رخدادهای سه شنبه و چهارشنبه صبح ششم تیرماه 86 واجد آموزه های بزرگی برای مسئولان و تصمیم گیران اقتصاد، سیاست و رسانه ایران بود:
1- شاید مهمترین درس حادثه ششم تیر این بود که نشان داد سرمایه اجتماعی در ایران امروز تا چه حد پایین آمده است. این که تعداد زیادی از صاحبان خودرو حاضر باشند برای 20-30 لیتر بنزین، چندین ساعت در صف بمانند، اعصاب خود و دیگران و احتمالا خانواده شان را خرد کنند، بوق بزنند و دعوا و جنجال راه بیاندازند، به عنوان یک بیماری اجتماعی، قابل تامل و تعمق است.
در واقع، حوادث پیش آمده در چند پمپ بنزین تهران، یاسوج، ایلام و چند شهر دیگر در اولین ساعات ششم تیرماه نشان داد حداقل بخشی از مردم ایران به شدت نسبت به همدیگر و نسبت به مسئولان بی اعتماد هستند و برای رسیدن به خیر مشترک و حل یک مشکل عمومی (بنزین) به هیچ وجه حاضر به فداکاری و ایثار نیستند.
افزایش اعتماد عمومی به همدیگر و تقویت روحیه آمادگی برای کمک به یکدیگر برای حل مسایل جمعی، عمدتا وظیفه دستگاه های فرهنگی است. در این میان صداوسیما هر چند برای افزایش سرمایه اجتماعی تلاش هایی می کند، اما یک پوزخند یا متلک مجری یک میزگرد خبری پربیننده به طرح ها و قوانین یا مسئولان شرکت کننده در این برنامه هرچند دل برخی بینندگان را خنک می کند، به سرمایه اجتماعی ضربه می زند. ضمن اینکه نباید فراموش کنیم، رسانه های ضدانقلاب و نظام سلطه با تمام توان مشغول تضعیف سرمایه اجتماعی در جمهوری اسلامی ایران هستند، چرا که آنها خوب می دانند اگر اکثر مردم به همدیگر و به قوانین و مقررات اجتماعی و بینش و عملکرد مسئولان بدبین باشند، به زانو درآوردن نظام دیگر کار سختی نخواهد بود. با درنظر گرفتن این نکته کلیدی به نظر می رسد مسئولان ارشد صداوسیما لازم است افزایش سرمایه اجتماعی را با همت و جدیت بیشتری دنبال کنند و اجازه ندهند دشمنان ایران در مایوس، خودخواه، بی اعتماد و بی انگیزه کردن ملت ایران موفق شوند.
2- در ماجرای ششم تیر، برخی رسانه ها بسیار بد عمل کردند. برخی خبرگزاری های رسمی کشور، اخبار حوادث در شرف وقوع در پمپ بنزین ها را طوری مخابره کردند که گویی یک جنبش مردمی را روایت می کنند. در این ماجرا برخی خبرگزاری ها از جمله ایسنا و ایلنا کاملا جو زده و احساسی عمل کردند و نشانی از تدبیر و احساس مسئولیت اجتماعی در خروجی این خبرگزاری ها دیده نمی شد.
نگاهی به رویه این دو خبرگزاری در پوشش خبری اتفاقات ناگوار سال های اخیر نشان می دهد، مدیریت این خبرگزاری ها به هنگام بروز تنش های اجتماعی، تعمدا یا سهوا از دست گردانندگان آن خارج شده (یا به عبارت دیگر سمت و سوی خاصی پیدا می کند) و این مراکز خبری، همانند رسانه های معاند به صورت کاملا تخریبی عمل می کنند. به گونه ای که با فراموش کردن تذکرات دفعات پیشین، هر بار تخریبی تر از دفعات پیش به برجسته کردن اتفاقات کم شمار، تحریک افکار عمومی و تغذیه رسانه های ضدانقلاب به منظور گسترش دامنه تنش می پردازند، تو گویی امشب شب آخر سیستم خواهد بود.
ناگفته پیداست که اصل اطلاع رسانی آزاد، نافی رعایت مصالح ملی نیست. در حالی که حتی متولیان سیاسی و رسانه ای کشورهایی که مدعی داشتن آزادترین سیستم های رسانه ای هستند، در قبال مسائل مرتبط با مصالح ملی، شدیدترین مصلحت سنجی ها را اعمال کرده و در برخی مواقع آشکارا آن را اعلام نیز می کنند، سخن گفتن از انتشار محتوای تحریک آمیز به بهانه اطلاع رسانی آزاد در کشوری که برای ایجاد تنش در آن تلاش های فراوانی از جانب بدخواهانش چه در آشکار و چه در نهان صورت می گیرد، به بهانه بیشتر می ماند تا رعایت اخلاق رسانه ای.
