تمرکز قدرت
بسیاری از مشکلات اداری، ناشی از تمرکز قدرت در قسمت بالای سلسلهمراتب است. در سازمانهای متمرکز بروکراتیک، قدرت تصمیمگیری درقسمت بالای هرم قرار دارد و از بالا به پائین اعمال می گردد. این امر خود بهتنهایی موجب ایجاد بیتفاوتی، کاهش میزان اثربخشی و کارایی سازمانمیشود. بنا بر این تمرکز قدرت و اداره فردی سازمان توسط برخی از مدیران درسازمانها میتواند به عنوان یکی از آسیبهای جدی مدیریت به شمار آید و سازمانرا از برکات مشورت و جذب مشارکت دیگران در مدیریت سازمان محروم سازد. درحالیکه یکی از رسالتهای مدیر، مشارکت دادن زیر دستان در امور است. قرآن درآیه 38 سوره شوری اصل مشورت کردن در امور را مورد تاکید قرار میدهد.[3]پیامبر گرامی اسلام نیز که به عنوان الگوی تمام عیار زندگی،[4] برای ما معرفیشده در امور اجتماعی از آرا و نظرات مردم بهره میجست. چنانچه در فتح خیبر،جنگ خندق و احد و بسیاری از امور دیگر مبنای تصمیمگیری خود را برمشورت قرار میداد.
امام علی(ع) نیز از مشورت و بهره گرفتن از آرا و نظرات مردم به عنوانراهی در کاهش خطا یاد میکند. چنانچه در نهج البلاغه میفرماید: (لا ظهیرکالمشاوره) یعنی هیچ پشتیبانی چون مشورت نیست. از سوی دیگر (اصلکرامت انسانی و احترام به عقول و استفاده از نظرات دیگران) از اصول اساسیمدیریت اسلامی است. که دارای آثار و برکات فراوانی میباشد.
برخی از آنها عبارتند از:
1. بهره گرفتن از توانمندی دیگران.
2. کاهش خطا و اشتباه در تصمیم گیری.
3. افزایش همدلی و صمیمیت.
4. تقویت روحیه اعتماد و خودباوری.
5 . افزایش نشاط و آرامش درونی.
امام خمینی(ره) در دیدار با شورای سیاستگذاری در صدا و سیمانسبت به خطر تمرکز قدرت و اداره فردی صدا و سیما هشدار داده و ضمن ارائهراهکار مناسب یعنی استفاده از شورا و مشارکت دادن افراد ذی صلاح دیگر،فرمودهاند:
... یک شورا باید باشد در رادیو تلویزیون. و چاره از این نیست. باید یک نفرمشرف نباشد، که هر چه دلش بخواهد بکند. یک شورا باشد. این شورا یک نفرش را منتعیین میکنم؛ یک نفرش را نخستوزیری تعیین میکند؛ و دو نفرش را خود رادیوتلویزیون تعیین میکند. و آن ثالثش را هم بعد صحبتش میشود کهثالثش هم حالا یا ما یاایشان تعیین میکند. که پنج نفر باید باشد آنجا. و این پنج نفر اداره رادیو تلویزیون را باشور، با مشورت اداره بکنند. و یک رأی برای قوّه مجریه باشد که او مدیر است. مدیرْقوّه مجریه است.[5]
در این باره نیز رهبر معظم انقلاب حضرت آیةالله خامنهای دقیقاً همانندامام(ره) در دیدار رئیس و مدیران سازمان صدا و سیما میفرماید:
جمع مشورتی قوی در زمینهی راهبردهای کلان، مورد نیاز آقای ضرغامی است.ایشان باید به مدیریت خود، یک جمع مشورتی برای راهبردهای کلان داشته باشند؛افراد هوشمندی بنشینند و قوی کار کنند. البته ایشان اشاره کردند که در هر شبکه،جمعهای مشورتی تعیین شدهاند - که بسیار خوب است - ولی مجموع سازمان هم به اینجمعها نیاز دارد تا بتواند به طور دایم پشتیبانی کند. این همیشه مورد تأکید من بودهاست و از سابق هم این را به مدیران قبلی میگفتم.[6]
فاصله گرفتن از مردم
یکی از راههای آسیبپذیری و تضعیف مدیران، فاصله گرفتن از مردم ورنجش خاطر آنان است. اگر سازمانی بتواند رضایت عمومی را به نفع خود جلبنماید، به یقین از حمایتهای آنان در حوادث و مشکلات مهم برخوردار خواهدبود و در مقابل، اگر با نارضایتی عمومی مواجه باشد، در مشکلات و حوادثغیرمترقبه نه تنها حمایت نخواهد شد، بلکه مورد اعتراض و خشم آنان نیز قرارخواهد گرفت. فاصله گرفتن ازکارکنان موجب عدم تشخیص درست حق و باطلمیشود و باعث بدبینی به اصل سازمان و مدیریت، و نیز موجب شکاف عمیقمیان کارکنان و مدیریت میگردد.
امام علی(ع) در فرمانش به مالک، بیشترین حساب را برای توده مردمباز نموده و وی را به جلب رضایت مردم و بر طرف کردن فاصله با مردم فرمانداده است:
ای مالک! قلب خویش را مملو از رحمت و محبت و لطف نسبت به مردم خود کن،و مبادا که چون حیوان درندهای خوردن آنان را غنیمت شماری.[7]
و در جای دیگر به مالک فرمان میدهد که سعی او در جلب رضایت تودهمردم باشد:
ای مالک! باید پسندیدهترین کارها نزد تو اموری باشد که با حق و عدل موافقتر، وبا رضایت توده مردم هماهنگتر است؛ زیرا خشم توده مردم خشنودی خواص را بیاثرمیکند، و ناخشنودی خواص و اطرافیان با رضایت عامه مردم جبرانپذیر است.[8]
در قسمت دیگری از عهدنامه مالک، علاوه بر توصیه به کار گماری افراد درراستای رغبتها و تمایلات آنان، فرمان میدهد که با نیکوکاری، درجه وفاداریو خوشبینی مردم را بالا ببرد تا بتواند به آنان اعتماد کند:
بدان ای مالک! هیچ وسیلهای برای جلب اعتماد والی به رعیت، بهتر از نیکوکاریبه آنان و تخفیف مالیات و عدم اجبار آنان به کاری که دوست ندارند، نیست. پس در اینراه آن قدر بکوش تا به وفاداری رعیت خوشبین شوی که این خوشبینی بار سنگین ورنجآور مشکلات را از تو برمیدارد.[9]
و در بخش دیگر آن عهدنامه با ارائه تکنیکهای از بین بردن فاصله بینخود و افراد سفارش میکند: (اگر مردم به تو مراجعه کردند با بذل و بخششگره از کارشان بگشای و اگر کاری برایشان انجام ندادی با خوشرویی وعذرخواهی، از ناراضی شدن و فاصله گرفتنشان از حکومت جلوگیری کن.) [10]
امام خمینی(ره) فاصله گرفتن مسئولین و مدیران را از مردم آسیبدانسته و مدیران نظام را از این آسیب جدی برحذر میدانسته، اینچنین هشدارداده است:
شما هرچه خوف دارید، از خودتان بترسید. از اینکه مبادا - خدای نخواسته - مسیر،یک مسیر دیگر بشود و راه، یک راه دیگری باشد و توجه به این چیزی که الآن هست، ازدست برود و مردمی بودن از دستتان برود. از این بترسید که اگر - خدای نخواسته - یکوقت این قضیه پیش آمد و شما از آن مردمی بودن بیرون رفتید و یک وضع دیگری پیداکردید و خیال کردید حالایی که من نخست وزیرم، حالایی که من رئیس جمهورم،حالایی که من وزیر کذا هستم، باید چه و چه و چه باشم، آن وقت بدانید که آسیبمیبینید؛ یعنی، آن وقت است که خارجیها به شما طمع میکنند.[11]
مقام معظم رهبری نیز فاصله گرفتن مدیران و مسوولان نظام را از مردم ازآسیبهایی میداند که همواره از سوی دشمنان و بیگانگان مورد توجه بوده و ازبرنامههای جدی آنها برای ایجاد یاس و نا امیدی در مردم میباشد. به همیندلیل فرموده است:
نباید دولت و مسؤولان دیگر را تنها گذاشت. امروز برای دشمنان اساسی انقلاب وجمهوری اسلامی، انگیزههایی وجود دارد که طبق آن انگیزهها باید بین مسئولان کشورو مردم، فاصله ایجاد کنند و آن محبتی را که همیشه بین مسؤولان و مردم بوده است،بتدریج به سردی بدل کنند. نباید گذاشت چنین چیزی اتفاق بیفتد. حمله کردن بهمسئولان، متهم کردن مسئولان، قضاوت خلاف واقع نسبت به مسئولان، دل چرکینکردن مردم نسبت به مسئولان، امروز خیانت است و قطعا خلاف وظیفه میباشد.[12]
در جای دیگر نیز فرمودهاند:
دشمن میخواهد میان ملت و مسؤولین فاصله و شکاف ایجاد کند. اما علقه ورابطهی عاطفی میان مردم و مسؤولین دلسوز کشور، روزافزون است. دشمن میخواهدمردم به کار و تلاش پشت کنند؛ اما بحمدالله روحیهی کار و تلاش، روزبهروز در میانمردم ما بیشتر میشود.[13]
دنیازدگی و رفاهطلبی
از آفات بزرگی که معمولاً دامنگیر مدیران میشود، دنیازدگی و فریفتگی بهزرق و برق دنیاست. امام علی(ع) با دنیا اینگونه سخن میگوید:
ای دنیا! از من دور شو. مهار تو را بر پشتت نهادم و از چنگالت رهایی یافتم و ازدامهای تو رسته و از لغزشگاههای تو دوری گزیدهام. کجایند بزرگانی که به بازیچههایخود فریبشان دادی؟ و کجایند امتهایی که با زر و زیورت آنان را فریفتی؟ که اکنون درگورها گرفتارند و در درون لحد پنهان!، ای دنیا! به خدا سوگند، اگر شخصی دیدنی بودیو قالبی حس کردنی داشتی، حدود خدا را بر تو جاری میکردم. به جهت بندگانی که آنانرا با آرزوهایت فریفتی، و ملتهایی که به خاک هلاک افکندی و قدرتمندانی کهتسلیم نابودی کردی و هدف انواع بلاها قرار دادی که دیگر نه راه پس دارند و نه راهپیش. اما هیهات، کسی که در لغزشگاههای تو قدم بگذارد سقوط خواهد کرد و کسی کهبر امواج تو سوار گردد غرق میشود. اما کسی که از دامهای تو رست پیروز میشود و آن کسکه از تو به سلامت بگذرد نگران تنگی جایگاهش (در قبر) نیست. زیرا دنیا درپیش او چونان روزی است که گذشت. از برابر دیدگانم دور شو. سوگند به خدا، رام تونمیگردم تا خوارم سازی و مهارم را به دست تو نمیسپارم تا هر کجا که خواهی مرابکشانی... .[14]
سیاستهای اقتصادی خلفای نخستین در تدوین دیوان و اختلافپرداختهای توجیهناپذیر و بهدست آوردن غنایم فراوان در جریان فتوحات وعواملی دیگر، موجب دنیازدگی زمامداران و مردم شد. نمونه آن، سعید بنالعاص اموی بود که در دوران امارتش بر کوفه گفت: (ان السواد بستان لقریشو بنی أمیة) . این سخن مورد اعتراض مالک اشتر و کوفیان قرار گرفت.[15]
یکی از آثار طبیعی رسیدن به قدرت و حکومت، تمکّن مالی است. هرکسبه امکانات زیاد دسترسی پیدا کند، روح رفاه طلبی و تجمل گرایی در او زندهمیشود؛ گرچه در گذشته حتی با آن مخالف بوده باشد.
پیدا شدن روح رفاهزدگی و تجملگرایی مانع بسیاری از خدماتی است کهمدیران جامعه میتوانند برای مردم انجام دهند. این رفاه زدگی در زوایایمختلف زندگی از قبیل خرید خانه، اتومبیل، برپایی مهمانیهای آنچنانی بروزمیکند که با پارسایی و سادهزیستی، که از زمامداران باید انتظار داشت، منافاتدارد.
امام علی(ع) از خرید خانه هشتاد دیناری توسط قاضی شهر کوفه(شریح) انتقاد میکند و او را از این که خانه را از غیر مال حلال تهیه کردهباشد، برحذر میدارد.[16] همچنین وقتی خانه مجلل و بزرگ یکی از کارگزارانحکومتی را مشاهده کرد، فرمود:
سکههای طلا و نقره سربرآوردند و خود را آشکار ساختند. همانا این ساختمانمجلل و با شکوه توانگری تو را میرساند.[17]
مسعودی گزارشهای کوتاهی از ثروت عثمان و برخی از عمّال و صحابه رادر دوران او چنین آورده است: (عثمان در مدینه خانهای با سنگ و آهک بادرهایی از چوب ساج و عرعر ساخت و در مدینه اموال و باغها و چشمههایبسیار داشت. طلحه در کوفه خانههایی ساخت که هم اکنون زمان مسعودی درمحله کناسه به نام (دار الطلحتین) معروف است و در مدینه نیز خانهای باآجر و گچ و ساج ساخت. زبیر خانهای در بصره داشت که اکنون (یعنی سال332 ق.) معروف است و تجّار و مالداران و کشتیبانان بحرین و دیگران آنجإ؛ششع لاککفرود میآیند. او در مصر و کوفه و اسکندریه نیز خانههایی داشت.)
سعید بن مسیب میگوید: (وقتی زید بن ثابت مُرد چندان طلا و نقره ازخود به جا گذاشته بود که آنها را با تبر میشکستند. سعد بن ابیوقاص درعقیق خانههای مرتفع و وسیع بنا کرد و بالای آن، ایوانهایی ساخت.) [18]
ولی امام علی(ع) الگوی تمام عیار پارسایان و پیشوای همه رهبرانتاریخ بشر، هنگام ورود به خزانه بیتالمال بصره، وقتی نگاهش به طلاها ونقرهها افتاد با بیاعتنایی فرمود:
یا صَفْراءُ و یا بَیضاءُ غُرّی غیری، المالُ یعْسوبُ الظَلَمة و أنا یعسوب المؤمنین.[19]
ای سیمها و زرها غیر مرا فریب دهید، مال نگهدارنده ظالمان است و من نگهدارندهمؤمنان هستم.
ایشان زمانی رفتن عثمان بن حنیف والی بصره را به مجلسی که فقرا در آنحضور نداشتند، دور از شأن والی خود بیان کرد و فرمود:
ای عثمان بن حنیف! من نفس خود را با تقوا ریاضت دادهام، تا در قیامت در امان وثابت قدم باشد. من اگر میخواستم، میتوانستم از عسل پاکیزه و مغز گندم و بافتههایابریشم برای خود غذا و لباس تهیه کنم؛ اما هیهات که هوای نفس بر من چیره شود...درحالی که در حجاز یا یمامه کسی باشد که به قرص نانی نرسد یا شکمی سیر نخورد....[20]
بدینترتیب رفاهزدگی زمامداران و رهبران یکی از عوامل آسیب پذیرینظام سیاسی و نیز سبب از بین رفتن اقتدار شخصیت آنان است.
امام خمینی(ره) درباره تجملگرایی و دنیاگرایی، مدیران را به شدتپرهیز داده ودر پیام چهارده مادهای خود به ملت ایران فرموده است:[21]
باید تمام ادارات از نخستوزیری تا کوچکترین اداره از تجمل پرستی و اسراف وکاغذبازی بپرهیزند و کار مردم را سریعاً انجام دهند.
البته مردم شریف میدانند که وزارتخانهها و ادارات در جمهوری اسلامی باید ازبُن تغییر کند تا از فرم غربی و سلطنتی درآمده و به صورتی انسانی و اسلامی درآید.
رهبر معظم انقلاب حضرت آیهاللّه خامنهای نیز در خطبههای نماز جمعهمیفرماید:
این پذیرفته نیست که ما جهتی را انتخاب کنیم که نقطهی مقابل جهتامیرالمؤمنین باشد. او به سمت سختگیری بر خود میرفت، حال هدف مسؤول عالیدولتی و حکومتی ما از قبول مسؤولیت و مأموریت، عمران و آباد کردن دنیای خودباشد؟ این نمیسازد و ممکن نیست. من در سال گذشته هم در چنین ایامی عرض کردم،پذیرفته نیست که مأمور عالیرتبهی نظام جمهوری اسلامی، مثل بقیهی کاسبیهامسؤولیت خود را یک کاسبی حساب کند. مسؤولیتهای والا در نظام جمهوری اسلامی،کاسبی و سرمایه نیست که انسان برای ادارهی دنیای خود به دنبال آن برود.
مسؤول نظامجمهوری اسلامی حق ندارد به اعیان و اشراف و پولدارها نگاه کند و زندگی خود را باآنها بسنجد. حق ندارد خود را با نظایر و اشباه خود در حکومتهای طاغوتی بسنجد. آری؛در دستگاههای طاغوتی، یک وزیر، یک مدیر کل و یک رئیس، از زندگیهای آنچنانیبرخوردارند؛ ما هم امروز بیاییم و خود را با آنها بسنجیم و بگوییم ما هم وزیر ومدیریم؟ نه؛ در نظام اسلامی اینگونه نیست. در نظام اسلامی، این مأموریت، طعمهنیست؛ یک مسؤولیت و یک خدمت و یک وظیفه بر گردن انسان است. امیرالمؤمنیناین را تعلیم میدهد.[22]
قدرتطلبی
یکی از آسیبهای اخلاقی در مدیریت، قدرتطلبی است. قدرت و حکومتچیزی است که افراد غیرمهذب، حریصانه به دنبال آنند و کمال مطلوب خود رادر آن میجویند؛ غافل از آنکه قدرت، نعمتی زوالپذیر و از خطرناکتریننعمتهاست. امام علی(ع) فرمودهاند:
همنشین قدرت و سلطنت سلطان و حاکم، شیر سواری را ماند که دیگران غبطه او رإ؛ششغ4رککمیخورند، ولی خود میداند که در چه جایگاه خطرناکی است.[23]
امیرالمؤمنین(ع) فلسفه مدیریت و مبارزات سیاسی و نظامی خود راچنین بیان میکند:
خداوندا! تو خود میدانی که جنگ و درگیری ما برای به دست آوردن قدرت وحکومت و ثروت دنیا نیست. بلکه میخواهیم نشانههای از میان رفته دینت رابازگردانیم و در سرزمینهای تو اصلاحات انجام دهیم، تا بندگان ستم دیدهات در امن وامان زندگی کنند و قوانین و مقررات فراموش شده دینت دو باره اجرا گردد.[24]
همچنین در نامهای به مردم مصر این مطلب را یادآوری میکند:
وقتی دیدم دین محمد(ص) از بین میرود، برخاستم و حکومت را پذیرفتم...تا آنجا که دیدم گروهی از اسلام بازگشته و میخواهند دین محمد(ص) را نابودسازند؛ پس ترسیدم که اگر اسلام و طرفدارانش را یاری نکنم، رخنهایدر آن بینم یاشاهد نابودی آن باشم که مصیبت آن بر من سختتر از رها کردن حکومت برشماست.[25]
پس به دست گرفتن قدرت اگر با انگیزه خدمت به مردم و رشد جامعه باشد،پسندیده است. اما فی نفسه قدرتطلبی امری ناپسند و موجب آسیبهای فراوانبرای مدیریت و سازمان است.
امام خمینی(ره) ضمن اشاره به ریشه قدرت طلبی و حب ریاست آن رابه عنوان یکی از آسیبها و اساس گرفتاریهای جامعه بشری دانسته و در این بارهفرمودهاند:
من عرض میکنم که اساس این گرفتاریهایی که بشر به آن مبتلاست، از زمان آدمصفی اللَّه تا امروز و از امروز تا روز حشر، آنکه بشر به آن مبتلاست و اساس تمامفسادها و جنگها و ظلمها و تعدیها و تجاوزها بر آن محور است، اساسش حب نفساست که شعبههایی از این حب نفس و مظاهری که دارد که اگر ملاحظه بفرمایید، اینمظاهری که پایهاش حب نفس است، بشر را به تباهی کشیده و میکشد و انبیا هم برایاصلاح این امر آمدهاند و مع الأسف، آن طوری که آنها میخواستند، موفق نشدهاند وگمان ندارم که هیچ کس موفق بشود. یک شعبه از این و یک مظهری از این حب نفس،حب ریاست است؛ حب جاه است؛ حب غلبه است. از اول عالم تا حالا، از این قدرتهایجابر هرچه به مردم رسیده است، از این حب اشتهار، ریاست، حب قدرت و از اینهابوده است که اساسش همان حب نفس است.[26]
امام خمینی(ره) در جایی دیگر ضمن تأکید بر اینکه زمامدار و مدیرنباید فرد قدرتمآبی باشد، شرارت را به عنوان یکی از آسیبهای جدی افرادقدرت طلب ارائه کرده و فرمودهاند:
آن اشخاصی که بهتر میتوانند هضم کنند قدرتها را، کمتر قدرتمآبی در آنها تأثیربکند، آنها باید زمامدار باشند. مع الأسف دستمان کوتاه است. امثال اینهایی که تا یکقدرت پیدا میکنند، مثل حیوانهای چموش شروع میکنند به شرارت.[27]
ضعف مدیریت
یکی از آسیبهای نظامهای اداری، سیاسی و اجتماعی ضعف مدیریت،زمامداران و کارگزاران و ناتوانی آنها در اداره امور جاری کشور است. در طولتاریخ هر زمان افراد ضعیف و سست عنصر مدیریت جوامع یا مسؤولیت بخشیاز حکومت را به عهده گرفتهاند، خسارات فراوانی بر دولت، ملت و نظام سیاسیوارد کردهاند.
امام علی(ع) از پذیرش مسؤولیت بدون لیاقت و شایستگی انتقادمیکند و از بیعت مردم با ابابکر پس از رحلت پیامبر(ص) اظهار شگفتیمینماید. همچنین امام خمینی (ره) دراین باره پس از تبیین ضعفمدیریت به عنوان یکی از آسیب هایجدی مدیریت با صراحت از مدیرانضعیفی که مسوولیت میپذیرند، به عنوان مرتکبین گناه کبیره نام میبرد وآنان را امر به کنارهگیری و استعفا مینماید و استعفای آنان را عمل صالح وعبادت می داند. و با جدیت تمام فرموده است:
و هان! ای متصدیان و دولتمردان از رده به اصطلاح بالا تا پایین، بهوش باشید که دردوراهی سعادت و شقاوت قرار دارید. طریق اعوجاجی، شیطان است و طریق مستقیم(اللَّه) تبارک و تعالی. توجه کنید و بسیار توجه که همه و همه در محضر مبارکحق هستید و اعمال قلبیه و قالبیه و خاطرات روحیه و لغزشهای عملیه همه در حضوراوست. اگر به واسطه سوء مدیریت و ضعف فکرو عمل شما به اسلام و مسلمین ضرریو خللی واقع شود و خود میدانید و به تصدی ادامه میدهید، مرتکب گناه عظیمی و کبیرهمهلکی شدهاید که عذاب بزرگ دامنگیرتان خواهد شد. هر یک در هر مقام احساسضعف در خود میکند، چه ضعف مدیریت و چه ضعف اراده از مقاومت در راههواهای نفسانی، بدون جوسازی، دلاورانه و با سرافرازی نزد صالحان از مقام خوداستعفا کند که این عمل صالح و عبادت است.) [28]
مقام معظم رهبری نیز ضمن برشمردن ضعف مدیران به عنوان یکی ازآسیبهای مدیریت، برخی از عوامل و ریشههای آن را مانند بیتقوایی،شهوترانی، دلبستگی به منافع شخصی و... بیان کرده و فرمودهاند:
مشکل جوامع بشری هم در مهمترین مقاطع، در همین نقطه بوده است؛ یعنی جوامعبشری هرگاه از زمامداران باتدبیر و باتقوا و پرهیزگار و شجاع برخوردار بودهاند،توانستهاند قدمهایی جلو بروند. آن وقتیکه جوامع دچار مدیرانی شدند که برای آنهاپرهیزگاری و پاکدامنی معنا نداشت. ترجیح منافع مردم بر منافع خودشان مطرح نبود.ترس از خدا و محاسبهی الهی برایشان مطرح نبود. انسانهای ضعیف، انسانهای دلبستهیبه منافع و شهوات شخصی مشکلات برایشان به وجود آمد. چه مشکلات مادی و چهمشکلات اخلاقی و معنوی. اینکه میبینید ملل اسلامی و کشورهای اسلامی دربرههیی از تاریخ، مقهور قدرتهای ظالم و متجاوز شدند، علت همین بود.
اگر آن روزیکه استعمار و لشکرکشیها و کشورگشاییهای غربی در مناطق اسلامی شروع شد،زمامداران مسلمان از دین، از پاکدامنی، از غیرت و از شجاعت برخوردار بودند، قضیهاینطور نمیشد. اگر پایبند به شهوات و پایبند به تسلط خودشان بر مقام و قدرت چندروزه نبودند، موضوع اینطور نمیشد. ضعف مسلمانان و جوامع اسلامی، اغلب ناشیشده است از ضعف مدیران جوامع و زمامداران آنها؛ البته هر دو روی هم اثرمیگذارند. مدیریتهای ناتوان و نااهل، نظام اخلاقی و سیاسی را در جامعه سست میکنندو انسانها را به ضعف میکشانند. آن وقت در چنین جامعهیی بهطور طبیعی باز زمامداراناز انسانهای نا اهلتر و ضعیفتر رنج میبرند و مبتلای به آنها میشوند.[29]
تبعیض و رابطهمداری
یکی از مشکلهای اساسی سازمانهای بروکراتیک در کشورهای در حالتوسعه وجود تبعیض است. تبعیض را میتوان یکی از نتایج نامطلوب تمرکزقدرت در سازمان ها دانست. تبعیض یکی از مشکلات عصر دانش است. باگسترش دانش، جامعه منطق جدیدی به خود میگیرد که این منطق، عدالتاجتماعی را به مفهوم واقعی کلمه طلب میکند. منطق امروز نه تنها میخواهدکه همه افراد در سازمانها بلکه افراد جامعه از اصل حقوق مساوی برای کارمساوی بهرهمند شوند.
وقتی کارکنان سازمان احساس کنند که نسبت به آنها تبعیض میشود دچارستیزهجویی میشوند. که در این صورت استعدادها به هرز رفته، تواناییهاضعیف شده و در نهایت اجرای برنامههای سازمان با وقفه رو به رو شده و یاشکست میخورد. به عبارت دیگر وقتی اساس نظام حقوق مساوی در برابر کارمساوی و رعایت اصل شایستگی به هم ریخته شود و زمینه مناسب برایچاپلوسی و تملق و گردن نهادن به نظریات غلط مقامهای مافوق ایجاد شود.
امام(ره) با حساسیت زیاد نسبت به این مسأله، در یک نامه به آقایمهدی بازرگان نخستوزیر وقت با صراحت تمام اعلام فرمودهاند:
لازم است به جمیع وزارتخانهها و ادارات دولتی اخطار نمایید کسانی که ازمنسوبین و یا اقربای اینجانب هستند و برای توصیه اشخاص و یا نصب و عزل اشخاصبه مراکز مربوطه مراجعه میکنند، به هیچ وجه به آنان ترتیب اثر ندهند. منسوبین ونزدیکان مطلقاً حق دخالت در اینگونه امور را ندارند. والسلام.[30]
مقام معظم رهبری نیزبا توجه به حساسیت این مساله در پیام خود بهمناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) فرمودهاند:
در نظام اسلامی باید همهی افراد جامعه، در برابر قانون و در استفاده از امکاناتخداداد میهن اسلامی، یکسان و در بهرهمندی از مواهب حیات، متعادل باشند. هیچصاحب قدرتی قادر به زورگویی نباشد و هیچکس نتواند برخلاف قانون، میل و ارادهیخود را به دیگران تحمیل کند. طبقات محروم و پابرهنگان جامعه، مورد عنایت خاصحکومت باشند و رفع محرومیت و دفاع از آنان در برابر قدرتمندان، وظیفهی بزرگدولت و دستگاه قضایی محسوب شود. هیچکس به خاطر تمکن مالی، قدرت آن را نیابدکه در امور سیاسی کشور و در مدیریت جامعه دخالت و نفوذ کند و هیچ تدبیر و حرکتیدر جامعه، به افزایش شکاف میان فقرا و اغنیا نینجامد. پابرهنگان، حکومت اسلامیرا پشتیبان و حامی خود حس کنند و برنامههای آن را در جهت رفاه و رفع محرومیتخود بیابند.[31]
گزینش فاقد ملاک
گزینش کارکنان یکی از وظایف اصلی مدیر درسازمان است که باید براساسملاک و معیار صحیح انجام شود وگرنه به یکی از آسیبهای جدی سازمان تبدیلشده و آن را به تباهی میکشد. امام خمینی(ره) با رهبری الهی خود اینآسیب را نیز مورد توجه قرار داده و فرموده است:
دولت بدون گزینش اشخاص متعهد و متخصص در رشتههای مختلفه موفق نخواهدشد و دولتمردان در گزینش همکاران به کاردانی و تعهد آنان و بهتر خدمت کردن آنها بهکشور و در منافع ملت بودن آنان تکیه کنند تا در پیش حق تعالی و ملت رو سفید باشند ودر امور موفق باشند، نه بر دوستی و آشنایی و حرف شنوی بیتفکر و تأمل که این رویهموجب ناکامی در خدمت به کشور است. دوست خوب برای دست اندر کاران آن است کهدر پیشرفت امور محوله به آنان مؤثر باشد و در خدمت ملت باشد، نه در خدمت آنان،هر که و هرچه خواهد بود.[32]
رهبر معظم انقلاب حضرت آیةالله خامنهای دیانت و کفایت را به عنوانیکی از ملاکهای گزینش مطرح کرده و گزینش براساس رفاقتهای شخصی وحزبی و ملاحظات سیاسی را آسیب مدیریت معرفی کرده، فرموده است:
دربارهی انتخاب مدیریتهای شهر و روستا توصیه میکنم امانت و دیانت و کفایتاشخاص را ملاک گزینش قرار دهید. رفاقتهای شخصی و حزبی و ملاحظات سیاسی بههیچ رو، نباید مجوز گزینش مدیران فاقد ملاکهای اصلی شمرده شود. به شهرداربرگزیدهی خود کمک و فرصت دهید و از او مسئولیت و پاسخ بخواهید و در برابرکوتاهیها یا کجرفتاریها بیتفاوت نمانید و به وظیفهی قانونی خود عمل کنید. و این همهرا از جنجال و غوغاگری که امروز متأسفانه بعضی به جدّ، طالب آنند، دورنگهدارید.[33]
مقام معظم رهبری در بیان دیگری نیزگزینش و تکیه مدیران را بر افراد نا اهل به عنوان آسیب مطرح کرده وتوصیه بر گزینش افراد متعهد و متخصص نمودهاند:
البته وقتی که در این زمینهها با دوستان و برادران مسؤول و مدیران کشور صحبتمیکنم، با توجه به اینکه اغلب شما را از نزدیک میشناسم حالا شاید معدودی باشندکه از نزدیک با آنها ارتباط کاری نداشتهام، ولی با اغلب شما در طول این سالهایمتمادی، از نزدیک همکاری و آشنایی داشتهام، میدانم تفکر و کارتان چگونه است و بهحسنات شما، بیش از سایر مردم آشنایم. لذا عمدهی تأکید من بر گزینش همکاران است.من این را مکرر عرض کردهام، باز هم عرض میکنم. به این نکته باید توجه کنید. گاهیمیشود که یک مدیر، در مجموعهی کاری خود، طبعا به افرادی تکیه میکند و همهیکارها را شخصا نمیتواند انجام دهد. ناگزیر، کسانی با اختیاراتی در مجموعههاییهستند و گاهی میبینید در صراط و راه دیگری حرکت میکنند. اولین ثمری که ثمرتلخی خواهد بود، این است که کار این مدیر را لنگ میگذارند. بعد هم، البته کشور ضررمیبیند؛ اهداف ضرر میبیند؛ مردم ضرر میبینند.
اما اولین مشکلی که به وجود میآیداین است که خود آن مدیر، میبیند کارش پیش نمیرود. برای خاطر اینکه، به انسانهاییتکیه کرده که اهل نیستند. در محیط وزرارتخانه، باید کسانی را آورد که به این راه وهدف از بن دندان معتقد باشند. این، شرط اول است. برای خاطر اینکه، اگر از بن دندانمعتقد نباشد، اگر توانایی و کاردانی هم داشته باشد، آن توانایی و کاردانی، در خدمتراهی که شما دارید برایش تلاش میکنید، به کار نخواهد افتاد. این امری طبیعی است.باید معتقد باشید. بحمدالله، امروز بعد از چهارده، پانزده سال که از انقلاب میگذرد،دیگر آن دعوای تعهد و تخصصی که اول انقلاب بود، وجود ندارد. معنی ندارد که مابگوییم تعهد یا تخصص؟ هم تعهد، هم تخصص؛ زیرا، بحمدالله، مدیران خوبی تربیتشدهاند و شخصیتهای برجستهای هستند.[34]
غفلت از خدا
یکی از آسیبهای اخلاقی مدیریت را میتوان غفلت از خدا نامید که رهبرمعظم انقلاب به این امر توجه کرده و به مدیران هشدار داده است.
برادران! غفلت نکنیم. بزرگترین عذاب خدا بر یک ملت این است که آن ملت غافلبشوند. بدترین درد برای یک جامعه، غفلت آن جامعه است؛ از خدا غافل نشویم. در دلو جان ما و در یکایک تصمیمگیریها و حرکات ما - کار اداری، کار سیاسی، کار نظامی،کار مدیریت، وقت پول خرجکردن، وقت اعتبار تخصیصدادن، وقت قانون گذراندن،وقت قضاوت کردن، در تمام مراحل - باید خدا به یاد ما باشد. ما باید برای خدا کار کنیم.اینطوری این جامعه پیش خواهد رفت.[35]
رسوخ و نفوذ فساد
رسوخ و نفوذ فساد در سازمانها از آسیبهایی است که به اعتفاد رهبر معظمانقلاب باید با شدت با آن برخورد شود. زیرا فساد در هر سازمان مساوی است بافلج شدن آن سازمان؛ به همین دلیل فرموده است:
مدیر خوب، مدیری است که هر کاری را به عهده میگیرد، با رعایت اصول اخلاقیصحیح، انجام دهد. در نظام اسلامی، چیزی که به شدت با آن مقابله میشود، رسوخ فساداست. در نظام اسلامی، با اعتقاد بد و نادرست، اینطور مقابله نمیشود که با عمل غیرصحیح و عمل غیراخلاقی و خدای ناکرده رسوخ فساد مبارزه میشود. چیزی که امروز،در دوران بازسازی، مسؤولین کشور، همکاران دولت، مدیران درجهی دو و سه دردستگاههای دولتی، تا پایینترین ردهها، باید با دقت مراقب باشند، این است که در ایندوران بدانند خطر رسوخ و نفوذ فساد، جدی و فلج کننده است. واقعا فلج کننده است! دراین کار، فساد که نمیگوید (من فسادم) ! فرد مفسدی که دیگران را به وادی فسادمیکشاند فساد مالی، فساد کاری، قرارهای نامشروع و ناموجه در زمینههای مسائلکاری کسی که انسان را تشویق میکند و میلغزاند به این سمت، از اول نمیگوید (منآمدم که شما را فاسد کنم.) اول با یک عنوان موجه؛ با یک چیز کوچک وارد میدانمیشود. انسان است و آسیبپذیری شدید. انسان، به شدت آسیبپذیر است. لذا، خیلیباید مراقب بود.[36]
و نیز درباره ضرر دیگر این آسیب فرموده است:
اینکه وقتی مدیران و مردمی فاسد شدند، به پایگاه دشمن خارجی تبدیل میشوند.دشمن خارجی از آدمهای فاسد، برای اهداف سیاسی خود در کشور، خوب استفادهمیکند. مبارزه با فساد، یک جهاد همهجانبه است. من از مسؤولان کشور خواهشمیکنم این جهاد عظیم را به اغراض سیاسی آلوده نکنند. اگر مسؤولان کشور آنخودآگاهی لازم را داشته باشند، آنگاه میفهمند که امروز مبارزه با فساد لازم است ویک جهاد است. نشناختن موقعیت و خطر، همان ناخودآگاهی است که این خود خطربسیار بزرگی است.[37]
یکی از شومترین پدیدههایی که در دستگاههای اجرایی و نظامهای سیاسینفوذ میکند، رشوهخواری است و از دیگر جنبههای فساد در برخی از سازمانهااست که رهبر معظم انقلاب در این باره فرمود:
ضرر سوم این است که آدم فاسد وقتی بخواهد از بیتالمال مسلمانان استفاده کند،به طور مستقیم که او را راه نمیدهند؛ مجبور است به مدیران و مسؤولان و هر کسی کهسر راه او قرار دارد، رشوه بدهد. هر کسی هم نمیتواند در مقابل رشوه مقاومت کند.البته بعضی افراد مقاومت میکنند، بعضی هم دانسته یا ندانسته تسلیم میشوند. بنابراینآدم فاسد برای رسیدن به هدف خود، با رشوه دادن و شیرینی دادن، عدهای را فاسد میکند.مدیران را فاسد میکند. مأموران را فاسد میکند. مأمور بانک را فاسد میکند. مأمورفلان وزارتخانه را فاسد میکند.[38]
عدم نظارت
نظارت نیز از وظایف عمده و حساس مدیران است که بی توجهی به آنموجب هرج و مرج شده و سازمان از هم میپاشد. مقام معظم رهبری بر اساستجارب ارزشمند مدیریتی خود و با استفاده از خاطرهای از شهید عالی مقاممرحوم رجایی، به زیبایی، این آسیب را تشریح کرده و فرموده است:
یک وقت مرحوم رجایی به من گفت که به محل کار یکی از وزرای خود در دورهنخستوزیریاش رفته و در آنجا دیده که وزیر پشت میز پنهان است؛ از بس روی میزاو کارتابل چیده بودند! ایشان میگفت رفتم وزیر را از آنجا بیرون کشیدم و به او گفتمکارت را بکن. این کارتابل دادن و گزارش دادن هم یکی از آن شگردهاست؛ این را بندهتجربه دارم؛ هم در دورهی ریاست جمهوری، هم قبل از آن در تشکیلات نظامی ووزارت دفاع. بعضی اشخاص، عمداً مدیر برتر را به مسائل روی میز سرگرم میکنند تا اواصلاً فرصت سر خاراندن پیدا نکند. حواستان باشد؛ گاهی اوقات شگردهای ظریف هماعمال میشود. کار وزیر این نیست. مهمترین کار وزیر این است که به طور دائم حرکاتمجموعهی مدیران خودش را زیر نظر داشته باشد. درست مثل مربی کهنهکار یک تیمورزشی که بیرون یا نزدیک میدان ایستاده و دائم بازیکنان خودش را زیر نظر دارد. یکیخسته شده، او را از بازی بیرون میآورد. یکی بد بازی میکند. یکی ناهماهنگ بازیمیکند. بازی شخصی و فردی میکند. فوری اینها را اخراج میکند و یکی دیگر را بهجایشان میفرستد. یکی هست که بازیاش بد نیست؛ اما الان در میدان به یک کاربرجسته نیاز است.
لذا بازیکن ذخیرهای را که روی نیمکت نشسته، وارد میدان میکند ومیداند که او میتواند آن حرکت برجسته را بکند. البته موارد بسیار کمی هم اتفاقمیافتد که بازیکن قبلا از طرف مربی تیم مقابل سبیلش چرب شده است؛ که در کشور ماالحمدلله چنین چیزی نبوده، اما در دنیا وجود داشته است. مربی این را هم فورا میفهمد.چون پیداست که او بازی واقعی نمیکند. مربی با کسی رودربایستی ندارد. هیچ بازیکنیهم از هیچ مربیای گلهمند نمیشود. مربی این ملاحظه را نمیکند که اگر خواست فلانبازیکن را بیرون کند، او میگوید من هنوز میتوانم بازی کنم؛ چرا نگذاشتی. این حرفهاوجود ندارد. شما همینگونه به مدیرانتان نگاه کنید و تیمتان را زیر نظر داشته باشید.یکی خسته شده، یکی کار را بلد نیست، از یکی گاهی اشکالات بزرگی سر میزند، یکیخوب است اما برای این مرحله خوب نیست؛ یعنی کار بزرگی که شما میخواهید انجامدهید، کار او نیست. یکی دیگر لازم است؛ فورا تیم را عوض کنید. البته همیشه ذخیرهداشته باشید.[39]
نادیده گرفتن تخلف
نادیده گرفتن تخلف کارکنانی که دارای سوابق مثبت هستند از سوی برخیمدیران نیز یکی از آسیبهای مدیریت به شمار می آید که از سوی حضرت علی(ع) مورد توجه بوده است. مقام معظم رهبری نیز با استفاده از بیانات آ نحضرت به تبیین این آسیب پرداخته، فرموده است:
امیرالمؤمنین در همین زمینه یک جملهی دیگر دارد... ایشان میفرماید: (لإ؛ططگفرککتمن انکم رعایة الحق لعهد عن اقامة الحق علیه) ؛ یعنی اگر کسی انسان مؤمنی است،انسان مجاهد فی سبیلالله است، زحمات زیادی داشته، جبهه بوده و کارهای بزرگیکرده، رعایت حق او بر شما واجب است. اگر در جایی این شخص تخطّی و حقی را ضایعکرد، شما که مدیر و مسؤول هستید، نباید آن حق واجب، مانع بشود از اینکه در موردیکه تخطی کرده، حق اجرا نشود. بنابراین مسائل را از هم جدا کنید. اگر کسی آدم خوبیاست، شخص باارزشی است، سابقهی خوبی دارد و برای اسلام و کشور هم زحمتکشیده؛ خیلی خوب، حق او مقبول و محفوظ و ما مخلص او هستیم؛ اما اگر تخطی کرد،رعایت آن حق نباید موجب شود تخلفی که انجام داده، نادیده گرفته بشود. این، منطقامیرالمؤمنین است.[40]
از دست دادن انگیزه
انگیزش یکی از نقشهای مدیریت در سازمان است که همه صاحب نظرانعلم مدیریت بر آن توافق دارند. به همین دلیل نبود و یا از دست دادن آن در هرسازمان از آسیبهای جدی به شمار میآید. که این مورد نیز به زیبایی در بیاناتحکیمانه رهبر فرزانه انقلاب آمده است:
من اولین نکتهیی را که میخواهم به شما مدیران ارشد این مجموعه عرض کنم، ایناست که انگیزهی کار در آغاز و در انجام کار نباید هیچ تفاوت کند. یک مؤلف وقتیکتابی را مینویسد، صفحهی آخر را با همان همت و با همان انگیزهیی مینویسد کهصفحهی اول را شروع کرده؛ زیرا اگر صفحهی آخر را شما ننویسید، یا دقت به خرجندهید، یا با خط خوب ننویسید، کتاب ناقص خواهد شد. به نظر من، مهمترین مسأله درآخرین سال مسؤولیت و خدمت این دولت این است که دوستان و برادران و مدیران باهمان انگیزه و با همان تلاشی که در آغاز ورودشان به عرصهی خدمتگزاری داشتند،کار بکنند. نگذارید خدای نکرده همتهایتان کاستی بگیرد.[41]
تعدد مشاغل
تعدد مشاغل برخی از مدیران یکی از آسیبهای مدیریت به شمار می آید کهعلاوه بر باز ماندن از کار، در جامعه نیز آثار منفی مانند بد بینی نسبت به نظام،افزایش بیکاری و... برجای میگذارد. این آسیب نیز خوشبختانه مورد توجهرهبر معظم انقلاب قرار گرفته است و در این باره فرموده است:
یک تذکر مهم، وقتگذاری مدیران و نپرداختن به کارهای دیگر است. منخواهش میکنم مدیران صدا و سیما همان کاری را که الان در صدا و سیما دارند،مهمترین کار بدانند و به کار دیگری نپردازند. این مهمترین کار شماست. پرداختنبهکار دیگر، شما را از هر دو کار باز میدارد. من یک وقت زمان ریاستجمهوری، درشورای عالی انقلاب فرهنگی جملهیی را از کتاب (سیاستنامه) ی خواجهنظامالملک نقل کردم. این کتاب، یکی از متون بسیار زیبا و فاخر ادبی ماست. با اینکههفتصد، هشتصد سال از آن زمان میگذرد - دورهی سلطان سنجر یا ملکشاه - در عین حالانصافاً مطالبش همچنان تازه است و انسان وقتی آن را میخواند، لذت میبرد.بههرحال، یکی از توصیههایی که به شاه زمان خودش میکند، این است: زنهار! مردی رادو کار مفرمایی؛ مردی و کاری. راست میگوید؛ یک مرد، یک کار... .[42]
راههای مقابله با آسیبها
از آنچه گذشت بهدست میآید که آسیبهای مدیریت از دیدگاه امام ورهبری، یا ناشی از روحیات و اخلاق ناپسند مدیران است، یا به سبب عملکردنادرستشان و عدم تخصص لازم آنان، که در هر دو صورت میتوان با تغییر در روحیهو ایجاد تخصص و توانایی مدیریتی قوی برای آنان، از این قبیل آسیبها جلوگیریکرد. برخی از راههای مقابله با این آسیبها عبارت است از:
1. خودسازی (تقوا و پرهیزگاری):
پرهیزگاری، از جمله اصول حاکم بر تمام رفتارهای مدیریتی، سیاسی،اقتصادی، اجتماعی و فردی یک مسلمان متعهد است. امیرمؤمنان(ع) تقوارا سردسته اخلاق معرفی میکند[43] و در نامهای به والی مصر (محمد بنابیبکر) آن را عامل سعادت دنیا و آخرت برشمرد و در جای دیگرمشکلگشای مسائل سیاسی و اجتماعی مسلمانان میداند.[44]
اگر مدیران مسلمان روح خود را به زینت تقوا بیارایند، امکان ندارد که از سرِعلم و عمد آسیبی به سازمان ها، کارکنان و نظام اسلامی برسانند. بلکه به حکمتقوای الهی، زمینه رشد و تعالی آن را نیز فراهم میکنند.
تمام پیشرفتهای انسان حتی پیشرفتهای علمی و صنعتی اگر با تهذیبنفس و خودسازی همراه نباشد، مانند کاخ مجللی است که بر قله کوه آتشفشانبنا گردد.
2. نظارت:
یکی از راههای مقابله با بروز آسیبهای مدیریت، نظارت همه جانبه است. از جمله:
الف) حسابرسی از کارکنان.
ب) نظارت دقیق بر بودجه بیتالمال.
ج) مراقبت بر بودجه بیت المال.
د) نظارت بر گفتار و رفتار کارکنان.
ه ) نظارت بر مکاتبات کارکنان.
و) نظارت و دقت در گزینش کارکنان.
طبیعی است که این گونه نظارتهای فراگیر و پیگیریهای متعاقبِ آن برتخلفهای کارکنان، آسیبهای وارد آمده را کاهش خواهد داد.
3. عدالتخواهی و ظلمستیزی.
4. پیروی از الگوهای ارزشمند (پیامبران و ائمه معصوم) .
5 . تقویت روح مذهبی (اسلامگرایی) .
6 . حقطلبی و باطلستیزی.
7. پارسایی و سادهزیستی.
8 . یاد مرگ و قیامت و آمادگی برای آن.
9. همسطح قراردادن زندگی خود با طبقات پایین یا متوسط جامعه.
10. پرهیز از دنیازدگی.
11. پرهیز از خودکامگی.
12. تشویق نیکوکاران و تنبیه خلافکاران.
13. سختگیری با خائنان و عفو خطاکاران.
14. انتخاب همکاران صالح.
15. مشورت در تصمیمگیری، انتخاب همکاران و معاونان.
نتیجهگیری:
از موارد فوق و دیگر بیانات امام(ره) و مقام معظم رهبری بهدستمیآید که مدیران باید دارای این خصوصیات و صفات باشند: مشارکت دادنزیردستان در امور، همراه بودن با مردم، دوری از تجملپرستی و دنیازدگی،پرهیز از قدرتطلبی، تعهد، سعی و تلاش، عدالت، گزینش کارکنان براساسملاکهای قابل قبول، یاد خدا، رعایت اصول اخلاقی،نظارت دقیق سازمانی،مراعات حقوق افراد و سازمان، ایجاد و افزایش انگیزه در خود و کارکنان، پرهیزاز تعدد مشاغل و... .
حاصل این مباحث این است که پرداختن به موضوع آسیبشناسی مدیریت درجامعه کنونی با توجه به حکومت اسلامی و نظام ولایی، ضرورتی انکارناپذیراست. زیرا آشنایی با دیدگاه امام(ره) ورهبری، با تکیه بر نمونههای روایی،میتواند الگویی علمی و عملی برای کارگزاران نظام باشد و نظام اسلامی را ازآسیب هایی که میتواندبه آن خسارت وارد سازد، نجات دهد.