بین الملل >>  بین الملل >> گزارش بین الملل
تاریخ انتشار : ۲۸ تير ۱۴۰۴ - ۰۹:۱۰  ، 
کد خبر : ۳۷۹۰۰۷
بصیرت ادعای فرانسه درباره برگزاری نشست فلسطین را بررسی می‌کند

نشست‌هایی که غرب را سفید نمی‌کند

تجربه 20 ماه اخیر منطقه نشان می‌دهد که تنها گزینه پیش رو دست کشیدن از بیانیه خوانی و رسیدن به نقطه اقدامات واحد عملی در حمایت از فلسطین و مقاومت و استفاده از ابزارهای انرژی و نظامی در برابر رژیم صهیونی و غرب است و دل بستن به نهادهای بی خاصیتی همچون سازمان ملل هیچ دستاوردی نخواهد داشت.
پایگاه بصیرت / علی تتماج
کشورهای اروپایی این روزها در حالی ادعای دلسوزی برای فلسطین را سر می‌دهند که با اعلام به نتیجه نرسیدن مذاکرات برای تعلیق توافقنامه همکاری‌ها با رژیم صهیونی رسماً تصمیم گرفته‌اند که به مشارکت در کشتار فلسطینی‌ها ادامه دهند. در کنار تحرکات اتحادیه اروپا نکته قابل توجه ادعای تازه پاریس درباره اقدام غرب در قبال غزه است. همان طور که  ژان نوئل بارو، وزیر امور خارجه فرانسه گفت؛ کنفرانس سازمان ملل متحد، قرار است در این ماه برگزار شود و برنامه‌های پس از جنگ برای غزه و مقدمات به رسمیت شناختن کشور فلسطین توسط فرانسه و دیگران را مورد بحث قرار خواهد داد.
وزیر امور خارجه فرانسه پیش از نشست وزرای امور خارجه‌ی اتحادیه‌ی اروپا در بروکسل گفته بود که «هدف، ترسیم غزه پس از جنگ و آماده‌سازی برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین توسط فرانسه و کشور‌هایی است که در این رویکرد مشارکت خواهند کرد.» این کنفرانس با محوریت طراحی فرانسه و عربستان گفته شده است که برای ۲۸ و ۲۹ ژوئیه (۶ و ۷ مرداد) برنامه‌ریزی شده است. 
غرب از کدام آینده می‌گوید؟
 غربی‌ها با محوریت فرانسه درحالی مدعی هستند که این نشست برای آینده غزه و فلسطین است که نسل کشی در غزه بدون هیچ توقفی ادامه دارد. از یک سو حملات نظامی صهیونیست‌ها هر روز فلسطینی‌های بیشماری را به خاک و خون می کشد و از سوی دیگر فاجعه انسانی و بحران غذایی و بهداشتی جان دو میلیون غزه‌ای را تهدید می‌کند. چنانکه آمارها نشان می‌دهد بیش از 900 نفر در مراکز آمریکایی- اسرائیلی توزیع غذا جان خود را از دست داده‌اند و نوزادان بیشماری به دلیل نبود غذا و دارو به کام مرگ رفته‌اند. اقدام نکردن غرب برای توقف جنایات صهیونیست‌ها و اصرارشان به تجهیز این رژیم سندی بر دروغین بودن ادعاها درباره اهداف کنفرانس سازمان ملل می‌باشد. نکته اساسی آنکه غرب در طول 20 ماه نسل کشی غزه و جنایات صهیونیست‌ها در منطقه هرگز حاضر به اقدام عملی برای تحریم، اعمال فشار و مجازات رژیم صهیونی انجام نداده‌اند و حتی به سرکوب تظاهرات مخالفان این جنایات پرداخته‌اند. غرب اگر دلسوز مردم فلسطین بود قطعا در طول این 20 ماه اقدامی صورت می‌داد و شریک جنایات صهیونیست‌ها نمی شد.
 چه کسی کنفرانس را برگزار می‌کند؟
از نکات ابهام برانگیز در باب کنفرانس مذکور کارنامه بانیان و برگزار کنندگان آن است. در یک سوی معادله سازمان مللی قرار دارد که دیگر هیچ اعتباری برای خود باقی نگذاشته است. 20 ماه است که این سازمان از هیچ کدام از ابزارهای قانونی خویش برای مجازات رژیم صهیونی و حامیانش استفاده نکرده و حتی خود به بازیچه‌ای برای اهداف آنها مبدل شده است. وقتی گوترش دبیر کل سازمان ملل از محکوم سازی تجاوز صهیونیست‌ها از غزه تا ایران خودداری می‌کند در حالی که در رویکردی دوگانه حمله روسیه به کی یف را محکوم می سازد، وقتی گروسی مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی رویکرد فنی و حرفه ای را کنار گذاشته و با گزارش دروغ خویش زمینه ساز تجاوز آمریکا و رژیم صهیونی به حریم ایران و قتل عام زنان و کودکان و بمباران مراکز هسته‌ای ایران می شود در حالی که پس از حمله اعتراف می‌کند که ایران به دنبال سلاح هسته‌ای نیست و ایران بیشترین همکاری را با آژانس داشته، دیگر اعتباری برای سازمان ملل باقی نمی‌ماند که مدعی اقدام برای آینده غزه شود. در همین حال تفکر غرب همواره بدون تغییر بر اموری همچون نابودی کل مقاومت غزه و حذف حق دفاع مشروع برای فلسطینی‌ها، کوچ اجباری و تخلیه 2 میلیون ساکن غزه، تسلیح رژیم صهیونی برای برتری نظامی آن بر کل منطقه، بی تفاوتی در برابر اشغال اراضی فلسطین و نیز سپردن کارهای کثیف غرب در منطقه به مجریان صهیونیست استوار بوده است، با چنین تفکری عملا برگزاری نشست سازمان ملل هیچ کارکردی جز تبلیغات و عکس یادگاری نخواهد داشت. بانیان نشست یعنی غرب و سازمان ملل خود به جرم جنایت‌کار بودن باید در کنار رژیم صهیونی و حامیانش مجازات و بازخواست شوند و صلاحیت برگزاری چنین نشستی را ندارند. قابل توجه آنکه فرانسه‌ای که حتی اجازه نمی دهد مردم کشورش تظاهرات حمایت از فلسطین برگزار کنند و هر روز به تسلیح رژیم صهیونی می‌پردازد قطعا نمی‌تواند ناجی و مدعی صلح و آینده سازی برای فلسطین باشد.
غرب و وعده درمانی بی حاصل
نگاهی به کارنامه غربی‌ها نشان می‌دهد که سیاست آنها همواره بر اصل وعده درمانی‌های باج خواهانه استوار بوده به گونه‌ای که آنها مجموعه‌ای از تکالیف و دستاوردها را مطرح می سازند که از نگاه آنها نه جاده‌ای دو طرفه بلکه یک طرفه دارد که طرف مقابل آنها باید تمامی تکالیف را انجام دهد در حالی که در زمان اجرای تکالیف غرب، آنها یا زیر میز می‌زنند و یا آنکه با طرحی جدید سناریوی قبلی را تکرار می‌کنند. برجام نمود عینی از این رفتار است که 10 سال در حالی از ایران خواسته‌اند به تعهداتش پایبند باشند که خود هیچ تعهدی را انجام نداده و اکنون نیز با ابزار فشار مکانیسم ماشه به دنبال باج خواهی از ایران در لوای توافقی جدید هستند. یا در باب آتش بس هایی که در غزه و لبنان برقرار کرده‌اند. غرب در تمامی این آتش بسها خواستار اجرای تمامی تعهدات از سوی حماس و لبنان شده در حالی که هیچ اقدامی برای اجرای تعهدات صهیونیست‌ها برای تخلیه اراضی اشغالی و یا امدادرسانی نداشته است و اکنون نیز با ادعای طرح‌های آتش بس جدید به دنبال تحمیل زیاده خواهی‌های جدید به منطقه بدون هیچ ضمانت اجرایی برای مهار و مجازات رژیم صهیونی است. به عبارتی دیگر رژیم صهیونی فضای جنگ در میان جنگ‌ها را دنبال می‌کند و غرب با سناریوی طرح‌های جدید در میان طرح‌ها حمایت دیپلماتیک و سیاسی از این رژیم را اجرا می‌سازد. نکته مهم آنکه اروپایی که امروز جرأت ندارد تا در برابر تعرفه های آمریکا ایستادگی کند و تبدیل به ماشین تایید خواسته‌های آمریکا شده است، قطعاً دارای استقلالی نیست که بخواهد خلاف خواست آمریکا و صهیونیست‌ها اقدامی صورت دهد.
حمایت از غزه یا خرید زمان برای جنایتکاران
غرب در حالی این روزها فریاد حمایت از غزه و صلح سر می‌دهد و طرح‌های به اصطلاح حمایتی همچون کنفرانس سازمان ملل را مطرح می‌سازد که تجربه 20 ماه گذشته نشان می‌دهد که هر زمان رژیم صهیونی در درون با بحران مواجه می شود و یا در اجرای اهداف نظامی در غزه و منطقه ناتوان است غرب به میدان آمده با طرح‌های آتش بس و کنفرانس‌های جهانی با ادعاهای بشر دوستانه، بر آن می شود تا خرید زمان برای بازسازی رژیم صهیونی را اجرایی سازد. در مقطع کنونی نیز در داخل رژیم صهیونی اعتراضات به سیاست های نتانیاهو شدت گرفته است، در حالی که مسئله سربازی حریدی ها و نیز پرونده قضایی نتانیاهو می رود تا شاکله سیاسی آن را از هم بپاشاند. در حوزه نظامی نیز عملیات‌های مقاومت در غزه محاسبات صهیونیست ها را به هم ریخته، شکست در جنگ 12 روزه آمریکا و رژیم صهیونی در برابر ایران جهان را بیش از پیش با ماهیت جنایتکار صهیونیست‌ها و حامیانش آشنا ساخته، تجاوزگری رژیم به لبنان و سوریه، توهم بودن امنیت ساز بودن سازش با رژیم را آشکار کرده و در این شرایط می‌توان گفت که غرب با ادعای دلسوزی برای غزه و نشست‌هایی همچون کنفرانس سازمان ملل به دنبال انحراف افکار عمومی از وضعیت بحرانی درونی و البته استمرار جنایات صهیونیست‌ها، قانع سازی جهانیان برای تشدید اشغالگری و جنایات صهیونیست‌ها به بهانه زمینه سازی غرب برای برقراری صلح و آینده خوب برای غزه می باشد. 
نگاهی به کارنامه غربی‌ها نشان می‌دهد که سیاست آنها همواره بر اصل وعده درمانی‌های باج خواهانه استوار بوده به گونه‌ای که آنها مجموعه‌ای از تکالیف و دستاوردها را مطرح می سازند که از نگاه آنها نه جاده‌ای دو طرفه بلکه یک طرفه دارد که طرف مقابل آنها باید تمامی تکالیف را انجام دهد در حالی که در زمان اجرای تکالیف غرب، آنها یا زیر میز می‌زنند و یا آنکه با طرحی جدید سناریوی قبلی را تکرار می‌کنند
راهی که باقی مانده است
هر چند که کشورهایی همچون عربستان برآنند تا نقش آفرینی صادقانه برای کاهش تنشها در منطقه داشته باشند، اما باید در نظر داشت که در یک سوی معادله رژیم صهیونی قرار دارد که به هیچ اصولی پایبند نیست و در سوی دیگر نیز غربی قرار دارد که جز حمایت از رژیم صهیونی و نابودی منطقه برای منافع خویش هیچ هدف و نگرشی ندارد. در این شرایط اقدامات و تلاش‌های کشورهایی همچون عربستان هیچ نتیجه‌ای جز ایجاد ذهنیت نادرست همراهی کشورهای عربی و اسلامی برای قاتلان غزه و وضعیت بحرانی منطقه و نیز تخریب جایگاه جهانی جهان اسلام به همراه نخواهد داشت. تجربه 20 ماه اخیر منطقه نشان می‌دهد که تنها گزینه پیش رو دست کشیدن از بیانیه خوانی و رسیدن به نقطه اقدامات واحد عملی در حمایت از فلسطین و مقاومت و استفاده از ابزارهای انرژی و نظامی در برابر رژیم صهیونی و غرب است. دل بستن به نهادهای بی خاصیتی همچون سازمان ملل هیچ دستاوردی نخواهد داشت و در نهایت زمینه ساز نسل‌کشی‌های بیشتر خواهد شد که نمود آن را از سربرنیتسا تا غزه می‌توان مشاهده کرد. 
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات