فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، از زمان ظهورشان، با وعده اتصال جهانی و دسترسی آزاد به اطلاعات، زندگی بشر را دگرگون کردهاند. اما در پس این ظاهر فریبنده، روی دیگری نیز نهفته است؛ رویهای که در آن قدرتهای بزرگ، بهویژه ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی، از این ابزارها برای اهداف پنهان خود یعنی جاسوسی، نفوذ و سرقت اطلاعات مردم در سراسر جهان بهره میبرند. این سوءاستفاده ابزاری، دیگر نه یک فرضیه، بلکه واقعیتی اثبات شده است که امنیت سایبری و حریم خصوصی میلیونها کاربر را به خطر انداخته است.
تعدادی از سکوهای پرکاربرد، بهدلیل ماهیت جمعآوری دادهها و دسترسی به اطلاعات شخصی، به ابزارهایی طلایی برای سرویسهای اطلاعاتی تبدیل شدهاند. فیسبوک، توئیتر (X)، اینستاگرام، و واتساپ، تنها چند نمونه از این ابزارها هستند که با میلیاردها کاربر فعال، دریایی از دادههای شخصی را در اختیار دارند. این دادهها شامل اطلاعات هویتی، موقعیت مکانی، علایق، روابط دوستانه، فعالیتهای آنلاین، و حتی محتوای پیامهای خصوصی میشود. برای سرویسهای جاسوسی، این اطلاعات حکم گنجی بینظیر را دارد که میتواند برای اهداف گوناگونی از جمله شناسایی اهداف، جمعآوری اطلاعات استراتژیک، عملیات نفوذ فرهنگی و سیاسی، و حتی ترورهای هدفمند مورد استفاده قرار گیرد.
اسناد افشا شده از سوی افرادی، چون «ادوارد اسنودن» کارمند سابق آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA)، پرده از برنامههای گسترده جاسوسی این نهادها برداشت. پروژههایی مانند PRISM نشان دادند که چگونه شرکتهای بزرگ فناوری، اطلاعات کاربران خود را در اختیار سازمانهای اطلاعاتی آمریکا قرار دادهاند. این همکاری، چه با رضایت شرکتها و چه تحت فشار دولت، نقض آشکار حقوق حریم خصوصی افراد است. رژیم صهیونیستی نیز در این زمینه فعالیتهای گستردهای دارد. شرکتهای فعال در حوزه امنیت سایبری و نرمافزارهای جاسوسی در، رژیم صهیونی از پیشگامان این صنعت هستند. نمونه بارز آن، نرمافزار جاسوسی پگاسوس (Pegasus) است که توسط شرکت NSO Group توسعهیافته و برای جاسوسی از روزنامهنگاران، فعالان حقوق بشر، و حتی مقامات دولتی در سراسر جهان مورد استفاده قرار گرفته است. این نرمافزار قادر است بهطور کامل به گوشیهای هوشمند نفوذ کرده و تمامی اطلاعات موجود در آنها، از جمله پیامها، تماسها، عکسها، و موقعیت مکانی را در اختیار جاسوسان قرار دهد.
پیامدهای این سوءاستفادهها بسیار گسترده و عمیق است: اساسیترین پیامد، نقض گسترده و سیستماتیک حریم خصوصی افراد است. اطلاعات شخصی، بدون رضایت و آگاهی کاربران، در اختیار طرفهای ثالث قرار میگیرد. این اطلاعات میتواند برای شناسایی نقاط ضعف زیرساختها، شبکههای ارتباطی، و حتی نیروهای نظامی کشورهای هدف مورد استفاده قرار گیرد که خود تهدیدی برای امنیت ملی است. همچنین، با دسترسی به اطلاعات مربوط به افکار عمومی و گرایشات اجتماعی، میتوان عملیاتهای روانی و تبلیغاتی هدفمند را برای تغییر نگرشها و نفوذ در تصمیمگیریهای سیاسی اجرا کرد. در موارد حادتر، اطلاعات حساس و محرمانه افراد میتواند برای باجگیری و اخاذی مورد استفاده قرار گیرد، و حتی دادههای موقعیت مکانی و ارتباطی میتواند برای ردیابی و حذف فیزیکی افراد ناهمسو با منافع این کشورها بهکار گرفته شود.
در مواجهه با این تهدیدات، هوشیاری و آگاهی مردم و دولتها از اهمیت بالایی برخوردار است. استفاده از نرمافزارهای امن و رمزگذاری شده، عدم اعتماد به اپلیکیشنهای مشکوک، و افزایش سواد رسانهای، از جمله اقداماتی است که کاربران میتوانند برای حفاظت از خود انجام دهند. از سوی دیگر، دولتها باید با تقویت زیرساختهای سایبری ملی، وضع قوانین سختگیرانه برای حفاظت از دادهها، و توسعه جایگزینهای بومی برای پلتفرمهای خارجی، گامهای اساسی برای مقابله با این جاسوسی سازمانیافته بردارند. مقابله با این جنگ پنهان سایبری، نیازمند یک رویکرد جامع و همکاری بینالمللی برای تضمین امنیت و حریم خصوصی در فضای دیجیتال است.