صبح صادق >>  تاریخ >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱۴۰۴ - ۰۲:۳۸  ، 
شناسه خبر : ۳۸۳۵۳۷
پایگاه بصیرت / مهدی سعیدی

در ۱۳ آبان ۱۳۵۸، رویدادی سرنوشت‌ساز در تهران به وقوع پیوست که روابط ایران و آمریکا را برای دهه‌ها تحت تأثیر قرار داد. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام (ره) به نشانه اعتراض به عملکرد امپریالیستی آمریکا سفارت این کشور را که به جاسوس‌خانه تبدیل شده بود، تسخیر کرده و ۵۲ جاسوس حاضر در آن را به گروگان گرفتند. این بحران که ۴۴۴ روز به درازا انجامید، تا ۳۰ دی ۱۳۵۹ ادامه یافت و بخش عمده‌ای از تحولات آن در سال ۱۳۵۹ به وقوع پیوست.

«جان گراهام» سفیر بریتانیا در تهران، در گزارشی محرمانه به تاریخ ۱۴ خرداد ۱۳۵۹ فضای عمومی کشور را تحلیل کرد و نوشت: «در نوامبر گذشته [زمان آغاز اشغال سفارت آمریکا]، تعداد کمی از ایرانیان این اقدام را غلط شمرده و بیشتر آنان آمریکا را سزاوار آن می‌دانستند. «بنی‌صدر» از کسانی بود که علناً مخالف این اقدام بود، ولی او برای پایان بخشیدن به گروگان‌گیری راهی جز اقداماتی برای کاهش احساسات عمومی نداشت.»

«دیوید ردوی»، دیپلمات جوان و تأثیرگذار سفارت بریتانیا نیز در گزارشی مفصل به کنفرانس مطبوعاتی ابوالحسن بنی‌صدر، اولین رئیس‌جمهور ایران در ۷ بهمن ۱۳۵۸ پرداخت. به گفته ردوی، این نشست با تدابیر امنیتی بسیار شدیدی برگزار شد و خود او به دلیل جوّ سنگین اتهامات جاسوسی، با وجود داشتن مجوز از وزارت ارشاد ملی، ترجیح داد بدون عنوان رسمی در جلسه حاضر شود.
نکته برجسته در این نشست مطبوعاتی، به‌کارگیری عبارت «سفارت آمریکا» از سوی بنی‌صدر بود، در حالی که دیگر مقامات ایرانی از اصطلاح «لانه جاسوسی» استفاده می‌کردند. وی در پاسخ به گسترش تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران با زبانی آشنا اعلام کرد: «تحریم‌ها در کوتاه‌مدت مشکلاتی را برای ایران ایجاد می‌کند، ولی در درازمدت به سود کشور خواهد بود و ایران را مجبور به توسعه و اقتصاد متکی به خود خواهد کرد.»

بنی‌صدر همچنین با تشکر از دولت «پاناما» برای همکاری درمورد درخواست استرداد محمدرضا شاه، بر نقش آمریکا در حل بحران تأکید کرد و گفت: «حل مسئله گروگان‌گیری تنها برعهده ایران نیست و آمریکا نیز نقش مهمی در این راه دارد. آمریکا باید تصمیم بگیرد که سیاست توسعه‌طلبانه خود را کنار بگذارد و به ایران اجازه دهد که جنایتکاران را در هر جا که هستند محاکمه کند، مشکل حل خواهد شد.»
در طول این بحران، بازیگران بین‌المللی متعددی نقش‌آفرینی کردند. بریتانیا از طریق گزارش‌های محرمانه سفیر خود در تهران، کانادا با پناه دادن به دیپلمات‌های فراری، و دیگر کشور‌های اروپایی با میانجی‌گری، هر یک به شکلی در این ماجرا دخیل بودند. افشاگری‌های بعدی نشان داد که نقش برخی از این بازیگران، فراتر از دیپلماسی رسمی بوده است. برای نمونه، یکی از جنبه‌های کمتر شناخته شده این ماجرا، فرار مخفیانه شش آمریکایی از ایران بود. بر اساس گزارش سری، جان گراهام در ۹ بهمن ۱۳۵۸، این شش نفر ـ چهار کارمند کنسولی و دو همسرشان ـ در جریان حمله به سفارت موفق به فرار شده و ابتدا در مجتمع تابستانی سفارت بریتانیا در باغ قلهک پناه گرفته بودند. سپس با کمک دیپلمات‌های نیوزیلندی به سفارت کانادا انتقال یافتند. خروج مخفیانه آنان در صبح روز نهم بهمن، آخرین اقدام سفارت کانادا پیش از تعطیلی کامل و خروج «کن تیلور» سفیر این کشور از تهران بود.

سی سال پس از این رویدادها، «رابرت رایت» مورخ کانادایی، در کتاب «مأمور ما در تهران» از رازی بزرگ پرده برداشت. بر اساس اسناد منتشر شده، سفیر کانادا در تهران در دوران گروگان‌گیری، رسماً مأمور سازمان سیا بوده و سال‌ها از این بابت حقوق دریافت می‌کرده است.
موقعیت «بروس لینگن» کاردار آمریکا، از دیگر موارد ویژه این بحران بود. او در زمان حمله به سفارت، به همراه دو همکارش در وزارت امور خارجه ایران مشغول مذاکره بود. در طول مدت گروگان‌گیری، لینگن عملاً در حبس خانگی به سر می‌برد و اگرچه از طریق دیپلمات‌های بریتانیایی، سوئیسی، دانمارکی و هلندی با واشنگتن در ارتباط بود، اما حق خروج از ایران را نداشت. این محدودیت تا آنجا پیش رفت که بر اساس سند سری ۱۳ بهمن ۱۳۵۸، لینگن در آستانه سالگرد انقلاب قصد داشت شخصاً برای آیت‌الله خمینی نامه بنویسد و تقاضای آزادی کند، اقدامی که با مخالفت سفرای دانمارک و بریتانیا انجام نشد.

افشای پی در پی اسناد سفارت آمریکا از سوی دانشجویان، همواره به تشدید بحران دامن می‌زد. برای نمونه، یکی از مقامات آمریکایی به نام «پرشت» که اواخر اکتبر ۱۹۷۹- تنها چند روز قبل از اشغال سفارت- به تهران سفر کرده و با شخصیت‌های مهمی از جمله مهدی بازرگان، ابوالحسن بنی‌صدر، حسن نزیه، رضا صدر، حسینعلی منتظری و محمد بهشتی دیدار کرده بود، نگران انتشار گزارش این ملاقات‌ها بود. 
در دیدار روز ۹ اسفند ۱۳۵۸، رئیس میز ایران در وزارت خارجه آمریکا با «نیکلاس هنرسون»، سفیر بریتانیا در واشنگتن، «پرشت» از یک‌سو از منتشر نشدن گزارش این دیدار‌ها ابراز تعجب کرد و از سوی دیگر از کشف و انتشار برخی از ملاقات‌های محرمانه او در تهران، به ویژه دیدارش با اعضای شورای یهودیان و یکی از رهبران بهایی در ایران اظهار نگرانی عمیق کرد.

از نیمه مارس ۱۹۸۰، گزارش‌هایی از واشنگتن درباره احتمال اقدام نظامی غافلگیرکننده برای آزادسازی گروگان‌ها شنیده می‌شد. در این برهه، سیاست آمریکا به سمت عدم مشورت با متحدان اروپایی و پرهیز از مشورت‌های بی‌پایان حرکت می‌کرد. این رویکرد، نشان‌دهنده عزم واشنگتن برای حل بحران از طریق اقدام مستقل بود.