*فارس: با توجه به اینکه در آستانه سالگرد ارتحال امام (ره) قرار داریم این سؤال را مطرح میکنم که در آستانه بیست و یکمین سالگرد ارتحال امام چه کارهایی باید در جامعه انجام شود تا آرمانهای حضرت امام (ره) در جامعه پیاده و دنبال شود؟
**رضایی: اولین مسئلهای که در این خصوص وجود دارد این است که به نظر من باید در خصوص وصیتنامه امام بازخوانی درستی صورت بگیرد و باید قبول کنیم که در وصیتنامه امام مسائل بسیار مهمی وجود دارد که باید مورد توجه فعالان سیاسی و دولتمردان بیشتر از گذشته قرار گیرد تا ما را در بیمه کردن نظام جمهوری اسلامی و همچنین منافع ملی کمک کند. مسئله دوم بازخوانی اندیشههای سیاسی اجتماعی حضرت امام در شرایط امروز جامعه است چرا که جامعه ما دچار یک سری تغییرات نسبت به 20 سال پیش شده است. بازخوانی اندیشههای حضرت امام(ره) در شرایط امروز به ما کمک میکند که ما از ظرفیت فکری و اندیشهای ایشان بهتر استفاده کنیم. مسئله سوم مسئله ارزشها و اصول انقلابی است که امام(ره) آن را بنیانگذاری کرده است. این ارزشها در شرایط امروز نیاز به تقویت بیشتری دارد. دهه اول انقلاب نشان داد که ما با کمک ارزشهای انقلاب و اصول امام توانستیم گامهای بسیار بلندی برداریم لذا تمسک مجدد به این اصول امروز برای ما راهگشاست.
*فارس: فکر میکنید تا چه حد همه اجزای جامعه در مسیری که امام (ره) ترسیم کرده بود حرکت کردهاند؟
**رضایی: طبیعی است که بعد از پیروزی هر انقلابی یک سری فراز و نشیبها در ادامه آن انقلاب به وجود بیاید و جامعه ما هم ز این مسئله مستثنی نبوده است. در برخی از مقاطع تاریخی به افکار و اندیشههای حضرت امام (ره) نزدیک شده و در برخی مواقع نیز از آن فاصله گرفتهایم. نکتهای که وجود دارد این است که بین نسل سوم و چهارم و نسل اول و دوم انقلاب یک گسستی به وجود آمده که این گسست باعث شده اندیشهها و افکار امام بازتولید نشود و به نسلهای بعدی منتقل نشود. بنابراین امروز ما حتی در بین نیروهای انقلاب نوعی استحاله را شاهد هستیم در این راستا باید گفت مفاهیم ارزشی امروز با مفاهیم ارزشی دهه اول انقلاب فرق کرده است.
در حقیقت دو نوع انحراف در جامعه بوجود آمده است یکی ظاهرگرایی که خود را به متن ارزشهای حضرت امام(ره) نفوذ داده است و از طرف دیگر هم برخی فاصله خود را با ارزشهای انقلاب زیاد کردهاند که این دو انحراف یعنی ظاهرگرایی و فاصله گرفتن از ارزشهای امام به عنوان دو پدیده نسل سوم و چهارم انقلاب را تهدید میکند که باید برای این موارد چارهای اندیشید.
*فارس: زمینههای استحاله نسل اول انقلاب از نظر شما چه مواردی است؟
**رضایی: مهمترین مسئلهای که جامعه ما امروز با آن مواجه است این است که برخی نخبگان کشور که متعهد به حضرت امام (ره) بودند نتوانستند تفسیر مناسبی از اندیشههای حضرت امام برای پاسخ به شرایط جدید ارائه دهند. مثلا در مورد مسائل سیاسی چون الگوهای فراوانی در زمان امام ساخته شده این الگوها هنوز هم کاربرد دارد و نسل اول و دوم انقلاب به خوبی این الگوها را میشناسد و آن را به کار میگیرد. اگر جامعه ما با شرایط امنیتی و دفاعی مواجه شود نسل اول و دوم انقلاب به راحتی از آن الگوها استفاده میکنند اما اگر در شرایط ما پدیدههای غیر سیاسی و غیر امنیتی شکل بگیرد چون تفسیر کارآمدی از اندیشههای امام(ره) برای پاسخ به شرایط اجتماعی یا شرایط فرهنگی به وجود نیامد لذا میبینیم که جامعه ما دچار یک خلاء ارزشی میشود و بعد از آن افکار مختلف این خلاء را پر میکنند. مثلا افکار لیبرالی و تکنوکراتی و تحجرگرایانه وارد عرصه میشوند و پاسخهایی به شرایط اجتماعی و فرهنگی ایران میدهد که این پاسخها با اندیشههای امام (ره) متفاوت است.
*فارس: به نظر شما در حال حاضر مرجع تفسیر اندیشههای امام (ره) در جامعه چه کسی است؟
**رضایی: مباحث ایدئولوژیک و تئوریک را نمیتوان به صورت حزبی و جناحی و یا حکومتی دربیاوریم. چرا که این مسائل ریشه در اندیشمندان و نخبگان جامعه و همچنین ریشه در پژوهش و مباحثات علمی دارد. مسئلهای که وجود دارد این است که نخبگان کشور و مراکز پژوهشی کشور نتوانستهاند تفسیر روزآمدی از اندیشههای امام (ره) در خصوص مقابله با سؤالات و مشکلات غیر سیاسی جامعه ما پیدا کنند. در گذشته هم دیدیم جامعه مدنی با یک قرائتی مطرح شد و امروز نوعی گرایش به جامعه دولتی در اداره کشور مشاهده میشود که هیچ یک از این دو رویکرد قادر نیستند تفسیری از اندیشههای امام(ره) برای اداره جامعه ارائه دهند در عین حالیکه نخبگان در هر دو تفکر مدعی پیروی از اندیشههای امام(ره) بوده و هستند. البته دلسوزی این افراد را هم همه احساس میکنند ولی قرائتهای مختلفی که در ابعاد اجتماعی و فرهنگی از اندیشههای امام(ره) دیده میشود با واقعیت فاصله زیادی دارد و دلیل این موضوع وجود نوعی ضعف در مباحثات علمی و پژوهشی مربوط به تفکرات امام است که نمیتوان این موضوع را ناشی از کمکاری آنها قلمداد کرد و یا آن را یک وظیفه حکومتی قرار داد و بگوییم که حکومت وظیفه خود را در این خصوص انجام نداده است. در واقع این مسئله باید درون جامعه نخبگان چاره سازی و چارهاندیشی شود. حوزههای علمیه در این مسئله موثرند و دانشگاهها هم در این خصوص نقش دارند و مراکز پژوهشی هم در این زمینه تأثیرگذار هستند. بالاخره ما باید از درون اندیشههای امام (ره) و اسلام پاسخی برای مسائل اجتماعی و فرهنگی پیدا کنیم همانطوری که برای مسائل سیاسی پاسخهایی را پیدا کردیم. ما برای مسئله انتخابات پاسخ پیدا کردیم و پاسخ ما از درون اسلام بوده است. همچنین ما برای اداره حکومت پاسخ پیدا کردهایم و نظریه ولایت فقیه و مردم سالاری دینی در واقع پاسخهایی است که امام (ره) به شرایط سیاسی ایران دادند اما این پاسخها در زمینه اجتماعی و فرهنگی وجود ندارد و دلیل آن مربوط به ضعف و ناتوانی مجامع علمی و نخبگی کشور ما است.
*فارس: به نظر شما اندیشههای امام (ره) در مجامع بینالمللی چه بازتابی داشته است؟
**رضایی: اندیشههای امام(ره) به عنوان یک نظریه سیاسی توانست ابعاد گستردهای را به خود بگیرد یعنی بازگشت دین به سیاست و بازگشت اخلاق به سیاست یک انقلاب بزرگی را در نظریات سیاسی بعد از سه قرن وارد کرد چرا که نظریه پردازان عرصه سیاست برای همیشه با دین خداحافظی کرده بودند، ولی امام (ره) دوباره دین را وارد عرصه سیاست کرد و انقلاب بزرگی را در حوزه نظریه پردازی سیاسی ایجاد نمود. روابط بینالملل هم تحت تأثیر اندیشههای حضرت امام (ره) بود یعنی جهان اسلام به عنوان یک بلوک جدید جان تازهای به نگاه بلوکهای دیگر قدرت مانند بلوک شوروی و بلوک غرب بخشید و در حقیقت امام اعتبار تازهای به جهان اسلام در سطح بینالملل داد. هر چند که انحرافاتی در بیداری اسلامی وجود داشت که تلاش میکرد که به نهضت امام آسیب وارد کند به طور مثال در این زمینه میتوان به گروههای تندرو و ماجراجویی که در جهان اسلام ساخته شد تا بلکه یک چهره بدی از انقلاب دینی و سیاست دینی در دنیا نشان داده شود اشاره کرد، ولی هنوز هم اندیشمندان بزرگ جهان به تأثیرگذاری اندیشههای امام(ره) در حوزههای مختلف معترفند.
*فارس: بابی سعید در کتاب هراس بینادین خود این نظریه را مطرح میکند که نظریه خمینیزم جایگزین نظریه کمالیزم در جهان اسلام شده است. نظر شما در این خصوص چیست؟
**رضایی: نمیتوان کمالیزم را یک نظریه سیاسی دانست چرا که این نظریه تقلیدی از نظریههای سیاسی در جهان غرب بود که در حقیقت گسترش سکولاریسم از غرب به شرق را شامل میشد. بنابراین باید گفت کمالیزم بیشتر یک پل بود ولی امام (ره) اندیشه ولایت فقیه را مطرح کردند که این اندیشه ریشه در اسلام دارد و ریشه و پشتوانه آن بسیار قوی است که توانست به عنوان یک نظریه سیاسی به مصداق عملی تبدیل شود. امام (ره) نظام سیاسی در ایران را کاملا درست کرد و یک الگوی کاملا جدید را بنا نهاد در حالیکه کمالیزم این طور نبود البته غربیها قصدشان همین است که نوعی اسلام هراسی و ایران هراسی در جهان به وجود آورند با وجود اینکه در این زمینه تلاشهای زیادی انجام میشود اما ایران تاکنون به خوبی توانسته با منطق انقلابی خود در دنیا تأثیر گذارد و به عنوان یک نیروی مقاومت در مقابل نیروی ظلم و استثمار جهان غرب ایستادگی خود را نشان دهد.
*فارس: شما در مباحث مطرح شده گفتید که مرجع واحد برای تفسیر اندیشههای امام(ره) وجود ندارد. یکی از آسیبهای این موضوع استفاده ابزاری از اندیشههای امام (ره) است به نظر شما چگونه میتوان جلوی این آسیب را گرفت؟
**رضایی: این مسئله سابقه تاریخی دارد، حتی بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) عدهای راه افتادند و از احادیث پیامبر اکرم(ص) سوء استفاده نمودند و آنها را تفسیر به رای کردند ولی از این حرکات با اقدام علما و پایهریزی منطق و اصول در حوزههای علمیه جلوگیری به عمل آمد. ما نیاز به ورود جدی اندیشمندان اسلامی در این حوزه داریم که با منطق و قواعد خاصی بتوانند از مصادره اندیشه و افکار امام(ره) به نفع جناح یا اشخاص خاص جلوگیری کنند که این مسئله توجه ویژه نخبگان و اندیشمندان کشور را میطلبد تا این عده با بازخوانی درست براساس اصول و قواعد منطقی این کار را انجام دهند. اگر اصول و قواعد منطقی در کنار فقه درست نمیشد امروز ما نمیتوانستیم به خوبی احکام الهی را استنباط کنیم در حقیقت مرجعیت و اجتهاد روشی است برای درک منطقی و آگاهانه از احادیث و روایات پیامبر و معصومین؛ نمیخواهم بگویم که باید چنین کاری در رابطه با امام (ره) صورت گیرد ولی بالاخره ما نیاز به یک روش قاعدهمند در برداشت از اندیشههای امام(ره) نیاز داریم. مثلا اینکه صحبتهای امام(ره) در چه شرایطی بیان شده است و شأن نزول صحبتهای امام چه بوده است چرا که اگر شأن نزول سخنان حضرت امام(ره) رعایت نشود اتفاق دیگری میافتد ولی اگر آن شرایط را در نظر بگیریم بهتر میشود.
*فارس: خط اصلی امام (ره) و اهدافی که ایشان دنبال میکردند از نظر شما دقیقا چه مواردی است؟ چرا که امروز شاهدیم برخی افراد با منتسب کردن خود به خط امام برخی حرکات برخلاف اندیشههای امام(ره) را دنبال میکنند؟
**رضایی: به نظر من باید وضع حال افراد را ملاک قرار داد و باید دید که آیا وضعیت حال افراد با اندیشهها و تفکرات امام فاصله گرفته یا خیر؟ مشکل ما این است که نیاز به یک شاقول در جامعه داریم که در سطح کلان این شاقول رهبر انقلاب است ولی در سطح خرد هم نیاز به شاقولهایی داریم که رفتار و گفتار آن بر محور اندیشه های امام باشند. با کمک این شاقولها میتوان حقانیت در جبهه باطل و باطل بودن در جبهه حق را دریافت. مشکل ما این است که شاقولهایی از اندیشه امام(ره) در سطح جامعه وجود ندارد در این راستا افراد با گفتار و رفتار و اعمال خود باید شاقول اندیشههای حضرت امام (ره) باشند. در حقیقت با کمک این شاقولها میتوان فهمید که چه درصدی از حق در جبهه باطل وجود دارد و یا در جبهه حق چه درصدی از باطل وجود دارد و با کمک این شاقولها است که میتوان راه امام (ره) را در جامعه نشان داد.
پیشنهاد من به نیروهای انقلاب این است که قبل از اینکه وابستگیهای سیاسی و جناحی داشته باشند، خود را با اندیشهها وافکار امام (ره) در جامعه تطبیق دهند تا جامعه با کمک این شاقولها بتواند حق را از باطل تشخیص دهد. کسانی که به دنبال منافع شخصی و حزبی باشند و یا به دنبال پست و مقام باشند و از راه چاپلوسی و فردگرایی بخواهند نمی توانند شاقول انقلاب باشند.
*فارس: مشاهده میشود که برخی خود را با اندیشههای امام(ره) تطبیق میدهند و بیان میکنند که تطبیق خودشان حق است و تطبیق دیگران باطل است. به نظر شما معیار حق و باطل در این خصوص چیست؟
**رضایی: مشکل ما این است که افراد انقلابی زیادی وجود دارند که از تبدیل شدن به این شاقول پرهیز میکنند و خلاء این افراد را ممکن است کسانی پر کنند که در حقیقت ادعاهای بیمدعا دارند. اگر نیروهای انقلاب به معنای واقعی کلمه شاقولهای جامعه را پر کنند فکر نمیکنم کسی بتواند انتصابهای غیرواقعی نسبت به تفکرات حضرت امام (ره) از خود نشان دهد.بالاخره باید این خلاء توسط نیروهای انقلاب که تعلق به امام(ره) را مهمتر از تعلق به منافع جناحی برای خود میدانند پر شود.
*فارس: به نظر شما همراهی با امام (ره) در یک مقطع میتواند به عنوان شاقول و معیار قرار گیرد؟ چرا که شاهد هستیم عدهای که در زمان حیات امام(ره) به ایشان نزدیک بودند خود را مرجع تفسیر افکار امام میدانند؟
**رضایی: همراهی با امام برای تفسیر افکار ایشان لازم است ولی کافی نیست.به دو دلیل همراهی صرف با امام (ره) برای تفسیر آرای ایشان کفایت نمی کند، یکی اینکه کسی که همراه امام(ره) بوده تنها در یک بعد ایشان را همراهی میکرد و در همه ابعاد به همراه ایشان نبوده مثلا یک شخص در بعد سیاسی و شخص دیگر در بعد فرهنگی و یک شخص دیگر در بعد فقهی امام (ره) را همراهی میکرده است. ولی در ابعاد دیگر چنین تخصصی در افراد وجود نداشته. بنابراین کسانی که در یک بعد همراه امام (ره) بودند، و بخواهند در تمام ابعاد از اندیشه امام(ره) دفاع کنند، کفایت نمیکند. مسئله دوم مسئله وضعیت خود افراد است که آیا این افراد همان افراد قدیم هستند یا اینکه تغییر پیدا کردهاند. یعنی تطبیق واقعیت با حقیقت در این موضوع بسیار مؤثر است.
*فارس: سال گذشته بعد از 20 سال از رحلت امام(ره) برای اولین بار شاهد بودیم که به عکس ایشان بیاحترامی شد. به نظر شما چه چیزی باعث وقوع این حادثه شد؟
**رضایی: در زمان خود امام (ره) هم زمانی که آیتالله طالقانی قهر کردند و از تهران خارج شدند، شعارهایی علیه امام(ره) داده شد که این مسئله در اسفند ماه سال 1357 اتفاق افتاد. بنابر این باید گفت اگر یک عکس پاره شود یا شعاری علیه امام(ره) سر داده شود، دلیل نمیشود که بگوییم در جامعه یک تغییر و تحول اساسی نسبت به امام (ره) صورت گرفته است. البته عکسالعمل مردم در رابطه با این مسئله ثابت کرد که مردم با امام(ره) هستند و امام(ره) در قلب ملت ایران جای دارد.
*فارس: یکی از مباحث مطرح امروز جامعه مسئله بیت امام(ره) است. با توجه به اینکه شما نزدیکی خاصی به بیت امام (ره) داشتید و دارید، نظر خود را در خصوص بیت حضرت امام مطرح بفرمایید؟
**رضایی: من با شناختی که از بیت حضرت امام (ره) دارم باید بگویم بیت ایشان در مسیر امام(ره) حرکت میکند و نسبت به مقام معظم رهبری هم کاملا وفادار هستند. از مرحوم احمد آقا تا فرزندان و نوههای امام همه نسبت به ولایت فقیه کاملا وفادار هستند و آن را جدی میدانند و این مسئله را در واقع میراث امام(ره) قلمداد میکنند و به نظر من همه گروههای سیاسی باید به بیت حضرت امام(ره) احترام بگذارند.
*فارس: حضور افراد منتسب به بیت امام (ره) در برخی مجامع به طور مثال در عروسی پسر میردامادی در کنار برخی افراد مانند موسوی و کروبی بازتابهایی در جامعه ایجاد کرد. به نظر شما حضور افراد منتسب به بیت امام (ره) در چنین مجامعی درست است؟
**رضایی: آن چیزی که برای ما مهم است اصول میباشد. فرزندان امام(ره) در مسیر امام(ره) هستند و ولایت فقیه و رهبر انقلاب را قبول دارند، این شاخص،شاخص مهم و تعیینکننده ای است.
*فارس: به نظر شما کسانی که ادعای حرکت در خط امام(ره) را دارند، واقعا در خط امام(ره) حرکت میکنند یا اینکه این مسئله ادعایی بیش نیست؟
**رضایی: متاسفانه هم اکنون چند انحراف در سطح جامعه وجود دارد که ما را از مسیر امام دور کرده است. امروز بعد از حدود 20 سال از رحلت ایشان باید یک بازخوانی نسبت به اندیشههای ایشان در شرایط امروز داشته باشیم که این بازخوانی به نظر من باید صادقانه و بهدور از حب و بغضهای گروهی باشد تا نوعی انتقاد از خود باشد. البته این موضوع می تواند بدون محکوم کردن یکدیگر صورت گیرد. اگر صادقانه بتوانیم یک انتقاد از خود نسبت به افکار امام داشته باشیم و ببینیم که هر کدام چه انحرافاتی از خط امام(ره) پیدا کردهایم، بزرگترین خدمت به انقلاب و ملت ایران خواهد بود.
من لزوم ایجاد چنین حرکتی را در نیروهای انقلاب ضروری میدانم و به نظر من باید همه خود را با شاقول امام (ره) صادقانه و به دور از مباحث سیاسی بسنجند که شاید بتوان این مسئله را نوعی انتقاد از خود با محور اندیشههای امام(ره) نامگذاری کرد. اگر این کار را انجام دهیم تبدیل به یک بازگشت مجدد به خود خواهد شد که این میتواند به نوعی یک راه مثبتاندیشی باشد.
*فارس: با توجه به اینکه در آستانه 15 خرداد قرار داریم، نظر خود را در خصوص این واقعه تاریخی بیان نمایید؟
**رضایی: 15 خرداد در واقع سرمنشا انقلاب اسلامی است. هر چند که درجریان مشروطه و ملی شدن صنعت نفت روحانیت نقش فعالی داشت و نهضت مشروطه و نهضت ملی شدن صنعت نفت بدون حضور اسلامیون و روحانیت به نتیجه نمیرسید اما ما سرآغاز انقلاب اسلامی را نهضت 15خرداد میدانیم و دلیل این موضوع هم این است که در 15 خرداد روحانیت و مرجعیت و نیروهای انقلاب اسلامی با تمام توان وارد صحنه شدند و رهبری مبارزه را کاملا در اختیار گرفتند و شعارهای انقلاب اسلامی هم در واقع از نهضت 15 خرداد شروع شد. به طور مثال مسئله استقلال از آمریکا و طرد صهیونیسم در 15 خرداد مطرح شد. نظریه ولایت فقیه بعد از حوادث 15 خرداد تدوین شد و حضرت امام (ره) آن را ارائه نمودند.
امام (ره) در ابتدای امر سعی میکرد با نصیحت کردن شاه وی را اصلاح کند اما حادثه 15 خرداد امام(ره) و نیروهای انقلابی را به این نتیجه رساند که کار نظام شاهنشاهی تمام شده است. در حقیقت میتوان گفت اگر 15 خرداد نبود نظریه ولایت فقیه تدوین نمیشد و 22 بهمن هم شکل نمیگرفت بنابراین باید گفت این حادثه نقش محوری در جریان انقلاب اسلامی داشت.
*فارس: به نظر شما استفاده از آموزههای 15 خرداد چه کمکی میتواند به ما برای ادامه حرکت در مسیر انقلاب کند؟
**رضایی: یکی از این آموزهها مسئله ارتباط نیروهای انقلاب با روحانیت و مرجعیت بود، یعنی نهضت 15 خرداد با محوریت روحانیت شکل گرفت و در 22 بهمن هم دیدیم که امام (ره) با کمک روحانیت و مرجعیت توانست انقلاب اسلامی را به نتیجه برساند.
امروز هم نیاز داریم که نیروهای متدین و انقلابی رابطه خود را با روحانیت و مرجعیت ضعیف نکنند و مرجعیت همچنان در اداره جامعه نقشآفرین باشد و حضوری پررنگ داشته باشد و به حاشیه رانده نشود.
نکته دوم تکیه بر اسلام است یعنی اگر ما به اسلام تکیه نمیکردیم نمیتوانستیم نیروهای شهادت طلب را در 15 خرداد یا 22 بهمن و دفاع مقدس داشته باشیم. آن چیزی که باعث پیروزی ما در انقلاب شد تکیه بر اسلام بود. در حوادث بعد از انتخابات هم شاهد بودیم آن چیزی که ما را نجات داد، حادثه عاشورا بود. یعنی توسل مجدد مردم ما به مراسم حسینی در مقابل اهانتی که به مراسم حسینی صورت گرفت، ملت ما را به جوش آورد و باعث به وجود آمدن تحول و راهپیمایی 9 دی در کشور شد. در این راستا باید گفت که موثرترین وقایع تاریخ صد ساله اخیر ریشه در اسلام دارد و 15 خرداد هم ریشه در اسلام دارد بنابر این باید این آموزه را در همه امور زندگی حفظ کنیم تا بتوانیم به پیشرفت دست یابیم. مسئله سوم هم آموزه مردمی بودن است. آموزه مردمی بودن 15 خرداد یک آموزه بسیار بزرگ است. مردم نباید ارتباط ضعیفی با حاکمیت داشته باشند و اگر این ارتباط ضعیف باشد، قطعا آسیب میبینیم.
*فارس: فکر میکنید در حال حاضر ارتباط مردم با حکومت و مرجعیت در سطح مطلوبی قرار دارد؟
**رضایی: نمیتوان گفت این ارتباط در سطح مطلوب وجود دارد به طور مثال در دورههای گذشته فضای آزادی که در کشور بوجود آمد، باعث شد که به مقدسات اهانت شود. در حالی که آزادی و دین باید در کنار هم باشند .امروز هم ارتباط با تودههای مردم بیشتر شده ولی از آن طرف ارتباط با نخبگان کاهش یافته است.در این راستا باید گفت که در این عرصه ما فراز و نشیب داشتیم ولی مهم این است که بتوانیم در این مسیر تمام ابعاد را با هم داشته باشیم. یعنی ارتباط با روحانیت و مرجعیت و نخبگان و مردم و اسلام و آموزههای اسلامی در کشور وجود داشته باشد.
متاسفانه طی یک دوره از تمام آموزههای یاد شده در کشور استفاده نمیشود و تنها از برخی از این آموزهها استفاده میشود و در بخشهای دیگر ضعیف عمل میشود لذا اگر بتوانیم به یک استفاده متوازن از آموزههای 15 خرداد برسیم ایدهآل ما همین است.