
دکتر سیدمحمد طاهایی
رهبر معظم انقلاب در بهمن ماه 1381 در پاسخ به نامه جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه قم که پیشنهاداتی درباره چگونگی ایجاد نشاط علمی در کشور به ایشان ارایه کرده بودند، به نکات بسیار ارزشمند و جامعی اشاره داشتند که به جرات میتوان از آنها به عنوان "اصول منشور نهضت نرم افزاری و تولید علم" نام برد.
1- همسویی و همنوایی نهادهای مختلف به ویژه دانشگاهها و حوزهها مراکز علمی- تحقیقاتی خواهند توانست جنبش نرم افزاری را به شکلی پویا و ثمربخش درآورد. چنانچه تمامی بنگاههای پژوهشی و مراکز تولید علم، رسانهها و عموم نخبگان به عنوان نرم افزار اصلی در جریان نهضت تولید اندیشه و تفکر وارد میدان شوند تحولی عظیم و ماندگار در ساحت اندیشه و اندیشه ورزی اسلامی ایجاد میشود که بیتردید در روند تمدن اسلامی ثبت و ضبط خواهد شد. چنانکه ایده جنبش نرم افزاری در مسیر تحقق خویش چهار ویژگی غرب ستیزی، تحجر ستیزی، التقاط ستیزی و اصولگرایی را تواما ملحوظ نظر داشته باشد، خواهد توانست بنیانهای فکری و اندیشهای مستحکم و در عین حال بالندهای برای حاکمیت دینی تدوین کند تا روند کارآمدی آن رقم بخورد. نهضت تولید علم آنگاه برای نشاط و بالندگی نظام اسلامی و کارآمدی آن موثر واقع می شود که در ترتیب بندی اصول پژوهشی، معیارهای ارزشیابی و فصول تحقیقاتی آن، ردپایی از فلسفههای ناتوان دنیای غرب دیده نشود. باید تاکید داشت جنبش نرم افزاری تنها به معنای تولید اندیشه نیست بلکه به معنایی فراتر به کار میرود که تحول در ساحت علم، هنر، معرفت، اخلاق و فرهنگ را نیز شامل میشود. نرم افزار در مقابل سخت افزار معنا میشود و نهضت نرم افزاری یعنی تحول و تکامل در اندیشه و تغییر نگاهها و رویکردهای خردورزی و سخت افزاری ناظر به بعد اجتماعی- اقتصادی و ساختار بیرونی نظامهای سیاسی است.
2- مساله دیگر اینکه باید توجه داشت شروع نظریه پردازی علمی در کشور باید در برخورد با مساله باشد. ما مسایلمان را فهم میکنیم اما در صدد چارهاندیشی آنها بر نمیآییم و این مساله در تمام عرصههای فراروی اعم از علوم دقیقه و علوم انسانی صادق است. بیخود نیست که این نظریه پردازی به ویژه در حیطه علوم انسانی نه تنها دافع مشکلات ما نیستند بلکه دریچه جدیدی از مشکلات را به روی ما میگشایند. یک روز تحت تاثیر مدرنیته و تبعات آن قرار میگیریم و روز دیگر تحت تاثیر ناشایست پست مدرنیته!! از این رو استقلال علمی دانشگاها و مراکز علمی و همگامی بزرگان حوزه با نخبگان دانشگاهی یک گام اساسی در پرهیز از افتاده به ورطه "فرمالیسم" است.
دانشگاه از چه جایگاهی در تعمیق آزاداندیشی و توسعه تولید علم برخوردار است؟ ماموریت ساده دانشگاه، تولید افراد تحصیلکرده تلقی میشود. به بیان دیگر در نگرش سنتی وظیفه دانشگاه، انتقال آموزههای حاصل از طریق آموزش و بهرهبرداری آموزش از امر پژوهشی است. چنین نگرش گوناگون و در جوامع مختلفی که چنین نگرشی را حاکم بر مراکز علمی خود نمودهاند بیانگر همین معناست چرا که اکثر آنها با گریز از این جو، توانستهاند با تلاش روشنگرانه و آزادانیشانه سازنده باشند و خارج از اسلوبهای حاکم به ارایه طریق بپردازند.
اما باید اذعان نماییم که وظیفه دانشگاهها تنها تولید افراد تحصیلکرده نیست و نباید تلاشها و اهتمام خود را منحصرا مصروف انتقال دانشهای استقرار یافته و تصدیق شده به دیگران سازند. از دانشگاهی که در شمار دانشگاههای مدرن جامعه امروز بشری به شمار میرود، انتظار میرود که با به کار بردن تکنیکهای تحقیقی و تفوق پژوهش بر آموزش از منظر هویتی و اولویتی، نه از دیدگاه فرآیندی و اولویتی، دانشهای مهم و نو و تفکرات درخشنده متناسب با نیازهای فضاها و زمانههای تاریخی زیست بوم خویش را فراهم سازد.
3- "دانشگاه مولد" بیش از هر چیز به انسانهای مولد نیاز دارد و به موازات این مهم زمینههای مناسب فعالیت و زمینه پروریهای لازم برای فعالیت این نیروهای مولد را در مساحتهای دو گانه نرم افزارانه و سخت افزارانه نیازمند است. تولید فکر در گرو تعمیق و گسترش فضای زندگی اصیل روشنفکری است و انتظار آن است که گامهای حساب شده و دوراندیشانهای در مرکزیت روشنفکری و نظریه پردازی یعنی دانشگاهها و حوزههای علمیه بازتابش داشته باشد.
4- شرایط تحقق جنبش نرم افزاری باور و یقین به این امر است یعنی تا جامعهای افقهای فراتر از حرکتهای جاری را نبیند، نمیتوان تحقق چنین جنبشی را انتظار داشته باشد. از این رو کنار نهادن تعصب و خودباختگی، یا تحجر و تجددزدگی از شرایط اولیهای هستند که زمینه ساز اقدامات بعدی محسوب میگردند و حوزه و دانشگاه واجد کارکردهایی بسیار تعیین کننده دراین مسیر هستند و پیوند و تقرب هر چه بیشتر آنها در قالب رویکرد وحدت حوزه و دانشگاه یک پیوند استراتژیک است.
جریان روشنفکری غیرملی و نیز حرکات تحجرگرایانه دو روی یک سکهاند که جز محرومیت در پیدایش جنبشهای نرم افزاری در عرصههای اجتماعی و فرهنگی نتیجهای ندارند. جالب اینجاست که آموزههی فرهنگی ما با نکوهش تقلید گذشتگان و تعصبات بیمورد و مزمت خودباختگی و تجددزدگی همواره انسانها را به کوششهای متعادل و سنجیده سوق میدهد.
5- تحقق جنبش نرم افزاری تولید علم، منوط به وجود آزادیهای مورد نیاز در عرصه نرم افزاری است. بدون شک؛ تحول در بنیادها، ساختارها و بازسازی مولفهها و مفاهیم و ارایه طرحها و برنامههای نو و فرهنگ جدید با مقاومتهایی مواجه است و برخی خواهند کوشید تا از به وجود آمدن چنین حرکت بنیادین جلوگیری کنند. چنانکه همیشه پیام آوران و کسانی که جنبشهی نرم افزاری را در تاریخ به وجود آوردهاند با مخالفتهای بسیاری مواجه شدهاند. بنابراین باید تدابیر و تمهیداتی اندیشید تا اندیشهها و نوآوریها فرصت کافی برای رشد و بالندگی بیابند.
به هر حال از شرایط مهم و پیدایش و به ثمر رسیدن جنبش نرم افزاری به موزات ضرورت آزادیهای مورد نیاز، پذیرش نقش انتقاد پذیری در این عرصه است چرا که همیشه در کنار پیامدهای مثبتش به دلیل سوء استفاده برخی افراد، آثار منفی را نیز در پی خواهد داشت. باید کوشید تا آثار منفی، موجب محدودیت بیش از حد در قلمرو عمق آزادی نگردد و البته و صد البته که این کوشش جز در ساهی پیوند حوزویان فرهیخته و دانشگاهیان اندیشمند امکان پذیر و علمی نخواهد بود.
6- جنبش نرم افزاری علاوه بر شرایط لازم، به امکانات و تسهیلات بنیانی نیاز دارد که به عنوان شرایط کافی و ضروری باید مورد توجه قرار گیرد. اولین امکان پیدایش جنبش نرم افزاری، وجود نخبگان و متصدیان و نیز نهادهای تحقق چنین جنبشی است و تا جامعهای نتواند افرادی تربیت کند که از ظرفیتهای لازم برای ساخت شکنی و بازخوانی مبانی و مفاهیم برخوردار باشند نباید در جهت دسترسی به چنین جنبشی امیدوار باشد. گذشته از نیروهای انسانی مورد نیاز، لازم است که بودجهها و هزینههای چنین جنبشی نیز در نظر گرفته شود و از این روست که مطالعه تاریخ نشانگر آن است که تحولات نرم افزاری هنگامی به جنبش نرم افزاری و نهایتا تمدن سازی منجر خواهد گشت که همراه با برنامه ریزی متناسب و متکی به عزم و پشتیبانی همه جانبه صورت پذیرد.
7- مهمترین مانعی که تحقق جنبش نرم افزاری را ناممکن و بعید الوصول میسازد حداقل پنداشتن حوزه اضطرار به دینی یا نظارتی شمردن رسالت وحی است. اگر دین را از حضور سعادت آفرین خود در عرصه اجتماعی و ساحت ذهن و حس بشر بازداریم آن گاه به جای جنبش نرم افزاری به تقلید از دست یافتههای تمدن مادی غرب مشغول خواهیم شد. مانع دیگر بر سر راه تحقق نهضت نرم افزاری، پیروی از فلسفه یونان باستان است. آن فلسفه، اضافه بر اینکه قادر نیست قواعد کنترل شده و تغییر را در عینیت ارایه دهد به لحاظ منطقی نیر به معارف و حیانی مستند نگشته است.
مانع سوم، مانع معرفت شناسانه است. از معرفت شناسی انتزاعی که اکنون گریبانگیر دانشمندان ما شده است هیچ گاه شبکه تحقیقات ساخته نمیشود. همین طور اگر علم را به کشف عالم واقع، تعبیر کنیم مقوله علم دینی منتقی میگردد و در نتیجه تحول علمی در کشور نه به تولید نرم افزار علمی بر پایه اسلام بلکه به این تفسیر میشود که از تولیدات تمدن غرب کمال استفاده را کرده و تلاش نماییم که خویشتن را به کاروان علمی دنیا رسانده و حتی از آن هم جلوتر بیفتیم! مع الاسف این موانع بنیادی در جامعه ما تا حدودی گویی نهادینه شده است اما امید میرود با ایجاد نهضت بزرگ اجتماعی، موانع را پس زنیم و به نرم افزارهایی دست پیدا کنیم که زمینه ساز ظهور تمدن نوین اسلامی با محوریت ولایت الله باشد.
8- مقام معظم رهبری خلاقیت و بالندگی علمی را منوط به ادا شدن سهم سه مقوله آزادی، اخلاق و منطق میدانند. این مبحث، نکتهای بس عمیق در خود نهفته دارد و آن اینکه اگر رشد و ارتقاء علمی و پیشرفت گستره بیداری و خودآگاهی را در میان نخبگان و نهادهای موثر در این نهضت به صورت یک "پروسه" در نظر آوریم، قطعا باید جایگاهی ویژه برای این "مثلث زاینده فکر و اندیشه" در نظر بگیریم. سه ضلع این مثلث یعنی آزادی و منطق و اخلاق آن گاه که به نحوی عادلانه و درایت و بصیرت دنبال شوند آثار سوء سیاست زدگی، تنگ نظری، سطحی نگری، اختلاف نظرها و تعارضات عمیق و افراط و تفریطها که به نوعی سد مسیر تولید فکر و اندیشه میکنند، به حداقل خواهد رسید. تبعات چنین پدیدههای ویرانگری را چنین میتوان برشمرد:
1- انحصار تأثیرگذاری بر اذهان و جریان سازی فرهنگی و فکری توسط صاحبان قدرت و ثروت
2- پایین آمدن سطح تفکر اجتماعی
3- فرسایش روح و روان عمومی
4- رواج فرهنگ فاسد و بیگانه
در تاریخ معاصر هر چهار مطلب، تبعات ویرانگری بر جهان اسلام داشتهاند. به دلیل نبود کانونهای فعال تولید علوم بر اساس نیازهای روز بشریت، دکان داران و فریب کاران راه علم و دین و مذهب از امور اجتماعی و سیاست جداست، تفکیک دین از سیاست را به افکار عمومی جهان اسلام القا کردهاند و فرهنگ فاسد اما تبلیغ شده و بعضا موثر واقع شده خویش را به جوامع اسلامی قبولاندهاند و از همه مهمتر کارآمدی دین را در اداره امور جامعه زیر سوال بردهاند.
رهبری نظام با طرح این بحث در این برهه از انقلاب که مورد تاخت و تازهای تبلیغاتی و روانی دشمنان قرار گرفته خواهان این هستند که مقولاتی چون اصلاحات دین و اسلامی در چهارچوب ضرورتهای جامعه، تحول در سیستم اداره کشور، رابطه آمریکا، حاکمیت ولی فقیه، عدالت اجتماعی و کلیه مباحثی که نیازمند تبیین و دفاع هستند، به مناظره گذاشته شوند و از طریق تتبعات علمی و پژوهشهای دنبالهدار به جامعه عرضه گردند، به نحوی که از سوی آنها مقبول و مشروع باشد.
9- در جنبش نرم افزاری قبل از هر چیز لازم است وضعیت فعلی کشور مورد ارزیابی دقیق قرار گیرد. دراین بررسی هر گونه اغراق و بزرگ نمایی و بهتر نشان دادن اوضاع نوعی ساده انگاری و یا فریب و نمایش سراب است که موجب غفلت و در جازدن میشود. از طرفی نباید شرایط را به گونهای تیره و تار جلوه داد که عایدی جز یاس و نومیدی و خود کم بینی و تحقیرنداشته باشد که در این صورت سکوی مطمئنی برای پرش و جهش نمیتوان یافت و عقب ماندگی از قطار سریع السیر علم و تکنولوژی سرنوشت محتوم ایران و ایرانی تلقی خواهد شد. اجتناب از افراط و تفریط و تکیه بر اعتدال در همه امور از جمله تحلیل وضع کنونی، تبیین فرصتها و چالشها، توانمندیها و ضعفها، امکانات و کمبودها میتواند راهبر به سرمنزل مقصود باشد.
اجتناب از تندروی نسجیده و کندروی فرساینده جلوه دیگر این اعتدال است. در رسیدن به اهداف تعیین شده بدون مهیا ساختن زمینهها، سرعت سیر و بالا بردن مطالبات و توقعات نه تنها نافع نیست که سر از کج راههها در میآورد و یا موجب نومیدی از ادامه راه میشود. و همچنین تعلل و از دست دادن فرصتها نه تنها فاصله را با طلایه داران حرکت کم نمیکند بلکه فرسنگها عقبتر نگه میدارد. در این وادی نه میتوان سطحی نگر بود و به شور و شعار بدون شعور بسنده کرد و نه میتوان به بهانه حرکت حساب شده و دقیق، مشی لاک پشتی را پیشه ساخت و تصور کرد که میتوان لنگ لنگان مسیر را طی نمود. جنبش نرم افزاری نه سنخیتی با تحجر و جمودگرایی دارد و نه با تقلید کورکورانه از غرب و وادادگی سازگاری دارد. آزاداندیشی و بردباری و سعه صدر وجهه بارز آن است و تکیه بر نیروهای پرتوان داخلی و اندیشههای درونزا ویژگی اجتناب ناپذیر آن است.
10- روح اسلام با پویایی و انطباق با زمان و پاسخگویی به مقتضیات و نیازهای جدید همخوانی دارد. ایستایی در چارچوب قالبها و شکلهای گذشته به بهانه حفظ آداب و سنن و به مقام قدسی رساندن نظریات و آرا عالمان گذشته با انفتاح باب اجتهاد هم آوا نیست، طرحی نو در افکندن علاوه بر قدرت و توان علمی، جرات و جسارت میطلبد تا محورهای جدید گشوده شود و آرمانهای والا از مرحله ذهنیت به عینیت درآید.
از دیگر سو مبهوت، مرعوب و مفتون پیشرفتهای غرب شدن و خود باخته گشتن و نژاد ژرمن را بر نژاد آریا برتر پنداشتن و احساس حقارت، بیهویتی و ناتوان کردن و در یک کلمه غرب زدگی با "نهضت نرم افزاری و تولید علم" قابل جمع شدن نیست و به دیگر سخن این دو مانعه الجمع هستند. یعنی گام اول در پیمودن این طریق صعب، خودباوری و ایمان به خویشتن است. شگرد همیشگی اربابان زر و زور تحقیر انسانها بوده است تا با کم پنداشتن و عاجز و ناتوان دانستن خویش جز تسلیم و تمکین و تبعیت بی چون و چرا ملجا و مفری برای خود نینگارند. این باور را نه امروز سردمداران کاخ سفید با تکیه بر ارزشهای به اصطلاح آمریکایی بر ملتها تحمیل میکنند بلکه قرنها قبل فرعون با تکیه بر آن تداوم بخش سلطه و سیطره خود بود "فاستخف قومه فاطاعوه"، بر این اساس بایستی از همان راهی که آنها غلبه یافتند حرکت معکوس را آغاز کنیم و تک تک آنان را با پاتکی از نوع خودش پاسخ دهیم.
مرور سابقه درخشان ایران اسلامی احیاگر این باور خواهد بود که میتوان عقب ماندگیها را جبران کرد. و تمدنی باشکوه و جلال را پایه ریزی کرد. رمز آن اعتلا و سبب انحطاط را یافت و با اذعان به واقعیت موجود، به سوی حقیقت مطلوب سیر کرد.