تاریخ انتشار : ۰۵ شهريور ۱۳۹۱ - ۰۸:۱۱  ، 
کد خبر : ۱۳۲۹۱۰
پیشنهاد ‌هاشمى شاهرودى براى تحقق وحدت:

استراتژى امام همواره وحدت بود (بخش اول)

مقدمه: پایگاه اطلاع رسانى و خبرى جماران - پرسش و پاسخ با آیت الله سید محمود‌هاشمى شاهرودى از آن جهت حائز اهمیت است که این فقیه کم حرف و نظریه پرداز، در تمام 10 سال دوران مدیریت خود بر امر پر درد سر قضا، هرگز عنان آرامش در گفتار و رفتار خود را از کف نداد. آیت‌الله که تا پیش از این کمتر با رسانه‌ها سخن گفته است، این بار به احترام امام، ما را صمیمانه به حضور خویش پذیرفت تا به مناسبت سالروز صدور منشور تاریخى برادرى در 10 آبان 67 با چهارمین قاضى القضات جمهورى اسلامى به گفت‌وگوى تفصیلى بنیشینم. او در این مصاحبه بدون اینکه به تحلیل ارزشى از گروه‌هاى مختلف بپردازد، همگان را به عمل به سیره امام فرامى‌خواند. گفت‌وگوى ما با آیت الله شاهرودى در دو بخش با موضوعات منشور برادرى و مسائل قضایى انجام شده که بخش اول آن تقدیم مى‌شود.

آیت الله‌ هاشمى شاهرودى در پاسخ به این سوال که مراد امام از وحدت چیست؟ با بیان اینکه استراتژى امام در دوران مبارزه و پیروزى انقلاب، وحدت بود، گفت: اگر بخواهیم مکتب سیاسى امام را ورق بزنیم، جوهره آن این است که امام همه چیز را روى وحدت ملت بنا کرد. قبل از انقلاب اختلافات زیادى در مبارزه بود. در مورد مسائل منافقین که در آن وقت مجاهدین خلق نام داشتند، اختلاف دکتر شریعتى و شهید مطهرى و بازرگان و مسائل انجمن حجتیه. خیلى به امام مراجعه مى‌شد. در همه اینها امام بهترین نقش را ایفا کردند و هیچ چیزى نگفتند. نه نسبت به این طرف و نه نسبت به آن طرف عکس العملى نشان ندادند.
رییس پیشین قوه قضائیه اظهار کرد: امام سیاستى داشت که نمى‌گذاشت اختلافات بیشتر شود. آن زمان اختلاف زهر مهلک بود. یعنى سعى مى‌کرد گروه‌هاى سیاسى را متحد کند. امام همه را متحد کرد. همه فکر مى‌کردند آنچه مى‌خواهند در کلام امام هست.
وى به اختلافات موجود در دهه اول بعد از انقلاب اشاره کرد و گفت: بعد از انقلاب اندیشه امام، در قانون اساسى متبلور و وحدت گروه‌ها دنبال شد. امام سعى مى‌کرد این انشعاب‌ها و اختلاف سلیقه‌ها به انقلاب ضربه نزند. چون ممکن بود این توجهات به جدایى یک جریان و مجموعه از انقلاب بیانجامد. نه خودش به اینها توجه مى‌کرد و نه قبول هم داشت که افرد دسته دسته بشوند.آیت الله شاهرودى در پاسخ به این سوال که امام این اختلافات را چگونه مدیریت مى‌کرد، اظهار کرد: امام یک تعبیر داشت که اصل دینى و فلسفى امام بود که اگر افراد خالص و مخلص به آن توجه کنند هیچوقت به انشقاق‌ها نمى‌رسند. ایشان مى‌گفتند اگر 124 هزار پیامبر در یک زمان بودند بینشان هیچ اختلافى نبود چرا که همه خالص بودند چون همه مى‌خواستند تکلیف خدا را انجام بدهند و هواى نفس نداشتند. بیشترین منشاء این اختلافات به مسائل سلیقه‌اى و ذوقى و هواهاى نفسانى بر مى‌گردد. وى با بیان اینکه امام ایجاد دسته بندى‌هاى سیاسى را ضرورى نمى‌دید، گفت: امام احزاب اسلامى را قبول داشت اما ضرورت نمى‌دید. نه خودش حزبى فکر مى‌کرد و نه دنبال این بود که حزبى تاسیس کند. در طول50 سال مبارزه هم حزب تاسیس نکرد. هیچگاه سعى نکرد حزبى راه بیاندازد و بخشى از مردم را به آن وارد کند. رییس پیشین قوه قضائیه در پاسخ به این سوال که امام مى‌گویند اختلاف اگر در اصول باشد موجب سستى نظام مى‌شود، اصول مد نظر امام چیستند؟، خاطرنشان ساخت: امام در مجموعه بیانات خود اصول را مشخص کرده‌اند یکى اسلامیت نظام است که در قانون اساسى به عنوان اصل چهارم گنجانده شده و بر همه اصول حاکمیت دارد. اصل بعدى ولایت فقیه است. ایشان خیلى به اصل ولایت فقیه تاکید مى‌کند و اعتقاد دارد که ولایت فقیه از احکام اولیه است.
وى افزود: از نظر فقهى ولایت فقیه از دستاوردهاى عظیم فکرى امام بود که در نجف تدریس فرمودند و تحول بزرگى در حوزه‌هاى علمیه به وجود آورد. آن زمان فقاهت خیلى محدود بود. امام با این نظریه فقه را زنده کرد. از بعد سیاسى ولایت فقیه مبناى کار ایشان بود و به خاطر همین نظریه پیروز شد و مملکت را اداره کرد. امام بارها تاکید کردند که اصل ولایت فقیه از احکام اولیه است و باید حفظ شود.
اصل سوم وحدت است، وحدت امت و حفظ یکپارچگى مردم و مسئولین. امام از نظر تئورى و فقهى وحدت را تبیین مى‌فرمودند و از نظر عملى هم به شدت به آن تکیه مى‌کردند. مشى و منش و سلوک ایشان در مسیر مبارزه و رهبرى نظام، وحدت بود. ایشان سعى مى‌کرد همه را یکى کند و نگذارد از هم جدا شوند، ضمن اینکه همه نظرات را محترم مى‌شمرد و به آنها بها مى‌داد، نمى‌گذاشت نظرات مختلف از بین برود. اظهار نظر و انتقاد را یکى از راه‌هاى رشد مى‌دانست ولى وحدت را حفظ مى‌کرد. امام اختلافات را با توجه یکسان به همه گروه‌هاى خودى مدیریت مى‌کرد. اگر به این یکى توجهى مى‌کرد به آن دیگرى هم توجه مى‌کرد. ابتداى انقلاب تضاد شدیدى بین بعضى جریانات و اشخاص ایجاد شد. ایشان با قدرت الهى بى نظیر خود این اختلافات را جمع کرد. مقام و جایگاه و شـأن و نفس عجیب ایشان تنش‌ها را ذوب مى‌کرد و اجازه نمى‌داد این تنش‌ها خیلى اثر کند.
آیت الله شاهرودى اصل چهارم را به وصیت نامه امام ارجاع داد و گفت: اصل بعدى اصل حفظ نظام است. امام خیلى نسبت به این مسئله حساسیت داشتند و این دستاورد بزرگ را عزیزتر از همه چیز مى‌دانستند. ایشان جمهورى اسلامى را تنها در ایران نمى‌دید، امام این تحول را مبناى تحول جهانى و منطقه‌اى مى‌دانست.
امام در صحبت‌هاى خود مى‌گفت که پیام‌هاى انقلاب صادر خواهد شد که البته صادر هم شده است. از زمان خود ایشان شروع شد الان ثمرات خود را دارد مى‌دهد. آنچه در جهان اسلام الان هست همه از ثمرات انقلاب است و این تاثیر بیشتر خواهد شد و کل جهان را در بر خواهد گرفت. مى‌شود گفت امام این انقلاب را مبناى رسیدن به هدف بلند همه ادیان الهى مى‌دانست که همان وعده موعود الهى است.
آیت الله‌هاشمى شاهرودى در پاسخ به این سوال که وحدت باید بر سر چه اصولى باشد؟، گفت: وحدت بر اساس روح غالب انقلاب اسلامى است که روح آن اندیشه‌هاى امام به عنوان موسس، مبین، ایده‌ئولوگ و بنیانگذار نظام است و شکل و قالب آن قانون اساسى است که روح اندیشه‌هاى امام در آن دمیده شده است. امام به نقض قانون اساسى خیلى حساس بود.
چارچوب‌هاى اصلى نظام را خود امام گفته است. این فرامین خودش اصول نظام اسلامى هستند. در قانون اساسى این اختیار به رهبرى داده شده است که خود رهبر در جاهایى وارد ماجرا بشود و مدیریت کند. مثلا در خصوص رابطه با آمریکا رهبرى تصمیم مى‌گیرد.
وى در بیان اینکه امام چگونه با دستگاه‌ها و گروه‌هاى مختلف و قومیت‌هاى متنوع کار مى‌کردند؟ اظهار کرد: خود امام خیلى در مسائل جزیى ریز نمى‌شد. امام اصول و جهت گیرى‌هاى اساسى را در نظر داشت. این برگرفته از سیره پیامبر(ص) بود. سعى نمى‌کرد در این چیزهاى خرد شود. حرف حق را مى‌زد حرفى که باید اهلش بفهمد اما خیلى پایین‌تر نمى‌آمد. امام سعى مى‌کرد مطلب خود را چنان بگوید که همه از آن استفاده کنند و وحدت هم حفظ شود.
امام براى امت یک مربى بود. استاد اخلاق و تربیت اجتماعى بود و واقعا هم مردم را تربیت کرد. این روح مربیگرى اقتضا مى‌کند که در مسائل ریز نشود. چون حجاب‌ها از بین مى‌رود. اگر به کسى ترش کند، دیگر نمى‌تواند با او کار کند و روى وى اثر بگذارد.
امام جرح و تعدیل انجام نمى‌داد. اگر نقصى هم بود باید به تدریج رفع مى‌شد. سعى مى‌کرد به گونه‌اى رفتار کند که بدون اینکه آبرو و حیثیت افراد زیر سوال برود بتدریج خودشان اصلاح بشوند و نواقص را از بین ببرند. این خصلت امام بود که خیلى چیزها را صریح نمى‌گفت. امام مى‌دانست این فرد چکاره است جورى حرف مى‌زد که طرف خودبخود عوض شود. مى‌خواست افراد را هم حفظ کند و هم اصلاح کند و این شیوه تربیت انبیاء الهى است.
آیت الله شاهرودى در پاسخ به این سوال که اگر در اصول اختلاف پیدا شود فصل‌الخطاب اختلافات و مرجع حل مسائل کجاست، گفت: از نظر فقهى همان مبناى اصیل امام یعنى ولایت فقیه؛ او ولى فقیه است. هر اختلافى در امت، در گروه‌ها و دسته‌جات اگر به جایى برسد که نیاز به حل اختلاف پیدا کند، مرجع ولى فقیه است.
«البته من معتقدم این اختلافات در اصول نیست. اختلافات همه در مسائل جزیى بوده است. گله مندى‌هایى بوده که زیاد شده و به یک چیزى تبدیل شده که بخاطر آن اتفاقاتى هم رخ داده است و سوء ظن‌ها زیاد شده است. امام روى این مسئله تاکید مى‌کرد که اختلافات اصولى نیست. این اختلاف‌ها از نوع اختلافات بین کفر و اسلام نیست. اختلاف معاویه و على نیست، مانند دعواى خانوادگى است. اینها در اصول با هم شریکند. گله مندى‌ها، حساسیت‌هاى شخصی، منافع نشأت گرفته از بعضى بى توجهى‌ها ست. نفس انسان هم مى‌خواهد که او را به این طرف و آن طرف بکشد.»
رییس سابق قوه قضائیه در پاسخ به این سوال که راه حل نهایى وحدت سیاسى جامعه چیست؟ گفت: بدون شک گفتمان و مباحثه در فضاى حسن ظن مى‌تواند موثر باشد. باید حداقل اعتماد طرفین ایجاد شود تا با هم گفت‌وگو کنند. علما، روحانیون، بزرگان، نخبگان، رهبر انقلاب و مراجع باید این فضاى اعتماد را ایجاد کنند.
«بهترین راه گفتمان است. گله مندى‌ها در جلسات گفت‌وگو حل مى‌شود. اگر این حسن ظن ایجاد شود، همه مى‌فهمند که مسائل آنگونه که در ذهنشان هست، نیست. اختلاف افراد و گروه‌ها در اثر دور بودن آنها و وجود برخى واسطه‌ها که مسائل را بزرگ مى‌کنند، زیاد مى‌شود. بعد که اینها به هم مى‌رسند، مى‌بینند که همه آنها مبالغه بودن موضوع و جور دیگرى بوده است. »
در اسلام تاکید شده سوء ظن حرام است. روایتى داریم که اگر 50 نفر بگویند که فلانى علیه تو حرفى زده است و خودش بگوید نزده است حرف آن یک نفر را قبول کن و حرف آن 50 نفر را رد کن. بستر سوء ظن زود ایجاد مى‌شود و خیلى زود بالاتر مى‌رود و تندتر مى‌شود. افراد زیادى هستند که کارشان تملق است؛ اینکه علیه این و آن خبر بدهند. بر این مسائل تربیتى و اخلاقى در روایات دینى ما تاکید شده است.»
آیت الله شاهرودى دومین راه حل اختلاف را بعد از گفت‌وگو بى پرده گروه‌هاى سیاسی، انجام کارهاى مشترک عنوان کرد و اظهار کرد: یکى از عوامل مهم وحدت، تشکیل کارگروه‌هاى مشترک و شرکت دادن همگان در برنامه‌ریزى ‌هاى کشور است. این کار اعتماد همه را جلب مى‌کند.
«اینکه پیامبر(ص) برخى اوقات کار را به دست کسى مى‌داد که مى‌دانست این کاره نیست، به این دلیل بود که مى‌خواست این فرد را همراه کند. »
نظام ظرفیت بالایى دارد و کار براى نظام خیلى زیاد است، بارهاى زمین مانده در نظام خیلى زیاد است. اهداف بلند انقلاب این قدر کار و نیرو و کادر مى‌خواهد که ما یک هزارم آن را نداریم و مى‌شود از همه، در این قسمت‌ها استفاده کرد. ما نیروهاى عظیمى در انقلاب و نظام خود داریم. مدیرانى که ما داریم در کشورهاى دیگر کمتر پیدا مى‌شود ولى متاسفانه کار جمعى کمتر کردیم و مدیریت جمعى را بلد نیستیم. نیروهاى عظیم به جاى اینکه به هم کمک کنند، خیلى وقت‌ها بایکوت مى‌شوند و همدیگر را خنثى مى‌کنند. گذشت و اغماض، شرح صدر خیلى مهم است. سر هر مسئله جزیى نباید حساسیت نشان داد. اینکه کسى خطایى کرده، نباید از نظام اخراج شود. باید از همه استفاده شود. از هر چیزى در جاى خودش و از هر نیرویى که بتوان از آن براى انقلاب استفاده کرد، باید بهره بردارى کرد.
عامل دیگر در ایجاد وحدت، توجه دادن همه جریان‌هاى سیاسی، انقلابی، اسلامى و همه نخبگان به خطرات دشمنان اسلام و نظام است که بسیار در این وحدت مؤثر است. برخى خیال مى‌کنند همه چیز تمام شده است و بایستى غنایم و پست‌ها و صندلى‌ها را تقسیم کرد. در صورتى که چنین نیست. امروز دشمنى استکبار و همسوئى آن با برخى از رژیم‌هاى مزدور منطقه و توطئه‌هایشان علیه نظام جمهورى اسلامى رو به رشد است که خطر جدى است و همه باید متوجه آن باشند.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات