* آقای سالک، در ابتدا برای اینکه خوانندگان ما با شما آشنایی پیداکنند کمی از سوابق خودتان و از فعالیتها و سمتهایی که بعد از انقلاب داشتید برایمان بگوئید؟
** بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بنده فعالیت خود را به عنوان مسئول کمیته دفاع شهری اصفهان شروع کردم. بعد از چند ماه که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کشور شکل گرفت، آقای جواد منصوری به عنوان اولین فرمانده سپاه پاسداران مرا به عنوان فرمانده سپاه اصفهان منصوب کرد و بعد از آن نیز در سال 60 به عنوان اولین فرمانده بسیج مستضعفان کل کشور منصوب شدم و تا سال 62 در این مسئولیت بودم.
بعد هم در دوره 4 و 5 نماینده مردم اصفهان در مجلس بودم و سپس در سال 65 به فرماندهی کمیتههای کل کشور در زمان وزارت کشور ناطق نوری منصوب شدم و بعد مسئولیت کمیته بررسی مسائل عراق از سوی رهبر معظم انقلاب به اینجانب داده شد و بعد هم نماینده ولی فقیه در نیروی سپاه قدس بودم و بعد از آن نماینده ولی فقیه در حفاظت اطلاعات سپاه شدم و بعد از آن به دبیری هیأت عالی گزینش کل کشور به درخواست آقای احمدینژاد منصوب و بعد هم معاون فرهنگی مجمع جهانی اهل بیت(ع) شدم و امروز سخنگوی جامعه روحانیت مبارز هستم.
* حاج آقای سالک شما مشهور به مقابله با بنی صدر و جریان او در دوران ریاست جمهوری وی هستید، این رویارویی چگونه بود؟
** این موضوع داستانهای مفصلی دارد، در آن زمان با توجه به شرایط، با بنیصدر و جریانات حامی او مثل طاهری، عبدالله نوری و اعوان و انصار آنها در اصفهان درگیری داشتیم. حتی در زمانی که من مسئول بسیج کشور بودم قائله 14 اسفند توسط بنیصدر راهاندازی شد. لذا مسئله درگیری من با بنیصدر کتاب مفصلی است که بخشهایی از آن را در کتاب خاطراتم گفتهام که هنوز چاپ نشده است و در برخی مصاحبهها نیز به بخشهایی از آن اشاره کردهام.
*شما سابقه 2- 3 دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی را دارید. به تحلیل بسیاری از کارشناسان این دوره مجلس شورای اسلامی علاوه بر حساسیتهای معمول انتخابات گذشته حساسیتهای دیگری هم دارد که هرکدام از کارشناسان از دیدگاه خود به آن پرداختهاند. امروز مهمترین دغدغه بسیاری از دلسوزان انقلاب بحث "اتحاد و وحدت" به خصوص در طیف گسترده اصولگرایی است، بفرمائید لزوم وحدت برای چیست؟ اصلا چرا باید اتحاد کرد؟
** مبنای لزوم و ضرورت وحدت در جامعه به خصوص در کشور ما یک موضوع عقلی و نقلی است. ببینید اساس و محور حرکت نظام جمهوری اسلامی ایران بر پایه مبانی اسلامی است و در اکثر آیات قرآن کریم مردم و ایمان آورندگان به" ایجاد و حفظ وحدت" دعوت شدهاند، بر همین اساس نیز ماهیت انقلاب اسلامی دعوت حول محور حاکمیت دینی است. رمز پیروزیهای ما نیز در طول 32 سال، پیروزی انقلاب اسلامی و در دوران مبارزات قبل و بعد از انقلاب همین وحدت سلایق مختلف حول محور ولایت بوده است. بنابراین هرگونه اختلاف، انشقاق و احتراق در جامعه ما که بر پایه اصول دینی است به نفع دشمن و شیطان بوده و از این طریق، راه نفوذ شبکهها و دشمن کمین کرده به درون بدنه نظام باز خواهد شد و بستر حضور آنها فراهم میشود.
این ضربالمثل معروف انگلیسی که میگویند "اختلاف بیانداز و حکومت کن" ناشی از مبانی سیاست دشمن است. امروز عقل و نقل ایجاب میکند که همه دلسوزان و معتقدان به اسلام وحتی علاقمندان به ایران حول محور امامت و ولایت متحد شوند.
حضرت زهرا(س) میفرمایند: «مَثَل امام و رهبری مثل کعبه و خانه خدا است؛ بنابراین مردم باید به سمت او بروند و اطراف او طواف کنند نه اینکه کعبه به سمت مردم برود.» بنابراین محور وحدت از نظر ما در نظام اسلامی و در زمان غیبت امام زمان(عج) ولی فقیه است که امروز بعد از امام خمینی(ره) شخص آیتاللهالعظمی امام خامنهای هستند. ما امروز که در برهه انتخابات مجلس نهم هستیم نیازمند وحدت حول همین محورهستیم.
* آقای سالک شما درسه دهه انقلاب و قبل از آن درصحنه حاضر بودید به نظر حضرتعالی در طول انقلاب، ما در کجاها و در چه مقاطعی از نداشتن وحدت ضربه خوردهایم؟ آیا نمونههایی از مقاطع تاریخی آن را در خاطر دارید؟
** در تاریخ انقلاب مواردی را داریم که در آنجا گاهی اصل اتحاد و وحدت در میان نیروهای انقلابی به مشکل خورد، از جمله آنها در دوران دفاع مقدس، ماجرای بنیصدر، و یا در برخی جریانات سیاسی شاهد این معضل بودهایم. لذا قطعاً در طول تاریخ انقلاب هرکجا جریان اصیل انقلاب در وحدت دچار مشکل شد، جریان سوم بهرهبرداریهای خود را کرده و برنده آن ماجرا شده است.
* کدام جریانها بیشتر به وحدت ضربه زدهاند؟
** ببینید اصول و مبانی وحدت در نظام جمهوری اسلامی ایران مشخص است؛ اسلام، قرآن، اندیشههای بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره) و رهنمودهای حضرت آیتاللهالعظمی امام خامنهای یعنی ولایت فقیه از جمله آنها است.
علاوه بر آن قانون اساسی هم هست که عامل انسجام وحدت هستند. بنابراین هر جریانی که بخواهد این مبانی را مورد خدشه قرار دهد اتحاد آسیب میبیند و دشمن از آن بهرهبرداری میکند. ولی برخی جریانات چپ، دوم خردادیها، و به اصطلاح اصلاحطلب، مانند مشارکت، کارگزاران و ... به دلیل زیرپا گذاشتن این مبانی در مقاطعی به این وحدت ضربه زدهاند.
* شما تجلی وحدت را چه چیزی میبینید؟
** تجلی وحدت در جامعه این است که سلائق مختلفی که دارای نقطه نظرات مختلف هستند و مبانی و اصول وحدت بخش را قبول دارند، ائتلاف کنند و با گذشت و ایثار ائتلاف را برای مقصود بزرگتر تشکیل دهند.
* مقصود بزرگتر به نظر شما کدام است؟
** این موضوع درمقاطع و زمانهای مختلف متفاوت است. در دوران جنگ سخت، جنگ نرم و در دوره انتخابات میتوان یک هدف والا و مقصود نهایی را در نظر گرفت؛ یعنی میتوان یک مقصود کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت را در نظر گرفت و برای رسیدن به آن ائتلاف کرد. بنابراین امروز با توجه به اینکه انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی را در پیش داریم، ائتلاف سلایق باید برای رسیدن به وحدت در این انتخابات باشد.
* آقای سالک شکلگیری "عملی وحدت" نیازمند سازوکار و ملزومات درست است، حضرتعالی ملزومات وحدت را برای طیف اصولگرا چه میدانید؟ْ
** برای پاسخ به این سؤال باید مقدمهای را عرض کنم. امروز با مرور تاریخ یک قرن و نیم اخیر به روشنی متوجه میشویم که حضور شخصیتهای برجسته عالم و روحانی در مرکز تصمیمگیریها و تحولات، موجب حفظ مملکت و دین اسلام شده است و مردم با اعتقاد کامل حول محور آن بزرگان روحانی جمع شدهاند، به عنوان مثال نقش بزرگان همچون، شیخ فضلالله نوری، میرزای شیرازی، شهید مدرس، امام خمینی(ره) و امام خامنهای روشن است. بنابراین محور وحدت مردم متدین و طیف اصولگرایی،" روحانیت اصیل اسلام" است. بعد از پیروزی انقلاب نیز با تشکیل سازوکارهای قانونی مانند مجلس خبرگان و شورای نگهبان و برخی نهادهای دیگر ساماندهی شدند و امروز نتایج بسیار بلند و عظیم آن برای انقلاب روشن و واضح است.
* حاج آقای سالک امروز نقش والای روحانیت اصیل اسلام در کسب پیروزیها و حفظ آن بر همگان روشن است و کسی نمیتواند منکر آن باشد از سویی هیچ فردی به اندازه خود حضرت امام(ره) بر لزوم حضور روحانیت در صحنه سیاست و عرصه اجتماعی تأکید نداشته است. امام عزیز اسلام منهای روحانیت و سیاست منهای اسلام را انحراف میدانند؛ اما از طرفی نیز خود حضرت امام(ره) از دست برخی روحانینماها که لباس مقدس روحانیت را بر تن کردهاند به شدت شکایت می کنند و با آنها به جد مقابله میکنند؛ سؤال من این است، کدام روحانیت محور وحدت است؟ آیا اینکه هر کس که لباس مقدس روحانیت را به تن داشت مورد اعتماد و مورد نظر ماست؟
** ببینید روحانیت نیز در این مقوله مانند سایر اقشار جامعه است، همانطور که ممکن است در میان سایر اقشار جامعه، انحراف و فساد دیده شود، ممکن است در قشر روحانی نیز که بیش از هزار سال سابقه دارد، افراد مریض و فاسدی نفوذ کرده باشند و از این لباس مقدس سوءاستفاده کنند. این یک امر طبیعی است که حتی در میان اقشار روحانیت مسیحی، یهودی و غیره نیز قابل مشاهده است. اما اینها معدود است و آنرا نباید به پای جریان عظیم و پاک و خدوم روحانیت گذاشت.
امام درباره اینگونه افراد منحرف میفرمودند اینها دزدانی هستند که در لباس روحانی درآمدهاند؛ ولی طبق شهادت تاریخ، کمترین انحراف و فساد در میان قشر روحانی مکتب تشییع بوده است و این قابل کتمان و انکار نیست.
علاوه بر آن، طبق اسناد مسلم تاریخی هرکجا و در هر مقطعی که مراجع و علمای اسلام در صحنه حاضر بودهاند، آنجا اسلام و مملکت هیچ ضربهای نخورده و یک وجب از خاک این مملکت به تاراج نرفته است که شواهد فراوان در تاریخ معاصر و قبل از آن موجود است که موضوع میرزای شیرازی در بحث ماجرای تنباکو، و انقلاب خود امام(ره) علیه حکومت ظلم و طاغوت و آمریکای جنایتکار از آن جمله است.
* آقای سالک به موضوع انتخابات امسال برسیم؛ امروز دیگر میتوان گفت که فعالیتهای ستادی و مقدماتی طیفها و گروهها برای حضور در انتخابات آغاز شده است؛ تحلیل شما از آرایش سیاسی انتخابات مجلس نهم چیست؟
** تجارب انتخابات گذشته نشان میدهد که در هر برهه از انتخابات، طیفهای مختلف چپ و راست، معتدل و غیره ... همه برای حضوردر این عرصه آماده میشوند و به نسبت شرایط آرایشی سیاسی طبق سلیقه خود را ایجاد میکنند تا در انتخابات موفق شوند. بسیاری از کسانی که در انتخابات شرکت میکنند هرچند سلیقه سیاسی دیگری داشته باشند ولی علاقمند به نظام و کشور هستند حتی اگر گرایش ملیگرایی داشته باشند. بنابراین در راهپیماییهای ملی کشورمان نیز میبینیم که در این راهپیماییها همه طیفها و سلایق به نسبت حضور پیدا میکنند.
امروز نیز در این انتخابات طیفهای مختلف خود را آماده حضور میکنند تا علاوه بر مشارکت سیاسی به قوه مقننه به عنوان یکی از کانونهای قدرت در نظام دست بیابند. امروز شاهد تکاپوی اصلاحطلبان در این زمینه و از سوی دیگر شاهد حرکتهای اصولگرایان هستیم. این آرایش سیاسی حتی در میان اقلیتهای دینی و نمایندگان مستقل نیز قابل مشاهده است. بنابراین به نظر من این طیف های مختلف برای رسیدن به قدرت از راههای مختلف تلاشها را آغاز کردهاند.
* این قدرت باید در دست کدام جریان باشد تا به صلاح کشور، مردم و اسلام حرکت کند؟
** این قدرت در اصل باید در دست مستضعفان و محرومان، نیروهای ولایی و انسانهای ارزشی باشد. دلیل آن هم این است که در طول 32 سال پس از انقلاب ثابت شده است که جریان ارزشی و انقلابی هیچ قدمی را علیه منافع ملت ایران و آرمانهای الهی آن برنداشته است و هیچ قراردادی را برخلاف مصلحت آنها امضا نکرده است؛ ولی از سوی دیگر دیدیم جریانی که کمترین نقش را در دوران دفاع مقدس، و پیروزی انقلاب داشتند علیه ارزشها و کیان انقلاب اسلامی حرکت کردند و در نهایت فتنه بزرگ 78 و 88 را همگام با دشمن این ملت و اسلام طراحی و کلید زدند.
قطعاً این جریان، ابایی از حضور در میز مذاکره و معامله با دشمنان قسم خورده این ملت و اسلام عزیز ندارد. میانداران و عناصر اصلی این جریان آشکارا علیه کیان اسلام، اصول دین، و اعتقادات اصیل این ملت حرکت کردند و به همین دلیل مردم نیز آنها را طرد کردند. امروز اسناد و مدارک ارتباط سران این جریان با مراکز صهیونیستی، آمریکایی و انگلیسی در دست است.
* آیا به نظر شما فعالیتهای انتخاباتی گروهها زود شروع نشد؟
** نه، من فکر میکنم با وجود اینکه آخر امسال انتخابات را داریم؛ تشکلهایی که قصد ورود به انتخابات را دارند باید مقدمات کار را فراهم کنند تا حضور پرشور مردم در انتخابات فراهم شود.
* آقای سالک، چه شد که جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه تصمیم به حضور در صحنه انتخابات گرفت و ترکیب موسوم به 8+7 بوجود آمد؟
** بعد از شکست شورای هماهنگی به ریاست آقای ناطق نوری در قبل از انتخابات دولت نهم یک گسستی میان جامعه اصولگرایی پدیدار شد و یک نوع پراکندگی بوجود آمد. بر همین اساس در فروردین 89 سال پیشنهادی مطرح شد که با توجه به وضعیت کشور، جامعتین محوریت حرکت را برای انتخابات آینده برعهده بگیرند و آیتالله مهدوی کنی به همراه جمعی به قم رفتند و با آیتالله محمد یزدی جلسهای را برگزار کردند وپس از جلسات متعدد منشور اصولگرایی تدوین و به تصویب سران اصولگرایی رسید و این منشور که سند راهبردی طیف اصولگرایی است با استقبال طیف اصولگرایی مواجه شد و این استقبال حرکت در مسیر درست را به ما نشان داد. بعد مکانیزم اجرای آن با همان مکانیزم 6+5 انتخابات قبلی به الگوی 8+7 رسید که طیفهای اصولگرایی نمایندگان خود را برای حضور در این ترکیب معرفی کردند.
* آیا به نظر حضرتعالی ترکیب موسوم به 8+7 همه اضلاع اصولگرایی را در برگرفته است؟
** برای پاسخ به این سؤال باید به چند نکته اشاره کنم. اول اینکه دو شخصیت مبارز و انقلابی مانند آیتالله محمد یزدی و آیتالله مهدوی کنی در رأس این حرکت قرار گرفتند. این بزرگان برای ادامه مسیر انقلاب احساس تکلیف کردند که برای تداوم صحیح حرکت انقلاب باید به صحنه بیایند. برخی مسائل داخلی از جمله فتنه بزرگ 88 و جریان انحرافی و همچنین توطئه های دشمنان خارجی مسائلی بود که این بزرگان را مجاب کرد به صحنه بیایند.
فتنه گران هم که در فتنه 88 شکست بزرگی از ملت خوردند و طراحیهای 20-15 ساله آنها نقش بر آب شد، تصمیم دارند در این انتخابات نیز برنامههای خود را ادامه دهند و از سوی دیگر جریان انحرافی هم موجب احساس خطراتی برای ادامه روند حرکت انقلاب شد و از سویی نیز مسائل منطقهای و خیزشهای اسلامی همه و همه فضایی را ایجاد کرده است که لازم شد اوضاع داخل کشور به سامان شود زیرا بسیاری از تحولات منطقه و حتی جهانی متأثر از تحولات داخلی کشورمان بوده و خواهد بود.
* اینها درست ولی سؤال من این بود که آیا این ترکیب 8+7 توانسته است همه طیفها و اضلاع اصولگرایی را پوشش دهد؟
** نگاه آیتالله مهدوی کنی و آیتالله یزدی یک نگاه کلان است، و آنها بخشی و مقطعی به موضوع نگاه نمیکنند. نگاه کلان یعنی همه اصولگراها با هر سلیقه و نگاهی زیر چتر جامعتین قرار میگیرند. بنابراین با این جامعنگری همه طیفهای اصولگرایی میتواند در پوشش 8+7 قرار گیرد ولی به شرطها و شروطها.
* چه شروطی؟
** به شرط آنکه طیفهای اصولگرایی گذشت داشته باشد، و دوم اینکه مته به خشخاش نگذارند، اگر بخواهیم عیبجویی کنیم هر کسی شاید عیبی و خطایی داشته باشد و اگر به این وادی وارد شویم سوژه به دست دشمن دادهایم و مسئله دیگر آنکه اگر مطلبی مطرح است نباید به رسانهها کشیده شود. بلکه باید در جلسات خصوصی مسائل مطرح شود. زیرا این به وحدت و ائتلاف بزرگ ضربه میزند
شرط دیگر آنکه افرادی که تریبون در اختیار دارند باید جامعه را به سمت اتحاد سوق دهند نه اینکه بستر اختلاف را فراهم کنند.
* آقای سالک، وحدت میان اصولگرایان مورد اتفاق و شعار همه طیفهای اصولگرایی هست و در خصوص مبحث آیتالله مهدوی کنی و آیتالله محمد یزدی، کسی و یا طیفی را به یاد نداریم که به نقش، عملکرد و جایگاه این بزرگان خدشهای وارد کرده و یا آنها را نفی کرده باشد، بنابراین ایرادات به ماهیت موضوع اتحاد نیست بلکه به شکل، شیوه و سازوکار طی شده در کمیته موسوم به 7+8 و تناقضاتی است که در شعارها و عملکردها گاهاً مشاهده میشود، این حساسیتها که حضرتعالی اشاره فرمودید مسائل جدیدی نیست زیرا در مقاطع انتخاباتی گذشته نیز هر کدام به نوعی حساسیتهای خود را داشتهاند؛ لذا سؤال جدی این است که آیا میتوان با یک مصلحتنگری افراطی و ملاحظات سیاسی نسنجیده برخی معاملهگریها را صورت داد و برخی ارزشهای اصلی دیگر را نادیده گرفت؟ به عبارت دیگر آیا به نظر شما کسانی در این مقطع قصد ندارند که ارزشهای کلانتر و عمیقتر انقلاب اسلامی را فدای بازیهای سیاسی کنند؟
** بله، عدهای امروز به این مسئله انتقاد دارند که حضور عدهای مانند آقای لاریجانی، قالیباف، باهنر در کمیته 8+7 دارای اشکال است. این انتقاد هم بیشتر از سوی جبهه پایداری مطرح میشود.
* البته این اعتراضها فقط از سوی جبهه پایداری نبوده است، بلکه طیف گسترده دانشگاهی و تشکلهای دانشجویی و تودهای مردم نیز به این موضوع اعتراض دارند؟
** بله درست است. چند شب قبل هم که در جلسه بسیج دانشجویی بودم آنها نیز اینگونه ایرادات را مطرح میکردند. منتهی ضلع جبهه پیروان خط امام و رهبری که متشکل از 14 تشکل است در نهایت نماینده خود یعنی باهنر و متکی را برای ترکیب 8+7 معرفی کردند و دو تشکل ایثارگران و رهپویان نیز دو نماینده خود یعنی زاکانی و فدایی را فرستادند و گروه اصولگرایان مجلس نیز لاریجانی را به عنوان نماینده خود معرفی کردند. این افرادی که امروز انتخاب شدهاند و به ترکیب 8+7 معرفی شدهاند، نتیجه مباحث خود این گروههاست. در اینجا انتقاد به این اشخاص منتخب برنمیگردد بلکه انتقاد به گروههایی برمیگردد که اینها را انتخاب کردهاند، مثلا جبهه پیروان آقای باهنر را معرفی کرد. باید به انتخابها احترام گذاشت "حتی اگر آن فرد چوب خشک باشد" چون منتخب یک گروه است.
به نظر شما اعضای جبهه پیروان رهبری، نظرات جامعتین و آیتالله مهدوی کنی را قبول دارند و از آن تبعیت کامل می کنند؟
بله قطعاً همینطور است.
* ولی شنیدهها و نقل قولها حاکی از آن است که آیتالله مهدوی کنی با انتخاب آقای باهنر به عنوان جبهه پیروان مخالف بودند و در جمعی گفته بودند که آقای حبیبی نماینده پیروان باشد، ولی اعضای جبهه پیروان برخلاف نظر آیتالله مهدوی کنی اقدام به انتخاب باهنر کردند، چرا؟
** من نظر آقای مهدوی کنی را خودم نشنیدهام و خبر ندارم ولی شنیدم آقای حبیبی گفته بود که آقای مهدوی کنی این مطلب را گفته است؛ ولی در اینجا باید بگویم اگر این تشکلها واقعاً پیرو جامعتین هستند باید در همه مسائل پیرو باشد. این یک نکته واقعی است و رودربایستی نداریم. هرچند شاید رفته باشند و آقای مهدوی را قانع کرده باشند.
* اگر رفتند قانع کردند، پس چرا جایی به این موضوع اشاره نشده است؟
** من خبر ندارم، نمیگویم حتماً رفتهاند یا نه. به هرحال اگر افراد مدعیاند که تابع جامعتین و آیتالله مهدوی کنی هستند باید در این مسائل دقت کنند و این مطلبی است که جای دقت هم دارد.
* خود حضرتعالی به مبحث حضور نماینده قالیباف و لاریجانی در کمیته 8 + 7 اشاره کردید، این موضوع در این مقطع باعث اعتراض قرار گرفته است، لطفاً بفرمائید حضور این آقایان در کمیته 8 + 7 چه منطقی دارد؟
** یک بخشی از منطق آنرا گفتم، آقای لاریجانی منتخب نمایندگان متصل مجلس که 150 نفر هستند، بود و این منطقی درست است.
* اما آن عده 70 نفر بیشتر نبودند و بعد اینکه دیگر اصولگرایان مجلس مانند فراکسیون انقلاب اسلامی حضور نداشتند کما اینکه این 70 نفر هم هر کدام به نوعی وابسته به یک گروه سیاسی هستند و نمیتوان گفت مستقل هستند؟
** ببینید اینها به من ربطی ندارد؛ نه من در مجلس بودم که بدانم 150 نفر بودند یا 70 نفر و یا مباحث دیگر، این که انعکاس بیرونی داشته انتخاب آقای لاریجانی بود من خبر از آنجا ندارم و اصلا هم دنبال آن قضیه نمیروم. من اول این را به شما بگویم که نه طرفدار آقای لاریجانی هستم و نه طرفدار آقای قالیباف و نه باهنر اینها جزء است لذا باید مسائل کلان و اصلی را دید.
* آقای سالک من سؤالم را طور دیگر می پرسم؛ رهبر معظم انقلاب در رهنمودهای خود، سران قوا را از دخالت در انتخابات نهی دادهاند، همه میدانند که این پرهیز دادن رهبری معظم دخالتهای قانونی نیست بلکه همین کارهای سیاسی، حزبی و تشکیلاتی در انتخابات است؛ ولی برخلاف این فرمان رهبری برخی از این آقایان اقدام به معرفی نماینده در ترکیب 8 + 7 کردند؛ از سوی دیگر رهبر معظم انقلاب کاندیداها و نامزدها را در انتخابات مجلس از نزدیک شدن به کانون قدرت و ثروت پرهیز دادند ولی مجدداً بر خلاف این رهنمود عمل میشود، نظرتان چیست؟
** بله؛ این موضوع دو حیث دارد، یک زمان شما این آقایان را از نگاه رئیس مجلس و شهردار تهران نگاه میکنید؛ میبینید که در این صورت این شبهه و ابهام وارد است و برای مردم نیز در این مسئله شبهه ایجاد کرده است و کسی نمیتواند این شبهه را انکار کند و حداقل اینکه ابهام دارد. من این موضوع را رد نمیکنم و میگویم باید طوری عمل کرد که این شبهه رفع شود و این دارای اشکال حقوقی است، موضوع دیگر اینکه این آقایان هر کدام شخصیت حقیقی هم دارند. اینها ممکن است در جامعه اصولگرایی اعتباری داشته باشند، لذا اگر بگوئیم اینها نیایند، استفاده از جنبه حقیقی اینها از بین میرود لذا من معتقدم اشکال شما منطقی و وارد است و معتقدم جمع این دو با هم سخت است و این ابهام هم درست است و افراد بسیاری در جامعه این را به من گفتهاند و واقعیت هم دارد ولی ما در این ماجرا به حیث حقیقی اینها نگاه کردیم نه حقوقی آنها، اینها از حیث حقیقی نماینده معرفی کردهاند نه از حیث حقوقی!
* اتفاقا بحث خوبی را مطرح کردید!
در همین زمینه بخش گستردهای از همان طیفهایی که شما نیز اشاره کردید به شخصیت حقیقی اینها نیز ایراد جدی دارند، آنها معتقدند، این شخصیتهای به قول شما حقیقی، در فتنه بزرگ 88 عملکرد و مواضع درستی نداشتند و این در حالی است که رهبر معظم انقلاب در دوران فتنه بیش از 50 سخنرانی درباره فتنه و ابعاد آن داشتند و این افراد علاوه بر اینکه مواضع روشنی ندارند گاها همگام با فتنه نیز عمل کردهاند و در مقاطعی هم موجب گسترش فتنه شدهاند. همانطور که مطلع هستید، رهبر معظم انقلاب عملکرد افراد را درفتنه به عنوان شاخص قرار دادهاند و از برخی خواص به عنوان خواص مردود نام بردند، لذا امروز کسی با توجه به سیاست جذب حداکثری و دفع حداقلی رهبر انقلاب نمیگوید اینها اصولگرا نیستند بلکه معتقدند این افراد با این تفکر و عملکرد نباید در مرکز تصمیمگیری اصولگرایان قرار بگیرند؟ نظر شما چیست؟
** بنده یک جواب میدهم، ادامهدادن این مسئله مصلحت آینده نظام و انقلاب نیست؛ لذا این آقایان اگر ایرادی در این زمینه دارند یک راهکار دارد؛ بارها آیتالله مهدوی کنی اینها را دعوت کردند که در جلسات حرفهای خود را بزنید، لذا گفتن این مطالب به وحدت اصولگرایی ضربه میزند. آقایان باید در کمیته 8 + 7 بیایند و در اتاق در بسته دعوا و بحث کنند و ماجرا را به نتیجه برسانند و این مسائل تمام شود؛ ما تا کی میتوانیم این ابهامات را کش دهیم. آیا باید تا شب انتخابات ادامه پیدا کند؟ برنده این ماجرا چه کسی خواهد بود؟ برنده مشخصا یا دوم خردادیها خواهند بود و یا جریان انحرافی.
پیشنهاد صریح من به همه طیفهای منتقد این است که در جلسهای و در کمیته 15 نفره 8+7 بنشینند و مطالب را مطرح کنند و هرچه نتیجه شد همه آن را بپذیرند و جلوی شکافها را میگیریم. زیرا اگر اینطور پیش برویم در شب انتخابات به چند لیست میتوانیم برسیم و دچار مشکل میشویم.
* به فرض حضور طرفهای منتقد، چه تضمینی برای درست شدن ایرادات وجود دارد؟
** اجازه بدید، یک مطلب دیگری که باید به آن اشاره کنم این است که ما منتظر بیانات و رهنمودهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی هستیم که ممکن است در سفر کرمانشاه به آن مسائل اشاره بفرمایند. باید ببینیم معظمله چه رهنمودی را بیان میکنند. لذا باید مبنا را به معیارهایی حضرت آقا ترسیم خواهند کرد، بگذاریم. ما منتظر فرمایشات ایشان هستیم تا مسائل حل و فصل شود و به نتیجه صحیح برسیم.
در بحث روند حرکت کمیته 8+7 ، اخیرا شاهد هستیم که علاوه بر طیفهای دیگر و جبهه پایداری، حتی برخی از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز اشکالاتی به این روند در ترکیب 7+8 دارند، و در صحبت با برخی از افراد جامعه مدرسین این موضوع رد نشده است یعنی آنها نیز به حضور برخی افراد اعتراض دارند.
جامعه مدرسین نیز دو نماینده در ترکیب 8+7 دارد. اگر ایراد و نقطهنظراتی داشته باشند در جلسه مطرح میکنند.
* یعنی نمایندگان جامعه مدرسین این اشکالات را منتقل نکردهاند؟
** نمیدانم، چون خبری بیرون منتشر نشده است، معلوم میشود که بحثها در آن جلسه بوده است. من چون در آن جلسه نیستم نمیتوانم قضاوت داشته باشم.
* آقای سالک شما سخنگو و عضو ارشد شورای مرکزی جامعه روحانیت هستید، که مواضعی صریح و شفاف و در مقابله با فتنه داشتهاید. حتی ما از آیت الله مهدوی و برخی از اعضای دیگر جامعه روحانیت نیز همین روند را دیدهایم. ولی در این چند ساله دیدیم برخی افرادی که عضو جامعه شورای مرکزی روحانیت بودند، آنها نیز در فتنه عملکرد خوبی نداشتند و گاهاً فتنهگران را نیز به نوعی همراهی کردهاند و حتی برای موسوی ستاد زدند. عدهای نیز جزو ساکتین فتنه بودند، اخیراً خبری در سایتها منتشر شد که آقای ابوالحسن نواب معاون سیاسی جامعه روحانیت طی سه فقره چک 60 میلیون تومان کمکهایی را به آقای قربان بهزادیان نژاد که مسئول ستاد انتخابات میرحسین موسوی بوده کرده بود؛ این ماجرا به چه شکل است؟
** من اطلاع از این موضوع ندارم، این موضوع برای ما هم سنگین است. این مطلب را که شما گفتید باید ببینیم که ماجرا چیست.
آیا فکر نمیکنید حضور این افراد در شورای مرکزی جامعه روحانیت شبهات زیادی را برای مردم ایجاد کند؟ و به جامعه روحانیت ضربه بزند؟
اگر این صحت داشته باشد واقعا باید مورد مطالعه قرار گیرد، الان نمیدانم چه بگویم. درباره این مسئله باید شورای مرکزی جامعه روحانیت تصمیمبگیرد. اگر این مسائل صحت داشته باشد بسیار نگرانکننده است.
حرف شما درست است، امیدواریم هر کس در مسیر غلط بود توبه کرده باشد، لذا این مسئله جای بررسی دارد.
* آقای سالک شما از خواص مردود چه تعریفی دارید؟ چگونه باید با آنها رفتار شود؟
** باید خواص مردود را تعریف کرد. خواص مورد قبول نظام، محرم اسرار نظام بوده و حاضرند جان و مال و زندگی خود را در راه آرمانهای انقلاب فدا کنند، آنها نمیتوانند حاضر بشوند قدمی عقبتر و یا حتی جلوتر از مقام عظمای ولایت بردارند؛ لذا با توجه به این معیارها خواص مردود نیز خود به خود شناسایی میشوند. این خواص ممکن است در لباس دین یا حتی از رجال سیاسی مشهور باشند و تا پائینترین افراد را شامل میشود و هر قشری برای خود خواص دارد.
عدهای از این خواص مشهورتر و تاثیرگذارتر از دیگران در جامعه هستند. بنابراین مردم به همان ترتیب نیز از این خواص توقعات بیشتری دارند. خواص مورد قبول و ممتاز کسانی هستند که در بحرانها و در فتنهها رهبری را تنها نگذارند. حال اگر این خواص به اینجا رسیدند که فرمایشات رهبری را شنیدند و بعد به تحلیل شخصی نشستند به طور طبیعی نتیجه آن میشود که در مقابل مقام عظمای ولایت اما و اگر و چرایی میآورند؛ در این مسیر دچار انحراف میشوند و هر لحظه فاصله بیشتر میشود. این خواص کمکم با ادامه انحراف دچار تحلیلهای غلط میشوند و در نهایت سقوط میکنند.
* درست است، آقای سالک، خواص به دلیل رانت اطلاعاتی و اطلاع از مسائل پشت پرده آیا میتوانند مدعی شوند که از اصل ماجراها اطلاع نداشتند و خبر از وقایع نداشتند. آیا این توجیه از سوی برخی از خواص پذیرفته است؟
** این توجیه که نمیدانستم، نفهمیدم، متوجه نشدم و نفهمیدم از سوی خواص بالای جامعه اصلا پذیرفته و مقبول نیست. این مثل روز روشن است. آقایان باید بعد از فتنه 88 موضع خود را روشن میکردند. البته عدهای در همان اوایل متوجه اشتباه خود شدند و زود برگشتند و به صراحت فتنهگران و سران آن را محکوم کردند. هرچند این فرد خطا کرده است اما چون زود متوجه شد و اشتباهش را جبران کرد نباید دست رد به سینه او زد و تا حدودی قابل اغماض است تا در مسیر اهداف انقلاب و اسلام از وجود او استفاده شود.
بعضیها مثل آقای هاشمی رفسنجانی تا امروز هم سکوت کرده است. وی در آخرین نماز جمعهاش فتنهگران را محکوم نکرد، از ولایت فقیه حمایت نکرد و از اطرافیان منحرف خود نیز برائت نجست. هاشمی تا به امروز هم در این وضعیت است.
وی حتی از بازداشت شدگان امنیتی که به خاطر اقدام علیه مردم و امنیت نظام دستگیر شده بودند به عنوان زندانی سیاسی نام برد، لذا هاشمی که جزو خواص است، در فتنه مردود شد و هنوز هم موضع قطعی از او شاهد نبودیم. این یک واقعیت است.
عدهای هم بودند که بعد از 9 دی متوجه خطا و اشتباه خود شدند که آنها را نیز باید با اغماض رفتار کرد.
حتی یک عده دیگر هم بودند که دارای مواضع دو پهلو بودند و در این قضایا موضع شفاف نداشتند، یکی به نعل و یکی به میخ زدند. حال باید دید که موضع و رفتارها در مقابل این خواص چگونه باید باشد.
* آقای سالک؛ مشخصاً سیاست رهبری جذب حداکثری و دفع حداقلی است.
** بله، ببینید یک افرادی هستند که ممکن است یک طیفی گستردهای به آن افراد معتقد باشند و اگر آن فرد اشکالات خود را جبران کند، میتواند طیف زیادی را به انتخابات بکشاند؛ بنابراین چرا باید او را طرد کرد؟ ما باید اینجا ببینیم که سیاستهای انتخاباتی ما چگونه است. و بر اساس آن ملاکها و معیارها را تعیین کنیم. لذا به نظرم باید دو ماهی صبر کنیم و به صورت قطعی در این باره نظر بدهیم. چرا که ممکن است رهبری در سخنانشان در کرمانشاه راهی را بیان کنند که برخی افراد را شامل شود، لذا اینکه ما امروز کسانی را رد کنیم ممکن است خودمان را تخطئه کرده باشیم. امروز شرایط حساسی است. حتی ممکن است رهبری موضعی را بگیرند که برخی افراد باید خارج شوند.
* آقای سالک عدهای با همین استدلال که ممکن است فلان فرد جایگاهی در اجتماع داشته باشد و یا تشکیلاتی داشته باشد، قصد دارند برخی از خواص مردود را وارد بازی کنند؟ شما در صحبتهایتان اشاره کردید که جامعتین اهداف متعالی و بلند انقلاب اسلامی را میبیند؛ آیا فکر نمیکنید این نوع نگاه و استدلال برای جمع کردن رأی و انتخابات به کیان ارزشهای انقلاب اسلامی ضربه میزند؟
** این سؤالتان دقیق است. باید در فرصت دیگری به آن بپردازیم. گاهی اوقات که به زندگی علی(ع) نگاه میکنیم. میبینیم حضرت علی(ع) در برخورد با یک فرد مانند عمر برای اینکه قصد دارند اسلام را حفظ کنند، جلوگیری میکنند تا تضمین کند که اسلام حفظ شود. در این مسیر ضربهای هم به اسلام نمیخورد. در ماجرای امروز هم، در مسئله اصولگرایی به این دلیل که به روند اصولگرایی ضربه نخورد ممکن است سعی کنیم برخی افراد حفظ شوند، هرچند قصد قیاس ندارم. ولی اگر در این مقطع با یکی برخورد شود، ممکن است بصورت آتش زیر خاکستر شود و با یارگیری در آینده به انقلاب و اصولگرایی ضربه بزند.
* اشاره به سیره علی(ع) کردید. اگر این استدلال را بپذیریم، این سؤال پیش میآید که پس چرا مولا علی(ع) با طلحه و زبیر و سایرین آنطور قاطعانه برخورد کرد و وارد معامله با آنها نشد؟ اگر علی(ع) هم اینطور فکر میکرد که از جایگاه طلحه و زبیر استفاده کند، آیا هیچگاه اقدام به حذف طلحه و زبیر میکردند؟
** بله کاملا درست است. طلحه و زبیر قصد داشتند سهمخواهی ویژهای را انجام دهند. عدالت حکم میکرد که این سهمخواهی قیچی شود، بنابراین اگر جامعه اصولگرایی هم امروز به این نتیجه برسد که چنین دفاعی از برخی افراد موجب میشود چنین ضربهای به انقلاب و اصولگرایی بزند، این واقعا خلاف است و چراغ آنها را باید خاموش کرد. حال هر کس میخواهد بدش بیاید.
* آقای سالک اخیراً یک سایت وابسته به یکی از آقایان نقل قولی از شما علیه جبهه پایداری منتشر کرد، نظر شما چیست؟
** من هم آن مطلب را تکذیب کردم و گفتم علیه جبهه پایداری مطلبی را نگفتم.
* نظرتان راجع به جبهه پایداری چیست؟
** جبهه پایداری یک جبهه جدید است که چند ماه است اعلام موجودیت کرده؛ شخصیتهای بزرگی که در جبهه پایداری حضور دارند از جمله آیتالله مصباح یزدی و آیتالله خوشوقت هرکدام سابقهای 40-50 ساله در انقلاب دارند. این بزرگواران اعتبار سنگین نظام هستند و جبهه پایداری از این بزرگان بهره میبرد. لذا حضور این بزرگواران موجب اعتبار جبهه پایداری است. این شخصیتها مورد احترام ویژه رهبر معظم انقلاب هستند و تعابیر زیادی، خود آقا راجع به آیتالله مصباح دارند.
نکته دیگر اینکه، افرادی که امروز هسته اصلی این جبهه را تشکیل دادند، با یک نگاه، افرادی انقلابی، ولایتی و حاضر در صحنه هستند و مواضع آنها نیز روشن است.
لذا کل جبهه پایداری انسانهای معتمد و مورد تأیید هستند ولی افراد رده بعد از این افراد اصلی را نمیشناسیم، یعنی نمیدانیم بعد از این طیف، چه کسانی با اینها در ارتباط هستند، ما آنها را نمیشناسیم. در کل ما جبهه پایداری را جزو اصولگرایان کشور میدانیم و درخواست میکنیم اگر مطلبی دارند، در جلسات مطرح کنند و به سطح جامعه کشیده نشود.
* آقای سالک بخش بعدی سؤالاتم مربوط به جریان موسوم به اصلاحطلبان است. امروز ما صداهایی متناقص را از درون اصلاحطلبان میشنویم، برخی سخن از تحریم، برخی سخن از شرطگذاری، برخی سخن از حضور با افراد سفید و برخی سخن از حضور محکم میزنند، تحلیل شما چیست؟
** این جریان قطعا به دنبال کسب قدرت هستند، و این مباحثی که مطرح کردید در اصل یک ژست سیاسی است. اینها به دلیل اینکه از سوی اکثریت مردم طرد شدهاند، به دنبال راهکاری برای تطهیر خود هستند، لذا این اظهارنظرها بیشتر شبیه عملیات روانی در جامعه است که هر طور شده خود را مطرح و به مردم متصل کنند.
آنها باید بدانند که برای حضور در صحنه سیاسی کشور در ابتدا باید پاسخگوی اتهامات قضایی خود باشند و بعد اگر مردم خواستند اصلاحطلبان میتوانند به صحنه بیایند. چرا که عامل اصلی فتنه 88 اینها بودند اینها امروز در جایگاهی نیستند که بتوانند برای انتخابات شرطگذاری کنند. این مطالبی را هم که رسانهها مطرح میکنند نوعی فرار به جلو است و در حقیقت همان ژست سیاسی است که بگویند هنوز هستند. اینها باید از فیلتر مردم بگذرند. و بعد از آنها نیز شورای نگهبان به عنوان حافظ قانون و اسلام و مسئول تائید صلاحیت افراد در انتخابات، مرحله دیگر عبور اینها از فیلترهاست.
* شما کروبی، موسوی و خاتمی را سران فتنه میدانید؟
** باید مجدد بگویم که فتنه 88 بزرگترین فتنه کشور بود که 15 سال برای آن از سوی دشمن طراحی شده بود و رهبر معظم انقلاب فرمودند که بعد از مدتها ابعاد این فتنه مشخص خواهد شد. بله قطعاً این سه نفر را سران فتنه میدانم و نقش قابل توجه آنها در فتنه 88 قابل انکار نیست.
* اما آقای سالک آقای باهنر اخیراً در مصاحبهاش گفت که خاتمی را جزو سران فتنه نمیداند! نظر شما چیست؟
** این به هرحال نظر آقای باهنر است و نمیتوان اظهارنظر افراد را محدود کرد.
* بله درست است، ولی شخصی که میخواهد در مرکز تصمیمگیری اصولگرایی باشد و نقش جدی ایفا کند، این موضع را دارد؟
** یک موقع است میگوید او را از سران فتنه نمیدانم، ولی ممکن است حامی فتنه بداند.
* این جبهه پایداری که درباره آن صحبت میکنیم امروز شعارهایی را میدهد که به جریان گفتمان سوم تیر مشهور شد، و احمدینژاد به عنوان پرچمدار این گفتمان در دولت نهم و دولت دهم رأی 24 میلیونی آورد؛ نظرتان راجع به پشتوانه مردمی جبهه پایداری چیست؟
** این موضوع البته منحصر فقط به سوم تیر نیست. این یک نوع بیانصافی است چرا که کل رجال سیاسی اصولگرا در انتخابات نهم به این نتیجه رسیدند که در مقابل افرادی مثل معین و آقای هاشمی باید کسی بیاید که وامدار نباشد و در مقایسه احمدینژاد با سایرین، حامی ایشان شدند.
* بحث سر اقبال مردم به این گفتمان و شعارهاست؟
** بله اقبال مردم به این گفتمان اقبال بینظیری است. این در اصل یک معجزه جدید بود و نسل سوم انقلاب به آن گرایش شدید پیدا کرد.
* به عنوان سؤال آخر ترکیب آینده مجلس نهم را چطور میبینید؟
** اگر جبهه اصولگرایی انسجام درون تشکیلات حزبی پیدا کند مجلس آینده را مجلس ولایی میدانم. ولی اگر اختلافات زیاد شود مجلس آینده چالشی خواهد بود.