تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۳:۵۱  ، 
کد خبر : ۲۰۹۹۲۵

جایگاه زن و خانواده در تمدن غرب


میلاد ولیان
valian.milad3@gmail.com
بخش اول: برخلاف اسلام، غرب جایگاه پست و حقیری برای زن و خانواده قائل است. غربی ها برخلاف ادعاهایشان مبنی بر حمایت از حقوق زنان، بزرگ ترین ضربه ها را به شخصیت زن و بر پیکره خانواده زدند. پس از گذشت سه دهه از انقلاب اسلامی، متأسفانه هنوز هم عده ای غرب زده و غرب گرا در داخل جامعه اسلامی ما وجود دارد؛ کسانی که فرهنگ و تمدن اروپایی و آمریکایی را بر فرهنگ و تمدن اسلامی ترجیح می دهند؛ کسانی که خود را روشنفکر می پندارند و انتقاد کردن و ایراد گرفتن از احکام اسلام را افتخار خود می دانند. کسانی که چشم بسته، متعصّبانه و کورکورانه، افسار فکر خود را به غرب سپرده اند و تصورشان این است که حق را یافته اند.
این گونه افراد اگرچه منکر تأثیرپذیری افکارشان از ماهواره ها، فیلم ها و سریال های غرب هستند، اما در عین حال، بخش قابل توجهی از سبک و سیاق زندگی آنها، الهام گرفته و متأثر از همین منابع می باشد.
دستگاه های تبلیغاتی و رسانه های غربی، تصویری زیبا و دلربا از کشورهای غربی نشان می دهند، به گونه ای که برخی در جامعه اسلامی، تصور می کنند که غرب، به اصطلاح، بهشت و گل و بلبل است. تصور می کنند در غرب، زن در جایگاه واقعی خود قرار گرفته و در آزادی به معنای حقیقی کلمه به سر می برد. آیا واقعاً اینچنین است!؟ آیا واقعاً جایگاه زن در غرب، جایگاه والایی است!؟ بهتر است کمی واقع بینانه تر و منصفانه تر، این مسئله را بررسی کنیم.
نگرش غرب نسبت به زن
در غرب، زن مورد استفاده ابزاری،
بی حرمتی و بی حریمی قرار می گیرد، برای آنکه منافع عده ای سودجو و منفعت طلب تأمین شود. آن عده نیز برای اینکه زنان، به سوء استفاده از خود و ضایع شدن حق خود پی نبرند، با به کار بردن شعارهای رنگین و زیبا مثل "آزادی زن" آنها را فریب می دهند. زنان بیچاره نیز به خیال خود، در آزادی به سر می برند. "دنیاى استکبارىِ سرشار از جاهلیّت، در اشتباه است که خیال مى‏کند ارزش و اعتبار زن به این است که خود را در چشم مردان آرایش کند تا چشم هاى هرزه به او نگاه کنند و از او تمتّع گیرند و او را تحسین نمایند. بساط آن‏چیزى که امروز به‏عنوان "آزادى زن" در دنیا و از سوى فرهنگ منحطّ غربى پهن‏شده‏است، برپایه این است که زن را در معرض دید مرد قرار دهند تا از او تمتّعات جنسى ببرند. مردان از آنها لذّت ببرند و زن ها وسیله التذاذ مردان شوند. این، آزادى زن است؟ کسانى که در دنیاى جاهل و غافل و گمراه تمدّن غربى ادّعا مى‏کنند طرفدار حقوق بشرند، در حقیقت ستمگران به زن هستند. زن را به چشم یک انسان والا نگاه کنید، تا معلوم شود که تکامل و حق او و آزادى او چیست. زن را به‏عنوان موجودى که مى‏تواند مایه‏اى براى صلاح جامعه با پرورش انسان هاى والا شود نگاه‏کنید، تا معلوم شود که حقّ زن چیست و آزادى او چگونه است. زن را به چشم آن عنصر اصلى تشکیل خانواده در نظر بگیرید؛ که خانواده اگرچه از مرد و زن تشکیل مى‏شود و هر دو در تشکیل خانواده و موجودیت آن مؤثّرند، اما آسایش فضاى خانواده، آرامش و سکونتى که در فضاى خانه است، به برکت زن و طبیعت زنانه است. با این چشم به زن نگاه‏کنند تا معلوم شود که او چگونه کمال پیدامى‏کند و حقوقش در چیست.
از روزى که اروپایی ها، صنایع جدید را به‏وجود آوردند- در اوایل قرن نوزدهم که سرمایه‏داران غربى کارخانه‏هاى بزرگ را اختراع کرده‏بودند و احتیاج به نیروى کار ارزان و بى‏توقّع و کم‏دردسر داشتند، زمزمه "آزادى زن" را بلند کردند؛ براى اینکه زن را از داخل خانواده‏ها به درون کارخانه‏ها بکشانند؛ به عنوان یک کارگزار ارزان از او استفاده‏کنند، جیب هاى خودشان را پرکنند و زن را از کرامت و منزلت خود بیندازند. امروز آنچه که به عنوان "آزادى زن" در غرب مطرح است، دنباله همان داستان و همان ماجراست. لذا ظلمى که در فرهنگ غربى به زن شده‏است و برداشت غلطى که از زن در آثار فرهنگ و ادبیات غرب وجود دارد، در تمام دوران تاریخ بى‏سابقه‏است. در گذشته هم در همه جا به زن ظلم شده‏است، اما این ظلم عمومى و فراگیر و همه‏جانبه، مخصوص دوران اخیر و ناشى از تمدّن غرب است. زن را به عنوان وسیله التذاذ مردان معرفى کردند و اسمش را "آزادى زن" گذاشتند! درحالى که به واقع آزادى مردان هرزه براى تمتّع از زن و نه آزادى زن بود. نه‏فقط در عرصه کار و فعالیت صنعتى و امثال آن، بلکه در عرصه هنر و ادبیّات هم به زن ظلم کردند. شما امروز، در داستان ها، در رمان ها، در نقّاشی ها، در انواع کارهاى هنرى نگاه کنید، ببینید با چه دیدى به زن نگریسته‏مى‏شود؟ آیا جنبه‏هاى مثبت و ارزش هاى والایى که در زن هست، مورد توجّه قرار مى‏گیرد؟ آیا آن عواطف رقیق، آن مهربانى و خوى مهرآمیزى که خداى متعال در زن به ودیعه گذاشته‏است ، خوى مادرى، روحیه نگهدارى از فرزند و تربیت فرزند مورد توجّه است یا جنبه‏هاى شهوانى و به تعبیر آنها عشقى؟ (که این تعبیر غلط و نادرستى است. این شهوت است نه عشق!) زن را این‏گونه خواستند پرورش و عادت دهند: به‏عنوان یک موجود مصرف‏کننده. مصرف کننده دست و دل‏باز و کارگر کم‏توقّع و کم‏طلب و ارزان."1
ملاحظه می کنیم که غرب در قالب تکریم و شعارهای فریبنده و جذّاب، به زن اهانت می کند؛ یعنی یک برخورد منافقانه با زن دارد. از یک سو با تبلیغات گسترده و متنوّع، خود را طرفدار حقوق زن نشان می دهند و از گرایش های فمینیستی حمایت می کنند و در کنار اینها احکام اسلام را درباره زنان به چالش می کشند و یا به سخره می گیرند و اقدام به شبهه پراکنی و ایجاد سئوال و ابهام در اذهان عمومی بخصوص نسل جوان می نمایند تا اسلام را مخالف حقوق زن و حبس کننده زن در خانه نشان دهند! از سوی دیگر، خودشان به گونه ای شخصیت زن را لِه می کنند و مورد بی حرمتی قرار می دهند که در تاریخ، کم نظیر است. آنها اسلام را متّهم به زورگویی نسبت به زنان در باب مسئله حجاب می کنند و خواستار این هستند که زنان، خودشان حجابشان را انتخاب کنند؛ اما این در حالی است که خودشان، با مَنشی زورگویانه و بی منطق و خصمانه در دانشگاه های اروپا، حجاب را از سر دختران و زنان مسلمان برمی دارند و حتی قانون منع حجاب و پوشش در دانشگاه ها و اماکن دیگر را تصویب می کنند!! اینها که خودشان را طرفدار حقوق زنان معرفی می کنند و ادعای آزادی زنان را دارند، پس چرا به حقوق زنان و دختران مسلمان احترام نمی گذارند!؟ دائماً دم از آزادی زن می زنند، اما ذره ای به آن عمل نمی کنند. اینها اصلاً معنا و مفهوم آزادی زن را هنوز درک نکرده اند.
"آنچه در غرب با عنوان شعار وجود دارد، در درجه اوّل آزادى زن است. آزادى، معناى وسیعى را شامل مى‏شود؛ هم شامل آزادى از اسارت است، هم شامل آزادى از اخلاق است - چون اخلاق هم یک قید و بند است - هم آزادى از نفوذ مبنى بر سوء استفاده کارفرمایى است که زن را با مزد کمترى به کارگاه مى‏کشد و هم شامل آزادى از قوانینى است که زن را در مقابل شوهر، متعهّد مى‏کند. آزادى، به همه این معانى مى‏تواند باشد. کمااینکه در همین شعارهایى که نسبت به زن وجود دارد، طیف وسیعى از این مطالبات و درخواست ها هست، که بعضى با یکدیگر به‏کلّى متناقضند. این آزادى معنایش چیست؟
متأسفانه در دنیاى غرب، بیشتر متفاهم از این آزادى، آزادى به معناى نادرست و مضرّ آن است - یعنى آزادى از قید و بندهاى خانوادگى، آزادى از نفوذ مطلق مرد، آزادى از حتّى قید ازدواج و تشکیل خانواده و پرورش فرزندان در آنجایى که هدف شهوانى زودگذرى در مقابل قرار گیرد - نه آزادى به معناى صحیح آن. لذا شما مى‏بینید جزء حرف هایى که در دنیاى غرب زده مى‏شود، مسئله آزادى سقط جنین است، که این نکته بسیار مهمّى است و با اینکه ظاهرساده و کوچکى دارد، اما باطن بسیار خطرناک و سهمگینى در این سخن مضمر و مندرج است. این، وسیله و شعار و مطالبه‏اى است که در غرب غالباً مطرح مى‏شود؛ لذا مى‏گویند نهضت آزادى زنان. در نظام صحیح، در یک مطالبه و مبارزه صحیح، هدف نمى‏تواند این معناى وسیعى باشد که یک بخش آن قطعاً مضرّ است؛ اگر چه ممکن است بخش هاى مفیدى هم در آن باشد. باید به دنبال شعارهایى بهتر، مناسب تر، صحیح تر و گره گشاتر گشت."2
ارتباط آزاد زن و مرد در غرب
یکی از مظاهر ضایع کردن حقوق زن در غرب، ارتباط آزاد بین زن و مرد می باشد که در قالب شعارهای زیبا و فریبنده از جمله، تساوی حقوق زن ومرد، آزادی زن و مرد و... مطرح می شود. متأسفانه برخی از جوانان، خام این شعارهای رنگین و باظاهر زیبا می شوند و دل به این افکار و منطق غلط می بندند و حتی از آن دفاع می کنند و وانمود می کنند که هیچ وسوسه ای در این روابط آزاد وجود نخواهد داشت و هیچ اتفاق بدی رخ نخواهد داد. باید به آنها فهماند که همین روابط آزاد بین دو جنس مخالف، باب فساد و فحشا را می گشاید و هیچ کس نمی تواند ادعا کند که می تواند در خلوت و یا روابط آزاد با جنس مخالف، عفت خود را حفظ کند. خدای متعال بین دو جنس زن و مرد، جاذبه ای قرار داده، به گونه ای که مرد حتی از صدای کفش زن هم لذت می برد، از صدای مکالمات تلفنی با جنس مخالف نیز خوشش می آید و... . حکمت الهی از ایجاد چنین جاذبه ای، ایجاد وصلت و ازدواج و تشکیل خانواده بوده، نه ایجاد روابط آزاد بین زنان و مردان.
"یک چیزی در غرب هست که این چشم ها را پر می کند و آن اینکه درجامعه، زن و مرد از لحاظ رفتارهای اجتماعی، با هم تفاوتی ندارند؛ یعنی همچنان که در یک جلسه مردی وارد می شود، سلام علیکم و احوالپرسی می کند و جزء جمعیت می شود، زن هم با همان راحتی وارد می شود و جزء جمعیت می شود. یعنی هیچ گونه تبعیضی در رفتارها از این جهت، بین زن و مرد وجود ندارد. توجه کردید! این، چشم همه را می گیرد. انسان می بیند یک وضع خوبی است؛ همه هم از این وضع خوششان می آید. یعنی حتی آن کسانی که به دلایل منطقی با این مخالفند، می بینند چیز بدی نیست! در یک مجموعه، مثل دو بیگانه به هم نگاه نمی کنند، مثل خواهر و برادر که در خانه وارد می شوند، با هم سلام علیک دارند و زندگی می کنند! زن و مرد در غرب، اینگونه با هم برخورد می کنند. این، یک نقطه مثبت، ولی سطحی و ظاهری است؛ در کنار این، نقاط منفی فراوانی وجود دارد... کسی که قطعاً به او ظلم می شود، زن است؛ زیرا مردی که همسر این زن است، با زن های متعدد دیگری ارتباطات عاطفی و جنسی دارد. ارتباطات کاملاً خودمانی و صمیمی دارد که کمتر از آن را با عیال خودش ندارد! این برای زن، بزرگ ترین ضربه است."3
مردسالاری حاکم در غرب
یکی از دلایلی که شعار نفاق آمیز "آزادی زن" در غرب مطرح می شود، خودخواهی و لذتجویی و هوسرانی مردان است. مردان برای اینکه لذت و استفاده کافی را از وجود زنان ببرند، این شعارها را مطرح می کنند تا زن ها را نیز به دنبال خود بکشانند. همین فیلم های سینمایی و سریالی، معرّف فرهنگ مردسالاری حاکم بر غرب می باشد و لذا می بینیم که در تولیدات رسانه ای غرب، با زن چگونه رفتار می شود. زن را به عنوان ابزاری برای تأمین منافع خود به حساب می آورند. با تکرار شعارهای فریبنده فمینیستی، خود را مدافع حقوق و جایگاه زن معرفی می کنند؛ اما در واقع به جنس زن خیانت می نمایند. همانگونه که انسان از دستمال برای پاک کردن آب بینی خود استفاده می کند، اینها هم زن را وسیله ای برای ارضای شهوت خود، می دانند. برای افزایش جذّابیت در فیلم هایشان، زن را موجودی صرفاً جهت لذّت بردن و هوسرانی نشان می دهند. حتی پوشش ظاهری بازیگران زن را به گونه ای طراحی می کنند که ذهن مخاطب را نیز در این جهات، به تکاپو وادار کنند. برای جلب نظر مخاطبان، جلد مجلّات را با تصاویر مستهجن از زنان، طراحی می کنند. ارزش زن را این گونه پایین می کشند. اما باز هم با شعارهای زیبا و فریبنده به زن القا می کنند که این همان آزادی ای است که درخور شماست. "یکى از نشانه‏هاى مردسالارىِ غربی ها همین است که زن را براى مرد مى‏خواهند؛ لذا مى‏گویند زن آرایش کند، تا مرد التذاذ ببرد! این مردسالارى است، این آزادى زن نیست؛ این در حقیقت آزادى مرد است. مى‏خواهند مرد آزاد باشد، حتّى براى التذاذ بصرى؛ لذا زن را به کشف حجاب و آرایش و تبرّج در مقابل مرد تشویق مى‏کنند! البته این خودخواهى را بسیارى از مردان در جوامعى که از دین خدا بهره‏مند نبودند، از دوران هاى قدیم هم داشتند، امروز هم دارند؛ غربی ها هم مظهر اعلاى این بودند. پس، این مسئله که زن به سمت معرفت، علم، مطالعه، آگاهى، کسب معلومات و معارف حرکت کند، باید در میان خودِ بانوان خیلى جدّى گرفته شود و به آن اهمیت بدهند."4 "امروز هم وقتی زنی با مردی ازدواج می کند و به خانه شوهر می رود، حتی نام خانوادگی او عوض می شود و نام خانوادگی مرد را بر خود می گذارد.
زن تا وقتی نام خانوادگی خود را دارد که شوهر نکرده است؛ وقتی شوهر کرد، نام خانوادگی زن به نام خانوادگی مرد تبدیل می شود. این رسم غربی هاست؛ در کشور ما این‌طور نبوده، هنوز هم نیست. زن هویّت خانوادگی خودش را با خودش حفظ می کند؛ ولو بعد از ازدواج. آن، نشانه همان فرهنگ قدیمی غربی است که مرد سرور زن است."5 "دنیاى غرب، زن را به ابتذال کشاند. تا شصت،هفتاد سال قبل از این، در تمام اروپا و کشورهاى غربى، زن فقط در سیطره‏ مرد - یا مردِ خود و یا یک مرد دیگر مثل صاحب کارخانه و مزرعه - مى‏توانست باشد و هیچ حقى از حقوق اصلىِ یک انسان در یک جامعه‏ متمدن را نداشت. حق رأى و حق مالکیت و حق معامله نداشت. بعد آمدند زن را به میدان کار و زندگى و فعالیت اجتماعى کشاندند؛ اما در همان حال، تمام وسایل را براى لغزش زن فراهم کردند و او را در متن جامعه، رها و بى‏پناه گذاشتند. سرمایه‏داران بزرگ، سیاستمداران خبیث و پلید و گردانندگان دستگاه هاى مخفى، فکر کردند که مى‏توانند براى کارهاى سیاسى و اقتصادى، از این وضعیت بهتر استفاده کنند و زن را به ابتذال بکشانند."6 دکتر علی شریعتی که در اروپا زشتی های فرهنگ غرب را بیشتر احساس کرد، به همسرش نوشت: "اینجا شهر قشنگ، ولی وحشی و سرد و بی مزه است. بیشتر زن ها در اینجا به صورت یک غاز درآمده اند، زیباتر از برژیت باردو و اما ارزان تر از یک قوطی سیگار. همه شهوت و همه رنگ و همه بی وفایی... و بی حقیقتی و بیچارگی... که نه تنها مرا سرگرم نمی توانند بکنند، بلکه بیشتر از زندگی در اینجا بیزارم می کنند."7 بنابراین جایگاه زن در غرب، جایگاه یک وسیله ای برای ارضای شهوات، ابزاری برای تبلیغات رسانه های گوناگون، یک موجود مصرف گرای غرق در زر و زیور و به طور کلی یک موجود حقیر و ذلیل است.              ادامه دارد...
پی‌نوشتها در دفتر روزنامه موجود است.

نظرات بینندگان
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات