تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱۳۹۱ - ۱۲:۴۹  ، 
کد خبر : ۲۰۱۱۴۳

تغییرپذیری در روندهای سیاست خارجی جمهوری ‌اسلامی ایران


دکتر ابراهیم متقی
روندهای سیاست خارجی ایران طی 26 سال گذشته با تغییرات قابل توجهی همراه بوده است. این امر بیانگر آن است که سیاست خارجی، تحت‌تأثیر مؤلفه‌های پیرامونی قرار داشته و با تغییر در مولفه‌های حکومتی و ساختاری در نظام بین‌الملل جهت‌گیری‌های سیاست خارجی ایران نیز با تغییراتی همراه خواهد بود. تغییرپذیری در سیاست خارجی را می‌توان انعکاسی از عمل‌گرایی نخبگان سیاسی دانست. به هر میزان شرایط سیاسی و بین‌المللی با پیچیدگی‌های بیشتری روبه‌رو می‌شود، زمینه برای تغییر در رفتار سیاست خارجی و دگرگونی در شاخص‌های نمادین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیز از عینیت بیشتری برخوردار خواهد شد.
در این مقاله، تلاش خواهد شد تا انگاره تغییرپذیری در سیاست خارجی مورد آزمون قرار گیرد. طرح این موضوع در بیست و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی از اهمیت ویژه‌ای برای نظریه‌پردازی در مورد سیاست خارجی ایران برخوردار خواهد بود. شواهد رفتاری و همچنین مواضع سیاست خارجی نشان می‌دهد که چگونه انگاره‌های رفتاری در حوزه اجرایی و کارکردی سیاست خارجی جلوه تغییرپذیر پیدا کرده و با دگرگونی محیط داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی تغییراتی نیز در حوزه رفتاری ایران ایجاد می‌شود.
اصلی‌ترین شاخص سیاست خارجی هر کشور براساس مواضع آن نسبت به بازیگران تهدیدکننده یا نیروهای ائتلاف مورد بررسی قرار می‌گیرد. ایدئولوژی انقلاب اسلامی بر جدال دائمی با نیروهای تهدیدکننده بین‌المللی تأکید داشته است. اما شاخص‌های تهدید توسط نخبگان سیاسی تبیین می‌شوند. جلوه‌های ثابت را می‌توان اصول و مبانی سیاست خارجی ایران دانست. اما جلوه‌های تغییرپذیر مبتنی بر ادراک رهبران و نخبگان سیاسی کشور است که از شرایط محیطی و منطقه‌ای تأثیر می‌پذیرند. به این ‌ترتیب تغییر و تداوم به عنوان دو واقعیت اجتناب‌ناپذیر در سیاست خارجی ایران محسوب می‌شوند. هر یک از فرآیندهای یاد شده مبتنی بر حوزه مشخصی از سیاست خارجی می‌باشد.
به این ترتیب هرگونه تغییر در مصادیق و موضوعات سیاست خارجی را نمی‌توان نماد تجدیدنظرطلبی تلقی کرد. بلکه این تغییرات را می‌توان به عنوان ضرورت‌‌های اجتناب‌ناپذیر سیاست خارجی دانست. اگر روندهای سیاست خارجی با تغییرات مرحله‌ای همراه نباشد، دچار انعطاف‌ناپذیری و دگماتیسم گردیده و قادر به بازسازی الگوی رفتاری خود با محیط بین‌المللی نمی‌شویم. در حالی ‌که واقعیت‌های تغییریابنده و دگرگون‌شونده حوزه سیاست خارجی زمینه‌های جدیدی از رفتار را به‌ وجود می‌آورد. این امر را می‌توان به ‌گونه ‌مشهودی در روندهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مشاهده کرد. بنابراین تغییر و دگرگونی در نگرش رئالیستی به عنوان امر اجتناب‌ناپذیری تلقی گردیده که اجرایی‌سازی آن زمینه‌های ارتقای قدرت ملی و بازسازی ساختاری در الگوهای رفتاری را بوجود می‌آورد.
1- نمادهای باثبات در روند و الگوهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
هر جامعه‌ای با تهدیدات مشخص و پایان‌ناپذیری روبه‌رو است. تجربه سیاست خارجی ایران و همچنین واقعیت‌های نظام بین‌الملل بیانگر آن است که هر کشوری در برابر تهدید و نیروهای تهدیدکننده، واکنش نشان‌ می‌دهد. انقلاب اسلامی برای مقابله با تهدیدات بین‌المللی ظهور یافت. بنیان‌های اندیشه امام خمینی(ره) در حوزه سیاست خارجی، مبتنی بر مقابله و رویارویی با تهدیدات فراملی و بین‌المللی قرار گرفته بود. ایشان دارای روحیه ضداستعماری بوده و در نتیجه زمینه‌های استقلال‌طلبی ملی را در روند انقلاب اسلامی ایران ایجاد کردند.
الف: مقابله با تهدیدات بین‌المللی
در این روند گفتمان ضدآمریکایی به عنوان محور سیاست خارجی ایران قرار گرفت. این امر مبتنی بر مقابله با تهدیدات بین‌المللی تلقی می‌شد. به‌ هر میزان تهدیدات نیروهای فراملی افزایش می‌یافت، موج ضدآمریکایی در روند سیاست خارجی ایران نیز از گسترش و شدت بیشتری برخوردار می‌گردید. بنابراین مقابله با تهدید را می‌توان به‌ عنوان یکی از اصول اولیه و بنیادین در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دانست. هرگاه جلوه‌هایی از تهدید فراروی امنیت ملی قرار گیرد، ضرورت‌های سیاست خارجی با مطلوبیت‌های امنیت ملی پیوند یافته و زمینه را برای حداکثرسازی مقاومت در برابر تهدیدات فراهم می‌سازد.
نیروهای تهدیدکننده در مقاطع زمانی مختلف، متفاوت هستند. برخی از نظریه‌پردازان سیاست خارجی بر تهدیدات منطقه‌ای تأکید دارند. در حالی‌ که پارادایم‌های شکل گرفته در انقلاب اسلامی ایران این موضوع را مورد توجه قرار می‌دهد که تهدیدات امنیت ملی، عمدتاً تحت تأثیر نقش مداخله‌گر قدرت‌های بزرگ و نیروهای فراملی هستند. براساس چنین نگرشی، تهدیدات منطقه‌ای را می‌توان تابعی از نقش و کارکرد قدرت‌های بزرگ دانست. به‌ هر میزان که تهدیدات افزایش بیشتری پیدا کند، بیانگر آن است که نیروهای مداخله‌گر بین‌المللی از تلاش و انگیزش بیشتری برای محدودسازی عرصه‌های امنیتی ج.ا.ا. برخوردارند.
ب: مقاومت در برابر مداخله‌گرایی قدرت‌های بزرگ
بنابراین جدال با قدرت‌های بزرگ از این جهت در دستور کار سیاست خارجی ایران قرار گرفته است که براساس ادراک رهبران انقلاب، نیروهای مداخله‌گر بین‌المللی بیشترین توان تهدیدسازی را دارا هستند. بنابراین ضرورت‌های امنیت ملی ایجاب می‌کند که روندی شکل گیرد که براساس آن، زمینه‌های تهدید کاهش یافته و نیروهای تهدیدکننده بین‌المللی با مقاومت روبه‌رو گردند.
ج: قدرت‌سازی برای مقابله با تهدیدات
براساس چنین نگرشی می‌بایست الگوهایی فراروی کشور قرار گیرد که اولاً؛ قابلیت‌های تولیدکننده قدرت ملی را افزایش دهد. زیرا بدون قدرت نمی‌توان در برابر تهدیدات مقاومت کرد. مقاومت ملی در برابر تهدیدات بین‌المللی، صرفاً در شرایطی شکل می‌گیرد که زیرساخت‌های ملی به ‌گونه‌ای پایان‌ناپذیر در روند تولید قدرت ملی قرار بگیرد. ثانیاً بین شاخص‌های قدرت ملی ایران با نوع تهدیدات فراروی کشور، جلوه‌هایی از موازنه وجود داشته باشد.
بنابراین قدرت‌سازی را می‌توان از جمله اصول بنیادین سیاست خارجی ایران دانست. تولید قدرت به اندازه‌ای انجام می‌پذیرد که زمینه برای مقابله با تهدیدات بین‌المللی فراهم شود. در این روند، هرگونه غفلت از قدرت‌سازی را می‌توان به عنوان زمینه‌ای برای ظهور تهدیدات جدید تلقی کرد. بنابراین تولید قدرت را می‌توان بستری مؤثر برای مقابله با شکل‌‌بندی‌های مختلف تهدید دانست.
براساس چنین نگرشی، قدرت‌سازی امر پایان‌ناپذیر در سیاست خارجی ایران محسوب می‌شود. این امر ناشی از رویارویی با تهدیدات متنوع،‌ پایان‌ناپذیر، فراگیر و گسترش‌یابنده است. به این‌ ترتیب تا زمانی که تهدید وجود دارد و نظام بین‌المللی در شرایط فقدان قوه فائقه مرکزی قرار دارد، قدرت‌سازی به ‌عنوان ضرورت دائمی و فراگیر سیاست خارجی ج.ا.ا محسوب می‌شود. هرگونه غفلت از روندهای معطوف به تولید قدرت را می‌توان به‌ عنوان انحراف مشهودی نسبت به بنیان‌های دائمی و پایدار سیاست خارجی دانست.
2- نمادهای تغییرپذیر و ناپایدار در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
همان‌ گونه‌ای که ایران با نمادهای ثابت در سیاست خارجی روبه‌روست، به کارگیری جلوه‌های مشهودی از رفتار تغییرپذیر نیز امری اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. این امر ناشی از تغییرپذیری معادله رفتاری کشورها در حوزه سیاست خارجی است. زمانی که محیط بین‌المللی و منطقه‌ای با تغییراتی همراه می‌شود، می‌توان جلوه‌هایی از تحول و دگرگونی در الگوهای رفتاری سیاست خارجی را مشاهده کرد.
این امر ناشی از تغییرات دائمی در سیاست بین‌الملل است. از سوی دیگر، محیط منطقه‌ای نیز در وضعیت تغییر و دگرگونی قرار دارد. بنابراین بازسازی الگوهای رفتاری در حوزه سیاست خارجی امری اجتناب‌ناپذیر محسوب می‌شود. هرگونه تغییر منطقه‌ای، ضرورت‌های جدیدی را در رفتار سیاست خارجی ایران ایجاد می‌کند. زیرا تغییرات زمانی شکل می‌گیرند که موازنه قدرت در حوزه منطقه‌ای و بین‌المللی دگرگون می‌شود. در این شرایط، عناصر جدیدی در محیط بین‌الملل ایفای نقش می‌کنند. این نیروها منجر به تغییر در موازنه قدرت می‌گردند. بنابراین در شرایطی که محیط منطقه‌ای و بین‌المللی در شرایط تغییر قرار می‌گیرد، ضرورت بازسازی الگوهای پیشین در حوزه سیاست خارجی امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر خواهد بود.
از آنجا که تهدیدات متنوعی فراروی امنیت ملی ایران قرار گرفته است، از این‌ رو ضرورت به کارگیری روندهای فعال، تلاش‌های پایدار و ابتکار عمل برای مقابله با تهدیدات وجود دارد. مکانیزم مقابله با نیروهای تهدیدکننده به این دلیل تغییر می‌یابد که پویایی‌های مشهودی در سیاست بین‌الملل وجود داشته و به‌ موجب آن، نقش ملی کشورها با تغییرات و دگرگونی محسوس و قابل توجهی روبه‌رو می‌شود.
این امر را می‌توان زمینه متنوع‌سازی سیاست خارجی ایران در مقابله با تهدیدات نوظهور تلقی کرد. در چنین شرایطی، شاهد تغییرات الگویی در روندهای سیاست خارجی می‌باشیم. زمانی ‌که نقش ملی بازیگران تهدیدکننده، تغییر پیدا کند و یا اینکه معادله جدیدی در سیاست منطقه‌ای و بین‌الملل ظهور یابد، در آن شرایط می‌توان متناسب با تغییرات محیطی، دگرگونی‌هایی را در حوزه سیاست خارجی ایجاد کرد. عرصه‌های تغییر در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران طی سال‌های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به شرح ذیل است:
الف: تطابق عمل‌گرایانه با ضرورت‌های امنیتی محیط منطقه‌ای
در سال‌های آغازین جمهوری اسلامی ایران، شاهد به ‌کارگیری الگوی مبتنی بر تغییر محیط منطقه‌ای بودیم. این امر براساس فرضیه‌ای شکل گرفته بود که نیروهای منطقه‌ای به ‌عنوان ابزار قدرت نیروهای مداخله‌گر و بازیگران خارجی محسوب می‌شوند. ضرورت‌های انقلاب اسلامی ایجاب می‌کرد تا ساخت‌های جدید سیاسی در محیط منطقه‌ای ایجاد شود. در این دروان، شاهد فعال‌سازی نیروهای اجتماعی کشورهای منطقه‌ای برای مشارکت مؤثر در قدرت سیاسی بودیم. در سال‌های اولیه پیروزی انقلاب اسلامی، قدرت‌های بزرگ تلاش داشتند تا پویایی‌های درونی و ایدئولوژیک انقلاب اسلامی را از طریق موازنه منطقه‌ای کنترل کنند.
در این شرایط، شاهد شکل‌گیری ائتلاف مشهودی بین کشورهای منطقه‌ای با آمریکا می‌باشیم. هدف این کشورها از ایجاد ائتلاف یاد شده را می‌توان، حداکثرسازی قابلیت خود برای محدودسازی موقعیت منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران دانست. این امر منجر به تضادهای قابل توجهی در روابط منطقه‌ای گردید. نتایج حاصل از این فرایند را می‌توان در جنگ تحمیلی مشاهده کرد.
در دوران بعد از جنگ، نگرش منطقه‌ای ایران تغییر یافت. این امر را می‌توان براساس مؤلفه‌هایی از جمله «تطابق عمل‌گرایانه» در سیاست خارجی ایران دانست. به‌ این ترتیب در اثر تغییرات انجام‌ گرفته، اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در وضعیت پایدار و ثابت باقی ماند. این امر صرفاً به تغییرات الگویی در رفتار منطقه‌ای ایران منجر گردید. از اوایل دهه 1990 زمینه برای ظهور تنش‌زدایی در سیاست خارجی منطقه‌ای ایران ایجاد شد. روند جدید با نمادهای ثابت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران همگون به‌ نظر می‌رسید، زیرا مقابله با تهدیدات بین‌المللی، قدرت‌سازی و مقاومت در برابر مداخلات بین‌المللی صرفاً از طریق ایجاد ائتلاف، همکاری و مشارکت‌گرایی جدید امکان‌پذیر بود. در این دوران، روابط خارجی ایران با کشورهای اسلامی بازسازی گردید. این امر بازتاب تغییرات ایجاد شده در محیط داخلی کشورهای منطقه‌ای محسوب می‌شود.
از اوایل دهه 1990 شاهد گسترش موج مقاومت در برابر تهدیدات غرب در کشورهای اسلامی هستیم. شواهد موجود بیانگر آن است که نیروهای مداخله‌گر غربی با واکنش همه جانبه نیروهای مقاومت اسلامی در کشورهای اسلامی روبه‌رو گردیدند. در این شرایط، ضرورت‌های امنیت ملی و مطلوبیت‌های پایدار در سیاست خارجی ایران ایجاب می‌کرد که شکل جدیدی از روابط با بازیگران منطقه‌ای ایجاد شود. این امر از اواسط دهه 1990 گسترش بیشتری یافت. گفتمان مسلط در دوران جدید را می‌توان بر مبنای اعتمادسازی منطقه‌ای مورد توجه قرار داد. این امر زمینه‌ حداقل‌سازی تهدیدات منطقه‌ای را ایجاد کرد.
ب: ثبات‌گرایی منطقه‌ای و معادله قدرت متوازن
در اوایل دهه 1990 شاهد ظهور موج بنیادگرایی دینی با رویکردهای سلفی بوده‌ایم. در این دوران، نیروهای جدیدی در کشورهای اسلامی ایفای نقش کردند. مرکز عملیاتی این نیروها در افغانستان قرار گرفته بود. نیروهای طالبان به ‌همراه واحدهای سازمان یافته القاعده، تهدیداتی را علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران ایجاد کردند. در چنین شرایطی، شاهد رویارویی نیروهای بنیادگرا با اهداف و مطلوبیت‌های انقلاب اسلامی بودیم.
آنان تلاش داشتند تا بحران هویت را در مناطق مرزی ایران ایجاد و گروه‌های قومی را علیه امنیت و ثبات سیاسی ایران بسیج کنند. در چنین شرایطی، شاهد افزایش نقش نیروهای رادیکال با رویکردهای ایدئولوژیک در منطقه می‌باشیم. گروه طالبان و القاعده برای خود دو تهدید مشخص را ترسیم کردند: آنان از یک سو در مقابله با جمهوری اسلامی ایران ایفای نقش می‌کردند و از سوی دیگر دارای رویکرد ضد غربی بودند.
در این دوران، رادیکالیسم سیاسی عرب با بنیادگرایی سلفی پیوند یافت. ترکیب دو نیروی یاد شده تهدیدات امنیتی جدیدی را برای ایران ایجاد کرد. نیروهای یاد شده بستر لازم برای بی‌ثباتی منطقه‌ای را به ‌وجود آوردند. در شرایطی که بی‌ثباتی منطقه‌ای ایجاد شود، زمینه برای مداخله‌گرایی فراگیر نیروهای خارجی به ‌وجود می‌آید. این امر را می‌توان بازتاب ناپایداری معادلات امنیتی در حوزه منطقه‌ای دانست. در چنین شرایطی، سیاست خارجی ایران در جهت حمایت از نیروهای اپوزیسیون عراق و افغانستان تغییر یافت. نیروهای اتحاد شمال در افغانستان مورد حمایت ایران قرار گرفتند. چنین الگویی نیز در ارتباط با استراتژی منطقه‌ای ایران نسبت به عراق ایجاد شده بود.
از آنجا که عراق و افغانستان، بستر تهدیدات امنیتی علیه ایران محسوب می‌شد، بنابراین ضرورت‌های سیاست خارجی ایران ایجاب می‌کرد که با تهدیدات یاد شده مقابله شود. براساس رویکرد امنیت ملی ایران، می‌توان نشانه‌هایی از ناپایداری منطقه‌ای ناشی از نقش بحران‌ساز نیروهای یاد شده را مشاهده کرد. در چنین شرایطی، ضرورت‌های بنیادین در سیاست خارجی ایران ایجاب می‌کرد که در برابر تهدیدات منطقه‌ای مقاومت و در نتیجه از ایجاد ائتلاف جدید حمایت کند.
رادیکالیسم سیاسی عرب و همچنین بنیادگرایی سلفی به ‌عنوان نشانه‌هایی از تهدید ایدئولوژیک و تهدید امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شد. به‌ دلیل چنین شاخص‌هایی زمینه‌ برای مقابله با آنان فراهم گردید. طبعاً حضور آمریکا در افغانستان و عراق منجر به کاهش تهدید منطقه‌ای علیه اهداف امنیتی ایران گردیده است. از سوی دیگر، حضور منطقه‌ای آمریکا، زمینه‌های واکنش در برابر مداخله‌گری فزاینده آن کشور در جهان اسلام را به‌ وجود آورده است. و در نهایت چنین شرایطی منجر به تأخیر در عملیاتی شدن تهدیدات علیه ایران می‌شود.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات