تاریخ انتشار : ۱۸ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۱:۵۴  ، 
کد خبر : ۲۰۹۰۷۰

دکتر حسن محدثی: شریعتی به دنبال برداشتی نوگرایانه از دین بود

نرگس‌السادات امجد مقدمه: آرا و نظرات دکتر شریعتی را می‌تون از دیدگاه‌های مختلفی مورد ارزیابی قرار داد. به همین جهت دو نظر از دکتر محمدرضا تاجیک، مشاور فرهنگی رئیس‌جمهور و دکتر حسن محدثی عضو مرکز پژوهش‌های رسانه‌ای در پی می‌آید که می‌خوانید: باز ـ تعریف و نیز تثبیت مفاهیم و دال‌های شناور برخوردار است و دقیقا به همین سبب نهایتا آن تسابق عظیم روشنفکری را بر سر تسخیر این مفاهیم به نفع خود رقم زد، و بعد مذهبی ـ ایدئولوژیک را در حیات سیاسی جامعه، به گونه‌ای وارد کرد که این حیات سیاسی همچون گذشته مانعی در برابر مذهب نباشد، بلکه ماوا و محرک آن گردد. - شریعتی در فرایند معماری گفتمان خود، اولا رویکردی برون‌گفتمانی داشت در بهره جستن از نظم و نثر و آموزه‌های غربیان برای بیان اندیشه خود پرهیزی نداشت. همچنین در آثار وی، نشان بارزی از گفتمان‌های روشفنکری ـ ایدئولوژیک دو سده اخیر مشاهده می‌شود. اگرچه، شریعتی هیچ‌گاه اصراری بر «مدرن» تعریف و تصویر کردن نظام‌اندیشگی خود نداشت و بر سیاق پوزش‌طلبان apologiss (به تعبیر اسمیت) یافته‌های معرفت‌شناختی بدیع دیگران را از آن خود نمی‌دانست و بر طریق اختلاط‌گرایان hybridists، تلاش خود را مصروف در انداختن گفتمانی پیوندی (بین اسلام و مدرنیته و یا غرب) نمی‌کرد. نه تحجر را می‌پسندید و نه در تجدد شانیت و منزلتی را جست‌وجو می‌کرد. - بی‌تردید چنین قرائت بدیع و انقلابی از اسلام نقش بسیار بسزایی در گرایش جوانان به دین در زمانه تسلط گرایشات سکولار ایفا نمود. جوانان در گفتمان شریعتی تمامی دقایق برجسته سایر گفتمان‌های رهایی را بازتاب‌یافته می‌دیدند. افزون بر این فراگیری گفتمانی، اندیشه شریعتی به مثابه روح جهان بی‌روح جلوه‌گر شد و روح معنویت و انسانیت را بر کالبد نیمه‌جان جامعه غرب‌زده ما دمید. روحش شاد باد.

* آقای محدثی مهمترین خصلت آثار شریعتی چیست؟
** نوعی روحیه انتقادی در آثار شریعتی موج می‌زند. به نظرم اگر کسی آثار او را بخواند و این روحیه را درنیابد، و از آن متاثر نشود از او هیچ نفهمیده است. آثار شریعتی نوعی منش انتقادی بسیار قوی و نیرومند عرضه می‌کند و همه اندیشه‌ها و ایده‌ها و خصایل انسانی را ـ کم و بیش ـ از صافی آن می‌گذراند. به ویژه با نثر مواخذه‌گرانه‌اش نوعی خودانتقادی را درباره افکار و ویژگی‌های وجودی‌مان برمی‌انگیزد.
* به نظر شما شاهکارها و قله‌های کار شریعتی در کجاهاست؟
** من حقیقتا وقتی با برخی زمینه‌های فکری و شخصیتی او مواجه می‌شوم، احساس حقارت می‌کنم. در این موارد چون باید به خیلی بالاتر نظر کرد، کلاهم را برمی‌دارم تا از سرم نیفتد! مهمترین شاهکار او همان شخصیت اوست که سخن گفتن از آن مجال ویژه‌ای می‌طلبد. از لحاظ فکری در سه مورد کار او را بسیار برجسته می‌دانم، سه موردی که به نظرم کار او چندان شناخته‌شده نیست.
یکی بحث او درباره تشیع علوی و تشیع صفوی است که در جامعه‌شناسی تشیع سرفصلی اساسی است و او گام اول را در آن بسیار محکم و درخشان برداشته است. دومین شاهکار او اسطوره‌زدایی از دین است و سومی عرضه یک نظام عرفانی مدرن (عرفان استحلالی) در برابر عرفان کلاسیک (عرفان استعلایی) است که من ندیدم کسی به آن پرداخته باشد.
* فکر می‌کنید مهمترین پیام شریعتی برای انسان امروز چیست؟
** برخی ممکن است بازگشت به دین یا ایدئولوژی را مهمترین پیام او و اساسی‌ترین راه‌حل او برای بشر امروز تلقی کنند. شریعتی به تاکید می‌گوید که مهمترین مساله برای انسان، چگونه و چه اندازه بودن است؛ انگشتانه بودن یا دریا بودن.
* نظرتان در مورد مخالفان و منتقدان شریعتی چیست و چه توصیه‌ای به آنها دارید؟
** از آنها به کسانی که اهل اندیشه‌اند عمیقا احترام می‌گذارم و به آنها می‌گویم: «عمیق‌تر بزن تو را سطحی نمی‌خواستم»
* آقای دکتر فرق جدی شریعتی با دیگر متفکران چیست؟ مثلا با مطهری و سروش؟
** به نظرم اگر یک طیف فرضی بسازیم و یک سر آن را «تاثیرگذاری بر فکر مخاطب» و سر دیگر آن را «تاثیرگذاری بر وجود مخاطب» بگذاریم و به طور انتزاعی بین آنها تفکیک قائل شویم، آنگاه می‌توانیم تمایزی جدی بین متفکران مختلف قائل شویم. برخی از متفکران یا نخبگان فرهنگی بیشتر بر فکر آدمی تاثیر می‌گذارند و برخی نیز بیشتر بر وجود آدمی. شریعتی همچنان که بر فکر مخاطبش تاثیر می‌گذاشت بر وجودش نیز تاثیر جدی می‌نهاد.
به تعبیر سیدجمال‌الدین اسدآبادی او هم «عقول» را تغییر داد و هم «نفوس» را. بعضی بیشتر در فکر آدمی انقلاب ایجاد می‌کنند، برخی نیز بیشتر در وجود آدمی. شریعتی همزمان هر دو خصلت را واجد بود، کما این‌که آثار او همچنان هر دو کار را انجام می‌دهد. تغییر دادن فکر آدم‌ها بسیار دشوار است، اما تغییر دادن وجود آدم‌ها از آن نیز دشوارتر است. این دومی چیزی است که هر کسی قادر به انجام آن نیست. یک شعله و آتشی باید در جان شما باشد تا اندکی از آن در دیگری نیز فروغی ایجاد کند. شریعتی جانی شعله‌ور داشت.
* کدام دیدگاه شریعتی بیشتر مورد بدفهمی قرار گرفت و علت آن چه بود؟
** بحث شریعتی درباره «اسلام منهای روحانیت» از این جهت (از جهت بد فهمیده شدن) مهمترین است. متاسفانه «اسلام منهای روحانیت» اسلام منهای روحانی فهمیده شده و بعد هم گروه فرقان پدید آمد و به نحوی منتسب به شریعتی شد و آن ثمرات منفی و غیرانسانی را پدید آورد. به نظرم مقصر نخستین این بد فهمیده شدن خود شریعتی بود، زیرا او می‌توانست همان معنا را در تعبیری ایجابی بیان کند، چیزی مثل «تکثر قرائتها» که امروز از آن سخن گفته می‌شود.
البته او تعبیر «اسلام منهای روحانیت» را نه در یک بحث نظری بلکه در یک نامه که بعدها چاپ شد به کار برد که شاید بهتر می‌بود در آن فضای خاص اجتماعی انتشار وسیع پیدا نمی‌کرد. اما علت اصلی این بد فهمیده شدن فضای ملتهب اجتماعی و سیاسی آن روزگار بود. متاسفانه این نوع فهم بعدها ماندگار شد و همچنان کم و بیش ادامه دارد.
* کدام سخنان شریعتی بیشتر شما را متاثر کرده است؟
** چهار جمله او در ذهنم عمیقا حک شده است و مدتی مرا تسخیر کرده است. عین این جملات را شاید به خاطر نداشته باشم اما مضمون آنها چنین است: «خدایا عقیده‌ام را از دست عقده‌ام مصون بدار!»، «دوست داشتن دوست را به دوست مانند می‌کند»، «بر روی این کره خاکی چیزی نیست که مرا به خود مشغول سازد»، «دوست داشتن برتر از عشق است».

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات