با آغاز حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران در دمشق، رسانههای غربی و برخی از سربازان بیجیره و مواجب غربی در شیپور رسانهای خود دمیدند که ایران دیگر نمیتواند در مقابل نیروهای صهیونیستی قد علم کند و نیروهای مقاومت هم با حمله جنایتکارانه صهیونیست به کنسولگری ایران دیگر توان و روحیهای برای ادامه نخواهند داشت. هر چند در همان ساعات ابتدایی، سران عالیرتبه ایران از پاسخ قطعی سخن میگفتند، چنانکه رهبر معظم انقلاب در خطبه نماز عید فطر به صراحت از تنبیه سخت سخن گفتند؛ اما هزار کیلومتر آن طرفتر در جبهه دشمن باور پاسخ ایران چندان به فکرشان نمیرسید. شب 25 فروردین آغاز عملیات «وعده صادق» بود؛ عملیاتی که خیالپردازی صهیونیستها و جبهه رسانهای آنها را با سیلی محکمی درهم شکست و هیمنه پوشالی آنها را فرو ریخت، اما از آنجایی که نوکران رسانهای دشمن همیشه سعی بر انکار قدرت ایران دارند؛ از این رو به اشاعه شبهاتی دست زدند تا این روزهای حماسه از خاطر مردم ایران و حتی روزهای شکست از خاطر مردم صهیونیست پاک شود. شبهاتی که اگر پاسخ داده نشود، حقیقتاً میتواند خاطرات این روزهای حماسی را اگر نگوییم از بین ببرد، حداقل قابلیت این را دارد که اثر آن را کمرنگ کند.
چرا عملیات وعده صادق با شدت و قدرت بیشتری انجام نشد؟
در پاسخ به این پرسش ابتدا باید به دنبال چرایی و هدف انجام این عملیات باشیم. به طور خلاصه باید بگوییم هدف از عملیات وعده صادق «تثبیت قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی» و «نواخت سیلی کمرشکن به رژیم صهیونسیتی» بود. گزارهای که روزنامه «گاردین» نیز به آن اشاره کرد و نوشت: «پاسخ تنبیهی ایران نشانگر سقوط بازدارندگی رژیم صهیونیستی است.» اما لازم است برای روشن شدن بیشتر موضوع، توضیحاتی داده شود.
قدرت بازدارندگی به معنای نشان دادن توان عملیات منهدمکننده، نابودگرانه و بازگشتناپذیر است که در عملیات «وعده صادق»، این پیام به روشنی از سوی رژیم صهیونیستی و روشنتر از آن آمریکا درک شد. نیروهای نظامی ما توانسته بودند نه تنها در مقابل رژیم صهیونیستی بایستند، بلکه توانسته بودند از سد ده کشوری که به کمک رژیم صهیونیستی دور تا دور منطقه را گرفته بودند، عبور کنند. چنانکه در همان روز «دیوید هرست» نویسنده برجسته انگلیسی در تحلیلی به این عملیات تنبیهی تاریخی ایران علیه رژیم صهیونیستی اشاره و اعلام کرد، حملههای موشکی ایران ضعف رژیم صهیونیستی را فاش کرد و نشان داد این رژیم به تنهایی قادر به محافظت از خود نیست و دیدیم که آمریکا، انگلیس، فرانسه، اردن و... برای رهگیری موشکهای ایران به کمک اسرائیل آمدند.
مهمتر از این برداشتها در ساعت چهار صبح عملیات وعده صادق، سامانه پدافند رژیم صهیونیستی از کار افتاده بود، وقت آن بود که آتش سنگینتری حواله رژیم کنیم، اما عملیات را متوقف کردیم؛ چون به خواسته خود، یعنی تفهیم قدرت بازدارندگی به رژیم و اربابش رسیدیم؛ البته آمریکا این پیام را بهتر و زودتر درک کرد.
آیا ۹۹درصد موشکها و پهپادهای ما خنثی شده است؟
رژیم صهیونیستی در همان ساعات اولیه از روی دستپاچگی و استیصال خنثیسازی موشکها و پهپادها را 99 درصد اعلام کرد؛ اما وقتی چند روز گذشت و صوت و تصویرها با یک حساب سر انگشتی عددی بیشتر از آنچه آنها اعلام کرده بودند، نشان داد، برای حفظ آبرو رفته خود عدد 84 درصد را اعلام کردند. ما و آنها به خوبی میدانیم که رقم از این عددها بسیار پایینتر است. حکایت 99 درصد خنثیسازی حکایت پیرمردی است که به دروغ میگفت الاغش را قرض داده، اما بلند شدن صدای الاغ، او را شرمنده کرد. بنابراین، نمیتوانیم حرف رژیم صهیونیستی را باور کنیم.
دهها ویدئو در مناطق گوناگون شیرجه زدن و مانور دادن موشکها و سپس اصابت و انفجار را نشان میدهند؛ اما به جز ویدئوها، ارزیابی محافل غربی و عبری هم خواندنی است.
«عاموس یادلین»، رئیس سابق اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل: پاسخ ایران به حمله اسرائیل در دمشق، اقدامی بیسابقه و اولین حمله به اسرائیل از خاک ایران بود. شبکه «ایبیسی نیوز»: حداقل ۹ موشک بالستیک ایران به پایگاههای هوایی استراتژیک اسرائیل اصابت کرد و به باند اصلی، یک هواپیمای ترابری C-۱۳۰ و چندین انبار آسیب رساند.
«سرهنگ داگلاس مکگرگور» مشاور ارشد وزارت دفاع در دوران ترامپ نیز گفت: پدافند هوایی و موشکی اسرائیل در هوا مقاوم نیست. آسیب جدی به اهداف نظامی وارد شد، اما ایران عمداً غیر نظامیان را هدف قرار نداد.
چرا ایران از اصل غافلگیری بهره نبرد؟
ایران میتوانست با موشکهای هایپرسونیک در 400 ثانیه هیمنه رژیم صهیونیستی را به خاک و خون بکشد. میتوانست چنان پوز دشمنان صهیونیستی را به خاک بمالد که کمتر نشانی از آنها در منطقه باقی بماند، اما این اقدام را نکرد. ایران در اقدامی حکیمانه حدود دو هفته به نهادهای بینالمللی و دولتهای گوناگون این فرصت را داد تا متجاوز را محکوم کنند یا ماهیت اهریمنی و استکباری خود را نشان دهند؛ به رژیم صهیونیستی و آمریکا و ناتو و همه همپیمانان شرور آنها، شجاعانه فرصت داد تا با آمادگی صددرصدی خود، به مقابله با موشکهای ایرانی برخیزند و توازن جدید قدرت جهانی بر همگان معلوم شود. اقدام تنبیهی ایران اسلامی طرحی بود تا از این طریق رژیم صهیونیستی برای مقابله با حمله ایران همه کارتهای دفاعی خود را رو کند؛ اما ایران از همه کارتهای تهاجمی خود استفاده نکند تا قدرت خود را به او نشان دهد و موفق هم عمل کرد. این حرکت خود گواه این مطلب است که ایران اطلاعات متقن و قابل قبولی از منطقه و دشمنان در چنته دارد. از طریق همین اطلاعات بود که ایران سفارت آنها را در نقطه دیگر نشانه نگرفت؛ بلکه امنترین نقطه فلسطین اشغالی، یعنی پایگاه نواتیم را سیبل خود قرار داد. ایران با مهلتی که به رژیم صهیونیستی داد، خواست تا همه قدرتهایی که دستشان با این رژیم در یک کاسه خون است در یک صف قرار بگیرند تا برای آنها خط و نشان بکشد و در این اقدام هم حکیمانه و قدرتمندانه موفق عمل کرد. به همین دلیل میتوان گفت این عملیات حیرتانگیز نظامی، سرشار از حکمت و شجاعت و انسانیت، گامی تمدنآفرین و تاریخساز بود.
چرا ایران به کسی صدمه وارد نکرد؟
در یک برنامه عملیاتی مانند آنچه در وعده صادق رخ داد، آنچه بیشتر از هر چیزی خودنمایی میکند، سه هدف جمهوری اسلامی است 1ـ تنبیه رژیم صهیونیستی برای جنایات متعدد، ۲ـ تغییر معادله بازدارندگی دربرابر رژیم صهیونیستی و ۳ـ در هم شکستن هیمنه پوشالی نظامی رژیم صهیونیستی. بنابراین در این گونه عملیات کشتار افراد متر و معیاری برای قدرتنمایی نیست. آنچه مهم است، اظهار قدرت نظامی است با شکستن مچ قدرت نظامی طرف دیگر. بنابراین، باید اینگونه سؤال پرسید که وقتی ایران توانست امنترین نقطه فلسطین اشغالی را هدف قرار دهد، آیا از نشانه گرفتن مناطق عمومی عاجز است؟ مسلماً اینطور نیست. بلکه به عکس ایران روی پایگاه هوایی نواتیم دست گذاشت که مهمترین پایگاه هوایی رژیم صهیونیستی به شمار میرود که اسکادران ١٠٣ سوپر هرکولسهای ترابری پشتیبانی، تربیت خلبانان اف ٣٨، اسکادران ١٢٢ جاسوسی اطلاعاتی رژیم صهیونیستی است. این پایگاە همچنین محل حضور تعداد زیادی از عناصر ارشد جاسوسی رژیم صهیونیستی در آنجا است که در عملیات حمله به کنسولگری ایران نقش مهمی داشتند. شاید بتوان گفت از علل اهمیت عملیات وعده صادق همین باشد که ایران در این عملیات اهداف خود را مراکز نظامی انتخاب کرد و از هدف قراردادن مناطق عمومی اجتناب ورزید.
