جنگ ۱۲روزه میان ایران و رژیم صهیونی در سال جاری، اگرچه با تبادل پهپادها و حملات موشکی شناخته شد، اما اثر ماندگار آن نه در آسمان، بلکه در فضای مجازی رقم خورد. تهران با بهرهگیری از شبکههای اجتماعی، پیامرسانها و بسترهای ارتباطی ناشناس، توانسته است معادله امنیت داخلی رژیم صهیونیستی را وارد مرحلهای تازه کند: نفوذ اطلاعاتی از درون جامعه و بدون عبور از مرزها.
در ماههای اخیر، موجی از بازداشت شهروندان صهیونیست به اتهام همکاری با عوامل ایرانی، رسانههای عبری را به خود مشغول کرده است. بر اساس گزارشهای رسمی شینبت، ایران در حال بهرهگیری از الگویی نو است: جذب نیروهای محلی از طریق تماسهای ساده در شبکههای اجتماعی.
الگو تقریباً تکراری است؛ تماس اولیه در تلگرام یا اینستاگرام با وعدهٔ شغلی یا همکاری رسانهای، سپس مأموریتهای کمخطر مانند گرفتن عکس از اماکن عمومی یا نصب پوستر، و در نهایت، افزایش تدریجی سطح مأموریت تا مرحلهٔ جاسوسی واقعی.
پرداختها از طریق رمزارز انجام میشود تا هیچ ردی باقی نماند. چنین روشی موجب شده نیروهای امنیتی صهیونی با چالشی جدید روبهرو شوند؛ جاسوسانی که نه مأموران حرفهای، بلکه شهروندان عادی با انگیزه مالی یا ماجراجویی دیجیتال هستند.
تحلیلگران امنیتی رژیم صهیونی معتقدند، تهران در سالهای اخیر، با ترکیب ابزارهای سایبری و روانی، جنگ اطلاعاتی را به سطحی جدید رسانده است. به گفته تحلیلگر نظامی رژیم صهیونیستی، ایران دریافته که بزرگترین آسیبپذیری اسرائیل در ذهنها و گوشیهای مردم آن است، نه در مرزهای فیزیکی. استفاده از پیامرسانهایی، مانند تلگرام، بستر اصلی این جنگ خاموش است. در یکی از پروندهها، دو جوان از شهر هولون از طریق شرکت مجازیای جذب شدند که پوششی برای مأموریتهای اطلاعاتی ایران بود. مأموریتها شامل عکاسی از پایگاههای نظامی و نصب تجهیزات نظارتی بود. در پروندهای دیگر، یک جوان ۲۴ ساله مأمور شد مواد منفجرهای را در نزدیکی خانه وزیر دفاع اسرائیل کار بگذارد؛ مأموریتی که از دل یک گفتوگوی تلگرامی آغاز شده بود. حتی نوجوانان نیز از این شبکهها مصون نماندهاند. در شمال سرزمینهای اشغالی، پلیس از بازداشت پسر ۱۶ سالهای خبر داد که اطلاعات نظامی را در ازای چند صد دلار رمزارزی ارسال کرده بود. کارشناسان صهیونیست این روند را بخشی از جنگ ترکیبی ایران میدانند؛ راهبردی که بر ترکیب ابزارهای سایبری، رسانهای و روانی برای فرسایش درونی دشمن استوار است. هدف تنها جمعآوری اطلاعات نیست، بلکه ایجاد بیاعتمادی، ترس و شکاف اجتماعی در درون جامعه هدف است. در واقع، ایران با استفاده از فضای مجازی موفق شده است جنگ را از مرزهای نظامی به قلمرو اجتماعی منتقل کند. نفوذ در جوانان صهیونیستی، که بخشی از آنان با نارضایتی اقتصادی و سیاسی دستوپنجه نرم میکنند، نهتنها هزینه عملیاتی پایینی دارد، بلکه میتواند ساختار امنیت داخلی این رژیم را از درون تضعیف کند. مقامات موساد و شینبت نیز در بیانیههای جداگانه تأکید کردهاند «هر تماس آنلاین مشکوک میتواند بخشی از تلاش ایران برای نفوذ باشد.» به گفته یکی از مقامات سابق موساد، جمهوری اسلامی از نارضایتیهای اجتماعی صهیونیستها برای گسترش «جنگ نرم روانی» بهره میگیرد. این پروندهها، صرفنظر از میزان واقعی دخالت ایران، تصویری نگرانکننده از وضعیت اجتماعی رژیم صهیونیستی ترسیم میکند؛ جامعهای که در آن جوانان حاضرند در ازای مبلغی اندک، اقداماتی علیه امنیت کشورشان انجام دهند. این مسئله، به گفته برخی کارشناسان، نشانهای از کاهش اعتماد عمومی به نهادهای رسمی و بحران هویت در نسل جدید است. افزایش ۴۵ درصدی پروندههای مرتبط با ایران در سال ۲۰۲۵، به گفته وزارت امنیت داخلی رژیم صهیونیستی، تنها عددی آماری نیست؛ بلکه بازتابی از گسترش میدان نفوذ دیجیتال است. تلآویو اکنون با پدیدهای روبهروست که نه در خاک دشمن، بلکه در گوشیهای خودی شکل میگیرد.
نبرد بیصدا در دنیای متصل
در نهایت، آنچه امروز در رژیم اشغالگر میگذرد، مصداق روشن تغییر ماهیت جنگها در قرن بیستویکم است. فضاهای مجازی، مرزهای فیزیکی را بیمعنا کردهاند. تهران با بهرهگیری از هوش رسانهای و مهندسی اجتماعی، نشان داده است که در جنگ اطلاعاتی، گاهی یک پیام ساده در تلگرام میتواند تأثیری عمیقتر از یک موشک در میدان نبرد داشته باشد. در چنین وضعیتی، نبرد اصلی نه میان ارتشها، بلکه میان الگوریتمها، روایتها و ذهنها جریان دارد؛ نبردی که در آن، فضای مجازی به خط مقدم تازه سیاست و امنیت خاورمیانه بدل شده است.