مؤسسه «گلدواتر» به منزله یکی از تأثیرگذارترین اندیشکدههای محافظهکار- لیبرتارین در ایالات متحده آمریکا، نقشی محوری در شکلدهی به گفتمان سیاستگذاری عمومی در این کشور دارد. این مؤسسه در سال ۱۹۸۸ از سوی سناتوری که نام وی بر این اندیشکده نهاده شده است تأسیس شد، با رویکرد خاص خود، در عرصه بهرهبرداری از ابزارهای قضایی توانسته است الگوی جدیدی از فعالیت اندیشکدهای را در نظام حکمرانی آمریکا پایهگذاری کند.
نقطه تمایز اصلی مؤسسه گلدواتر با دیگر اندیشکدههای محافظهکار آمریکا، رویکرد تهاجمی آن در استفاده از ابزارهای حقوقی برای پیشبرد اهداف ایدئولوژیک است. این مؤسسه در سال ۲۰۰۷ با تأسیس مرکز دادخواهی قانون اساسی شارف- نورتون، به نخستین اندیشکده ایالتی تبدیل شد که به طور نظاممند از طریق اقامه دعوی علیه نهادهای دولتی، به دنبال محدود کردن قدرت دولت فدرال و تقویت حقوق فردی است. پروندههای متعدد حقوقی این مؤسسه علیه سیاستهای دولتی در حوزههایی، چون یارانههای شهری، محدودیتهای کسبو کار و حقوق دانشگاهیان، نشاندهنده عزم این اندیشکده در استفاده از ظرفیتهای نظام قضایی برای تغییر سیاستهای عمومی است.
مؤسسه گلدواتر با تمرکز بر موضوعات کلیدی مورد توجه جامعه آمریکا؛ از جمله آزادی آموزشی، حقوق مالکیت و آزادی کارآفرینی، توانسته است شبکهای قدرتمند از متحدان را در میان قانونگذاران ایالتی و فدرال ایجاد کند. ارتباط نزدیک این مؤسسه با شورای تبادل قانونگذاری آمریکا و بهرهمندی از حمایت مالی خانوادههای ثروتمند آمریکایی به این اندیشکده امکان داده تا علاوه بر پیگیری پروندههای حقوقی، در عرصه قانونگذاری نیز نفوذ قابل توجهی داشته باشد. یکی از موفقیتهای چشمگیر این مؤسسه، نقش آن در تصویب قوانین (حق آزمایش) در سطح ایالتی بوده است. این قوانین که به بیماران لاعلاج اجازه میدهد از داروهای تأیید نشده از سوی FDA استفاده کنند، نمونهای از توانایی مؤسسه گلدواتر در تبدیل ایدههای محافظهکارانه به سیاستهای عملی است. این موفقیت نشان میدهد، چگونه یک اندیشکده میتواند با ترکیب فعالیتهای پژوهشی، حقوقی و لابیگری، تغییرات قابل توجهی در سیاستهای عمومی یک کشور ایجاد کند! نکته قابل تأمل در عملکرد مؤسسه گلدواتر، مدیریت کارآمد با وجود منابع انسانی محدود است. این مؤسسه با بودجهای حدود ۴/۶ میلیون دلار و تیمی ۳۲ نفره قعالیت میکند و توانسته است در سه حوزه اصلی تولید محتوای سیاستی، لابیگری قانونگذاری و دادخواهی حقوقی، عملکردی مؤثر داشته باشد.
گفتنی است، بر اساس بررسی گزارشهای مربوط به این اندیشکده به نظر میرسد مؤسسه گلدواتر با تکیه بر تجربه موفق خود در دادخواهیهای حقوقی و با استفاده از شبکه گسترده متحدانش، به دنبال گسترش دامنه فعالیتهای خود به حوزههای جدید و حساسی، مانند مبارزه با سیاستهای تنظیمگری دولتی است که این مسئله میتواند زمینهساز تنشهایی با دولت جدید آمریکا به ویژه شخص ترامپ باشد. این مؤسسه با الهام از میراث فکری بنیانگذار خود، به منزله پیشگام جنبش محافظهکار در مبارزه با گسترش قدرت دولت فدرال عمل میکند و عملاً زمینه را برای کنشگری دیگر اندیشکدهها در این عرصه فراهم کرده است.
تجربه مؤسسه گلدواتر نشان میدهد، چگونه یک اندیشکده میتواند با نوآوری در روشهای کنشگری سیاسی و استفاده هوشمندانه از ابزارهای قانونی، تأثیری فراتر از اندازه سازمانی خود بر نظام سیاستگذاری داشته باشد. این الگو میتواند برای اندیشکدههای کشورمان که به دنبال افزایش اثرگذاری خود در عرصه سیاست عمومی و خارجی هستند، راهگشا باشد.