هفته کتاب و کتابخوانی، بهانهای برای بررسی نقاط ضعف و قوت و آسیبها و مسائل مغفول در عرصه نشر و مطالعه است. خواندن و مطالعه کردن، بدون شک یکی از ارکان رشد فکری و فرهنگی هر جامعهای است. در سالهای اخیر، گرچه تلاشهایی برای ترویج فرهنگ کتابخوانی صورت گرفته، اما یک سؤال اساسی همواره مطرح بوده است: آیا صرف مطالعه، بدون توجه به محتوا و کارکرد آن، میتواند به ارتقای جامعه کمک کند؟ واقعیت این است که در غیاب یک سیاستگذاری متمرکز و هوشمندانه برای «مطالعه مفید»، جامعه در معرض نوعی آشفتگی محتوایی قرار میگیرد که میتواند خوراک معنوی آن را تهدید کند. این خلأ در سیاستگذاری، نه تنها اثرات مثبت مطالعه را کمرنگ میسازد، بلکه زمینهساز ورود محتوای نامناسب و حتی مضر میشود. این گزارش سعی دارد به واکاوی این معضل و راهکارهای برونرفت از آن بپردازد.
آن چیزی که از نفس مطالعه برای جامعه ما مهمتر است، مطالعه مفید است. اگر بپذیریم که کتاب، همچون غذا، خوراک روح و ذهن است، پس محتوای آن به اندازه کیفیت غذای جسم اهمیت مییابد. نبود سیاستهای هدایتگر، باعث میشود بخش قابل توجهی از انرژی فکری جامعه صرف مطالعهای شود که یا ارزش افزودهای ندارد و یا حتی میتواند اثرات مخربی بر باورها و اندیشهها بگذارد.
متأسفانه توجه به این مهم در نهادهای فرهنگی و خصوصاً وزارت ارشاد کمرنگ است. یک نگاه به بازار کتاب نشان میدهد که در کنار آثار ارزشمند، حجم انبوهی از محتوای سطحی، ترجمههای بیکیفیت و حتی کتابهایی با مبانی فکری غلط یا سیاسی هدفدار، در دسترس مخاطبان قرار میگیرد. این وضعیت، لزوم یک رویکرد فعالانه و هادی را در برابر یک رویکرد منفعل دوچندان میکند.
این اهمیت محتوا و خطرات ناشی از رهاشدگی در عرضه کتاب، موضوعی است که سالها پیش توسط رهبر معظم انقلاب بهخوبی تبیین شده و خط بطلانی بر دیدگاههای افراطی مبنی بر عرضه هر نوع کتاب کشیده است. ایشان در این خصوص فرمودند:
«لزوماً هر کتابی مفید نیست و هر کتابی غیر مضر نیست. بعضی کتابها مضر است. مجموعهای که متصدی امر کتاب است، نمیتواند با اتکا به این فکر که ما آزاد میگذاریم خودشان انتخاب کنند، هر کتاب مضری را وارد بازار کتابخوانی کند. همچنان که داروهای مسموم را، داروهای خطرناک را، داروهای مخدر را متصدیان امور این داروها آسان و بیقید در اختیار همه نمیگذارند؛ از دسترس دور نگهمیدارند، گاهی هشدار میدهند، این یک خوراک معنوی است. اگر فاسد بود، اگر مسموم بود، اگر مضر بود، ما به عنوان ناشر، به عنوان کتابدار، به عنوان کتابخانهدار، به عنوان متصدی پخش، به هر عنوانی که با کتاب ارتباط دارد، حق نداریم این را در اختیار افرادی قرار بدهیم که آگاه نیستند، ملتفت نیستند.» (بیانات در این کلام، یک راهبرد کلیدی را پیش روی نهادهای متولی میگذارد: مسامحه در برابر محتوای مضر، به مثابه مسامحه در برابر سلامت معنوی جامعه است. گاهی در بازار کتاب، جریانهای فعال انتشاراتی در پوشش کار فرهنگی مشغول فعالیت سیاسی هستند و بخشی از تهاجم نرم دشمنان را پوشش میدهند؛ موضوعی که هوشیاری و سیاستگذاری صحیح را به سدی مهم در برابر جنگ نرم تبدیل میکند.
ترویج و توسعه کتابخوانی و هدایت آن به سمت محتوای مفید، کاری نیست که یک دستگاه یا وزارتخانه بتواند بهتنهایی انجام دهد. در واقع این یک مقوله چندبخشی است و نیاز به هماهنگی چند ارگان با یکدیگر دارد:
شاید مهمترین نهاد، خانواده باشد؛ پدر و مادر، نخستین آموزگاران انسانها هستند و فرد در خانواده میآموزد که سراغ چه خوراک فرهنگی و رسانهای برود. خیلی از خانوادهها در این زمینه حساسیت لازم را ندارند و نتیجهاش در رفتار و شخصیت فرد بروز مییابد.
آموزش و پرورش، دومن نهاد تربیتی و فرهنگی مهم بعد از خانواده است. نهادینه کردن علاقه و سواد مطالعه مفید در دوران کودکی و نوجوانی، مهمترین موتور محرک این جریان در کشور است.
رسانه ملی (صداوسیما) هم برای تربیت و فرهنگسازی، در رتبه بعدی قرار دارد. هنوز هم صداوسیما و به ویژه شبکهها تلویزیونی، نافذترین رسانه در منازل و خانوادههای ایرانی است و تولید برنامههای پرمحتوا و مرتبط با مطالعه مفید و معرفی هدفمند کتابهای سالم و تأثیرگذار، میتواند نقش قابل توجهی در ترویج داشته باشد.
توسعه و تجهیز کتابخانهها با هدف ترویج مطالعه مفید باید در دستور کار نهادها متولی و مدارس و سازمانها و ادارات مختلف قرار بگیرد. کتابخانهها نباید فقط مرکز عرضه کتاب باشند بلکه باید به مراکز هدایت فکری هم تبدیل شوند.
حمایت هدفمند هم تأثیرگذار است. اختصاص یارانههای کافی و هدفمند به نشر و توزیع کتابهای مفید و تشویق ناشران خوب هم لازم و بایسته است.
به موازات کار ایجابی باید کار سلبی علیه مطالعه مضر هم صورت بگیرد. هر چند که امروز با گسترش و نفوذ فضای مجازی، تقریبا همه کتابها در اینترنت و کانالهای مجازی هم قابل دسترسی هستند، اما عرصه نشر نیازمند برنامهریزی برای مقابله با ورود کتابهای مخرب و مسموم به بازار است.
مجموع این فعالیتها باید به عنوان یک سیاست کلان ملی، نه یک برنامه کوتاهمدت، تعریف شوند تا بتوانند ظرف یک نسل، تحول بسیار خوبی در کیفیت و میزان مطالعه ملت ما ایجاد کنند.