بصیرت:بعید است به این زودیها کسی مناظره جنجالی میرحسین موسوی با احمدینژاد را فراموش کند، در آن مناظره موسوی دهها بار رییسجمهور قانونی کشور را به دروغگویی متهم کرد، ادعاهایی که یک به یک اسناد نادرستی آن آشکار گردید. اهانت به رییس جمهور اگرچه مطابق ماده 609 قانون مجازات اسلامی جرمی بین بود و با توجه به استفاده از الفاظی صریح و ظاهر هیچ راه فرار قانونی وجود نداشت، اما اغلب ترجیح دادند که با توجه به آنکه این امر در رقابتهای انتخاباتی رخ داده است؛ آن را نادیده بگیرند.
از آن پس توهینهای مکرر به ارکان مختلف حاکمیت آغاز شد. از دولت تا مجلس، شورای نگهبان، قوه قضائیه و حتی رهبری، بارها مورد تهاجم و توهین فتنهگران قرار گرفتند. این بیشرمی تا آنجا گسترش یافت که تمثال امام خامنهای از سوی فتنهگران بارها در برابر دوربینهای بیگانه مورد توهین قرار گرفت. اما صبر انقلابی اصحاب خیمه ولایت، در روزهای فتنه سبب شد تا خار در چشم و تیغ در گلو سکوت پیشه کنند.
این سکوت اما بر طغیان فتنهگران افزود، آنها توهین به بنیانگذار انقلاب اسلامی را نیز در برابر رسانهها مرتکب گردیدند. در مقابل، آنها که با اعتبار گرفتن از نام امام به میدان آمده بودند تا در پوشش آن فتنهگری کنند، سکوت کردند و یا در اقداماتی ناشیانه در حالی که شبکههای خارجی حامی آنها بارها به پخش این تصاویر موهن اقدام میکرد، ادعا کردند گزارشی از این توهین دریافت نکردهاند و حتی برخی چنین وقاحت را به اکمال رساندن که آن را به حاکمیت نسبت دادند. اما آنها از هوشیاری مردم غافل بودند، تا شاهد باشند که همانها که توهین به امامشان را در سال 1356 تحمل نکردند و شعله انقلاب را شعلهورتر ساختند، بار دیگر خروش انقلابیشان را به رخ بکشند. کار تا آنجا پیش رفت که یکی از اصلیترین چهرههای فتنه که از او به عنوان مرد خاکستری اصلاحات نیز یاد میشود، در جلسات از تحمل شکست سنگین در این مرحله از فتنهگری گفت و به یاران خویش هشدار داد که باید به سرعت از این مرحله خروج کرد.
شاید هیچ موهبتی برای سبزها در این مقطع بهتر از فوت آیتالله منتظری نبود. آنها اما این فرصت را با عادت خویش در توهین به باورهای دیگران به تهدید تبدیل کردند. بسیاری از کسانی که با عدم بصیرت فتنه اخیر را همچنان در حد منازعات انتخاباتی تلقی میکردند، با دیدن حرکات توهینآمیز سبزها به مقدسات در تشییع جنازه یک فقیه، متوجه عمق این تفکر شدند و این خود فرصتی گشت تا دیدگان برخی از نخبگان بیشتر گشوده شود.
این رخداد اما سبب ترس سران فتنه نیز شد که خوب میدانستند که اگر چنین رفتارهایی در عاشورا تکرار شود، بیشک آخیر میخ تابوت آنها خواهد بود. سایت رسمی میرحسین موسوی بدون آنکه برای جلوگیری از این حرمت شکنی، خواستار لغو برنامه روز عاشورای حامیانش شود، با فرار به جلو ادعا کرد حاکمیت برای روز جمعه در تلاش برای راه اندازی برنامهای است که آن سایت آنرا با عنوان "کارناوال عاشورای 2" مینامید.
اما سرانجام فتنه متوقف نگردید و در حالی که در روزهای قبل برخی سایتهای سبز به توهین به اصل حادثه عاشورا روی آورده بودند، در روز عاشورا نیز عده کمی که به فراخوان بزرگ از میدان امام حسین تا میدان آزادی پاسخ داده بودند، با بیان شعارهایی موهن به امام حسین و پیروانش، به آتش زدن پرچمهای حسینی، حمله به عزاداران آن حضرت و ... روی آوردند. حرکت کثیف آنها چنان بازتابی داشت که کمتر ذهنی متوجه شکست سنگین کسانی شد که با بیان بهانههایی از قبیل قرار گرفتن در ایام غیر تعطیل، ریزش فریب خوردگان این فتنه را در تلاش آنها برای ایجاد اغتشاش در مراسمهای 13 آبان و 16 آذر توجیه میکردند. اینک جمعیت اغتشاشگران آنچنان ناچیز بود که نه تنها فاصله خیالی آنها را پر نکرد، که حتی برای تکمیل گرداگرد یکی از میدانهای مبدا و مقصد نیز کفایت نمینمود.
کاش مردان پیدا و پنهان فتنه که تا همینک نسبت به این توهینها سکوت اختیار کردهاند، فرار به جلو مینمایند و آنچنان برای اقدامات خویش به شتاب افتادهاند که رایجترین آیات قرآن را نیز به اشتباه مینویسند، خشم انقلابی خیل گسترده مردم در شامگاه عاشورا را نیز در کنار صدای عده قلیل آشوبگران مراسم شام غریبان در میدان محسنی میشنیدند؛ زمانی که طنین آمینهایشان بعد از دعا برای حذف فتنهگران به آسمان بلند میشد. کاش خشم در دل نهفته شده فرزندان انقلاب را میفهمیدند که آرزوی شهادت در راه حذف فتنه آنها را با خدایشان نجوا میکنند. شاید اگر چنین بود از ترس عواقب اعمالشان به مسیر قهقرایی توهینهایشان ادامه نمیدادند. کاش اینان که ادعای خط امام داشتند، وصیتنامه امام را بار دیگر بخوانند که پیرانه در خشت خام، امروز ایشان را دیده بود و برایشان نگاشته بود که « نصیحت و وصیت من به گروهها و گروهکها و اشخاصی که در ضدیت با ملت و جمهوری اسلامی و اسلام فعالیت میکنند ... من به شما نصیحت میکنم دست از این کارهای بیفایده و غیرعاقلانه بردارید و گول جهانخواران را نخورید. و در هر جا هستید اگر به جنایتی دست نزدید به میهن خود و دامن اسلام برگردید و توبهکنید که خداوند ارحم الراحمین است؛ و جمهوری اسلامی و ملت از شما انشا ء الله میگذرند. و اگر دست به جنایتی زدید که حکم خداوند تکلیف شما را معین کرده، باز از نیمه راه برگشته و توبه کنید. و اگر شهامت دارید تن به مجازات داده و با این عمل خود را از عذاب الیم خداوند نجات دهید؛ و الاّ در هر جا هستید عمر خود را بیش از این هدر ندهید و به کار دیگر مشغول شوید که صلاح در آن است.»
اما تا همینک اثبات کردهاند که به واسطه اعمالشان، راه هدایت بر قلوبشان بسته شده است. در این روز، حامیان آنها جدا از طراحی مجدد مدلهایی همچون ندا آقاسلطان برای تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی، توهینهای مکرری به مقدساتی نمودند که نه تنها برای شیعیان و ایرانیان، که برای تمام مسلمین و آزادگان جهان دارای قداست است، اما دریغ از یک مرزبندی روشن با این حوادث!
اگرچه خشم انقلابی امت در برابر توهین به رییس جمهور، امام خامنهای، امام خمینی و حتی حرم حضرت معصومه، به فوران نیفتاد و تنها رشحاتی از آن رخ نمود، اما باید گفت خاموش نگاه داشتن آن در این روزها دشوار است، سران فتنه باید بدانند با فرض اینکه رهبری صبورانه به مشی گذشته ادامه دهند، بیشک بخشی از مردم و احزاب و جریانها این وضع را بیش از این بر نمیتابند و آتشفشانهایی که از درون سینههای سوزان تغذیه میشوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونههای آن را در این روزها در مقابل جریان فتنه شاهد بودید. این فتنه، چیزی نیست که مردم از آن به سادگی عبور کنند که اسلام به ما آموخته است « و الفتنة اشد من القتل»[1] اگر دستگاههای مسئول برخورد با این هتاکیها و این فتنهگریها را از سر منشاء آن در اسرع وقت در دستور نگذارند و نتایج آن را اعلام نکنند، نمیتوان انتظار داشت که مردم به "بند میم" وصیتنامه امام خمینی (ره)[2] عمل ننمایند.
محمدمهدی اسلامی