در معارف شیعه، «سعادت» بهمعنای دستیابی به خیر حقیقی و نهایی در دنیا و آخرت است. خیر و کامیابی که در جهت رضای الهی، کمال انسان و فلاح ابدی قرار دارد. از منظر قرآن و اهل بیت (ع) عوامل گوناگونی برای رسیدن به این سعادت ذکر شدهاند. اگر این مسائل را درک کنیم و بفهمیم که سعادت حقیقی چیست؟ میتوانیم زندگی الهی و انسانی آرامی داشته باشیم. اما اگر سعادت و راه رسیدن به سعادت را نفهمیم و پیدا نکنیم در مشکلات دنیوی غرق خواهیم شد. اولین قدمی که میتوانیم برای رسیدن به سعادت دنیایی و آخرتی برداریم، این است که رابطه خودمان را با خدا، مخلوقات خدا و دنیا اصلاح کنیم. «سکونى» از امام صادق (ع) روایت کند که امیرمؤمنان (ع) فرمود، رسم فقهاء و دانشمندان این بود که، چون به یکدیگر نامه مىنوشتند سه جمله در آن بود که چهارمى نداشت:
۱ـ (این بود که مىنوشتند): هر که همت و اندوهش، آخرتش باشد خداوند اندوه دنیاى او را برطرف کند.
۲ ـ هر که خود نهادش را اصلاح کند، خداوند آشکار او را اصلاح گرداند.
۳ ـ هر که میان خود و خداى عزوجل را اصلاح کند، خداى تبارک و تعالى میان او و مردم را اصلاح کند. (روضه الکافی، محلاتی، ج۲، ص۱۳۷)
انسانها بهطور طبیعی، همواره درگیر غمها و نگرانیهایی هستند که ریشه در دنیا دارد: نگرانی از آینده، بیم از فقر، ترس از بیماری یا شکست و دهها دغدغه دیگر که بسیاری از آنها را شیطان برای انسان ایجاد میکند. (بقره/۲۶۸)، اما امام (ع) میفرماید که اگر کسی بهجای تمرکز بر این مسائل زودگذر، نگرانی و دغدغهاش را متوجه سرنوشت ابدی خود کند، یعنی آخرتگرا شود و برای نجات و آبادانی آن سرزمین جاودانه تلاش کند، خداوند به او تضمین میدهد که خود، غمها و گرفتاریهای دنیویاش را از میان برمیدارد. اینجا نوعی تعهد متقابل بین بنده و خدا شکل میگیرد: بنده، دنیا را رها نمیکند. اما اولویت را به آخرت میدهد و خدا نیز در برابر این انتخاب درست، با الطاف ویژهاش، دنیا را برای او کفایت میکند.
جمله دوم اینکه انسانها معمولاً بیشترین دغدغه را نسبت به ظاهر خود دارند، اینکه در چشم دیگران چگونه بهنظر برسند، مورد احترام واقع شوند، شخصیت اجتماعی مقبولی داشته باشند و از آبرو برخوردار باشند. اما امام علی (ع) ریشه این عزت ظاهری را در باطن آدمی جستوجو میکند. اگر انسان درون خود را با صداقت، تقوا، حسن نیت و پاکی نیت اصلاح کند، خداوند بر اثر این نیک سیرتی، ظاهر او را نیز محبوب و محترم میگرداند. این وعده الهی است؛ چراکه نگاه مردم در نهایت، بازتاب تدبیر الهی است.
اما جمله سوم، این جمله، از اسرار عمیق حیات اجتماعی و رابطه انسان با جامعه پرده برمیدارد. بسیاری از انسانها تلاش میکنند با مردم سازگار باشند، از دیگران احترام ببینند، محبوبیت کسب کنند یا از نزاع و درگیری در امان بمانند ولی راه را اشتباه میروند. گمان میکنند باید ظاهر اجتماعی، رفتوآمد یا حتی تملق و چاپلوسی را چاشنی کار کنند تا روابطشان خوب شود. اما امام (ع) میفرمایند: «راه اصلاح روابط اجتماعی، از رابطه با خدا میگذرد.» اگر انسان رابطهاش با خدا خوب شد، یعنی اهل صدق، نماز، توبه، ذکر، محبت، و بندگی شد، آنگاه خداوند دلهای دیگران را نسبت به او نرم میسازد و میان او و مردم را اصلاح میکند.