طی ماههای اخیر، برخی سکوهای فضای مجازی شاهد عرضه و اقبال به دو «رئالیتیشو» (نمایش واقعنما) فارسیزبان به نامهای «عشق ابدی» و «زن روز» بودهاند. برنامههایی که در خارج از مرزهای جغرافیایی و فرهنگی کشور تولید شده و به مدد شبکههای اجتماعی، دختران و زنان جوان را هدف گرفتهاند. بررسی محتوای این دو برنامه، از نگاه فرهنگی و اجتماعی، ضرورت بازخوانی مفاهیم بنیادین را در برابر یک هجوم نرمِ محتوایی آشکار میکند. نکته مهم این است که طی دو دهه اخیر و به ویژه از اواخر دهه ۸۰ شمسی، نوک پیکان گلولههای دشمن در جنگ فرهنگی و رسانهای، «جوانان» و «زنان» بودهاند. فرآیند حمله نیز تأثیر بر سبک زندگی، ذائقه و شاخصهای رفتاری، به سود منافع غرب بوده است. اگر محتویات خیلی از شبکههای ماهوارهای و همچنین صفحات و کانالهای فضای مجازی در حوزه سرگرمی را بررسی کنیم، به روشنی آشکار است که هدف اصلی، ترویج شکل خاصی از نگرش و ساختار زیستی در قالب برنامهها یا محصولات پرزرق و برق و جذاب است. روندی که از سالهای ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ با شبکههایی، چون «فارسی وان» و «من و تو» اوج گرفت و در دهه ۹۰ در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی گسترش یافت و امروز در قالب برنامههای اینترنتی، همچون «عشق ابدی» و «زن روز» در حال پیشروی است.
هر دو برنامه را بازیگرهای زن تارک وطن اجرا میکنند و شرکتکنندگان، هر دو برنامه نیز ایرانیان مقیم دیگر کشورها و به ویژه ترکیه هستند. یکی از این برنامهها در قالب دوستیابی و دیگری در زمینه مد و لباس است، اما محتوا و هدفگیری هر دو و همچنین برخی از فرآیندها و اتفاقات هر دو برنامه شبیه به هم است. برای نمونه، در هر دو برنامه، تنش و کشمکش لفظی و حتی گاهی فحاشی به یکدیگر در مکالمات، خیلی اتفاق میافتد که نشان میدهد برآمده از یک سناریو و طرح قبلی است.
برنامه «عشق ابدی» که با هدف ظاهری «یافتن شریک عاطفی و عشق واقعی» برای گروهی از جوانان تولید شده است، در عمل به چیزی جز تقلیل و تخفیف واژه مقدس «عشق» تبدیل نمیشود. در این برنامه، هدف نهایی یافتن «عشق» با یک جایزه نقدی قابل توجه گره میخورد. این پیوند شوم، عملاً رابطه عاطفی را از ساحت قدسی و معنوی خود خارج کرده و به یک «کالای رقابتی» بدل میکند که با زد و بند، رقابتهای سطحی و بازیهای روانی به دست میآید. شرکتکنندگان، که عموماً ویژگیهای ظاهری خاص و زندگیهای متفاوتی دارند، تحت فشار سناریوهای پنهان و برای افزایش جنجال و بازدید، به نمایش رفتارهایی ترغیب میشوند که نه تنها منطبق با فرهنگ اصیل اسلامی ـ ایرانی نیست، بلکه تصویری ناهنجار و ناپایدار از روابط زن و مرد را به مخاطب ارائه میدهد؛ روابطی برآمده از هیجانات زودگذر، حسادتهای لحظهای و قضاوتهای صرفاً ظاهری. این نوع الگوسازی، آرامش و تعهد را از جوان ایرانی سلب کرده و او را به دنبال سراب «عشقهای هالیوودی» میکشاند. در این برنامه، شرکتکنندگان بیش از آنکه به دنبال «تشکیل خانواده» باشند، در پی «دیده شدن» و افزایش دنبالکنندگان خود در فضای مجازی هستند. در واقع، خودِ برنامه به یک سکوی پرتاب برای شهرتهای مجازی تبدیل شده است.
نکته مهم در برنامه عشق ابدی، تخریب شخصیت دخترهاست. با برخی از بانوان در این برنامه، مثل یک ابزار یک بار مصرف برخورد میشود و بعد از بازی با عواطفشان، به سرعت رها میشوند. گاه در روابط و گفتوگوها، مردهای شرکتکننده در برنامه، با ادبیاتی زشت و دون با زنان صحبت میکنند. به طور کلی، جهت اصلی «عشق ابدی» زنستیزانه است!
مسابقه «زن روز» نیز در پوشش «مد و فشن»، هدفی مشابه را دنبال میکند؛ اما این بار با محوریت زن و ظاهر او. این برنامه زن را به موجودی تقلیل میدهد که ارزش و هویتش در گروِ زیبایی ظاهری، مد روز و تأیید دیگران (داوران) است. با محور قرار دادن صرفاً لباس، آرایش و استایل، جنبههای والای شخصیتی، فکری و اجتماعی زن کاملاً نادیده گرفته میشود. این رویکرد، در تضاد کامل با کرامت زن در اسلام است که ملاک برتری را تقوا و علم میداند. فضای رقابتی شدید میان شرکتکنندگان، که اغلب با پرخاشگریهای لفظی و قضاوتهای تحقیرآمیز همراه است، تصویری منفی از روابط زنان به نمایش میگذارد؛ تصویری که در آن، همدلی و اخلاق در سایه خودخواهی و حسادتهای ناشی از رقابت بر سر «ظاهر» محو میشود. نمایش دکوراسیونهای مجلل، لباسهای گرانقیمت و اصرار بر پیروی از مُدهای خارجی، خواسته یا ناخواسته، یک سبک زندگی لوکس، اشرافی و به شدت مصرفگرا را ترویج میدهد که با واقعیت اقتصادی و اجتماعی اکثریت جامعه ایران فاصله نجومی دارد و تنها به سرخوردگی و تجملگرایی منجر میشود.
«عشق ابدی» و «زن روز» را باید دو روی یک سکه در نبرد فرهنگی دانست. هر دو برنامه با دلبریهای ظاهری و استفاده از چهرههای سرشناس، تلاش میکنند استانداردهای غربی و لیبرالی را در مفاهیم کلیدی زندگی ایرانیان، یعنی «خانواده» و «زن» تزریق کنند. باید بر این نکته تأکید کرد که این برنامهها، به جای تبیین مفهوم عمیق «عشق و تعهد ابدی» در کانون گرم خانواده و ارتقای جایگاه «زن روز ایران اسلامی» به منزله محور تربیت و رشد جامعه، تنها به دنبال سرگرمیسازی مبتذل و کسب سود از طریق جریحهدار کردن عواطف و تخریب مفاهیم اصیل هستند. مواجهه با این پدیده، نیازمند تولید محتوای جذاب، متعهد و مبتنی بر ارزشهای ملی در پلتفرمهای داخلی است تا جوان ایرانی در تلاطم امواج رسانههای بیگانه، به ساحل امن محتوای بومی پناه آورد. بیتردید، رسانه ملی و نهادهای فرهنگی در این آزمون بزرگ مسئولیت تاریخی دارند.