صبح صادق >>  فرهنگ >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۰۷ مهر ۱۴۰۴ - ۰۱:۵۱  ، 
شناسه خبر : ۳۸۱۹۵۸
پایگاه بصیرت / سعید رضایی

در روزگاری که سرعت سرسام‌آور زندگی مدرن، فرصت تأمل و درون‌نگری را از انسان گرفته و بحران‌های هویتی، معنوی و اجتماعی سایه افکنده‌اند، بازگشت به گنجینه‌های حکمت ایرانی، به ویژه شعر و اندیشه مولانا جلال‌الدین محمد بلخی یک ضرورت حیاتی است. آثار مولانا، به‌خصوص «مثنوی معنوی» و «دیوان شمس»، فراتر از متون ادبی، نقش یک آسیب‌شناس اجتماعی و طبیب روحانی را برای جامعه امروز ایفا می‌کنند. حجم این تأثیر و ماندگاری جهانی، گواه بر جهان‌شمول بودن تفکر اوست.

یکی از اصلی‌ترین چالش‌های انسان معاصر، «از خود بیگانگی» و گمشده دانستن خویش است. مولانا با زبان رمز و تمثیل، انسان را به سفری درونی فرامی‌خواند. ناله نی در آغاز مثنوی، نماد جدایی انسان از اصل خویش و جست‌وجوی مداوم برای وصل است:
«بشنو از نی، چون حکایت می‌کند/ از جدایی‌ها شکایت می‌کند»

این پیام، پاسخی است به نیاز امروز ما به معنویت و عرفان کاربردی؛ عرفانی که در عزلت نیست، بلکه در دل جامعه و زندگی روزمره، راه را به سوی بیداری وجدان و شناخت ابعاد عمیق‌تر وجود نشان می‌دهد. او به انسان امروز می‌آموزد که ظرفیت‌های والایی دارد و باید از حد خاک فراتر رود و در جهت قرب الهی و تعالی گام بردارد. در دنیای امروز که تفرقه‌ها و تعصبات فکری و قومی، جهان را تهدید می‌کند، جهان‌بینی وسیع مولانا، نسخه شفاست. مولوی با تکیه بر عنصر عشق آسمانی، فراتر از هر نژاد و فرقه‌ای، به وحدت وجود و یگانگی انسان‌ها می‌رسد. این نگرش زمینه‌ساز صلح و دوستی جهانی است و جامعه‌ای که دچار تهدید تفرقه است، با پناه بردن به این اندیشه، می‌تواند از رنج جدایی‌ها رهایی یابد. این اندیشه، درک ما را از انسانیت گسترش می‌دهد و نشان می‌دهد که اصالت، در جان و جهان‌بینی ماست، نه در ظواهر:
«ملت عشق از همه دین‌ها جداست/ عاشقان را ملت و مذهب خداست»

مولانا در آثارش، به ویژه مثنوی، همچون یک روانشناس، به آسیب‌شناسی اجتماعی و نقد خصیصه‌های منفی بشری، مانند افزون‌طلبی، جاه‌طلبی، خودبزرگ‌بینی و علم‌زدگی دست می‌زند. او با آوردن تمثیل‌ها و داستان‌های پندآموز، زشتی‌های اخلاقی را با بیانی شیرین و مؤثر نمایان می‌کند. این جنبه از آثار او، برای جامعه‌ای که به تربیت اخلاقی و ارتقای فرهنگ عمومی نیاز مبرم دارد، حیاتی است. مولانا به انسان امروز می‌گوید که بسیاری از ظلم‌ها و پستی‌هایی که در دیگران می‌بیند، در واقع انعکاس خوی درونی خود اوست و او را به اصلاح درون دعوت می‌کند.

به این ترتیب، آثار مولانا تنها یک میراث کهن نیستند، بلکه یک نیاز معاصر و منبعی پایان‌ناپذیر برای آگاهی، عشق و تعالی هستند که می‌توانند جامعه امروز ما را از بحران‌های روحی و فکری عبور دهند و به افقی روشن‌تر رهنمون کنند.