بسیاری از جوانان که به ساخت فیلم علاقه دارند، پس از اینکه آموزش میبینند، دلشان میخواهد خودشان را در ساخت یک «فیلم کوتاه» محک بزنند، به ویژه اینکه در ابتدای راه سرمایهگذاران شخصی و دولتی نمیتوانند به کسی که هنوز امتحانش را پس نداده، اعتماد کنند و حق هم دارند. بنابراین، جشنوارههای فیلم کوتاه، کمک زیادی به شناخته شدن این استعدادها میکند. اما این روزها و با این وضعیت اقتصادی، ساخت یک اثر کوتاه، ولو به مدت 100 ثانیه هم هزینه کمی ندارد! بنابراین، بسیاری از همین جوانان برای ساخت یک اثر 100 ثانیهای هم نیاز دارند تا سرمایهگذاری پیدا شود و از آنها حمایت کند. حالا فرض کنید جوانی که از حمایتها ناامید شده، دل را به دریا زده و خودش میلیونی برای یک اثر 100 ثانیهای خرج میکند و بعد از ساخت برای فروشش اقدام میکند تا شاید بخشی از هزینههایش جبران شود؛ البته در این میان نیز به دیده شدن اثرش در جشنواره های گوناگون و جوایزش امیدوار است.
اما متأسفانه برخی از جشنوارههای فیلم کوتاه با علم به اینکه سختیهای پیش روی یک جوان برای ساخت یک اثر چقدر زیاد است، بندی در قوانین جشنواره اضافه میکنند، مبنی بر اینکه «تهیهکنندە اثر یا نمایندە قانونی ایشان با ارسال اثر به دبیرخانه جشنواره، اختیار کامل اثر را به منظور نمایش در سینماها، تلویزیون، جشنوارههای بینالمللی دیگر و استفاده در پاتوق فیلمهای کوتاه، بدون انتفاع مالی، به دبیرخانه جشنواره واگذار و حق هر گونه اعتراض را از خود سلب میکند!»
قطعاً این ضوابط عجیب باعث میشود تا بسیاری از افرادی که به هر دلیلی نتوانستهاند از حمایت دولتی و سرمایهگذاری شخصی کسی برخوردار شوند، حالا و به این دلیل از خیر ساخت اثر برای جشنواره هم بگذرند و ترجیح بدهند که اصلاً در چنین جشنوارهای شرکت نکنند، مگر اینکه از ابتدا برای کار خود به نوعی سرمایهگذار پیدا کنند و این، یعنی همان سنگاندازی جلوی پای هنرمند.
اگر قرار است جشنوارههایی برای کمک به جوانان ساخته شود، چرا باید چنین بندهای دست و پاگیری در قوانین آن به چشم بخورد؟! هدف حمایت است یا چیز دیگر؟!