صرفنظر از اطلاع رسانی واقعه در روز ششم تیر، مجموعه اطلاع رسانی درباره سهمیه بندی بنزین نیز فاجعه آمیز بود. طی یک ماه اجباری شدن استفاده از کارت هوشمند تا اعلام سهمیه بندی، گویی همه رسانه ها از روزنامه ها و خبرگزاری ها گرفته تا خبرنگاران صداوسیما بسیج شده بودند تا به افکار عمومی، هیجان، تشویش و نگرانی تزریق کنند. برخی افراد مسئولیت ناشناس در مجلس و دولت هم آتش بیار معرکه شده بودند و با ارائه اطلاعات و اخبار نادرست و ضد و نقیض به خبرنگاران، فضا را برای افکار عمومی روزبه روز مبهم تر، گیج کننده تر و حساس تر می کردند.
صدا و سیما هم در این بلبشو، بجای این که افکار عمومی را آرام کند و به روشنگری درباره قانون قطعی کشور (تبصره 13 قانون بودجه سال 86) درباره بنزین برای افکار عمومی بپردازد، هر ادعای نادرستی درباره سهمیه بندی بنزین را منعکس می کرد، بدون این که متوجه باشد رادیو ها و تلویزیون های ضد انقلاب با چه حرارت و شدتی روی مساله بنزین آتش تهیه می ریزند.
آقای خاتمی از اطلاع رسانی درباره عملکرد و خدمات دولت خود گلایه داشت و آنرا در بیان خدمات دولت خود، الکن می دانست. اگر امروز بخواهیم از این قبیل صفات برای توصیف سیستم اطلاع رسانی دولت آقای احمدی نژاد به ویژه در اعلام سهمیه بندی سوخت استفاده کنیم باید بگوییم ای کاش سیستم اطلاع رسانی سهمیه بندی الکن بود، ای کاش اصلا لال بود... متاسفانه سیستم اطلاع رسانی کارت هوشمند سوخت نه الکن بود و نه لال، بلکه روان پریش و مجنون بود، چرا که مکررا ضدونقیض حرف می زد.
در واقع اطلاع رسانی کارت هوشمند سوخت نه فقط با کمک رسانه های زردگرای ما در طول یک ماه اعصاب مردم را فرسود، بلکه در لحظه اعلام نهایی سهمیه بندی بنزین، بجای اینکه ساعت 7 صبح چهارشنبه اعلام کند که از دیشب سهمیه بندی سوخت آغاز شده است، 3 ساعت مانده به اجرای سهمیه بندی آنرا اعلام کرد تا مردم با حداکثر هیجان و عطش دریافت بنزین، به جایگاه های عرضه سوخت هجوم بیاورند.
...و آنشب سهمیه بندی شد.
از نظر هماهنگی درون سیستم هم که وضعیت به همین منوال تاسف بار بود. نه مسئولان جایگاه ها برای این خبر آماده و مهیا بودند و نه به نیروی انتظامی اطلاع داده شده بود.
5- از قرار معلوم تعدادی از اوباش که از تجمع مردم مقابل پمپ بنزین ها سوء استفاده کرده و توسط نیروی انتظامی دستگیر شده بودند، همان کسانی بودند که اخیرا در طرح برخورد با اراذل دستگیر شده و با قید ضمانت آزاد شده بودند. حوادث سه شنبه شب نشان داد اوباش مسلح با وضعیت کنونی اصلاح پذیر نیستند و می بایستی هر چه زودتر تدبیر کارسازتری در این مورد اندیشید.
6- متاسفانه مخالفان سیاسی - جناحی دولت هم در برخورد با این مساله ملی، امتحان بسیار بدی پس داده و با حداکثر توان تلاش کردند تا از مساله سهمیه بندی بنزین، بهره برداری جناحی کنند. اغلب گروه های مخالف دولت در این جریان نشان دادند برای رقابت سیاسی هنوز به بلوغ کافی نرسیده اند و حاضرند برای رسیدن به اهداف جناحی، منافع ملی را زیر پا بگذارند.
گروه های مخالف دولت نشان دادند برای رقابت سیاسی هنوز به بلوغ کافی نرسیده اند.
در این میان برخی از نمایندگان فراکسیون اقلیت مجلس هم، صبح ششم خرداد با ارائه طرحی اسمی سعی کردند از این پشم برای خود کلاهی بدوزند و در این میان حرفی زده باشند.
همه گروه های سیاسی و افرادی که در طول این چند ماه تلاش کردند سهمیه بندی بنزین را تخطئه کنند، غیر ممکن نشان دهند و در اجرایش اخلال کنند، احتمالا فراموش کرده اند که این طرح بزرگ ملی، اولین و بزرگترین گام برای حل قطعی مساله بنزین در طول دو دهه گذشته است. مساله ای که این اواخر به شکل ترافیک، آلودگی هوا و خروج هنگفت ارز برای واردات بنزین به حد انفجار آمیزی حاد شده بود و مردم را آزار می داد.
7- درس دیگر ششم تیرماه در واقع تذکری به کسانی است که معتقدند راه حل مساله بنزین افزایش قیمت جهشی آن است. دیدیم که فقط سهمیه بندی بنزین، می رفت که چه اغتشاشی را به وجود آورد، حال وای به روزی که بنزین به یکباره به نرخ آزاد بین المللی (درحال حاضر، حدود 700 تومان در لیتر) عرضه شود. مساله ای که نمایندگان مردم با پیش بینی این مساله و در اولین فرصت تشکیل مجلس هفتم، با اصلاح برنامه چهارم توسعه به راهکاری نرم تر و در عین حال کاراتر همت کردند.
8- روز ششم تیرماه عده ای از رانندگان تاکسی، آژانس ها و مسافربرهای شخصی کرایه چند برابر به مسافران پیشنهاد دادند و مسئولان تاکسیرانی هم مطابق معمول به شکلی انفعالی افزایش کرایه ها را غیرقانونی دانستند و متخلفان را به برخورد قانونی تهدید کردند. خبری که فقط پوزخند تلخ مسافران تاکسی ها را به همراه داشت.
تاکسی رانی در چنبره انحصارات ناکارآمد
حقیقیت این است که سیستم تاکسیرانی درکشورما نه فقط بسیار سنتی، قدیمی و ناکارآمد است، بلکه پاشنه آشیل هرگونه سیاستگذاری درباره بنزین هم محسوب می شود، چرا که از 20 سال پیش به این سو هیچ دولتی از ترس سرایت افزایش کرایه تاکسی ها به سایر کالاها و خدمات، جرات افزایش قیمت بنزین تا حد کشورهای همسایه یا فوب خلیج فارس را نداشته است. در واقع یک درس مهم ششم تیر این بود که نظام فعلی حمل و نقل عمومی به ویژه تاکسیرانی شهری و بین شهری را باید به صورت اساسی اصلاح کرد و به جای آن سیستمی مدرن و کارآمد ساخت به طوری که تعهد و مسئولیت متقابل راننده تاکسی و مسافر، کاملا شفاف، روشن و دارای حداکثر ضمانت اجرایی باشد، سیستمی فارغ از انحصارات بروکراتیک که خفاش های شب نتوانند در آن راه یابند ولی علاقه مندان به ورود به این بازار به راحتی بتوانند به شکل نیمه وقت یا تمام وقت در آن به مردم خدمت رسانی کرده و ضمن کسب درآمد، به تعدیل بازاری افزایش قیمت های ناشی از انحصارات کمک کنند.
ششم تیرماه 86 آمد و رفت با انبوهی از درس ها وتجربه ها. ششم تیر هرچه بود تمام شد، مهم این است که دولت ایران بعد از 20 سال یک گام قطعی برای حل معضل بنزین برداشت و مهمتر این است که برای موفقیت در مهار مصرف سوخت، حل مشکل آلودگی هوا و ترافیک، عادلانه کردن توزیع یارانه سوخت همه به دولت کمک کنیم تا گام های باقی مانده در اجرای کامل تبصره 13 (یا قانون حمل و نقل عمومی و مدیریت مصرف سوخت) را با موفقیت بردارد:
گام اول: سهمیه بندی بنزین توزیع بنزین با کارت هوشمند سوخت (انجام شد)
گام دوم: توسعه همه جانبه شبکه حمل و نقل با حداکثر توان کشور (در حال انجام)
گام سوم: دوگانه سوز کردن خودروهای عمومی و شخصی با حداکثر توان صنعتی کشور (درحال انجام)
گام چهارم: احداث پالایشگاه های جدید در کنار نوسازی و توسعه ظرفیت پالایشگاه های موجود (درآغاز راه)
گام پنجم: افزایش قیمت بنزین تا سطح قیمت تمام شده و حتی دریافت مالیات از مصرف بنزین پس از اطمینان از کارآمد و سهل شدن شبکه حمل و نقل عمومی (از سال 1390)
این راه را با هم طی می کنیم.
اجرای گام های باقی مانده تا حل قطعی مشکل بنزین، مستلزم این است که همه از اشتباه ها درس بگیریم، کینه ها و بددلی ها را کنار بگذاریم، به دولت خداقوت بگوییم و تلاش کنیم سرمایه اجتماعی در میهن عزیزمان به حداکثر ممکن برسد.