صبح صادق >>  راهبرد >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۲۳ مهر ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۵  ، 
شناسه خبر : ۳۶۶۷۷۲
واکاوی صبح صادق از ابعاد ژئوپلیتیکی کریدور IMEC
پایگاه بصیرت / نوید کمالی/ گروه راهبرد

در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد، «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم صهیونی، دقایقی پیش از صدور فرمان ترور سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان، با نمایش دو نقشه از وضعیت منطقه غرب آسیا، از آنچه او «آینده‌ای روشن» و «آینده‌ای تاریک» می‎داند، پرده برداشت. نقشه تاریک، نمایشگر کریدور «میانی» (Belt and Road Initiative) بود، مسیری که با نقش پررنگ ایران شکل خواهد گرفت و نقشه روشن نشان‌دهنده کریدور «آی‎مک» (India–Middle East–Europe Corridor) بود که براساس حذف ایران از نقشه کریدوری جهان ترسیم شده است.

 او در نطق خود در مجمع عمومی سازمان ملل تأکید کرد، آینده غرب آسیا بدون جمهوری اسلامی ایران، می‌تواند دارای امید و همراه با پیشرفت باشد. وی همچنین خطاب به کشور‌های جهان، وضعیت کنونی منطقه را نتیجه‌ای از «نفرین» بازیگری ایران توصیف کرد. این اظهارات نتانیاهو و در دست گرفتن نقاشی صهیونیست‌ها برای آینده منطقه که همانا تبدیل رژیم اشغالگر قدس به‎منزله هاب انرژی و حذف ایران از نقشه کریدوری جهان است، با واکنش رهبر معظم انقلاب در خطبه‎های تاریخی نماز جمعه نصر روبه‌رو شد. اقدام ایران‌هراسانه نتانیاهو، نشان‌دهنده رویکرد جدید رژیم صهیونی به منزله پرچمدار جبهه شَر در منطقه، در برجسته‌سازی کریدور اقتصادی هند ـ خاورمیانه ـ اروپا (IMEC) به عنوان بخشی از راهبرد کلان این رژیم برای مقابله با جبهه مقاومت به رهبری کشورمان است. پر واضح است که نخست‌وزیر رژیم صهیونی به دنبال آن است که با تصویرسازی فریبنده‌ای از ابعاد مثبت و سازنده این کریدور و جلب همکاری کشورهایی، نظیر عربستان و امارات، از ظرفیت‌های اقتصادی، دیپلماتیک و حتی اسلامی آنها برای مهار نفوذ منطقه‌ای کشورمان و گروه‌های مقاومت، به ویژه حزب‌الله لبنان استفاده کند.

نتانیاهو با استفاده از این نقشه‌ها تلاش کرد تصویری از یک منطقه بدون جبهه مقاومت یا نسخه مهار شده و به انزوا رفته آن را ترسیم کند؛ جایی که در آن رژیم صهیونی توانایی گسترش بدون مانع و دردسر نفوذ خود را دارد. به عبارت بهتر، این طرح بخشی از راهبرد و برنامه بزرگ‌تر نتانیاهو برای تغییر توازن قدرت در غرب آسیاست.

 اهداف بلندمدت IMEC
کریدور اقتصادی هندـ خاورمیانه ـ اروپا (IMEC) یک کلان پروژه بلندپروازانه زیرساختی است که به شکل رسمی در جریان نشست‌های گروه ۲۰ در سال ۲۰۲۳ میلادی رونمایی شد. این طرح در پی اتصال سه منطقه پر رونق، یعنی هند، خاورمیانه و اروپا از طریق شبکه گسترده‌ای از راه‌آهن‌ها، بنادر و مسیر‌های تجاری است. هدف اصلی این کریدور افزایش بهره‌وری زمانی و کاهش هزینه‌های حمل‌ونقل کالا بین این مناطق و تقویت ارتباطات اقتصادی و تجاری میان آنهاست.
از نظر فنی، این کریدور شامل چندین بخش مهم زیرساختی است که به منظور تسهیل جریان تبادل کالا، خدمات و انرژی میان این مناطق طراحی شده است. این طرح شامل شبکه‌های راه‌آهن پرسرعت، بندر‌های توسعه‌یافته، مسیر‌های دریایی تجاری و زیرساخت‌های دیجیتالی پیشرفته خواهد بود که همگی برای کاهش زمان حمل‌ونقل و بهبود بهره‌وری در انتقال کالا‌ها و انرژی استفاده خواهند شد.
یکی از ویژگی‌های کلیدی این کریدور، استفاده از مسیر‌های دریایی به منزله نقطه اتصال میان هند و غرب آسیاست. این مسیر‌ها به بنادر حیاتی، مانند بندر دبی و بندر جده متصل می‌شوند و سپس از طریق شبکه‌های راه‌آهن به سمت شمال و اروپا امتداد می‌یابند. 
البته این پروژه بیش از اینکه از منظر اقتصادی اهمیت داشته باشد، از دیدگاه ژئوپلیتیکی و امنیتی مهم است. یکی از اهداف اصلی این کریدور کاهش وابستگی کشور‌های منطقه به مسیر‌های سنتی تحت کنترل نیرو‌های رقیب یا دشمن است! افزون بر این، صهیونیست‌ها به این طرح به مثابه یک فرصت استثنایی برای تثبیت نفوذشان در منطقه و کاهش وابستگی به مسیر‌هایی که از طریق ایران و جبهه مقاومت کنترل می‌شوند، می‌نگرند.
کریدور IMEC به تل‎آویو این امکان را می‌دهد که به منزله یک هاب تجاری و زیرساختی در میان سه منطقه کلیدی جهان عمل کند. دسترسی به بازار‌های اروپا و آسیا و تقویت همکاری‌های اقتصادی با کشور‌های حوزه خلیج فارس از طریق این کریدور می‌تواند به رژیم صهیونی کمک کند تا موقعیت خود را به منزله یک بازیگر اصلی ژئوپلیتیکی در غرب آسیا تثبیت کند.

اهداف پشت پرده 
از منظر اقتصادی، طرح IMEC به رژیم صهیونی در منطقه امکان می‌دهد که سهم بیشتری را از تجارت جهانی، به ویژه در حوزه فناوری‌های پیشرفته، حمل‌ونقل و ارتباطات به دست آورد. فناوری‌های نوین مانند اینترنت اشیاء (IoT) و هوش مصنوعی در مدیریت لجستیک و زنجیره تأمین در این کریدور نقش حیاتی ایفا می‌کنند و از قضا رژیم صهیونی خود در این حوزه‌ها یک بازیگر کلیدی است! از نظر سیاسی، این کریدور در چارچوب سیاست‌های رژیم صهیونی برای مهار ایران و جبهه مقاومت و به نوعی مصریزه کردن کشورمان معنا پیدا می‌کند. مصریزه در واقع اشاره به تکرار فرآیندی است که به مصر تحمیل شد. حکومت مصر در دهه‌های ۵۰ تا ۷۰ میلادی و حتی تا حدودی دهه ۸۰ از جمله مهم‌ترین و کلیدی‌ترین کشور‌های عربی حامی مسئله آزادی فلسطین به شمار می‌آمد؛ اما به مرور و طی فرآیندی پیچیده تضعیف شد و به انزوا بردن اقتصادی و سیاسی این کشور در دستور قدرت‌های غربی قرار گرفت و عملاً فرآیند‌ها به گونه‌ای مدیریت شد که مصر جایگاه محوری خود در جهان عرب را از دست بدهد. نتانیاهو در سخنرانی خود در سازمان ملل متحد به این توطئه اشاره کرد و گفت که پروژه آی‌مک می‌تواند زمینه‌ساز آینده‌ای بدون تهدید ایران برای منطقه باشد! از نگاه تل‎آویو، حضور و نفوذ ایران اسلامی در غرب آسیا مانعی جدی برای تثبیت صهیونیسم در منطقه تلقی می‌شود.
باید توجه داشت که کشور‌های عربی حوزه خلیج فارس، مانند عربستان و امارات متحده عربی از مهم‌ترین مشارکت‌کنندگان در این پروژه به شمار می‌آیند. این کشور‌ها نیز از نظر اقتصادی و ژئوپلیتیکی از موفقیت آی‌مک سود خواهند برد؛ چرا که این کریدور امکان دور زدن مسیر‌های تحت نفوذ کشورمان و کاهش وابستگی به تنگه هرمز را فراهم می‌کند.
به طور کلی؛ از منظر امنیت ملی رژیم صهیونیستی، کریدور IMEC می‌تواند ابزاری راهبردی برای مهار جبهه مقاومت در غرب آسیا به کار گرفته می‌شود. این طرح به طور بالقوه، به دنبال کاهش توانایی و قابلیت جبهه مقاومت در تهدید منافع رژیم صهیونی است. 
باید به این نکته دقت کنیم که کریدور مذکور، در صورت غفلت کشورمان، زمینه‌ساز ایجاد یک ائتلاف اقتصادی و امنیتی جدید در منطقه خواهد شد که عوارض و تهدیدات آن به پرونده‌هایی، مانند جزایر سه‌گانه و میدان گازی آرش و حتی هویت خلیج فارس نیز سرایت خواهد کرد. در واقع، این طرح نه تنها به دنبال تغییر موازنه اقتصادی منطقه است، بلکه به منزله یک ابزار ژئوپلیتیک برای تقویت ائتلاف‌های منطقه‌ای در برابر کشورمان نیز عمل خواهد کرد!

نقش ایران و مقاومت
در برابر این طرح، کشورمان و سایر اعضای جبهه مقاومت نباید منفعل باقی بمانند، هر چند در این زمینه به دلایل گوناگون نمی‌توان انتظار چندانی از کشور‌هایی مانند عراق و سوریه داشت. با توجه به اهمیت استراتژیک غرب آسیا و منابع انرژی موجود در آن، کشورمان باید از ابزار‌های سخت و نرم خود به ویژه دیپلماسی آن ‎هم به شکل هوشمندانه برای مهار تهدیدات این پروژه استفاده کند. از منظر صهیونیست‌ها، حزب‌الله لبنان به منزله یکی از اصلی‌ترین بازیگران جبهه مقاومت، نقشی کلیدی در تقابل با عوارض طرح‌هایی، همچون IMEC ایفا خواهد کرد. از منظر آنها حزب‌الله، با تکیه بر توان خود می‌تواند تهدیداتی برای اجرای این پروژه ایجاد کند. صدور فرمان ترور سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله از سوی رژیم صهیونی در همین راستا قابل تفسیر است؛ چرا که حزب‌الله یک نیروی مؤثر در جلوگیری از نفوذ رژیم صهیونیستی و حامیانش در منطقه شناخته می‌شود.

چشم‌‎انداز آینده
همانگونه که اشاره شد این کریدور نه تنها یک پروژه اقتصادی است، بلکه ابزار ژئوپلیتیکی در دستان رژیم صهیونیستی و متحدانش است. این طرح به دنبال تغییر معادلات راهبردی در غرب آسیا و محدود کردن نفوذ جبهه مقاومت است، اما هوشمندی ژئوپلیتیکی کشورمان نیز به قطع می‌تواند آینده این پروژه را تحت تأثیر قرار دهد. در پایان باید بر این نکته تأکید کرد که ادعای نتانیاهو در سازمان ملل برای برجسته‌سازی این کریدور و مقابله با آنچه او «تهدیدات ایران» می‌نامد، در ادامه تلاش‌های طولانی‌مدت رژیم صهیونی برای تغییر توازن قوا در غرب آسیا یا اعمال همان نظم نوینی است که پس از ترور سیدحسن نصرالله اعلام شد. با این حال، منطقه غرب آسیا اولین بار نیست که در طول تاریخ خود با چنین توطئه‌ای روبه‌رو می‌شود، لذا برای عبور موفق از این توطئه جبهه شر، باید جمهوری اسلامی ایران از ظرفیت‌های هوشمند و خردورز خود به بهترین شکل ممکن بهره‌برداری کند.