تاریخ انتشار : ۰۲ تير ۱۳۹۰ - ۱۱:۱۷  ، 
کد خبر : ۲۲۰۸۵۸

آسیب‏شناسی مدیران در جمهوری اسلامی با الهام از اندیشه امام(ره) و مقام معظم رهبری

نویسنده: دکتر غلامرضا ویسی / عضو هیأت علمی پژوهشکده تحقیقات اسلامی‏ چکیده‏ مقاله حاضر به دنبال پاسخگویی به این سوال است که از نگاه امام(ره) و رهبرمعظم انقلاب آسیبهای مدیریت کدام است؟ با مطالعه آثار امام خمینی(ره) و رهبرفرزانه انقلاب اسلامی برخی از این آسیبها به اختصار ارائه شده است که عبارتند از: تمرکز قدرت، فاصله گرفتن از مردم، دنیازدگی و رفاه‏طلبی، قدرت طلبی، ضعف‏مدیریت، تبعیض و رابطه‏مداری، گزینش فاقد ملاک، غفلت از خدا، رسوخ و نفوذفساد، عدم نظارت، نادیده گرفتن تخلف، ازدست دادن انگیزه و تعدد مشاغل. کلید واژه‏ها: آسیب، آسیب‏شناسی، مدیریت، مدیران، امام خمینی، رهبری و... . مقدمه‏: آسیب‏شناسی از مفاهیمی است که بسیاری آن را در مفهومی مترادف باشناسایی کجروی به کار برده‏اند، اما در معنای اصطلاحی به (شاخه‏ای از دانش‏اطلاق می‏شود که هدف آن شناخت بیماریهای روانی، فردی و اجتماعی و نحوه‏تکوین، رشد و دگرگونی آن است.) [1] به عبارت دیگر، آسیب شناسی‏اجتماعی، علل و عوامل ایجادکننده آسیبها و آفتهای اجتماعی را مطالعه وبررسی می‏کند.[2] مدیران در هر سازمان و نظام هرچند از نظر اعتقادی،فرهنگی، سیاسی، تخصصی و... اثربخش باشند، با مجموعه‏ای از آسیب‏هامواجه‏اند که می‏تواند آن‏ها و سازمان را تضعیف کند یا حتی به اضمحلال بکشاند.به همین دلیل توجه به آسیبهایی که متوجه آنهاست از ضرورتهای انکارناپذیرمی‏باشد. خوشبختانه این مهم در اسلام و نظام اسلامی به طور جدی مورد توجه‏واقع شده است. چنانکه سیره مدیریتی امام علی(ع) مملو از هشدارهایی‏است که مدیران خود را نسبت به آسیبهای مدیریتی موجود در زمان خود آگاه‏می‏سازد. امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری (ادام الله ظله) نیز به‏تبعیت از آن ائمه هدی و مکتب غنی اسلام آسیبهای مدیریتی را همواره موردتوجه قرار داده و به مناسبتهای مختلف مدیران نظام جمهوری اسلامی را نسبت‏به آن روشن نموده‏اند. ما در این مقاله به برخی از آنها می‏پردازیم.

تمرکز قدرت‏
بسیاری از مشکلات اداری، ناشی از تمرکز قدرت در قسمت بالای سلسله‏مراتب است. در سازمان‏های متمرکز بروکراتیک، قدرت تصمیم‏گیری درقسمت بالای هرم قرار دارد و از بالا به پائین اعمال می گردد. این امر خود به‏تنهایی موجب ایجاد بی‏تفاوتی، کاهش میزان اثربخشی و کارایی سازمان‏می‏شود. بنا بر این تمرکز قدرت و اداره فردی سازمان توسط برخی از مدیران درسازمانها می‏تواند به عنوان یکی از آسیب‏های جدی مدیریت به شمار آید و سازمان‏را از برکات مشورت و جذب مشارکت دیگران در مدیریت سازمان محروم سازد. درحالیکه یکی از رسالتهای مدیر، مشارکت دادن زیر دستان در امور است. قرآن درآیه 38 سوره شوری اصل مشورت کردن در امور را مورد تاکید قرار می‏دهد.[3]پیامبر گرامی اسلام نیز که به عنوان الگوی تمام عیار زندگی،[4] برای ما معرفی‏شده در امور اجتماعی از آرا و نظرات مردم بهره می‏جست. چنانچه در فتح خیبر،جنگ خندق و احد و بسیاری از امور دیگر مبنای تصمیم‏گیری خود را برمشورت قرار می‏داد.
امام علی(ع) نیز از مشورت و بهره گرفتن از آرا و نظرات مردم به عنوان‏راهی در کاهش خطا یاد می‏کند. چنانچه در نهج البلاغه می‏فرماید: (لا ظهیرکالمشاوره) یعنی هیچ پشتیبانی چون مشورت نیست. از سوی دیگر (اصل‏کرامت انسانی و احترام به عقول و استفاده از نظرات دیگران) از اصول اساسی‏مدیریت اسلامی است. که دارای آثار و برکات فراوانی می‏باشد.
برخی از آنها عبارتند از:
1. بهره گرفتن از توانمندی دیگران.
2. کاهش خطا و اشتباه در تصمیم گیری.
3. افزایش همدلی و صمیمیت.
4. تقویت روحیه اعتماد و خودباوری.
5 . افزایش نشاط و آرامش درونی.
امام خمینی(ره) در دیدار با شورای سیاست‏گذاری در صدا و سیمانسبت به خطر تمرکز قدرت و اداره فردی صدا و سیما هشدار داده و ضمن ارائه‏راهکار مناسب یعنی استفاده از شورا و مشارکت دادن افراد ذی صلاح دیگر،فرموده‏اند:
... یک شورا باید باشد در رادیو تلویزیون. و چاره از این نیست. باید یک نفرمشرف نباشد، که هر چه دلش بخواهد بکند. یک شورا باشد. این شورا یک نفرش را من‏تعیین می‏کنم؛ یک نفرش را نخست‏وزیری تعیین می‏کند؛ و دو نفرش را خود رادیوتلویزیون تعیین می‏کند. و آن ثالثش را هم بعد صحبتش می‏شود که‏ثالثش هم حالا یا ما یاایشان تعیین می‏کند. که پنج نفر باید باشد آنجا. و این پنج نفر اداره رادیو تلویزیون را باشور، با مشورت اداره بکنند. و یک رأی برای قوّه مجریه باشد که او مدیر است. مدیرْقوّه مجریه است.[5]
در این باره نیز رهبر معظم انقلاب حضرت آیةالله خامنه‏ای دقیقاً همانندامام(ره) در دیدار رئیس و مدیران سازمان صدا و سیما می‏فرماید:
جمع مشورتی قوی در زمینه‏ی راهبردهای کلان، مورد نیاز آقای ضرغامی است.ایشان باید به مدیریت خود، یک جمع مشورتی برای راهبردهای کلان داشته باشند؛افراد هوشمندی بنشینند و قوی کار کنند. البته ایشان اشاره کردند که در هر شبکه،جمع‏های مشورتی تعیین شده‏اند - که بسیار خوب است - ولی مجموع سازمان هم به این‏جمع‏ها نیاز دارد تا بتواند به طور دایم پشتیبانی کند. این همیشه مورد تأکید من بوده‏است و از سابق هم این را به مدیران قبلی می‏گفتم.[6]
فاصله گرفتن از مردم‏
یکی از راه‏های آسیب‏پذیری و تضعیف مدیران، فاصله گرفتن از مردم ورنجش خاطر آنان است. اگر سازمانی بتواند رضایت عمومی را به نفع خود جلب‏نماید، به یقین از حمایت‏های آنان در حوادث و مشکلات مهم برخوردار خواهدبود و در مقابل، اگر با نارضایتی عمومی مواجه باشد، در مشکلات و حوادث‏غیرمترقبه نه تنها حمایت نخواهد شد، بلکه مورد اعتراض و خشم آنان نیز قرارخواهد گرفت. فاصله گرفتن ازکارکنان موجب عدم تشخیص درست حق و باطل‏می‏شود و باعث بدبینی به اصل سازمان و مدیریت، و نیز موجب شکاف عمیق‏میان کارکنان و مدیریت می‏گردد.
امام علی(ع) در فرمانش به مالک، بیشترین حساب را برای توده مردم‏باز نموده و وی را به جلب رضایت مردم و بر طرف کردن فاصله با مردم فرمان‏داده است:
ای مالک! قلب خویش را مملو از رحمت و محبت و لطف نسبت به مردم خود کن،و مبادا که چون حیوان درنده‏ای خوردن آنان را غنیمت شماری.[7]
و در جای دیگر به مالک فرمان می‏دهد که سعی او در جلب رضایت توده‏مردم باشد:
ای مالک! باید پسندیده‏ترین کارها نزد تو اموری باشد که با حق و عدل موافق‏تر، وبا رضایت توده مردم هماهنگ‏تر است؛ زیرا خشم توده مردم خشنودی خواص را بی‏اثرمی‏کند، و ناخشنودی خواص و اطرافیان با رضایت عامه مردم جبران‏پذیر است.[8]
در قسمت دیگری از عهدنامه مالک، علاوه بر توصیه به کار گماری افراد درراستای رغبت‏ها و تمایلات آنان، فرمان می‏دهد که با نیکوکاری، درجه وفاداری‏و خوش‏بینی مردم را بالا ببرد تا بتواند به آنان اعتماد کند:
بدان ای مالک! هیچ وسیله‏ای برای جلب اعتماد والی به رعیت، بهتر از نیکوکاری‏به آنان و تخفیف مالیات و عدم اجبار آنان به کاری که دوست ندارند، نیست. پس در این‏راه آن قدر بکوش تا به وفاداری رعیت خوش‏بین شوی که این خوش‏بینی بار سنگین ورنج‏آور مشکلات را از تو برمی‏دارد.[9]
و در بخش دیگر آن عهدنامه با ارائه تکنیک‏های از بین بردن فاصله بین‏خود و افراد سفارش می‏کند: (اگر مردم به تو مراجعه کردند با بذل و بخشش‏گره از کارشان بگشای و اگر کاری برایشان انجام ندادی با خوشرویی وعذرخواهی، از ناراضی شدن و فاصله گرفتنشان از حکومت جلوگیری کن.) [10]
امام خمینی(ره) فاصله گرفتن مسئولین و مدیران را از مردم آسیب‏دانسته و مدیران نظام را از این آسیب جدی برحذر می‏دانسته، اینچنین هشدارداده است:
شما هرچه خوف دارید، از خودتان بترسید. از اینکه مبادا - خدای نخواسته - مسیر،یک مسیر دیگر بشود و راه، یک راه دیگری باشد و توجه به این چیزی که الآن هست، ازدست برود و مردمی بودن از دستتان برود. از این بترسید که اگر - خدای نخواسته - یک‏وقت این قضیه پیش آمد و شما از آن مردمی بودن بیرون رفتید و یک وضع دیگری پیداکردید و خیال کردید حالایی که من نخست وزیرم، حالایی که من رئیس جمهورم،حالایی که من وزیر کذا هستم، باید چه و چه و چه باشم، آن وقت بدانید که آسیب‏می‏بینید؛ یعنی، آن وقت است که خارجیها به شما طمع می‏کنند.[11]
مقام معظم رهبری نیز فاصله گرفتن مدیران و مسوولان نظام را از مردم ازآسیب‏هایی می‏داند که همواره از سوی دشمنان و بیگانگان مورد توجه بوده و ازبرنامه‏های جدی آنها برای ایجاد یاس و نا امیدی در مردم می‏باشد. به همین‏دلیل فرموده است:
نباید دولت و مسؤولان دیگر را تنها گذاشت. امروز برای دشمنان اساسی انقلاب وجمهوری اسلامی، انگیزه‏هایی وجود دارد که طبق آن انگیزه‏ها باید بین مسئولان کشورو مردم، فاصله ایجاد کنند و آن محبتی را که همیشه بین مسؤولان و مردم بوده است،بتدریج به سردی بدل کنند. نباید گذاشت چنین چیزی اتفاق بیفتد. حمله کردن به‏مسئولان، متهم کردن مسئولان، قضاوت خلاف واقع نسبت به مسئولان، دل چرکین‏کردن مردم نسبت به مسئولان، امروز خیانت است و قطعا خلاف وظیفه می‏باشد.[12]
در جای دیگر نیز فرموده‏اند:
دشمن می‏خواهد میان ملت و مسؤولین فاصله و شکاف ایجاد کند. اما علقه ورابطه‏ی عاطفی میان مردم و مسؤولین دلسوز کشور، روزافزون است. دشمن می‏خواهدمردم به کار و تلاش پشت کنند؛ اما بحمدالله روحیه‏ی کار و تلاش، روزبه‏روز در میان‏مردم ما بیشتر می‏شود.[13]
دنیازدگی و رفاه‏طلبی‏
از آفات بزرگی که معمولاً دامنگیر مدیران می‏شود، دنیازدگی و فریفتگی به‏زرق و برق دنیاست. امام علی(ع) با دنیا این‏گونه سخن می‏گوید:
ای دنیا! از من دور شو. مهار تو را بر پشتت نهادم و از چنگالت رهایی یافتم و ازدام‏های تو رسته و از لغزشگاه‏های تو دوری گزیده‏ام. کجایند بزرگانی که به بازیچه‏های‏خود فریبشان دادی؟ و کجایند امت‏هایی که با زر و زیورت آنان را فریفتی؟ که اکنون درگورها گرفتارند و در درون لحد پنهان!، ای دنیا! به خدا سوگند، اگر شخصی دیدنی بودی‏و قالبی حس کردنی داشتی، حدود خدا را بر تو جاری می‏کردم. به جهت بندگانی که آنان‏را با آرزوهایت فریفتی، و ملت‏هایی که به خاک هلاک افکندی و قدرتمندانی که‏تسلیم نابودی کردی و هدف انواع بلاها قرار دادی که دیگر نه راه پس دارند و نه راه‏پیش. اما هیهات، کسی که در لغزشگاه‏های تو قدم بگذارد سقوط خواهد کرد و کسی که‏بر امواج تو سوار گردد غرق می‏شود. اما کسی که از دامهای تو رست پیروز می‏شود و آن کس‏که از تو به سلامت بگذرد نگران تنگی جایگاهش (در قبر) نیست. زیرا دنیا درپیش او چونان روزی است که گذشت. از برابر دیدگانم دور شو. سوگند به خدا، رام تونمی‏گردم تا خوارم سازی و مهارم را به دست تو نمی‏سپارم تا هر کجا که خواهی مرابکشانی... .[14]
سیاست‏های اقتصادی خلفای نخستین در تدوین دیوان و اختلاف‏پرداخت‏های توجیه‏ناپذیر و به‏دست آوردن غنایم فراوان در جریان فتوحات وعواملی دیگر، موجب دنیازدگی زمامداران و مردم شد. نمونه آن، سعید بن‏العاص اموی بود که در دوران امارتش بر کوفه گفت: (ان السواد بستان لقریش‏و بنی أمیة) . این سخن مورد اعتراض مالک اشتر و کوفیان قرار گرفت.[15]
یکی از آثار طبیعی رسیدن به قدرت و حکومت، تمکّن مالی است. هرکس‏به امکانات زیاد دسترسی پیدا کند، روح رفاه طلبی و تجمل گرایی در او زنده‏می‏شود؛ گرچه در گذشته حتی با آن مخالف بوده باشد.
پیدا شدن روح رفاه‏زدگی و تجمل‏گرایی مانع بسیاری از خدماتی است که‏مدیران جامعه می‏توانند برای مردم انجام دهند. این رفاه زدگی در زوایای‏مختلف زندگی از قبیل خرید خانه، اتومبیل، برپایی مهمانی‏های آن‏چنانی بروزمی‏کند که با پارسایی و ساده‏زیستی، که از زمامداران باید انتظار داشت، منافات‏دارد.
امام علی(ع) از خرید خانه هشتاد دیناری توسط قاضی شهر کوفه(شریح) انتقاد می‏کند و او را از این که خانه را از غیر مال حلال تهیه کرده‏باشد، برحذر می‏دارد.[16] همچنین وقتی خانه مجلل و بزرگ یکی از کارگزاران‏حکومتی را مشاهده کرد، فرمود:
سکه‏های طلا و نقره سربرآوردند و خود را آشکار ساختند. همانا این ساختمان‏مجلل و با شکوه توانگری تو را می‏رساند.[17]
مسعودی گزارش‏های کوتاهی از ثروت عثمان و برخی از عمّال و صحابه رادر دوران او چنین آورده است: (عثمان در مدینه خانه‏ای با سنگ و آهک بادرهایی از چوب ساج و عرعر ساخت و در مدینه اموال و باغ‏ها و چشمه‏های‏بسیار داشت. طلحه در کوفه خانه‏هایی ساخت که هم اکنون زمان مسعودی درمحله کناسه به نام (دار الطلحتین) معروف است و در مدینه نیز خانه‏ای باآجر و گچ و ساج ساخت. زبیر خانه‏ای در بصره داشت که اکنون (یعنی سال‏332 ق.) معروف است و تجّار و مالداران و کشتی‏بانان بحرین و دیگران آن‏جإ؛ش‏ش‏ع لاک‏ک‏فرود می‏آیند. او در مصر و کوفه و اسکندریه نیز خانه‏هایی داشت.)
سعید بن مسیب می‏گوید: (وقتی زید بن ثابت مُرد چندان طلا و نقره ازخود به جا گذاشته بود که آن‏ها را با تبر می‏شکستند. سعد بن ابی‏وقاص درعقیق خانه‏های مرتفع و وسیع بنا کرد و بالای آن، ایوان‏هایی ساخت.) [18]
ولی امام علی(ع) الگوی تمام عیار پارسایان و پیشوای همه رهبران‏تاریخ بشر، هنگام ورود به خزانه بیت‏المال بصره، وقتی نگاهش به طلاها ونقره‏ها افتاد با بی‏اعتنایی فرمود:
یا صَفْراءُ و یا بَیضاءُ غُرّی غیری، المالُ یعْسوبُ الظَلَمة و أنا یعسوب المؤمنین.[19]
ای سیم‏ها و زرها غیر مرا فریب دهید، مال نگهدارنده ظالمان است و من نگهدارنده‏مؤمنان هستم.
ایشان زمانی رفتن عثمان بن حنیف والی بصره را به مجلسی که فقرا در آن‏حضور نداشتند، دور از شأن والی خود بیان کرد و فرمود:
ای عثمان بن حنیف! من نفس خود را با تقوا ریاضت داده‏ام، تا در قیامت در امان وثابت قدم باشد. من اگر می‏خواستم، می‏توانستم از عسل پاکیزه و مغز گندم و بافته‏های‏ابریشم برای خود غذا و لباس تهیه کنم؛ اما هیهات که هوای نفس بر من چیره شود...درحالی که در حجاز یا یمامه کسی باشد که به قرص نانی نرسد یا شکمی سیر نخورد....[20]
بدین‏ترتیب رفاه‏زدگی زمامداران و رهبران یکی از عوامل آسیب پذیری‏نظام سیاسی و نیز سبب از بین رفتن اقتدار شخصیت آنان است.
امام خمینی(ره) درباره تجمل‏گرایی و دنیاگرایی، مدیران را به شدت‏پرهیز داده ودر پیام چهارده ماده‏ای خود به ملت ایران فرموده است:[21]
باید تمام ادارات از نخست‏وزیری تا کوچک‏ترین اداره از تجمل پرستی و اسراف وکاغذبازی بپرهیزند و کار مردم را سریعاً انجام دهند.
البته مردم شریف می‏دانند که وزارتخانه‏ها و ادارات در جمهوری اسلامی باید ازبُن تغییر کند تا از فرم غربی و سلطنتی درآمده و به صورتی انسانی و اسلامی درآید.
رهبر معظم انقلاب حضرت آیه‏اللّه خامنه‏ای نیز در خطبه‏های نماز جمعه‏می‏فرماید:
این پذیرفته نیست که ما جهتی را انتخاب کنیم که نقطه‏ی مقابل جهت‏امیرالمؤمنین باشد. او به سمت سختگیری بر خود می‏رفت، حال هدف مسؤول عالی‏دولتی و حکومتی ما از قبول مسؤولیت و مأموریت، عمران و آباد کردن دنیای خودباشد؟ این نمی‏سازد و ممکن نیست. من در سال گذشته هم در چنین ایامی عرض کردم،پذیرفته نیست که مأمور عالی‏رتبه‏ی نظام جمهوری اسلامی، مثل بقیه‏ی کاسبی‏هامسؤولیت خود را یک کاسبی حساب کند. مسؤولیتهای والا در نظام جمهوری اسلامی،کاسبی و سرمایه نیست که انسان برای اداره‏ی دنیای خود به دنبال آن برود.
مسؤول نظام‏جمهوری اسلامی حق ندارد به اعیان و اشراف و پولدارها نگاه کند و زندگی خود را باآنها بسنجد. حق ندارد خود را با نظایر و اشباه خود در حکومتهای طاغوتی بسنجد. آری؛در دستگاههای طاغوتی، یک وزیر، یک مدیر کل و یک رئیس، از زندگیهای آن‏چنانی‏برخوردارند؛ ما هم امروز بیاییم و خود را با آنها بسنجیم و بگوییم ما هم وزیر ومدیریم؟ نه؛ در نظام اسلامی این‏گونه نیست. در نظام اسلامی، این مأموریت، طعمه‏نیست؛ یک مسؤولیت و یک خدمت و یک وظیفه بر گردن انسان است. امیرالمؤمنین‏این را تعلیم می‏دهد.[22]
قدرت‏طلبی‏
یکی از آسیبهای اخلاقی در مدیریت، قدرت‏طلبی است. قدرت و حکومت‏چیزی است که افراد غیرمهذب، حریصانه به دنبال آنند و کمال مطلوب خود رادر آن می‏جویند؛ غافل از آن‏که قدرت، نعمتی زوال‏پذیر و از خطرناک‏ترین‏نعمت‏هاست. امام علی(ع) فرموده‏اند:
همنشین قدرت و سلطنت سلطان و حاکم، شیر سواری را ماند که دیگران غبطه او رإ؛ششغ‏4رک‏ک‏می‏خورند، ولی خود می‏داند که در چه جایگاه خطرناکی است.[23]
امیرالمؤمنین(ع) فلسفه مدیریت و مبارزات سیاسی و نظامی خود راچنین بیان می‏کند:
خداوندا! تو خود می‏دانی که جنگ و درگیری ما برای به دست آوردن قدرت وحکومت و ثروت دنیا نیست. بلکه می‏خواهیم نشانه‏های از میان رفته دینت رابازگردانیم و در سرزمین‏های تو اصلاحات انجام دهیم، تا بندگان ستم دیده‏ات در امن وامان زندگی کنند و قوانین و مقررات فراموش شده دینت دو باره اجرا گردد.[24]
هم‏چنین در نامه‏ای به مردم مصر این مطلب را یادآوری می‏کند:
وقتی دیدم دین محمد(ص) از بین می‏رود، برخاستم و حکومت را پذیرفتم...تا آن‏جا که دیدم گروهی از اسلام بازگشته و می‏خواهند دین محمد(ص) را نابودسازند؛ پس ترسیدم که اگر اسلام و طرفدارانش را یاری نکنم، رخنه‏ای‏در آن بینم یاشاهد نابودی آن باشم که مصیبت آن بر من سخت‏تر از رها کردن حکومت برشماست.[25]
پس به دست گرفتن قدرت اگر با انگیزه خدمت به مردم و رشد جامعه باشد،پسندیده است. اما فی نفسه قدرت‏طلبی امری ناپسند و موجب آسیب‏های فراوان‏برای مدیریت و سازمان است.
امام خمینی(ره) ضمن اشاره به ریشه قدرت طلبی و حب ریاست آن رابه عنوان یکی از آسیبها و اساس گرفتاریهای جامعه بشری دانسته و در این باره‏فرموده‏اند:
من عرض می‏کنم که اساس این گرفتاریهایی که بشر به آن مبتلاست، از زمان آدم‏صفی اللَّه تا امروز و از امروز تا روز حشر، آنکه بشر به آن مبتلاست و اساس تمام‏فسادها و جنگها و ظلمها و تعدیها و تجاوزها بر آن محور است، اساسش حب نفس‏است که شعبه‏هایی از این حب نفس و مظاهری که دارد که اگر ملاحظه بفرمایید، این‏مظاهری که پایه‏اش حب نفس است، بشر را به تباهی کشیده و می‏کشد و انبیا هم برای‏اصلاح این امر آمده‏اند و مع الأسف، آن طوری که آنها می‏خواستند، موفق نشده‏اند وگمان ندارم که هیچ کس موفق بشود. یک شعبه از این و یک مظهری از این حب نفس،حب ریاست است؛ حب جاه است؛ حب غلبه است. از اول عالم تا حالا، از این قدرتهای‏جابر هرچه به مردم رسیده است، از این حب اشتهار، ریاست، حب قدرت و از اینهابوده است که اساسش همان حب نفس است.[26]
امام خمینی(ره) در جایی دیگر ضمن تأکید بر اینکه زمامدار و مدیرنباید فرد قدرت‏مآبی باشد، شرارت را به عنوان یکی از آسیبهای جدی افرادقدرت طلب ارائه کرده و فرموده‏اند:
آن اشخاصی که بهتر می‏توانند هضم کنند قدرتها را، کمتر قدرت‏مآبی در آنها تأثیربکند، آنها باید زمامدار باشند. مع الأسف دستمان کوتاه است. امثال اینهایی که تا یک‏قدرت پیدا می‏کنند، مثل حیوانهای چموش شروع می‏کنند به شرارت.[27]
ضعف مدیریت‏
یکی از آسیب‏های نظام‏های اداری، سیاسی و اجتماعی ضعف مدیریت،زمامداران و کارگزاران و ناتوانی آن‏ها در اداره امور جاری کشور است. در طول‏تاریخ هر زمان افراد ضعیف و سست عنصر مدیریت جوامع یا مسؤولیت بخشی‏از حکومت را به عهده گرفته‏اند، خسارات فراوانی بر دولت، ملت و نظام سیاسی‏وارد کرده‏اند.
امام علی(ع) از پذیرش مسؤولیت بدون لیاقت و شایستگی انتقادمی‏کند و از بیعت مردم با ابابکر پس از رحلت پیامبر(ص) اظهار شگفتی‏می‏نماید. همچنین امام خمینی (ره) دراین باره پس از تبیین ضعف‏مدیریت به عنوان یکی از آسیب های‏جدی مدیریت با صراحت از مدیران‏ضعیفی که مسوولیت می‏پذیرند، به عنوان مرتکبین گناه کبیره نام می‏برد وآنان را امر به کناره‏گیری و استعفا می‏نماید و استعفای آنان را عمل صالح وعبادت می داند. و با جدیت تمام فرموده است:
و هان! ای متصدیان و دولتمردان از رده به اصطلاح بالا تا پایین، بهوش باشید که دردوراهی سعادت و شقاوت قرار دارید. طریق اعوجاجی، شیطان است و طریق مستقیم(اللَّه) تبارک و تعالی. توجه کنید و بسیار توجه که همه و همه در محضر مبارک‏حق هستید و اعمال قلبیه و قالبیه و خاطرات روحیه و لغزشهای عملیه همه در حضوراوست. اگر به واسطه سوء مدیریت و ضعف فکرو عمل شما به اسلام و مسلمین ضرری‏و خللی واقع شود و خود می‏دانید و به تصدی ادامه می‏دهید، مرتکب گناه عظیمی و کبیره‏مهلکی شده‏اید که عذاب بزرگ دامنگیرتان خواهد شد. هر یک در هر مقام احساس‏ضعف در خود می‏کند، چه ضعف مدیریت و چه ضعف اراده از مقاومت در راه‏هواهای نفسانی، بدون جوسازی، دلاورانه و با سرافرازی نزد صالحان از مقام خوداستعفا کند که این عمل صالح و عبادت است.) [28]
مقام معظم رهبری نیز ضمن برشمردن ضعف مدیران به عنوان یکی ازآسیبهای مدیریت، برخی از عوامل و ریشه‏های آن را مانند بی‏تقوایی،شهوت‏رانی، دلبستگی به منافع شخصی و... بیان کرده و فرموده‏اند:
مشکل جوامع بشری هم در مهمترین مقاطع، در همین نقطه بوده است؛ یعنی جوامع‏بشری هرگاه از زمامداران باتدبیر و باتقوا و پرهیزگار و شجاع برخوردار بوده‏اند،توانسته‏اند قدمهایی جلو بروند. آن وقتی‏که جوامع دچار مدیرانی شدند که برای آنهاپرهیزگاری و پاکدامنی معنا نداشت. ترجیح منافع مردم بر منافع خودشان مطرح نبود.ترس از خدا و محاسبه‏ی الهی برایشان مطرح نبود. انسانهای ضعیف، انسانهای دلبسته‏ی‏به منافع و شهوات شخصی مشکلات برایشان به وجود آمد. چه مشکلات مادی و چه‏مشکلات اخلاقی و معنوی. این‏که می‏بینید ملل اسلامی و کشورهای اسلامی دربرهه‏یی از تاریخ، مقهور قدرتهای ظالم و متجاوز شدند، علت همین بود.
اگر آن روزی‏که استعمار و لشکرکشی‏ها و کشورگشایی‏های غربی در مناطق اسلامی شروع شد،زمامداران مسلمان از دین، از پاکدامنی، از غیرت و از شجاعت برخوردار بودند، قضیه‏این‏طور نمی‏شد. اگر پایبند به شهوات و پایبند به تسلط خودشان بر مقام و قدرت چندروزه نبودند، موضوع این‏طور نمی‏شد. ضعف مسلمانان و جوامع اسلامی، اغلب ناشی‏شده است از ضعف مدیران جوامع و زمامداران آنها؛ البته هر دو روی هم اثرمی‏گذارند. مدیریتهای ناتوان و نااهل، نظام اخلاقی و سیاسی را در جامعه سست می‏کنندو انسانها را به ضعف می‏کشانند. آن وقت در چنین جامعه‏یی به‏طور طبیعی باز زمامداران‏از انسانهای نا اهل‏تر و ضعیف‏تر رنج می‏برند و مبتلای به آنها می‏شوند.[29]
تبعیض و رابطه‏مداری‏
یکی از مشکل‏های اساسی سازمان‏های بروکراتیک در کشورهای در حال‏توسعه وجود تبعیض است. تبعیض را می‏توان یکی از نتایج نامطلوب تمرکزقدرت در سازمان ها دانست. تبعیض یکی از مشکلات عصر دانش است. باگسترش دانش، جامعه منطق جدیدی به خود می‏گیرد که این منطق، عدالت‏اجتماعی را به مفهوم واقعی کلمه طلب می‏کند. منطق امروز نه تنها می‏خواهدکه همه افراد در سازمان‏ها بلکه افراد جامعه از اصل حقوق مساوی برای کارمساوی بهره‏مند شوند.
وقتی کارکنان سازمان احساس کنند که نسبت به آنها تبعیض می‏شود دچارستیزه‏جویی می‏شوند. که در این صورت استعدادها به هرز رفته، توانایی‏هاضعیف شده و در نهایت اجرای برنامه‏های سازمان با وقفه رو به رو شده و یاشکست می‏خورد. به عبارت دیگر وقتی اساس نظام حقوق مساوی در برابر کارمساوی و رعایت اصل شایستگی به هم ریخته شود و زمینه مناسب برای‏چاپلوسی و تملق و گردن نهادن به نظریات غلط مقام‏های مافوق ایجاد شود.
امام(ره) با حساسیت زیاد نسبت به این مسأله، در یک نامه به آقای‏مهدی بازرگان نخست‏وزیر وقت با صراحت تمام اعلام فرموده‏اند:
لازم است به جمیع وزارتخانه‏ها و ادارات دولتی اخطار نمایید کسانی که ازمنسوبین و یا اقربای اینجانب هستند و برای توصیه اشخاص و یا نصب و عزل اشخاص‏به مراکز مربوطه مراجعه می‏کنند، به هیچ وجه به آنان ترتیب اثر ندهند. منسوبین ونزدیکان مطلقاً حق دخالت در اینگونه امور را ندارند. والسلام.[30]
مقام معظم رهبری نیزبا توجه به حساسیت این مساله در پیام خود به‏مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) فرموده‏اند:
در نظام اسلامی باید همه‏ی افراد جامعه، در برابر قانون و در استفاده از امکانات‏خداداد میهن اسلامی، یکسان و در بهره‏مندی از مواهب حیات، متعادل باشند. هیچ‏صاحب قدرتی قادر به زورگویی نباشد و هیچ‏کس نتواند برخلاف قانون، میل و اراده‏ی‏خود را به دیگران تحمیل کند. طبقات محروم و پابرهنگان جامعه، مورد عنایت خاص‏حکومت باشند و رفع محرومیت و دفاع از آنان در برابر قدرتمندان، وظیفه‏ی بزرگ‏دولت و دستگاه قضایی محسوب شود. هیچ‏کس به خاطر تمکن مالی، قدرت آن را نیابدکه در امور سیاسی کشور و در مدیریت جامعه دخالت و نفوذ کند و هیچ تدبیر و حرکتی‏در جامعه، به افزایش شکاف میان فقرا و اغنیا نینجامد. پابرهنگان، حکومت اسلامی‏را پشتیبان و حامی خود حس کنند و برنامه‏های آن را در جهت رفاه و رفع محرومیت‏خود بیابند.[31]
گزینش فاقد ملاک‏
گزینش کارکنان یکی از وظایف اصلی مدیر درسازمان است که باید براساس‏ملاک و معیار صحیح انجام شود وگرنه به یکی از آسیبهای جدی سازمان تبدیل‏شده و آن را به تباهی می‏کشد. امام خمینی(ره) با رهبری الهی خود این‏آسیب را نیز مورد توجه قرار داده و فرموده است:
دولت بدون گزینش اشخاص متعهد و متخصص در رشته‏های مختلفه موفق نخواهدشد و دولتمردان در گزینش همکاران به کاردانی و تعهد آنان و بهتر خدمت کردن آنها به‏کشور و در منافع ملت بودن آنان تکیه کنند تا در پیش حق تعالی و ملت رو سفید باشند ودر امور موفق باشند، نه بر دوستی و آشنایی و حرف شنوی بی‏تفکر و تأمل که این رویه‏موجب ناکامی در خدمت به کشور است. دوست خوب برای دست اندر کاران آن است که‏در پیشرفت امور محوله به آنان مؤثر باشد و در خدمت ملت باشد، نه در خدمت آنان،هر که و هرچه خواهد بود.[32]
رهبر معظم انقلاب حضرت آیةالله خامنه‏ای دیانت و کفایت را به عنوان‏یکی از ملاک‏های گزینش مطرح کرده و گزینش براساس رفاقتهای شخصی وحزبی و ملاحظات سیاسی را آسیب مدیریت معرفی کرده، فرموده است:
درباره‏ی انتخاب مدیریتهای شهر و روستا توصیه می‏کنم امانت و دیانت و کفایت‏اشخاص را ملاک گزینش قرار دهید. رفاقتهای شخصی و حزبی و ملاحظات سیاسی به‏هیچ رو، نباید مجوز گزینش مدیران فاقد ملاکهای اصلی شمرده شود. به شهرداربرگزیده‏ی خود کمک و فرصت دهید و از او مسئولیت و پاسخ بخواهید و در برابرکوتاهیها یا کجرفتاریها بی‏تفاوت نمانید و به وظیفه‏ی قانونی خود عمل کنید. و این همه‏را از جنجال و غوغاگری که امروز متأسفانه بعضی به جدّ، طالب آنند، دورنگهدارید.[33]
مقام معظم رهبری در بیان دیگری نیزگزینش و تکیه مدیران را بر افراد نا اهل به عنوان آسیب مطرح کرده وتوصیه بر گزینش افراد متعهد و متخصص‏ نموده‏اند:
البته وقتی که در این زمینه‏ها با دوستان و برادران مسؤول و مدیران کشور صحبت‏می‏کنم، با توجه به این‏که اغلب شما را از نزدیک می‏شناسم حالا شاید معدودی باشندکه از نزدیک با آنها ارتباط کاری نداشته‏ام، ولی با اغلب شما در طول این سالهای‏متمادی، از نزدیک همکاری و آشنایی داشته‏ام، می‏دانم تفکر و کارتان چگونه است و به‏حسنات شما، بیش از سایر مردم آشنایم. لذا عمده‏ی تأکید من بر گزینش همکاران است.من این را مکرر عرض کرده‏ام، باز هم عرض می‏کنم. به این نکته باید توجه کنید. گاهی‏می‏شود که یک مدیر، در مجموعه‏ی کاری خود، طبعا به افرادی تکیه می‏کند و همه‏ی‏کارها را شخصا نمی‏تواند انجام دهد. ناگزیر، کسانی با اختیاراتی در مجموعه‏هایی‏هستند و گاهی می‏بینید در صراط و راه دیگری حرکت می‏کنند. اولین ثمری که ثمرتلخی خواهد بود، این است که کار این مدیر را لنگ می‏گذارند. بعد هم، البته کشور ضررمی‏بیند؛ اهداف ضرر می‏بیند؛ مردم ضرر می‏بینند.
اما اولین مشکلی که به وجود می‏آیداین است که خود آن مدیر، می‏بیند کارش پیش نمی‏رود. برای خاطر این‏که، به انسانهایی‏تکیه کرده که اهل نیستند. در محیط وزرارتخانه، باید کسانی را آورد که به این راه وهدف از بن دندان معتقد باشند. این، شرط اول است. برای خاطر این‏که، اگر از بن دندان‏معتقد نباشد، اگر توانایی و کاردانی هم داشته باشد، آن توانایی و کاردانی، در خدمت‏راهی که شما دارید برایش تلاش می‏کنید، به کار نخواهد افتاد. این امری طبیعی است.باید معتقد باشید. بحمدالله، امروز بعد از چهارده، پانزده سال که از انقلاب می‏گذرد،دیگر آن دعوای تعهد و تخصصی که اول انقلاب بود، وجود ندارد. معنی ندارد که مابگوییم تعهد یا تخصص؟ هم تعهد، هم تخصص؛ زیرا، بحمدالله، مدیران خوبی تربیت‏شده‏اند و شخصیتهای برجسته‏ای هستند.[34]
غفلت از خدا
یکی از آسیبهای اخلاقی مدیریت را می‏توان غفلت از خدا نامید که رهبرمعظم انقلاب به این امر توجه کرده و به مدیران هشدار داده است.
برادران! غفلت نکنیم. بزرگترین عذاب خدا بر یک ملت این است که آن ملت غافل‏بشوند. بدترین درد برای یک جامعه، غفلت آن جامعه است؛ از خدا غافل نشویم. در دل‏و جان ما و در یکایک تصمیم‏گیریها و حرکات ما - کار اداری، کار سیاسی، کار نظامی،کار مدیریت، وقت پول خرج‏کردن، وقت اعتبار تخصیص‏دادن، وقت قانون گذراندن،وقت قضاوت کردن، در تمام مراحل - باید خدا به یاد ما باشد. ما باید برای خدا کار کنیم.این‏طوری این جامعه پیش خواهد رفت.[35]
رسوخ و نفوذ فساد
رسوخ و نفوذ فساد در سازمان‏ها از آسیبهایی است که به اعتفاد رهبر معظم‏انقلاب باید با شدت با آن برخورد شود. زیرا فساد در هر سازمان مساوی است بافلج شدن آن سازمان؛ به همین دلیل فرموده است:
مدیر خوب، مدیری است که هر کاری را به عهده می‏گیرد، با رعایت اصول اخلاقی‏صحیح، انجام دهد. در نظام اسلامی، چیزی که به شدت با آن مقابله می‏شود، رسوخ فساداست. در نظام اسلامی، با اعتقاد بد و نادرست، این‏طور مقابله نمی‏شود که با عمل غیرصحیح و عمل غیراخلاقی و خدای ناکرده رسوخ فساد مبارزه می‏شود. چیزی که امروز،در دوران بازسازی، مسؤولین کشور، همکاران دولت، مدیران درجه‏ی دو و سه دردستگاههای دولتی، تا پایین‏ترین رده‏ها، باید با دقت مراقب باشند، این است که در این‏دوران بدانند خطر رسوخ و نفوذ فساد، جدی و فلج کننده است. واقعا فلج کننده است! دراین کار، فساد که نمی‏گوید (من فسادم) ! فرد مفسدی که دیگران را به وادی فسادمی‏کشاند فساد مالی، فساد کاری، قرارهای نامشروع و ناموجه در زمینه‏های مسائل‏کاری کسی که انسان را تشویق می‏کند و می‏لغزاند به این سمت، از اول نمی‏گوید (من‏آمدم که شما را فاسد کنم.) اول با یک عنوان موجه؛ با یک چیز کوچک وارد میدان‏می‏شود. انسان است و آسیب‏پذیری شدید. انسان، به شدت آسیب‏پذیر است. لذا، خیلی‏باید مراقب بود.[36]
و نیز درباره ضرر دیگر این آسیب فرموده است:
این‏که وقتی مدیران و مردمی فاسد شدند، به پایگاه دشمن خارجی تبدیل می‏شوند.دشمن خارجی از آدمهای فاسد، برای اهداف سیاسی خود در کشور، خوب استفاده‏می‏کند. مبارزه با فساد، یک جهاد همه‏جانبه است. من از مسؤولان کشور خواهش‏می‏کنم این جهاد عظیم را به اغراض سیاسی آلوده نکنند. اگر مسؤولان کشور آن‏خودآگاهی لازم را داشته باشند، آن‏گاه می‏فهمند که امروز مبارزه با فساد لازم است ویک جهاد است. نشناختن موقعیت و خطر، همان ناخودآگاهی است که این خود خطربسیار بزرگی است.[37]
یکی از شوم‏ترین پدیده‏هایی که در دستگاه‏های اجرایی و نظام‏های سیاسی‏نفوذ می‏کند، رشوه‏خواری است و از دیگر جنبه‏های فساد در برخی از سازمانهااست که رهبر معظم انقلاب در این باره فرمود:
ضرر سوم این است که آدم فاسد وقتی بخواهد از بیت‏المال مسلمانان استفاده کند،به طور مستقیم که او را راه نمی‏دهند؛ مجبور است به مدیران و مسؤولان و هر کسی که‏سر راه او قرار دارد، رشوه بدهد. هر کسی هم نمی‏تواند در مقابل رشوه مقاومت کند.البته بعضی افراد مقاومت می‏کنند، بعضی هم دانسته یا ندانسته تسلیم می‏شوند. بنابراین‏آدم فاسد برای رسیدن به هدف خود، با رشوه دادن و شیرینی دادن، عده‏ای را فاسد می‏کند.مدیران را فاسد می‏کند. مأموران را فاسد می‏کند. مأمور بانک را فاسد می‏کند. مأمورفلان وزارتخانه را فاسد می‏کند.[38]
عدم نظارت‏
نظارت نیز از وظایف عمده و حساس مدیران است که بی توجهی به آن‏موجب هرج و مرج شده و سازمان از هم می‏پاشد. مقام معظم رهبری بر اساس‏تجارب ارزشمند مدیریتی خود و با استفاده از خاطره‏ای از شهید عالی مقام‏مرحوم رجایی، به زیبایی، این آسیب را تشریح کرده و فرموده است:
یک وقت مرحوم رجایی به من گفت که به محل کار یکی از وزرای خود در دوره‏نخست‏وزیری‏اش رفته و در آن‏جا دیده که وزیر پشت میز پنهان است؛ از بس روی میزاو کارتابل چیده بودند! ایشان می‏گفت رفتم وزیر را از آن‏جا بیرون کشیدم و به او گفتم‏کارت را بکن. این کارتابل دادن و گزارش دادن هم یکی از آن شگردهاست؛ این را بنده‏تجربه دارم؛ هم در دوره‏ی ریاست جمهوری، هم قبل از آن در تشکیلات نظامی ووزارت دفاع. بعضی اشخاص، عمداً مدیر برتر را به مسائل روی میز سرگرم می‏کنند تا اواصلاً فرصت سر خاراندن پیدا نکند. حواستان باشد؛ گاهی اوقات شگردهای ظریف هم‏اعمال می‏شود. کار وزیر این نیست. مهمترین کار وزیر این است که به طور دائم حرکات‏مجموعه‏ی مدیران خودش را زیر نظر داشته باشد. درست مثل مربی کهنه‏کار یک تیم‏ورزشی که بیرون یا نزدیک میدان ایستاده و دائم بازیکنان خودش را زیر نظر دارد. یکی‏خسته شده، او را از بازی بیرون می‏آورد. یکی بد بازی می‏کند. یکی ناهماهنگ بازی‏می‏کند. بازی شخصی و فردی می‏کند. فوری اینها را اخراج می‏کند و یکی دیگر را به‏جایشان می‏فرستد. یکی هست که بازی‏اش بد نیست؛ اما الان در میدان به یک کاربرجسته نیاز است.
لذا بازیکن ذخیره‏ای را که روی نیمکت نشسته، وارد میدان می‏کند ومی‏داند که او می‏تواند آن حرکت برجسته را بکند. البته موارد بسیار کمی هم اتفاق‏می‏افتد که بازیکن قبلا از طرف مربی تیم مقابل سبیلش چرب شده است؛ که در کشور ماالحمدلله چنین چیزی نبوده، اما در دنیا وجود داشته است. مربی این را هم فورا می‏فهمد.چون پیداست که او بازی واقعی نمی‏کند. مربی با کسی رودربایستی ندارد. هیچ بازیکنی‏هم از هیچ مربی‏ای گله‏مند نمی‏شود. مربی این ملاحظه را نمی‏کند که اگر خواست فلان‏بازیکن را بیرون کند، او می‏گوید من هنوز می‏توانم بازی کنم؛ چرا نگذاشتی. این حرفهاوجود ندارد. شما همین‏گونه به مدیرانتان نگاه کنید و تیمتان را زیر نظر داشته باشید.یکی خسته شده، یکی کار را بلد نیست، از یکی گاهی اشکالات بزرگی سر می‏زند، یکی‏خوب است اما برای این مرحله خوب نیست؛ یعنی کار بزرگی که شما می‏خواهید انجام‏دهید، کار او نیست. یکی دیگر لازم است؛ فورا تیم را عوض کنید. البته همیشه ذخیره‏داشته باشید.[39]
نادیده گرفتن تخلف‏
نادیده گرفتن تخلف کارکنانی که دارای سوابق مثبت هستند از سوی برخی‏مدیران نیز یکی از آسیبهای مدیریت به شمار می آید که از سوی حضرت علی(ع) مورد توجه بوده است. مقام معظم رهبری نیز با استفاده از بیانات آ ن‏حضرت به تبیین این آسیب پرداخته، فرموده است:
امیرالمؤمنین در همین زمینه یک جمله‏ی دیگر دارد... ایشان می‏فرماید: (لإ؛ططگفرک‏ک‏تمن انکم رعایة الحق لعهد عن اقامة الحق علیه) ؛ یعنی اگر کسی انسان مؤمنی است،انسان مجاهد فی سبیل‏الله است، زحمات زیادی داشته، جبهه بوده و کارهای بزرگی‏کرده، رعایت حق او بر شما واجب است. اگر در جایی این شخص تخطّی و حقی را ضایع‏کرد، شما که مدیر و مسؤول هستید، نباید آن حق واجب، مانع بشود از این‏که در موردی‏که تخطی کرده، حق اجرا نشود. بنابراین مسائل را از هم جدا کنید. اگر کسی آدم خوبی‏است، شخص باارزشی است، سابقه‏ی خوبی دارد و برای اسلام و کشور هم زحمت‏کشیده؛ خیلی خوب، حق او مقبول و محفوظ و ما مخلص او هستیم؛ اما اگر تخطی کرد،رعایت آن حق نباید موجب شود تخلفی که انجام داده، نادیده گرفته بشود. این، منطق‏امیرالمؤمنین است.[40]
از دست دادن انگیزه‏
انگیزش یکی از نقشهای مدیریت در سازمان است که همه صاحب نظران‏علم مدیریت بر آن توافق دارند. به همین دلیل نبود و یا از دست دادن آن در هرسازمان از آسیبهای جدی به شمار می‏آید. که این مورد نیز به زیبایی در بیانات‏حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب آمده است:
من اولین نکته‏یی را که می‏خواهم به شما مدیران ارشد این مجموعه عرض کنم، این‏است که انگیزه‏ی کار در آغاز و در انجام کار نباید هیچ تفاوت کند. یک مؤلف وقتی‏کتابی را می‏نویسد، صفحه‏ی آخر را با همان همت و با همان انگیزه‏یی می‏نویسد که‏صفحه‏ی اول را شروع کرده؛ زیرا اگر صفحه‏ی آخر را شما ننویسید، یا دقت به خرج‏ندهید، یا با خط خوب ننویسید، کتاب ناقص خواهد شد. به نظر من، مهمترین مسأله درآخرین سال مسؤولیت و خدمت این دولت این است که دوستان و برادران و مدیران باهمان انگیزه و با همان تلاشی که در آغاز ورودشان به عرصه‏ی خدمتگزاری داشتند،کار بکنند. نگذارید خدای نکرده همتهایتان کاستی بگیرد.[41]
تعدد مشاغل‏
تعدد مشاغل برخی از مدیران یکی از آسیبهای مدیریت به شمار می آید که‏علاوه بر باز ماندن از کار، در جامعه نیز آثار منفی مانند بد بینی نسبت به نظام،افزایش بیکاری و... برجای می‏گذارد. این آسیب نیز خوشبختانه مورد توجه‏رهبر معظم انقلاب قرار گرفته است و در این باره فرموده است:
یک تذکر مهم، وقت‏گذاری مدیران و نپرداختن به کارهای دیگر است. من‏خواهش می‏کنم مدیران صدا و سیما همان کاری را که الان در صدا و سیما دارند،مهمترین کار بدانند و به کار دیگری نپردازند. این مهمترین کار شماست. پرداختن‏به‏کار دیگر، شما را از هر دو کار باز می‏دارد. من یک وقت زمان ریاست‏جمهوری، درشورای عالی انقلاب فرهنگی جمله‏یی را از کتاب (سیاست‏نامه) ی خواجه‏نظام‏الملک نقل کردم. این کتاب، یکی از متون بسیار زیبا و فاخر ادبی ماست. با این‏که‏هفتصد، هشتصد سال از آن زمان می‏گذرد - دوره‏ی سلطان سنجر یا ملکشاه - در عین حال‏انصافاً مطالبش همچنان تازه است و انسان وقتی آن را می‏خواند، لذت می‏برد.به‏هرحال، یکی از توصیه‏هایی که به شاه زمان خودش می‏کند، این است: زنهار! مردی رادو کار مفرمایی؛ مردی و کاری. راست می‏گوید؛ یک مرد، یک کار... .[42]
راه‏های مقابله با آسیب‏ها
از آنچه گذشت به‏دست می‏آید که آسیب‏های مدیریت از دیدگاه امام ورهبری، یا ناشی از روحیات و اخلاق ناپسند مدیران است، یا به سبب عملکردنادرستشان و عدم تخصص لازم آنان، که در هر دو صورت می‏توان با تغییر در روحیه‏و ایجاد تخصص و توانایی مدیریتی قوی برای آنان، از این قبیل آسیب‏ها جلوگیری‏کرد. برخی از راه‏های مقابله با این آسیب‏ها عبارت است از:
1. خودسازی (تقوا و پرهیزگاری):
پرهیزگاری، از جمله اصول حاکم بر تمام رفتارهای مدیریتی، سیاسی،اقتصادی، اجتماعی و فردی یک مسلمان متعهد است. امیرمؤمنان(ع) تقوارا سردسته اخلاق معرفی می‏کند[43] و در نامه‏ای به والی مصر (محمد بن‏ابی‏بکر) آن را عامل سعادت دنیا و آخرت برشمرد و در جای دیگرمشکل‏گشای مسائل سیاسی و اجتماعی مسلمانان می‏داند.[44]
اگر مدیران مسلمان روح خود را به زینت تقوا بیارایند، امکان ندارد که از سرِعلم و عمد آسیبی به سازمان ها، کارکنان و نظام اسلامی برسانند. بلکه به حکم‏تقوای الهی، زمینه رشد و تعالی آن را نیز فراهم می‏کنند.
تمام پیشرفت‏های انسان حتی پیشرفت‏های علمی و صنعتی اگر با تهذیب‏نفس و خودسازی همراه نباشد، مانند کاخ مجللی است که بر قله کوه آتشفشان‏بنا گردد.
2. نظارت:
یکی از راه‏های مقابله با بروز آسیب‏های مدیریت، نظارت همه جانبه است. از جمله:
الف) حسابرسی از کارکنان.
ب) نظارت دقیق بر بودجه بیت‏المال.
ج) مراقبت بر بودجه بیت المال.
د) نظارت بر گفتار و رفتار کارکنان.
ه ) نظارت بر مکاتبات کارکنان.
و) نظارت و دقت در گزینش کارکنان.
طبیعی است که این گونه نظارت‏های فراگیر و پیگیری‏های متعاقبِ آن برتخلف‏های کارکنان، آسیب‏های وارد آمده را کاهش خواهد داد.
3. عدالت‏خواهی و ظلم‏ستیزی.
4. پیروی از الگوهای ارزشمند (پیامبران و ائمه معصوم) .
5 . تقویت روح مذهبی (اسلام‏گرایی) .
6 . حق‏طلبی و باطل‏ستیزی.
7. پارسایی و ساده‏زیستی.
8 . یاد مرگ و قیامت و آمادگی برای آن.
9. هم‏سطح قراردادن زندگی خود با طبقات پایین یا متوسط جامعه.
10. پرهیز از دنیازدگی.
11. پرهیز از خودکامگی.
12. تشویق نیکوکاران و تنبیه خلافکاران.
13. سخت‏گیری با خائنان و عفو خطاکاران.
14. انتخاب همکاران صالح.
15. مشورت در تصمیم‏گیری، انتخاب همکاران و معاونان.
نتیجه‏گیری:
از موارد فوق و دیگر بیانات امام(ره) و مقام معظم رهبری به‏دست‏می‏آید که مدیران باید دارای این خصوصیات و صفات باشند: مشارکت دادن‏زیردستان در امور، همراه بودن با مردم، دوری از تجمل‏پرستی و دنیازدگی،پرهیز از قدرت‏طلبی، تعهد، سعی و تلاش، عدالت، گزینش کارکنان براساس‏ملاکهای قابل قبول، یاد خدا، رعایت اصول اخلاقی،نظارت دقیق سازمانی،مراعات حقوق افراد و سازمان، ایجاد و افزایش انگیزه در خود و کارکنان، پرهیزاز تعدد مشاغل و... .
حاصل این مباحث این است که پرداختن به موضوع آسیب‏شناسی مدیریت درجامعه کنونی با توجه به حکومت اسلامی و نظام ولایی، ضرورتی انکارناپذیراست. زیرا آشنایی با دیدگاه امام(ره) ورهبری، با تکیه بر نمونه‏های روایی،می‏تواند الگویی علمی و عملی برای کارگزاران نظام باشد و نظام اسلامی را ازآسیب هایی که می‏تواندبه آن خسارت وارد سازد، نجات دهد.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات