تحریم و بعضا ناکارآمدی سازوکارهای حکمرانی است، به شکل گمنام و متواضعانه مشغول زندگی‌اند، سخن نگفت. موشک‌های قدر، عماد، خیبر و فتاح که بر سر صهیونیست‌ها فرود آمد، کیلومترها دورتر از فلسطین اشغالی، روی پرتاب‌کننده‌هایی از پایگاه‌هایی از سراسر پهنه ایران سوار شدند. فناوری شلیک موشک‌های دوربرد ایران، وارداتی نیست و به دست و فکر جوانان ایرانی ساخته شده. مهم‌تر از سوختی که می‌تواند فلز را از یک وضع طبیعی به یک وضع راهبردی تبدیل کند، سوختی است که می‌تواند با خطای اندک، شکار را در فاصله‌ای بسیار دور صید کند. اقدام به ترور دانشمندان و تحریم دانشگاه‌ها و مراکز علمی ایران هم اتفاقا به همین دلیل است. علم و فناوری آن هم دانش بومی و وطنی جز مبتنی بر یک زیست‌بوم اجتماعی پدید نمی‌آید. با این نگاه است که آغاز به کار دوباره شبکه منوتو معنای سیاسی و فراتر از آن، معنای راهبردی می‌یابد. مرور فعالیت این شبکه نشان می‌دهد اتفاقا خلاف برخی نظرات، منوتو در تغییر سبک زندگی در حوزه اجتماعی و سفیدشویی پهلوی موفقیت‌هایی داشته است. تغییرات نسلی و رشد شتابان استفاده از شبکه‌های اجتماعی که خرده‌فرهنگ‌ها و آداب زیستی، پوششی و غذایی متفاوتی پدید می‌آورد، به ساخت آن رفتارگونگی مورد نظر منوتو کمک کرده اما واقعیت آن است که منوتو به دنبال تأسیس یک ایدئولوژی است. تفکیک ایران از جمهوری اسلامی، فهم سانتیمانتالیستی از منافع ملی، تلقین تصویر اینستاگرامی از پهلوی، زیر سؤال بردن استقلال فکری سازنده انقلاب اسلامی و تمرکز بر خطاها، اشتباهات و حتی فسادهای رخ داده درون جمهوری اسلامی با هدف تضعیف مقاومت ذهنی از طریق تزریق نوعی اباحه‌گری و خودمحوری، از ابعاد و اضلاع این ایدئولوژی است. تصویر بزرگ «وعده صادق»، اراده و دقت ایران را نشان می‌دهد و تصویر کوچک‌تر، پشتیبانی عمومی از حرکت قدرتمندانه ایران در حمایت از مظلوم و بویژه رویارویی جسورانه با اسرائیل قلدرمآب است، به علاوه کارآمدی فناوری و دانش بومی حاصل ذهن و باور جوانانی که مثل همه مردم ایران و در میان آنها زندگی می‌کنند و چه بسا ممکن است با همه تصمیمات یا رویدادهای سیاسی حاکمیت ایران در ارکان مختلف هم موافق نباشند. منوتو به مقابله با این 2 رکن آمده و کوشش خواهد کرد جمعیت آسیب‌دیده از وضعیت اقتصادی اما امیدوار و سربلند به فردای کشور را به نوعی بی‌تفاوتی بکشاند و آن هسته علمی مجاهد و کوشای سازنده موشک را به انحای مختلف از خدمت منافع ملی به خدمت نفسانیت یا رفاه تبلیغی تصنعی سایر کشورها درآورد. منوتو به جنگ اراده‌ای آمده است که حتی ژنرال مکنزی را هم به اعتراف واداشت و آن چیزی نیست جز جمهوری اسلامی ایران.