صبح صادق یادداشت پیشرو را صرفاً جهت اطلاع مخاطبان خود منتشر میکند/در بحبوحه تشدید تنشها و جنگ دوازده روزه، چین با اتخاذ موضعی محتاطانه، تصمیم گرفت در حاشیه باقی بماند. این رویکرد، اگرچه با انتقادهایی مبنی بر انفعال و عدم نفوذ مستقیم پکن همراه بود. اما در عمل، چین را بدون درگیر شدن در منازعه یا پرداخت هرگونه هزینه اقتصادی و دیپلماتیک، به بسیاری از اهدافش رساند. واکنش رسمی پکن به اقدام نظامی اسرائیل، ترکیبی از بیانیههای نسبتاً ملایم و اعلام محکومیت بود. با این حال، هر چند انتظار حمایت دیپلماتیک قویتری از سوی پکن میرفت، اما در عرصه عمل و علیرغم مطرح بودن «مشارکت جامع استراتژیک» میان دو کشور و خرید حدود ۹۰ درصد نفت ایران توسط چین، پکن مداخله چندانی در این ماجرا نکرد.
منافع چین در این جنگ، در چند لایه قابل تحلیل است. در سطح رقابت قدرتهای بزرگ، پکن از این فرصت برای نمایش خود بهمنزله یک بازیگر میانهرو و صلحجو در مقابل آمریکا، که آن را «جنگافروز» و «هژمون» میخواند، بهرهبرداری کرد. در حقیقت، چین از افزایش حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه سود دوگانهای میبرد؛ نخست آنکه واشنگتن همچنان نقش «تأمینکننده امنیت» را برای حفظ زنجیرههای تأمین و جریان انرژی حیاتی برای چین ایفا میکند، بدون آنکه پکن متحمل هزینههای آن شود. دوم آنکه، توجه و منابع نظامی آمریکا از شرق و جنوب شرق آسیا منحرف شده و به چین فضای مانور بیشتری در همسایگی خود میدهد. با این حال، پکن از تشدید درگیری و تبدیل آن به یک جنگ گسترده منطقهای هراس داشت، زیرا چنین رویدادی میتوانست منافع اقتصادی عظیم و روابط تجاری بسیار مهمترش با عربستان سعودی و امارات متحده عربی را به خطر اندازد. علاوه بر این، چین همواره با برنامه هستهای نظامی ایران مخالف بوده، اما معتقد است که بیثباتی در ایران میتواند به هرجومرج و قدرتگیری گروههای افراطی در منطقه منجر شود که تهدیدات آن مرزهای چین را هم در برخواهد گرفت.
بهطور کلی، هرچند در نگاه اول، عدم حمایت قاطع از ایران و ناکامی طرحهای دیپلماتیکش در سازمان ملل، یک شکست سیاسی برای پکن تلقی میشود، اما واقعیت این است که کشورهای منطقه هرگز انتظاری بیش از حمایتهای لفظی از چین نداشتهاند و جایگاه آن را بیشتر در حوزههای اقتصادی و زیرساختی میدانند تا مسائل نظامی - امنیتی که در آن آشکارا به آمریکا تکیه میکنند. بنابراین، چین با این انفعال، چیزی را از دست نداد، بلکه تصورات موجود درباره نقش خود را تقویت کرد. در مقابل، دستاوردهای استراتژیک آن قابل توجه بود. جنگ به یک درگیری گسترده تبدیل نشد و ثباتی نسبی برقرار شد که به چین اجازه میدهد به بهرهبرداری از فرصتهای اقتصادی ادامه دهد. مهمتر از آن، در تعامل با ایران از امتیازات بیشتری برخوردار خواهد شد. این وضعیت همچنین به پکن اجازه میدهد تا خود را بهعنوان یک میانجی در تدوین توافق هستهای جدید و بازسازی زیرساختهای ایران مطرح کند. در نهایت، چین بار دیگر استراتژی مشخص خود را به نمایش گذاشت: «اقدام محتاطانه، نفوذ بدون درگیری مستقیم، و کسب سود بدون پذیرش تعهد.»
ترجمه اختصاصی صبح صادق در مقاله مؤسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل