همبستگی و انسجام ملی، یکی از بنیانهای اساسی هویت ایرانی در گذرگاههای دشوار و سرنوشتساز تاریخ بوده است. این مفهوم از ادوار باستان تا دوران معاصر، در مواجهه با تهدیدهای گوناگون داخلی و خارجی بهگونهای شکل گرفته که امروز به مؤلفهای ریشهدار در ذهن جمعی ایرانیان تبدیل شده است. شاید بتوان گفت آنچه بیش از همه، ایران را در طول تاریخ از گزند حوادث حفظ کرده، روح مقاومت و همبستگیای بوده که میراث تفکر اسلام انقلابی و هویت ایرانی اسلامی ملت ماست.
وحدت ملی در دل تاریخ
ایرانیان از دیرباز در جغرافیایی وسیع و متنوع میزیستند؛ سرزمینی که از فلات مرکزی تا حاشیههای کوهستانی زاگرس و البرز امتداد مییافت. این تنوع جغرافیایی همراه با دگرگونیهای آبوهوایی و فرهنگی، در عین حال که زمینه را برای شکلگیری اقوام گوناگون فراهم میکرد، اما مؤلفه مشترکی به نام «ایران» از یک سو و معارف دینی از سوی دیگر را در بر داشت که همگان بر آن گرد میآمدند.
انقلابها و تحولات مدرن همبستگی زیر فشار سلطه خارجی
با ورود ایران به دوران قاجار و پس از آن، اگرچه ساخت سیاسی کشور دستخوش تزلزلهای فراوان شد؛ اما اندیشه ایستادگی در برابر استعمار روس و بریتانیا در بطن جامعه حضوری جدی داشت. روند حرکت به سوی تجدد و تغییرات اجتماعی، ایرانیان را با پدیدههای نوینی مواجه میکرد؛ از شکلگیری مدارس جدید تا ظهور روشنفکران و روزنامهنگاران پیشرو. همین تحولات موجب شد مفهوم همبستگی، جنبههای اجتماعی و سیاسی تازهای پیدا کند.
انقلاب مشروطه نقطه عطفی است که در آن، همبستگی ایرانیان نه تنها رنگوبوی آزادیخواهی و برابریطلبی گرفت، بلکه در برابر فشار خارجی نیز ایستادگی تازهای نشان داد. تأسیس مجلس شورای ملی و تدوین قانون اساسی، هرچند در ابتدا با دشواریها و مخالفتهای فراوان همراه بود، اما این ایده را تقویت کرد که سرنوشت جمعی ایرانیان، باید در دست خودشان باشد؛ تفکری که در مقاطع بعدی تاریخ، بارها در لحظات حساس به یاری این ملت آمد.
در فاصله میان دو جنگ جهانی و نیز در دوران پهلوی، ایران بار دیگر در معرض فشارهای سیاسی و اقتصادی بیگانگان قرار گرفت. از کشمکش بر سر نفت با انگلیس گرفته تا حضور نیروهای خارجی در جنگ جهانی دوم و تحولات کودتای ۲۸ مرداد، همگی آزمونهایی بود که بر همبستگی ایرانیان اثر گذاشت. اگرچه در برخی دورهها، انسجام ملی تحتالشعاع استبداد داخلی و سرکوب سیاسی قرار میگرفت، روحیه مقاومت در برابر زور خارجی همچنان زنده ماند و در نهایت به نقطه اوج خود در روزگار انقلاب شکوهمند اسلامی رسید.
پس از انقلاب اسلامی اتحاد در برابر تهاجم و تحریم
انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، صحنه تازهای از همبستگی ایرانیان را پدید آورد؛ ملت ایران بار دیگر بر پایه مفاهیم دینی و انقلابی خواهان استقلال و برچیدن نفوذ خارجی شد.
با فاصله کوتاهی همبستگی ملت ایران در جنگ تحمیلی، عراق علیه ایران (۱۳۵۹ـ۱۳۶۷) به آزمون خطیری دیگر گذاشته شد. تمامی اقشار اجتماعیـ از روحانیون، روشنفکران و کارگران گرفته تا طبقات شهری و روستاییـ در کنار هم از تمامیت ارضی کشور دفاع کردند. این همدلی گسترده اگرچه هزینههای سنگینی برای جامعه داشت، نقش مهمی در تثبیت یکپارچگی ملی و هویت جمعی ایفا کرد.
با پایان جنگ، دورانی از بازسازی اقتصادی و اجتماعی آغاز شد؛ با این حال، تحریمهای بینالمللی و فشارهای سیاسی خارجی ادامه یافت. در مواجهه با این محدودیتها، بار دیگر روحیه ملی ایرانیان به نمایش درآمد. اگرچه در دورههای گوناگون، اختلافهای سیاسی و اجتماعی در درون جامعه مشهود بوده است، هنگامی که پای تهدید بیگانه در میان است، تجربه نشان میدهد بخش عمدهای از جامعه، انسجامی درونی را برای حفظ حاکمیت و استقلال ملی احیا میکند. این «وحدت در عین کثرت» را میتوان میراث مشترک ملت بزرگ ایران در گذر از رویدادهای تاریخی دانست.
همبستگی به مثابه یک اصل فلسفی و معرفتی
نکته مهمی که در خرد جمعی و متون فکری ایرانی ریشه دارد، باور به ارزش ذاتی «همبستگی» است. این باور صرفاً یک واکنش اضطراری در برابر تهاجم بیرونی نیست؛ بلکه پشتوانهای از اندیشههای فلسفی و عرفانی دارد. از آموزههای اجداد باستانی ایرانیان در نبرد همیشگی میان سپهر نیکی و بدی گرفته تا ارزشهای انسانیِ حکمت اسلامی و غنای فرهنگی متونی، چون «شاهنامه» فردوسی و آثار فیلسوفانی، همچون ابنسینا و ملاصدرا، همگی ذهن ایرانیان را با این بینش ژرف آبیاری کردهاند که برای بقا و شکوفایی، نیاز به وفاق و انسجام وجود دارد.
بر همین اساس، حتی در دورههای مدرن و پسامدرن، ملت ایران هرگز تسلیم تحمیل اراده خارجی نشدهاند، این امر صرفاً یک احساسات میهنپرستانه زودگذر نیست؛ بلکه ناشی از همان بنیان فلسفی و اسلامی است که حفظ «خود» را در برابر «بیگانه» یک وظیفه انسانی، اخلاقی و اسلامی قلمداد میکند.
راز استواری
در اتحاد است
باید گفت آنچه ایران را به کشوری پابرجا و سربلند بدل کرده، روح مقاومت و پافشاری بر ارزشهای بنیادیای است که در لایههای گوناگون اجتماع نفوذ کرده است. این ملت بارها در مواجهه با امواج سهمگین بیگانگان نشان داده است که هرگز پذیرای سلطه تحمیلی نخواهد بود و در حساسترین لحظات، قدرت بسیج جمعی خود را به رخ کشیده است.
همبستگی برای ملت ایران، نه یک مفهوم انتزاعی، که واقعیتی عینی است و در تار و پود فرهنگ و تاریخ این سرزمین تنیده شده است؛ در دوران ایران پس از انقلاب اسلامی یک خط مشترک وجود دارد: «سر خم نکردن در برابر زور و سلطه». در حقیقت، این پایداری ناشی از همبستگی تاریخی، برآمده از حکمتی دیرپا و معرفتی مشترک است که نسل به نسل منتقل شده و میراث بیبدیل ملت ایران بهشمار میرود. در برهه فعلی نیز که دیوانهای در کاخ سفید در خیال خام خود به دنبال این است که ملت ایران را میان دوگانه تسلیم-سازش قرار دهد! ملت ایران با حفظ یکپاچگی و یکصدایی خود، که اصل اساسی آن گرد آمدن حول محور ولی فقیه و حکیم انقلاب اسلامی به عنوان ستون خیمه انقلاب اسلامی ایران است، بار دیگر اقتدار خود را به نمایش خواهد گذاشت و معادلات را بر اساس منافع ملی خود رقم خواهد زد.