سرویس سیاسی - وزارت امور خارجه روسیه با اعزام نماینده ای به تهران «پیام ویژه» سرگئی لاوروف، پیرامون تحولات منطقه را به وزیر امور خارجه کشورمان تسلیم کرد.
«ورشنین» فرستاده ویژه وزیر خارجه و مدیرکل خاورمیانه و خلیج فارس روسیه، در سفر به تهران با «محمدرضا رئوف شیبانی» معاون وزیر امور خارجه کشورمان دیدار و پیام ویژه لاوروف، وزیر خارجه روسیه را درباره تحولات منطقه تسلیم وی کرد.
ورشنین در این دیدار با اشاره به تحولات منطقه خاورمیانه، تعیین سرنوشت مردم منطقه توسط خود آنها بدون دخالت دیگران را مورد توجه قرار داد و با بیان این نکته که گفت وگو میان جریان های مختلف با حاکمیت این کشورها راه حل خروج از بحران کنونی است خواستار توقف عملیات نظامی در کشورهای درگیر بحران از جمله لیبی شد.
شیبانی، معاون وزیر خارجه کشورمان نیز با انتقاد از برخوردهای دوگانه غرب با تحولات منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، مطالبات مشروع مردم منطقه را در جهت استقلال و حق حاکمیت کشورها دانست.
در این دیدار دو طرف ضمن اظهار رضایت از تشکیل دولت ملی در لبنان، اهمیت ثبات و امنیت در این کشور برای کل منطقه را خاطرنشان کردند و نیز از آشتی ملی در فلسطین استقبال و بر ضرورت تحکیم آن در راستای استیفای حقوق کامل مردم فلسطین تاکید کردند.
پیش از این نیز چندین مقام روسی با سفرهای جداگانه به تهران با مقامات کشورمان دیدار و پیرامون تحولات منطقه تبادل نظر کرده بودند.
با گذشت چند ماه از آغاز قیام ملت های منطقه و شمال آفریقا و سرنگون شدن برخی رژیم های دیکتاتور همپیمان غرب، اختلاف نظرها میان مقامات آمریکا و روسیه درباره این تحولات به اوج خود رسیده است.
همین مسئله باعث نزدیک شدن بیشتر مسکو به تهران و اتخاذ مواضعی مشترک در قبال دخالت های غرب و آمریکا در خصوص تحولات منطقه بویژه در کشور سوریه شده است.
در واقع ارسال پیام ویژه به ایران می تواند ناشی از دو مسئله مهم باشد:
1- نگرانی روسها از به خطر افتادن منافعشان در لیبی و سوریه.
در مسئله لیبی و حمله نظامی ناتو به این کشور، تفاوت اساسی موضع روسیه با آمریکا، انگلیس و فرانسه در این موضوع بود که مسکو به ناچار قائل به اقدام نظامی بود ولی در چارچوبی که تنها محدود به حملات هوایی به مواضع نظامیان باشد در حالی که اروپایی ها به سمت سقوط قذافی به هر قیمتی حرکت کردند. البته در ابتدای حرکت های اعتراضی مردم لیبی غرب و در رأس آن آمریکا میان انتخاب همپیمانی به نام قذافی و مخالفان وی دچار سردرگمی شده بودند اما با گذشت چند هفته از این اتفاقات و اطمینان غرب به نزدیک شدن به مخالفان این کشور و دیکته کردن خواسته های خود به آنها، سیاست سرنگونی قذافی را در پیش گرفتند.
چند روز پیش باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در مصاحبه مشترک با نخست وزیر انگلیس به صراحت اعلام کرد که قذافی باید برود و حملات ناتو تا سرنگونی وی ادامه خواهد داشت.
اما به این دلیل که در قطعنامه 1973شورای امنیت به صراحت به این نکته اشاره شده است که نباید مداخله نظامی در لیبی انجام شود، اروپایی ها نیروهایی را به بهانه آموزش و در چارچوب نیروهای آموزشی به بنغازی اعزام کردند تا نیروهای مخالفان را آموزش دهند. در حالی که معلوم بود که این نیروها عملیات اطلاعاتی و امنیتی هم خواهند کرد.
