اختصاصی بصیرت/
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران از مسائلی است که نهضت آزادی به گونه ای مختلف به آن پرداخت و همانند دیگر مسائل و حوادث و رویدادهای پس از انقلاب اسلامی، دیدگاهی متفاوت با رهبر انقلاب امام خمینی(ره) در مورد آن داشت. رهبران نهضت، از آغاز جنگ تا پایان آن در مقاطع مختلف، مواضع متفاوتی نسبت به جنگ داشتند که این دیدگاه ها را در سه مقطع می توان بررسی کرد:
1- از آغاز جنگ تا فتح خرمشهر
در ماه های آغازین جنگ، موضع گیری های نهضت، متناسب با فضای جامعه بود. دکتر یزدی در مصاحبه ای گفت: «اگر این جنگ ادامه پیدا کند، بدون شک باعث سقوط صدام خواهد شد؛ البته برای ما نیز خرابی و کشتار و خسارت به همراه دارد، ولی برای هر ارزشی باید بهایی پرداخت.»(1)
نهضت آزادی در (14/7/59) در بیانیه ای، درباره جنگ عراق علیه ایران آورده است:«هموطنان عزیز، نبرد اجتناب ناپذیر و تحمیلی با رژیم سرسپرده عراق که پس از سرنگونی شاه و قوام گرفتن جمهوری اسلامی در ایران سخت به وحشت افتاده است، به مراحل امیدبخش پیروزی خود نزدیک می شود.»(2)
دکتر یزدی حمله رژیم بعث عراق به جمهوری اسلامی را ناشی از ماهیت و سرشت حزب بعث از یک طرف و ماهیت و سرشت انقلاب اسلامی از طرف دیگر می دانست و در مقالات خود این گونه می آورد که صدام باید ساقط شود و حکومت اسلامی در عراق ایجاد شود و این جنگ یک فرصت تاریخی است.(3)
این دیدگاه نهضت آزادی، مربوط به همان اوایل جنگ، یعنی سال 59 بود. این تشکل، بعدها در سال 1363 در تحلیلی، حمله عراق به ایران را امری طبیعی و نوعی دفاع پیشدستانه عراق می دانست که برای جلوگیری از صدور انقلاب انجام داده است:«یکی از علل و اسباب داخلی که موجب تهاجم خارجی به سرزمین انقلاب می شود، ذهنیات انقلابیون و رهبران درباره صدور انقلاب است. با چنین هدف و برنامه عقیدتی، طبیعی است که مورد حمله همسایه ای چون عراق قرار بگیریم.»(4)
در نقد این موضع نهضت آزادی باید گفت که اگر جمهوری اسلامی در به وجود آوردن زمینه های جنگ مقصر است، این کوتاهی، بیشتر از همه متوجه دولت بازرگان است، چرا که آنها بعد از انقلاب، پست های اجرایی کشور را در دست داشتند. به هر روی، نهضت آزادی، در همان ابتدا، در شعار و نه در عمل، حمایت هایی از دفاع مقدس مردم ایران در برابر تجاوز عراق داشتند.
2- از فتح خرمشهر تا پذیرش قطعنامه 598
پس از فتح خرمشهر، حزب بعث عراق در اوج ذلت و ضعف، با عقب نشینی نمایشی از برخی سرزمین های اشغالی ما به مرزهای بین المللی زمزمه های صلح را بلند کرد. البته هنوز بخش هایی از خاک کشور از جمله نفت شهر را در اشغال داشت و حاضر نبود به عنوان متجاوز شناخته شود و غرامت بپردازد. قصد عراق از صلح طلبی خرید زمان بود تا بار دیگر با نیروهای تازه نفس و تجهیزات جدید، به خاک ایران حمله کند. موید این امر نیز حمله عراق به خاک جمهوری اسلامی بعد از پذیرش قطعنامه 598 است. اگر صدام صلح طلب بود، چرا پس از امضای قرارداد بار دیگر به ایران حمله کرد.نهضت آزادی در این ماجرا، با تحلیلی درباره جنگ و صلح، طرف عراق را گرفت و رد کردن پیشنهاد پس از فتح خرمشهر و استمرار جنگ از سوی ایران را خطای محض دانست. این تشکل معتقد بود که تا فتح خرمشهر وظیفه ما دفاع بوده که انجام شده است. این ادعای نهضت در حالی است که در همین زمان، یعنی تا فتح خرمشهر حتی یکی از اعضا یا سمپات هایش در مناطق عملیاتی دیده نشدند. نهضت آزادی، کشاندن جنگ به داخل عراق را بر خلاف منطق قرآن می دانست. مهندس بازرگان به مناسبت پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی درباره جنگ می گوید:«هرگونه پیشنهاد صلح و شرایط آبرومند، پس زده می شود و با همان قوت و شدت به پیشروی ادامه داده از حالت مشروع و مثاب به حالت حمله درآمدیم. جنگ که در اساس و منطق قرآن، چیزی جز وسیله و آن هم وسیله محدود و مشروط نیست، بزرگ ترین مسئله و هدف علی الاطلاق انقلاب اسلامی گردید. هدفی که نهایتش در ابتدا، تسلیم و استعفای صدام بود، ولی اوج گرفته و متدرجاً رفتن به کربلا، تصرف بغداد، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی در عراق، جهش از بغداد به بیت المقدس، آزادسازی قدس و فلسطینی ها، نابود ساختن اسرائیل، انقلاب اسلامی در عربستان سعودی و مصر و سایر کشورهای مسلمان و بالاخره سرنگونی نظام الحادی امپریالیستی آمریکا با سایر دولت ها و محو قدرت ها را در برگرفت... ولو به بهای نابودی ایران و به آتش کشیدن جهان.»(5)
از این دوران به بعد، نهضت آزادی و به خصوص شخص بازرگان، در اطلاعیه ها و سخنرانی های خود، به طور مداوم با پیش کشیدن جهاد ابتدایی و تمسک ناصحیح به قرآن و جنگ و صلح های پیامبر(ص) و علی(ع) ندای صلح طلبی سر می دادند و به ایران پیشنهاد می کردند که به صورت یک طرفه دست از جنگ بردارد، اما هیچ گاه دشمن بعثی و پشتیبان های او را که به جنایت های جنون آمیز دست آلودند نصیحت نمی کردند.(6) برای بازرگان و نهضت آزادی، مهم، زنده بودن تحت هر شرایطی بود، به همین جهت حاضر می شدند اسلام و روش پیامبر(ص) و علی(ع) را به هر نحو که بخواهند تبیین کنند تا نظرشان تأمین شود.
نهضت آزادی چگونه می پذیرفت که صدام بعد از فتح خرمشهر یک شبه صلح طلب شده باشد، در حالی که پیش از آن، حتی میانجی گری های بین المللی صلح و آتش بس را رد می کرد. نهضت آزادی با نادیده گرفتن این واقعیات، همواره ایران را در جایگاه متهم می نشاند. در قطعنامه کنگره پنجم نهضت آزادی بعد از فتح خرمشهر آمده است:«به نظر نهضت آزادی، بعد از فتح خرمشهر که خصم خود را ناچار دیده بود راه توبه و تسلیم پیش گیرد و همسایگان حاضر شده بودند تضمین هایی بدهند، دولت می توانست از فرصت های مناسبی که برای اتخاذ و اعمال خط مشی های موثر جهت ختم موفقیت آمیز جنگ فراهم شده بود استفاده کرده و مطابق مصالح و منافع ملت ایران اقدام کند.»(6)
روشن نیست که نهضت آزادی، با وجود جنایت های بزرگی که از صدام سر زده بود، چگونه ریشه صلح طلبی را در او یافته بود. این در صورتی بود که همین صدام قرارداد صلح 1975 را که خود به امضا رسانده بود، در مقابل دوربین تلویزیون پاره کرد و همچنین پس از جنگ تحمیلی، سراغ همسایه دیگر خود (کویت) که از قضا عرب هم پیمان عراق در جنگ علیه ایران بود، رفت و آن کشور را تصرف کرد و عجیب بود که نهضت آزادی به این دشمن غدار بشریت، این قدر اطمینان داشت.در مقابل این ساده اندیشی نهضت آزادی امام خمینی (رحمه الله) ترفند مکرآمیز صلح طلبی دروغین صدام را همواره رسوا می ساخت: «شمایی [عراق] که می گویید صلح طلبیم، صلح طلبی شما مثل صلح طلبی اسرائیل است... آتش بسی که صدام می گوید آتش بسی است که دنبالش آتش می گشاید، راهی که صدام می خواهد به ما بدهد راهی است که نجات خودش را در آن می یابد.»(7)
امام خمینی در جایی دیگر در خصوص صلح طلبی جریان هایی مثل نهضت آزادی درباره جنگ می فرماید:«اینها توجه به این ندارند که با این اراجیفی که اینها دارند، این ملت تغییر نمی کند ما عالم گیری نمی خواهیم بکنیم که شما ما را می ترسانید که نمی شود عالم را گرفت... ما داریم از حق اسلام دفاع می کنیم، ما داریم از حق مسلمین دفاع می کنیم، ما جنگ نمی خواهیم بکنیم ... حالا هم در حال دفاع هستیم. دفاع معنایش این نیست که تا آن گفت یا الهی دستت را بده من، با هم صلح بکنیم ما رها کنیم. این حرف غلطی است مایی که می بینیم ماهیت یک حیوان درنده چیست... در خواب هستند، آنهایی که خواب آمریکا را می بینند، خدا بیدارشان کند.»(8)
3- بعد از پذیرش قطعنامه 598
این گروه که همواره بر طبل صلح می کوبید در آستانه پذیرش قطعنامه 598، در موضعی طلبکارانه به مخالفت با آن پرداخت و با انتشار بیانیه ای چهار صفحه ای، ضمن انتقاد از پذیرش قطعنامه و اشاره به تأمین نشدن تمامی منافع کشورمان، گستاخانه، از مسئولان خواست از نظرهای مخالفان، به خصوص نهضت آزادی استفاده شود و در بیانیه دیگری با عنوان «آتش بس و مرزهای بین المللی» ضمن انتقاد از مذاکرات مستقیم پیش از بازگشت نیروهای دو طرف به مرزهای بین المللی، خواستار آن شد که عرق ملی و میهنی کشور حفظ گشود.(9)
حضرت امام(ره) در پیامی به مناسبت پذیرش قطعنامه، درباره هوشیاری در مقابل جریان هایی نظیر نهضت آزادی، به مردم هشدار داد:
«چه بسا آنهایی که تا دیروز در برابر این نظام جبهه گیری کرده بودند و فقط به خاطر سقوط نظام و حکومت جمهوری اسلامی ایران از صلح و صلح طلبی به ظاهر دم می زدند، امروز نیز با همان هدف، سخنان فریبنده دیگری را مطرح می کند و جیره خواران استکبار، همان ها که تا دیروز در زیر نقاب دروغین صلح خنجرشان را از پشت به قلب ملت فرو کرده بودند، امروز طرفدار جنگ شوند و ملی گراهای بی فرهنگ، برای از بین بردن خون شهدای عزیز و نابودی عزت و افتخار مردم، تبلیغات مسموم خویش را آغاز می نمایند که ان شاء اله ملت عزیز ما با بصیرت و هوشیاری جواب همه فتنه ها را خواهد داد.»(10)
تألیف:ولى الله بهرامى
تنظیم:عبدالله شمسى