این روزها جهان معطوف به فاجعه انسانی غزه و البته وعدههای انحرافی غرب برای تشکیل کشور فلسطین به جای مهار رژیم صهیونی و پایان دادن به محاصره غزه است، در حالی که همزمان آمریکاییها ناگهان بار دیگر خود را حامی پایان یافتن جنگ اوکراین معرفی کرده و برآنند تا آن را به خبر یک جهان مبدل سازند.
ترامپ رئیس جمهور آمریکا که در روز نخست ورودش به کاخ سفید مدعی شده بود که جنگ اوکراین را طی چند روز تمام میکند، در اقدامی تأمل برانگیز، ضرب الاجلی تازه برای روسیه و پوتین مشخص کرده و گفته است که 10 تا 12 روز زمان برای پایان جنگ و صلح جو شدن روسیه اختصاص داده است. در همین راستا ترامپ، در هواپیمای خود در مسیر آبردین به واشنگتن به خبرنگاران گفت: دولت واشنگتن میخواهد ظرف ۱۰ روز با روسیه در مورد حل مناقشه اوکراین به توافق برسد، در غیر این صورت عوارض گمرکی بر واردات اعمال خواهد کرد.
رئیس جمهور آمریکا در پاسخ به سوالی در مورد چگونگی کاهش مهلت ۵۰ روزه قبلی گفت: ۱۰ روز دیگر از امروز. وی افزود: سپس ما تعرفهها و چیزهای دیگری را اعمال خواهیم کرد و نمیدانم که آیا این بر روسیه تأثیر خواهد گذاشت یا خیر، زیرا بدیهی است که میخواهد جنگ را ادامه دهد، اما ما تعرفهها و چیزهای مختلفی را که اعمال میکنید، اعمال خواهیم کرد، ممکن است بر آنها تأثیر بگذارد یا نگذارد، اما میتواند.
این اقدام با واکنش روسها مواجه شد، چنانکه مدودف در پاسخ به سخنان ترامپ، که پیشتر اعلام کرده بود، ضربالاجل ۵۰ روزهای که به روسیه داده بود را به ۱۰ تا ۱۲ روز کاهش داده است، گفت: «نه شما و نه ترامپ حق تعیین زمان مذاکره را ندارید. ما جنگ را وقتی تمام میکنیم که اهداف خود را محقق کنیم. بهتر است به مشکلات داخلی کشور خودتان رسیدگی کنید.» همچنین کرملین اعلام کرد که بیانیه دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، مبنی بر کوتاهکردن مهلت تعیینشده برای مسکو جهت توافق به پایان جنگ اوکراین را توجه کرده است. دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین، به خبرنگاران گفت: روسیه همچنان به آنچه عملیات نظامی ویژه در اوکراین مینامد ادامه میدهد، اما متعهد به یک روند صلح برای حل مناقشه و تأمین منافع خود نیز هست.
این مواضع روسها نشان میدهد که عملاً مسکو هیچ توجهی به ادعاهای ترامپ ندارد، چرا که از یک سو ترامپ همواره ضربالاجلهایش با تغییر همراه بوده و او هرگز ثبات رفتاری نداشته است و از سوی دیگر نیز او هرگز پایبند به تعهدات خود نبوده، چنانکه تجاوز نظامی رژیم صهیونی و آمریکا علیه ایران در زمان مذاکرات صورت گرفت و حمله پهپادی به پایگاههای هوایی روسیه نیز در زمانی انجام شد که طرفین در حال مذاکره بودند.
در همین حال روسیه به خوبی میدانند که مقابله با ایران، چین و روسیه اساس راهبرد امنیت ملی آمریکا را تشکیل می دهد و به این معناست که این دشمنی در چارچوب مذاکره و دیپلماسی رفع نخواهد شد و صرفاً توان نظامی و اقتدار فراگیر است که آمریکا را تسلیم خواهد کرد چنانکه در دفاع مقدس 12 روزه، این توان نظامی و اتحاد درونی ایرانیان بوده که آمریکا را سراسیمه به درخواست آتش بس سوق داده است.
با توجه به سابقه رفتاری ترامپ ادعای ضربالاجل جدید او برای روسیه از یک سو میتواند برای مصارف داخلی باشد بویژه اینکه او بارها وعده پایان دادن به جنگ اوکراین را سر داده است. ترامپ که نتوانسته وعدههای خود در قبال مهاجرین، اقتصاد برتر امریکا، پایان جنگ غزه و... را محقق سازد، بار دیگر با وعده درمانی به دنبال فریب مردم آمریکاست تا شاید از ریزش بیشتر محبوبیت خویش جلوگیری نماید. رویکردی که البته خود نیز امید چندانی به تحقق آن ندارد و واژگانی همچون تعرفه جواب دهد یا ندهد گواهی بر این مسئله است.
کارنامه آمریکاییها نشان می دهد که هر زمان که فشارهای جهانی بر رژیم صهیونیستی افزایش می یابد و پرونده نسل کشی غزه به خبر اول جهان مبدل می شود، آنها با حاشیه سازی نظیر تشدید جنگ اوکراین، اتهام زنی واهی به ایران ، تشدید تنش با چین و... به دنبال کمک به این رژیم هستند.
از سوی دیگر بر اساس توافق اخیر تجاری که میان اروپا و آمریکا امضاء شده است، ترامپ به دنبال فروش تسلیحات به اروپا برای جنگ افروزی در اوکراین است لذا کوتاه کردن زمان اقدامی برای توجیه این طرح خواهد بود. ترامپ هر چند در ظاهر ادعا میکند که به دنبال صلح است، اما در عمل او هرگز ارسال تسلیحات به اوکراین را متوقف نکرده است. چنانکه در دوره وی از یک سو ارسال تسلیحات به اوکراین انجام شده و از سوی دیگر اروپا میلیاردها دلار تسلیحات از آمریکا خریداری و به کی یف فرستاده است. در همین حال ناتو سهم اعضا را به 5 درصد تولید ناخالص داخلی افزایش داده است که بخش قابل توجهی از آن به جنگ با روسیه اختصاص مییابد. نکته مهم آن است که ترامپ همواره تاکید دارد که او صلح جو است، اما دریچه جنگ صلح را جستجو میکند.
نکته دیگری که در ضرب الاجل ترامپ باید مورد توجه باشد مسئله تحولات غزه است. کارنامه آمریکاییها نشان می دهد که هر زمان که فشارهای جهانی بر رژیم صهیونی افزایش می یابد و پرونده نسل کشی غزه به خبر اول جهان مبدل می شود، آنها با حاشیه سازی نظیر تشدید جنگ اوکراین، اتهام زنی واهی به ایران ، تشدید تنش با چین و... به دنبال کمک به این رژیم هستند. اکنون نیز ترامپ در تعهد به رژیم صهیونی سعی دارد تا با برجسته سازی نام روسیه توجهات جهانی از فاجعه انسانی در غزه را دور سازد تا خدمتی دیگر به رژیم صهیونی انجام داده باشد.
در جمع بندی نهایی می توان گفت که ضربالاجل ترامپ برای روسیه چندان تاثیری بر سرنوشت جنگ ندارد، چرا که از یک سو روسیه در این سالها آموخته است که اقتصاد را بر اساس اصل خنثی سازی تحریم ها تعریف نماید و تحریم و یا تعرفه ها تاثیر چندانی بر آن ندارد، بویژه آنکه مسکو توانسته کشورهای جایگزینی برای اقتصاد خود ایجاد نماید و حتی از وابستگی به اقتصاد اروپا بکاهد. از سوی دیگر آمریکا دیگر بیشتر از این ظرفیت اعمال تحریمها و تعرفهها و حتی گزینه نظامی علیه روسیه را ندارد و در نهایت مواضع ترامپ به یک داستان سرایی خیالی شباهت دارد که هیچ پشتوانهای ندارد. نکته اساسی آن است که برخلاف اروپا که به خاطر ناتوانی اقتصادی و نظامی تن به تعرفههای سخت آمریکا داد، روسیه با اقتدار نظامی در کنار وابسته نشدن به اقتصاد سرمایه داری و بهره گیری از رویکرد شرق گرایانه نیازی به تن دادن به زیاده خواهی آمریکا ندارد و به احتمال زیاد ترامپ شکستی دیگر را در برابر مسکو متحمل خواهد شد.