چرا در پاسخگویی ایران بسیاری از کشورها علیه ایران بودند؟
این گزاره اساس گزاره باطلی است، چرا که پاسخ مشروع ایران براساس قوانین بینالمللی مورد تائید همه کشورها انجام شد و دیگر کشورها در ماجرای اخیر تنها از ایران تقاضا کردند که از حق مسلم خود عدول کرده و به اسرائیل رحم کند! اما تصمیم کشور مورد ظلم واقع شده است؛ چرا که اقدام وحشیانه رژیم صهیونیستی در حمله به اماکن دیپلماتیک و کنسولی افزون بر اینکه نقض کنوانسیونهای 1961 و 1963 وین درباره حقوق دیپلماتیک و کنسولی است، نقض قواعد حقوق بینالملل عرفی نیز به شمار میآید؛ از همین رو نمایندگی دائم ایران در سازمان ملل در نیویورک در بیانیهای به آن تصریح کرد و نوشت: «اقدام ایران در راستای اعمال حق ذاتی جمهوری اسلامی ایران برای دفاع از خود ذیل ماده ۵۱ منشور سازمان ملل متحد و در پاسخ به تجاوزات نظامی مکرر رژیم اسرائیل، بهویژه حمله مورخ اول آوریل ۲۰۲۴ این رژیم علیه اماکن دیپلماتیک ایران که بر خلاف ماده ۲ منشور بود، صورت گرفته است.» نماینده چین در سازمان ملل نیز به این موضوع اشاره کرد و گفت: «روز اول آوریل نمایندگی ایران در سوریه هدف قرار گرفت و موجب تلفات زیاد در جانب ایران شد و این اقدام نقض منشور سازمان ملل و همچنین نقض حاکمیت سوریه بود. همچنین وزارتخانههای امور خارجه ونزوئلا، کوبا، پاکستان، عراق، قطر، عمان، امارات، عربستان، اردن و کویت، این حمله تروریستی را نقض حاکمیت سوریه و ناقض ثبات و امنیت و همچنین در تضاد آشکار با قوانین بینالمللی و موازین دیپلماتیک دانستند که بر اساس آن، حمله به مقر هیئتهای دیپلماتیک جرم شناخته میشود.» وزارت امور خارجه روسیه نیز اعلام کرد: «اقدامات خصمانه اسرائیل به هیچ عنوان قابل قبول نیست و باید متوقف شود.»
چرا آمار رسمی از خسارات داده نمیشود؟
درست پس از عملیات پیادهنظام رسانهای رژیم صهیونیستی به خط شدند تا در رسانهها و شبکههای اجتماعی با ایجاد شبهه و تشکیک در اذهان ایرانیان و تقلیل عملیات راهبردی سپاه پاسداران نشان دهند که عملیات ایران هیچ دستاوردی نداشته است! دلیل این عملکرد رژیم صهیونیستی کاملاً مشخص است آنها گمان میکردند جمهوری اسلامی جرئت، اراده و توان پاسخ مستقیم از خاک خود به یک قدرت هستهای را نداشته و محال است به اقدام رژیم صهیونیستی واکنشی نشان دهد؛ اما پس از عملیات پرقدرت سپاه علیه صهیونیستها مرحله جدیدی از این جنگ روانی آغاز شد و حالا رویکردها متمرکز بر کماثر و کمارزش کردن اقدامی است که جمهوریاسلامی انجام داده است. باید در نظر گرفت رژیم صهیونیستی که دههها مرزهای خود را نفوذناپذیر قلمداد میکرد، با حملهای بیسابقه مواجه و اقتدار پوشالیاش در نزد جهانیان در هم شکسته شد؛ لذا نباید انتظار داشت که این رژیم مجهز به سلاح هستهای بهطور علنی به ضربات وارده به خود معترف باشد. اعتراف به این مسئله، حکم خودکشی برای رژیمی را دارد که دهههاست اسطوره اقتدار و شکستناپذیری خود را به جامعه جهانی القا کرده و حالا اگر به ضعفها، تلفات و خسارات واردهاش اذعان کند، هیمنهاش شکسته خواهد شد. بنابراین منطقی است که بهسمت راهبرد سرپوشگذاشتن بر روی ضرباتی که دریافت کرده است، حرکت کند. از طرفی هم آنها جنگ روانی بهراه انداخته تا مجبور به عملیات تلافیجویانه نشوند؛ چون آگاه شدهاند که هر گونه اقدامی برای رویارویی با ایران، پیامدهای هولناکی برایشان خواهد داشت.
آیا عملیات ایران با ترورهای رژیم صهیونیستی برابر میکند؟
تحلیلگران مطرح رژیم صهیونیستی اثر این عملیات را به خوبی تشریح کردهاند. برای نمونه، روزنامه «هاآرتص» نوشته است: «جای کتکی که خوردهایم تا سالها درد خواهد کرد. ما باختهایم، حقیقت را باید گفت. ما باید اعتراف کنیم شکست خوردهایم. ما باید در مقابل دستگاه تبلیغاتی نتانیاهو بایستیم... اهداف جنگ در غزه محقق نمیشود. گروگانها بازنمیگردند حماس تسلیم نمیشود. ما باید حقیقت را بگوییم. جایگاه بینالمللی ما زیر مشت و لگد افتاده است و...» تصویری که هاآرتص از رژیم اشغالگر قدس پس از عملیات وعده صادق ترسیم میکند، تصویر یک رژیم رو به افول، مضمحل و فروپاشیده است. این را ما نمیگوییم، بلکه خود آنها به آن اعتراف دارند. از طرفی هم اهمیت این عملیات را باید در این دید که این عملیات در فاصله ۱۹۷۳م تاکنون، یعنی طی بیش از ۵۰ سال اخیر و پس از عملیات سال ۱۹۷۳ مصر، «قویترین واکنش نظامی» یک دولت به رژیم غاصب صهیونیستی است. در طول ۵۰ سال گذشته، رژیم صهیونیستی بارها با چالش نظامی و حمله مواجه بوده است که از جمله باید به درگیریهای ۱۸ ساله آن با حزبالله لبنان در فاصله ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۹ و نیز درگیریهای ۱۳۸۵ علیه لبنان و نیز درگیریهای آن با فلسطینیها در فاصله ۱۳۸۴ تا همین روزها اشاره کرد؛ اما واقعیت این است که پس از سال ۱۳۵۲ و متارکه جنگ با رژیم صهیونیستی از سوی مصر، رژیم هر چند بهطور مداوم علیه دولتهای منطقه مشغول توطئه بود، با پاسخ نظامی یک دولت مواجه نشده و در واقع مرحله جنگ دولتها را به نفع خود به پایان رسانده بود. بنابراین، شکستن هیمنه کشوری که تا کنون برای خود ابهت پوشالی ساخته بود، مقدمهای برای نابودی هر چه سریعتر رژیم صهیونیستی خواهد بود؛ همانطور که نخستین حمله موشکی ایران به پایگاههای نظامی آمریکا زنگ آغاز خروج آمریکا از منطقه را نواخت.
چرا هزینههای عملیات و ساخت موشک صرف آبادانی کشور نشد؟
در بازار جهانی و اقتصاد یک کشور، امنیت حرف نخست را میزند. در کشوری که سرمایهگذار احساس امنیت بیشتری کند، اقتصاد و بازار گستردهتری خواهد داشت. مطمئناً این قدرتنمایی ایران در نگاه مردم دنیا برای ایجاد مبادلات تجاری تأثیر چشمگیری خواهد داشت و بالعکس نفس اقتصاد رژیم صهیونیستی را به شماره خواهد انداخت. همانطور که «اسحاق هرتزوگ» رئیس رژیم صهیونیستی به این مهم اشاره کرد و گفت: «ایران نابودی اقتصاد و آینده منطقهای اسرائیل را هدف گرفته است.» پایگاه خبری ANI گزارش داده است، اسرائیل آینده اقتصاد خود را در کریدور اقتصادی هندـ اماراتـ عربستانـ اسرائیلـ اروپا موسوم به (IMEC) تعریف کرده و از نظر مقامات تلآویو قرار گرفتن در این نظم گامی رویایی در راستای موجودیت این رژیم است. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی کریدور IMEC را به عنوان تحول بزرگ و آینده اقتصاد اسرائیل معرفی کرده، اما تحلیلگر Geopolitical Monitor «محمد الدوحه» میگوید: «امنیت مهمترین پیششرط شکلگیری و توسعه کریدور IMEC است.» کریدور IMEC یک همبست اقتصادی، امنیتی و سیاسی میان هند، امارات، عربستان، رژیم صهیونیستی، اتحادیه اروپا و آمریکاست که کارشناسان از آن به نظم جدید جایگزین ایالات متحده در غرب آسیا یاد میکردند و قرار بود در گام اول این کریدور گردش مالی ۳۰۰ میلیارد دلاری را برای کشورهای عضو از جمله رژیم صهیونیستی به ارمغان بیاورد. رقمی که دو برابر بودجه یک سال رژیم صهیونیستی است، اما ظاهراً شاید این کریدور به همه اهداف خود نرسد.