تأملی در اوضاع فرهنگی جامعه و رصد و پایش تحرکات خصمانه دشمنان انقلاب و نظام اسلامی نشان میدهد، موضوع فرهنگ و خودباوری فرهنگی در رأس موضوعات کاری آنها در ساحت جنگ شناختی علیه ملت ایران اسلامی است؛ چرا که دشمنان میدانند انقلاب اسلامی ماهیتاً انقلابی فرهنگی بود تا نظامی، اقتصادی و سیاسی! بنابراین، راهبردشناسان آنها معتقدند باید از همین زاویه به انقلاب ضربه وارد کرد، یعنی باید فرهنگ جامعه را تغییر داد و از نو و آن طور که خودشان میخواهند آن را برساخت! البته اینکه دشمنان میگویند انقلاب اسلامی بیشتر صبغه فرهنگی دارد، غلط نیست و حقیقتاً، یکی از دستاوردهای مهم و زیربنایی انقلاب اسلامی توجه به موضوع فرهنگ، به ویژه ایجاد خودباوری فرهنگی در مردم ایران بوده است. از آنجایی که خودباوری از توسعه فرهنگی جامعه نشئت میگیرد و این مسئله در شکلگیری و هویت فرهنگی جامعه نقش مهمی را ایفا میکند، پرداختن به آن و همگانی کردن این اندیشه و اشاعه آن ضرورتی اجتنابناپذیر است. برای رسیدن به خودباوری راه طولانی و پرفراز و نشیبی در پرتو انقلاب اسلامی و مبتنی بر سیره و اندیشه امام خمینی (ره) طی شده است و البته هنوز هم نیاز به تکامل این مسیر احساس میشود و این موضوع میسر نیست مگر با داشتن برنامه و الگوهای مناسب. دانشمندان و صاحبنظران هر یک از دیدگاه و آبشخور فکری خود نظریههایی را مطرح و ارائه کردهاند؛ اما در این نوشته مختصر برآنیم که دیدگاههای حضرت امام خمینی (ره) را به مناسبت تقارن این ایام با روزهای گرانقدر پیروزی انقلاب اسلامی درباره خوباوری فرهنگی بررسی کنیم.
تعریف فرهنگ
درباره واژه «فرهنگ» تعاریف بسیار شده است. فرهنگ را میتوان مجموعهای از آداب و رسوم، اعتقادها، باورها و رفتارهایی دانست که مردمان در رفتارهای روزانه به کار میگیرند و با آن زندگی میکنند. در همین راستا، «رادکلیف براون» فرهنگ را «شکلهای استاندارد شده رفتار، افکار و احساسات اعضای جامعه» میدانست؛ اما امام خمینی (ره) فرهنگ را کارخانه آدمسازی میدانند و میفرمایند: «فرهنگ یک کارخانه آدمسازی است» یا تأکید میکنند: «اگر انحرافی در فرهنگ یک کشور پیدا شود... دیری نخواهد گذشت که انحراف فرهنگی بر همه غلبه میکند.» حضرت امام خمینی (ره) که ریشه تمامی معضلات جامعه را در بیماریهای فرهنگی میدانستند، کراراً گوشزد میکردند که آفات فرهنگی سموم کشندهای هستند که سیاست و اقتصاد جامعه را هلاک میکنند. چنین بینشی ایشان را بیش از هر چیز، به آسیبشناسی فرهنگی در جامعه اسلامی سوق میداد، به همین دلیل در تمامی سخنرانیها و آثارشان نوعی جهتگیری آگاهانه در راستای تبیین و توضیح مسائل فرهنگی، مشهود است: «فرهنگ مسموم استعمار، تا اعماق قصبات و دهات ممالک اسلامی رخنه کرده و فرهنگ قرآن را عقب زده و نوباوگان ما را فوج فوج در خدمت بیگانگان و مستعمرین در میآورد و هر روز با نغمه تازه، با اسامی فریبنده، جوانان ما را منحرف میکنند.»
خودباوری فرهنگی و انقلاب اسلامی
خودباوری فرهنگی به معنای استقلال در فرهنگ و دخالت نداشتن کشورهای دیگر در فرهنگ هر جامعه است. عوامل فکری، فرهنگی و ارزشی از جمله عواملی است که در انحطاط و عقبماندگی کشورها نقش بسزایی دارند. برخی معتقدند در جامعه ایران، مناسبات فرهنگی و اجتماعی ویژهای حاکم است که مانع از پیدایش اندیشههای نوین، عقلی و خلاقیتهای انسانی میشود. در نتیجه این فرهنگ یا نازاست یا ویرانگر؛ اما در اندیشه امام خمینی (ره) عامل اساسی عقبماندگی مسلمانان، دوری و انحراف آنان از اسلام اصیل است که بر اثر توطئه استعمار خارجی و استبداد داخلی شکل گرفته است. نقطه مقابل خودباوری، خودباختگی افراد جامعه است. عدهای از افراد جامعه در برابر پیشرفتهای مادی و فرهنگی ماتریالیستی غرب دچار خودباختگی میشوند و این از اهداف استعمارگران است. بیتردید، پیروزی انقلاب اسلامی از جمله مهمترین عوامل پدید آمدن این باور در عرصه جهانی است که «در نظم جدید جهانی یک خلأ سیاسی و ایدئولوژیک در جهان به ویژه در غرب به وجود آمده است و در این دوران مارکسیسم شکست خورده و لیبرالیسم نیز حرفی برای گفتن ندارد.» حضرت امام (ره) با گفتارها و اعمال و رفتار خود هسته انقلابی را شکل دادند. انقلابی که همه مردم ایران را دگرگون کرد. در همان اوایل انقلاب آن حضرت فرمان تشکیل شورای انقلاب فرهنگی را صادر کردند. بین انقلاب فرهنگی و خودباوری فرهنگی ارتباط خاصی وجود دارد. در واقع انقلاب فرهنگی خود موجب به وجود آمدن خودباوری فرهنگی میشود. امروز هم میتوان نگرانی از اقتدار فرهنگی انقلاب اسلامی و زوال فرهنگ مادی غرب در مواجهه با فرهنگ و اندیشه غنی اسلام را در آیینه اظهارات و تحلیلهای رسانههای گروهی غرب مشاهده کرد.
خودباوری در نگاه امام خمینی (ره)
خودباوری اساس استقلال و شخصیت یک فرد و در نهایت یک جامعه را تشکیل میدهد. انسان تا خود را باور نکند، هرگز به استعداد و توانمندیهای ذاتی خود اطمینان پیدا نمیکند و به دلیل اعتماد نداشتن به خود، جرئت و جسارت دست یازی به کارهای عظیم را ندارد و ادامه زندگی و پیشرفت را تنها با تکیه بر دیگران میداند. اگر فرهنگ یک جامعه نتواند هویت از دست رفته و حس اعتماد و خودباوری را در دل و جان مردم خود بدمد، هیچگاه هیبت و نخوت قدرتهای بزرگ در هم شکسته نخواهد شد و وابستگی و اسارت، همواره میراث ملی و فرهنگی کشورهای ضعیف را به یغما خواهد برد. امام راحل همواره در این باره تأکید میفرمودند: «فرهنگ، اساس ملت است؛ اساس ملیت یک ملت است؛ اساس استقلال یک ملت است و لهذا آنها کوشش کردهاند که فرهنگ ما را استعماری کنند... با تبلیغات خودشان ماها را ترساندند که از خودمان میترسیدیم؛ به خودمان اعتماد نداشتیم. اگر یک کسی مریض میشد، میگفتیم باید برود خارج؛ در صورتی که طبیب داشتیم... باید ارتش ما را خارجیها اداره کنند؛ باید نفتمان را خارجیها بیایند اداره کنند... مغزهای ما را شست و شو کردند. اعتماد به نفس را از بین بردند.» امام خمینی (ره) در حرکت گسترده و همهجانبه خویش برای تجدید حیات جامعه اسلامی و قطع وابستگیها و پاره کردن زنجیرهای سلطه و اسارت، درد اصلی مسلمانان را به درستی تشخیص دادند و راه چاره آن را بازگشت به هویت اسلامی دانستند و برای رسیدن به این مقصد تأکید کردند کسی که میخواهد به این باور برسد، باید در آغاز خودش را از آن آلودگیها و آفات پاک کند و، چون صفحه دل و ذهن را از آن ضعفها و زنگارها زدود، باور کند که او هم انسان است و از اندیشه و تفکر برخوردار است و میتواند راه ترقی و تعالی را بپیماید. اساس این باور را امام (ره) دو چیز معرفی میکنند؛ یکی رسیدن به این واقعیت که ضعف و سستی و ناتوانی تلقینی است و دیگر اینکه آن قوه و توانایی حقیقت دارد و در اعماق اندیشه و ذهن انسانها نهفته است و باید با خودباوری و تلاش و همت این گنجهای گرانبها را شناخت و گوهرهای آنها را استخراج کرد و خلاقیت را در جامعه به وجود آورد.