تعارض بین نگاه اسلامی و آزادی خواهی یکی از چالش های اخیر انقلاب اسلامی است و دغدغه سازگار کردن خواست آزادی و دموکراسی با گرایش های دینی یکی از مسائل فکری دلسوزان انقلاب اسلامی است. در این زمینه بسیاری از نواندیشان دینی و سیاستمداران اصلاح طلب معقتدند هر جا که دغدغه های دینی به همراه آرمان هایی نظیر استقلال و آزادی پیگیری شده، دستاوردهای گرانبها تری برای کشور و مردم به دست آمده است.
علی محمد حاضری، دبیرکل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه ها در گفت وگو با ایسنا، در تبیین اصل استقلال در شعارهای انقلاب اسلامی اظهار داشت؛ «شعار استقلال در انقلاب اسلامی در واقع ترجمان شعار مشخص نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی است که در یکصد سال اخیر از محورهای عمده حرکت ملت ایران در نفی نفوذ و سلطه اجنبی است و در فرهنگ دینی و فقهی ما به نفی سبیل تعبیر شده است.»
وی افزود؛ «از نظر تاریخی معمولا این مداخلات در حاکمیت ایران مربوط به روس و انگلیس بود، بعد از مشروطیت و با روی کار آمدن رضاخان این مداخلات بیشتر به انگلیس برمی گشت و بعد از کودتای 28 مرداد 32 با توجه به اینکه کشوری که در امور داخلی ما بیشتر مداخله می کرد آمریکا بود، مبارزات ملت ایران در نفی نفوذ خارجی بیشتر به نفی آمریکا معنا و منظور می شد.»
این فعال سیاسی با اعتقاد بر اینکه انقلاب ما در بعد سیاسی استقلال از بی نظیرترین انقلاب های رهایی بخش بوده است، تصریح کرد؛ «تقریبا می توان گفت همه اهل انصاف اذعان دارند که انقلاب ایران در سال های بعد از انقلاب از مستقل ترین دولت های سیاسی جهان به حساب می آید که اراده و انتظارات قدرت ها و مطامع و اراده آنها در تصمیم گیری دولت ما کمترین تاثیر را داشته است.»
دبیرکل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه ها با اعتقاد بر اینکه بعد فکری و ایدئولوژیک استقلال آنطور که انتظار می رفت محقق نشده است، یادآور شد؛ «طی سال های اخیر عملا حضور راه رشد سرمایه داری و فرهنگ سرمایه داری حداقل در حوزه اقتصاد به عنوان فرهنگ مسلط و غالب غیر قابل انکار است. البته تلقی ما از شعار نه شرقی نه غربی بستن راه بر حسن استفاده از تجارب و دستاوردهای بشری نبوده است اما اینکه نسخه راه رشد سرمایه داری بی کم و کاست پذیرفته شود از نظر ما محل تامل است.»
مدیر گروه جامعه شناسی انقلاب پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی، با اشاره به مفهوم آزادی از منظر انقلابیون، تصریح کرد؛ «آزادی به مفهوم نفی استبداد از شعارهای جوهری انقلاب ماست که هم در حرکت های قبل از انقلاب و پس از آن از حرکتی که همراه با امام (ره) از سال 42 آغاز شد از عناصر کلیدی مبارزه مردم، نفی استبداد حاکم بود؛ به طوری که در نظریه پردازی ها و تئوری های انقلاب چه از منظر امام (ره) و چه نزدیکان ایشان و یا روشنفکران دینی نفی استبداد و حاکمیت سلطه طلبانه کاملا مورد توجه و تاکید بود.» وی افزود؛ «در آن مقطع به دلیل اهمیت این بعد از آزادی، وجه سلبی آن به معنای نفی سلطنت و نظام استبدادی بیشتر مورد توجه بود و وجه ایجابی آن کمتر مورد عنایت قرار گرفت.» حاضری در ادامه با تبیین ارتباط مفهوم شعار «جمهوری اسلامی» با اصول استقلال و آزادی با اشاره به اینکه ترکیب شعار «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» را می توان به دو صورت تفسیر کرد، گفت؛ «از یک سو این ترکیب می تواند بدان معنا باشد که ما استقلال و آزادی را می خواهیم و این دو را از طریق تحقق جمهوری اسلامی دنبال می کنیم و در واقع جمهوری اسلامی ظرف تحقق استقلال و آزادی است.» وی افزود؛ «بدون نفی این برداشت از شعار جمهوری اسلامی که ظرفی برای تحقق استقلال خواهی و آزادی خواهی ملت ایران است، گمان ما این بوده و هست که در مفهوم جمهوری اسلامی چیزی فراتر از تحقق استقلال و آزادی نهفته است و در واقع لفظ جمهوری اسلامی در این شعار تامین کننده انتظارات بیشتری از استقلال و آزادی برای مردم است.»
دبیرکل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه ها، تحقق عنصر عدالتخواهی را یکی از وجوه نهفته در جمهوری اسلامی برشمرد و گفت؛ «جمهوری اسلامی شعاری بود که مطالبات عدالتخواهی را پاسخ می داد و سر دادن شعار حکومت عدل علی نشان دهنده چنین دیدگاهی به جمهوری اسلامی است.»
این استاد دانشگاه درباره انتقال پیام انقلاب به نسل های دوم و سوم، یادآور شد؛ «در مجموع در حوزه استقلال خواهی تا حدود زیادی استقلال سیاسی محقق شده است و جامعه و نسل های بعدی با مفهوم استقلال خواهی آشنا شده اند و برایشان پذیرفته شده است. در حوزه عدالت و آزادی چالش هایی داشته ایم که نتوانسته ایم به اندازه کافی فرهنگ و انتظارات نسل انقلاب را به نسل های بعدی منتقل کنیم و نسل های امروز با آن ادراکات فاصله گرفته اند.»
دبیرکل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه ها، با هشدار نسبت به دو جریان که یکی آزادی خواهی را قربانی اسلام خواهی و دیگری اسلام خواهی را قربانی آزادی خواهی می کند، تصریح کرد؛ «متاسفانه به نام دفاع از اسلام و اسلام خواهی جریان هایی در تقابل با جمهوریت و اصل آزادی قرار گرفته اند و امروز برای نسل جوان ما امکان سازگاری دو عنصر آزادی خواهی و اسلام خواهی را مورد تردید قرار داده اند. امروز دچار نوعی شکاف عملیاتی شده ایم که برخی متاثر از اندیشه های فکری اسلام گرایی به حقوق و آزادی های مدنی کم توجهی می کنند و بخشی دیگر تحت تاثیر آموزه های جریان های فکری متمایل به غرب بر آزادی تاکید ویژه دارند و اسلام خواهی را مردود اعلام می کنند. باید این شکاف ترمیم شود.»
حاضری یادآور شد؛ «چنانچه تجربه صد ساله تاریخی ما به درستی مورد کنکاش قرار گیرد و به نسل جوان منتقل شود این گسست رفع می شود. مردم باید بدانند در یک صد سال گذشته دین گرایانی که عنصر آزادی را جدی نگرفته اند عملا در تاریخ با استبداد قاجاری گره خورده اند و جریان هایی که از موضع دلبستگی به آزادی های لیبرالیستی با عنصر اسلام خواهی فاصله گرفته اند به نوعی به استبداد رضاخانی گرایش پیدا کرده اند.»
به اعتقاد دبیرکل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه ها، پروسه انقلاب نشان داده است که آنچه می تواند حقیقتا آزادی را برای جامعه ما محقق کند دینداری آزادی خواهانه است. هر چه جامعه از این مسیر فاصله بگیرد، دچار ناکامی و عدم توفیق می شود.»
وی تصریح کرد؛ «کسانی که امروز دموکراسی خواهی و آزادی خواهی را بدون پشتوانه دینی مطرح می کنند مدعای آنها بهترین شاهد و بهانه است تا پاره ای محافل با اتکاء به دین خواهی به آزادی خواهان حمله کنند و آزادی های مدنی را به نام دین محدود کنند.» حاضری ادامه داد؛ «متقابلا کسانی که از دین و ارزش ها بدون اصالت دادن به عنصر آزادی دفاع می کنند آن نوع دینداری آنها مستمسکی برای رشد، اشاعه و ترویج اندیشه هایی می شود که اسلام را ذاتا در دستیابی به ارزش های دموکراتیک عقیم معرفی می کنند.»
وی تاکید کرد؛ «اسلام خواهی بدون اعتنا به آزادی خواهی و عکس آن، جریان یکسویه ای را نتیجه می دهد که در هر حالت حقوق و آزادی های مردم در این میان ذبح می شود و در تاریخ یکصد ساله ما هر جا که نخبگان و روشنفکران به این دو شعار به صورت توامان تاکید کرده اند دستاوردهای بسیاری به دست آورده اند.»
این استاد دانشگاه راه اصلاح طلبی و تاکید بر ظرفیت های دموکراتیک موجود در قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی را بهترین راه انتقال پیام انقلاب به نسل های بعدی برشمرد و گفت؛ «به محض نادیده انگاشتن این ظرفیت ها آن جریانات که در هر حالت بعد اسلام را نفی می کنند به موضع براندازانه می رسند و بیشترین بهانه را به جریان های اقتدارطلب برای سلب آزادی های مردم می دهند.»