تاریخ انتشار : ۲۲ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۶:۴۴  ، 
کد خبر : ۲۲۴۵۱۴

ماهیت جریان فراماسونری

حجت‌الاسلام والمسلمین جواد سلیمانی مقدمه: یکی از تشکل‌های نیمه پنهان و مرموزی که به صورت رازآلود در تحولات فرهنگی اجتماعی و دگرگونی‌های تاریخ نقش آفرینی کرده و می‌‌کند تشکل نیمه سری فراماسونری است. غالب افراد جامعه ایران و مردم ممالک دیگر با این اسم آشنا هستند ولی عملیات پشت پرده این جریان موجب گردید که هویت آن برای ملت‌ها در هاله‌ای از ابهام باقی بماند به‌طوری که بیوگرافی ماسون‌ها و ویژگی‌های تشکل آنان و هدف تشکیل آن‌ها و گسترده فعالیت و نفوذشان روشن و شفاف نیست. از این رو در این نوشتار سعی شده است تا با استفاده از منابع و تحقیقات قابل دسترسی، هویت این جریان بررسی شود.

نخستین ضربه ماسون‌ها به منافع ملت ایران در انقلاب مشروطیت نمایان گردید، انقلاب مشروطه ایران طلیعه یک تحول اجتماعی، سیاسی و مذهبی بزرگ در تاریخ معاصر ایران بود که پس از قرن‌ها سیطره استبداد و استعمار بر این کشور می‌‏رفت تا تأثیر عمیقی در اندیشه سیاسی اجتماعی و دینی ملت ایران بگذارد و زمینه برپایی تمدن اسلامی چشمگیری را در یک کشور جهان سوم در خاور‌میانه پدید آورد ولی دست نامرئی و قدرتمند استعمار انگلیس چند دهه قبل از وقوع حادثه پس از نهضت تنباکو بوی آن را استشمام کرد و با برنامه ریزی حساب شده‏ای بر آن مهار زد.
از آن‌جا که یکی از آبشخورهای جریان فراماسونری سرویس اطلاعاتی اینتلیجنس سرویس است، شایسته است قبل از ورود به بحث فراماسونری در‌باره سرویس اطلاعاتی مذکور بحث شود. اینتلیجنس سرویس در فرهنگ عمومی ایرانیان نامی نا آشناست، جامعه ما بیش از آن‌که با واژه «اینتلیجنس سرویس» آشنا باشد با فراماسونری آشنایی دارد و حال آن‌که فراماسونری به‌عنوان یک سازمان مخفی، بر بنیاد اینتلیجنس سرویس یعنی سازمان فوق سری بریتانیا استوار است، بنابراین اگر در تحلیل رخدادهای تاریخی و سیاسی اجتماعی صرفاً بر روی فراماسونری تکیه کنیم و یا به نقش مستقیم و ظاهری اجزای سفارت انگلیس در وقایع و تحولات بنگریم، بی‏راهه رفته‏ایم و سر رشته حوادث را از کف داده‏ایم. به‌عنوان نمونه اگر در تحلیل فرایند سلطه غرب بر نهضت مشروطیت تنها به دخالت ماسون‌ها و یا به رایزنی‌های اجزای سفارت انگلیس در تهران با درباریان بسنده کنیم اشتباه فاحشی مرتکب شده‌ایم؛ زیرا اسناد برجای مانده نشان می‌‌دهد دو مأمور سازمان اینتلیجنس سرویس یعنی اردشیر جی (یا اردشیر ریپورتر) و کریم خان رشتی نقش مهم و زیر بنایی در انحراف نهضت مشروطیت و روی کار آمدن رضا خان ایفا کرده اند. و اساسا استعمار انگلیس طرح نهایی و نقشه جامع خود را به کمک مأموران اینتلیجنس سرویس جامه عمل پوشانده است.
دستگاه جاسوسی فوق سری اینتلیجنس سرویس همان شبکه اطلاعاتی زیرینی است که فعالان عرصه نیمه پنهان فراماسونری و یا سیاستمداران رسمی استعمار در کشورها و برخی از منورالفکر‌ها نمودهای پیدا و یا نیمه‏پیدای این سیستم ناپیدا هستند. از این رو شایسته است در مقدمه این مقال‏ قدری درباره هویت این سازمان از زبان و قلم محققان کانون تولّد و زادگاهش سخن بگوییم.
کریستوفر آندریو، استاد ارشد دانشگاه کمبریج و مدیر مجله «Historical Journal» در نخستین پژوهش جدی خود درباره تاریخ سرویس‏های اطلاعاتی انگلیس برخی اطلاعات مفید را در مورد اینتلیجنس سرویس بر ملا کرده است. از عبارات ایشان چنین به دست می‌‌آید که پنهان‏کاری فوق تصور و شدید از ویژگی‌های مهم سازمان مزبور می‌‌باشد. وی از زبان یکی از [کارمندان پیشین اطلاعاتی] اینتلیجنس سرویس می‌‏نویسد: «ملکم ماگریج (کارمند پیشین اطلاعاتی) از سال‌های خدمت در اینتلیجنس سرویس این درس را آموخته است: «تا زمانی که راه‏های غیر مستقیم وجود دارد، هیچ کاری را نباید به سادگی و از راه مستقیم آن انجام داد. پنهانکاری همان قدر برای کار اطلاعاتی ضروری است که لباس رسمی برای آئین عشاء ربانی و یا تاریکی برای مراسم احضار روح، لذا باید پنهانکاری به هر بهائی محفوظ بماند، چه دلیلی داشته باشد و چه نداشته باشد» (1)
از منظر این سازمان نوعِ اطلاع در ارائه و یا پنهان کردن آن تأثیر ندارد بلکه اساساً اصل اولی و ضروری این است که هیچ اطلاعاتی از آن فاش نشود برای این منظور؛ حتی رابط‌هایی که ابزار این سازمان هستند نباید از نقشه کلی و طرح در دست اجرای سازمان اطلاع داشته باشند. راهکار رسیدن به این هدف تعقیب اهداف از مسیرهای پر پیچ وخم و غیر مستقیم است چرا که در پرسش‌های مستقیم و مراجعات بی‏واسطه کشف نیات پرسشگر و نقشه و نیت طراحی شده آسان خواهد شد. به‌عنوان نمونه وقتی شما برای استخدام و گزینش یک فرد برای اداره ‏آن از پدر یا برادر و یا دوست نزدیک فرد مزبور در موردش تحقیق کنید احتمال افشای راز تحقیق شما برای آن‌ها آسان‌تر از آن خواهد بود تا از برخی افراد محل زندگی آن شخص که ارتباط فامیلی و یا دوستی با وی ندارند تحقیق کنید. و اگر ممیز و جستجوگر خود نیز با چندین واسطه مأمور کشف بیوگرافی شخص مزبور شده باشد خود نیز از راز این پرسش‌ها آگاه نخواهد شد و سائل و مسؤول بدون این‌که باخبر باشند هدف تحقیق شما را تأمین کرده‏اند.
بنابراین هیچ معلوم نیست که ماسون‌های ایرانی ویا اعضای سفارت انگلیس که از بارزترین بازوان اجرایی این سازمان در کشورهای مقصود هستند خود از نیات آن‌ها اطلاع وافی داشته باشند، نه تقی‏زاده و نه میراز ملکم‏خان که یکی فعال سیاسی و دیگری فعال فرهنگی انقلاب مشروطه به‌شمار می‌‌آمدند نمی‏دانستند در چه پازلی قرار گرفته و چه نقشی می‌‌آفرینند. نکته ظریف و مهم دیگری که از راه‌های تحقیق کریستوفر به دست می‌‏آید این است که اینتلیجنس سرویس برای اطلاعات مربوط به پیش از بحران‏ها ارزش افزون‌تری نسبت به اطلاعات درون بحران قائل است و در حفظ و حراست از آن سرسختی بیش‌تری می‌‏کند.(2)
راز چنین روشی این است که سازمان‌های مخوف و پیچیده جاسوسی سال‌ها قبل از رسیدن فرصت مناسب، اهداف مورد نظر خود را ترسیم کرده و برای نیل به آن زمینه‏ سازی می‌‌کنند و همین امر موجب می‌‌شود تا ملت‏ها بدون آگاهی از ریشه‏های دگرگونی‏هایی که بر آن‌ها تحمیل می‌‏شود بازیچه آنان شده همواره مغلوب اراده آنان باشند؛ اینتلیجنس سرویس در زمان‏های بسیار دور از وقوع حادثه آن را طراحی و برای وقوع آن بسترسازی می‌‌کند، به گونه‏ای که در مخیله نوع انسان‌ها نمی‏گنجد که تحولات زمانه شان دو دهه یا سه دهه و حتی یک قرن پیش طراحی شده و امروز آن‌ها بازیچه دست شبکه جاسوسی انگلیس بوده‏اند. حتی اگر ملت‌ها پس از غلبه استعمار بر انقلاب‌هایشان نیز نمی‏توانند باور کنند که این غلبه با برنامه‌ای حساب شده و از دیرباز طراحی شده است غالب افراد گمان می‌‌کنند سلطه استعمار مرهون زیرکی‌ها و خیانت‌های عوامل شان در درون بحران‌ها است.
بی‏گمان اگر اینتلیجنس سرویس حرکت‏ها و فعالیت‏های فوق سری خویش را که در خواب و خیال ملت‏ها نمی‏گنجد فاش کند، خود به دست خود راز سلطه مستمر خویش را فاش کرده است. گرچه اطلاعات پیش از بحران به خودی خود چیزی جز یک فعالیت جاسوسی مانند سایر فعالیت‏های جاسوسی پس از بحران نیست، لکن چون در بستر خفتگی و آسودگی خاطر رقیب صورت می‌‏گیرد، دستاورد فراوانی خواهد داشت، بی‏گمان فاش شدن آن‌ها موجب می‌‏گردد که احساس فتنه‏گری و طراحی استعمار برای دهه‏ها و یا سده‌های آینده در روح ملت‏ها و نخبگان آن‌ها زنده شود و این بیداری بستر بسیار مناسب کسب اطلاعات را از دست بریتانیا و بازیگران پشتِ پشتِ صحنه استعمار خواهد ربود. ازاین رو از منظر سازمان اطلاعات و امنیت بریتانیا اسناد مربوط به دوران آرامش و صلح نسبت به اخبار دوران جنگ و آشوب از اولویت ویژه‏ای جهت سانسور برخوردارند. یعنی اطلاعات دوران صلح مهم‌تر از از اطلاعات دوران جنگ و آشوب است. زیرا دوران صلح در حقیقت نشانگر روزنه‏ها‌ و راهروهای باریک برای نفوذ و ضربه زدن به حریف است آن‌هم در فضایی کاملاً دوستانه و آرام، از این رو بسیار ظریف و گرانبهاست وکم‌ترین غفلت در مورد آن موجب بیداری حریف و خنثی شدن طرح عملیاتی و ضربه به حریف است.
شاید امروزه احتمال طراحی عملیات تغییر نظام سلطنتی قاجار به نظام سلطه پهلوی از نهضت تنباکو امری‌ ضعیف جلوه کند ولی مطالب فوق نشان می‌‌دهد این امر بسیار طبیعی است؛ زیرا استعمار انگلیس از جنگ‏های ایران و روس یا نهضت تنباکو به قدرت شگرف روحانیت شیعه برای بسیج ملت ایران برعلیه استعمار پی‏برد و از این رو با طراحی حساب شده روحانیت را از صحنه انقلاب مشروطیت کنار زد‌ تا پنجه نظام سلطه خویش را بر ایران فرو برد.
دستاورد کریستوفر در پویش علمی اطلاعاتی خویش با اینتلیجنس سرویس پنهان کاری شدید، اصرار لجوجانه بر مخفی نگاه داشتن اطلاعات پیش از بحران در پس از بحران، در برخورد با اخبار جنگ جهانی اول و دوم بوده لکن به نظر می‌‌رسد عمق این لایه به پیش از جنگ جهانی اول نیز بازگردد و اطلاعات اینتلیجنس سرویس بر فراز رخدادهای قبل از این تاریخ هم سایه افکنده باشد.
کریستوفر در ادامه مورخان را به ضرورت توجه به ابعاد اطلاعاتی تاریخ هشدار داده، در وصف مخفی‏کاری فزاینده سازمان اطلاعات بریتانیا می‌‏نویسد: «در بسیاری از بیوگرافی‏های عالی نخست‏وزیران، وزیران امور خارجه و سایر وزیران بریتانیا، حتی نام رؤسای سرویس‏های اطلاعاتی‏شان ذکر نشده است.» (3) و نمایندگان مجلس انگلیس از پرسشگری درباره این سازمان ممنوع شده‌اند. «پارلمان پذیرفته است که (در مسائل اطلاعاتی) مسؤولیت باید بیش‌تر به عهده نخست وزیر باشد تا پارلمان و به نخست‏وزیران در زمینه انجام صحیح این مسؤولیت اعتماددارد)(4) همین دکترین موجب شد که اینتلیجنس سرویس در نیمه دوم قرن بیستم به انکار موجودیت خود بپردازد.(5)
این گزارش‌ها نشان می‌‌دهد دستگاه اطلاعاتی انگلیس از نوعی استقلال سیاسی و امنیتی در نظام حاکم انگلیس برخوردار است و در حقیقت حق حکومت را برای خود جعل کرده و گردانندگان آن در حقیقت نه تنها در ذیل قدرت حکومت نیستند بلکه بر قدرت حاکمیت دارند.
البته پس از کشف رسوایی‏های اطلاعاتی پیوند «سیا» با اینتلیجنس سرویس در دهه 1980‌م و فاش شدن نفوذ شوروی در جامعه اطلاعاتی بریتانیا به ناچار برای نخستین بار دولت انگلیس به وجود چنین سازمانی «اینتلیجنس سرویس» در دوران صلح اعتراف کرد، و اندک اندک برخی از امور مربوط به سازمان نشر یافت(6) ولی هنوز تا افشای اسناد مداخلات اطلاعاتی بریتانیا در سایر کشورها و به ویژه در ایران، فرسنگ‏ها فاصله دارد و از همین‏روست که در پژوهش آقای کریستوفر خلأ آشکاری درباره فعالیت‏های اینتلیجنس سرویس در دهه‏های نخستین قرن بیستم میلادی در ایران مشاهده می‌‌شود؛ این در حالی است که وی به صورت مختصر به مسایل هندو افغانستان اشاره کرده است. (7) با توضیحات فوق روشن گردید، مسأله سازمان اطلاعاتی اینتلیجنس سرویس و کارکرد آن در راستای اهداف شوم استعمار، جدی و غیر قابل اغماض است، این سازمان شبکه زیرین شبکه اطلاعاتی بریتانیا را تشکیل می‌‌دهد به گونه‌ای که دولت، مجلس، لژهای فراماسونری و اجزای وزارت خارجه بر بنیاد آن استوار می‌‌باشند. این سازمان برای آینده‏های دور برنامه‏ریزی کرده و برای نیل به اهداف دراز مدت بسترسازی می‌‏کند واهتمامش بر حفظ اسناد مربوط به فعالیت‏های جاسوسی‏اش در قبل از بروز بحران‏ها خود نشانگر اهمیت این فعالیت‏ها در رویش بحران و ظهور فتنه‏ها در کشورها خواهد بود. از مجموع فعالیت‌های نیروهای اینتلیجنس سرویس در ایران به دست می‌‌آید، یکی از مأموریت‌های جدی آن‌ها همراهی و همگامی و فعال‌سازی و جهت‌دهی مجامع ماسونی بوده است، و از این جا معلوم می‌‌شود که مجامع ماسونی به رغم شعار حمایت از مرام آدمیت و منش انسانیت خود یک تشکل خدمت‌گزار سیاست انگلیس بوده‌اند. اما با نقاب علمی‌ـ فرهنگی و زیر چتر بشردوستی، صلح و عدالت‌خواهی اهداف خویش را تعقیب می‌‌‌کردند. البته این حقیقت در آینده با روشن شدن ریشه و فعالیت‌ چشم‌گیر ماسون‌ها در عرصه سیاست و اقتصاد کاملاً آشکار خواهد شد.
در یکی از نشریات ترکیه در این مورد آمده است: «تشکیلات ماسونی ترکیه، که برابر اذهان عامّه، روی کار آورنده اقتدارها، هدایت کننده اقتصاد، تعیین‌کننده سیاست‌های داخلی و خارجی کشور، و منصوب کننده نمایندگان مجلس است، در حال تبدیل به یک مؤسسه‌ای با یک ستون مرکزی می‌‌باشد» (8) از این رو در این مقال به ماهیت و مشخصات فراموسونری می‌‌پردازیم.
برای شناخت دقیق فراماسونری و فلسفه وجودی آن و تحلیل مواضع آن‌ها چاره‌ای جز این نیست تا با صبر و حوصله این صفحات مورد مطالعه قرار گیرند. به‌علاوه از آن‌جا که دستان مرموز ماسون‌ها در تأسیس و اداره مراکز فرهنگی نوین، تشکیل و هدایت انجمن‌های سرّی، نشر روزنامه، کتاب و استخدام روحانی‌نمایان، مشاهده می‌‌شود، تمرکز افزون‌تر بر روی آن به‌عنوان یکی از آبشخورهای تحولات سیاسی‌‌ـ اجتماعی کشور حائز اهمیت می‌‌باشد.        ادامه دارد...

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات