امیرعلی زاهد
نامه بیسلام
سهشنبه 19خرداد 88 به فاصله 3 روز تا انتخابات ریاستجمهوری نامهای از سوی حجتالاسلام والمسلمین رفسنجانی خطاب به رهبر حکیم انقلاب به صورت سرگشاده منتشر شد که بلافاصله پس از انتشار با استقبال همراه با ذوقزدگی و شادی محافل بیگانه و برخی جریانات بدسابقه و آلوده داخلی روبهرو شد. انتشار سرگشاده این نامه نشان داد برخلاف عنوانی که دارد خطاب به رهبر معظم انقلاب نوشته نشده بود بلکه آقای رفسنجانی به مخاطبان دیگری غیر از معظمله نظر داشت؛ مخاطبانی که فضایی دودآلود را از آتشفشانهای درونی خود که به خاطر حقد انقلاب بود تا 8 ماه بعد به وجود آوردند.
نامه سرگشاده! آقای رفسنجانی یک «خطا»ی تاریخی بود که متاسفانه به نفع دشمنان نظام تمام شد و چهره وی را نزد مومنان، حزباللهیها و امت ولایتمدار ایران بشدت مخدوش کرد.
نماز جمعه آخر
پس از گذشت بیش از یک ماه از اغتشاشات پس از انتخابات در حالی که غبار فتنه رفته رفته فرومینشست خبر امامت جمعه هاشمیرفسنجانی در نماز جمعه 26 تیر 88 منتشر شد. در حالی که انتظار میرفت ایشان در این خطبهها با سخنان خود از اذهان امت حزبالله رفع ابهام کند و طمع دشمنان اسلام درباره خود را ناکام بگذارد، اما متاسفانه نماز جمعه 26 تیر با سخنان دوپهلوی ایشان و همچنین تعریضهای غیرلازم و گاه غیرمنصفانه موجب تحریک مجدد ضدانقلاب و امیدواری آنها شد. دشمنان جمهوری اسلامی با استفاده از صحبتهای آقای رفسنجانی در نماز جمعه و تردیدهایی که ایشان درباره انتخابات ریاستجمهوری و سلامت آن مطرح کرد، به سیاهنمایی گستردهای علیه ایران دست زدند!
این در حالی بود که آقای هاشمیرفسنجانی در همان خطبهها در عین ابراز این نظرات دشمنشادکن توصیه و تاکید هم کرد نباید کاری کرد که موجب سوءاستفاده دشمنان اسلام و انقلاب شود. هرجا آقای هاشمیرفسنجانی در خطبههای نماز سخنی علیه انتخابات بر زبان میآورد، جماعتی چند هزار نفره که با لطایفالحیل از نقاط مختلف به دانشگاه تهران آورده شده بودند و تعداد کثیری از آنها هم با کفش(!) نماز خواندند، با شعارهای «هاشمی، هاشمی حمایتت میکنیم» و گاه نیز با سوت و کف از اظهارات ایشان استقبال میکردند. برای مردم مومن بسیار ناگوار بود که آقای هاشمیرفسنجانی را با توجه به سوابق انقلابی در جایگاهی ببینند که حامیانی آنگونه داشته باشند. در خطبههای نماز جمعه ایشان برخلاف انتظار، تقریبا هرجا سخن از انتخابات بر زبان آورد، همان ادعاهای بیدلیل و غیرمنطقی کسانی را تکرار کرد که نه فقط هیچ نشانه، شاهد، قرینه و سندی برای اثبات آن نداشتند، بلکه بشدت از هرگونه بحث منطقی فرار میکردند- و هنوز هم با گذشت 19 ماه از برگزاری انتخابات فرار میکنند- و به هیچیک از دعوتهای رسمی مراکز مسؤول برای ارائه دلایل و اسناد خود مبنی بر تقلب در انتخابات پاسخ ندادند. البته دلیل و سندی هم نداشته و ندارند و از این رو نمیتوانند بیرون از دایره «ادعا» قدمی بردارند. آقای هاشمیرفسنجانی در ابتدای خطبهها به ضرورت قانونگرایی اشاره و تاکید کرد: «همه باید در چارچوب قانون حرکت کنیم. اگر از قانون تجاوز کنیم، دیگر هیچ مرزی نداریم» اما در ادامه، آشکارا از قانونشکنان حمایت کرد و حال آنکه مطابق نظر خود باید از مدعیان تقلب در انتخابات برای پیگیری ادعای خویش از راههای قانونی دعوت میکرد.
آقای هاشمی صراحتا در نماز جمعه گفت: «جمع زیادی از مردم در مورد انتخابات تردید دارند». در حالی که هرگز اینگونه نبود و حتی خود ایشان و سران فتنه میدانستند اصولا امکان تقلب آن هم 11 میلیون رای در انتخابات جمهوری اسلامی با توجه به دهها هزار مجری و ناظر و نمایندگان کاندیداها وجود ندارد.
...تا 9 دی
عملکرد فتنهگران با تشجیع آنها در خطبههای 26 تیر ادامه یافت و سران فتنه در حالی که نومیدانه ریزش نیروهای خود را تماشا میکردند، باز هم دلگرم شدند و آن کردند که نمودهای بارز آنها در روز قدس، 13 آبان، 16 آذر و روز تشییع حسینعلی منتظری، معلوم و ملموس بود تا آنکه حماقت یزیدیان در هتکحرمت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام در روز عاشورا منجر به قیام ملت علیه سران فتنه در 9 دی شد و اگرچه ضربه 9 دی 88 به قدری سهمگین بود که تومار سران فتنه را درهم پیچید و حجتالاسلام والمسلمین رفسنجانی را در ظاهر از آنها منفصل کرد- حضور ایشان در راهپیمایی تاریخی 22 بهمن 88 موید تاثیر 9 دی است- اما هنوز آقای رفسنجانی بهطور بایسته دل مردم مومن و ولایتمدار را به دست نیاورده است.