در این شرایط روسیه دید که هم اقدام نظامی انجام شده و افرادی به لیبی اعزام شده اند و هم این که حمله به مراکز غیرنظامی شدت گرفت. حمله هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی به باب العزیزیه و منزل و محل کار قذافی موجب نگرانی روسیه شد.
بنابراین روسیه اعلام کرد که این اقدامات را ناقض قطعنامه 1973 می داند. به این دلیل که اهداف جدیدی که توسط ناتو و هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا مورد حمله قرار گرفته است، مراکز نظامی نیست، بلکه مراکز فرماندهی و سیاسی لیبی است.
از طرف دیگر، روسیه فکر می کند، کسانی که در بنغازی هستند و مخالفان آقای قذافی را تشکیل می دهند، به فرانسوی ها و ایتالیایی ها و آمریکایی ها نزدیک هستند. این باعث می شود که روسیه تصور کند معادلات قبلی که با لیبی و آقای قذافی داشته و منافع این کشور در لیبی در معرض خطر قرار گرفته است.
البته فرانسوی ها و انگلیسی ها و ایتالیایی ها هم با قذافی قراردادهای بزرگ نفتی داشته اند و طی چند ساله گذشته سعی کرده بودند روابط غرب با لیبی را به دلیل منافع نفتی بهبود ببخشند. استنباط روسیه این است که در این تغییر و تحولات سر روسیه بی کلاه خواهد ماند و غربی ها هستند که با دولت جدید زد و بند می کنند.
به نظر می رسد این اعلام نارضایتی ها به این دلیل است که می دانند در معادلات جدید این غربی ها هستند که معادلات را به سمتی هدایت می کنند که اگر قذافی سقوط کرد، فضا به سمت تثبیت موقعیت طرفداران غرب حرکت کند و نه کسانی که با روسیه هم همکاری می کنند.
در خصوص اتفاقات سوریه نیز میان این دو کشور اختلاف نظرهای اساسی وجود دارد.
روسیه طی سال های اخیر و به خصوص پس از اختلافات اساسی دمشق با غرب و آمریکا روابط گسترده ای با این کشور برقرار کرده است.
با اوج گیری تحرکات ضددولتی در سوریه، مسکو همواره این مسئله را ناشی از دخالت های آمریکا و برخی کشورهای عربی منطقه دانسته و بارها بر حمایت مسکو از دولت بشار اسد تاکید کرده است. در همین راستا نماینده روسیه در سازمان ملل با رای منفی به قطعنامه ضدسوری آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل عملا این قطعنامه را وتو کرد.
در موضوع سوریه میان ایران و روسیه اشتراک نظر وجود دارد و دو کشور تحولات دمشق را ناشی از دخالت های خارجی می دانند البته مسکو از زاویه منافع ملی و تهران نیز از زاویه حضور این کشور در جبهه مقاومت به تحولات سوریه نگاه می کنند.
2- موضوع دیگری که باعث اوج گیری اختلافات میان واشنگتن و مسکو شده است، حقایق پشت صحنه «استراتژی خروج آمریکا از افغانستان» است. شورای امنیت سازمان ملل روز شنبه هفته جاری با صدور قطعنامه ای اعلام کرد که القاعده گروهی تروریستی است و باید مشمول تحریم ها قرار گیرد اما طالبان و بویژه آن گروهی که در حال مذاکره با آمریکا هستند از این قاعده مستثنی شده اند.
در واقع راهبرد آمریکا در افغانستان مذاکره با طالبان است. کاخ سفید اعلام کرده است که سربازان آمریکایی تا سال 2014 از این کشور خارج خواهند شد. اما روس ها هم به این واقعیت پی برده اند که «خروجی در کار نیست» و آمریکایی ها قصد دارند با خروج از مناطق جنوبی افغانستان و درگیر کردن دولت این کشور با طالبان و سپس با انعقاد توافقنامه ای امنیتی با دولت کابل اقدام به تاسیس چندین پایگاه نظامی در مناطق شمالی افغانستان نماید. در واقع هدف این است که به اسم عقب نشینی در نزدیکی روسیه پایگاه های دائمی دایر نماید تا دامنه حضور نظامی اش به آسیای میانه بیشتر شود. مجموع این مباحث باعث شده است که در شرایط کنونی دولت روسیه به رایزنی با کشورهای مخالف سیاست های آمریکا دست بزند تا محور جدیدی در مقابل این کشور تشکیل شود.