
بصیرت؛تفسیر روز:روزها وهفته های اخیر، کشوربحران زده واشغال شده عراق ، بارها آماج حملات تروریستی گروه های بی نام ونشان اما هدایت شده ازطریق اشغالگران وناراضیان حکومت شیعی قرارگرفته است.و این سوالات متعددی را در اذهان مردم و تحلیلگران مسایل عراق ایجاد می نمایند .از جمله این که ترورها وخشونت ها تاکی درعراق ادامه می یابد ومسولیت تامین امنیت دراین کشور برعهده کیست وصحنه گردانان اصلی حوادث خشونت بارعراق از محمل ناآرامیها وترور رسیدن به چه اهدافی را برای خود ترسیم کرده اند؟
استراتژیهای جدید آمریکا درعراق
درک ماهیت وچرایی رخدادهای سیاسی ، نظامی وامنیتی که به نوعی آمریکا از قبل آن منافعی را برای خود تعریف می کند ، منوط ووابسته به آشنایی با افکار و اندیشه های تولیدی افراد ، مراکز مطالعاتی وموسسات کلان تصمیم سازی است که نقش زیادی در تئوریزه کردن اندیشه های ملت سازی ، کشورگشایی و اشغالگری درطول تاریخ آمریکا داشته و دارند. یکی ازمراکز مهم آمریکا که سهم زیادی درتصیم گیریهای بزرگ سیاستمداران ودولتمردان آمریکا به عهده دارد ، شورای روابط خارجی آمریکاست که از اندیشمندان درجه اول رشته های حقوقی ، سیاسی ونظامی واقتصادی وامنیتی شکل گرفته ودرابعاد مختلف اندیشه پردازی می نمایند.
استفن بیدل کارشناس ارشد سیاست دفاعی شورای روابط خارجی آمریکا اخیراً درمقاله ای به بسیاری از خط مشی های حاکم بر مناقشه عراق ازسوی آمریکا انتقاد می کند وآنها را دچارضعف های جدی می داند . وی معتقد است که آمریکا نمی تواند دراشغال عراق ازمدل ویتنام پیروی کند . زیرا جنگ جاری درعراق همانند مبارزه خلقی – مائوئیستی درویتنام نیست بلکه جنگ عراق یک جنگ قومی – مذهبی با دینامیکی کاملا متفاوت است. درچنین وضعیتی ، گسترش سریع دموکراسی می تواند برای عراق بسیار مضر باشد ومنجربه قطبی شدن بیشتر گروههای فرقه گرا شود . واگذاری کنترل جنگ ومسایل امنیتی به نیروهای محلی عراق درچنین وضعیتی به زغم بیدل مانند دمیدن درآتش ناامنیها است . نظریه پرداز امنیتی شورای روابط خارجی درپایان درپاسخ به سوال « پس درعراق چه باید کرد؟ » پیشنهادات زیر را ارائه می کند وبا توجه جایگاه ساختاری وفکری شورای روابط خارجی آمریکا می توان از آنها به عنوان « استراتژیهای جدید آمریکا درعراق » یاد کرد:
1- سیاست هرج و مرج سازی در عراق
پس از اینکه سیاست دموکراسی سازی آمریکا درمنطقه خاورمیانه باطراحی قبلی وبه بهانه حادثه 11 سپتامبر 2001 شروع شد وحاصل تلاش آمریکا به نفع رشد وقدرت گیری گروهای اسلامی ومذهبی وجهادی درکشورها پایان یافت . آمریکا براساس اندیشه هایی مثل استراتژی طراحی شده استفن بیدل دیگر اصراری به مباحث دموکراتیک نشان نمی دهد بلکه درسیاستهای خود درخصوص مناطق اشغالی از جمله عراق ، فاز جدیدی را کلید زده که می توان از آن به سیاست هرج ومرج سازی وایجاد تعادل وتوازن دربین گروه های سیاسی سنی و اکثریت شیعه که حال با ازبین بردن دشمن درجه یک آنها ، یعنی صدام به قدرت رسیدهاند ، یاد کرد.
ایجاد توازن قوا دربین بازیگران سیاسی عراق ، با میدان دادن به گروههای محذوف عرصه این کشور صورت گرفت . گروههایی مثل تکفیری ها ، بعثی ها وسنی های رادیکال تروریستی القاعده .
2- نگرانی از قدرت شیعه
قدرت یابی شیعه برای آمریکا نگران کننده است ، برای کشورهای عربی منطقه نیز به دلیل پیامد های آن عامل بی ثباتی ونگرانی محسوب می شود . لذا آمریکا وکشورهای عربی مثل عربستان ، اردن و مصر دریک معامله پنهانی قصد ایجاد تعادل قوا درعراق وتعدیل حاکمیت این کشور به نفع سیاست های آمریکا و کاهش قدرت شیعه وتسهیم سنی ها در حرکت آتی را دارند . اعلام بی طرفی وگاهی انتقاد وسکوت کشورهای عربی درقضیه حملات رژیم صهیونیستی به لبنان شاهد مثال خوبی برای این معامله محسوب می شود.
3- نارضایتی از نوری مالکی
دلیل دیگر برای دخالت پنهان آمریکا در حوادث عراق ، نارضایتی نسبی آمریکایی ها ازنوری مالکی است . نوری مالکی درسفر به آمریکا در جمع خبرنگاران ، حملات رژیم صهیونیستی به لبنان را وحشیانه خواند که به دلیل برخی ملاحظات انتخاباتی آتی در آمریکا به مذاق بسیاری از نمایندگان کنگره خوش نیامد وخواستارعذرخواهی شدند.
همچنین اعلام موضع مالکی مبنی بر خروج نیروهای اشغالگرا از عراق و... ازجمله عوامل سقوط مالکی از جایگاه نخست وزیر مورد نظر آمریکا ست .
چراغ سبز آمریکا به نیروهای تروریستی برای ایجاد ترور و ناامنی ، آن هم درمناطق شیعه نشین، همزمان آمریکا را به چند هدف می رساند ، اولا هشدار به مالکی وگروه های شیعی است که اگر سیاست های آنها در راستای سیاست های آمریکا نباشد، چنین عواقبی خواهد داشت وبه راحتی نمی توانند حکومت کنند ؛ ثانیا ایجاد جنگ روانی وپاشیدن ویروس احساس ناامنی درعراق وبهره برداری از ناتوانی دولت درتامین امنیت عراق است که تا حدودی موفق بوده و نوری مالکی مجبور به درخواست تمدید ماموریت نیروهای سازمان ملل وکمک آمریکایی ها برای تامین امنیت عراق می شود . درحالی که روز 20 مرداد 1385، ماموریت نیروهای سازمان ملل طبق برنامه پایان می یافت .
4- دخالت در ترمیم کابینه
بحث ترمیم کابینه مالکی نیز مساله دیگری است که آمریکا تمایل دارد ، نقش مناسبی درآن ایفا نماید . به دنبال استعفای برخی ازوزرای کابینه مالکی ، کاررایزنی برای جایگزینی وزراء آغاز شده است که به نقل از تحلیلگرروزنامه کویتی الرای العام ، مسولان دولت بوش به دنبال جایگزینی برای دولت عراق درچارچوبی غیراز اصول دموکراسی هستند . بررسی دستگیری باند 16نفره ترورمالکی درروز 22 مرداد درکنار اشراف اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی از کوچکترین تحولات گروه ها و جریانات سیاسی، بازبینی مطلب روزنامه کویتی را بسیار قابل تامل می کند .
5- بهانه تراشی برای توجیه تداوم حضور
موضعگیری اخیربوش درخصوص رد تقاضاها برای عقب نشینی سربازان آمریکایی از عراق که گفت:"چنین اقدامی می تواند یک کشور تروریستی با منابع گسترده نفتی را به وجود آورد." یا "عقب نشینی از عراق نفت خیز اقدامی احمقانه است و این اولین جنگ عراق قرن 21 است وآمریکا با ید این جنگ را رهبری کند وما باید قاطعانه این مساله (تروریسم) را حل کنیم "،نشان می دهد که حضور آمریکا درعراق ضمن بهره برداری از نفت واقتصاد عراق ، می تواند مانند ستاد فرماندهی جنگ آمریکا در منطقه برای پیگیری پروژه خاورمیانه بزرگ عمل نماید و در عراق موجبات تعدیل تقسیم مجدد حاکمیت وکاهش فشار ایران را فراهم نماید.
دیدگاه
امتیاز دهی به بعثی ها ومماشات با تکفیری ها از سوی آمریکا واستفاده از آنها برای ایجاد تروروناامنی و کشتار شیعیان عامل اصلی خشونت درعراق است . تشکیل کمیتههای مردمی برای برقراری امنیت وفشار به مسولان عراق برای خروج اشغالگران ، به اعتقاد رئیس مجلس اعلای عراق و بسیاری از آگاهان ، کلید اصلی امنیت عراق است .