تاریخ انتشار : ۱۸ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۲:۴۵  ، 
کد خبر : ۲۰۴۵۳۲

9 دی 88 استمرار 19 دی 56

عزیز غضنفری مقدمه: در این نوشتار با عنایت به فرمایش مقام معظم رهبری که حماسه 9 دی را برخاسته از همان عوامل خیزش قیام 19 دی ماه معرفی کردند بر آنیم تا با ملحوظ داشتن شاخصه ها و مولفه های قیام 19 دی 59 و حماسه 9 دی 88 به مقایسه و مشابهت سازی این دو رویداد مهم تاریخ انقلاب اسلامی بپردازیم.

9 دی‌ماه در کلام رهبری
حماسه بی نظیر 9 دی ماه نه از جهت کثرت جمعیت- که حدود 50 میلیون نفر در سراسر کشور تخمین زده می شد- دارای اهمیت است، بلکه آنچه بر اهمیت و ماندگاری روز 9 دی ماه در تاریخ انقلاب اسلامی موثر بود مفاهیم و پیام هایی بود که در 9 دی پدیدار شد و بعد از 9دی بیش از پیش مجال رخ نمایی پیدا کرد رهبر انقلاب در دیدار سال گذشته مردم قم با ایشان فرمودند که 9 دی ماه برخاسته از همان عواملی است که 19 دی ماه سال 56 را تشکیل داد. در این نوشتار با توجه این تشبیه و مقایسه مقام معظم رهبری در اجتماع مردم قم در تاریخ 19 دی ماه سال 88 یعنی 10 روز پس از حماسه 9 دی 88 به تبیین و توضیح حماسه 9 دی می پردازیم.
تحلیل عمیق وقایع و رویدادها، چیزی است که جز با سیر در پارادایم های فکری، تجربه های تاریخی و قالب های هویتی، فرهنگی و اجتماعی نمی توان به آنها دست یازید. سطح و روبنای تحلیلی حوادث را سیاستمداران تازه کار می بینند و عمق تحلیلی و نگاه ریشه ای به رخدادها از دست تحلیلگران کهنه کار، تیزبین و با بصیرت برآید؛ و از برآیند آن دومی است که می توان ریشه ها و اعماق واقعیت های اجتماعی را درک کرد، و در عین تحلیل رویدادها، نیم نگاهی به آینده پیش رو هم داشت. حماسه 9 دی ماه یک سطح دارد و یک عمق. سطح آن به مدد حواس و احساس و مشاهدات قابل تشخیص و تفهیم است. و بطن و عمق حماسه 9 دی نیاز به چارچوب تحلیلی جداگانه ای دارد بطن و ریشه حماسه 9 دی ماه را رهبر فرزانه انقلاب دیدند که در اجتماع عظیم مردم قم در 19 دی ماه 88 فرمودند:
1- این مردمند که ناگهان با یک حرکت- که آن حرکت برخاسته از همان عواملی است که نوزدهم دی قم را تشکیل داد. یعنی برخاسته از بصیرت است، از دشمن شناسی است، از وقت شناسی است، از حضور در عرصه مجاهدانه است- روز نهم دی را هم متمایز می کنند.
2- هر چه انسان در اطراف این قضایا فکر می کند، دست خدای متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسین بن علی(علیه السلام) را می بیند. این کارها کارهایی نیست که به اراده امثال ما انجام بگیرد؛ این کار خداست، این دست قدرت الهی است همان طور که امام در یک موقعیت حساسی که من بارها این را نقل کرده ام. به بنده فرمودند: «من در تمام این مدت، دست قدرت الهی را در پشت این قضایا دیدم.»
3- دشمن می خواهد با این حوادث، چرخ های کشور از کار بیفتد؛ نباید به دشمن کمک کرد. دشمن می خواهد با اینگونه حوادث، چرخ پیشرفت اقتصادی متوقف بشود، دشمن می خواهد چرخ پیشرفت علمی که بحمدالله دور برداشته است و حرکت علمی خوبی آغاز شده و رو به رشد هم هست، متوقف بشود؛ دشمن می خواهد حضور سیاسی قدرتمندانه جمهوری اسلامی در عرصه های بین المللی را که امروز از گذشته بسیار بارزتر و پرجلوه تر است، مخدوش کند، خراب کند با این مسائل این جوری؛ نباید به دشمن کمک کرد. بنابراین مسئولان باید کارهای خود را در زمینه های اقتصادی، در زمینه های علمی، در زمینه های سیاسی، در زمینه های اجتماعی، در همه زمینه هایی که مسئولیتی دارند، وظیفه ای دارند، با قدرت، باقوت و بادقت انجام بدهند.
ماجرای 19دی ماه قم
روز دوشنبه 17دی ماه روزنامه اطلاعات مطلبی داشت تحت عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» به قلم احمدرشیدی مطلق که درآن به صراحت به حضرت امام خمینی (ره) اهانت شده بود. در مقاله رشیدی مطلق آمده بود:» تنها (امام) خمینی با دولت و قوانین و انقلاب که همه با اسلام همراه است، به تحریک مالکین برخاست! وگرنه روحانیون دیگر همه با این قوانین موافقند و احترامشان نیز محفوظ است.» نویسنده با وقاحت تمام نسبت به وابستگی به استعمارگران، شهرت طلبی، جاه طلبی و ماجراجویی به شخصیتی می داد که تمام وجودش را درخدمت اسلام و مردم گذاشته بود و او را شاعری عاشق پیشه عامل استعمار و سید هندی معرفی می کرد...
ده روز بعداز این واقعه دوشنبه 19دی ماه 56- طلاب جلوی مدرسه خان و میدان آستانه جمع شدند. رفته رفته با تعطیلی با زار جمعیت شرکت کنندگان افزون شد. وحماسه با شکوه مردم قم درحمایت از مرجعیت و ارزش های دینی رقم خورد. ساواک دراین راهپیمایی حدود 90نفر از مردم را به شهادت رساند. مدتی بعد در 29بهمن و در روز چهلم شهدای قم مردم تبریز، بپاخاستند. در تبریز نیز عمال شاه برخی افراد را به شهادت رساندند. درپی قیام مردم تبریز مردم یزد چهلم شهدای تبریز را در نهم و دهم فروردین57 برگزار کردند که تعدادی ازمردم یزد نیز به شهادت رسیدند. بازتاب و نتایج قیام 19دی قم، محدود به تبریز و یزد نماند و به صورت «دومینو» دربسیاری از شهرهای دیگر نیز ادامه یافت تا اینکه النهایه به انقلاب اسلامی ایران درسال 57 متصل شد.
تحلیل های امنیتی و سیاسی از اقدام نوشتن مقاله اهانت آمیز دولت جمشید آموزگار به حضرت امام خمینی این بود که رژیم می دانست مشکل اصلی کجاست و ازطریق تخریب امام، که نماد اسلام سیاسی فقاهتی بود، می خواست دریک برنامه طولانی و مستمر شخص اول حرکت انقلابی مردم ایران را منزوی و تحقیر سازند و مقاله 17 دی ماه اولین اقدام آزمایشی دراین باره بود که دیگر فرصت برای اقدامات بعدی پیدا نشد و قیام 19 دی ماه به عنوان یک عامل شتاب دهنده و سریع در تحقق نظام اسلامی نقش ایفا کرد.
ماجرای 9دی‌ماه سال 88
بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم، برخی از کسانی که مخالفت های خود را با نظام اسلام فقاهتی آشکار کرده بودند، به بهانه وقوع تقلب مردم را به آشوبهای خیابانی دعوت کردند. مدتی کوتاه این به ظاهر تجمعات به سمت ساختارشکنی و هنجارشکنی سوق پیدا کرد. رفتارهای ساختارشکنانه و آمریکا پسند فتنه گران تا آنجا ادامه پیدا کرد که در روز قدس با روزه خواری به نفع اسرائیل شعار سردادند؛ در روز 13آبان به حضرت امام اهانت کردند؛ و در روز عاشورا با فضاحت تمام به حضرت امام حسین(ع) بدترین اهانت ها را روا داشتند. و در تمام این موارد سران فتنه از ساختارشکنان دین و انقلاب حمایت کردند. مثلا میرحسین موسوی بعد از حادثه بی حرمتی به روز عاشورا با صدور بیانیه شماره 18 خود از آشوبگران روز عاشورای حسینی با عنوان «مردان خداجو» یاد کرد!
از همان ابتدا دلسوزان نظام اسلامی، با طرح این سؤال مطرح کردند که شعارهای ساختارشکنانه در روز قدس و 13آبان، اهانت، به حضرت امام (ره) در 16آذر، حرمت شکنی روز عاشورا، حمله به پایگاه بسیج و آتش زدن اموال عمومی و شخصی و... چه ارتباطی می تواند با موضوع تقلب در انتخابات داشته باشد؟!
در نهایت مردم مسلمان ایران با درک درست زمان و مکان و با هوشیاری و بصیرت در روز 6 دی حماسه ای را خلق کردند که تمام نقشه های فتنه گران و حامیان خارجی آنها را برهم زد. حماسه 9دی از دو جهت قابل توجه است نخست حضور بی سابقه و دهها میلیونی مردم در تاریخ انقلاب اسلامی ایران و دوم ایستادگی و پای فشاری بر همان عوامل پیروزی انقلاب یعنی ولایتمداری، یکپارچگی و دین گرایی.
9دی: نفی گفتمان لیبرالیسم
تاریخ یکصدسال اخیر در ایران نزاع بین دو اندیشه و گفتمان بوده است، و در فرازهای مختلف این دو رویکرد گفتمانی پنجه در پنجه یکدیگر انداخته اند. یکی به نام تجدد و مدرنیته و دیگری به نام سنت و اسلام گرایی. حادثه 19 دی ماه سال 56 و 9دی ماه 88، از آن حماسه ها بود که خروش باشکوه و عظیم جمعیتی را نشان داد که به مخالفت با لیبرالیست ها و متجددین غربگرا، و به نام دفاع از مظاهر اسلامی و نشان دادن نفرت از اهانت کنندگان به ساحت ارزشهای دینی، برخاسته بودند.
اگر در روز 19دی ماه غیرت دینی مردم بخاطر اهانت به امام و مرجعیت مبارز و انقلابی شکل گرفت، 9دی ماه سال88 هم تجلی گاهی شد تا خروش انقلابی نسل های قدیم و جدید ایران را به اهانت کنندگان به مقدسات دینی مردم به تصویر بکشد.
فتنه 88 هماورد مدافعین واقعی انقلاب اسلامی و ولایت فقیه با کسانی بود که متأثر از گفتمان مدرنیته و تجددخواهی لیبرالیسم درصدد عبور از ولایت مطلقه فقیه بودند. ساختارشکنی های بعد از انتخابات سال88، خروجی اندیشه و تفکر لیبرالیسم بود که جریان دوم خرداد منادی آن بود! ایدئولوژی های سیاسی محصول یک فرآیند طولانی مدت است و در گذر زمان عمق و گستردگی پیدا می کند و ایدئولوژی لیبرالیسم و اباحه گری در ماجراهای سال88 به نقطه سرریز رسیده بود که دیگر توان ماندن در حصار افکار و تئوری ها را نداشت. نزاع بین مدرنیته و لیبرالیسم با اندیشه اسلام فقاهتی به سالها قبل از انقلاب اسلامی برمی گردد، و در دوره هایی این نزاع آنچنان وضعیتی پیدا کرده که مسیر تاریخ را عوض کرده است. 19 دی ماه مسیر تاریخ را عوض کرد، تغییری که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی ایران شد. 9دی ماه هم که جلوه دیگری از نزاع بین گفتمان لیبرالیسم با اسلام مبتنی بر ولایت بود، خط انحراف گونه ای که اندیشه غائب و حاکم بر دوم خرداد در مسیر انقلاب ایجاد کرده بود را مسدود کرد.
فتنه سال88 چهارمین شکاف یا فتنه ای بود که در طول حیات سی ساله انقلاب اسلامی اتفاق افتاده است آرایش قبل از انقلاب سه گفتمان اساسی مطرح بودند که صف بندی های موجود را دچار تغییرات اساسی کرده است ضمن اینکه این گفتمان ها رقابت و اختلافات اساسی باهم داشتند اما وجه مشترک همه آنها مخالفت با شاه بود در این میان گفتمان ها اسلام سیاسی فقاهتی، اسلام لیبرالیسم و اسلام مارکسیسم بود و حضرت امام گفتمان اسلام سیاسی فقاهتی را تئوریزه، عملیاتی و مدیریت می کرد. در نهایت به دلائل گوناگون اجتماعی، فرهنگی و سیاسی گفتمان اسلام سیاسی فقاهتی توانست در سال 57 حاکمیت را در اختیار بگیرد.
اولین شکاف و فتنه اساسی، کشور در حوزه گفتمانی از سال 57 شروع و تا سال 60 ادامه داشت و این شکاف، تقریباً سه ساله، به منازعه بین گفتمان اسلام سیاسی فقاهتی با اسلام لیبرالیسم تبدیل شد، و در نهایت گفتمان لیبرالیسم به دلیل سخن امام در نامه عزل منتظری منافات و ناسازگاری با اهداف اصولی انقلاب از سوی امام و مردم طرد شد.
دومین شکاف در سال66 هم در بین طرفداران اسلام سیاسی فقاهتی بوجود آمد، درپی این شکاف مجمع روحانیون مبارز به دلیل اختلافات بر سر مدیریت اقتصادی کشور و مجادله درباره فقه مدرن و سنتی از جامعه روحانیت مبارز انشعاب پیدا در واقع این مرحله آغاز زاویه گرفتن برخی از اعضای مجمع روحانیون با ولایت مطلقه فقیه هم بوده است.
در همین مرحله و دوران دو مرکز فکری و اندیشه ای، مجدداً مباحث مربوط به لیبرالیسم را در بدنه نخبگی و دانشگاهی ایران مطرح کردند و اولین مکان مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری است که ریاست آن را موسوی خوئینی ها (چهره شاخص مجمع روحانیون) برعهده داشت؛ که این مرکز در طول مسئولیت این فرد به پاتوق افرادی تبدیل می شود که بعداً در دوره آقای خاتمی مسئول فرهنگی و سیاسی کشور می شوند؛ و همین افراد در فتنه 88 از مسئولین و مسببین اصلی اغتشاشات و آشوب ها می شوند.
دومین مکان تجدیدنظر طلبان، برای تغییر در حوزه اندیشه و فرهنگ، حلقه کیان است. حلقه کیان از حیث اندیشه ای به بسط لیبرالیسم و روشنفکری مدرن و تجدد خواهی در دین در این سالها می پردازد، که با طرح موضوعاتی چون پلورالیسم دینی، تجربه دینی، صراط های مستقیم، هرمنوتیک به کار فکری و تئوریک در سطح جامعه و مشخصا نخبگان می پردازد.
سومین فتنه با آغاز سال 76 خود را نشان می دهد. در این مرحله گفتمان لیبرالیسم که در اوائل انقلاب از سوی امام طرد شده بود و در دوره سازندگی به تئوری پردازی مشغول بودند، مجال اجرایی شدن و عملیاتی شدن پیدا می کند شکاف بین اصولگرایی و اصلاح طلبی در سال 81 به عنوان پنجمین شکاف سیاسی در جمهوری اسلامی بود که در نهایت اصولگرایان توانستند با شعار بازگشت به گفتمان انقلاب اسلامی در سال 81 شوراها، در سال 82 مجلس هفتم و در سال 84 ریاست جمهوری نهم را در اختیار بگیرد و گفتمان لیبرالیسم دوم خرداد ظاهراً از حاکمیت سیاسی و فرهنگی کنار رفت و اما فتنه 88 پنجم مهمترین شکاف سیاسی نظام جمهوری اسلامی است.
در این روند و بسترسیاسی و بهانه انتخاباتی، طیف لیبرال دوم خرداد، گفتمان مارکسیسم، بهائیان، سلطنت طلبان، برخی قدرتهای غربی، آمریکا و رژیم صهیونیستی، حول یک محور، هجمه مشترک خود به گفتمان انقلاب اسلامی و مرکز ثقل آن از این رو، شکاف و فتنه 88 جدید هماورد مدافعین واقعی انقلاب. یعنی ولایت مطلقه فقیه را در دستور کار قرار داده بودند اسلامی و ولایت فقیه با کسانی است که متاثر از گفتمان مدرنیته وتجدد خواهی لیبرالیسم، درصدد عبور از اسلام سیاسی فقاهتی بودند.
واضح است که مردم به دلیل پایبندی به دین و ارزشهای اسلامی، و تبعیت از مقام معظم رهبری هرگز اجازه عبور از گفتمان اسلام و انقلاب اسلامی را به افراد و گروههای سیاسی نخواهند داد، و فتنه سال 88 تا مدتها انقلاب را از گزند تئوری های تجددطلبی و مدرنیته خواهی لیبرالیسم بیمه کرد و جایگاه تابنده ولایت فقیه بیش از گذشته رخ نمایی و پرتوافکنی کرد.و این گونه بود که همان دو گفتمان رایج و موجود (گفتمان اسلام فقاهتی و گفتمان لیبرالیسم) در کشاکشی دشوار و فتنه گون، به مصاف هم رفتند و این بار نیز چون باور و عقاید عمومی مردم، مبتنی بر الگو و منطق ایرانی- اسلامی بود و خاستگاه دینی داشت، گفتمانی که دین را دغدغه و آرمان خود می پنداشت، غالب آمد. جنس حضور با معنای مردم در نهم دی ماه از جنس قیام 19 دی 56 بود. هر دو حضور هدفمند به حمایت از یک چارچوب گفتمانی شکل گرفت و خاستگاه و مبانی کاملا مشترک داشت. اگر مبانی حضور مردم در 19 دی 56 به وقوع پرشتاب انقلاب اسلامی کمک کرد؛ مولفه ها و عوامل حضور مردم در 9 دی 88 نیز به یقین به تثبیت پایه های انقلاب اسلامی منجر شد. در 9 دی باز ملت مسلمان، برنایی و پویایی انقلابی را ثابت کردند که بر مبنای شاخصه ها و هنجارهای دینی و اصلی مترقی ولایت فقیه و نقشه راه امام عزیز و خلف صالح امام، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای- بنیان نهاده شده بود. مردم در سال اول دهه چهارم انقلاب به بهترین وجه ممکن ثابت کردند که از در فضای مفهومی و چارچوب گفتمانی اسلام سیاسی فقاهتی تامل و تدبر می کنند، و نسبتی با گفتمان و باورهای لیبرالیسم و تجددگرایی سکولار نداشته و ندارند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات