* اصولاً منظور از وحدت بین شیعه و سنی چیست؟
** بسیار روشن است که هیچکس نمیخواهد این دو طائفه بزرگ اسلامی و دینی را دعوت کند به اینکه بیایند و با گردهم آمدن و بحث و گفتگو، از عقیده خودشان دست بردارند و عقیده دیگری را بپذیرند. هدف از هفته وحدت و هدف از دعوت به وحدت شیعه و سنی این نیست که شیعه از عقاید خودش دست بردارد و یا سنی از عقاید خودش عدول کند.
زیرا برای ایجاد وحدت و اتحاد بین شیعه و سنی آنقدر اصول مشترک و اصول مورد اتفاق همه فرق اسلامی وجود دارد که هرگز نیازی به این نخواهد بود که برای وحدت و اتفاق، شیعه از اعتقاد خاص خودش دست بردارد و سنی هم از عقاید خاص خودش دست بردارد، اگر چنانچه شیعه همچنان روی عقاید خودش باشد و سنی هم همچنان روی عقاید خودش، اصول مشترک آنقدر هست که بتواند این دو طائفه شیعه و سنی را به یک امت واحده اسلامی تبدیل سازد.
منسجم و نیرومند این اعتقاد خاص هر یک از این دو طائفه نیست که مایه جنگ و نزاع و تکفیر و تفرقه بشود، عقاید خاص شیعه هرگز ایجاب نمیکند که یک شیعه برادران اهل سنت را متهم بکند به خروج از اسلام و یا آنکه عقاید خاص اهل سنت چیزی نیست که یک برادر سنی شیعیان را متهم بکنند به خروج از اسلام هر یک از این دو فرقه عقاید خاص خودشان را میتوانند داشته باشند و اصول مشترک فیمابین آنقدر نیرومند و قوی هست که این دو طائفه را بصورت امت واحده دربیآورد.
پس هرگز مقصود از اتحاد دست برداشتن هر یک از این دو فرقه از عقاید خودشان نیست، بلکه مقصود این است که این دو طایفه هر دو بیایند با کنار هم نشستن و بررسی مسائل و مشکلات کل جهان اسلام، و با شناخت اسلام، و نقشههای که دشمنان اسلام برای نابودی اساس اسلام طرح میکنند و تلاشهائی که برای نابودی اسلام انجام میدهند بشناسند و نیروهای خودشان را هم مسلمانان بشناسند، و امکانات خودشان را بررسی کنند، و با توجه به آن دشمنان قسمخورده اسلام را که امروز مسلمانان را تهدید میکند با توجه به امکانات و نیروهائی که در درون جوامع اسلامی چه شیعه و چه سنی وجود دارند بیآیند در کنار هم بصورت یک امت واحد و منسجم و متحد بشوند برای مقابله با دشمن و دفع شر دشمنان، و اشاعه فرهنگ اسلامی در سراسر جهان.
مقصود از اتحاد این است که در برابر دشمن متحد باشند هرچند در داخل با هم اختلاف عقیده داشته باشند. همچنان که خود شیعه در میان خودش، علما و مراجع، فتاوای بسیار مختلف دارند، خود سنیها هم در بین خودشان چهار فرقه هستند که هر فرقهای در مسائل شرعی فتوای خاصی را پیروی میکند، همچنانکه آن اختلافات در میان اهل سنت موجب نمیشود که آنها از هم جدا باشند بطوریکه در برابر هم صفآرایی بکنند، بلکه همه برابر و برادر هستند، و همچنانکه اختلاف فتوای بین مراجع شیعه موجب نمیشود که شیعهها در برابر طرفداران هر مرجعی صفآرائی کنند، بلکه همه در کنار هم هستند، این دو طایفه هم باید این را احساس بکنند که این اختلافنظرها موجب صفآرایی در برابر همدیگر نباید باشد بلکه اینها با حفظ عقاید خودشان میتوانند دست برابری و اتحاد به همدیگر بدهند.
* چه عواملی در خارج و داخل از اختلاف و تفرقه بین مسلمانان سود میبرند؟
** با قبول اینکه شیعه و سنی در مسائل دینی اختلاف با همدیگر دارند و البته این هم قابل انکار نیست و لازم هم نیست که ما این را انکار بکنیم. نه عیب است که در میان مسلمانها یک عده مسلمانان در بعضی از مسائل، یک عقاید خاصی را داشته باشند، و یک عده دیگر در همان مسائل عقاید خاص دیگر را داشته باشند. نه عیب است و نه ما انکار میکنیم که چنین اختلافات عقیدتی وجود دارد.
با اینکه این اختلافات هست و بوده است باید گفت که از ابتدائی که صفآرائی بین شیعه و سنی مطرح شده است، خلفاء جور و خودکام ظالم و جابر در تاریخ اسلام ریشه و علت این اختلاف هستند. خود مسلمانان یعنی شیعه و سنی اینها هیچکدام در برابر هم صفآرایی نداشتند بلکه این خلفاء و حکام جور بودند که برای بقای حکومت ظالمانه خودشان دست به این تفرقهانگیزیها زدهاند.
یعنی وقتی که شما در تاریخ شیعه نگاه میکنید و میبینید که امام معصوم شیعه مورد تعرض حاکم ظالم قرار گرفته است، اینطور نبوده است که آن خلیفه ظالم مخالف شیعه و موافق سنی بوده است، برای این خلیفه جور نه شیعه مطرح بوده است و نه سنی، حکومت کردن آنها هم بر مبنای آن فسادی که در دستگاه خلافتشان بوده اساس بوده است، آن حکومت برای آنها مطرح بوده است یعنی وقتی که یزید دستور میدهد که با سیدالشهداء بیعت بگیرند و یا او را به قتل برسانند، اینطور نبوده است که یزید طرفدار سنیها بوده و به این جهت با امام شیعه که در آن زمان سیدالشهداء بوده است مخالفت میکرده است، بلکه سیدالشهداء در آن موقع هم محبوبیت و مقبولیت بین شیعه و سنی هر دو داشته است، و او احساس میکرد که اگر سیدالشهداء باقی بماند مردم را دعوت به مبارزه میکند، با آن حضرت مخالف بوده است.
یزید برای اینکه بین مسلمانان موقعیت خودش را تثبیت بکند امام حسین را بعنوان کسی که خروج کرده است بر خلیفه مسلمین معرفی میکند، یعنی برای سرکوب آن جمعی که به مبارزه با حکومت جور برخاسته بودند آنها را متهم میکردند به خروج بر خلیفه مسلمین، و در بین مسلمانان هم قبول شده بود که اگر کسی خروج کرد و تهدید کرد اساس حکومت را، این شخص خونش هدر است برای اینکه بقیه مسلمین را قانع کنند تبلیغ میکردند که اینها خارجی هستند و از اسلام خارج شدهاند.
لذا شما میبینید که وقتی اهل بیت امام حسین(ع) را به شام میآورند و مردم را برای تماشای آنها جمع میکنند مردمی هم که آمده بودند کف میزدند و شادی میکردند، اینها به هیچوجه مخالفین امام حسین نبودند، چون مسلمین همه دوستدار اهلبیت بودند.
چرا که سیدالشهداء فرزند پیغمبر است و او را از چهرههای برجسته دنیای اسلام میدانستند، ولی بین آنها تبلیغ شده بود که اینها یک گروهی منحرف هستند که از اسلام خارج شدهاند، و مردم خوشحال بودند که یک فردی که سردسته یک گروهی از کسانی که از اسلام منحرف شدهاند کشته و یا اسیر شدهاند، پس این تفرقهها که در صدر اسلام توسط خلفاء جور ایجاد شده بود طبیعی بود که اینها بر اسارت و شهادت اصحاب امام حسین جمع شوند و شادی بکنند، بعد هم همینطور وقتی که زندگانی ائمه معصومین را نگاه میکنند همه این جوری است، وقتی که امامی مورد غصب خلیفه جابر زمان خودش واقع شده است، هر که حمایت از آن امام میکرده و طرفدار او بوده است میفهمیدند که او از دوستان آنهاست، آنها را شکنجه میکردند و اموال آنها را هم غارت میکردند، و آنها را هم میکشتند، و یا آنکه خودشان فراری میشدند.
اینها هیچکدام برای این نبوده است که آن خلفاء جابر اعم از بنیعباس و بنیامیه طرفدار اهل سنت بودهاند و مخالف شیعیان و ائمه معصوم، بلکه مخالفت با اینها به دلیل این است که اینها جمعی از مسلمین انقلابی بودند که قیام میکردند بر علیه خلفاء جور و مردم را دعوت میکردند به مبارزه بر علیه حکام جور و در نتیجه آنها هم اینها را میکشتند و تبعید میکردند و در میان مردم هم تبلیغ میکردند که آنها یک گروه منحرف از اسلام هستند.
امام عسکری(ع) وقتیکه خلیفه زمانش ایشان را تبعید میکند و در سامرا و در پادگان ایشان را زندانی میکند، این بعنوان اینکه خلیفه حامی اهل سنت بوده است و رهبر شیعیان را به این دلیل به زندان میافکند نبوده است بلکه امام عسگری را یک چهرهای میدانست که اگر آزاد میبود، مردم به او توجه میکردند بعنوان کسی که رهبری دنیای اسلام را دارد، پس برای تثبیت حکومت خودش امام را زندانی و بعد به شهادت میرساند.
پس این تفرقهافکنی نخست بدست خلفاء جور و ستمگران آغاز شده است. و اساسا صفآرایی بین شیعه و سنی براساس یک اصول اعتقادی نبوده است، یعنی اصول اعتقادی شیعه و سنی هرگز آنها را به صفآرائی در برابر یکدیگر نخوانده است. شما میبینید که در فتاوی مراجع بزرگ ما معاشرت با برادران اهل سنت هیچگاه ممنوع نشده است، تجارت با آنها جایز دانسته شده و همچنین روابط زناشوئی با آنها جایز قلمداد شده است کشتن آنها مثل اینکه قتل شیعه بر شیعه حرام است، حرام شده اموال آنها محترم است و نوامیس آنها همه و همه محترم است. همان حقوقی که شیعه دارد برادران اهل سنت هم در کل جامعه اسلامی همان حقوق را دارند. هیچوقت یک عالم شیعی حرفی نزده است که معنای آن این باشد که شیعه در برابر سنی صفآرائی کند و به مبارزه برخیزد.
همچنانکه در میان علمای بزرگ و اصیل برادران اهل سنت عالمی نبوده است که بر علیه شیعه حکمی بدهد و برادران اهل سنت را به جنگ و ستیز بر علیه شیعه دعوت کند، بلکه در ابتداء خلفای جور بودهاند که برای تثبیت حکومت خودشان به تفرقه بین شیعه و سنی انداختهاند و تاکنون هم این تفرقه به این دلیل بوده است، و امروز هم باز همانطور یعنی ما وقتی که میبینیم در کنفرانس طائف ایجاد تفرقه بین شیعه و سنی در ایران مطرح میشود، میفهمیم که این تفرقهافکنیها ناشی از اعتقاد شیعه و سنی نیست، این ناشی از دست تفرقهافکنهای جهانی است که همیشه از تز تفرقه بینداز و حکومت کن استفاده کردهاند، یعنی امروز استکبار که در راس آن آمریکاست خودش را در برابر قدرت اسلام در خط احساس میکند و حس میکند که یک قدرتی بنام اسلام در جهان پیدا شده است که اساس ظلم و ستم را در جهان بخطر انداخته، و پایههای حکومت آمریکا را هم تحدید میکند، بهترین شیوههایی که در این رابطه بنفع آمریکاست ایجاد تفرقه بین شیعه و سنی است.
بخصوص که چون این انقلاب اسلامی در ایران آغاز شد و به پیروزی رسید و رهبری این انقلاب به دست یک مرجع شیعی بود و اکثریت مردم ایران هم شیعه هستند، وقتی که آمریکا احساس میکند که این انقلاب از دلهای همه مسلمانان میجوشد و همه مسلمین اعم از شیعه و سنی علاقهمند به این انقلاب و رهبری آن هستند احساس خطر میکند، و لذا شروع میکند به سمپاشی و تخم نفاق افکندن به اینکه این انقلاب که در ایران پیروز شده است یک انقلاب شیعی است و آنها میخواهند عقاید خودشان را در جهان اسلام حاکم کنند، اینها علیه سنیها هستند و میخواهند.
و با این حرفها میخواهند برادران اهل سنت را در یک جهان اسلام به انقلاب ایران بدبین کنند و بگویند این انقلاب یک انقلاب شیعی و فرقهگراست و نگذارند که این انقلاب هم در سایر کشورها رشد پیدا کند و در آنجا هم مردم با یک انقلابی اسلامی، حکام جور و وابسته به آمریکا را از صحنه کنار بزنند. بخاطر چنین مسائلی است که دست به ایجاد تفرقه میزنند. نمیخواهم بگوئیم از ابتدای پیدایش این دو طرز تفکر یعنی تفکر شیعی و طرز تفکر سنی این طرز تفکر بدست حکام جور بوده است بلکه این اختلافات در تفکر، مایه صفآرائی هرگز نمیتوانسته است باشد.
اما از آغاز صفآرائی و تفرقهانگیزی میبینیم که بدست خلفاء جور بوده است و همانطور که امروز میبینیم نغمههای تفرقه ریشههایش بدست استکبار جهانی است که در راس آن آمریکا است و در منطقه هم حکومتهای مرتجع است. و امروز هم به روشنی شما میبیند که اگر خلفاء جابر منطقه مسئله شیعه و سنی را مطرح میکنند و به این دلیل میخواهند بخشی از مسلمانان را از انقلاب اسلامی جدا کنند، این به این معنی است که آنها طرفدار سنیها هستند و مخالف شیعه، اینها طرفدار آمریکا هستند اینها نه طرفدار شیعه هستند و نه سنی اینها اساساً مخالف با اسلام هستند، اینها برای اینکه حکومت خودشان را تثبیت کنند میگویند که مردم هوشیار باشید که شیعهها در ایران انقلاب کردند و پیروز شدند و میخواهند در کشور شما انقلابشان را صادر کنند و در آنجا اگر اینها پیروز شوند تمام شما و عقائدشان را سرکوب میکنند و این ما هستیم که داریم از شما دفاع میکنیم!
* اصول تحقق وحدت بین مسلمین و موانع وحدت را بیان بفرمائید؟
** اولین مسئلهایکه میتواند این فضای سرد را تبدیل به محیط گرم و برادرانه کند در ابتدا بدست علما و دانشمندان دو طایفه شیعه و سنی است و آنها باید پرچمدار این وحدت باشند که خوشبختانه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی همچنانکه قبل از پیروزی هم امام بارها در نطقهای خودشان برادران اهل سنت و کشورهای اسلامی غیرشیعه را همیشه دعوت به وحدت کردند و خطر فرقه را هم گوشزد میکردند بخصوص بعد از پیروزی انقلاب هم بیشتر روی این معنا تاکید میفرمودند بخصوص در رابطه با اهل سنت داخل کشور دائم تاکید میفرمودند که هیچ مسئله اختلاف و دودستگی نیست و ما همه مسلمانان هستیم آنها دشمن ما هستند دشمن اسلام هستند.
یعنی هم دشمن شیعه و هم سنی و با این رهنمودهای امام و تذکرها پیاپی سرانجام آیتالله العظمی منتظری هفته وحدت را پیشنهاد کردند و بسیار پیشنهاد مبارکی بود و همینطور که از طرف یک عالم شیعی از پیشنهاد مطرح شده است علمای اهل سنت هم در ایران از این پیشنهاد استقبال کردهاند و الان هم در سراسر کشورهای اسلامی اولین قدم را باید علما بردارند و برداشتن این اولین قدم این است که اینها در مسئله تبلیغات دقت و تامل بیش از گذشته بکنند چیزهایی که تفرقهانگیز است منتشر نکنند و دست به انتشار کتابهای وحدتآفرین بزنند و هم به عامه شیعه و هم به عامه اهل سنت تفهیم کنند که ما اصول مشترکی داریم اعتقاد به خداوند و توحید داریم اعتقاد به آخرت داریم و اعتقاد به نبوت قبله همه ما کعبه مقدسه است کتاب ما یکی است اینها برای اینکه در دورترین طائفه و دستهجات را بتواند به هم نزدیک کند هر یک ازین اصول کافی است تا چه رسد به اینکه ما این همه اصول وحدتآفرین داریم.
یک جمعیتی که همه به یک خدا معتقدند که ایشان و پیغمبرشان و قبلهشان یکی است همه اینها کافی است برای اینکه متحد شوند در برابر دشمنان و از تهدیدهائی که متوجه اساس اسلام است این تهدیدها را از بین ببرند. باید اینها را هم علمای شیعه و هم علمای سنی تبلیغ کنند و آن مسائلی که در بیان عوام از شیعه و سنی مایه فرقه است آنها را توضیح بدهند که یک شیعه میتواند هم اعتقاد تشیع داشته باشد و هم سنی اعتقاد به سنت خودش داشته باشد و هم همه با هم برادر هم باشند. من قبلاً هم پیشنهاد کردم که در ایران یک مجلهای تأسیس شود که هدفش جمعآوری مقالات اهل سنت تشیع باشد و این مقالات میان شیعیان و سنیها منتشر شود.
همچنین تأسیس محافل درک و در حوزههای علمی شیعه مخصوصاً زمینههایی فراهم بشود که برادران اهل سنت هم که میخواهند تحصیلات دینی داشته باشند در حوزههای شیعه بتوانند درس بخوانند و به مدارج عالیه علمی برسند خاصه اینکه با برادران شیعه و علمای شیعه تفاهم داشته باشند و تبادلنظر بکنند و استانهایی که برادران اهل سنت در آنجا جمعیتشان زیاد است در آنجا مدارس علمی که دارند زمینههایی که دارند از شیعیان هم بتوانند بروند به آنجا و تحصیلات دینی بکنند و با فقه همدیگر هم آشنائی پیدا کنند و باز یکی از راههائی که بنظر من میرسد این است که در میان محافل اهل سنت از برادران شیعه بروند و سخنرانی بکنند و همچنین در مجامع شیعه علمای سنی بیایند و سخنرانی بکنند در مرحله اول قدم را باید علما بردارند اگر این قدم را برداشته و در کنار هم قرار گرفتند و صمیمانه با هم به دفاع از اسلام و تبیین از مبانی اسلام پرداختند، قهراً تأثیر میان خود مردم خواهد داشت چون مردم پیرو علماء بوده و هستند در خارج ایران هم بین شیعه و سنی این تبادلنظر در تبلیغ از اسلام و دفاع از اسلام وقتی انجام گرفت قهرا ابرهای تیره کنار میرود و یک فضای گرم و صمیمی روشن خواهد شد.
جمعیت شیعه چند صد میلیون نفر است اگر وحدت حاصل بشود و نیرویی حمله بکند پشتوانه عظیمی برای جهان اسلام خواهد بود همانطور که برادران اهل سنت هم جمعیت کثیری را تشکیل میدهند ولی اگر تفرقه باشد دشمن پیروز خواهد شد لذا نبودن وحدت وجود تفرقه صلابت اسلامی را از امت اسلامی بیرون میبرد چنانکه قرآن میفرماید «اعتصموا بحبل الله و لا تفرقوا» همه شما چنگ به ریسمان الهی بزنید که چنانچه متفرق شدید فتفشلو او تذهبار یحکم» سست میشوید و آن بو و خاصیت را که اگر متفرق شدید از دست میدهید و سست میشوید و هم قدرت نیروی باطنی شما درهم شکسته خواهد شد. تفرقه شکننده و نابودکننده است.
بدینترتیب وحدت یکی از عواملی است که میتواند ما را به آن مجد و عظمت که لازم است امت اسلامی داشته باشند برگرداند و از ذلت و خواری و خسارت هم میتواند نجات بدهد انشاءالله با بیداری همه مسلمین بخصوص با توجه خاص همه علمای اسلامی در سراسر کشورهای اسلامی چه علمای شیعه و چه علمای سنی و با شناختشان از دشمنان قسمخورده اسلام و توجهشان به ضرورت و وحدت بین مسلمین باشد این است که از این پیشنهاد آیتالله منتظری باید استقبال کنند.
امیدواریم که این هفته وحدت سال به سال خارج از ایران هم گسترش بیشتری پیدا کند به مناسبت هفته وحدت سمینارهایی در سراسر دنیای اسلام در درجه اول در محافل علما و دانشمندان اسلامی برگزار شود و این سمینارها زمینهساز فعالیتهای مشترک دیگری باشد در طول سال و طبیعی است که هفته وحدت به معنای این نیست که فقط یک هفته وحدت بکنیم معنایش این است که درین هفته بیشتر در کنار هم بنشینیم و سال گذشته خودمان را بررسی کنیم و ببینیم در زمینه اتحاد چه اقداماتی کردیم و مسائل تفرقهانگیز در سال قبل چه بوده است و دشمن در سالها چگونه میخواسته است وارد بشود و ایجاد تفرقه بکند و برنامهریزی کنیم برای سال بعد و بعد از هفته وحدت که اقداماتی بکنیم برای پیشرفت درین زمینه که انشاءالله با تسریع هرچه بیشتر آهنگ وحدت به آن نقطهای برسیم که این یک میلیارد مسلمان یک گروه منسجم و نیرومند و قدرتمندی بشوند و بعنوان یک امت واحده اسلامی و فقط به انگیزه اسلام و حمایت از اسلام و بعنوان تحقق حکومت خداوند در روی زمین در برابر دشمنان اسلام صفآرائی کنند و قطعاً اگر یک میلیارد مسلمان متحد بشوند امروز هیچ قدرتی نمیتواند در برابر آنها مقاومت بکند و مطمئناً درهم شکسته خواهد شد.