اساس مهم نهضت و قیام هر امتی داشتن مکتب منسجم، یا همان مفهوم «نظام» از منظر اندیشه سیاسی شهید صدر است. اگر یک امت مکتب و نظام فکری منسجمی داشت و توانست آن را فهم کند و سپس به آن ایمان بیاورد، میتواند نهضتی حقیقی را درون خود تحقق بخشد. براساس دیدگاه شهید صدر نیاز بشریت به نظام را میتوان از اولیترین غرایز فطری انسانی، یعنی حس خودخواهی دانست. از همین غریزه است که وی با تمام هستی اعم از جمادات، گیاهان و دیگر انسانها ارتباط میگیرد. در ارتباط با غیر انسان رابطهای یکسویه را شاهد بود و در ارتباط با دیگر انسانها با عملکردهای متشابه و متقابل روبهرو میشد؛ یعنی هر انسانی درصدد بهرهگیری از دیگری در راستای منافع خود است. تجربه حیات اجتماعی و بهرهگیری پیشرفتهتر از طبیعت نوع انسان را بر آن داشت تا حد یقفی برای منفعتطلبی و حس خودخواهی قائل نباشد و اقدام به سیطره بر همه هستی در راستای منافع خویش کند. حال با چنین تزاحمی که هر انسانی در پی تسلط و بهرهکشی از دیگران و محیط پیرامونی در راستای منافع خود بود، طراحی و تکون «نظام»های مختلف برای کنترل، اداره و ارتقای زندگی اجتماعی ضرورت یافت.
از آنجا که موجب اختلاف و تزاحمات انسانی همین غرایز فطری و حوایج طبیعی انسانی بوده است، نمیتوان امر نظامنامه و تکون ساخت بنیادهای یک اجتماع را به انسان عودت داد؛ بلکه این نظام باید مبتنی بر دریافتهای فراانسانی باشد تا بتواند انگیزههای شخصی را بهگونهای تغییر دهد تا با اقتضائات جامعه انسانی همسو شود، بنابراین، طبق دیدگاه شهید صدر پیرامون نظامسازی، «دین تنها ساختاری است که جامعه میتواند در درون آن راهحلی برای مشکل اجتماع بیابد و هیچ نظام اجتماعی از پس معضل تضاد بین انگیزههای شخصی و منافع اجتماعی برنمیآید، مگر اینکه ساختار آن نظام یک ساختار دینی باشد.»
چنین مکتبی در عرصههای گوناگون میتواند اهداف میانمدت و بلندمدت امت را مشخص کرده و او را در ادامه حیات خود یاری رساند. شهید صدر معتقد است اگر تاکنون امر نظامسازی مبتنی بر نهضت جهانی اسلام صورت نپذیرفته است، تنها به دلیل محقق نشدن یکی از شروط مذکور فوق است و آن هم عدم ایمان کافی امت به تمام جوانب و ابعاد این برنامه جامع مکتبی است. دلیل فقدان چنین ایمانی نیز دسیسههایی است که از طرف استعمارگران جهانی در جهت ایجاد فاصله بین امت و مبانی دین مبین اسلام است. در عین حال، ایمان مردم به اصل اسلام و جوهره متعالی دین ثابت و استوار ماند. در این حالت بود که ایمان مردم به اسلام محفوظ ماند؛ اما فهم آنان از اسلام و مفاهیم و حقایق مربوط به آن، در هالهای از ضعف و کاستی قرار گرفت. به تعبیر شهید صدر این نقطه آغاز یک «تضاد عجیب در هویت امت اسلامی» شد؛ به نحویکه امت با وجود پایداری ایمان او به اسلام، فهم صحیح و کاملی از آن نداشته باشد. این حقیقتی مهم است که امروزه نیز به انحای گوناگون میتوان ثمرات این تضاد هویتی را در اجتماع مسلمین شاهد بود.