صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۸ شهريور ۱۳۸۵ - ۱۶:۱۰  ، 
کد خبر : ۱۴۸۱

بررسی آخرین تحولات پرونده هسته ای ایران؛حرکت در مسیر سوم(اختصاصی)


 

انتقال محور مذاکرات از «تعلیق» به «بازرسی»
در آخرین روز مردادماه، پاسخ 21 صفحه ای ایران به بسته پیشنهادی 1+5، تقدیم نمایندگان شش کشور در تهران شد. در این پاسخ، جمهوری اسلامی ایران ضمن آنکه خواستار برطرف شدن بیش از 50 ابهام موجود در بسته پیشنهادی شده بود، به طرف های مقابل گوشزد کرده بود که ماهیت پرونده ایران به گونه ای است که به دور از هرگونه تهدید و فشار، فقط در چارچوب مذاکرات مبتنی بر احترام متقابل و به رسمیت شناختن حقوق دولت ها و ملت ها پیگیری شود.
در بسته پیشنهادی 1+5، به صراحت آمده است که چنانچه جمهوری اسلامی ایران به پیشنهاد غرب پاسخ گوید، «افق ها و مسیرهای جدیدی» در پرونده هسته ای ایران پدیدار خواهد شد که در پاسخ به این پیشنهاد، جمهوری اسلامی ایران یادآور گردید در صورتی در «مسیر جدید» گام خواهد گذاشت که از روشنی مسیر و انتهای آن اطمینان داشته باشد. در ادبیات ایران، «روشنی مسیر» مستلزم کنار گذاشته شدن مسیر شورای امنیت و بازگشت پرونده به آژانس و همچنین لغو تمامی تحریم هایی بود که به ناحق در مسیر دسترسی ایران به بازارهای صنعت و فناوری اعمال می شود و «روشنی انتهای مسیر» هم به معنای به رسمیت شناختن بهره مندی و اعمال حقوق کامل هسته ای ایران تبیین شده است.
در پاسخ ایران همچنین آمده است در صورتی که غرب حاضر باشد چنین تضمین هایی به ایران بدهد، کشورهای 1+5 می توانند امیدوار باشند که در فرایند جدید مذاکرات، جمهوری اسلامی ایران انعطاف هایی همچون کاستن از سرعت دستیابی به حقوق خود را داشته باشد تا غرب به مسیر مقررات بین المللی بازگردد.

قدرت نرم ایران
پس از ارسال پاسخ ایران به غرب، «کیم هاولز» معاون وزیر خارجه انگلیس به مجلس عوام بریتانیا فراخوانده شد تا درباره موقعیت جدید پرونده هسته ای ایران توضیحاتی را ارائه دهد. هاولز در نطق یک ساعته خود گفت: «ایرانی ها در بازی دیپلماسی بسیار قوی و باهوش هستند و به خوبی می دانند چگونه از زمان و فرصت های به دست آمده استفاده کنند... تجربه 27 ساله انقلاب ایران نشان داده که اعمال هرگونه تحریم ولو تحریم های سخت و هوشمند در قبال این کشور ناکارآمد است و جایگاه ایران در منطقه حساس و بحرانی خاورمیانه هم گویای این مهم است که مسئله هسته ای ایران راه حل نظامی ندارد.»
همزمان با سخنان معاون وزیر خارجه انگلیس، موسسه سلطنتی «چت هاوس» این کشور نیز در گزارشی مبسوط که توسط 71 نفر از محققان برجسته انگلیسی تهیه شده بود، به ارزیابی قدرت ایران و آمریکا در منطقه خاورمیانه پرداخت. در بخشی از این گزارش که به عنوان «قدرت نرم ایران حرف آخر را خواهد زد»، آمده است: «سیر تحولات منطقه خاورمیانه نشان می دهد که آمریکا قدرت رقابت خود را با ایران در این منطقه از دست داده است و در حالی که موج نفرت عمومی از تصمیمات و عملکرد دولت آمریکا در کشورهای عربی و اسلامی رو به افزایش است، ایران محبوبیت و دامنه نفوذ خود را در منطقه گسترش داده و حمایت های مردمی از ایران باعث گردیده که این کشور به قدرت برتر منطقه تبدیل گردد به گونه ای که مهار و فرونشاندن بحران های منطقه جز با کمک ایران میسر نمی باشد. قدرت نرم افزارانه ایران باعث گردیده که همپیمانان غرب همچون اردن و مصر هم از ترس مردم خود، از همراهی با سیاستهای غرب سر باز زنند و چنین وانمود نمایندکه طالب برقراری روابط دوستانه با ایران هستند. قدرت نرم ایران که منبعث از آرمان های انقلاب اسلامی و حمایت بی شائبه توده های مسلمان منطقه است، این کشور را تبدیل به بازیگری اصلی نموده به گونه ای که خلأ قدرت را در منطقه خاورمیانه پر کرده است. دایره اقتدار ایران حتی فراتر از مراکز حیاتی خاورمیانه، اینک به ترکیه، منطقه قفقاز، آسیای میانه و حتی جنوب آسیا هم کشیده شده است. باید اعتراف کرد که ایران محور خاورمیانه و بخش های فراگیری از قاره پهناور آسیا است. آمریکا با همه قدرت نظامی خود، توانایی برقراری آرامش پس از پیروزی نظامی را ندارد و برای فرونشاندن شعله های پس از حمله نظامی، نیازمند دخالت ایران است. آمریکا در حالی که می خواهد مرزهای سیاسی و جغرافیایی خاورمیانه را تغییر دهد، ایران اسلامی، آموخته ها و یافته های خود را به نحو شگفت آوری فراگیر نموده است.»

اقتداری فراتر از بمب اتم
همزمان با انتشار این گزارش، موج جدیدی در فضای سیاسی و رسانه ای غرب به راه افتاد و صاحب نظران و تحلیلگران بسیاری در واکنش به گزارش این موسسه معتبر بریتانیایی، نکاتی را یادآور شدند که به اختصار به بخش هایی از آن اشاراتی خواهیم داشت:
-رویارویی 33 روزه حزب الله لبنان با ارتش اسرائیل، باعث گردید که مباحث فنی، حقوقی و سیاسی پرونده هسته ای ایران به حاشیه رود. پیروزی های حزب الله لبنان موجب گردیده که ابعاد و دغدغه های امنیتی غرب در پرونده هسته ای ایران نمایان گردد. غرب با توجه به واقعیت های موجود در منطقه، چاره ای جز واقع بینی و انعطاف در برابر پرونده ای که لایه های متعدد دارد، ندارد.
بزرگترین پیام ایران در پایان رویارویی پیروزمندانه حزب الله با چهارمین ارتش مجهز دنیا این بود که پرونده ایران نه در شورای امنیت که در خیابان های بیروت و بغداد حل خواهد شد.
-تحولات اخیر در منطقه خاورمیانه نشان داد که اقتدار کنونی ایران فراتر از داشتن بمب اتم است. کشوری که برخوردار از برگه های معتبر و تاثیرگذاری در مهار بحران های منطقه ای و بین المللی است هیچ نیازی به سلاح هسته ای نخواهد داشت.در این میان هر چه بیشتر به پرونده هسته ای ایران دامن بزنیم، به بازیگری و تاثیرگذاری این کشور در منطقه ژئواستراتژیک خاورمیانه کمک کرده ایم.
-در پرونده هسته ای ایران، اروپا صاحب یک فرصت طلایی است که نباید آن را با یک خاطره تلخ معاوضه کند. اروپا باید به دنبال بازیابی هویت خود باشد.
-فرسایشی شدن پرونده هسته ای ایران باعث گردیده تا این پرونده به حالت اشباع فشار درآید. در چنین شرایطی، هر چه فشار بیشتر بیاوریم، طرف مقابل به خالی بودن مشت هایمان بیشتر پی می برد. راه حل خروج از چنین بحرانی، تنها در پیش گرفتن انعطاف های منطقی است.

تبدیل گروه 1+5 به 2+4
متعاقب این اظهار نظر ها بود که مقامات ارشد اروپایی همچون آلمان، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا، پرتغال، اتریش و هلند نیز به میدان آمدند و در یک جمله اعلام کردند پرونده هسته ای ایران بهترین فرصت را برای بازیابی هویت اروپا فراهم کرده است. اروپا به جای تبعیت و دنباله روی از آمریکا، برگه های اعتماد به نفس و ابتکارات خود را رو کند.
مواضع کشورهای اروپایی نشان داد که آرایش های جدیدی در این اتحادیه در حال رقم خوردن است. کشور انگلیس به دلیل تبعیت های کورکورانه خود از سیاست های آمریکا، روز به روز به لاک انزوای بیشتری فرو می رود. فرانسه و آلمان روی به میانداری آورده اند و ایتالیا و اسپانیا هم درصدد برآمده اند تا خود را به عنوان لیدرهای جدید اروپا مطرح و معرفی نمایند.
اما مواضع چین و روسیه هم در آن سوی میدان قابل توجه و شنیدنی بود. زمانی که روسای جمهور این دو کشور در اظهارنظرهایی قاطع بر حق بهره مندی جمهوری اسلامی ایران از فناوری هسته ای تاکید کردند، فردای آن روز روزنامه های غربی در تیتری واحد اعلام کردند که بلوک بین المللی 1+5 تبدیل به گروه 2+4 شده است. یعنی چهار کشور در کنار ایران ایستاده اند تا جهشی تازه را در میدان دیپلماسی ایران رقم بزنند.
از سوی دیگر حمایت صریح و قاطع 116 کشور عضو غیرمتعهدها از فعالیت های هسته ای ایران که به نوعی جمهوری اسلامی ایران را هموار کننده مسیر آینده خود به حساب می آورند، نشان داد که چرخش گردونه هسته ای ایران نه تنها به نفع جمهوری اسلامی بلکه به نفع تمام کشورهایی است که درصدد بهره مندی از این تکنولوژی نوین می باشند.
در این میان، مواضع اخیرمسئولین آمریکایی مانند بوش رایس و سخنگوی کاخ سفید که بر حق جمهوری اسلامی ایران در استفاده از فناوری هسته ای تاکید کرده و در عین حال برای آغاز مذاکره میان ایران و آمریکا تعلیقی دوماهه را پیش شرط اولیه آن عنوان کردند، نشان می دهد که آمریکاییان در پیگیری سناریوی سه مرحله ای خود یعنی تعلیق، توقف و برچیدن با شکست مواجه شده و اینک به دنبال به دست آوردن یک پیروزی تاکتیکی و مقطعی در دوره کنونی هستند تا با تعلیق ولو کوتاه مدت فعالیت های هسته ای ایران، با برگ برنده در انتخابات کنگره آمریکا که کمتر از دو ماه به برگزاری آن باقی مانده است، حاضر شوند. رفتار آمریکاییان در هفته های اخیر نشان می دهد که برای پیروزی در انتخابات به چه میزان نیازمند انعطاف ایران هستند.
موقعیت کنونی جمهوری اسلامی ایران در منطقه به ویژه پس از پیروزی شگرف حزب الله، آمریکاییان را از صحنه ماجراجویی و اتخاذ هرگونه تصمیم سخت در برابر ایران بازداشته و نومحافظه کاران کاخ سفید را بر آن داشته تا از اقدامات کوچک هم پیروزی های بزرگ بسازند. آشفتگی مقامات کاخ سفید اینک به مرحله ای رسیده که حتی برای فراهم کردن اجماع داخلی، متمسک به دروغ پردازی و جعل گزارش هایی درباره فعالیت های هسته ای ایران شده اند تا از تحریم های احتمالی هم بتوانند پیروزی بسازند.
اما نکته قابل تأمل در این میان، واکنش آبرومندانه آژانس در دفاع از حیثیت خود بود که فضاحت گزارش مقام های اطلاعاتی آمریکا را که درصدد بودند به استناد گزارش اخیر البرادعی درباره برنامه هسته ای ایران، گزارشی هدفمند و مغرضانه به کنگره ارائه کنند، برملا کرد و اعلام نمود که از مجموعه گزارش های 5/3 ساله بازرسان آژانس از مراکز هسته ای ایران، هیچ گونه انحرافی در مسیر فعالیت های هسته ای ایران مشاهده نشده است.

تعلیق پاندولی
مجموعه تحولات در پرونده هسته ای ایران نشان می دهد که غرب به ویژه آمریکا در جایگاهی نیستند که بتوانند باج خواهی نمایند. اوضاع عراق، افغانستان، لبنان، فلسطین و دیگر کشورهای عربی که با موجی از بیداری اسلامی مواجه هستند نشان می دهد که غرب باید لقمه هایی را بردارد که به اندازه دهان او باشد والا لقمه های گلوگیری چون حزب الله لبنان می تواند تومار برنامه های 70 ساله غرب را در منطقه خاورمیانه درهم پیچد.
ملاقات ها و مذاکرات اخیر مقامات اروپایی با تیم مذاکره کننده ایرانی حکایت از این مهم دارد که غربی ها پس از آن همه رجزخوانی، چاره ای جز پناه آوردن به زیر چتر مذاکره ندارند و اجماع جهانی هم بلوف هایی توخالی بیش نیست. اقتدار دولت نهم در پای میز مذاکره حاوی این پیام برای دولت های غربی بود که هرگونه مذاکره ای باید راجع به آینده فعالیت های هسته ای ایران باشد نه آنچه که تاکنون به دست آورده ایم. تیم مذاکره کننده جدید ایران در مواجهه با طرف مقابل که اعتمادسازی های سه ساله آنها را به وادی توهم و طمع کشانده بود، یک بار و برای همیشه، دندان طمع آنان را کشید تا نشان دهد که تهدیدهای کودکانه و ابلهانه، مانعی در مسیر بی بازگشت جمهوری اسلامی ایران نخواهند بود.
در این میان، برخلاف تمام آنچه رسانه های غربی درباره پذیرش یک تعلیق دو ماهه از جانب ایران طی هفته های گذشته به صورت مفصل گفته و نوشته اند، ایران هیچ پیشنهادی درباره تعلیق به طرف مقابل خود نداده است. آمریکایی ها که با دقت به صحنه مذاکرات می نگرند، آشکارا به این حقیقت تصریح کرده اند. «تام کیسی» سخنگوی معاون وزارت خارجه آمریکا در گفتگو با خبرنگاران گفته است تا جایی که من می دانم ایران پیشنهادی برای تعلیق نداده و موضع آن کشور هم تغییری نکرده است. همین اظهارات به اضافه اخبار موثق دیگر نشان می دهد ایران از خود رغبتی برای تعلیق نشان نداده و همه آنچه در گفت و گوهای اخیر لاریجانی و سولانا بوده، در این حد است که ایران «ممکن» است به شرط دریافت شماری تضمین ها، برخی انعطاف ها را «بررسی» کند.
اما درباره این انعطاف ها، گمانه زنی های قابل اعتنایی صورت گرفته که از تعلیق کامل تا درصدی و پاندولی در نوسان بوده است. برخی گمانه زنی ها از آمادگی ایران برای تعلیقی در ظرف زمانی محدود و معین خبر داده اند که بر مبنای آن در ازای خروج پرونده ایران از شورای امنیت و بازگشت به آژانس و همچنین دریافت تضمین هایی جهت شکسته شدن تحریم ها و پیگیری عاری سازی منطقه خاورمیانه از سلاح های هسته ای، ایران آمادگی دارد در مرحله انتقال از غنی سازی نیمه صنعتی-غنی سازی با سه هزار دستگاه سانتریفیوژ : به صنعتی-غنی سازی با حداقل 45 هزار سانتریفیوژ- توقفی کوتاه و زمان دار را اعمال نماید.
گمانه های دیگر حول و حوش تعلیق درصدی است به این معنا که جمهوری اسلامی ایران با دریافت امتیازات و تضمین های لازم، این آمادگی را دارد که غنی سازی خود را برای مدت معین در حد 5/3 یا 5 درصد نگاه دارد. گمانه دیگر مربوط به تعلیق های موردی است به این معنا که آژانس می تواند در مواردی که نسبت به بخش هایی از فعالیت های هسته ای ایران همچون به کار گیری سانتریفیوژ های
P2 و یا دیجیتالی، ابهاماتی دارد، از ایران بخواهد که برای مدت معین و محدودی، در آن بخش های ابهام آلود، فعالیت های هسته ای خود را متوقف نماید تا بررسی های لازم صورت پذیرد.
گمانه دیگر، تعلیق پاندولی است به این معنا که هرگونه اعمال تعلیق درصدی یا موردی و یا معین و محدود، منوط به دستور کار مذاکرات، دریافت امتیازات غرب و اعطای تضمین های لازم از سوی طرف های مقابل می باشد و به هر میزان که غرب از خود شفافیت و اعتماد نشان دهد، به همان میزان شاهد انعطاف هایی از سوی جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.
همه آنچه که گذشت، تنها گمانه هایی هستند که از سوی رسانه ها و محافل سیاسی ارائه شده است و هیچ کدام از آنها در متن پاسخ 21 صفحه ای ایران نیامده است. در عین حال مجموعه تحولات و مذاکرات اخیر ایران و اروپا نشان از آن دارد که طی روزهای آینده احتمالا جابه جایی هایی در دستور کار مذاکرات رخ خواهد داد و محور گفت و گوها از بحث تعلیق به بحث بازرسی ها منتقل خواهد شد و این خود علامتی مهم از دغدغه غرب نسبت به کور نشدن چشم هایش در تاسیسات هسته ای ایران است که می تواند حتی اهمیتی افزون تر از تعلیق در این تاسیسات داشته باشد. چرا که غربی ها به خوبی می دانند تعلیق هیچ گونه ضمانتی برای انحراف نیست همان گونه که هیچ نسبتی هم میان تعلیق و اعتمادسازی و مذاکره نیست. بنابراین جمهوری اسلامی ایران برگه ارزشمندی چون تداوم بازرسی ها از تاسیسات هسته ای خود را به قیمت واقعی خود مبادله خواهد کرد.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات