تاریخ انتشار : ۲۲ مهر ۱۳۸۹ - ۰۹:۴۶  ، 
کد خبر : ۱۷۸۱۲۲

نگاهی به گفتمان، استراتژی و رهبری امام خمینی(ره) در دفاع مقدس

نویسنده: محمد الوندی چکیده: این مقاله به بررسی رهبری امام خمینی در دفاع مقدس از دو زاویه ی استراتژی امام (ره) و رهبری ایشان دردفاع مقدس می‌پردازد و مبتنی بر گفتمان نو پدید حضرت امام (ره) و بکارگیری عناصر و مفاهیم آن، استراتژی امام (ره) در جنگ را تبیین و ترسیم می‌کند و پس از مشخص نمودن استراتژی ایشان به عنوان بستر تحقق اهدف جنگ تحمیلی به ترسیم ابعاد رهبری ایشان برای نیل به این استراتژی می‌پردازد. زوایای دو گانه این مقاله از گفتمان شباهت محور (به فرهنگ صدر اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام) به ترسیم الگوی استراتژی امام رسیده و مبتنی بر چهره‌های سه گانه رهبری امام (ایدئولوگ، فرمانده، بنیان گذار) درصدد چگونگی رهبری امام (ره) برای نیل به این استراتژی در جنگ تحمیلی می‌پردازد و ضمن اشاره به اهداف و ابزارهای استراتژی امام، به رهبری امام به عنوان رهبر معنوی، رهبر سیاسی و رهبر نظامی برای نیل به اهداف استراتژی ایشان می‌پردازد. واژگان کلیدی : امام خمینی، رهبری، استراتژی، رهبری سیاسی، رهبری معنوی، رهبری نظامی گفتمان، گفتمان شباهت محور، متن شباهت‌نما

مقدمه و چارچوب نظری
امام (ره) به عنوان رهبر ایدئولوژیک انقلاب ، اصول و زمینه عقیدتی پیدایش انقلاب را در قالب نظامی از اندیشه و تفکر به عنوان پیشوانه فکری و نظری انقلاب در مکتب فکری جدیدی ارائه کرد. این مکتب فکری که براساس آن تعریف جدیدی از انسان، جامعه، جهان و جایگاه انسان در نظام هستی ارائه می‌شود،جایگاه همه مسایل را در منظومه فکری آن مشخص کرده و راه حل مشکلات جامعه و راه رسیدن به نظام مطلوب را پیشنهاد می‌دهد و به عنوان کتاب راهنمایی است که چگونگی ترمیم و بازسازی یک جامعه را ارایه می‌دهد. منوچهر محمدی معتقد است: ایدئولوگ یا راهگشای فکری انقلاب، نه انتخابی است و نه انتصابی، بلکه بر پایه مقبولیت نظریات اوست {که یک مکتب فکری با رهبری یک ایدئولوگ قابلیت تبدیل شدن به گفتمان حاکم بر جامعه را دارد}. در نتیجه بر پایه مقبولیت نظرات یک ایدئولوگ مردم به او معتقد می‌شوند و دعوتش را به خاطر اصالت پیام و حقیقت اندیشه‌اش می‌پذیرند (منوچهر محمدی، ، 1381، ص 48).
بسته به این که مکتب فکری ارایه شده از سوی رهبر تا چه حد اصالت و حقانیت داشته باشد و حاوی چه میزان از ارزش‌های علمی، اخلاقی و علمی باشد که بتواند ایمان و اعتماد مردم را جلب کند، می‌تواند موجبات پای‌بندی، تعهد همگانی و فداکاری مردم را در تحقق آن فراهم نماید. گفتمان نیز با بکارگیری "ایدئولوژی مبتنی بر همین مکتب فکری به وجود می‌آید و در پی دست‌یابی به نتایج علمی و برانگیختن احساسات مردم است " (بشیریه ، 1372، ص 82) امام خمینی با ارائه چهره های مختلف یک رهبر نقش ها و کار ویژه های خاصی را ،در قالب رهبری سیاسی، معنوی و نظامی در فرایند جنگ نشان داده که صاحب نظران مبتنی بر نظریات رهبری، سه چهره ی متفاوت از آن ارائه داده اند. (محمدی، 1381ن ص 57-33 و 99-67)
1- رهبران فکری یا ایدئولوژی پرداز: با ایفای نقش ایدئولوگ یا بنیان گذار مکتب فکری انقلاب و طرح ایدئولوژی انقلاب
2-. رهبران بسیج گر یا کاریزمائی: که با ایفای نقش قهرمان یا فرمانده کل عملیات انقلاب نقش بسیج گری فعالی در این مرحله دارد و به دلیل خصوصیات کاریزمائی، دارای مهارت فراوانی در تحریک مردم به عمل سیاسی (و نظامی) است، سلاح او زبان و نطق و بیان اوست که به وسیله آن مکتب فکری انقلاب را ساده و عامه فهم می کند ( بشیریه، حسین، 1372، ص 92)
یک رهبر فرمانده، معمولاً دارای پایگاه اجتماعی وسیع، نبوغ، استعداد و خلاقیت ویژه ای می باشد که با کسب مقبولیت کافی از میان گروه های انقلابی نقش غیر قابل انکاری را در سمت و سوی تحولات انقلابی ایفا می کند، رهبری این فرمانده از سویی متکی بر ایدئولوژی و از سوی دیگر معطوف به مدیریت است و تداوم پیوند بین گذشته و آینده انقلاب را تضمین می کند. بنابراین " او کتاب ناطق انقلاب است و استراتژی و تاکتیک مبارزه، بسیج نیروها، جبهه گیری ها و شعارهای عملی را تعیین می کند و به ارزیابی نیروها و امکانات می پردازد و انقلاب را از بن بست ها، مهلکه ها و پرتگاه ها نجات می دهد " (محمدی، 1381، ص 49) این بحث که در رهبری سیاسی و نظامی امام متجلی می شود در بحث رهبری سیاسی و نظامی نشان خواهد داد که چگونه رهبری امام به عنوان فرمانده، جنگ را اداره کرد وادامه داد.
3. رهبران سیاست گذار و مدیر: که با ایفای نقش زمامدار حکومت انقلابی یا سیاست مدار و معمار جامعه پس از انقلاب، مبانی قدرت انقلابی را تحکیم و خود انقلاب را نهادینه می کنند و هم در عرصه نظری و هم در عرصه عملی به تثبیت و استقرار نظام جدید کمک می کند. بنابراین در این شرایط وجود رهبرانی که درهر سه نقش حضور داشته اند بسیار مغتنم است ( شفعیی فر، 1384، ص 18 و 17)بر همین اساس، برخی معتقدند که علی رغم تفاوت ها و تمایزات سه چهره ی رهبری و گاه تعارضات آن ها، ایده آل ترین و موفق ترین نوع رهبری انقلاب، آن است که هر سه چهره رهبری در شخص واحدی جمع باشد ( محمدی، 1381، ص 50 و بشیریه، 1372، ص 92)
بنابراین بسیاری از اعمال، فعالیت ها و اقدامات پس از انقلاب فقط به صرف نظر وخواست چنین رهبری مشروعیت پیدا می کند و قانونی می شود: این امر بدان سبب است که رهبران انقلابی به خصوص اگر کاریزمائی و دارای هر سه چهره رهبری باشند، دارای نوعی قدرت موسس ومشروعیت بخش هستند و تا زمانی که نظام جدید و نهادها و ساختارهای آن استقرار نیافته اند - و حتی پس از آن - این رهبران فوق همه نهادها و قوانین قرار می گیرند و مردم و نهادها نیز ایفای این نقش را پذیرا می شوند. ( شفیعی فر، 1384، ص 19).
حضرت امام (ره) نیز با ایجاد یک گفتمان در قالب ایدئولوژی و مکتب فکری و هدایت جامعه و ساختار های قدرت در خصوص اولویت بخشی به جنگ به عنوان فرمانده، و ایجاد پلی بین ایدئولوژی و مدیریت با استفاده از رهبری معنوی خود، همچنین با ایفای نقش بنیان گذار به نهادسازی و مشروعیت بخشی به آن در عرصه جنگ پرداخته و با تاسیس بسیج، نهادمند کردن سپاه، شورای عالی پشتیبانی جنگ و... به این نهادها مشروعیت و وجاهت قانونی دادند که در بخش رهبری امام (ره)در جنگ به بخشی از آن اشاره خواهد شد.
بنابراین این مقاله بررسی دو گانه‌ای است که از یک سو به تبارشناسی پیدایش و ظهور گفتمان جنگ تحمیلی به منزله‌ی یکی از حوزه‌ها و منظومه‌های نمادین رهبری امام خمینی در طراحی استراتژی جنگ تحمیلی و از سوی دیگر مبتنی بر گفتمان امام(ره) در جنگ به استراتژی و نقش ایشان در رهبری معنوی، سیاسی و نظامی جنگ می‌پردازد.
 1- گفتمان جنگ تحمیلی
الف) ضرورت پرداختن به گفتمان جنگ تحمیلی
همانا کاربرد زبان، نشانه‌ها، نمادها و استعاره‌ها برای بیان وضعیت سوژه‌های گفتمان جنگ در برابر تهاجم عراق و همچنین بازتاب دنیای ناخودآگاهانه‌ی مردم ایران در مقابله با دشمن را می توان در میزان مقبولیت و رضایتمندی افراد جامعه از استراتژی برخاسته از گفتمان حاکم دانست. (چرا که نشانه‌ها، نمادها و استعاره‌ها در روانکاوی، کلید ورود به ناخودآگاه فردی و جمعی به شمار می‌رود)
در همین راستا منظومه دال‌های گفتمان جنگ تحمیلی و نظام معنایی، دلالتی و نمادین آن را می -توان بخشی از ادبیات سیاسی نوپدید حضرت امام (ره) دانست که از طریق نشانه‌شناسی و روان کاوی عناصر زبانی (نشانه‌ها و نظام دلالتی، نمادها و استعاره‌ها) تحلیل شده و عناصر بیگانه ستیزی آن برجسته و آشکار می‌گردد. این اثر به دنبال نادیده گرفتن چند علیتی بودن جنگ تحمیلی و گفتمان آن نیست. بلکه به دنبال راهی است که رهبری امام خمینی در جنگ تحمیلی را از زاویه‌ای متفاوت (تبارشناسانه، نشانه شناسانه و روان کاوانه) کالبد شکافی نماید و در ضمن به جنبه‌های "پنهان " در درون گفتمان نوپدید امام در جنگ تحمیلی و "عناصر بیگانه ستیزی " در آن به گونه‌ای مستند بپردازد.
با توجه به اینکه زبان پیوند تنگاتنگی با میل سیاسی، انسان سیاسی، ایدئولوژی و قدرت دارد،بنابر این مبتنی بر آن می توان به "زبان در عین کاربرد " یا "امر گفتمانی " به منزله یک عنصر فرهنگی و یک "امر سیاسی " پرداخت. و از طریق تحلیل آن می‌توان به دنیای پنهان و ناشناخته‌ای از "امر سیاسی " و "هستی سیاسی " پی برد. این بدان دلیل است که به نظر نگارنده نباید تمامی هستی شناسی سیاسی یک کشور را در ساختارهای سیاسی، قدرت و دولت خلاصه کرد بلکه ساختارهای زبان و کاربردهای آن را نیز می‌توان بخشی از هستی سیاسی دانست. بنابر این پرداختن به گفتمان حضرت امام می تواند ما را در امر تحلیل فرایند جنگ تحمیلی و مشارکت مردم به مثابه میزان رضایتمندی آنان از گفتمان نو پدید امام(ره) کمک نماید
به نظر نگارنده، عدم آگاهی کافی از همبستگی‌های نرم‌افزاری و ظریف در تحلیل و مطالعه جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران در رابطه با گفتمان جنگ تحمیلی می تواند محقق را به نتایج متفاوت و گاه متعارض برساند؛ همبستگی‌هایی که همه در بستر یک گفتمان واحد تعریف میشود. چرا که ازنظر گروه‌های مخالف با جنگ، گفتمان پذیرفته‌ شده‌ی آنان است که در تقابل با گفتمان مسلط و حاکم قرار می‌گیرد که این گفتمان مخالف می‌تواند بر مبنای "رئالیستی " با انتخاب عقلائی نیز همراه گردد. بنا براین در تبیین جنگ تحمیلی و عوامل موثر بر آن، ما باید از نگاه سخت افزاری، یعنی قدرت تسلیحات، ژئوپلیتیک و اقتصاد به سمت دیدگاه نرم‌افزاری، یعنی بررسی ساختارهای معنایی زبان، فرهنگ و گفتمان حرکت کنیم چرا که جنگ یک "پدیده‌ی چند وجهی " است.
این رویکرد در مطالعه جنگ با انتقادی ضمنی به رویکردهای "رئالیسم " و "انتخاب عقلانی " در حوزه‌ی مطالعات جنگ همراه بوده است؛ رویکردهایی که با تاکید بر یکسان پنداری کشورها و غفلت از ساختارهای فرهنگی - گفتمانی و جنبه‌های جمعی ناخودآگاه و پنهان معتقدند که کشورها و دولت‌ها دارای یک رشته منافع ملی عینی و بیرونی در جهان خارجی و ارجحیت‌های پیشینی معینی هستند که فارغ از تاثیر ساختارهای غیر مادی و فرهنگی - گفتمانی در محیط بین الملل و منطقه‌ای به پیگیری و تعقیب آن می‌پردازند. یا اینکه تصمیم‌گیری‌های عرصه جنگ بر مبنای یک منطق ابزاری و انتخاب عقلانی است.
ب: تعریف گفتمان
در این اثر، واژه‌ی "گفتمان " به گونه‌ای مترادف و هم معنا با واژگان "سخن " در نظم گفتار "متن " ، زبان، "کنش - گفتار " و "کردار گفتاری " به کار رفته است. گفتمان، کاربرد زبان به سان کردار اجتماعی است، کارکردی اجتماعی که رابطه‌ای دیالکتیکی با ابعاد اجتماعی دیگر دارد. به طور عام کاربرد زبان، متن، گفتار، تعاملات و ارتباطات کلامی تحت عنوان گفتمان مورد بررسی قرار می گیرند. در اینجا منظور اصلی از گفتمان به شیوه‌ای از متن و گفتار باز می‌گردد که از زاویه‌ی دیدی خاص به وقایع و تجربیات ما معنا می‌دهد.
گفتمان در خلاء تولید نمی گردد، بلکه در فضایی از باورها و معانی نظام مند و در بستر و درون یک جامعه به وجود می آید. دو فضای اساسی و متفاوت که گفتمان درون آن‌ها رشد می‌یابد، یکی فرهنگ و دیگری ایدئولوژی است.
ج) هویت برخاسته از گفتمان
از عناصر اصلی که یک گفتمان به آن معنا می دهد،مفهوم "بیگانه " و "دشمن "است که ریشه در تمایز بین "هویت ما " و "هویت بیگانه " دارد و به دو گانگی رویارویی در عرصه نبرد معنا می‌دهد. این تمایز که در جنگ تحمیلی از گفتمان حاکم بر ژئوپلیتیک جهان و منطقه و تقابل آن با گفتمان نوپدیدی که امام خمینی (ره) در اندیشه‌ی ژئوپلیتیک ایجاد کرد سرچشمه می‌گیرد، باعث معنادهی به هویت فردی، جمعی، سیاسی و اجتماعی "ما " و هویت "دشمن " و "بیگانه " می‌شود. هویتی که از دیدگاه حاکم بر ژئوپلیتیک به معنای غربی آن با مرزهای وستفالیائی و مرزهای ملی معنا می یابد و هر آنچه که در خارج از مرزهای ملی قرار دارد "بیگانه " و "دشمن " و آنچه که در درون مرزها قرار گرفته است را "هویت ما " محسوب می‌کند. در گفتمان نوپدید امام (ره) در عرصه ژئوپلیتیک به عنوان فضای معرف هویت مشترک جمعی، امام با تحت الشعاع قرار دادن آموزه‌های ژئوپلیتیک که به وسیله آن پدیده قدرت در چارچوب تمایزات و ویژگی‌های سرزمینی و جغرافیایی مورد مطالعه قرار می‌گرفت، ضمن رد و انکار نهایی اهمیت تقسیم بندی‌های سرزمینی، مفاهیم بنیادین ژئوپلیتیک مانند حکومت، مرز و قلمرو را با توجه به نقش آفرینی‌های مذهب دچار تغییر و تحول نمود و اسلام را به صورت ماهوی وارد مفاهیم ژئوپلیتیک نمود و به قول محمد اقبال، شاعر و فیلسوف مسلمان (1938-1877) که می‌گوید "اسلام به طور ماهوی غیرسرزمینی است " (N.S.sheik,2003) امام (ره) نیز با ایجاد گفتمانی که منکر مرزهای سرزمینی است، هویت سیاسی - اجتماعی جدیدی را تعریف نمود که "هویت ما " و "هویت بیگانه " را در جنگ در قالبی مذهبی قرار می‌داد.
و به همین لحاظ عناصر هر یک از هر دو هویت امکان حضور در حوزه متداخل مرزهای سرزمینی ایران و عراق را داشت که می‌توان از پیام‌ها و نامه‌های امام در رد و طرد منافقان درون سرزمینی و برون سرزمینی و برخی از پیام‌هایی که خطاب به مردم مظلوم و مسلمان عراق به عنوان هویت جمعی مشترک با مسلمانان ایران از سوی امام (ره) صادر شده است نام برد.
با توجه به اینکه در ترسیم اهداف جنگ ترسیم جغرافیا و گستره‌ی مبارزه شرط تعیین کنندگی دارد، امام (ره) نیز با دشمن شناسی و خودشناسی جمعی که در بحث هویت "ما " و "دشمن " از آن سخن رفت معتقد بود که گستره‌ی مبارزه‌ی ما جنگ در برابر همه نابرابری‌های دنیاست ایشان معتقد بودند که "جنگ ما، جنگ با عراق و عربستان و شیوخ خلیج فارس نیست؛ جنگ ما، جنگ اسلام است علیه تمام نابرابری‌های دنیای سرمایه‌داری و کمونیسم " و در همین راستا گستره‌ی جنگ را جهانی می‌دانستند: در کشور الان مبتلای به جنگ است؛ آن هم نه جنگ با یک دولت پوسیده‌ای مثل صدام، جنگ با همه، همه قدرت‌ها دنبال این هستند " چرا که "دشمن اصلی [نزد مستکبران] اسلام است، نه ارتش است، نه روحانیت است و نه جمهوری اسلامی، نه حکومت اسلامی ". بنابراین امام (ره) بر مبنای گستره و جغرافیایی مبارزه به ترسیم اهداف استراتژی خود می‌پردازد
این تحقیق بر آن است که برای بررسی رهبری امام خمینی (ره) در جنگ به سراغ "جهان نمادین " گفتمان نوپدید امام (ره) در "جنگ " به عنوان بن مایه‌های طراحی استراتژی ایشان رفته و به وسیله تحلیل بینامتنی گفتمان‌هایی که امام به آن‌ها تمسک جسته (منظور از تحلیل بینامتنی این است که تحلیلگر، کاربردهای معنایی - دلالتی و نمادین مشترک و رایج در متن‌ها و نظم گفتمانی یک دوره‌ی تاریخی - زمانی خاص از یک جامعه را بررسی می‌کند و به تحلیل نظام معنایی - دلالتی و نمادین در دال‌های مشترک در این متن‌ها و نظم گفتمانی می‌پردازد. (فرکلاف، 1379، ص 132)
به بیان استراتژی امام خمینی (ره) در جنگ می‌پردازد.
2- استراتژی نظامی ایران در جنگ مبتنی بر گفتمان امام (ره)
در تحلیل اولیه از گفتمان نو پدید امام (ره) باید گفت که گفتمان امام (ره) یک گفتمان شباهت نماست. منظور از گفتمان شباهت نما این است که سوژه‌های گفتمان قدرت به دنبال برقراری یک شباهت بین هویت "ما " با "آنان " است. آنچه که این "گفتمان شباهت " به وجود آورد، همان "متن شباهت نما " است. متن شباهت نما، متنی است که در اولین گام تمام شباهت‌های بین هویت "ما " و "هویت اسلامی اصیل " را برجسته می‌کند. در گام دوم به دنبال شباهت‌هایی می گردد که پنهان هستند و سعی در پیدا کردن این شباهت‌ها و آشکار کردن آن‌ها دارد و در گام سوم، دست به شباهت سازی می‌زند و شباهت‌های جدید و تازه‌ای به وجود ‌آورده و تفاوت‌های این دو را در حاشیه نگه می‌دارد. . (ادیب زاده، 1385، ص 15-12) هدف این شکل و محتوا از متن گفتمانی، همگون سازی خویشتن ایرانی با هویت اسلام اصیل صدر اسلام است
عناصر شباهت نما به فرهنگ اسلام و صدر اسلام که در تبیین و تعیین استراتژی و ادامه جنگ نقش کلیدی داشت، سه عنصر مفهومی بسیار مهم بود که توسط روحانیون ترویج می‌شد که عبارت بودند از:
1- تبیین وجوب ادامه دفاع تا رفع فتنه و عامل تجاوز، که آیه "و قاتلو هم حتی لاتکون فتنه " به عنوان مبنای آن و شعار اصلی مبلغان و نیز سرتیتر اصلی اطلاعیه‌های نظامی قرارگاه‌های تاکتیکی در جبهه‌ها بود، حضرت امام (ره) نیز مبتنی بر این اصل، جنگ را یک دفاع سازش ناپذیر به شرط برچیده شدن بساط حزب بعث به عنوان عامل فتنه در منطقه می‌داند و با نماد قرار دادن ایران به عنوان نماد اسلام و عراق (حزب بعث) به عنوان نماد کفر هرگونه سازش را با آن‌ها منتفی می‌داند: "الان اسلام به تمامی در مقابل کفر واقع شده است و شما باید از اسلام پایداری کنید و حمایت کنید و دفاع کنید ... اینها الان هجوم کردند بر اسلام و ما باید دفاع بکنیم و ابداً قضیه‌ی صلح و قضیه سازش در کار نیست و ما اصلاً مذاکرات نمی‌کنیم... بله اگر اینها کنار از همه جا بروند و بیرون بروند از همه جا و تسلیم بشوند، ما آن وقت ممکن است به واسطه اینکه بین مسلمین خیلی چیز نشود ما هم یک سکوتی بکنیم والا مادامی که اینها دستشان اسلحه است ما هم اسلحه‌مان ایمان است، سلاحمان اسلام است " (امام خمینی، 8/7/59)
در همین راستا ایشان در مقطعی از دوران جنگ، در صورت کنار رفتن حزب بعث به عنوان عامل فتنه به دلیل اینکه استراتژی دفاعی ایشان "عقیده " بنیان بود و نه "مرز " بنیان با بیان اینکه "جنگ ما، جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمی‌شناسد " (امام خمینی، پیام قطعنامه 598، 29/4/67) شرط دریافت غرامت را منتفی اعلام نمود و فرمود: "اگر عراق دست بردارد، این حزب از عراق برود و گم شود سراغ کارش و مردم عراق خودشان، این مردم مظلوم خودشان برای خودشان حکومت تعیین کنند، یک شاهی از آن‌ها نمی‌خواهیم ". (صحیفه نور، ج 16، ص 194) و از شروط صلح در صورت ابقای حزب بعث (به عنوان عامل فتنه) را معرفی متجاوز، مجازات او و دریافت غرامت جنگی می‌دانستند "ما حاضریم صلح کنیم، ولی نمی‌شود متجاوز را مجازات نکرد و غرامت تجاوز را نگرفت، اسلام هم چنین اجازه‌ای را نمی‌دهد ". (صحیفه نور، ج 16، ص 490)
2- مفهوم دومی که در جبهه‌ها و در جنگ ترویج می‌شد؛ تقبیح سازش در برابر دشمن که محور اصلی شعارهای آن،متن شباهت نمای "هیهات منا الذله " بود که در جای جای شهرها و روستاها و نیز محورهای عملیاتی دیده می‌شد
امام (ره) با شباهت جویی به ائمه اطهار (علیهم السلام) در طرح ریزی استراتژی جنگ به الگوی معصومین، جامعه را برای تقرب به آن گفتمان آماده می‌کرد و می‌فرمود: "همان طوری که اولیای ما علیهم السلام نشان دادند که در مقابل مستکبران گاهی با تبلیغ و گاهی با اسلحه باید ایستاد و مستکبران را باید جای خودشان نشاند، ما هم الگوی آن ها را و تبعیت از آن‌ها را می‌پذیریم "و "ما که ادعا داریم پیرو [ائمه علیهم السلام] هستیم، ما که اعتقاد داریم که دنباله‌رو اولیاء هستیم، ما هم باید این طور باشیم، با لفظ که نمی شود باید با قدرت پیش برویم و با قوت با دشمن مقابله کنیم ".
و برگرفته از شباهت با کربلا و صدر اسلام می‌فرمود: "شما ای ملت اسلامی ایران! بر سر دو راهی می‌باشید، راه سعادت و افتخار ابدی در سایه پر افتخار جهاد برای خدا و دفاع از کشور و راه ذلت و ننگ ابدی ... من امید واثق دارم که ملت ما تن به ننگ نداده و نخواهد داد ". (صحیفه نور، 27/7/59) این متن شباهت نما که شباهت خود را با متن فرمایش سید الشهداء در کربلا نشان می‌دهد عمق تاثیرگذاری و تاثیرپذیری گفتمان امام را منبعث از فرهنگ عاشورا نشان می‌دهد؛ "الا و ان الدعی بن الدعی قد رکز بین اثنتین بین السله و الذله و هیهات منا الذله " "آگاه باشید که این مرد زنا زاده و پسر زنا زاده (ابن زیاد) مرا بین دو امر مختار کرده است، یا با شمشیر جنگیدن و شربت شهادت نوشیدن و یا تن به ذلت و خواری دادن و چقدر ذلت از ما دور است " (تهرانی، 1407، ص 56)
3- مفهوم سومی که در جبهه‌های نبرد به آن شباهت جسته می شد، مفهوم و شعار "ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند " بود که به صورت "ما اهل کوفه نیستیم، امام تنها بماند " بروز یافته بود. (شیرازی، سلیمانی، 1380، ص 118)
آنچه که در تعیین استراتژی‌ها در زمان جنگ مهم است اهداف و ابزار تحقق آن می‌باشد که بر مبنای آن میزان تحقق و رسیدن به اهداف در طراحی استراتژی‌ نظامی جنگ مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد. و در نهایت آنچه که مهم است سنخیت اهداف با ابزار از حیث کیفیت در طراحی استراتژی می‌باشد که امام (ره)در عرصه داخلی عمل به تکلیف و در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی نفی هرگونه تجاوز و سازش پذیری تحمیلی را هدف و مبنای استراتژی خود قرار می‌دهد. که در ذیل به آن می پردازیم.
استراتژی امام (ره) در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی
امام در راستای استراتژی دفاع و نفی هرگونه تجاوز و گسترش اراضی در گفتمان اندیشه نوین خود معتقد بود که : "ما باید به همه کشورهای منطقه بگوییم که اسلام به ما اجازه نمی‌دهد که حتی یک وجب از ملک شما و از مملکت شما تصاحب کنیم ما دفاع داریم می‌کنیم از شما و از کشور خودمان، ما دفاع از نوامیس شما می‌کنیم. ما دفاع از علمای شما می‌کنیم. ما دفاع از متدینین شما می کنیم. ما دفاع از ملت شما می‌کنیم. لکن بعد از اینکه ان شاء الله پیروزی حاصل شد، کشور شما مال خود شماست و کشورهای منطقه مال صاحبانش هست و کشور اسلامی به یک وجب از خاک دیگران طمع ندارد، لکن نمی‌گذارد که کسانی که طمع در مملکت خودش دارند و کسانی که تعدی کردند به کشور ما، نمی‌گذارد آنها به راه حیات خودشان ادامه بدهند ". (فروغی جهرمی، 1374، ص 27) و مبتنی بر ژئوپلیتیک نو پدید خود که همان اسلام اصیل بود معتقد به صلح پایدار بودند. "صلح یکی از اموری است که ما به تبع اسلام قبول کردیم، صلح اسلامی، صلحی که برادر می‌شوند بعد از صلح، و ما طالب این صلح هستیم، اما صلحی که اصلاً اعتنا نکنند به این که جنایت کردند در این جا و اعتنا نکنند به این که غراماتی وارد شده ... این اسمش صلح نیست " (صحیفه نور، ج 17، ص 48) و هرگونه صلح تحمیلی را در گستره‌ی جنگ اعتقادی و عزت مدار و شرافتمندانه نفی می‌نمودند: "صدام گمان کرده است با این نحو جنایات میتواند صلح را بر ما تحمیل کند و حال این که هر یک از جنایات، او را از صلح دور و ما را در دفاع مصمم تر می‌کند ". (صحیفه نور، ج 18، ص 63)
از دیگر مبانی استراتژی امام (ره) در سطح منطقه‌ای و بین المللی که جنگ و وقایع سیاسی و اجتماعی را بر مبنای آن هدایت می‌کردند سازش ناپذیری ایشان بود که هرگونه شرط عقب نشینی و صلح را منوط به سه شرط معقول و منطقی عقب نشینی دشمن، تعیین متجاوز و پرداخت غرامت برای پایان جنگ می‌دانست و در غیر این صورت سازش را چیزی جز دفن اسلام نمی‌دانستند: " [مردم] باید بدانند که سازش امروز نابودی تا آخر است، دفن اسلام است تا آخر، مردم باید محکم بایستند و از اسلام و کشور دفاع کنند و از توطئه‌ها به خود هراس راه ندهند " و معتقد بودند که "ما تا همان مسائلی که در اول جنگ گفتیم تا آن مسائل تحقق پیدا نکند ما در دفاع خودمان سر جای خودمان ایستاده‌ایم ". (صحیفه نور، ج 18، ص 21)
استراتژی امام (ره) در عرصه داخلی و فیمابین در جنگ تحمیلی
امام در عرصه داخلی اصلی‌ترین عامل استراتژی خود را عمل به تکلیف می‌دانست "ما هدفمان این است که تکلیفمان را عمل کنیم " (صحیفه نور، ج13، ص107)و علم به حصول نتیجه را موثر بر آن نمی دانست " یک قسم از مسائل هم هست. انسان تکلیف دارد از طرف خدا که اصل مطلب یک تکلیفی هست و نتایجی هم احتمال می رود حاصل بشود و احتمال هم می رود حاصل نشود. در این مسائلی که آدم تکلیف دارد که اقدام بکند دیگر لازم نیست علم پیدا کند. انسان دنبال این است که آن تکلیفی که به انسان شده است به آن تکلیف عمل بکند " (صحیفه نور،ج3،ص182،27/8/57) بنابراین امام (ره) مبتنی بر عنصر شباهت جویی به اهل بیت علیهم السلام عمل به تکلیف را عین دست یابی به اهداف جنگ و پیروزی می دانستند و قائل بودند که "ما چرا بترسیم، ما شکست نداریم. شکست برای ما نیست. اولیای خدا هم مثل امیرالمومنین و امام حسین علیه السلام شکست خوردند و اما به حسب واقع پیروز شدند. اگر ما هم که برای خدا می خواهیم کار بکنیم شکست بخوریم، تکلیفمان را عمل کردیم و به حسب واقع پیروزی با ما خواهد شد " ( ستوده، 1373، ص 179)و در مواقع مختلف آن را تعریف می‌نمود. مهمترین تکلیفی که امام (ره) در جنگ ترسیم نمودند، دفاع ازاسلام بود: "تکلیف ما این است که از اسلام صیانت کنیم و حفظ کنیم اسلام را، کشته بشویم، تکلیف را عمل کرده ایم، بکشیم هم تکلیف را عمل کرده ایم "(صحیفه نور، ج13، ص107، 8/7/59)و در جائی دیگر فرمودند: "شما برای حفظ اسلام دارید جنگ می‌کنید و او (صدام) برای نابودی اسلام. الان اسلام به تمامه در مقابل کفر واقع شده است و شما باید از اسلام پایداری و دفاع کنید " لذا ورود به خاک عراق را بعد از عملیات بیت‌المقدس نه به طمع تصاحب زمین و گسترش قلمرو می دانستند بلکه آن را نوعی "دفاع پیشگیرانه " در برابر هجوم گسترده هوایی، موشکی و توپخانه‌ای عراق به شهرهای غربی و جنوبی، مناطق مسکونی و اقتصادی دیگر شهرها می دانستند بنابراین عنوان فرمودند که: "وارد شدیم در عراق برای اینکه نگذاریم هر روز آبادان و اهواز و آن جاها مورد حمله واقع بشود و در مورد توپ‌های دوربرد آن‌ها و موشک‌های آن‌ها باشد و می خواهیم این‌ها را به حدی برسانیم که نتوانند این کار را بکنند و این یک دفاعی است که ما می‌کنیم ". (صحیفه نور، ج16، ص 233) و برای فرماندهان یگان‌های رزمی ، سیاست پیشروی در داخل خاک عراق را این گونه ترسیم نمود: "تکلیف ما این است که جلوی این کار (حمله عراق به شهرها) را بگیریم. تکلیف ما این است که تا هر کجا که جلوگیری از این امر متوقف به اوست، پیش برویم ". (صحیفه نور، ج 16، ص 233) بنابراین امام معتقد بود که: "تا هر جایی که باید دفاع کرد، پیشروی باید کرد " (صحیفه نور، ج 16، ص 233)
لذا در پاسخ به اعتراض برخی از مجامع بین المللی فرمودند:
"آن‌ها هر روز به شهرهای ایران و به روی مردم بی‌دفاع، بمب یا موشک می اندازند و تا زمانی که این ها این گونه تجاوز می‌کنند، ما دفاع خواهیم کرد ". (صحیفه نور، ج 16، ص 489)
"الان هم که وارد شدیم در خاک عراق برای دفاع است نه برای چیز دیگر؛ بیایند آن‌ها کارها را انجام بدهند ما فورا بر می‌گردیم، نه بصره را می خواهیم؛ بصره برادر ماست ".(صحیفه نور، ج 16، ص 489)
ابزارهای امام (ره) در طراحی استراتژی جنگ
با توجه به اینکه اهداف و ابزارها بایستی با هم سنخیت داشته باشند . بنابراین به لحاظ اینکه " جنگ ما، جنگ مکتب ماست علیه تمامی ظلم و جور؛ جنگ ما جنگ پا برهنگی علیه خوش گذرانیهای مرفهین و حاکمان بی‌درد کشورهای اسلامی است. این جنگ سلاح نمی‌شناسد؛ این جنگ محصور در مرز و بوم نیست؛ این جنگ خانه و کاشانه و شکست و تلخی، کمبود و فقر و گرسنگی نمی‌داند. این جنگ، جنگ اعتقاد است، جنگ ارزشهای اعتقادی - انقلابی علیه دنیای کثیف زور و پول و خوش‌گذرانی است، جنگ ما جنگ قداست، عزت و شرف و استقامت علیه نامردمی‌هاست " (امام خمینی، 13/4/1367) بنابراین امام برای حصول به این نتیجه سلاح استقامت و پایداری را شرط رسیدن به هدف می‌دانستند "با تمام قدرت بیست سال هم این جنگ طول بکشد، ما ایستاده‌ایم " (صحیفه نور، ج 13، ص 148) و " یک قدم [هم] عقب نخواهیم نشست " (همان، ج 16، ص 68) و به ملت ایران نیز همواره درس استقامت می‌داد تا مشکلات اقتصادی ناشی از جنگ آن‌ها را در مبارزه با دشمن و دفاع از میهن اسلامی سست ننماید: "جنگ کمبودی دارد، جنگ‌ها شهادت دارد، خوف ...، گرسنگی ... گرانی... خرابی دارد ... باید استقامت داشته باشید، پایداری داشته باشید " (صحیفه نور، ج 13، ص 240)
و استقامت را شرط رسیدن به اهداف بلند انقلاب اسلامی می‌دانستند و می‌فرمودند: "ملتی که بخواهد شرافت خودش را حفظ کند، اسلام را که مبداء همه شرافت‌هاست بخواهد حفظ کند، این ملت باید علاوه بر جهاد، استقامت در جهاد داشته باشد.
و با شباهت جوئی به تاریخ صدر اسلام و جنگ های پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السلام ملت ایران را به الگوبرداری از آنان در مسیر جنگ رهنمون می کرد: "ما نباید از جنگ بترسیم، پیغمبر اکرم جنگ کرده است برای اسلام، حضرت امیر جنگ کرده است برای اسلام، صدر اسلام در یک یا چند سال چندین جنگ، هشتاد تا، چقدر جنگ واقع شد؛ ما باید مهیا بشویم برای جنگ ها و ما قدرت داریم " ( صحیفه نور، ج 13، ص 145-144) و برای کم جلوه دادن پیامدهای سیاسی و اقتصادی جنگ برای کشور و ملت ایران می فرمود: "ائمه ما علیهم السلام همه مبتلا بودند... استقامت، خودداری و صبر باید کرد. "( صحیفه نور، ج 13، ص 118) گرچه این مقاله گنجایش بیان تمام ابزارهای بکار رفته در جنگ نیست و به صورت کلان تنها به ابزارهائی که در طراحی استراتژی جنگ موثر بود اشاره کرده است اما به صورت اجمال فرهنگ ایثار و شهادت، توکل، بکارگیری حداکثر امکانات مادی برای تحقق این استراتژی با اشاره ای لطیف و تلویحی در بحث رهبری امام خمینی (ره) بیان شده است که در بخش دوم مقاله به آن می پردازیم.
رهبری امام خمینی (ره) در جنگ تحمیلی
الف: رهبری معنوی هنر فرماندهی و رهبری حضرت امام، نفوذ معنوی در قلب میلیون ها انسان مخلص و متعهد و شیفته ولایت بود. امام با اندک سخنی، تمام قلب ها و نظرها را به خود متوجه می ساخت و با هر نوشتار و پیام، حرکت و هیجان وصف ناپذیری را در مردم پدید می آورد.
1. تشویق به نبرد
بی گمان، نقش رهبری معنوی امام در پیروزی و اداره جنگ بیش از جایگاه فرماندهی کل قوای ایشان بود؛ زیرا ملت را برای حضور در صحنه های دفاع مقدس ترغیب و تشویق می کرد. حضور هزاران مشتاق جان بر کف در جبهه های دفاع مقدس، از نتایج هنر رهبری معنوی امام بود. مسئولان در طول هشت سال دفاع مقدس برای تامین نیروی انسانی و رزمی و یا کمک های نقدی و امکانات تدارکاتی هیچ گاه به دور و اجبار متوسل نشدند، بلکه خود مردم پس از شنیدن پیام ها و یا سخنرانی های امام مبنی بر پشتیبانی از جبهه ها، فضای جامعه را با عطر آمادگی برای نبرد و استقبال از شهادت عطر آگین می ساختند. به طوری که هنگام اعزام کاروان های "راهیان کربلا " و " سپاه حضرت مهدی " برای حضور در عرصه جهاد، وقتی امام (ره) می فرمود: " از همه جوانان غیور و اقشار برومند کشور اسلامی ( می خواهم) که مثل همیشه به جبهه ها هجوم آورند و به سپاهیان حضرت مهدی عجل الله بپیوندند ... که دست نصرت حق با شماست... و شما را تنها نخواهد گذاشت ( صحیفه نور، ج 20، ص 61)
اعزام های گسترده مردمی در سراسر کشور از روحانیون، دانشجویان، عشایر، کارگران و جوانان به سوی جبهه های نبرد انجام می شد. لذا پیام های امام تاثیر شگرفی در تشویق به نبرد رزمندگان داشت و هم جبهه های نبرد را از جوانان پرشور و با اخلاص آکنده می ساخت و هم در گرماگرم نبرد چون آبشاری از نور بر دل های تشنه و مشتاق جهاد و شهادت جاری می گشت و توان رزم آنان را دو چندان می ساخت و در یک کلام "معجزه " می آفرید، به طوری که یکی از خبرنگاران غیر ایرانی که از جبهه های جنگ بازدید و روحیات رزمندگان اسلام را از نزدیک مشاهده کرده است، در گزارش خود می نویسد: "گویی خود آیه الله خمینی شخصاً هر روز این جا ( جبهه ها) حاضر شده و آن ها را به جهاد دعوت می کند! " (جمهوری اسلامی 12/11/65، ص 9. گزارش خبرنگار شبکه اول تلویزیون آلمان، به نقل از شیدائیان، 1380، ص 225)
امام برای شوق حضور در جبهه ها می فرمود: " امروز روی حضور در حجله جهاد و شهادت و میدان نبرد است؛ روز نشاط عاشقان خداست؛ روز جشن و سرور عارفان الهی است؛ امروز روز نغمه سرایی فرشتگان در ستایش انسان های مجاهد ماست. درنگ امروز فردای اسارت باری را به دنبال دارد " ( صحیفه نور، ج 20، ص 195)
و این تنها چیزی بود که در شرایط سخت فشارهای روانی و تبلیغاتی شوق به نبرد و شور حماسه را در دل رزمندگان و مردم زنده نگه می داشت. امام(ره) با استفاده از گفتمان شباهت جوئی به کربلا برای تشویق حضور در جبهه ها و تحکیم اراده رزمندگان برای حضور هر چه قوی تر در جهاد و دفاع در برابر دشمن می فرمود: " ملت شهید پرور ایران بدانند که این روزها، روز امتحان الهی است، روز پرخاش علیه کسانی است که با اسلام کینه دیرینه دارند، روز انتقام از کفر و نفاق است؛ روز فداکاری است؛ امروز روز عاشورای حسینی است؛ امروز، ایران کربلاست. حسینیان آماده باشید؛ جهزا انفسکم بالصلاح و السلاح؛ تهراسید که نمی هراسید؛ کمربندهایتان را محکم کنید. ای آزادگان و احرار به پا خیزید... امروز، روز مقاومت است؛ چنان بر صدام و آمریکا و استکبار غرب سیلی بزنید که برق آن چشمان استکبار شرق را کور کند. " ( صحیفه نور، ج 20، ص 195)
2. تغییر صحنه ی نبرد
علاوه بر تشویق رزمندگان به نبرد، بسیاری از اوقات پیام های امام ( ره) صحنه نبرد را به نفع رزمندگان اسلام تغییر می داد به طوری که بر عملیات های سخت، پیام های دلنشین و حماسه ساز تشویق به نبرد امام، مهم ترین راهکار تقویت روحیه ی تهاجمی ورزی نیروهای خط مقدم جبهه بود، به گفته ی فرماندهان:
" یک خط ازپیام حضرت امام که در هنگام عملیات های جنگی در پشت بی سیم به ترتیب از بالاترین رده فرماندهی خوانده می شد تا به خط برسد و مجموعاً چهار یا پنج دقیقه هم بیش تر طول نمی کشید، آن قدر توانایی به رزمندگان می داد که شاید به اندازه ده ها بمب که بر سر دشمن بریزد، تاثیر داشت. " ( تیپ مستقل 82 امام صادق، 1378، ص 4)
جمله " ای کاش در کنار شما در سنگر شما بودم " (صحیفه نور، ج 20، ص 21) که همزمان با عملیات کربلای 5 بیان شد اثری شگرف در صفوف استوار رزمندگان و مردم سلحشور ایران گذاشت.
شهر اهواز در ابتدای جنگ در آستانه سقوط قرار رگفت حضرت امام به محض اطلاع از احتمال سقوط قریب الوقوع اهواز چنین فرمود: "مگر جوانان اهواز مرده اند؟ "
رسیدن این جمله امام به سپاه خوزستان، اقدام شجاعانه جوانان رزمنده ی اهوازی را علیه دشمن برانگیخت؛ تعدای از جوانان و برادران سپاه با کمین در مسیر پیشروی نیروهای دشمن، آنان را به عقب نشینی وادار کردند و بدین ترتیب، شهر اهواز از خطر سقوط حتمی نجات یافت (مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1373، ص 28)
در روزهای پایانی جنگ که ایران رسماً قطعنامه 598 را پذیرفته بود، ارتش عراق و منافقان کوردل به گمان سست بودن روحیه رزمندگان، هجوم گسترده ی خود را به استان های کرمانشاه و خوزستان آغاز کردند تا نقشه ی روزهای اول جنگ را مجدداً به اجرا درآورند. امام با پیام خود تمامی نیروهای رزمی را به نبرد با دشمن فراخواند:
"امروز روز حضور گسترده در جبهه هاست. فکر نکنید که دیگر جنگ تمام شده است، خود را مسلح به سلاح ایمان و جهاد کنید؛ بر دشمن غدار رحم جایز نیست " (صحیفه نور، ج 20، ص 245)
پس از این پیام، اعزام های گسترده مردمی که در تاریخ دفاع مقدس کم سابقه بود، از سراسر کشور آغاز شد. این حضور و شوق به جهاد دلاوران عرصه پیکار باعث شد تا ارتش عراق و منافقین شکست سختی متحمل شوند و مرزهای میهن اسلامی از هجوم و شرارت آن محفوظ گردد.
3. تقویت روحیه
کلمات دلنشین و نافذ امام بر دل و جان رزمندگان اثر شگرفی می گذاشت و در پیروزی های حماسه دفاع مقدس نقش موثری داشت. دعوت نیروها به وحدت و انسجام، توجه دادن آنان به معنویت، دمیدن روح توکل، اخلاص، شهادت طلبی، شجاعت و ... موجب تقویت روحیه و دوچندان شدن توان رزمی رزمندگان سلحشور بود.
امام در یکی از دیدارها با تعدادی از فرماندهان قرارگاه های مشترک و سپاه و ارتش فرمود:
" از هیچ قدرتی نترسید وقتی خدا با شماست، همه چیز با شماست. شما خدا را دارید، ولو این که پشتوانه از شرق و غرب ندارید و این افتخار شماست... مسلم بدانید که کسی که خدا با اوست، شهید بشود یا زنده باشد، پیروز است " ( صحیفه نور، ج 19، ص 2)
تاثیرات این سخنان چنان بود که شهید حجت الاسلام میثمی می گوید: " خدا می داند از صحبت های امام می فهمم که یک عملیات موفق می شود یا نه. امام بذر عملیات را در دل فرماندهان می کارد و آن ها را به جهبه می فرستد وقتی امام صحبت می کنند بدانید عملیات موفق می شود " ( سخن شمع خاتم، ص 226، به نقل از شیدایئان، 1380، ص 179)
در مرحله اول عملیات بیت المقدس در تاریخ 10/2/62 با توجه به اینکه در عراق برای پدافند خرمشهر طرحی شبیه به طرح اسرائیل برای حفاظت از کانال سوئز به کار برده بود " (مرکز مطالعات وتحقیقات جنگ، 1373، ص 105) به همین دلیل پیشروی نیروهای اسلام در مراحل پایانی با مشکل مواجه شده بود و روحیه رزمندگان رو به ضعف نهاده بود و چیزی نمانده بود که نتایج مرحله های قبلی نیز از دست برود. شهید همت در باره ی این وضعیت و تاثیر گفته امام بر روحیه و توان رزمندگان می گوید:
"دیگر قدرت تصمیم گیری نبودتا این که فرماندهان خدمت امام رسیدند و به امام عرض کردند که فتح خونین شهر این سختی ها را دارد و ما هر چه پیش بینی می کنیم، باز نیرو و امکانات کم داریم و نمی توانیم حمله کنیم، شما نظر بدهید که چه کنیم، حمله کنیم یا نکنیم؟ تمام مطالب به حضرت امام عرض شد وامام در جواب گفته برادران فرمانده گفته بود " تا توکلتان به خدا جقدر باشد؟ " فرماندهان با شنیدن این سخن بلافاصله به سوی منطقه جنوب حرکت می کنند. وقتی جمله حضرت امام برای لشکریان خسته بازگو شد، همه به گریه افتادند و گفتند حال که امام این چنین فرموده اند، به خدا توکل می کنیم و امام راست می گویند که ما توکل به خدا نداریم و به این علت سست هستیم. " (راز ماندگاری، ص 27، به نقل از شیدائیان، 1380، ص 180) این جمله کوتاه که از انفاس قدسی امام صادر شد چنان اثر عمیقی بر روحیه ی رزمندگان گذاشت که با عده و عده کم، دژهای مستحکم دشمن را تصرف کردند و در عملیات بیت المقدس پیروز شدند.
امام در جنگ تهدیدها را به فرصت تبدیل می نمود به طوری که عواملی که در ابتدا می توانست عامل شکست حتمی ما شود به عامل پیروزی تبدیل می شد به طور نمونه استکبار جهانی پیوسته با ارسال سلاح و تجهیزات مدرن و صدها نفر مستشار نظامی ماشین جنگی عراق را تقویت می کرد و بدین وسیله، مردم حماسه ساز ایران را از ادامه نبرد و مقاومت می رساند، اما امام در برابر این گونه تهدیدات فرمودند:
" یک دسته شان می ترسانند ما را از این که حالا دیگر صدام تانک هایش زیاد شده است، اسلحه هایش زیاد شده است: راست است اینها، زیاد شده و من قبلاً گفتم این یک خوشحالی است برای ما؛ برای این (که) جوان های ما آن ها (تانک ها ) را از آن ها ( نیروهای عراقی) می گیرند برای خودشان! " ( صحیفه نور، ج 19، ص 145)
و بدین گونه، در پرتو تقویت های روحی امام، رزمندگان تعداد زیادی از تانک های پیشرفته دشمن را به غنیمت گرفتند و با آن ها اولین یگان های رزمی و توپخانه سپاه را به وجود آوردند. سخنان امام در دیدارهای خصوصی قبل از عملیات ها نیز موجب تقویت روحیه فرماندهان یگان های رزمی بود. یکی از فرماندهان چند روز پیش از عملیات والفجر 8 می گوید:
"امام چند روز پیش فرمودند که در وضع دشمن تغییر کده و امروز از هر موقعی بدتر است. این نقطه قوتی برای ماست؛ قبلاً خود من و مسئولان قرارگاه امیدوار نبودیم، ولی چند روز قبل امام به همه روحیه داده است. " (فیش گزارش عملیات، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ش 0647)
از دیگر ویژگی های امام (ره) در دفاع مقدس این بود که تلاش فرماندهان را نادیده نمی گرفت و اگر بنا به دلائلی ناکامی به سراغشان می آمد، با ظرافت خاصی و به کارگیری واژه ها و تعابیر زیبا، روحیه آنان را تقویت می نمود. مقام معظم رهبری درباره ی یکی از این ناکامی ها وتعبیر جالب و روحیه ساز حضرت امام (ره) می فرماید: در سخت ترین اوقاتی که در جنگ به ما ضربه وارد می شد، امام با آن دل بزرگ و با آن ناصیه منور الهی امید می داد. در ماجرائی ضربه سختی خوردیم. (فرماندهان) خدمت امام آمدند و گفتند که ما شکست خوردیم. فرمودند: نه، شکست نبود، عدم الفتح بود، یعنی ما پیروز نشدیم... معنای فرمایش امام این بود که طوری نشده است؛ می خواستید پیروز بشوید، اما هنوز نشده اید. همیشه این طور به ما امید می داد. " (حدیث ولایت، ج 8، 1377، ص 54)
عملیات ناموفق بدر از دشوارترین شرایط پیش آمده بر دوران دفاع مقدس بود که فشار روحی و روانی سختی را بر فرماندهان وارد ساخت. هنگامی که این اخبار به محضر حضرت امام (ره) رسید ایشان بلافاصله به فرماندهان پیامی داد که تاثیرش برق آسا و باورنکرنی بود.
امام فرمودند: " به فرماندهان ارتش و سپاه بگوئید چون گزارش دادند بعضی ها ناراحت هستند، می خواستم بگویم هیچ جای نگرانی نیست. البته من برای شهدا و شما دعا می کنم، ولی باید همه بدانیم که ما تابع اراده خداوند هستیم. ما از ائمه که بالاتر نیستیم. آن ها هم در ظاهر بعضی وقتها موفق نبودند ... عمد مشیت خداوند است که هر چه او بخواهد، همان خوب است... از هیچ چیز نگران نباشید، محکم باشید و از هم اکنون در فکر عملیات بعد! و مطمئن باشید که پیروزید؛ اگر کار برای خدا باشد که شکست ندارد. (امام و دفاع مقدس، 1377، ص 86)
محسن رضائی در این باره می گوید:
در شرایط سختی بود، ولی وقتی من پیام حضرت امام را برای فرماندهانی که زیر فشار شدید بمباران های دشمن بودند، خواندم. اصلاً وضع جبهه کاملاً متحول شد؛ اصلاً ناراحتی خودشان را کنار گذاشتند و آماده شدند برای عملیات بعد که عملیات فاو بود. اگر تعداد فراوانی تانک نفربر به فرماندهان می دادیم، باز هم نمی توانست آن قدر که این پیام آنان را تقویت کرد، به پای کار بیاور. (گنجینه ی دل، ص 301-302 به نقل از شیدائیان، 1380، ص 187)
امام (ره) با پشتیبانی معنوی و فرهنگی رزمندگان آنان را در عرصه رزم هدایت می کرد و بر پیام های خود کراراً به انگیزه آن ها و الگو قرار دادن فرماندهان صدر اسلام مانند مالک اشتر ( روزنامه رسالت، 31/6/71ن ص 14. (از خاطرات آقای محسن رفیق دوست) اشاره داشت و مادام آن ها را به اراده و قدرت خداوند در عرصه رزم و پیکار واتکال به او رهنمون می شد ( صحیفه امام، ج 19، ص 173- صحیفه نور، ج 20، ص 106- صحیفه نور، ج 16، ص 35) تا بدین وسیله مشمول نصرت الهی گردند و در میادین رزم پیروز شوند.
امام از سوی دیگر رزمندگان را به اعتماد و تکیه بر امدادهای غیبی فرا می خواند: آن که مطرح است، آن قدرتی است که برای اشخاص از غیب پیدا می شود. ( صحیفه ی نور، ج 13، ص 100)
و بسیاری از فتوحات را به مانند فتح خرمشهر، مشمول امدادهای غیبی می دانستند. در مساله فتح خرمشهر یک مساله عادی نبود؛ بلکه مافوق طبیعت است " (صحفیه نور، ج 16، ص 162)
ایشان با تاکید بر ذکر خدا و تهجد به عنوان عامل اصلی پیروزی؛ " این هایی که شب ها به دعا برمی خیزند و به مناجات بر می خیزند، البته در جنگ ها پیروز خواهند شد. " ( صحیفه نور، ج 16، ص 151)
رزمندگان را به پرهیز از غرور بر اثر فتوحات فرا می خواندند و خطاب به فرماندهان می فرمودند: "هشیار بایشد که پیروزی ها هر چن عظیم و حیرت انگیز است، شما را از یاد خدا که نصر و فتح در دست اوست، غافل نکند و غرور و فتح شما را به خود جلب نکند ". (صحیفه نور، ج 16، ص 154)
امام ضمن بیان اینکه غرور حاصل از پیروزی، یاد خدا را از دل ها می برد و از امدادهای غیبی بی بهره می سازد " مبادا پیروزی های شما را مغرور کند و از کمک های غیبی غافل نماید " (صحیفه نور، ج 16، ص 134)
هر گونه تلاش و اقدام سیاسی، فرهنگی و نظامی و جهاد با دشمنان را بدون در نظر گرفتن بعد الهی و معنوی آن فاقد هر گونه ارزش اسلامی می دانستند و می فرمودند که: "زدن و پیروز شدن و فتح کردن و همه این ها اگر آن بعد معنوی اش نباشد، همه اش شکست است " (صحیفه نور، ج 19، ص 120)
و لذا رزمندگان را به قدرت ایمان و توان بالای آن در کسب پیرزوی های مادی و معنوی توجه می دادند "افراد کم با بازوان قوی وقلب مطمئن و قلب متوجه به خدای تبارک و تعالی و عشق به شهادت و عشق به لقاء الله این هاست که پیروزی می آورد؛ پیروزی را شمشیر نمی آورد "(صحیفه نور، ج 17، ص 58)
و ضمن تقویت روحیه خلاقیت و خودباوری که بسیاری از صنایع ما در جنگ به دلیل خلاقیت فکری رزمندگان رشد کرد، از خداوند برای رزمندگان طلب نصرت می فرمودند: "به شما اطمینان بدهم که تا زنده هستم و تا رمق در جسم و جان دارم، از حمایت و دعای خیر برای شما دریغ نخواهم کرد. " (صحیفه نور، ج 21، ص 18)
ج) رهبری نظامی امام خمینی در جنگ
1. نهاد سازی
امام (ره) در طول دفاع مقدس به عنوان رهبر و فرمانده کل قوا، تعیین استراتژی کلان جنگ را بر عهده داشت. با توجه به اینکه در اساساً وظیفه رهبری این است که در اطرافیان و پیروان خود، باور و اعتقاد را برای ادامه کار بوجود آورد و همیشه قادر نیست از طریق بیان مطالب و حکم به تکلیف و ایراد سخنرانی این باور و اعتقاد را بوجود بیاورد و برای ایجاد اعتقاد در این تیپ افراد، رهبری احتیاج به کسب موفقیت و پیروزی دارد... تا بتواند این باور و اطمینان را ایجاد کند " (گزارش راوی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران، گزارش راوی، عملیات والفجر 8، گزارش 61 تا 57 به نقل از محسن رضائی)
و از طرفی اجرای "تفکرات رهبری بایستی از مجرای تفکر ذهنیات مسئولین و سیاست گذاران عبور کند و به صورت برنامه اجرائی درآید که این برنامه ها مجوزهائی برای مردم و صدور امکانات به جبهه ها باشد. " (مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، گزارش راوی، عملیات والفجر 8، گزارش 61 تا 57، به نقل از محسن رضائی)
بنابراین برای اینکه مرکزی برای عملی کردن این تفکرات در قالب برنامه و به عنوان مجرا وجود داشته باشد و در نتیجه و جمع بندی که بدنه مدیریت به آن می رسد تا نتیجه ای که راس هرم به آن می رسد در نظامی که اختیار و انتخاب خود دارد متفاوت نباشد و بدنه با راس هماهنگ باشد. ( مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، گزارش راوی، به نقل از محسن رضائی) بایستی نهادهائی که مجری تفکرات رهبری است شکل بگیرد تا استراتژی کلان جنگ از مجرای آن عملیاتی شود لذا امام در همین راستا دست به شکل بسیج مستضعفین زد اما به دلیل اینکه سپاه پاسداران به صورت نهاد رزمی متولی بسیج نبود و در نهایت از طریق قانونی بودجه ای که بایستی به آن تخصیص داده شود با ایراداتی مواجه می گشت لذا امام (ره) برای نهادمند کردن و قانونی کردن سپاه در ساختار نظام جمهوری اسلامی طی فرمانی به فرمانده کل سپاه می فرماید: "با توجه به اینکه در اصل 150 قانون اساسی، ادامه نقش سپاه در نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن تصریح شده است و نظر به این که انجام این نقش بدون آمادگی سپاه از جهت تجهیزات و آرایش جنگی و فنون دریایی و زمینی ها هوایی امکان پذیر نیست. شما ماموریت دارید هر چه سریع تر سپاه پاسداران را مجهز به نیروهای زمینی، هوائی و دریایی نمایید تا در موارد لازم با همکاری و هماهنگی ارتش جمهوری اسلامی ایران از مرزهای زمینی، دریایی و هوایی کشور حفاظت نمایند " (صحیفه نور، ج 19، ص 228).
لذا در راستای ثمربخش بودن این اقدام امام (ره)، محسن رضائی در این باره می گوید:
"در سال 1365، (امام) حکمی دادند مبنی بر تشکیل هرچه سریعتر و قوی تر نیروی دریائی سپاه، اگر ما آن زمان به دنبال نیروی دریائی نرفته بودیم، نمی توانستیم در خلیج فارس آن همه افتخارات، برای اسلام و انقلاب به دست آوریم، در واقع پیش بینی حضرت امام، باعث کسب آن افتخارات شد. " (ستوده، 1373، ص 125)
2. هماهنگ کردن قوای مسلح
از دیگر اقدامات امام در رهبری نظامی جنگ، هماهنگی نیروهای رزمی بود، چرا که ظاهر ناهمگون و تفاوت سازمانی ارتش کلاسیک، سپاه جوشیده از متن انقلاب و مردم و نیروهای "بسیج " که نیروهای مردمی و ستون فقرات نظام اسلامی بود، دشمن را به این پندار رسانده بود که در جنگ پیروز است. اما امام با بیان اینکه مقصد تمام قوای مسلح یکی است( صحیفه نور، ج 13، ص 145)و هدف خدمتگزاری به اسلام است (همان، ج 20، ص 12) تاکید داشتندکه در اجرای عملیات، کلیه نیروها باید تحت فرماندهی واحد اقدام نمایند تا به پیروزی برسند: "وحدت فرماندهی از مسائل مهم و سرنوشت ساز است که بدون آن پیروزی میسر نیست و عدم مراعات آن فاجعه آفرین است " (صحیفه نور، ج 14، ص 8) بنابراین طی حکمی مقام معظم رهبری را مامور هماهنگی بیشتر این نیروها گردانید "... به آن جناب ماموریت می دهم که از طرف این جناب کلیه اقدامات لازم را برای تمشیت امور ارتش و سپاه انجام داده و اهم امور را به این جانب گزارش دهید. " (صحیفه نور، ج 17ن ص 397)
3. رعایت اصول تصمیم گیری
با توجه به اینکه در تصمیم گیری آگاهی از امور جنگ می تواند رهبر و فرمانده را در سیاستگذاری دفاعی و نظامی بر اساس واقعیات کمک نماید، امام برای آگاهی از مسائل جنگ و عملیات ها، از روزهای آغازین جنگ به شورای عالی دفاع فرمود: "از شورای (عالی) دفاع می خواهم که هر روز اینجانب را از وضع جبهه ها مستحصر کند " (صحیفه نور، ج 13، ص 122)
امام در رهبری جنگ بر تمامی ارگان ها و سازمان های مربوط به دفاع مقدس نظارت کامل داشت. گزارش های مختلفی از مسائل جزئی و کلی جنگ اعم از عملکردها، امکانات و تجهیزات وضعیت روحی و روانی رزمندگان اسلام، وضعیت خطوط مقدم جبهه و ... پیوسته به وسیله نمایندگان امام در تشکیلات مختلف سیاسی نظامی و نیز فرماندهان قرارگاه ها و حتی فرماندهان لشگرها به ایشان ارائه می شد. امام هم به طور دقیق آن ها را بررسی می نمود و اگر مطلبی قابل پی گیری بود ویا اگر مشکلی باید حل می شد، سریعاً دستور پی گیری یا حل آن را صادر می گرد. " ( شیدائیان، 1380، ص 124)
"حضرت امام علاوه بر آنچه گفته شد، اطلاعات و اخبار گوناگون جنگ را از طریق کانال های غیر رسمی هم به دست می آورد. برای مثال، اعضای دفتر یا بستگان ایشان در زمان های مختلف و شرایط گوناگون جنگ به جبهه ها عزیمت می کردند و پس از بازگشت، مشاهدات خود را برای امام بیان می کردند. امام حتی گاه افرادی را به صورت ناشناس، به جبهه های نبرد اعزام می نمود تا وضعیت نیروهای رزمی مناطق عملیاتی را در نقاط مختلف جبهه ها بررسی نمایند و گزارش آن را به ایشان منتقل نماید. " ( ر.ک: ستوده، 1373 ص 119، و اندیشه های دفاعی امام، 1376، ص 34)
بنابراین با توجه به گزارشات واصله با وسعت نظر امر جنگ را رهبری می کرد و گاهاً فرمان های نظامی صادر می کرد به طوری که چند روز پس از آغاز عملیات پیروزمندانه والفجر 10، برای حفظ روحیه هجومی رزمندگان و استیصال دشمن، به فرماندهان دستور داد " با تداوم عملیات خود، مجال تجدید سازمان وتنفس عفلقیان شکست خورده و مستاصل را بگیرند " (صحیفه نور، ج 20، ص 188)
ابتکار دیگر امام، فرمان انجام حمله های محدود و منطقه ای بود تا دشمن نتواند با آرامش خاطر تجدید قوا کند. از این رو به فرماندهان نیروهای مسلح فرمود: "شما در جبهه ها هیچ نگذارید آرامش پیدا کن دشمن؛ اگر بگذارید آرامش پیدا کند، می رود و تجهیز زیادتر می کند و شما را به زحمت می اندازد. باید نگذارید که او یک شب از اضطراب بیرون بیاید؛ الان در اضطراب هستند. نگذارید آن ها از اضطراب بیرون بیایند. " ( صحیفه نور، ج 20، ص 13)
محسن رضائی در این خصوص می گوید: در چند روز قبل که خدمت امام بودیم؛ امام برای اولین بار فرمودند، سرعت عمل به خرج دهید... دشمن متزلزل شده و وضعش خراب است و سپس طراحی عملیات های محدود کربلای 2 و 3 و ... در راستای دستور حضرت امام و ابتکار ایشان تهیه و اجرا شد و ضربات سنگینی بر ماشین جنگی رژیم بعث وارد آمد. " ( روز شمار جنگ ایران و عراق، ج 43، ص 428، 457 و 459).
جلوگیری از دخالت افراد غیر مسئول در مسائل نظامی
امام خمینی (ره) با آگاهی از اینکه اظهار نظرهای غیر تخصصی و مداخله جویانه برخی از مسئولان یا شخصیت های غیر نظامی و صاحب نفوذ در ماه های آغاز جنگ نگرانی فرماندهان مسئول در جبهه ها را در پی داشت فرمان داد: "کسانی که اطلاع نظامی ندارند، نباید دخالت کنند در کار نظامی... بگذارید که آن ها روی نقشه هایی که دارند، ( هر) طوری که می توانند عمل کنند " ( صحیفه نور، ج 13، ص 161-160).
همچنین مردم عادی و نیز صاحب منصبان غیر نظامی را از اعلام نظر شخصی درباره جنگ از تریبون عمومی منع می نمود:
" مردم عادی اطلاع از فنون جنگ ندارند، فنون جنگ را ارتش دارد... اگر یک روز پیشروی می شود و یک روز عقب روی می شود، نباید این را مجلس یا در بازار یا درنطق ها طرح بکنند چرا این طور شد " (صحیفه نور، ج 13، ص 281)
و ضمن منع اشخاص و مقامات غیرمسئول ازدخالت در امر فرماندهی ( صحیفه نور، ج13، ص 94) تصمیم گیری در زمینه جنگ را به متخصصان واگذار می کرد "من به همه نصیحت می کنم که راجع به جنگ که الان ما ( به آن) مبتلا هستیم، نباید اظهار نظر بکنند... جبهه ها را آن هایی که متخصصند، تشخیص می دهند که باید چه جور باشد " (صحیفه نور، ج 13، ص 281)
اعتماد به فرماندهان در مسائل تخصصی جنگ
"دخالت اصلی امام در جنگ، عمدتاً یک دخالت استراتژیک بود و ایشان استراتژی جنگ را کنترل و هدایت می کردند و از ورود به مسائل تاکتیکی (تا آنجا که اقتضا می کرد) پرهیز می کردند و چنانچه سیاست نظامی را اعلام می نمودند، در مصادیق آن دخالتی نداشتند واین به خاطر اعتمادی بود که به فرماندهانشان داشتند. امام استراتژی را بسیار خوب هدایت می کردند. مثل تداوم جنگ، دستیابی به اهداف درازمدت وکوتاه مدت " ( جان نثاری، 1375، ص 154 و 153، مقاله (دفاع مقدس و نقش والای امام خمینی (ره))، مجموعه مقالات کنگره بزرگداشت سرداران و بیست و سه هزار شهید استان اصفهان، ناشر : لشگر 14 امام حسین، چاپ اول، 1375، ص 154 و 1539.
در جلسه عالی فرماندهان جنگ در "شورای عالی دفاع " نظرهای مختلفی به امام (ره) داده می شد و ایشان با قاطعیت ، رهنمودهایی می دادند یا دستورهایی را ابلاغ می کردند. با این همه، همیشه مبنای کار امام این بود که فرماندهان خودشان تصمیم بگیرند. ( پابه پای آفتاب، ج 3، ص 117)
"چپ و راست و آمریکا و نظار این ها، وقتی که در این زمینه ها بحث و تحلیل می شد، ایشان خط کلی را می داد که چه کار باید کرد، آخر سر هم با خنده می فرمود: بالاخره ما وظیفه خودمان را انجام دادیم. حالا حداکثر این است که بیایند هم اینجا که ما ایستاده ایم، ما را بکشند. اوج پیروزی و سعادت ماست " ( پا به پای آفتاب، ج 1، ص 280)
ب) رهبری سیاسی امام در خصوص جنگ
امام (ره) بامحور قرار دادن جنگ و دفاع مقدس کلیه ی امورات کشور را مبتنی بر آن هدایت می کردند و در مقابل هر گونه عاملی که بخواهد روند جنگ را کند کرده و بر روی آن تاثیر منفی بگذارد با قاطعیت ایستادگی می کردند. به طوری که وقتی در پشت جبهه برخی ناآگاه و یا وابسته به بیگانه که در سمت ها و پست های اجرائی نظام قرار داشتند، با سخنرانی های خود، فضای سیاسی کشور را متشنج کرده و آشوب به راه می انداختند که باعث تضعیف روحیه رزمندگان می شد حضرت امام با قاطعیت در مقابل آنان می ایستاد و می فرمود " اگر چنانچه اشخاص در این برهه زمان که ما ابتلاء داریم به جنگ - ابتلا داریم - (و) باید آرامش محفوظ بشود، اگر کسانی که در اطراف کشور سخنرانی کنند ( و) سخنرانی آن ها اسباب تشنج بشود، آن شخص هر کس می خواهد باشد، هر مقامی می خواهد باشد، من او را به جای خودش می نشانم، قبل از اینکه شورش پیدا شود. " (صحیفه نور، ج 14، ص 270)
از سوی دیگر امام (ره) با آگاهی کامل از کارآمدی مطبوعات که در سراسر ایران از دورترین نقاط کشور تا خط مقدم جبهه توزیع می شد، به طور دقیق ناظر تحلیل ها و مقالات و گزارش های آنان بود تا به دفاع رزمندگان آسیبی وارد نشود. از این رو در همان روزهای اول جنگ، دستور اکید فرمودند که: در روزنامه ها در وضع فعلی موظفند از نشر مقالات و اخباری که قوای مسلح را تضعیف می نماید، جداً خودداری نمایند. " ( صحیفه نور، ج 13، ص 94)
" امروز اگر یک کلمه برای شکست این قدرت های نظامی و انتظامی و پاسداران و عشایر گفته بشود، مستقیماً این کلمه به ضد اسلام است " ( صحیفه نور، ج 14، ص 47)
از این رو، با توجه به تاثیر مطبوعات بر روند جنگ، ایشان نویسندگان متعهد را به خدمت و پشتیبانی از دفاع مقدس و ملت فرا می خواند و می فرمود: "این نویسندگان، این گویندگان، این اطمینان را در ملت ایجاد کنند (که) ما تا آخر پیروز هستیم " ( صحیفه نور، ج 13، ص 287)
در همین راستا حضرت امام (ره) مسئولان بخش های مختلف قوای سه گانه را کاملاً تحت نظر داشت و همواره به آنان تذکر می داد که مبادا موضع گیری و عملکردشان در روحیه رزمندگان اسلام تاثیر منفی بگذارد: "اگر خدای نخواسته به واسطه حرف های ما، به واسطه اقدامات ما، در جبهه یک سستی پیدا بشود - در جبهه جنگ - مسئولین همه ماهستیم " (صحیفه نور، ج 13، ص 281)
همچنین امام به نمایندگان مجلس شورای اسلامی درباه تبادل نظر آنان در مسائل گوناگون و به ویژه سخنرانی های قبل از دستور که از طریق رسانه های جمعی به گوش همه می رسید، می فرمود: "اگر چنانچه در مجلس یک اضطرابی واقع بشود، یک وضع ناخوشی پیش بیاید، آن تاثیرش در جبهه ها هست. " ( صحیفه نور، ج 19، ص 243)
هم ایشان هنگامی که برخی از تریبون مجلس به شدت از دولت انتقاد کردند برای انیکه مسئله جنگ تحت الشعاع قرار نگیرد فرمود: " این امر باعث سستی مردم بعضی مناطق کشور در شرکت در نماز جمعه ودر جبهه ها شده است که اخبار آن به این جانب می رسد ... ممکن است انعکاس آن موجب شکست سیاسی بکله نظامی برای کشور اسلامی باشد " (صحیفه امام، ج 19، ص 421-422)
همچنین درباره معرفی کابینه دولت به مجلس برای گرفتن رای اعتماد رهنمودهای لازم را می داد و با توجه به ارتباط برخی از وزراتخانه ها با جنگ، سرعت و دقت عمل مجلس شورای اسلامی در دادن رای اعتماد به وزیران را خواستار می شد تا مشکلی در دستگاه اجرایی و توان دفاعی کشور پیش نیاید: در این مجلس (شورای اسلامی) تمام کار را انجام بدهد و وزرا را زودتر و البته با نظر، بادقت همه چیز و به طور سریع این کار انجام بگیرد که تعطیل نباشد امروز، ما در وضعی هستیم (که) در جنگ هستیم. (صحیفه نور، ج 19، ص 234)
یکی دیگر از کارهای امام در رهبری سیاسی جنگ باز داشتن جامعه از توجه به مسائل انحرافی بود که نمونه آن، تجمع هواداران بنی صدر شامل اعضا و هوداران سازمان منافقین و دفتر هماهنگی مردم با رئیس جمهور در شهر مشهد بود. لذا حضرت امام با درایت کامل و شناخت توطئه انحراف افکار مردم از مسئله جنگ، برای جلوگیری از عکس العمل برخی گروه ها و ادامه یافتن این درگیری سیاسی خطاب به ملت فرمود " با توجه به حساسیت زمان در مقطع فعلی که ما گرفتار جنگ با دشمنان اسلام هستیم... تقاضا می شود از تعطیل و یا راهپیمائی هایی که قرار است به این عنوان انجام شود، صرف نظر نمایند " (صحیفه امام، ج 13، ص 406)
و از سوی دیگر امام با کم اهمیت جلوه دادن فعالیت های گروهک های تروریستی، همواره ملت را با توجه به جنگ و پشتیبانی از رزمندگان، دلاوران عرصه پیکار فرا می خواند:
"همه ملت باید توجه به جنگ داشته باشند وکشتارهایی که شاید یکی از انگیزه هایش هم این باشد که مردم ذهنشان از جنگ منصرف بشود و ما خدای نخواسته در جنگ ببازیم - که نخواهیم باخت، لکن (ممکن است) طول بکشد - اذهان خودتان را سرتاسر کشور اذهان خودشان را همه ملت متوجه به جنگ کنند ( صحیفه امام، ج 15، ص 27)
" از ملت عزیز و خصوص دست اندرکاران و قوای ملح می خواهم که هیچ امری آنان را از جنگ تحمیلی اغفال نکند و جنگ را سرلوحه همه امور قرار دهند که دست های خیانتکار برای انصراف آنان از جنگ در کار است "( صحیفه نور، ج 15ن ص 159)
از دیگر اموری که امام در رهبری سیاسی خود در خصوص جنگ انجام می داد یادآوری جنگ پس از انتخابات بود چرا که فعالیت های سیاسی کاندیدا، حال و هوای جنگ را اعم از اعزام نیرو و پشتیبانی و تدارکات را تحت الشعاع خود قرار می داد. لذا امام (ره) پس از پایان انتخابات مجدداً فضای سیاسی و تبلیغی کشور را به نفع جنگ و رزمندگان تغییر می داد: "مردم عزیر ایران بعد از فراغت از انتخابات همچون گذشته به پشتیبانی مادی و معنوی خود از جبهه های نبرد و رزمندگان ادامه دهند و سپاهیان نور را حمایت نمایند " ( صحیفه نور، ج 20،ص 215)
نتیجه گیری
حضرت امام (ره) با بکارگیری گفتمانی نوپدید مبتنی بر متون شباهت نما به فرهنگ اصیل صدر اسلام و ائمه علیهم السلام دست به طراحی استراتژئی زد که از دید "انتخاب عقلائی " و "رئالیسم " امری ناممکن و محال می نمود و مبتنی بر سه چهره ی رهبری و مقبولیت همگانی استراتژی خود جنگ را تا پایان به همین نحو اداره و مدیریت کرد، گاه در قالب رهبری معنوی، گاه سیاسی و گاهی هم نظامی و تا پایان عمر خویش نیز مقبولیت استراتژی و رهبری خویش را در میان سیاستمداران ، نظامیان و عموم مردم از دست نداد که این نشان از اصالت الگوی ایشان در انتخاب استراتژی و مدل رهبری ایشان دارد و در پایان توانست با استفاده از ابزار استقامت، پایداری و شهادت طلبی مبتنی بر شباهت جوئی به ائمه اطهار ایران را در جنگ پیروز نموده و در مجامع بین المللی عراق را به عنوان متجاوز تعیین نمایده و حقانیت ایران را در میان مسلمانان جهان، مجامع بین المللی و کشورهای منطقه به اثبات رساند و پوچی تئوری های انتخاب عقلانی( بر محور پوزتیویسم و سایر مکاتب مادی) در طراحی مدل استراتژی های نظامی ابزار محور در کسب پیروزی را به اثبات برساند. 

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات