صبح صادق >>  خرد >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۰۷ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۹:۵۷  ، 
شناسه خبر : ۳۷۹۵۰۱
سیدمحمدباقر صدر‌ـ ۵۰
پایگاه بصیرت / مسعود پورفرد

حرکت بنت‌الهدی پس از بازداشت برادرش شهید صدر تأثیری زیادی بر تحرک مردم عراق گذاشت. پس از آنکه گروهی از مؤمنین در حرم جمع شدند و دعای فرج را خواندند، هنگامی که به نام امام زمان (عج) رسیدند، همه مؤمنان از جا برخاستند و بعد، تظاهرات گسترده‌ای در خیابان‌های اطراف حرم آغاز شد و نیرو‌های امنیتی به شدت وحشت کردند و همین موجب شد که احمد حسن البکر، شخصا دستور آزادی سید را صادر کند. خود شهید صدر بعد‌ها به ما گفت که شیوه و لحن بازجویی‌ها در ابتدا خشن و تند بود، ولی در اواسط بازجویی، شخصی وارد شد و برگه کوچکی را به دست بازجو داد و از آن پس روش بازجویی تغییر کرد. چند دقیقه بعد تلفن زنگ زد و به نظر می‌رسید که شخص مهمی پشت خط است، چون بازجو با جملاتی مثل «بله قربان» و «اطاعت قربان» پاسخ می‌داد. بعد‌ها معلوم شد که آن شخص، احمد حسن البکر معدوم، رئیس‌جمهور وقت عراق بود که بعدا به سید گفت، «شما را برای دیدار به اینجا آورده‌ایم و اصلا بازداشت نکرده‌ایم و این جمعیت، چیست که در خیابان‌ها راه افتاده و در نجف و کاظمین تظاهرات می‌کند»؟
رژیم عراق با دستگیر کردن شهید صدر در روز هفده رجب، قصد داشت ایشان را اعدام کند، ولی وقتی با واکنش مردم روبه‌رو شد، تصمیم گرفت ایشان را در شرایط حصر در منزل قرار دهد. این حصر آغاز شد و نه ماه به طول انجامید و در نهایت به شهادت شهید صدر منتهی شد.
 رژیم در ادامه اقدامات خود و پس از محاصره منزل، آب و برق و تلفن منزل شهید صدر را قطع کرد. این وضعیت حدود پانزده روز به طول انجامید و اگر در خانه، منبع آب نبود، تشنگی، همه اهل خانه را تلف می‌کرد. به نظر می‌رسید که هدفشان هم همین بود. از سوی دیگر، آنها حاج عباس، خدمتگزار سید را از ورود به منزل، منع کردند تا شهید صدر و خانواده‌اش را با گرسنگی از پا در آوردند. ما به دلیل همین محاصره بی‌رحمانه و قطع ورود مواد غذایی، ناچار بودیم از نان‌های خشک و غیر قابل مصرف استفاده کنیم. یادم هست که یک روز من و شهید صدر با همین نان‌ها مشغول صرف ناهار بودیم، سید گفت، «این لذیذترین غذایی است که در عمرم خورده‌ام، چون در راه خدا و به خاطر خداست».
با پیچیدن خبر محاصره غذایی منزل شهید صدر در میان مردم، رژیم بعث تحت فشار قرار گرفت، البته نه از ناحیه مرجعیت و حوزه، بلکه از سوی عامه مؤمنین و جوانان که با نوشتن شعار روی دیوار‌ها و توزیع اعلامیه، محاصره غذایی مرجع شیعه را محکوم می‌کردند. این فشار‌ها موجب شدند که رژیم بعث، محاصره غذایی را لغو کند و به حاج عباس اجازه داد که روزانه، تحت نظارت مأمورین، مواد خوراکی منزل شهید صدر را تأمین کند. این مأمور امنیتی، هر روز، سایه به سایه، حاج عباس را در بازار همراهی می‌کرد.