محمد کشفی
مدتی است بار دیگر اختصاص بودجه دولتی به احزاب کشور در محافل سیاسی و منافع حزبی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است؛ اینکه دولت باید بودجهای را تحت عنوان یارانه به احزاب اختصاص دهد تا احزاب بتوانند به فعالیت خود ادامه دهند. اما دو سوال اساسی در این بین وجود دارد. یکی اینکه آیا در کشورهای دیگر هم دولتها به احزاب یارانه میدهند و دوم اینکه اگر احزاب از دولتها تغذیه کنند چقدر میتوانند کارکرد مستقل سیاسی داشته باشند.
جامعهشناسان حزب سیاسی را چرخ دنده ماشین دموکراسی میدانند و برهمین مبنا معتقدند که نمیتوان در جامعهای از دموکراسی سخن به میان آورد، ولی به چرخ دنده اصلی آن یعنی احزاب، تشکلها و سایر نهادهای مدنی، توجهی نداشت. از این رو، امروزه تمام جوامع به این واقعیت رسیدهاند که رقابت سالم احزاب با خط مشیهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی متفاوت برای کسب تصدیگری و اداره امور جامعه و دستیابی به قدرت، موجب مشارکت بیشتر مردم در اداره کشور شده و پاسخگویی و شفافیت بیشتر مسوولان را به همراه دارد.
در واقع احزاب سیاسی، هنگامی ظهور میکنند که حاکمان حکومتی، مسائلی را به رسمیت بشناسند که احزاب میخواهند آنها را ترویج کرده یا از آنها دفاع کنند. در جوامع سنتی، به دلیل اینکه منازعات جنبه عینی پیدا نمیکند، حکومت میتواند به شکل دولتهای بدون حزب باقی بماند. همچنین یک جامعه باید زمینه ظهور نهادهای فکری و سیاسی را فراهم سازد تا بتواند به چرخش قدرت و سالمسازی فضای سیاسی کمک کند. جامعه فاقد نهادهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی سالم و جاافتاده، یعنی جامعهای که از ثبات و پایداری واقعی برخوردار نمیشود و به سوی تکامل فرهنگی و فکری پیش نمیرود. در واقع تحزب، زمینههای همگرایی در یک جامعه را فراهم میکند و از راههای تقویت انسجام درونی یک جامعه است، چرا که آنها میتوانند با آموزش سیاسی و تربیت نیروهای فعال سیاسی در جامعه، مردم را برای مشارکت سیاسی فعال در جامعه یاری کنند و از تسلط گروههای انحصارطلب بر منابع قدرت جلوگیری کنند و نحوه رقابت سالم در جامعه را آموزش دهند.
همچنین احزاب، به عنوان نهادی برخاسته از متن جامعه و رابط میان مردم و حاکمیت، کار انتقال خواستهها و مطالبات مردمی به مراکز تصمیمسازی را به عهده دارند. از این رو، احزاب میتوانند محل مناسبی برای تجمیع مطالبات تودههای مردمی و اقشار گوناگون به شمار آیند. هرچقدر حزبی بتواند خط مشیها و سیاستهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی متناسب با شرایط و نیاز جامعه را اتخاذ کند، از طرفداران بیشتر و جایگاه مردمی و خاستگاه قویتری برخوردار خواهد بود.
پیشینه احزاب در غرب
تا قبل از عصر روشنگری و فراهم شدن امکان مشارکت فعال شهروندان در حوزه سیاست طبقات و گروهها و فرقههای مذهبی نقش اصلی را در زندگی سیاسی شهروندان اروپایی داشتند، اما با پیدایش عصر روشنگری و شکلگیری اولین احزاب طبقاتی در اروپا میتوان گفت حزب سیاسی توانست جایگزین نهادهای سیاسی قبلی شود.
روشهای تأمین مالی احزاب
کمکهای مالی دولت به احزاب سیاسی، کمکهای مردمی به احزاب، پرداخت حق عضویت و فعالیتهای اقتصادی و کسب درآمد از داراییها و اموال احزاب مرسومترین و کارآمدترین روشهای تأمین مالی احزاب سیاسی در کشورهای مختلف است که در کشورهای توسعه یافته همه این روشها کاربرد داشته و در نتیجه احزاب سیاسی در کشورهایی مثل فرانسه، آلمان، انگلستان، آمریکا و لهستان توانستهاند با برخورداری از منابع مالی کافی و شفاف نقش مهم، تاثیرگذار و سازندهای در عرصه سیاسی این کشورها ایفا کنند.
در بسیاری از کشورهای در حال توسعه احزاب سیاسی به دلیل عدم موفقیت در تأمین هزینههای خود در جلب حمایت مردمی ناکام بوده وامکان حضور موثر در عرصه سیاست را از دست میدهند. در کشورهای دموکراتیک که احزاب ارزش سیاسی زیادی دارند تلاش میشود موانع جلب حمایت و کسب درآمد برای احزاب سیاسی از میان برداشته شود و احزاب بتوانند با تأمین هزینههای خود فعالیتهای خود را برای حضور موثر در انتخابها، جلب حمایت مردم، آموزش سیاسی و نمایندگی مطالبات عمومی به نحو احسن انجام دهند. در کشور ما نیز همچون گذشته بسیاری از کشورهای غربی، احزاب با وجود سابقه طولانی حضور در عرصه سیاست با مشکلات مالی مواجه بوده و امکان فعالیت گسترده و سازنده در سطح کشور را ندارند.
با افزایش هزینههای سیاسی و تبلیغاتی احزاب که لازمه تحولات سیاسی جدید بود برخی احزاب سیاسی برای تأمین هزینههای رو به تزاید خود با روی آوردن به شرکتها، موسسات اقتصادی، تجاری یا گروهها و اشخاص ذینفوذ استقلال خود را از دست دادند و پیامد آن افزایش فساد سیاسی بود و در نتیجه بسیاری از دولتها برای مقابله با این پدیده، ناگزیر به مداخله و در واقع یاری احزاب شدند و با قانونمند کردن هزینههای احزاب، بخش عمدهای از هزینههای آنها را عهدهدار شدند. استفاده از تجربه احزاب سیاسی کشورهای توسعه یافته در تأمین هزینههای خود میتواند در دستیابی به الگویی بومی برای تأمین مالی سالم احزاب در ایران موثر باشد.
بررسی روشهای تأمین مالی احزاب در برخی کشورها
طبق یک پژوهش، مقایسه روشهای تأمین مالی احزاب سیاسی 10 کشور (شامل هند، لهستان، اردن، یونان، پاکستان، ترکیه، انگلستان، آمریکا، آلمان و فرانسه) نشان میدهد روشهای معمول تأمین مالی احزاب در این کشورها شامل کمکهای نقدی دولت و یارانههای سیاسی، حمایت غیرنقدی دولت از احزاب سیاسی نظیر سهمیه کاغذ، سوخت رایگان، اجاره بهای دفاتر حزب یا ستادهای انتخاباتی نامزدها، پرداخت حق عضویت اعضا و کمکهای نقدی و غیرنقدی مردمی و هواداران به احزاب میشود. درعین حال دربعضی از این کشورها احزاب سیاسی مستقیما به فعالیتهای اقتصادی پرداخته و از اموال و داراییهای خود کسب درآمد میکنند. در این پژوهش مشخص شده غیر از پاکستان که فاقد یک نظام سیاسی باثبات است و فساد مالی هم در احزاب آن بسیار فراگیر است، در سایر کشورها کمکهای نقدی دولت و یارانههای سیاسی جزو مهمترین منابع مالی احزاب سیاسی به شمار میرود. در بسیاری از کشورهای مطالعهشده کمکهای مالی دولت به احزاب سیاسی براساس شرایط خاص و میزان موفقیت احزاب در آخرین انتخابات محلی و پارلمانی، میزان اعضای حزب، داشتن ساختار دموکراتیک و ارائه صورتهای مالی شفاف از درآمدها و هزینههای حزب یا میزان موفقیت احزاب در جلب کمکهای مالی مردمی پرداخت شده است و با این روشها، دولتها توانستهاند احزاب سیاسی را در راستای فعالیت بیشتر، ساختار دموکراتیک و گردش آزاد نخبگان، سلامت اقتصادی و ارائه برنامههای موثر سیاسی جهتدهی کنند. در برخی از کشورهای بررسی شده همچون آمریکا، انگلستان، ترکیه، لهستان و هند دولتها علاوه بر کمک نقدی امکانات گستردهای را به احزاب سیاسی (بویژه هنگام انتخاباتها) اختصاص میدهند. استفاده رایگان احزاب سیاسی از شبکههای تلویزیونی دولتی و خصوصی در راستای معرفی برنامه و تبلیغات برای خود یکی از مهمترین امکاناتی است که دولتها در 5 کشور فوق برای احزاب سیاسیشان فراهم کردهاند تا احزاب هنگام انتخابها برای معرفی برنامهها و نامزدهای خود به مردم با مشکلات مالی و هزینههای پخش برنامه تلویزیونی مواجه نباشند. در ژاپن و کرهجنوبی، حمایت مالی دولت از احزاب سیاسی بسیار چشمگیر است. در ژاپن احزاب سیاسی که 5 عضو یا بیشتر در مجلس دارند یا سهم رأی آنها متجاوز از 2درصد آرا در انتخابات قبل بوده واجد دریافت یارانههای سیاسی هستند. در کرهجنوبی نیزعمدهترین منبع مالی احزاب سیاسی، یارانههای دولتی است. یارانههای سیاسی در این کشور شامل 3 نوع یارانه عمومی، انتخابات و یارانه برای معرفی نامزدهای زن در انتخابهاست.
یکی دیگر از روشهای مرسوم حمایت مالی دولتها از احزاب سیاسی که در کشورهای توسعه یافته غربی نظیر فرانسه، آلمان، آمریکا و همچنین کرهجنوبی مرسوم است، امکان پرداخت دیون مالیاتی شهروندان بهعنوان کمک مالی به احزاب سیاسی است که در این کشوها دولت، تا سقف مشخص، به شهروندان اجازه داده تا مالیات خود را به صورت کمک مالی به احزاب سیاسی پرداخت کنند. در اغلب کشورهای بررسی شده دریافت کمک از اشخاص و موسسات خارجی ممنوع است. یکی دیگر از روشهای مهم تأمین مالی احزاب سیاسی که در اغلب کشورهای دموکراتیک و توسعهیافته غربی مرسوم است، درآمد احزاب از داراییها و فعالیتهای اقتصادی خود است. این روش میان احزاب سیاسی کشورهای آمریکا، فرانسه، آلمان، انگلستان، ترکیه و لهستان مرسوم است. احزاب سیاسی این کشورها از راه درآمدهای حاصل از فعالیتهای اقتصادی خود توانستهاند به استقلال مالی نسبی دست یابند و وابستگی مالی آنها به دولت و کمک بخش عمومی کاهش پیدا کرده است. فعالیتهای اقتصادی احزاب سیاسی در کشورهای مذکور کاملا شفاف بوده و احزاب سیاسی این کشورها موظفند برای تنویر افکار عمومی جامعه صورت مالی درآمدها و هزینههای خود را بهصورت شفاف در اختیار دولت قرار دهند یا آن را برای افکار عمومی منتشر کنند.
لازم به ذکر است در ایران پرداخت یارانه به احزاب، بر اساس بندی از مفاد برنامه چهارم توسعه و در راستای تقویت و توسعه نهادهای مدنی، در قانون بودجه سالهای 81 تا 84 قید شده بود. نحوه تخصیص یارانه نیز بر اساس شیوه امتیازدهی به احزاب و تشکلهای سیاسی و بر مبنای شاخصهایی چون تعداد برگزاری کنگرهها، جلسات و نشستها، تعداد اعضای رسمی، تعداد دفاتر استانی و منطقهای، وضعیت نشریات و سایت اینترنتی، نحوه حضور در انتخابات، تعداد دورههای آموزشی، میزان کتب و جزوات آموزشی انتشار یافته، تعداد بیانیههای صادر شده در موضوعات مختلف و کیفیت آنها، بین احزاب تخصیص مییابد.
در واقع، بر اساس شاخصهای یاد شده، به احزاب و تشکلهای فعال، امتیازاتی تعلق میگیرد و سپس با تقسیم امتیازها بر کل مبلغ یارانه، معادل ریالی آن جهت تحویل به حزب مربوطه مشخص میشود. البته براساس قانون، از مجموع یارانه اعطایی به احزاب، معادل 5 درصد به خانه احزاب و 5 درصد به کمیسیون ماده 10 احزاب تعلق میگیرد.
طبیعتاً احزاب ایرانی به عنوان نهادهای مدنی نوپا، هنوز به مرحلهای از رشد و تکامل نرسیدهاند تا منابع مالی مورد نیاز خود را از طریق مردم، اعضا و هوادارانشان تأمین کنند.