صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۹  ، 
کد خبر : ۳۶۶۳۴۴

یادداشت روزنامه‌های یکشنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۳

«طوفان الاقصی»‌، نقطه عطفی بزرگ در مبارزات ملت فلسطین، دستاورد‌های طوفان الاقصی، رسانه تهاجمی دربرابر صهیونیسم؛ یادداشت برخی از روزنامه‌های امروز می‌باشد.

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز یکشنبه‌ ۱۵ مهر

«طوفان الاقصی»‌، نقطه عطفی بزرگ در مبارزات ملت فلسطین 

 «ناصر أبوشريف»/ عضو دفتر سیاسی جنبش جهاد اسلامی و نماینده جنبش در ایران
در سالگرد عملیات «طوفان الاقصی»، با افتخار و عزت در برابر این دستاورد تاریخی می‌ایستیم که نقطه عطفی در مسیر مبارزه با دشمن صهیونیستی بود. این عملیات فقط یک رویداد گذرا در چارچوب مقاومت فلسطین نبود، بلکه تجلی حقی مشروع برای مردم مظلوم فلسطین در دفاع از خود و سرزمین‌شان بود. این عملیات پاسخی قاطع به دشمنی بود که از هیچ‌گونه جنایتی در حق ملت فلسطین‌، از جمله جنایات جنگی، نسل‌کشی و تروریسم سازمان‌یافته، دریغ نمی‌کند، و تمامی این اقدامات با حمایت و تبانی آشکار بین‌المللی انجام می‌شود.
* دلایل عملیات
عملیات «طوفان الاقصی» در لحظه‌ای حساس از تاریخ ملت ما انجام شد؛ هنگامی که دشمن با حمایت بی‌حد و مرز آمریکا به دنبال اجرای نقشه‌ای استعماری بود که هدف آن نابودی نهائی مسئله فلسطین و تبدیل اسرائیل به تنها رهبر منطقه تحت حمایت آمریکاست. این طرح تنها به دنبال هدف قرار دادن مردم فلسطین نبود، بلکه قصد داشت تمامی نیروهای مقاوم و مخالف هژمونی آمریکا و صهیونیسم در منطقه را مهار کند و کل امت اسلامی را تحت سلطه رژیم صهیونیستی درآورد.
این عملیات برای شکستن این توطئه صورت گرفت و پیامی قوی به همه کسانی که پشت این نقشه هستند ارسال کرد که مقاومت فلسطین و همه نیروهای آزاد منطقه، اجازه اجرای این طرح را نخواهند داد. «طوفان الاقصی» ضربه‌ای استراتژیک به دشمن و ائتلاف آمریکایی - صهیونیستی بود؛ آنها در تلاش بودند تا واقعیتی استعماری جدید را تثبیت کنند، اما این عملیات محاسباتشان را به هم ریخت و بسیاری از توهماتشان را فروپاشید.
* آثار عملیات
 عملیات «طوفان الاقصی» نه‌تنها یک ضربه نظامی بود، بلکه لرزشی عمیق در تصویر رژیم صهیونیستی ایجاد کرد؛ رژیمی که همواره سعی در ارائه خود به عنوان یک قدرت شکست‌ناپذیر داشت. این تصویر دروغین به‌گونه‌ای غیرقابل اصلاح تخریب شد و ضعف این رژیم در برابر ایستادگی مقاومت فلسطین آشکار شد. در پی این عملیات، اسرائیل به ارتکاب جنایات بیشتر علیه بشریت دست زد تا انتقام بگیرد و از حمایت مطلق غرب، به‌ویژه ایالات متحده، بهره‌مند شد که همچنان به ارائه حمایت‌های سیاسی، نظامی و دیپلماتیک به این رژیم ادامه می‌دهد.
اما همان‌طور که شاهد بودیم، این جنایات نتوانست جهان را ساکت کند، بلکه برعکس، حقیقت جنایتکارانه این رژیم را به جهانیان نشان داد. کشتارهایی که اسرائیل علیه کودکان، زنان و سالمندان بی‌دفاع مرتکب شد و تخریب سیستماتیک زیرساخت‌ها دیگر بر کسی پوشیده نیست. گزارش‌های بین‌المللی شروع به افشای این جنایات در برابر ملت‌های جهان کرده‌اند. ما شاهد تغییرات گسترده‌ای در افکار عمومی جهانی به نفع مسئله فلسطین بوده‌ایم و صداهایی که به اشغالگری اعتراض می‌کنند و از حقوق ملت فلسطین دفاع می‌کنند روز به روز افزایش می‌یابند.
* پس از عملیات
امروز، ما در آستانه مرحله‌ای جدید و خطرناک در مبارزه با این رژیم قرار داریم. ما در برابر یک مسئولیت تاریخی قرار داریم که باید با همه توان به مقاومت در برابر این پروژه صهیونیستی - آمریکایی در همه جبهه‌ها ادامه دهیم. ما باید ضربات خود را به دشمن تقویت کنیم، نه‌تنها در جبهه نظامی، بلکه در حوزه‌های رسانه‌ای، سیاسی و دیپلماتیک نیز باید فعال باشیم تا چهره دروغین این رژیم را برای جهان افشا کنیم. ما باید به جهانیان تأکید کنیم که اسرائیل یک رژیم بیگانه با این منطقه است، که نه به آن تعلق دارد و نه می‌تواند بخشی از آن باشد. باید امت را بیدار کنیم و حقیقت این رژیم غاصب و نقش مخربی که در بی‌ثباتی منطقه‌ ایفا می‌کند را به آنها نشان دهیم.
قبل از هفتم اکتبر، ما مردمی بودیم که تحت اشغال، محاصره و سرکوب قرار داشتیم، اما پس از هفتم اکتبر و با وجود افزایش جنایات علیه ما، مبارزه ما برای جهان روشن‌تر شد. صلح واقعی در این منطقه محقق نخواهد شد و ملت فلسطین به آرامش نخواهند رسید تا زمانی که این اشغالگری ناپسند از هر وجب از سرزمین فلسطین پایان یابد. همان‌طور که خداوند متعال فرمود: « فأما الزبد فیذهب جفاء و أما ما ینفع الناس فیمکث فی الأرض.» اشغالگری به‌زودی نابود خواهد شد و مقاومت با یاری خدا به پیروزی خواهد رسید.
این مرحله نیازمند وحدت صفوف ما و ایستادگی در برابر تمامی توطئه‌هاست و تمرکز ما باید بر ادامه مبارزه باشد. ما باید امت را از خواب بیدار کنیم، و تلاش‌ها را برای مقابله با این رژیم و حامیانش و همدستانش یکپارچه کنیم. هیچ آرامشی برای ما، ملت ما و منطقه ما وجود نخواهد داشت تا زمانی که فلسطین آزاد شود؛ همه فلسطین.
* نصرالله نمادی برای مقاومت
از سوی دیگر امروز با اندوه فراوان، شهادت فرمانده مجاهد، سید حسن نصرالله را گرامی می‌داریم؛ شخصیتی که به نقطه عطفی در تاریخ مقاومت اسلامی تبدیل شد و یکی از تاثیرگذارترین و موفق‌ترین رهبران پروژه اسلامی بود. سید حسن نصرالله با دستاوردهای خود، فراتر از مرزها عمل کرد و به نمادی برای مقاومت در برابر سلطه صهیونیستی و آمریکایی تبدیل شد، نه‌تنها در لبنان بلکه در سراسر جهان عربی و اسلامی.
شهادت سید حسن نصرالله ضایعه بزرگی است، اما در عین حال تأکیدی بر استمرار پروژه مقاومت اسلامی است که وی به تثبیت آن کمک شایانی کرد. سید حسن نصرالله به عنوان یکی از تاثیرگذارترین شخصیت‌ها در جهان عربی‌، مقاومت را به پیروزی‌های تاریخی رساند و قدرت رژیم صهیونیستی را تضعیف کرد. وی ثابت کرد که اراده مقاومت پیروز خواهد شد. دستاوردهای سید حسن نصرالله او را به فرمانده‌ای بی‌نظیر و نمادی برای مقاومت در برابر استکبار جهانی تبدیل کرد.
میراث سید حسن نصرالله، روح و کلمات او در ذهن و قلب تمامی طرفداران و دوستدارانش و تمامی آزادگان جهان جاودانه خواهد ماند. سخنرانی‌ها و کلمات او همواره منبع الهام بوده و در حافظه ملت‌هایی که از او درس پایداری و مقاومت گرفتند، حک شده است. این میراث عظیم به عنوان چراغی روشن، مسیر آزادی و مقاومت را برای همگان روشن خواهد کرد.
امروز، در آستانه مرحله‌ای جدید و حساس از نبرد با رژیم صهیونیستی قرار داریم. تأکید می‌کنیم که این پروژه مقاومت اسلامی که سید حسن نصرالله نماینده آن بود، همچنان ادامه خواهد یافت. خون شهدا، به‌ویژه سید حسن نصرالله، هرگز بی‌ثمر نخواهد ماند. میراث روحانی و جهادی او به عنوان نوری روشن بر مسیر مقاومت خواهد درخشید. در پایان تأکید می‌کنیم که پروژه‌ای که سید حسن نصرالله رهبری کرد، هرگز متوقف نخواهد شد و پیروزی نزدیک است، به اذن خداوند. خداوند رحمت کند فرمانده شهید، سید حسن نصرالله را و ما را از کسانی قرار دهد که بر راه او ثابت‌قدم هستند تا زمانی که این رژیم صهیونیستی غاصب نابود شود.
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز یکشنبه‌ ۱۵ مهر

دستاورد‌های طوفان الاقصی

مصطفی قربانی
عملیات طوفان الاقصی که در هفت اکتبر سال گذشته از سوی جنبش مقاومت اسلامی (حماس) انجام شد، در ابعاد تاکتیکی و راهبردی دارای دستاورد‌های متعددی است که همه این دستاورد‌ها را می‌توان ذیل یک دستاورد که اتفاقاً مهم‌ترین دستاورد این عملیات است، تعریف کرد. این دستاورد همانا قرار دادن روند تحولات رژیم صهیونیستی در مسیر زوال و فروپاشی است، زیرا قبل از طوفان الاقصی، رژیم صهیونیستی با مرتفع شدن نگرانی‌هایش بابت حفظ موجودیت و بقای خود، درصدد توسعه قدرت و وادار کردن کشور‌های منطقه به پذیرش خود در قالب «معامله قرن» بود. 
با این حال، با گذشت یک سال از عملیات طوفان الاقصی، رژیم صهیونیستی بابت حفظ بقای خود به‌شدت در هراس قرار دارد و درواقع، با طوفان الاقصی امروز این رژیم در موقعیتی قرار گرفته که پیش از این هرگز آن را تجربه نکرده بود. این موقعیت هم همانا احساس تهدید وجودی است. اعتراف نخست وزیر سفاک این رژیم منحوس مبنی بر محاصره شدن از شش جهت و اینکه وی متعهد به تضمین بقای رژیم است، به‌خوبی گویای آن است که این رژیم تهدید وجودی را به طور محسوسی لمس می‌کند. 
در همین راستا باید گفت که طوفان الاقصی آغاز روندی برای از بین بردن افسانه شکست‌ناپذیری رژیم صهیونیستی بود، زیرا این عملیات نه تنها آغاز شکست‌های نوین این رژیم بود، بلکه در سلسله عملیات‌هایی که بعد از طوفان الاقصی از سوی سایر اضلاع مقاومت انجام شد، رژیم صهیونیستی را به «کتک‌خور منطقه» تبدیل کرد. به تعبیر دقیق‌تر، پیش از طوفان الاقصی، اراضی اشغالی چندان در تیررس مقاومت نبود و رژیم صهیونیستی با اتکا به افسانه گنبد آهنین، احساس می‌کرد که از ضربات احتمالی مقاومت در آینده در امان است، اما با هدف قرار گرفتن عمق سرزمین‌های اشغالی در عملیات‌های همه اضلاع مقاومت به‌ویژه در دو عملیات وعده صادق ۱ و ۲، اکنون هیچ نقطه‌ای در سرزمین‌های اشغالی امن محسوب نمی‌شود. به همین دلیل، در کنار ترس فراگیری که در میان ساکنان این سرزمین‌ها ایجاد شده است، روند مهاجرت معکوس از رژیم صهیونیستی شدت گرفته و حتی براساس برخی گزارش‌ها، میزان مرگ و میر بر اثر مشکلات قلبی در شمال سرزمین‌های اشغالی، حدود ۲۰ درصد افزایش یافته است. بنابراین، با طوفان الاقصی، راهبرد جبهه مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی به‌خوبی پیش رفته است، راهبردی که می‌توان از آن به «فروپاشی از درون» نام برد که در قالب «جنگ فرسایشی» پیش می‌رود. 
با توجه به آنچه گفته شد، طوفان الاقصی در حکم یک شکست ترمیم‌ناپذیر، به طوفانی برای ذوب کردن رژیم صهیونیستی تبدیل شده است. مبتنی بر این وضعیت است که این رژیم به بازی «مرد دیوانه» روی آورده و با نسل‌کشی و واکنش‌های غیرانسانی درصدد است روندی را که با طوفان الاقصی آغاز شده است به نفع خود تغییر دهد. 
در کنار این دستاورد‌ها می‌توان از یک دستاورد روانی- رسانه‌ای هم برای طوفان الاقصی نام برد، بدین ترتیب که با طوفان الاقصی، در سایه ارائه روایت درست، فراروایت صهیونیست‌ها از مسئله فلسطین دچار فروپاشی شد و غاصبانی که در جای محقان قرار گرفته بودند، نزد افکار عمومی جهانی در جایگاه واقعی خود تعریف شدند. به همین دلیل، پس از طوفان الاقصی شاهد اعلام انزجار جهانی از صهیونیست‌ها و جنایات آن‌ها در غزه بوده‌ایم. 
با توجه به آنچه گفته شد، طوفان الاقصی در سه سطح راهبردی، تاکتیکی و قدرت روایت، توازن را به نفع مقاومت و به ضرر رژیم غاصب تغییر داده است.
عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز یکشنبه‌ ۱۵ مهر

رسانه تهاجمی دربرابر صهیونیسم

علی بخشی‌زاده

جنگ سرنوشت‌ساز جریان مقاومت با رژیم صهیونیستی از طوفان بزرگ و ضد‌اشغالگری الاقصی تا میدان نبرد در لبنان، روبه گسترش است. نبردی که در یک‌سو اراده مردان مجاهد مقاومت در مبارزه با صهیونیسم را به تصویر می‌کشد و در سوی دیگر «اتاق فرمان» آمریکایی این جنگ که قلاده رژیم هار و جنایتکار صهیونیستی را رها کرده نشان می‌دهد.

مقاومت چندلایه از حزب‌ا... تا حماس خاکریز اول برای امنیت کشور‌های منطقه و عزت اسلام است، چرا که صهیونیسم تهدیدی برای همه کشور‌های منطقه بوده و طبعا در این برهه مهم تاریخی نباید در پرده غفلت، سکوت و بی‌تفاوتی افتاد، بلکه وجوب ایستادگی یکپارچه امت محمد (ص) در برابر این باند تبهکار، جهادی قطعی و بی‌قضاست.
در این بستر؛ «رسانه» مکمل «میدان» در این نبرد سرنوشت‌ساز است. رسانه می‌تواند با نقش‌آفرینی جهادی ــ تهاجمی و مبتنی بر چهار بُعد «سرعت»، «کیفیت»، «دقت» و «صحت»، در برابر تهاجم شناختی دشمن، آرایش هجومی بگیرد؛ کما این‌که در یک‌سال گذشته از شروع طوفان‌الاقصی و به‌ویژه در عملیات وعده صادق‌۲ به‌خوبی نشان داد که از عهده این نقش برآمده است. در روز‌های گذشته شاهد عملیات قدرتمند وعده صادق۲ بودیم که؛ همه ملزومات بازدارندگی همچون، قطعیت تهدید، اراده استفاده از تسلیحات، ارسال پیام هراس به دشمن و غافلگیری را به‌صورت کامل در خود ارائه داد. 
کنار آن، شور و شادی ملت ایران و مردم کشور‌های منطقه را دیده‌ایم که از نیرو‌های نظامی ما حمایت کرده‌اند. ناگفته پیداست که قدرت مردم فراتر از موشک و مهم‌ترین عرصه تولید قدرت نرم و سخت برای انقلاب اسلامی در دفاع از تمامیت ارضی، عزت ملی و کیان جمهوری اسلامی ایران است. اما؛ این پشتوانه در معرض تهدید رسانه‌ای دشمنان است، بنابراین می‌بایست همان‌گونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی در نمازجمعه اقتدار‌آفرین دیروز درباره «تعلل‌ناپذیری» و «شتاب‌نازدگی» قدرت بازدارندگی فرمودند، نظام رسانه‌ای انقلاب اسلامی نیز عالمانه و به لحظه عمل کند.
رسانه‌ملی جمهوری اسلامی ایران در برابر جنگ روانی روز‌های اخیر، خاصه پس از عملیات وعده صادق۲، بسیار مسئولانه در جایگاه درست، ابتکار عمل در «جنگ روایت‌ها» و بیان روایت اول را به‌دست گرفت. در این جنگ رسانه‌ای، نگذاشته‌ایم روایت دشمن بر رخداد بچربد و با وجود تلاش امپراتوری رسانه‌ای نظام سلطه، آمریکا و صهیونیسم، شکست بزرگ امنیتی ــ اطلاعاتی رژیم روبه زوال، بر تیتر رسانه‌های جهان نشست. از این زاویه، نظام جهادی ــ تهاجمی رسانه انقلاب اسلامی، می‌بایست ضمن هجوم به روایت‌سازی دشمن، سپر بزرگ خنثی‌سازی شبهات، دروغ‌پراکنی، یأس‌انگاری و ایجاد اختلافات دشمنان نظام در جامعه باشد. امروز جنگ اراده‌هاست و رسانه مهم‌ترین ابزار این نبرد است. چنانچه در چند روز بین شهادت سید مقاومت تا ضربه کاری وعده صادق۲، افکار عمومی به‌شدت تحت حمله شناختی دشمن با هراس‌افکنی، یاس‌انگاری و القای ضعف بود. لیکن ورق برگشته است. شلیک ایران به قلب تل‌آویو هم میدان وهم جنگ روایت‌ها را ازدشمن ستانده وبایستی رسانه این دستاورد راقوی‌ترو هجومی‌تر از قبل، تبیین کند و پیش ببرد.

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز یکشنبه‌ ۱۵ مهر

ابعاد مغفول در سیاستگذاری ما درباره اسرائیل

دکتر علی میرزا محمدی

درباره مساله سرزمین‌های اشغالی و ساکنان فعلی آن شامل اسرائیل، دولت خود گردان فلسطین( کرانه باختری رود اردن و باریکه غزه) و ساکنان قبلی آن که به اجبار کوچانده شده‌اند تاکنون دو طرح پیشنهاد شده است: طرح دو دولتی و طرح مبتنی بر یک دولت واحد. اما واقعیت آن است که بیشتر کشورهای جهان، از آن جمله بیشتر کشورهای عربی، تمرکز خود را بر طرح دو دولتی و تاسیس دولت فلسطین در کنار دولت اسرائیل گذاشته‌اند. در این میان، طرح پیشنهادی کشور ما، نه مبتنی بر طرح دو دولت بلکه مبتنی بر همه‌پرسی است که سال‌ها قبل توسط رهبر انقلاب در اجلاس عدم تعهد مطرح شده است. بر اساس این طرح، باید از تمام مردم فلسطین اعم از مسلمان، مسیحی، یهودی و فلسطینی‌هایی که آواره شده و در کشورهای دیگر پناهنده شده‌اند، همه‌پرسی شود و نظام آینده حاکم بر سرزمین‌های اشغالی با مراجعه به آرای عمومی شکل بگیرد.
بر اساس این طرح، نابودی مردم یهودی ساکن سرزمین‌های اشغالی، به هیچ وجه مد نظر نیست؛ بلکه اساس آن، تشکیل حکومتی بر اساس خواست همه اقوام این سرزمین، فارغ از مذهب، زبان و نژاد است. به عبارت صریح‌تر، ضدیت جمهوری اسلامی ایران با ماهیت نژاد پرستانه و ایدئولوژیکی اسرائیل است که دولتی مبتنی بر نادیده گرفتن حقوق دیگر ادیان، نژادها و زبان‌ها و بر اساس کوچاندن اجباری و غصب سرزمین‌های اجدادی آنها و استیلای نژاد و دین یهود به جای دیگر ادیان است.
اما پرسش آن است آیا آنچه در جریان است به ویژه در دستگاه فرهنگی و دیپلماسی ما و آنچه در رسانه‌های داخلی و بین‌المللی تبلیغ می‌شود با طرح پیشنهادی کشور ما در تناسب و هماهنگی قرار دارد؟
واقعیت آن است که به دلایل زیر، ما از دستیابی به طرح پیشنهادی خویش فاصله عمیقی داریم و لازم است در سیاست‌های خویش تجدید نظر کنیم:
تاکید بر تمایز بین دولت اسرائیل و اهالی سرزمین‌های اشغالی : این طرح با تمایز بین مردم سرزمین‌های اشغالی و حاکمیت دولت اسرائیل، حساب آنها را از همدیگر جدا می‌سازد. جالب آنکه دولتمردان اسرائیل نیز تظاهر می‌کنند بین دولت و مردم ایران تمایز قایل می‌شوند و در مخاطب قرار دادن مردم ایران نیز همیشه به این مساله اشاره می‌کنند. در گفتمان حاکمیت ایرانی، این مساله مورد غفلت قرار می‌گیرد؛ به این معنا که تمایز بین مردم یهود ساکن در اسرائیل و دولت و ایدئولوژی صهیونیستی چندان پررنگ نمی‌شود. این مساله از منظر جامعه‌شناسی رسانه دارای اهمیت کلیدی است. دشمنی با کلیت یک ساختار، بدون مشخص نمودن مرزبندی‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، دینی و ایدئولوژیکی یا دشمنی تمام عیار، فقط انرژی‌ها و سرمایه های یک کشور را به باد می‌دهد. در این صورت به مردم آن کشور و کل دنیا، اینگونه القا می‌شود که با دشمنی تمام عیار و بدون مرزبندی، ما در پی آن هستیم که کل مردمان آن سرزمین را از بین ببریم یا مجبور به ترک آن کنیم!؟ بر این اساس، سیاستگذاری‌های رسانه‌ای ما در راستای تاکید بر تمایز بین مردم و حاکمیت سیاسی سرزمین‌های اشغالی قرار ندارد و از این مساله، رژیم صهیونیستی به نفع بقای خویش بهره می‌گیرد. این مساله، هم با موانع سخت‌افزاری و هم نرم‌افزاری مواجه است. در بعد نرم افزاری، لازمه ایجاد رابطه رسانه‌ای با مردم ساکن در سرزمین‌های اشغالی، آشنایی با لایه‌های سیاسی و اجتماعی آن، پرورش افراد مسلط به زبان عبری، شناخت جغرافیایی مناطق مختلف، شناخت تعاملات بین مردم غیر یهودی با مردم یهودی، شناخت احزاب و نهادهای مدنی فعال در اسرائیل و … می‌باشد.
در بعد سخت‌افزاری، لازم است نهادهای رسانه‌ای مختلفی به زبان‌های عبری، عربی و انگلیسی برای ساکنان سرزمین‌های اشغالی راه‌اندازی شود. همچنین توسعه نهادهای پژوهشی دانشگاهی و فرادانشگاهی که بر مطالعات سرزمین‌های اشغالی متمرکز شوند از اولویت‌ها خواهد بود.
در حال حاضر تنها رسانه عبری زبان صدا و سیما، شبکه رادیویی «صدای داوید‌» است که فقط در طول روز، ۳۰ دقیقه برنامه (آنهم فقط برای یهودیان خاورمیانه) پخش می‌کند. همچنین دانشگاه‌های محدودی در تهران بر مطالعات مناطق اشغالی متمرکز هستند.
بر طرف شدن موانع ارتباط رسانه‌ای با ساکنان سرزمین‌های اشغالی، مزایای زیادی برای سیاست‌های منطقه‌ای و جهانی ما به همراه خواهد داشت:
نخست اینکه، اینکار می‌تواند تردید در مشروعیت موجودیت اسرائیل و شکاف در لایه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی آن را تشدید کند. نسلی از یهودیان در اسرائیل متولد و رشد یافته‌اند که تاوان کوچاندن اجداد خود و فتنه از پیش طراحی شده در تشکیل دولت اسرائیل را می‌پردازند. این افراد حتی اگر خودشان هم بخواهند نمی‌توانند به کشورهای ابا و اجدادی خود در اروپا یا دیگر نقاط جهان برگردند. در نتیجه بیدار کردن وجدان خفته آنها رسالتی است که می‌تواند در سیاستگذاری‌های رسانه‌ای ما مد نظر قرار گیرد. اینکار حتی اگر نتواند فشار داخلی برای پذیرش همه‌پرسی در مناطق مختلف اسرائیل را فراهم کند حداقل تردید در مشروعیت سیاست‌های جنگ افروزانه، نژادپرستانه و ضدفلسطینی اسرائیل را افزایش خواهد داد.
تاکید بر دموکراتیک بودن طرح: این طرح به خوبی نشان می‌دهد که خواست جمهوری اسلامی نه مبتنی بر اخراج خشونت آمیز مردم یهودی ساکن در سرزمین‌های اشغالی، بلکه مبتنی بر همه‌پرسی به عنوان روشی دموکراتیک است که حقوق همه اقوام را فارغ از محدودیت های قومیتی، مذهبی و زبانی مد نظر قرار می‌دهد.
واقعیت تلخ آن است که عدم تبیین سیاست جمهوری اسلامی ایران درباره مساله اسرائیل، این فکر را به اذهان یهودیان ساکن سرزمین‌های اشغالی القا کرده است که نابودی اسرائیل به معنای نابودی ساکنان یهودی آن است. در صورتیکه این فکر ماهیتی غیر انسانی دارد و با سیاست انسان‌گرایانه حاکمیت ایران در تضاد قرار دارد. مخاطب قرار دادن یهودیان ساکن اسرائیل می‌تواند این واقعیت را باورپذیر کند که قوم یهود از مظلومین اعصار گذشته در اروپا، به ظالمان کنونی خاورمیانه استحاله پیدا کرده‌اند، طوریکه خواسته و ناخواسته، حقوق انسانی فلسطینیان را ضایع می‌کنند و ظلمی بزرگ بر انسان هایی روا می‌دارند که در تاریخچه ظلم بر قوم یهود نه تنها نقشی نداشته‌اند بلکه با مهمان نوازی، التیام بخش زخم‌های کهنه آنها بوده‌اند.
فعالیت‌های دیپلماتیک و بین المللی: بازوی دوم در اجرای طرح همه پرسی در سرزمین‌های اشغالی، فعالیت‌های دیپلماتیک و بین‌المللی است. رایزنی با دیگر کشورها و کشاندن رژیم اسرائیل به دادگاه‌های بین‌المللی و نشان دادن ماهیت نژادپرستانه آن گامی دیگر است که در صورت تقارن با فشار افکار عمومی به ویژه یهودیان خسته از ماهیت غیر انسانی حاکمیت اسرائیل، می‌تواند بارقه امیدی برای همه‌پرسی در راستای تشکیل دولت واحد دموکراتیک در سرزمین‌های اشغالی باشد.
واقعیت این است طرح پیشنهادی همه‌پرسی در سرزمین‌های اشغالی به رغم ثبت در سازمان ملل به صورت مناسب مطرح نشده است و دستگاه دیپلماسی ما نتوانسته است این طرح مبتنی بر دموکراسی را به خوبی به جهانیان معرفی نماید. بر این اساس، لازم است در کنار تقویت محور مقاومت در مقابله با تهدیدهای نظامی اسرائیل، به بسترهای اجرایی شدن این طرح در میان مدت و بلند مدت نیز توجه نمود.

عناوین اخبار روزنامه شرق در روز یکشنبه‌ ۱۵ مهر

بحران خاورمیانه و دکترین آیت‌الله

محسن هاشمی رفسنجانی
خطبه‌های نمازجمعه رهبر معظم انقلاب، فصل جدیدی در حوادث خاورمیانه گشود. در شرایطی که صداوسیما و رسانه‌های ملی، پس از ترور شهید سیدحسن نصرالله بر طبل جنگ و تنش می‌کوفتند، رهبر انقلاب به‌صراحت بر لزوم آرامش و پرهیز از شتاب‌زدگی در مقابله با اقدامات رژیم صهیونیستی تأکید کردند و این شرایط لزوم تدوین و تبیین دکترین سیاست خارجی نظام را متناسب با شرایط موجود بیش‌ازپیش نشان می‌دهد.

شرایط امروز بی‌شباهت به سال‌های نخست انقلاب نیست. در ابتدای انقلاب، یکی از مسائل مهم کشور وجود جریانات تندرو در کشور بود.

در سیاست خارجی، جریانی وجود داشت که اولویت نخست را صدور انقلاب، آن‌هم از نوع سخت‌افزاری و نظامی به دیگر کشورهای مسلمان و حتی غیرمسلمان جهان سوم می‌دانست.

 فعالیت خودجوش شهید محمد منتظری، فرزند مرحوم آیت‌الله منتظری، در این حوزه با تأسیس واحدهای نهضت‌ها در سپاه پاسداران از سوی سیدمهدی هاشمی از نزدیکان ایشان تداوم پیدا کرد و حتی پس از دستگیری سیدمهدی هاشمی در میانه دهه 60 این تفکر از طرف طیف انقلابی تندرو ادامه یافت و در شرایطی که نظام درصدد تعامل با عربستان سعودی برای یافتن راهی برای خاتمه جنگ و انزوای صدام بود، این گروه اقدام به اعزام مواد منفجره به جده کردند که از طرف پلیس عربستان دستگیر شدند و مسئله‌ای بر مشکلات بی‌شمار سال‌های سخت دهه 60 افزوده شد. در نگاه این طیف، هدف اصلی انقلاب اسلامی مبارزه با استکبار جهانی و امپریالیسم بود و طبیعی است که برای تحقق این هدف، هزینه‌هایی مانند آسیب‌دیدن دیپلماسی کشور و منافع ملی باید پذیرفته شود. با خاتمه دفاع مقدس، فصل جدیدی در سیاست خارجی کشور گشوده شد که مبدع آن‌ آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی بود. ایشان دیدگاه خود را در سیاست خارجی در چارچوب دکترین «ام‌القری» تدوین و تبیین کرد. در دکترین ام‌القری، مبنا و اساس سیاست خارجی و تعامل برون‌مرزی نظام جمهوری اسلامی، حفاظت، تقویت و توانمندسازی ایران به‌عنوان ام‌القرای جهان اسلام یعنی مرکز و محور کشورهای اسلامی است و هر اقدامی که به ایران آسیب برساند، در راستای اهداف  انقلاب نیست. 

این دکترین در برابر دیدگاه جریان انقلابی تندرو قرار داشت که با قربانی‌کردن ایران می‌خواست اهداف انقلاب اسلامی را محقق کند، اما آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، انقلاب اسلامی را میوه و محصول ایران می‌دانست و هر اقدامی را که منجر به ضربه به منافع ملی ایران و زندگی و آینده مردم ایران بشود، خلاف اهداف اصلی انقلاب می‌دانست.

البته این دکترین ریشه در تفکر اصیل اسلامی و قرآن دارد، همان‌گونه که زمانی که در سال 1360، نیروهای انقلابی تندرو قصد ورود به جنگ با اسرائیل را داشتند و حتی نیرو اعزام کردند، امام خمینی اولویت نخست کشور را دفاع از ایران در برابر تجاوز عراق عنوان کرد و رزمندگان را از سوریه و لبنان به ایران بازگرداند.

اکنون پس از گذشت نزدیک به نیم‌قرن از پیروزی انقلاب، مجددا دوگانه تندروی و عقلانیت در سیاست خارجی ما مطرح شده است. نباید شهادت سیدحسن نصرالله که خود از چهره‌های شاخص گفتمان عقلانیت در مقاومت اسلامی بود و بارها به صراحت امنیت و عادی‌سازی در روابط خارجی جمهوری اسلامی را یکی از عوامل مهم برای حفظ مقاومت اسلامی در برابر رژیم صهیونیستی عنوان کرده بود، ایران را به ورطه شتاب‌زدگی و تندروی در سیاست خارجی سوق دهد؛ همان امری که رهبر انقلاب روز جمعه صراحتا نفی کردند. واقعیت آن است که اگر در جریان تقابل با اسرائیل منافع ملی ایران آسیب ببیند یا زندگی عادی مردم دچار اختلال و کاستی شود، بازنده مقاومت اسلامی و برنده رژیم صهیونیستی است، چراکه با تضعیف ایران، جریان مقاومت مهم‌ترین حامی خود را از دست می‌دهد.

کسانی که امروز با تابلو و ژست انقلابی‌گری، رئیس‌جمهور و وزارت خارجه را متهم به کوتاهی و قصور و تقصیر در برخورد با رژیم صهیونیستی می‌کنند، آگاهانه یا ناآگاهانه در راستای تحقق هدف 40ساله اسرائیل مبنی بر به دام انداختن ایران و ایجاد زمینه برای ضربه‌زدن به زیرساخت‌های دفاعی و اقتصادی کشور حرکت می‌کنند، هدفی که در 40 سال گذشته با تدابیر امام خمینی و رهبر انقلاب، تاکنون رخ نداده و حتی در سال‌های دفاع مقدس با وجود آنکه صنایع هسته‌ای عراق هدف بمباران اسرائیل قرار گرفت، فرصت حمله به مراکز نظامی و غیرنظامی ایران به ارتش رژیم صهیونیستی داده نشد. امروز بیش از هر زمان دیگری کشور به وحدت ملی و انسجام نیاز دارد و هر دستی که بر طبل تفرقه می‌کوبد و با تابلوی انقلابی‌گری مسئولان کشور را به خیانت و کوتاهی متهم می‌کند، از آستین موساد بیرون آمده است. دکترین ام‌القرای آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، یک مدل عقلانی، اسلامی و انقلابی است که توجه به آن از سوی دولتمردان، نخبگان و کارشناسان سیاست خارجی می‌تواند ایران عزیز را مانند گذشته از این پیچ سخت تاریخی عبور دهد.

روزنامه رسالت

در ستایش ملت ایران

مسعود پیرهادی
نماز جمعه سیزدهم مهر ۱۴۰۳ شاید یکی از جامع‌ترین نمازجمعه‌های تاریخ باشد. هم امامش جامع‌الشرایط بود؛ هم اجتماعش جمع بسیاری از سلایق و حتی عقاید بود، به‌نحوی‌که جمع معتنابه به‌اصطلاح نماز اولی بودند؛ هم مخاطب خطبه‌هایش جمع بین ایرانی‌ها و غیر ایرانی‌ها بود؛ هم اقامه عزا بود، هم اقامه نماز بود، هم اقامه مانور اقتدار و تجدید بیعت با امام؛ خطبه‌ها و عمل آن روز، هم عبادی بود هم سیاسی بود و هم نظامی بود.
حضرت امام خمینی رضوان‌الله‌علیه در باب نماز جمعه فرمودند: «یکی از مهم‌ترین چیزهایی که در این انقلاب حاصل شد قضیه نماز جمعه است.» فرموده امام راحل به این‌چنین نماز جمعه‌ای تطبیق تام دارد. نمازی که هزاران کارکرد و ثمره دارد.
اما رنگ این نماز، غیر از همه نمازهای دیگر بود؛ بعد از یک عملیات غرورآفرین و دشمن‌شکن و البته بعد از تهدیدهای گوناگون دشمن بی‌رحم و بی‌چارچوب در نبردها، امکان بروز و ظهور خطر وجود داشت. چند روز قبل از جمعه، اعلام می‌شود که ولی فقیه و نایب امام زمان حفظه‌الله، امام جمعه این هفته هستند. غیر از شجاعت حیدری ایشان که دیگر بر هیچ آزاده‌ای پوشیده نیست، جمع میلیونی مردم صبور و بصیر ایران اسلامی بار دیگر ممتاز بودن این امت را به رخ کشید.
یک روزگاری اهل کوفه و بصره، امام زمان خویش را دعوت کردند و درخواست شتاب ایشان برای امامت داشتند؛ امام، فرستاده و نایب خودشان، جناب مسلم‌بن‌عقیل را فرستادند و وقتی عرصه سخت شد و تهدیدها عیان گشت، نماز جماعت مسلم، غریبانه تمام شد و سفیر امام در شهر، تنها و مظلوم ماند و درنتیجه امام و یارانش نیز مظلومانه شهید شدند. اما امروز نایب امام عصر در بین ماست؛ تهدید و فشار و ارعاب هم هست؛ این جمعیت میلیونی آمده و با مسلم زمان تجدید میثاق کردند تا تمرینی باشد برای آن عهد بزرگ. نقل است که در زمان مسلم، زنان کوفه، مردانشان را از همراهی با مسلم باز داشتند و مادران، فرزندانشان را از حمایت مسلم منع می‌کردند تا مبادا آسیبی ببینند.
 اما اکنون شیعیان حسین‌بن‌علی علیهماالسلام، خود و زن و فرزندان با هم برای بیعت می‌آیند و لشکر صاحب‌الزمان را شکل می‌دهند.
آری؛ مسلم امروز تنها نیست؛ و این بهترین خبر است برای هر کسی که چشم‌انتظار مهدی موعود است. جماعتی که نایب امام را در سختی‌ها و شدائد، تنها نمی‌گذارد به طریق اولی امامش را تنها نخواهد
روزنامه وطن امروز
 
دوربرگردان
حمید ملک‌زاده
در هر نبردی دقایقی هستند که ممکن است در آنها پیروزی‌هایی به دست بیاورید؛ پیروزی‌هایی تاکتیکی که امید شما و ناظرانی را که دل در گرو پیروزی شما بسته‌اند گرم می‌کند. همچنین ممکن است در جریان یک نبرد خونین، در مسیری قرار بگیرید که شما را درباره دست یافتن به پیروزی امیدوارتر کرده و عزم شما را برای استفاده‌ کردن از استراتژی‌ها یا تاکتیک‌هایی که این موفقیت‌های نزدیک را برای‌تان به ارمغان آورده‌اند استوارتر کند. با این‌ وجود نباید از نظر دور بداریم که جنگ‌ها را نمی‌شود صرفا به‌ عنوان چیزهایی در خود در نظر گرفت. یعنی جنگ‌ها، مخصوصا وقتی به‌ عنوان رخدادهایی سیاسی در نظر گرفته شوند، باید هدفی بیرون از خودشان داشته باشند. در این معنا جنگ‌ را باید به‌ عنوان ابزاری سخت برای محقق کردن اهداف سیاسی مشخصی فهمید. در جهان جدید معمولا تلاش برای دفع تهدید امنیتی واقعی و عاجل برای دولت، تثبیت دولت در میانه نزاع‌های وجودشناختی، ممانعت از قدرت‌گیری نظامی رقبای سیاسی در محیط پیرامونی یا اهداف دیگری را که عمدتا با تهدیدات وجودشناختی دولت‌ها مربوط می‌شوند عموما اهداف نظامی منازعات نظامی و جنگ‌های سخت به‌حساب آورده‌اند. از این‌ جهت دست یافتن به پیروزی در هر جنگی به شکل بنیادینی با تحقق اهداف غیرنظامی قابل‌تصور برای آن ارتباطی مستقیم دارد. وب‌سایت روزنامه گاردین در مطلبی اهداف غیرسیاسی تهاجم غیرانسانی رژیم صهیونیستی علیه نیروهای مقاومت فلسطینی و لبنانی بعد از عملیات توفان الاقصی را از این منظر بررسی کرده و نشان داده است که چطور اسرائیل در محقق کردن این اهداف ناکام مانده است. یادداشت‌نویس گاردین بحث خود را تا جایی پیش برده که به طور ضمنی اذعان کند توفان الاقصی و مقاومت فلسطینی - لبنانی با همیاری جمهوری اسلامی ایران، بحران‌های وجودشناختی قابل‌توجهی را در مقابل رژیم صهیونیستی قرار داده است، تا جایی که می‌توانیم ادعا کنیم برخلاف آنچه تا پیش از عملیات مبتکرانه  مقاومت فلسطینی در هفتم اکتبر سال میلادی گذشته مشاهده می‌کردیم، امروز بعد از حدود یک سال از این اقدام غافلگیرکننده، رژیم اشغالگر قدس از نظر شاخص‌های اساسی وابسته به موجودیت خود، وضعیتی به ‌مراتب وخیم‌تر از روزهای تأسیسش در 76 سال قبل دارد. در این یادداشت عناصر اصلی مطلب گاردین را مورد بررسی قرار می‌دهم.
* خشونت ناشی از استیصال
یادداشت‌نویس گاردین مطلب خود را با ذکر عبارتی از دیوید بن‌گورین، اولین نخست‌وزیر اسرائیل آغاز کرده است که یهودیان را دعوت می‌کند بدون توجه به آنچه ممکن است غیریهودی‌ها درباره آنها بگویند بر اقداماتی تمرکز کنند که هستی آنها را در مقام «یک ملت» تضمین می‌کند. او بعد از این توضیح می‌دهد که چطور این عبارت از بن‌گورین در یک سال گذشته به‌ عنوان مبنای عمل و بنیان تصمیم‌گیری‌های اخیر کابینه امنیتی اسرائیل در تهاجم بی‌رحمانه به مردم فلسطین و لبنان عمل کرده است. این همان بنیانی است که بر اساس آن می‌شود عدم توجه  کابینه امنیتی اسرائیل به «دیپلماسی عمومی» و ارزش‌های پذیرفته‌شده اخلاقی یا بین‌المللی درباره جنگ منصفانه را که بر اساس آن مراکز مدنی، شامل مدارس، بیمارستان‌ها و عرصه‌های مربوط به زندگی شهروندان غیرنظامی در کنار خود افراد غیرنظامی، از شمول اقدامات نظامی خارج می‌شوند توضیح داد. مراجعه دوباره ارتش و اعضای کابینه رژیم صهیونیستی به این عبارت نشان می‌دهد از 7 اکتبر به این‌طرف اسرائیل به شکل بنیادینی با نزاعی وجودشناختی دست‌به‌گریبان است. یعنی اقدام مبتکرانه مقاومت در توفان الاقصی به طور قابل‌توجهی حیات این رژیم اشغالگر را به مخاطره انداخته است، بنابراین خشونت غیر قابل ‌توجیه و وحشیانه‌ای را که در اقدامات ارتش این رژیم در سرزمین‌های اشغالی یا علیه مقاومت لبنان مشاهده می‌کنیم می‌شود ناشی از یک‌جور استیصال وجودشناختی در نظر گرفت. استیصالی که به خشمی ویرانگر و نامقدس علیه همه ارزش‌های دینی، اخلاقی و قانونی در محیط بین‌الملل نیرو بخشیده و ارتش اسرائیل را به دیوانه‌ای تبدیل کرده است که شمشیر در دست گرفته و بی‌محابا به افراد بی‌گناه حمله می‌کند. این خشونت و استیصال ناشی از آن هیچ هدف سیاسی مشخصی را دنبال نمی‌کند. یعنی نه می‌شود آن را به‌ عنوان ابزاری برای بیشتر کردن امکانات دیپلماتیکی در نظر گرفت که به کار افزایش توان چانه‌زنی دیپلمات‌های صهیونیست در مذاکرات صلح و مبادله اسرا می‌آید؛ نه می‌توان آن را به‌ عنوان تاکتیکی برای به ‌دست ‌آوردن پیروزی‌هایی در میدان نبرد فهمید. این خشونتی عریان برای خشونت‌ ورزیدن بیشتر است. خشونتی از سر استیصال که به گزارش یادداشت‌نویس گاردین در نهایت مسیر اضمحلال رژیم اشغالگر قدس را هموارتر می‌کند. 
* ضددستاوردهای خشونت عریان صهیونیستی
یادداشت‌نویس گاردین بدون اینکه صراحتا به این موضوع اشاره کرده باشد، در شیوه سازمانی که برای نگاشتن مطلب خود انتخاب کرده عملا رجوع دوباره رژیم صهیونیستی به دعوت بن‌گورین برای نادیده‌گرفتن آنچه را ممکن است غیریهودی‌ها درباره رفتارهای صهیونیست‌ها بگویند به‌ عنوان بنیان تصمیمات ارتش و کابینه رژیم اشغالگر قدس در اقداماتی که بعد از هفتم اکتبر سال 2023 علیه مقاومت فلسطینی اتخاذ کرده، معرفی می‌کند. مساله مهمی که در این باره باید به آن توجه کرد این است که عبارات مورد اشاره در مطلب گاردین، عملا موضوع اشغال فلسطین را به بحثی دینی تبدیل می‌کند. اگرچه در طول سال‌های بعد از اشغال فلسطین یهودیان مومن زیادی اذعان کرده‌اند که صهیونیسم با ایمان یهودی متفاوت است. به ‌هر تقدیر دعوت بن‌گورین، آنطور که در یادداشت گاردین آمده چه در سطح دیپلماسی عمومی و چه در سطح نخبگان سیاسی در کشورهای حامی رژیم صهیونیستی تبعات منفی زیادی به دنبال داشته است. در این زمینه یک مقام رسمی وزارت خارجه بریتانیا اذعان داشته است که «ارتش اسرائیل [نیروهای دفاعی اسرائیل] اهمیتی نمی‌دهد که مردم درباره آنها چه فکر می‌کنند. این یک دولت امنیتی است. نمی‌خواهد دوست داشته شود. می‌خواهد از او بترسند و به او احترام بگذارند». به گفته این مقام رسمی در نتیجه اقدامات ارتش رژیم صهیونیستی تلاش وزارت خارجه رژیم در زمینه دیپلماسی عمومی با شکست قابل‌توجهی مواجه شده است تا جایی که رژیم عملا تلاش‌های پیشین برای پاک‌سازی و سفیدشویی جنایات ارتش اشغالگر را کنار گذاشته یا در انجام ‌دادن این وظیفه ناموفق مانده است. 
این ناتوانی در دیپلماسی عمومی رژیم اشغالگر قدس را هم در اذهان عمومی در میان ملت‌های جهان و هم در میان بخش زیادی از دولت‌های مستقل ناکام گذاشته و حامیان غربی آن را تحت‌فشار روزافزونی برای عدم حمایت از کشتار بی‌رحمانه رژیم قرار داده است. انزوای ناشی از خشونتی که استیصال وجودشناختی برای اسرائیل ایجاد کرده تا حدی پیش رفته است که امروز «تعداد زیادی از دولت‌های جهان، اسرائیل را به‌ عنوان دولتی منفور در نظر می‌گیرند». در عین‌ حال در مجمع‌ عمومی سازمان ملل بین 120 تا 150 دولت در مقابل 14 کشور که عموما از کشورهای کوچکی هستند که همواره از  ایالات متحده آمریکا پیروی می‌کنند، جنایات رژیم اشغالگر قدس و تداوم اشغالگری آن را محکوم کرده‌اند.  اگر چه قطعنامه‌های مجمع‌عمومی الزام‌آور نیستند، تأثیری اساسی در کاهش وجهه عمومی رژیم اشغالگر صهیونیستی داشته و نقشی اساسی را در افزایش فشار بر دولت‌های حامی آن ایفا می‌کنند. یادداشت‌نویس گاردین تأکید کرد‌ه است که همین موضوع «اسرائیل را از بابت تداوم حمایت همه‌جانبه ایالات متحده آمریکا نگران ساخته است. این نگرانی مخصوصا وقتی از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شود که طبق ادعای نویسنده گاردین «71 درصد از دموکرات‌ها یا رهبران مستقل دموکرات، نتانیاهو را به‌ عنوان شریکی قابل‌اعتماد در نظر نمی‌گیرند». گزارش گاردین این اعداد را از پژوهشی استخراج کرده است که نشان می‌دهد «آمریکایی‌های زیر ۳۰ سال برخلاف دیگر آمریکایی‌ها دیگر با اسرائیل همدلی ندارند»؛ در عین‌ حال بر اساس نتایج این پژوهش «از هر 10 دموکرات 7 نفر دیگر نتانیاهو را به‌ عنوان شریکی مطمئن به‌حساب نمی‌آورند». بی‌توجهی رژیم صهیونیستی به روایت‌های «حقوق بشری»  از اقدامات خصمانه‌ای که علیه مقاومت فلسطین انجام می‌دهد در نهایت باعث شده این رژیم در «نبرد روایت‌ها» بازنده باشد. 
رویکرد تخاصمی کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی نسبت به سازمان‌های بین‌المللی و بی‌توجهی آن به الزامات صادر شده از طرف دادگاه‌های بین‌المللی که به درخواست صدور دستور بازداشت نتانیاهو منتهی شد، از دیگر ضددستاوردهای خشونت ناشی از استیصال وجودشناختی در طرف رژیم اسرائیل است. یادداشت‌نویس گاردین اینطور ادامه می‌دهد که این موضوع از این‌ جهت اهمیت دارد که همه پایه‌های امنیتی رژیم اشغالگر قدس را سست کرده و امکان تداوم انتشار تصویری از آن به‌ عنوان «یک دولت لیبرال مسؤول در محیط بین‌الملل»، چیزی را که دستگاه تبلیغاتی رژیم و حامیان غربی او مدام بر آن اصرار می‌کردند، از بین می‌برد. همه اینها وقتی از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شود که می‌بینیم در میان مردمی که دولت‌های‌شان بیشترین حمایت را از رژیم اسرائیل کرده‌اند، گرایش‌های ضدصهیونیستی و تمایلات ضد اشغالگران هر روز بیش از پیش رشد کرده است. برای نمونه گزارشگر گاردین نشان داده است که «جنبش‌های عدم سرمایه‌گذاری که قرار بود توسط دولت محافظه‌کار قبلی بریتانیا غیرقانونی شود، در دانشگاه‌ها فراگیر است» و همین‌طور بر این مساله تأکید کرده است که «اعتراضات در سراسر اروپا نسل جدید را سیاسی کرده است». اهمیت این موضوع در اینجاست که نسل جدیدی از شهروندان دولت‌های حامی رژیم اسرائیل، هویت سیاسی خود را به اعتبار و به نام مخالفت با این رژیم تعیین خواهند کرد. این نسل در انتخاب‌های سیاسی خود در داخل کشورهای‌شان از این به بعد بیشتر به سیاست‌های ضد اشغالگران رأی می‌دهند. همین‌طور برای نمونه درباره بریتانیا «62 درصد از مشارکت‌کنندگان در یک نظرسنجی اعلام کرده‌اند رفتار اسرائیل را غیرمسئولانه می‌دانند». اگر این مساله را در کنار نتایج مربوط به یک نظرسنجی در میان مردم 43 کشور دنیا قرار بدهیم که براساس آن محبوبیت اسرائیل تا حد قابل توجهی کاهش یافته است، منظور ما از شکست رژیم اشغالگر قدس در جنگ روایت‌ها روشن‌تر خواهد شد. براساس داده‌های موجود در یادداشت گاردین پیش‌بینی‌‌های انجام‌شده درباره رشد اقتصادی رژیم صهیونیستی بیش از 2.5 درصد کاهش داشته است. این تنها یکی از تبعات ویرانگر اقتصادی تداوم اقدامات تروریستی ارتش این رژیم علیه مقاومت فلسطینی است. در نهایت اینطور به نظر می‌رسد که انزوای رژیم صهیونیستی که در نتیجه دست‌زدن به خشونت عریان ناشی از استیصال وجودشناختی در میان اعضای کابینه امنیتی و ارتش آن به وجود آمده، این رژیم را از نظر خطرات وجودشناختی در نقطه صفر 70 سال پیش قرار داده باشد؛ در نقطه‌ای که در آن موجودیت رژیم به شکل بنیادین و سازمان‌یافته‌ای با خطر مواجه شده است. تصویری که یادداشت گاردین از وضعیت رژیم صهیونیستی برای ما ترسیم می‌کند به ما اجازه می‌دهد اینطور ادعا کنیم که وضعیت رژیم حتی از آن زمان نیز شکننده‌تر است، چرا که اگر در ابتدای تأسیس رژیم اشغالگر قدس سازوکارهای حمایت بین‌المللی در میان دولت‌ها و ملت‌های غربی تحت‌تأثیر تبلیغاتی همدلانه با صهیونیسم در حال شکل‌گرفتن بود، امروز و بعد از آشکار شدن ماهیت جنایتکارانه صهیونیسم، این نظام سازمان‌یافته از حمایت و همدلی بین‌المللی، همزمان با فروپاشیدن تصویری که از آن ساخته بودند در حال ویران شدن است.
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات