بصیرت: برخی روزنامه های امروز سرمقاله های خود را به موضوعات زیر اختصاص دادند.
* تهران امروز
روزنامه تهران امروز در یادداشت خود با عنوان "چگونه سیاست، عبادت میشود؟ "به قلم سیدجواد سیدپور آورده است: در حالی که برخی اخبار تایید نشده حاکی از آن است که در تعدادی از کشورهای اسلامی آیههای مربوط به «جهاد» از قرآن کریم حذف شده عدهای نیز برآنند – و از دیر باز نیز بر آن بودند – که بزرگترین مناسک ابراهیمی تاریخ را تبدیل به مراسم تشریفاتی و بیخاصیتی بکنند که بتها و شیاطین زمان از آن نرنجند. اما انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) دگرگونیهای بسیاری را در تاریخ معاصر دامن زد که یکی از آنها تفاوت ماهوی در حج ابراهیمی و حج آمریکایی بود. هم او بود که اول بار در تاریخ معاصر بر سر کاخهای سازش پادشاهان کشورهای اسلامی فریاد زد که: «حج بیروح و بیتحرک و قیام، حج بیبرائت، حج بیوحدت و حجی که از آن هدم کفر و شرک برنیاید، حج نیست.» و به همه امت اسلامی گفت: «حج، کانون معارف الهی است که از آن، محتوای سیاست اسلام را در تمام زوایای زندگی باید جستوجو کرد» و تاکید کرد: «اهمیت بعد سیاسی حج کمتر از بعد عبادی آن نیست و بعد سیاسی علاوه بر سیاستش، خودش عبادت است.»
وقتی چنین فلسفهای از حج تبیین میشود آنگاه نمیتوان برگرد خانه خدا جمع شد ولی از دغدغهها و مشکلات امت اسلامی سخن نگفت و فکری به حال مصائب امت رسولالله(ص) نکرد. با چنین فهمی از حج ابراهیمی است که فلسفه حج پاسخگوی فریادهای مظلومانه فلسطین، افغانستان، پاکستان، عراق، آفریقا و همه آنجایی میشود که توسط جبهه استکبار مورد تعرض واقع شده است. تاریخ معاصر درکی چنین از فلسفه حج ابراهیمی را مرهون و مدیون امام خمینی(ره) است؛ مسئلهای که باعث بیداری بیش از پیش ملتهای مسلمان و آگاه کردن آنان به حقایق اصلی اسلام شد...این روش و منش و این دیدگاه ژرف به مقوله حج همواره از دغدغههای رهبر معظم انقلاب نیز بوده و معظمله نیز «برائت از مشرکین» و «حفظ وحدت امت اسلامی» در حج را همواره مطمح نظر داشتهاند. در دیدار روز گذشته مسئولان و کارگزاران حج با معظم له، رهبر معظم انقلاب مجددا تاکید فرمودند: «حرکت عظیم، دسته جمعی، صحیح و مسئولانه امت اسلامی در حج، میتواند احساس عزت، اقتدار و امید را به دنیای اسلامی بازگرداند.»
از این نظر میتوان گفت در چنین مقطعی از زمان که جامعه اسلامی از هر سو و مقدسات اسلامی از هر جهت مورد تهدید و هجوم بیگانگان واقع شده تجلی وحدت اسلامی یک ضرورت استراتژیک برای همه مسلمانانی است که در تکاپوی اعتلای موقعیت کشورهای اسلامی در جهان هستند.
واقعیت آن است که از یکسو اسلام مورد هجمه و هجوم بیسابقه دشمنان واقع شده و از سوی دیگر پتانسیلهای عظیم امت اسلامی با ورود نسلهای جدید فعال شده و خواهان تحولات و دگرگونیهای بسیار در مناسبات جهانی و منطقهای است و دیگر نمیتوان با اسلوبهای سابق سازش به حل مشکلات جوامع اسلامی پاسخ گفت. حج ابراهیمی تبلور چنین اراده و اجتماعی است که هر سال بیش از سال پیش اهمیت استراتژیکش برای رفع مشکلات جهان اسلام برای همه مسلمانان هویدا میشود. مسئلهای که پیش از این امام خمینی(ره) و اکنون رهبر فرزانه انقلاب بر آن تاکید دارند. شکی نیست که حج ابراهیمی میتواند دگرگونیهای عظیم در جهان ایجاد کند، اگر رهبران کشورهای اسلامی از ملت خویش عقب نیفتند.
* ابتکار
روزنامه ابتکار درسرمقاله خود با عنوان "تحریمهای اقتصادی گامی جدید بر ضد دموکراسی "به قلم جاماسب محمدی بختیاری آورده است:
قدرتهای بزرگ خارجی به بهانه مخالفت با ایران هستهای هر روز دامنه تحریمهای خود را گسترده تر و حلقه محاصره را تنگ تر میکنند.
قدرتهای بزرگ و بازیگران بین المللی در حالی دست به چنین اقداماتی میزنند که محور شعارهای سیاست خارجی خود را حمایت از گسترش دموکراسی و حقوق بشر وانمود میکنند .نتیجه عملکرد سیاست تحریم عملا به ضد حقوق بشر و عدم رشد مردم سالاری و ضدیت با منافع عمومی منتهی میشود .گفتمان قدرتهای مخالف ایران در عرصه جهانی نشان میدهد که آنها کمترین دغدغه حقوق بشر و دموکراسی را دارند.
عملکرد سردمداران جهانی در برخورد با کشورهای در حال توسعه بخصوص ایران، همیشه بوجود آورنده حوزه گفتمانی برای مخالفان مردم سالاری بوده است .تاکید بیش از حد آنها بر مخالفت با انرژی هستهای و عدم حمایت از انرژی صلح آمیز به عنوان یک حق مسلم و آشکار، باعث تحریک احساسات ملی مردم ایران و به حاشیه رفتن مباحث دیگر میشود.
وقتی که قدرتهای بزرگ برای سرمایه گذاریهای کلان و دراز مدت اقتصادی در کشورهای جهان سوم احتیاج به ثبات سیاسی دارند،مقوله حقوق بشر و دموکراسی به عنوان یک ضرورت مطرح میشود،یعنی نگرش آنها به این مقولات صرفا از دریچه اقتصادی و منافع ملی است و هیچ گاه معطوف به منافع عموم ملتها نبود. اعمال تحریمهای کنونی بر علیه ایران و گسترش تبلیغات رسانهای غرب در جهت حمایت از دموکراسی عملا به ضدیت با منافع مردم منتهی میشود.
در جامعهای آزادی و مردم سالاری رشد پیدا میکند که از یک سطح توسعه یافتگی مناسب اقتصادی برخوردار باشد و رفاه در جامعه به وجود بیاید، تا طبقه متوسط مدرن شهری بتواند از دل این رفاه سر برآورد .در کشورهایی که مهمترین ابزارهای اقتصادی آن در دست دولت است و طبیعتاً مناصب سیاسی موقعیت اقتصادی برای اشخاص و گروهها به وجود میآورد،بیشترین قشر آسیب پذیر و قربانیان اعمال تحریمها عموم مردم و منتقدان حکومتها هستند.
نگاهی به گذشته تاریخی ایران نشان میدهد روند دموکرتیزاسیون با مخالفت قدرتهای بزرگ روبرو بوده است. وقتی که نتیجه مبارزات تاریخی ملت ایران به رهبری دکتر مصدق در حال به بار نشستن و ثمر دهی بود،کشورهایی که حتی در عرصه روابط بین الملل تضاد منافع استراتژیک داشتند با شیوههای نظامی و خشونتی عریان به سرکوب دموکراسی پرداختند و به استقرار یک نظم خشن و قهر آمیز مبادرت وزریدند.
کشورهای بزرگ و مدعیان پیشبرد دموکراسی در جهان در آزمونهای مختلف تاریخی سربلند بیرون نیامدند و همیشه از مقولاتی چون حقوق بشر و دموکراسی به عنوان یک ابزار مینگریستند.
سیاست اعمال تحریمها بر علیه کشورهای در حال توسعه از طرفی باعث فربهی دولت و ایجاد زمینه برای گسترش دخالت در تمامی حوزهها و گستردگی سپهر آن در تمام عرصهها و از طرفی باعث باز شدن فضای گفتمانی برای مخالفان دموکراسی زیر لوای "تئوری توطئه " و دامن زدن به آن است.
لذا وقتی میتوان در ایران به گسترش و رشد مردم سالاری امیدوار بود که عموم مردم از یک سطح رفاه اقتصادی مناسب برخوردار شوند. با نگاهی گذرا به تاریخ ایران و همه تحولات جهانی نشان میدهد کشورهایی دچار تحول سیاسی شدند و مسیر تغییر را پیمودند که از یک رفاه و توسعه مناسبی برخوردار بودند.
نگاه دوگانه غرب به مقوله دموکراسی و حقوق بشر باعث ایجاد تردید و یاس برای جنبشهای رهایی بخش در جهان میشوند. اکثر دولتهای مخالف ایران با کشورهایی که ابتدایی ترین حقوق انسانی را زیر پا میگذارند ،روابط حسنه اقتصادی و سیاسی دارند و کشورهایی که با آنها رقابت ایدئولوژیک دارند روابط تیره و نامناسب .این وضعیت نشان میدهد که نگاه جهان غرب به مقوله حقوق بشر و دموکراسی نگاهی ابزاری است. اگر چنین روالی در جهان تداوم و متداول شود باید گفت که دموکراسی خواهی باید پدیدهای درون زا و بومی باشد تا بتواند ثبات سیاسی را نهادینه سازد. دخالت قدرتهای بزرگ در جهت استقرار دموکراسی نه تنها کمکی به ملتها نمیکند بلکه باعث کندی وحتی توقف آن میشود.
* جام جم
روزنامه جام جم در یادداشت خود با عنوان "فدراسیونی که یکشبه راهاندازی شد "به قلم حجتالله اکبرآبادی آورده است:در شرایطی که فلسفه راهاندازی فدراسیونی به نام ورزشهای همگانی یا ورزش برای همه، وجود انجمنهایی چون دارت، طنابکشی، بیماریهای خاص، آلیش، فوتبال دستی، پینت بال، ماهیگیری و... بوده است.
اما حالا آنقدر دامنه این انجمنها گسترش یافته که سازمان ورزش ، فدراسیونی به نام انجمنهای ورزشی را نیز راهاندازی کرده است تا اساسا فلسفه این فدراسیون سنخیتی با اصل موضوع نداشته باشد. اگر این رشتهها انجمن هستند که همچنان باید در این قالب به فعالیت خود ادامه دهند تا هر یک با توسعه کمی و کیفی خویش در سطح کشور به سطح و جایگاهی برسند که از انجمن به فدراسیون ارتقا یابند.
این روال در رابطه با رشتههایی چون کبدی و بیماران خاص پیش از این به مورد اجرا گذاشته شد تا این رشتهها اکنون در قالب تشکیلاتی بزرگتر به نام فدراسیون در عرصه ورزش ایران ادامه حیات دهند.
هر چند که اگر حقیقت امر را خواسته باشید بهواسطه تعریف پست و مسوولیت برای یکی از مدیران کنار مانده ورزش در دوره محمد علیآبادی، فدراسیون ناهمگون انجمنهای ورزشی یکشبه تعریف و متولد شد تا این فدراسیون نیز صاحب بودجهای مستقل شده و تشکیلات اداری لازم برایش تعریف شود.
بهطور طبیعی هرگونه تصمیم اینچنینی در عرصه ورزش باید منبعث از نظرات کارشناسی و نیاز و ضرورت باشد و گرچه در تواناییهای محمد علیپور رئیس این فدراسیون تازه تاسیس شک و شبههای نداریم، اما بیشک ورزش از این حرکتهای تکراری و خلقالساعه، طرفی نخواهد بست.
بدیهی است وقتی تمامی انجمنهای ورزشی که جنبه تفریحی و ورزش همگانی (بدون کارکرد قهرمانی) دارند، از فدراسیون ورزشهای همگانی منفک میشوند، فلسفه حضور و فعالیت این فدراسیون نیز زیر سوال میرود و این بحث مطرح میشود که آیا در چنین شرایطی بهتر نیست مسوولیت ورزش همگانی به شهرداریها تفویض شود؛ مسوولیتی که اصولا باید در حیطه وظایف شهرداریها در سراسر کشور مورد توجه قرار گرفته و سازمان تربیت بدنی کار توسعه کمی و کیفی ورزش همگانی در بین آحاد مردم را به شهرداریها واگذار کند.
کاری که البته قرار بود خیلی پیشتر از اینها عملی شود، اما تا امروز مسوولان ورزش قول و قرارهای خود را بهدست فراموشی سپردهاند تا کارهای تکراری و هم عرض طی این سالها، باری را از دوش ورزش همگانی ایران برندارد.
* سیاست روز
روزنامه سیاست روز در سرمقاله امروز خود با عنوان "حاجی این یادداشت را بخوان! " به قلم سردبیر آورده است: «باید به گونهای عمل کرد که رفتار هر حاجی ایرانی نشان دهنده رفتار صحیح فردی ـ عبادی، اجتماعی و سیاسی حج و مظهر همدلی و وحدت امت اسلامی باشد.»
این جمله، سخن رهبر معظم انقلاب است که صبح دیروز در دیدار مسئولان و کارگزاران حج مطرح شد.
همه ساله رهبر معظم انقلاب در آستانه آغاز حج تمتع با کارگزاران حج ملاقات و نظرات خود را در این خصوص مطرح میکنند. جمله بالا تنها بخش کوتاهی از سخنان اخیر ایشان است اما این جمله از چند منظر مهم و قابل تامل است.
طی سالیان گذشته هر از چند گاهی خبری مبنی بر دستگیری و یا بازداشت چند تن از حجاج ایرانی به اتهام حمل مواد مخدر منتشر میشود هر چند در یکی دو سال گذشته نیروی انتظامی تمام هم و تلاش خود را بر آن داشته است تا حجاج حامل مواد مخدر قبل از خروج از فرودگاه مهرآباد شناسایی و از سفر حج محروم شوند، ولی بالاخره تلاش برای حمل این ماده افیونی گاهی کارساز میشود عدهای در سفر به خانه خدا هم این ماده خانمانسوز را یدک میکشند.
نکته قابل تامل اینجاست که در عربستان حتی به همراه داشتن قرص استامینوفن کدئیندار نیز مواد مخدر محسوب میشود و موجبات بازداشت حامل را فراهم میکند و یا در موردی خاص فردی به خاطر حمل ریشه شیرین بیان بازداشت شده و مدتی در زندان عربستان بوده است.
این که رهبر معظم انقلاب همواره دغدغه حج را دارند و بر شکوهمند برگزار شدن آن تاکید میکنند بر کسی پوشیده نیست و این دیدارها نیز موید همین موضوع است.
حال سوال اینجاست که در تحقق این انتظارات و فرمایشات چه کردهایم؟
این که یک حاجی (که البته در موارد کمی اتفاق میافتد) با خود مواد مخدر ـ آن هم با توجیه مصرف خودش در ایام حج ـ حمل میکند چه توجیهی دارد؟
آیا اصلا این فرد باید بتواند به حج برود آن هم حج تمتع که همواره از آن به عنوان یک مراسم عبادی ـ سیاسی یاد شده است. آیا فردی که معتاد است و نتوانسته بر هوای نفس خود غلبه کند، میتواند نماینده مناسبی برای جمهوری اسلامی ایران در مراسم حج باشد؟
این پرسشها تنها مربوط به بخش اول جمله ارزشمند مقام معظم رهبری است؛ رفتار صحیح فردی. این که تب سیاحت بر زیارت فزونی مییابد و بازارهای مکه و مدینه مملو از هموطنان میشود تا اجناسی دلخواه خود را خریداری کنند، درد دیگری است که باز در همین بخش اول نهفته است.
شاید همین دغدغه و حجم بالای خرید حجاج در این سفر معنوی باعث شده است تا رهبر معظم انقلاب به حجاج توصیه کنند که زائران ایرانی با کاهش هزینه حج از برادران و خواهران پاکستانی غمگساری کنند.
واقعیت این است که حج فرصتی برای همدلی و وحدت امت اسلامی است، چقدر از این فرصت گرانبها برای تحقق این مهم بهره بردهایم؟ چرا پس از مدتهای مدیدی که تعداد زیادی از حجاج عربستان در موسم حج متعلق به ایران است نتوانستهایم با یک دیپلماسی فعال از توهین به حجاج ایرانی جلوگیری کنیم؟ قبول که مسائل سیاسی بسیار پیچیده است اما تجربه 30 ساله پس از انقلاب به ما این نکته را گوشزد نمیکند که باید حجاج آموزشهای بسیار زیادی برای این سفر مهم ببینند و در واقع برای این سفر، دارای شرایط خاصی باشند و سپس به این سفر بروند.
امروزه رفتن به خیلی از کشورها و گرفتن ویزا تابع شرایط خاص است، آیا بهتر نیست برای حجاج شرایط خاصی در نظر بگیریم که هر کس توانست آنها را به دست آورد، به حج تمتع مشرف شود؟
* کیهان
روزنامه کیهان در یادداشت روز خود با عنوان "تسلیحات اقتصادی " به قلم سعدالله زارعی آورده است:بسیاری از رسانه های بین المللی و منطقه ای خبر مربوط به قراردادهای جدید فروش تسلیحات آمریکایی به 4 کشور عرب حوزه خلیج فارس را «بسیار مهم» ارزیابی کرده اند در این میان رسانه های متعلق به آمریکا و انگلیس بیش از دیگران از اهمیت ویژه این قراردادها سخن گفته اند که خود بیانگر آن است که اهمیت آن به این نیست که 4 کشور عربی به این تجهیزات دست پیدا می کنند بلکه اهمیت آن به این است که کشور فروشنده توانسته است توفیق مهمی در فروش تسلیحات داشته باشد. درخصوص این موضوع گفتنی هایی وجود دارد:
1- خبرهای منتشر شده بیانگر آن است که براساس قراردادهای جدید، پنتاگون معادل 8/122میلیارد دلار تسلیحات جدید شامل هواپیماهای F15 و F18 و هلی کوپترهای آپاچی، بلک هاوس و لیتل بیرد به کشورهای عربستان، امارات، عمان و کویت برای تحویل طی یک دوره 10 ساله خواهد فروخت این در حالی است که آنان نیمی از این مبلغ را بصورت نقد دریافت خواهند کرد در این قراردادها قید شده است که آمریکا در یک دوره 10 تا 20 ساله خدمات پس از فروش شامل تعمیرات، هدایت، نگهداری و بکارگیری این تسلیحات را در اختیار دارد این به آن معناست که علاوه بر مبلغ اصلی، این 4 کشور حدود 500 میلیارد دلار را بعنوان هزینه های مکمل طی قراردادهای متمم به شرکت های آمریکایی می پردازند پس مبلغی که از جیب چهار همسایه عرب ما به جیب شرکت های آمریکایی واریز خواهد شد حدود 620 میلیارد دلار خواهد بود. این در حالی است که روزنامه «واشنگتن پست» فاش کرد پنتاگون علاوه بر انعقاد معامله 60 میلیارد دلاری فروش تسلیحات به عربستان سعودی، در حال انجام مذاکراتی با مقامات این کشور بر سر مدرنیزه کردن نیروی دریایی عربستان و موشکهای دفاعی این کشور به ارزش دهها میلیارد دلار است.
2-در متن قراردادهای یاد شده، قید گردیده که این کشورها اولا حق بکارگیری این سلاح ها علیه رژیم صهیونیستی را ندارند و ثانیاً تنها می توانند آن ها را بار دیگر به خود آمریکا بفروشند با این وصف با توجه به آنکه ناوبری این تسلیحات نیز بعهده نظامیان آمریکایی است و مهندسان، تعمیرکاران و نیروهای خدماتی آن نیز آمریکایی خواهند بود، می توان گفت عربستان، عمان، امارات و کویت تنها انبار نگهداری این هواپیماها برای آمریکا هستند. انباردارانی که به جای دریافت حق انبارداری، پول کالای امانی را چند برابر پرداخته اند! از سوی دیگر قید اینکه این هواپیماها نباید علیه اسرائیل استفاده شود هم یک قید برای حکام کنونی به حساب نمی آید چرا که این دولت ها در طول 60 سال گذشته همپالکی خود با صهیونیست ها را به اثبات رسانده اند که همراهی مطلق دربار سعودی با رژیم جنایتکار تل آویو در جریان جنگهای 33 و 22 روزه از جمله آن می باشد. این قید از نگرانی و پیش بینی آمریکایی ها نسبت به سرنوشت رژیم های یاد شده ناشی می شود. این دولت ها با یک موج مردمی در درون کشورهای خود مواجه و سقوط آنان قابل مشاهده است. آمریکا می داند که بمب افکن ها نمی توانند به مصاف مخالفان داخلی رژیم های سعودی و... بروند و لذا تضمینی برای بقاء این رژیم ها وجود ندارد. آمریکا گمان می کند با این بند از قراردادها می تواند این هواپیماها را از مردم در این کشور بازستاند در حالیکه چنین تضمینی وجود خارجی ندارد.
3- آمریکایی ها تلاش کرده اند تا «تهدیدات ایران»! را عامل اصلی فروش این تسلیحات معرفی نمایند. آنتونی کردزمن مدیر آمریکایی موسسه تحقیقات استراتژیک گفته است که واشنگتن با این قراردادها درصدد است تا بزرگترین مانع و محدودیت را برای ایران به وجود آورد. روزنامه گاردین نیز مدعی شد هدف آمریکا از فروش تسلیحات جدید تقویت قدرت نظامی متحدان خود در برابر خطرات احتمالی از جانب ایران است. اما این ها مشتی دروغ بیشتر نیستند چرا که اولا در طول 300 سال گذشته، ایران هیچگاه به کشوری در همسایگی خود تعرض نکرده است ثانیاً ضعف کشورهای وابسته به آمریکا در همسایگی ایران در مواجهه با جمهوری اسلامی به دلیل ضعف در سیستم تسلیحاتی آنان نیست. آنان از یک سو در برابر قدرت نرم جمهوری اسلامی- نفوذ معنوی- آسیب پذیرند که تسلیحاتی انبوه تر و مدرن تر از این نیز نمی تواند از گستره و عمق آن بکاهد. از سوی دیگر غرب به دروغ تبلیغ می کند که ایران درصدد دستیابی به بمب اتمی است. آیا F15 و حتی F35 قادر است به مقابله با تهدید ناشی از بمب اتمی برود پس کاملا واضح است که آمریکایی ها کلاه گشادی سر همسایگان ما گذاشته اند.
4- آمریکایی ها نه برای مقابله با ایران- که توانایی آن را ندارند- بلکه برای حل مشکلات عظیم اقتصادی خود این قراردادهای سنگین را به همسایگان ما تحمیل کرده اند برابر خبرهای منتشر شده، آمریکایی ها به چند قرارداد (در مجموع) یک تریلیون دلاری در خلیج فارس فکر می کنند و درصدد هستند تا از طریق دلارهای این منطقه بخش قابل توجهی از رکود اقتصادی خود را حل و فصل نمایند لذا ماهیت این قراردادها بیش از هر چیز اقتصادی است براساس خبرهای موجود، آمریکا از طریق قراردادهای 123 میلیارددلاری با 4 کشور عربی در صدد برآمد تا شرکت های لاکهید مارتین، ریتئون ، بوئینگ و جنرال الکتریک را که در آستانه ورشکستگی کامل هستند، نجات دهد. گاردین چاپ انگلیس نوشت از طریق این قراردادها بیش از 75هزار فرصت شغلی جدید در کارخانه های تسلیحاتی آمریکا به وجود می آید و رادیو فردا وابسته به سازمان سیا فاش کرد که «بزرگترین معامله تسلیحاتی تاریخ آمریکا» صنایع نظامی آمریکا را از ورشکستگی خارج می کند. این رادیو گفت کارخانه های تسلیحاتی آمریکا در سالهای 2008 و 2009 با کاهش 12 و 20 درصدی فروش مواجه بوده اند. کمک دولت عربستان به آمریکا برای خروج از بن بست بسیار سخاوتمندانه است چرا که گزارش ها بیانگر آن است که فقط 38 درصد بازار کار عربستان در اختیار مردم این کشور است و 62 درصد آن را آمریکایی ها و... به اشغال خود درآورده اند یک گزارش دیگر بیانگر آن است که بیش از 30 درصد از جمعیت 19 میلیون نفره عربستان- که به دروغ 26 میلیون نفر خوانده می شوند- مطلقاً بیکار هستند که 20 درصد از آن را جوانان فارغ التحصیل دانشگاهها تشکیل می دهند با این وصف باید گفت فروش تسلیحات جدید به رژیم های عربستان و... نه فقط پایه های قدرت آنان را استحکام نمی بخشد بلکه به یک عامل مهم در تشدید اعتراضات داخلی علیه این دولت ها تبدیل می شود.
5- این تسلیحات ایران را تهدید نمی کند چرا که اساساً دولت های یاد شده هیچگاه نمی توانند تهدیدی علیه ایران باشند. دولت های عربستان، کویت و... همواره در انتظار بوده اند تا آمریکا به ایران ضربه ای بزند. بعضی از دولت های عربی روی اینکه چه زمانی آمریکا به تاسیسات بوشهر حمله می کند، شرط بندی کرده بودند و روزی که میله های سوخت در قلب نیروگاه هزار مگاواتی ایران قرار گرفت نومیدانه آن را نظاره کردند. این تسلیحات ملت های منطقه را نیز تهدید نمی کند. همین سال گذشته رژیم عربستان سعودی به دعوت دولت صنعا با جنگنده های F15 و... به مبارزان الحوثی در کوههای مره یمن حمله کردند ولی نتوانستند بر آنان فایق آیند از این رو عربستان حدود دو ماه پس از ورود به جنگ با مبارزان صعده عقب نشینی کرد بدون آنکه آسیبی به حوثی ها وارد کند. جالب این است که در آن شرایط مبارزان الحوثی نزدیک به 35 پاسگاه و پادگان سعودی ها را در مرزهای شمالی و غربی یمن در تصرف داشتند. خاندان آل سعود حتی نمی توانند به آمریکایی ها اجازه دهند که از این هواپیماها علیه ایران استفاده کنند چرا که تاب واکنش حتمی ایران به خاک خود را ندارند. حدود 10 سال پیش شیخ زائد رئیس وقت امارات به مقامات آمریکایی که احساس می کرد قرار است با ادعای حمایت از امارات به ایران حمله کنند گفته بود: «اگر شما در این جنگ شکست خوردید و ناچار شدید مانند سومالی از جزایر خارج شوید ما چگونه با ایرانی ها روبرو شویم.»
6- دولت آمریکا در گزارش رسمی به کنگره این کشور اعلام کرده است که هدفش از فروش این تسلیحات «تقویت محور اعتدال عربی» برای تضعیف محور مقاومت می باشد. این از یک سو باعث سرافکندگی دولت های یاد شده است، از سوی دیگر یک دروغ بزرگ است چرا که مقاومت منطقه به رهبری ایران، «تسلیحات محور» نیست که با تسلیحات برتر تضعیف شود از اول هم تسلیحات برتر در اختیار جبهه آمریکا در منطقه- که مقامات این کشور به دروغ نام آن را محور اعتدال عربی نهاده اند- بوده است بنابراین با عقد این قراردادها چیزی عوض نشده بلکه مقاومت در برابر آمریکا و پایگاههای منطقه ای آن موجه تر هم شده است.
7- آمریکایی ها در منطقه ای اقدام به عقد قرارداد سنگین تسلیحاتی کرده اند که «گلوگاه انرژی جهان» می باشد. این مسئله اقتضا می کند که منطقه خلیج فارس به سمت کاهش تنش و ستیز پیش برود و حال آنکه آمریکایی ها که شعار پاسداری از امنیت انرژی در خلیج فارس را می دهند خود امنیت آن را به مخاطره انداخته اند. آمریکایی ها گمان می کنند که فروش تسلیحات از یک سو مشکل مالی آمریکا را حل می کند و از سوی دیگر به دولت عربستان در این منطقه محوریت می بخشد و ژاندارم شدن رژیم ریاض می تواند خیال آمریکا را از انتقال آسان، ارزان و مستمر انرژی به غرب راحت کند و حال آنکه از یک سو دوره ژاندارمی با وجود خیزش های اسلام گراها به سر آمده و از سوی دیگر این سیاست شکست خورده ای است که پیش از این روی رژیم پهلوی و رژیم صهیونیستی تجربه شده اند و همه می دانند که رژیم سعودی از رژیم پهلوی و رژیم صهیونیستی به مراتب ضعیف تر است.
8- بسیاری از تحلیلگران اروپایی و اسرائیلی در تجزیه و تحلیل قرارداد 123 میلیارد دلاری آمریکا به4 کشور عرب حاشیه جنوبی خلیج فارس گفته اند این قراردادها نشانه روشنی از پذیرش ایران هسته ای از سوی ایالات متحده است آمریکا با این قراردادها درصدد است تا قدری از نگرانی دولت های هم پیمان خود در منطقه بکاهد و بالاخره باید گفت که ملت های منطقه در یک اتحاد مثال زدنی با هم قرار دارند این اتحاد دو چهره دارد یک چهره آن مواسات برادرانه با یکدیگر است و چهره دیگر آن مقاومت در برابر طرحهای آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه است پس تکلیف چنین قراردادهایی را در نهایت ملت های منطقه رقم می زنند.
* جمهوری اسلامی
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان " مطبوعات، در جستجوی عدالت " آورده است: از نیمه دوم سال 88 که مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تغییر کردند، مطبوعات نیز با شرایط ویژهای مواجه شدند. سال گذشته، یارانه قانونی مطبوعات بدون رعایت ضوابط، بطور سلیقهای تقسیم شد و مطبوعاتی که مطلوب مسئولان معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد نبودند، حتی به نیمی از حق خود نیز نرسیدند. در تقسیم آگهیهای دولتی نیز اعمال سلیقه شد و مطبوعات منتقد دولت از آگهی هم محروم شدند.
این وضعیت در سال جاری تشدید شد. در بخش آگهیها با اینکه در 30 سال گذشته هر سال براساس اصل 138 قانون اساسی آئین نامه اجرائی قانون بودجه در هیأت دولت به تصویب میرسید و نحوه تقسیم بودجه میان دستگاهها و از جمله حدود 40 میلیارد تومان آگهیهای دولتی میان مطبوعات با نظر جمعی مشخص میشد امسال رئیسجمهور شخصاً این ضوابط را مشخص کرد و مقرر نمود کل آگهیهای دولتی به روزنامه دولت داده شود و روزنامههای دیگر از چاپ این آگهیها محروم گردند. وضعیت مشابهی نیز در زمینه تقسیم یارانه مطبوعات در خود وزارت ارشاد پیش آمد بطوری که مسئولان این وزارتخانه در مورد تقسیم حدود 60 میلیارد تومان یارانه مصوب مجلس برای مطبوعات، اقداماتی با اعمال سلیقههای شخصی صورت دادند و در نتیجه آن تا امروز که در نیمه دوم هفتمین ماه سال قرار داریم هنوز حتی 10 درصد پرداختی سال گذشته و 5 درصد حق واقعی مطبوعات مستقل به آنها پرداخت نشده هرچند خبرهائی که در محافل مطبوعاتی سینه به سینه منتقل میشود حکایت از پرداخت چند برابر حق واقعی به مطبوعات حامی دولت دارد.
اینکه اعمال چنین تبعیض ناروائی در زمینه پرداخت یارانهها چقدر صحت دارد، مطلبی است که نمایندگان مجلس شورای اسلامی باید درباره آن تحقیق کنند و به وظیفه نظارتی خود در زمینه اجرای قانون توسط وزارت ارشاد عمل نمایند، اما در زمینه آگهیهای دولتی تبعیض و بی عدالتی بزرگی درحال اجراست که متأسفانه نمایندگان مجلس تاکنون برای برطرف ساختن آن اقدامی نکردهاند. بعضی ازآقایان نمایندگان انتقادهائی کردهاند و وعدههائی دادهاند ولی در عمل کاری صورت نگرفته است. بعضی از مسئولان وزارت ارشاد نیز از لغو بخشنامه انحصار آگهیهای دولتی برای روزنامه دولت خبر دادهاند اما هیچ اثری از بازگشت ماجرا به حالت عادی و تقسیم عادلانه آگهیها میان همهی مطبوعات مشاهده نشده و روزنامه دولت همچنان کلیه آگهیهای دولتی را در انحصار خود دارد.
قبلاً تصور اصحاب مطبوعات این بود که تبعیض در توزیع یارانههای مصوب مجلس، کار معاون مطبوعاتی است، اما با اظهارات وزیر محترم ارشاد که در گردهمائی ائمه جمعه با صراحت اعلام کرد: "یارانهها با توجه به موضعگیری نشریات مختلف به آنها اختصاص خواهد یافت و ما نمیتوانیم به نشریهای که در خلاف جهت اهداف نظام حرکت میکند کمکی کنیم و من باید بگویم از نشریات، کتابها و فیلمهائی که برخلاف اهداف نظام حرکت میکنند هیچ حمایتی نخواهیم کرد و در مقابل آن در راستای تقویت مطبوعاتی که در جهت این اهداف حرکت میکنند گام برخواهیم داشت " این گمان تقویت شد که گویا سیاست "تقسیم یارانهها براساس اعمال سلیقه " سیاست وزارت ارشاد است.
اینکه نشریهای در جهت خلاف اهداف نظام حرکت کند نباید مورد حمایت دولت باشد، سخن درستی است ولی سئوال اینست که مقصود از "اهداف نظام " چیست؟ و سؤال مهمتر اینکه مگر درحال حاضر نشریهای که در جهت خلاف اهداف نظام حرکت کند و به عبارت روشنتر نشریه ضد انقلابی وجود دارد؟ اگر چنین نشریهای وجود دارد چرا مجوز آن لغو نمیشود؟ و اگر وجود ندارد، لابد مقصود از نشریاتی که در جهت خلاف اهداف نظام حرکت میکنند، نشریات منتقد دولت هستند که در اینصورت باید توجه وزیر محترم ارشاد را به این واقعیتها جلب نمود که اولاً انتقاد از دولت، حق قانونی مطبوعات است، ثانیاً دولت باید از انتقاد استقبال کند تا متوجه نواقص خود شود و درصدد رفع آنها برآید و ثالثاً مجلس شورای اسلامی که یارانه را تصویب کرده پرداخت آن را به حمایت از دولت و خودداری از نقد دولت مقید نکرده است.
علاوه بر اینها، مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یقین داشته باشند که از راه اعمال تبعیض در پرداخت یارانهها و دادن آگهیهای دولتی هرگز نمیتوانند مشکل خود را با مطبوعات حل کنند. اکثر قریب به اتفاق اصحاب مطبوعات از وفاداران به نظام جمهوری اسلامی و انقلاب هستند و آنها را با روشهای مثبت میتوان جذب کرد. درباره افراد قلیلی هم که ممکن است در این جرگه نگنجند بی عدالتی روش صحیحی نیست و باید روش دیگری در پیش گرفت که با اصل "جذب حداکثری و دفع حداقلی " منطبق باشد. متأسفانه در یکسال اخیر مسئولان ارشاد به ویژه در بخش مطبوعات، چنین روشی را امتحان نکردهاند و به جای آن به روش طرد متوسل شدهاند. آنها اکنون باید به این نتیجه رسیده باشند که با مطبوعات نمیتوان با زبان اخطار و تذکر و فشار و ارعاب سخن گفت، راههای صحیحی وجود دارند که معلوم نیست چرا مسئولان وزارت ارشاد به آن راهها روی نمیآورند!
از جواب ندادن روش طرد و نادرست بودن برخوردهای تبعیض آمیز که بگذریم، نکته بسیار مهمی که باید مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به آن توجه عمیق نمایند، مسئولیت شرعی و آخرتی این قبیل برخوردهاست. در نظام جمهوری اسلامی، قانون مصوب مجلس و تأیید شده توسط شورای نگهبان، همانند احکام شرعی الزام آور است و عدم پایبندی به آن به بهانههای سلیقهای، مسئولیت شرعی و عقاب اخروی دارد. اعمال تبعیض در تقسیم یارانه ها، خودداری کردن از پرداخت حق قانونی و شرعی نشریات امری خلاف عدالت است. مسئولان ارشاد نباید برای آباد نگهداشتن چند روزه دنیای خود و دیگران، به خراب شدن آخرت خود راضی شوند. روشی که اکنون توسط وزارت ارشاد در پیش گرفته شده و درحال وارد آوردن ضربههای سنگینی به مطبوعات است، هیچ توجیه آخرتی ندارد. اگر فکر میکنید از تعقیب دنیائی معاف هستید، آخرت اینگونه نیست. برای آباد ساختن آخرتتان هم که شده به اجرای قانون روی آورید و بدانید که مطبوعات چیزی غیر از عدالت از شما نمیخواهند. ضمناً اعضای محترم هیأت نظارت بر مطبوعات نیز مخاطب این نوشته هستند، زیرا با متصدیان ارشاد مسئولیت مشترک دارند.
* مردمسالاری
روزنامه مردمسالاری در سرمقاله روز خود با عنوان " هدفمندی یارانه ها و ستادهای پنهان "به قلم حمیدرضا شکوهی آورده است: مدتی است که طرح هدفمند کردن یارانه ها مورد توجه مردم و رسانه ها قرار گرفته و مسوولا ن نیز درصدد اطلا ع رسانی به مردم در مورد زوایای مختلف اجرای این طرح هستند. هرچند که اطلا ع رسانی ها چندان کامل وجامع نبوده و مردم و حتی نمایندگان مجلس هم از چگونگی اجرای این طرح و جزئیات آن اطلا ع چندانی ندارند. در این میان قیمت حامل های انرژی در هدفمندی یارانه ها، خود به کلا فی سردرگم تبدیل شده و حتی سخنگوی اقتصادی دولت که وزیر اقتصاد کابینه هم هست دراین مورد نتوانسته اطلا ع رسانی دقیقی انجام دهد و عبارت «حتما شاید» او در آخرین نشست خبری با خبرنگاران، به شاه بیت نقدها و نظرهای رسانه ها و مردم تبدیل شده است. اما در این زمینه آنچه بیش از هر موضوع دیگری قابل توجه به نظر می رسد سخن گفتن از ستادهای پنهان برای ضربه زدن به طرح هدفمندی یارانه ها است.
آقای احمدی نژاد و تعدادی دیگر از مقامات دولتی، طی هفته های گذشته چندین بار درمورد تشکیل ستادهای پنهان برای ضربه زدن به طرح هدفمندی یارانه ها سخن گفته اند و حتی مقامات نیروی انتظامی هم در این مسیر با دولتمردان هم راستا شده اند. البته پیش از این هم دریادداشت جداگانه ای به این موضوع پرداختیم اما بازهم طرح موضوع ستادهای پنهانی که قصد ضربه زدن به طرح هدفمندی یارانه ها را دارند ادامه یافت.
این در حالیست که هیچ اطلا ع رسانی دقیقی در مورد ماهیت این ستادهای پنهان صورت نمی گیرد و هیچ کس از زوایای این ستادها خبر ندارد; به طوری که تعدادی از نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلا می و جمعی از کارشناسان و صاحبنظران اقتصادی، طرح این گونه مسایل از سوی مقامات دولتی را «فرافکنی» توصیف کرده اند و گفته اند دولت ابتدا طرح را اجرا کند و بعد دنبال ستادهای پنهان بگردد.مردم به اندازه کافی نگران تبعات اجرای نادرست طرح هدفمندی یارانه ها هستند و مصداق مثل معروف «سالی که نکوست از بهارش پیداست» طلیعه این طرح را با افزایش بی سابقه قیمت روغن نباتی و برخی دیگر از مایحتاج ضروری خود شاهد هستند و حتی در افزایش اجاره بهای منازل مسکونی و آپارتمانها نیز ردپای نگرانی از تبعات این طرح دیده می شود. در این شرایط، افزایش نگرانی مردم با سخن گفتن ازستادهای پنهان، چه فایده ای خواهد داشت؟ البته طرح این مسایل از سوی دولتمردان مسبوق به سابقه است و در گذشته نیز شاهد سخن گفتن از ستادهای پنهان مافیایی و دانه درشتان و مفسدان اقتصادی از سوی دولتمردان بوده ایم که قرار بوده اسامی آنها هم افشا شود اما نه تنها افشا نشده بلکه هیچ یک از آنها به دستگاه قضایی هم معرفی نشده اند تا از این طریق باآنها برخورد شود. در چنین شرایطی از دولتمردان انتظار می رود از طرح مسایلی که نگرانی مردم را افزایش می دهد خودداری کنند چرا که این گونه اظهارات، بیش از نقدهای منصفانه رسانه های دلسوز، مردم را در مورد تبعات اجرای طرح هدفمندی یارانه ها نگران می کند. علا وه بر آن شفافیت دراظهار نظرهایی از این دست موجب جلب اعتماد مردم می شود و دولتمردان بهتر است، یا در این زمینه با صراحت بیشتری سخن بگویند و اگر اطلا عاتی درمورد ستادهای پنهان دارند با شفافیت دراختیار مردم قرار دهند یا اینکه این ستادهای پنهان را به دستگاه قضایی معرفی کنند تا مانعی در مسیر موفقیت این طرح ایجاد نشود.
* آرمان
روزنامه آرمان در یادداشت امروز خود با عنوان " احزاب را در یابیم " به قلم یدالله اسلامی آورده است: اساسیترین و مهمترین دغدغه احزاب موجود برای فعالیت سیاسی سرنوشت کشور است به گونهای که کشور برای اداره امور و مدیریت اجرایی خود دچار مشکل نشود و با بحرانهای متعدد روبهرو نگردد. دغدغه مدیریت صحیح کشور از اولویتهای مهم احزاب سیاسی به شمار میرود. در همین راستا، احزاب متعدد در کشور سعی میکنند ضمن رصد برنامههای اجرایی کشور نقایص و ضعفهای مدیریتی را بررسی کرده و سپس برای حل آن معضل مدیریتی راهکار ارائه دهند.
احزاب سیاسی کشور برای حصول به این دستاورد باید دولت و عملکرد آن را زیر ذرهبین قرار دهند و سپس ضمن بیان انتقادات خود راهکارهایی را ارائه نمایند؛ اما در این میان دولت باید با سعهصدر با احزاب روبهرو شود.بنابراین احزاب با ارائه راهکارها و در قالب برنامههای مدون و نظام یافته سعی میکنند دولت را در این امر مهم یاری نمایند. ارائه برنامه از سوی یک حزب بعد از تلاش برای حضور در قدرت از اساسیترین اولویتهای احزاب محسوب میشود. به همین منظور احزاب بزرگ در هر کشوری و از جمله ایران با بهرهگیری از کارشناسان مجرب سعی میکنند در عرصه اقتصاد، سیاست و بینالملل برنامههایی را ارائه دهند.با وجود آنکه لحن احزاب در ارائه برنامه و راهکار، لحنی دلسوزانه است اما برخی اوقات از این برنامهها استقبال نمیکنند فارغ از تمامی مسائل فعالیت آزاد احزاب اسلامی در قانون اساسی به صراحت مورد تأکید قرار گرفته است.احزاب کشور سعی میکنند که در کنار ارائه برنامه تدابیری را بیندیشند که حاکمیت قانون نهادینه شود. بهگونهای که آزادی احزاب سیاسی ، نه فقط در متن قانون اساسی بلکه در متن جامعه نیز اجرایی شود. برخی از احزاب انتظار دارند به جای نقد، باب مدح و ستایش باز کنند که چنین رویکردی از سوی بسیاری از احزاب پذیرفته شده نیست. زیرا این رویکرد، احزاب را از وظیفه اساسی و اصلی خود یعنی تأمین منافع ملی کشور دور میکند.
* قدس
روزنامه قدس در سرمقاله روز خود با عنوان "دوگانگی عربی در معادلات منطقه ای! "به قلم مهدی شکیبایی آورده است: نشست اضطراری جامعه عربی روز گذشته با حضور تعدادی از سران این کشورها در شهر «سرت» لیبی برگزار شد. دستور کار این نشست آن گونه که پایگاه اطلاع رسانی دبیرخانه اتحادیه عرب نقل کرد، شامل سه موضوع مهم پیشنهادی از جمله تغییر ساختار تشکیلاتی جامعه عربی، ایجاد نظام منطقه ای جدید با حضور ایران، ترکیه و کشورهای مغرب عربی و همچنین بررسی آینده مذاکرات مستقیم میان تشکیلات خودگردان فلسطین و رژیم اسرائیل بود.
ریاست دوره ای جامعه عربی را هم اینک لیبی بر عهده دارد. نخستین نشست سران عرب اوایل فروردین ماه سال جاری در همین شهر و در غیاب چند تن از شخصیتهای عالی رتبه عربی از جمله حسنی مبارک رئیس جمهور مصر برگزار شد. در نشست دیروز نیز پادشاه عربستان و رئیس جمهور مصر بنا به دلایلی غایب بودند.
اما آنچه این روزها برگزاری نشست اضطراری سران جامعه عربی را در صدر اخبار رسانه های منطقه و جهان قرار داد، چگونگی برخورد سران عرب با آینده روند مذاکراتی است که حتی خود اسرائیلی ها به شکست آن اعتراف دارند. همچنین موضوع تغییر ساختار این اتحادیه و تشکیل سازمان منطقه ای جدید با حضور کشورهای عربی و دولتهای ایران و ترکیه از جمله مواردی است که زیر ذره بین رسانه های عربی و غربی قرار گرفت. این موضوع بویژه از آن جهت حائز اهمیت است که کشورهای ایران، ترکیه، سوریه، لبنان و عراق و کمی آن سوتر چین روند حرکتی تازه ای برای تغییر معادلات منطقه ای و بین المللی آغاز کرده اند.
سفر هفته گذشته بشار اسد رئیس جمهور سوریه به تهران و سفر هفته جاری رئیس جمهور ایران به لبنان بنا بر دعوت مقامهای عالی رتبه لبنانی، همچنین افزایش روابط تجاری میان ترکیه، ایران و سوریه در کنار از سرگیری پروازهای تهران و قاهره همگی از ورود منطقه خاورمیانه به شرایط جدیدی حکایت دارد.
در چنین شرایطی سران برخی کشورهای عربی همچنان با تحولات منطقه برخورد دوگانه دارند و از این رو رسانه های منتقد نظامهای وابسته عربی به شدت این گونه سیاستها را مورد حمله قرار داده اند. پیشنهاد بررسی تشکیل نظام منطقه ای جدیدی با حضور کشورهای عربی، ایران و ترکیه از یک سو و امضای قراردادهای تسلیحاتی با موضوع «ایران هراسی» از سوی دیگر دو سیاست متضاد از سوی سران برخی کشورهای عربی است که مورد انتقاد شدید رسانه های منطقه قرار گرفت. ناظران سیاسی بن بست پیش آمده در ساختار جامعه عرب را در ایجاد نظامی گسترده تر با حضور سایر کشورهای منطقه می بینند و معتقدند طرح پیشنهادی عمرو موسی- دبیرکل جامعه عرب- برای تشکیل چنین نظامی دقیقاً تلاش برای کارآمد کردن نقش این جامعه در تحولات منطقه ای و بین المللی است. اما همزمان با این طرح برخی از همین کشورها قرارداد تسلیحاتی به ارزش 123 میلیارد دلار با آمریکا امضا می کنند و اعلام می شود در هر جنگی که ایالات متحده علیه ایران آغاز نماید، مشارکت خواهند کرد. اتخاذ چنین مواضعی از سوی سران عرب، از سرگردانی آن میان واقعیتهای موجود منطقه و وعده های سراب گونه آمریکا حکایت دارد. سران عرب از یک سو خروج از بن بست پیش آمده برای نقش جامعه عربی را در گسترش دایره نظام منطقه ای جدید می بینند و از سوی دیگر، علیه کشورهای داوطلب در این نظام منطقه ای جدید موضعگیری می کنند.
چنین مواضع دوگانه ای در بحث مربوط به مذاکرات فلسطینی- صهیونیستی نیز دیده می شود. جامعه عرب با وجود اعلام پیشین خود مبنی بر توقف شهرک سازی به عنوان پیش شرط ورود به مذاکرات مستقیم با اسرائیل، در نهایت تحت فشار آمریکا پذیرفت که این مذاکرات بدون توقف شهرک سازی ادامه یابد ومذاکرات مستقیم با وجود پیش بینی شکست آن توسط همه تحلیلگران سیاسی آغاز شد.
احزاب تندرویی همچون «اسرائیل خانه ما» و «شاس» با تهدید اینکه از ائتلاف حکومت حزب لیکود به رهبری بنیامین نتانیاهو خارج خواهند شد، مانع از تمدید زمان توقف شهرک سازی شدند، با وجود پایان مهلت ده ماهه توقف شهرک سازی در 26 سپتامبر و با وجود امیدواری اعراب برای تمدید این دوره، اما در پی فشارهای افراطیون صهیونیست نتانیاهو قادر به تمدید دوره این توقف نشد و تشکیلات خودگردان در اعلامیه ای مرگ روند مذاکرات را اعلام کرد.
با وجود این، کمیته عالی پیگیری عربی با دستور آمریکا روز جمعه در نشست مقدماتی سران عرب در سرت لیبی مهلت یک ماهه دیگر به آمریکا و اسرائیل اعطا کردند تا شاید روند مذاکرات را احیا نمایند. این درحالی است که فلسطینیها از دوم سپتامبر (زمان آغاز مذاکرات مستقیم در واشنگتن) یکپارچه مخالفت خود را با این روند فریاد زدند و آن را فقط در خدمت به منافع صهیونیستها دانستند. تنها در طول این روند یک ماهه اسرائیل بیش از 14 فلسطینی را در نقاط مختلف فلسطین از کرانه باختری و بیت المقدس گرفته تا نوار غزه به قتل رساند، هزاران واحد مسکونی شهرک نشینی را در بیت المقدس و کرانه باختری احداث کرد و بیشترین اهانتها به جامعه فلسطینی و مسلمان در اراضی اشغالی سال 1948 را در همین مدت از آغاز روند مذاکرات انجام داد.
همه این جنایتها باعث نشد کمیته پیگیری اتحادیه عرب مرگ روند سازش را رسماً اعلام نماید، بلکه با فرصت یک ماهه دیگر اجازه داد اسرائیل همچنان به جنایتهای خود ادامه دهد.
در سایه سرگردانی جامعه عربی برای تصمیم گیری درباره مسایل ریشه ای اعراب سازمانهای منطقه ای جدیدی با حضور کشورهای عربی- آفریقایی و اسلامی در منطقه در حال شکل گیری است. سازمانهایی که نه تنها ظرفیتهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بالقوه ای برای نقش آفرینی دارند، بلکه حتی از قدرت تصمیم گیری خوبی برخوردارند. این در حالی است که برخی رسانه های وابسته عربی همچنان توان خود را برای کوبیدن طبل جنگ علیه جمهوری اسلامی صرف می کنند.
بنابراین نجات اتحادیه عرب از احتضار پیش آمده با دوگانگی در مواضع سران عضو این جامعه ممکن نیست و زمان منتظر نمی ماند تا شرایط برای اعضای این اتحادیه به گذشته باز گردد.
*دنیای اقتصاد
روزنامه دنیای اقتصاد در سرمقاله خود با عنوان "یارانهها و ضرورت اطلاعرسانی گسترده " به قلم محمدصادق جنانصفت آورده است:چوب خط وعدههای دولت و کاسه صبر مردم برای اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها پر شده است و راه برگشت نیز چندان هموار نیست، به همین دلیل است که این روزها مسوولان گوناگون دولتی در بخشهای مختلف داوطلبانه و براساس وظیفه یا از سر ناگزیری و در پاسخ به پرسشهای رسانهها، درباره گوشه و کنار و زوایای این قانون و پیامدهای آن گفتوگو میکنند.
روزگذشته، محمد رویانیان با عنوان «رییس ستاد مدیریت مصرف سوخت» گوشههایی از تصمیمهای اتخاذ شده برای مواجهه با پیامدهای احتمالی اجرای قانون تنها در بخش حملونقل را در گفتوگو با خبرنگاران روشن کرد.
به گفته وی، قرار است برای کنترل افزایش غیرقانونی نرخ حمل و نقل پس از اجرای قانون، ستادهای پرشماری در سطوح شهرها به ریاست فرمانداران و عضویت رییس دادگستری، فرمانده نیروی انتظامی، فرمانده سپاه، رییس اداره بازرگانی، رییس تعزیرات حکومتی، شهرداران، روسای اتحادیهها و تعاونیهای حمل و نقل یا نمایندگان آنها تاسیس خواهد شد. دقت در ترکیب ستادهایی که قرار است تنها برای کنترل نرخ حمل و نقل شروع به کار کنند نشان میدهد که اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها ابعاد اقتصادی، انتظامی، حقوقی و امنیتی دارد. این خبر را اگر در کنار سایر اخبار و گزارشهای مربوط به اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها قرار دهیم ابعاد و اندازههای گسترده و عمیق آن تا اندازهای درک خواهد شد. واقعیت این است که اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها بر سرنوشت همه ایرانیان ساکن سرزمین اثر واقعی و جدی دارد و چیزی نیست که به سادگی از کنار آن عبور کرد. دلگرمیهایی که مسوولان ارشد دولت میدهند و باور دارند که اجرای این قانون با کمترین هزینههای مادی و روحی خواهد بود، منافاتی با گسترش اطلاعرسانی دقیق، شفاف، روزانه و سراسری ندارد. مسوولان گوناگون دولتی هر کدام از زاویه وظایف سازمانی خود به مساله نگاه کرده و ممکن است همه ابعاد و پیامدهای این قانون را در کلیت خود ندیده باشند و خوشبینی مفرط آنها از این زاویه باشد. پیشنهاد مشخص نوشته حاضر این است که مقوله اطلاعرسانی درباره پیامدها و تصمیمهایی که در این حوزه وجود دارد با تجدیدنظر اساسی مواجه شود. روش و ماهیت اطلاعرسانی کنونی که دادن اطلاعات به صورت قطرهچکانی و در برخی مواقع پنهانسازی است، پاسخگوی شرایط فعلی نیست. میتوان و باید در اینباره تحرک واقعی در اطلاعرسانی را در دستور کار قرار داد و شهروندان را با همه پیامدهای احتمالی اجرای قانون در همه عرصهها آگاه کرد تا غافلگیری پیش نیاید.
* جهان صنعت
روزنامه جهان صنعت در ستون تلنگر خود با عنوان " کوتاه با آقای سخنگو " به قلم مژگان فرجی آورده است: اهالی فکر بر این اعتقادند هر جملهای که به شوخی ادا میشود یک نگاه جدی به همراه دارد. دیروز وقتی از عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان سوال کردم بالاخره مجلس در راس امور است یا خیر، در پاسخ ابراز کرد که بزنید شورای نگهبان در راس امور است.
البته باید توضیح داد این کلام آقای سخنگو از این بابت مطرح شد که وی واقعا نمیدانست چه پاسخی به این سوال دهد. به خصوص زمانی که متناقض بودن سخن وی در جایی که مطرح کرد تمام قوا در راس امور هستند با جمله حضرت امام (ره) که بر راس بودن امور مجلس تاکید کرده بودند مورد اشاره قرار گرفت این حقوقدان قابل شورای نگهبان تا لحظاتی مردد ماند.اما خطاب به آقای سخنگو سالهاست که گفته میشود شورای نگهبان محل تطبیق قوانین مصوب در مجلس شورای اسلامی با شرع و قانون اساسی است، آیا اتفاق جدیدی افتاده که به طنز در راس امور قرار گرفتن شورای نگهبان مطرح میشود.آقای سخنگو حتما میدانند که این روش پاسخ دادن میتواند بر بعضی از شبهات که جمعی به آنها انتقاد دارند مجددا دامن زند، پس بهتر است به جای کمک به چنین وضعیتی پاسخی قاطع داده شود.
علاوه براین اگر تغییری در شرایط قوای کشور پیش آمده آن را از طریق خبرنگاران به اطلاع مردم برسانند تا زمان صرف سوالات مناسبتر شود.
ولی گذشته از این موارد نگاهی دیگری هم برای این سخن وجود دارد، یعنی از آنجا که شورای نگهبان نهادی است که اعضای در راس امور کشور را مورد تایید قرار میدهد پس این جمله گرچه جدی مطرح نشد اما از این نگاه چندان غیر جدی هم به نظر نمیرسد.