* چرا گردانندگان گرداب ترجیح میدهند به جز نشانی اینترنتی، اقدام دیگری در معرفی شخصیت حقیقی خود نداشته باشند و در نوعی گمنامی فعالیت کنند؟
** بیش از آنکه شخصیت حقیقی همکاران اهمیت داشته باشد، به "شخصیت حقوقی جمعی" اهمیت میدهیم. مهم نیست چه کسی به عنوان مدیر اینجا مینشیند، بلکه مهم آن تحلیلها و رویکردهایی است که بر مبنای آن کار میکنیم. اینجا یک فضای تخصصی است و خیلی نمیتوان شخصی به آن نگاه کرد. ما براساس دریافتها، تحلیلها، اسناد و مستنداتی عمل میکنیم که در اختیار داریم یا به دست میآوریم.
برخی از این اطلاعات براساس جمعآوری در دسترس ما قرار میگیرد و جنبه تولیدی چندانی ندارد. عمده آن هم از طریق اینترنت و صاحبان تکنولوژی آن در این فضا منتشر میشود. مباحث تحلیلی نیز با تکیه بر اطلاعات به دست آمده و دریافتهای دقیق کارشناسان شکل میگیرد و ما نیز بر آن اساس کار را جلو میبریم.
این سایت به عنوان "نماینده مرکز بررسی جرایم سازمان یافته" در فضای سایبری، دغدغههای این مرکز را دنبال میکند. این دغدغهها بیش از هر چه متوجه امنیت خانوادهها و پس از آن برای همه افراد جامعه، در فضای مجازی و اینترنت شکل میگیرد. تلاش داریم این دغدغهها را در تعامل با رسانهها به اطلاع عموم برسانیم.
* گرداب اولین پروژه ارتش سایبری است یا پیش از آن هم تجربههایی صورت گرفته است که خود را ادامهدهنده آن بدانید؟
** من پیش از اینکه پاسخ سؤال شما را بدهم لازم است درخصوص واژه ارتش سایبری توضیح بدهم. ارتش سایبری از زمانی در افواه عمومی رایج شد که موسسه دیفنس تک (Defense Tech) اعلام کرد که ایران صاحب ارتش سایبری است و در بین پنج کشور اول دنیا قرار دارد. ما ارتش سایبری نیستیم. مرکز بررسی جرایم سازمان یافته زیرنظر "فرماندهی فضای مجازی در سپاه" فعالیت میکند و با ارتش سایبری فرق میکند.
هر جا هم که فعالیتی انجام دادهایم، با تابلوی مرکز بررسی جرایم سازمان یافته بوده و در پایگاه اطلاعرسانی گرداب منعکس شده است. اما ارتش سایبری، سپاه سایبری، بسیج سایبری، ارتش آفتاب و... گروههای دیگری هستند؛ در حقیقت فعالان فضای مجازی هستند که این اسامی را برای خودشان انتخاب کردهاند. این یک غلط واژگانی مصطلح است.
جالب است که این اشتباه عمدتاً در خارج کشور اتفاق میافتد و آنها واژه ارتش سایبری را به کار بردند و افرادی هم در داخل کشور تصور کردند که منظور از ارتش سایبری یعنی سایبری سپاه. واحد سایبری سپاه همان مرکز بررسی جرایم سازمان یافته است که در بخش "درباره ما" در سایت گرداب به نشانی Gerdab.Ir، درخصوص آن توضیح داده شده است.
* برگردیم به سؤال قبلی، آیا این مرکز کار خود را با گرداب شروع کرد؟
** نه، تجربههای دیگری هم بوده است. اولین کار به صورت اعلام سازمانی همین "پروژه گرداب" است، ولی پیش از آن مطالعات و بررسیهای زیادی داشتهایم تا اینکه اولین برخوردمان با یک جرم سازمان یافته را در قالب پروژه گرداب اعلام کردیم وگرنه سازمانی که تجربه خوب و مناسبی نداشته باشد، نمیتواند در فضای اینترنت فعالیتهایی همچون بررسی، احصای حجم، تعداد جرم و برخورد با گروههای سازمان یافته را با موفقیت انجام دهد. پروژه گرداب اولین تجربه مرکز نیست ولی اولین تجربهای است که به گوش مردم رسیده و در اختیار عموم قرار گرفته است.
* تعریف یک ارتش سایبری چیست؟
** اصلاً تعریف مشخص و درستی از ارتش سایبری وجود ندارد. وقتی از ارتش سایبری صحبت میشود، معمولاً آن را براساس هک و نفوذ میشناسند. به عنوان مثال وقتی گروه هکری "آ" در سالگرد فلان واقعه، 1000 سایت را هک میکند، نام آن را ارتش سایبری میگذارند. کار ما که هک کردن نیست.
وقتی چند نفر هکر دور هم جمع میشوند و در جریان انتخابات سایت تویتر را هک میکنند، در دنیا اسم آنها را میگذارند ارتش سایبری، ولی کار ما که هک کردن نیست. اینجا مچاندازی نداریم که بگوییم ما چند سایت غربی را هک کردیم و آنها چند سایت ما را. گرداب یک سازمان است که مأموریت دارد در فضای مجازی، حوزههای آسیب و تهدید را در عرصههای فرهنگی، اجتماعی، خانواده، سیاسی و امنیتی بشناسد و ضمن رصد کردن، اشراف کامل پیدا کند.
این کار با هک کردن یک سایت مثل فیسبوک یا تویتر فرق دارد. نمیخواهم هک کردن را کار پیش پا افتادهای معرفی کنم، اما هک کردن با پروژه "اشراف اطلاعاتی" فرق دارد. در هک کردن، یک نقطه هدف وجود دارد که روی آن عملیات انجام میدهند، باگهای نرمافزاری پیدا میشود و پس از مدتی عملیات هک اتفاق میافتد.
اما فضای کاری ما چیز دیگری است. به عنوان مثال بررسی میکنیم و به فعالیتهایی اهمیت میدهیم که حجم عملیات آن بالا بوده و سازمان یافته باشد. مقابلههای مرکز هم خیلی متنوعتر از گروههای هکری است. اگر قرار به هک و نفوذ در سرور یا دیگر اجزای تشکیلدهنده یک سایت باشد، آخرین مرحله خواهد بود. در حالی که هکرها در نخستین گام به سراغ چنین روشهایی میروند.
* در واقع شما نقشی در تحلیل مؤسسه دیفنس تک برای خودتان قائل نیستید؟
** این مؤسسه موضوعی را بررسی کرده که کار اصلی ما نیست. گاهی اوقات بعضی دوستان و فعالان فضای مجازی انتقاد میکنند که چرا به آمار این مؤسسه اشاره و خود را به آن دلخوش میکنیم. من باید بگویم که این آمار ما را دلخوش نمیکند. آنها بعضی اقدامها را رصد کردهاند و براساس آن گفتهاند که ایران یکی از ارتشهای سایبری جهان را در اختیار دارد. متوجه ماهیت ارتش سایبری در داخل کشور نیستند.
آنها یک اطلاعات متوهمی دارند و فکر میکنند سپاه، نیروی مردمی یا هر جایی که چند فعال فضای مجازی دور هم جمع شدهاند و دارند کار اینترنتی میکنند، همگی تحتنظر سپاه هستند و سپاه هم یعنی ارتش سایبری. آنها فکر میکنند که ایران در این فضا از قدرتی برخوردار است که از نظر آنها قدرت هماوردی با قدرت آمریکا را در فضای مجازی دارد. اما اگر قرار باشد ما بررسی و مقایسه کنیم، با در نظر گرفتن افراد و امکانات، سابقه ورود این تکنولوژی به ایران و... میتوانیم به جایگاهی بالاتر از آنکه مدنظر آنهاست فکر کنیم؛ همانگونه که در اظهارات مقامات آمریکایی نیز منعکس است.
آمریکاییها جدیداً یک فرماندهی به نام فرماندهی فضای مجازی (Cyber Com) در پنتاگون ایجاد کردهاند. درخصوص علت تشکیل این فرماندهی آمده است: «فرماندهی سایبر برای برانگیختن عملیاتهای تهاجمی (و نه تدافعی) آماده است».
یک ژنرال چهار ستاره به نام کیت الکساندر را هم به عنوان مسؤول آن انتخاب کردهاند که قبلاً رئیس آژانس امنیت ملی و "سرویس مرکزی امنیت" آمریکا بود. خبر داریم که او چهار هزار نیروی زبده اطلاعاتی - امنیتی و مسلط به اینترنت برای خط مقدم این فرماندهی در اختیار دارد. ایران از نظر تعداد نیرویهای فعال اینترنتی قابل مقایسه با آنها نیست. با این حال توانستهایم در مقابل آنها بایستیم و در مقابل حرکتهای آنها مقاومت کرده و اجازه ندهیم به نتیجه برسند.
* میتوان نتیجه گرفت که گرداب از برخوردهای موردی و موضعی پرهیز میکند و به دنبال اشراف اطلاعاتی و جامعنگری است؟
** بله، ما نیامدهایم اینجا که یک عملیات ایذایی انجام داده، یک عده آدم را اذیت کنیم و برویم. ما میپنداریم که این فضا، براساس نظم و برنامهریزی ویژهای طراحی شده است. اگر نظم را از آن بگیریم، همه چیز به هم میریزد. چند میلیارد نفر در این فضا فعالیت میکنند که هر روز هم در حال گسترش است. این نظم که بر اینترنت حاکم است اقتضا میکند آدمهایی که در آن فعالیت میکند، حرکتهای منظم انجام دهند. مرکز بررسی جرایم سازمان یافته هم باید کارهای با انضباط انجام دهد و از حرکتهای بیهدف پرهیز کند.
ما هم با تکیه بر رصد مردمی فعالیت میکنیم و هم کارشناسان زبده ما در این فضا کار میکنند، تا بدانیم رخنههایی که در امنیت ملی ما ایجاد میشود، کجاست؟ سرمنشأ آن کجاست؟ و کجا اثر میگذارد؟ به همین دلیل از انجام کارهای پراکنده، کاملاً برحذریم. کار ما یک کار دقیق، منظم، زماندار و هدفمند است. اینطور نیست که مثل ارتش سایبری در پی هک و نفوذ باشیم.
آمریکاییها همیشه در برآورد حجم امکانات و تعداد افراد ما دچار مشکل بودهاند. به همین دلیل معمولاً در همه برنامههایی که ریختهاند، در نهایت ضربه خورده و با شکست مواجه شدند. البته ما را به زحمت انداختهاند. «ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست / عرض ما میبری و زحمت خود میداری.»
البته این سخن به معنای دست کم گرفتن توان دشمنان نیست. آنها مناسبات داخلی ما را به خوبی نمیشناسند و به همین دلیل اغلب شکست میخورند. به همین دلیل تأکید دارم که همه تحلیلهای آنها را نباید بپذیریم. در مقایسه توان سایبری خود با خارج از کشور باید چند نکته را در نظر بگیریم.
اینترنت را حاصل سه چهار دهه تلاش غربیها در این فضا بدانیم. تکنولوژی محصول کار آنهاست. زمینی که ما در آن کار میکنیم هم مال آن است. به همین خاطر اگر ایران بخواهد با آمریکا مقایسه شود به قول طلبهها، این قیاس "قیاس معالفارق" - مقایسه اشتباه دو چیز با هم - است. او صاحب تکنولوژی است و همه تکنولوژی این فضا متعلق به اوست.
ما داریم در زمین رقیب بازی میکنیم و به همین دلیل، مقایسهاش اشتباه است. آنهایی که مقایسه میکنند میگویند ایران در بین پنج کشور اولِ دارای ارتش سایبری قرار دارد و رتبه اول را هم به آمریکا میدهند. اینگونه است که این معادله را اشتباه تشکیل میدهند.
در حوزه ملی باید ارتش سایبری را به عنوان توان ملی در حوزه اینترنت تعریف نمود؛ یعنی همه کسانی که احساس میکنند در دوقطبی ایران و آمریکا قرار گرفتهاند و حاضرند در جنگ احتمالی و اینترنتی بین این دو به نفع کشور وارد شوند، باید ارتش سایبری را تشکیل دهند؛ وگرنه اینکه کسانی بروند سایتی را هک کنند تا توان علمی خودشان را نشان دهند، نباید اسم ارتش سایبری روی آن گذاشت، چون ارتش سایبری را باید متعلق به نظام جمهوری اسلامی تعریف کنیم که نقش آن در دوقطبی ایران - آمریکا تعریف شود.
* کمک بازدیدکنندگان گرداب در یافتن نقطه آسیبها و تهدیدات اینترنت چقدر است؟ آیا آنها در دستیابی شما به اشراف اطلاعاتی، مشارکت فعالی دارند؟
** پس از راهاندازی سایت گرداب از کاربران اینترنت خواستیم که اگر علاقهمند به همکاری با ما هستند در دو بخش همکاری کنند: یکی "گزارش تخلف" در فضای اینترنت است که لینک آن را برای ما میفرستند تا بررسی کنیم. در این بخش روزانه صدها لینک تخلف به ما میرسد.
بخش دوم، "تماس با ما"ست. کاربران داخلی و خارجی میتوانند از این طریق با گردانندگان سایت ارتباط برقرار کنند. در این بخش تاکنون گزارشهایی از تخلفهای سایبری و غیرسایبری به فارسی و دیگر زبانهای زنده دنیا برای ما ارسال شده است. اتفاق زیبایی که افتاده، ایجاد دغدغه در کاربر است که بخواهد مطلبی را که به ذهنش میرسد به "گرداب" گزارش دهد. احساس میکنند فضای بعضی سایتها ناپاک است و "گرداب" میتواند به پاکسازی آن کمک کند. این نگاه برای ما خیلی ارزش و اهمیت دارد.
کاربران به ما کمک میکنند که حوزههای نوپدید آسیبها و تهدیدها در فضای اینترنت را رصد و احصا کنیم. این کار باعث میشود هیچ حوزهای از آسیبها و تهدیدهای نوپدید از زاویه نگاه و حوزه رصد ما دور نماند. همچنین حجم را هم به ما نشان میدهد. گزارشهای ارسال شده به سایت از شهرهای مختلف ایران و دیگر کشورها، نوع، مصداق و حجم آسیبها و تهدیدها را به ما اعلام میکنند.
بررسی جرایم در اینترنت سازمان یافته و برخی دیگر سازمان نیافته صورت میپذیرد. تلاش مردم و کاربران در فضای اینترنت به ما کمک میکند که حوزههای نوپدید را بشناسیم و اشراف کامل به جرایم سازمان یافته و غیرسازمان یافته داشته باشیم.
* جرایم سازمان یافته و غیرسازمان یافته چه سهمی در تخلفهای اینترنتی دارند؟ چه مستنداتی دارید که سازمانیافتگی بعضی جرایم را نشان میدهد؟ آیا این سازمانیافتگی به صورت مستند دارای ارتباط و تعامل با خارج کشور نیز هست؟
** پیش از آنکه به برخورد و مقابله بپردازیم، اطلاعات کامل را جمعآوری میکنیم. مقابله میتواند جنبه دفاع یا حمله داشته باشد. به بیان دیگر آفند یا پدافند باشد. در جریان مقابله با تخلف، پس از آنکه رصد را انجام دادیم و به نتیجه رسیدیم که این جریان سازمان یافته است، طرح مقابله را طراحی میکنیم. البته پس از برخورد و مقابله به اسناد جدیدتری دست پیدا میکنیم که نشان میدهد وابستگیهای بیشتری دارند.
روند بررسی تخلفها، نیازمند فعالیتهای قضایی، امنیتی و سایبری است که با همکاری دیگر نهادها صورت میگیرد. در این فعالیتها به جنبههای متنوعتری از وابستگی مجرمان پی میبریم.
پس از آنکه در جمعبندیهای داخلی به نتیجه رسیدیم گروهی اقدام به جرم سازمان یافته سایبری میکنند، آن را زیرنظر گرفته و اطلاعات کاملی را جمعآوری میکنیم. در این مرحله به آنها رخ نمینماییم چون ممکن است از حوزه نظارت ما خارج شوند. پس از اشراف اطلاعاتی، روند بررسی قضایی شروع میشود. پس از دستگیری عوامل، مجموعه اعترافات آنها هم به اطلاعات ما افزوده میشود و عمق وابستگیها و آسیب وارد شده به جامعه را نشان میدهد. نمونه این کار را در پروژههای "گرداب" و "مرصاد" به اطلاع مردم رساندهایم.
اطلاعرسانی پروژه گرداب گسترده و مناسب صورت پذیرفت ولی در روند اطلاعرسانی پروژه مرصاد کمتر کسی تاکنون به جزئیات پروژه مرصاد توجه کرده است. در پروژه مرصاد، متوجه شدیم که بعضی معاندان انقلاب اسلامی در هیأت فعالان حقوق بشر با برقراری ارتباط مستقیم با گروهک نفاق و... اجرایی نمودن پروژه بیثباتسازی جمهوری اسلامی را در دستور کار خود قرار دادهاند. کار گروهک نفاق هم که مشخص است. در پروژه هستهای جاسوسی کردند. این فعالان حقوق بشری، با گروهک ریگی هم ارتباط مستقیم دارند.
گروهکهای ریگی و نفاق هر دو تروریست هستند، با این حال کسانی که خودشان را فعالان حقوق بشر مینامیدند با آنها در ارتباطند. این تعارض ذاتی نشان میدهد که شعار حقوق بشر برای آنها فقط یک نقاب است. آنها برای آنکه کار خودشان در داخل کشور را ساماندهی کنند، عدهای فریب خورده را مورد استفاده و در واقع سوءاستفاده قرار میدهند.
در پرونده مرصاد، در ایمیلهایی که بین هم رد و بدل کردند، به این موضوع رسیدیم که گروه فعالان حقوق بشر در ایران، دستور مسلح شدن گرفتند. در جریان فتنه پس از انتخابات دستور گرفتند که منبع آب شرب مردم تهران را مسموم کنند. واقعاً متحیر هستیم که این کارها چه ربطی به حقوق بشر دارد؟!
* منظور شما کدام گروهها هستند؟
** جریان حقوق بشر در ایران یک جریان گسترده و متنوع است. باید از طرف جمهوری اسلامی به این قضیه نگاه کنیم، چند پرونده اصلی به نظام فشار میآورند. در یک بررسی میتوان گفت پرونده حقوق بشر از پرونده هستهای سنگینتر است. جریان پرونده هستهای هرچند ماه یک بار راه میافتد ولی جریان حقوق بشر، مستمر است و روزانه در حال جمعآوری اطلاعات علیه ایران و طرح در مجامع بینالمللی و سایتهای اطلاعرسانی خود هستند.
در مسأله حقوق بشر، سازمانها و NGOهای زیادی در دنیا فعالیت میکنند که ارتباط مستقیمی با دولتهای معارض جمهوری اسلامی ایران دارند. آنها تغذیه میشدند تا علیه جمهوری اسلامی حرف بزنند. نمونههایی وجود دارد که این ارتباط را نشان میدهد.
کسانی را مأمور میکنند تا جمعآوری اطلاعات علنی را از طریق روزنامه، رادیو، تلویزیون و سایتها دنبال کنند. مثلاً یک فردی تجاوز به عنف و سرقت مسلحانه کرده که قرار است طبق قانون مجازات شود. قانون اساسی میثاق ملی است که مردم به آن رأی داده و میخواهند اجرا شود. نتیجه بیقانونی هم هرجومرج و... است.
آنها همین مسایل جاری همه کشورها مثل مجازاتهای قانونی و عقب افتادن حقوق کارگران را به عنوان موارد نقض حقوق بشر در ایران جمعآوری کرده و ماهانه منتشر میکنند. امور مرسوم هر جامعه را به عنوان نقض حقوق بشر ذکر میکنند که هزاران مورد آن در آمریکا و دیگر کشورها وجود دارد. در همه کشورها قانون را اجرا میکنند و نارضایتیهایی هم به همراه دارد.
* خوب با این حساب چه احتیاجی دارند که با شبکههای فعالان حقوق بشری ارتباط برقرار کنند و به آنها پول بدهند؟ این نوع بریدهجراید را که یک کارمند ساده هم میتواند برای آنها انجام دهد.
** آنها میخواهند شبکهای هم موازی این اطلاعات علنی در اختیار داشته باشند. برای همین میآیند آدمهایی را که پس از این با نظام سیاسی ایران دچار مشکل شدهاند ساماندهی میکنند.
احمد باطنی یکی از این افراد است که در ماجرای کوی دانشگاه در سال 78 معروف شد. او بعدها از ایران فرار کرد و با آقای بوش پسر عکس یادگاری دارد که در سایت گرداب منتشر کردیم. او سخنگوی این فعالان حقوق بشر در ایران شده است. رئیس او کیوان رفیعی است که با گروهکهای نفاق و ریگی ارتباط دارد و غیرمستقیم در خدمت سازمان سیا است. مستقیماً با فعالان فضای فتنه در ارتباط است. ما ایمیلهای آنها (فعالان فتنه) را هم داریم که حالا اسم نمیآورم.
کیوان رفیعی و سرشاخههایی که با او ارتباط دارند، میدانند که دارند چه کار میکنند و با کجا ارتباط دارند، ولی در داخل کشور چند صد نفر را که دغدغه نسبت به فضای داخلی کشور دارند فریب میدهند و از طریق آنها شروع میکنند به جمعآوری اطلاعات. این افراد نمیدانند این اطلاعات قرار است چگونه آنالیز شود. عموم آنها هم فریبخورده هستند و نمیدانند پشت قضیه چیست. در این جریانها اغلب، دانشجویان را به کار میگیرند.
سفارش خبر میدهند به تعداد کم ولی پرداخت بالا در مقابل آن. این دانشجو فکر میکند که با هزینههای زیادی که دارد چه اشکالی دارد که با ارسال مثلاً دو خبر در ماه هزینه خود را تأمین کند. خبر هم خیلی زاویه بدی ندارد، ولی کسی که این اطلاعات را جمع میکند، میداند که چه پازلی قرار است درست شود.
* خط قرمز شما در کنترل کردن و مقابله با این افراد چیست؟ به هر حال بین کسانی که امنیت ملی را به خطر میاندازند با کسانی که دولت و نظام را نقد میکنند فرق زیادی وجود دارد؟ این تفکیک را شما انجام میدهید یا تعیین مرز و مصادیق آن را به عهده قوه قضائیه گذاشتهاید؟
این سؤال را به این دلیل میپرسم که اکنون بعضی منتقدان دولت تصور میکنند حتی اگر در چارچوب قانونی هم کار کنند، ممکن است ایمیلهای شخصی آنها توسط گردانندگان گرداب کنترل شود و شرایط سیاسی مشابه چین را در ذهن خود میپرورانند. آیا واقعاً اینطور است؟
** در پروژههایی که اجرا میکنیم اگر نیازمند برخورد باشد، حتماً با هماهنگی قوه قضائیه صورت میگیرد. بررسی و رصد ما ورود به حوزه شخصی افراد نیست. در جمعآوری و رصد، آثار و افعال شبکهها را بررسی میکنیم. مثلاً محتوای شبکههای اجتماعی، سایتها و وبلاگها را مرور میکنیم؛ اینها حوزه عمومی است.
وقتی میبینیم چندین سایت با محتوای مجرمانه وجود دارند که با عنوان فعالیت مشخص و مشترک، در سروری مشترک فعالیت دارند و دامین آنها از یک جا و به نام افراد مشخصی ثبت شده است، در حوزه بررسی جرایم سازمان یافته ما قرار میگیرد. این اطلاعات به عنوان حوزه شخصی افراد مطرح نیست، در اینترنت سایتهایی هستند که این اطلاعات را در اختیار عموم میگذارند.
اگر قرار باشد در روند پرونده به حوزه شخصی افراد ورود کنیم، این کار فقط با دستور قاضی صورت میگیرد. قاضی براساس محتوای پرونده و در چارچوب قانون، مأموریتهایی را به ما محول میکند. اینطور نیست که هر کاری دلمان بخواهد انجام دهیم. اما در کشورهایی مثل انگلستان و آمریکا، قانون مجاز بودن شنود به تصویب سنا، کنگره و مجلس عوام رسیده است؛ یعنی در آن کشورها هیچکس در هیچ جا امنیت ندارد.
در ایران حوزه شخصی افراد مورد احترام قانون و مجریان آن است. درست است که تبلیغات علیه کشورمان زیاد است، ولی شرایط موجود به هیچوجه با چین قابل مقایسه نیست. حتی قابل مقایسه با آمریکا هم نیست چون در ایالات متحده، سیستم اطلاعاتی جامعه آنها یکپارچه است، هر کسی در زندگی شخصیاش هر کاری کند، این اطلاعات ذخیره میشود.
حتی در مسایلی مانند مالیات هم از این اطلاعات استفاده میکنند چه رسد به حوزههای مرتبط با امنیت ملی. در ایران به واسطه توسعه تکنولوژی، همچنین تعهدی که سازمانهای اطلاعاتی کل نظام به امنیت فضای خصوصی مردم دارند، چنین پدیدههایی وجود ندارد. بسیاری از اظهارنظرهایی که در این زمینه علیه ایران میشود، عملیات روانی است.
بعضی اظهارنظرها نیز براساس درگیری بین جناحهای سیاسی است که میخواهند همدیگر را متهم کنند. اما باید به همه آنها گفت «ان السمع و البصر و الفؤاد، کل اولئک عنه مسؤولا». خداوند متعال در قرآن فرموده است گوش و چشم و قلب همگی در برابر آنچه انجام میدهند مسؤولند. به دیگر سخن درخصوص حرفی که میزنید باید یک روزی پاسخگو باشید.
عمده فعالیتهای ما در حوزه اینترنت برای دفاع از امنیت مردم است. جنگ نرم گرچه به یک بحث سیاسی تبدیل شده ولی در واقع امنیت خانوادهها را هدف گرفته است. بازخورد و نتیجه آن سیاسی است. به عنوان مثال در پروژه گرداب دیدیم که عدهای سکس با محارم را ترویج میکردند. این کار که جنبه امنیتی برای نظام ندارد. حکومت اگر میخواست نگاه لیبرالی داشته باشد، میتوانست این کارها را ترویج کند تا خروجیهای حوزه سیاسی کم شود و به نوعی سوپاپ اطمینان فشارهای سیاسی و اقتصادی باشد.
* چرا نظام باید به فکر برخورد با چنین پدیدههایی باشد؟
** بدیهی است که نظام اسلامی به امنیت خانواده اهمیت میدهد. اگر روابط غیرمشروع در خانوادهها نهادینه شود، اساس جامعه از هم میپاشد. به تجربه انگلیس نگاه کنید که دهها هزار فرزند نامشروع روی دست جامعه مانده است و نمیدانند با آن چه کار کنند. از ساعت شش و هفت بعدازظهر هیچ خانمی بلکه آقایی جرأت نمیکند در پیادهروهای لندن رفت و آمد کند. اینها آمارهایی است که خودشان منتشر میکنند. این حوادث ناشی از همان چیزهایی است که سالها قبل در حوزه اخلاقی و فرهنگی آن کشور رخ داده است.
وقتی امنیت خانواده برای ما اولویت اصلی است، ورود به حوزه شخصی فقط با دستور قاضی و برای حفظ امنیت خانواده و مردم است. در پروژه گرداب به دنبال حفظ حریم امنیت مردم هستیم. پروژههایی که تا امروز انجام دادهایم، رویکرد ما را نشان میدهد. نباید در فضای مجازی فقط با رویکرد مخالف محور وارد شویم.
به این نگاه نمیکنیم که چند نفر مخالف حکومت در فضای مجازی فعال هستند که بخواهیم با آنها مقابله کنیم. دغدغه ما دانشآموز 12 ساله تا دانشجوی سال آخر است. الان حجم عظیمی از مدارس دسترسی به اینترنت دارند. روستاهای بالای صد خانوار هم به اینترنت دسترسی خواهند داشت. از سوی دیگر در مدارس راهنمایی هم بحث تحقیق دارد جا میافتد. اولین راهی که برای تحقیق به ذهن هر کس میرسد اینترنت است. دانشآموز تا در تولبار جستجوی گوگل بخواهد یک کلمه را جستجو کند با پیشنهادهای غیراخلاقی گوگل مواجه میشود.
دغدغه فضای گرداب و مرصاد این است که نوجوانان و جوانان دچار فضاهایی نشوند که امنیت خانواده و جامعه را به خطر اندازند. مفهومی در غرب وجود دارد به نام "امنیت اجتماعی شده"؛ یعنی همه افرادی که در جامعه زندگی میکنند همگی در ایجاد، توسعه، تقویت و همافزایی امنیت عمومی نقش دارند. هر یک از شهروندان اگر ببینند کسی به امنیت عمومی لطمه میزند، به شماره 911 زنگ میزنند. پلیس هم به سرعت حضور مییابد.
اما اینجا در ایران عدهای گمان میکنند تأمین امنیت فقط وظیفه نیروهای انتظامی و امنیتی است. به خاطر همین ما مشکل داریم. چون مردم غرب در ایجاد امنیت اجتماعی سهیم هستند، احساس امنیت بالاست. اینجا به واسطه زحمات نیروهای انتظامی امنیت داریم، ولی احساس آن پایین است. در حالی که سرعت عمل نیروهای انتظامی و امنیتی در ایران بسیار بالاست. البته این نوعی عملیات روانی نیز هست.
* گرداب به عنوان پروژه سایبری سپاه چه تفاوتی با فعالیت سایبری دیگر نهادهای مرتبط با امنیت عمومی دارد؟
** دستگاههای امنیتی و نظارتی در فضای سایبر به اندازه کافی فعال هستند. رویکرد سپاه حفاظت از انقلاب و اهداف انقلاب است. سپاه برای جلوگیری از لطمه خوردن مردم در جرایم فضای سایبر وارد عرصه شده و رویکرد خاصی دارد که داخلی نیست.
ناجا با جرایم سایبری سازمان یافته داخل کشور مقابله میکند اما سپاه به سراغ جریانهایی رفته که از خارج کشور تغذیه میشوند؛ جریانهایی که با جنگ نرم به دنبال از بین بردن زیرساختهای فرهنگی و اخلاقی کشور هستند. به دوستان فضای مجازی عرض میکنم ضمن آن که اخلالگری و ایجاد ناامنی در فضای اینترنت براساس قانون جرایم رایانهای قابل برخورد است، اما رویکرد اصلی ما حفاظت از حریم شخصی مردم است و تلاش برای این که خانواده به عنوان رکن جامعه دچار مشکل نشود.
* این روزها شاهد رواج سایتهایی هستیم که مرز حریم شخصی و عمومی را به هم ریختهاند. استراتژی شما در مقابل این نوع سایتها چیست؟
** فضای وب دو (web2) متشکل از سرویسهایی چون وبلاگها، میکروبلاگها، آپلود سنترها، شبکههای اجتماعی، ویکیها، شبکههای پخش ویدئویی و... را باید ریشهیابی دقیقتری کرد تا بتوان در این خصوص تصمیم گرفت. خانم کلینتون 21 ژانویه 2010 طی سخنرانی رسمی، سخنان جالب توجهی داشت که ترجمه فارسی آن در سایت وزارت امور خارجه آمریکا قرار دارد.
او سه هفته پس از راهپیمایی 9 دی در ایران میگوید: «ما برای کمک به مخالفان حکومتها، شفافسازی عملکرد دولتها، دادن تریبون به مخالفان، اعتراض به نتایج مشکوک انتخابات و... کارشناسان خبرهای را از سراسر آمریکا دور هم جمع کردیم که نتیجه کار آنها وب 2 یا ابتکار جامعه مدنی 2 است. سفرهایی هم به کشورهای مختلف دنیا داشتهایم تا این هدیه را به آنها بدهیم.»
باید توجه داشت تکنولوژی برتر اینترنت، با هزینه گزاف که پشتیبانی شده و توسعه مییابد، چطور میشود رایگان به سراسر دنیا ارائه شود؟ این کار جای سؤال دارد. آیا یک ابرقدرت اقتصادی ممکن است کاری را رایگان و بدون سود و منفعت انجام دهد؟ برای رسیدن به یک چشمانداز دقیق یک سؤال میپرسم: شما میدانید سرورهای اصلی اینترنت در دنیا کجاست؟
بخش مهمی از آن در آمریکاست ولی برای کاهش مصرف انرژی، نسخههایی به صورت پشتیبان در سراسر جهان وجود دارد.
این سرورها در وزارت دفاع آمریکا، "پنتاگون" قرار دارد. اگر یک ابزاری در وزارت دفاع استفاده میشود، باید در خدمت دفاع یا حمله باشد.
شکلگیری اینترنت در مجموعههای نظامی آمریکا بوده و از همان زمان این سرورها در آنجا باقی مانده است.
از آغاز، اینترنت را یک ابزار نظامی در جنگ سرد تعریف کردهاند و برای مقابله با سیستم موشکی روسیه. پروژه آرپانت (ArpaNet) نظامی بوده است و در همان جایگاه یعنی در پنتاگون توسعه پیدا کرد. این روند نشان میدهد که از نظر آمریکاییها اینترنت ابزاری در خدمت پیشبرد اهداف نظامی است. در غیر این صورت پس از ایجاد و راهاندازی و در حقیقت تجاریسازی، آن را تحویل یک وزارتخانه دیگر میدادند، همانطور که ایران آن را در اختیار وزارت ارتباطات قرار داده است.
محتوای اینترنت را در آمریکا، وزارت امور خارجه و در رأس آن خانم کلینتون تعیین میکند؛ بنابراین اینترنت یک ابزار سیاسی هم هست. در بیانیه کاخ سفید در سال 2000 و در سخنرانی مورد اشاره در همین مصاحبه نیز به این موضوع اشاره مستقیم شده است.
اینترنت به عنوان مهمترین ابزار توسعه دیپلماسی عمومی در نظر گرفته شده است، اما برای این که اهداف نظامی و سیاسی خودشان را مخفی کنند، فضای گل و بلبل برای آن درست میکنند. موتورهای جستجو و سایر سرویسهای وب 2 طوری طراحی شدهاند که مخاطبان به اصل هدف پی نبرند.
برای این که تصور نکنید دچار توهم توطئه شدهام، استناد میکنم به سخنان چندی پیش سخنگوی پنتاگون که گفت: «ما منتظر یک 11 سپتامبر مجازی هستیم و اگر این اتفاق بیفتد، جواب آن را در فضای نظامی خواهیم داد.»
در حوزه سیاسی از چند دهه پیش تئوری جاسوسی عمومی مطرح شد. براساس آن باید اطلاعات را از نقاط مختلف جمع کرد تا امکان آنالیز پیدا شود. آیا بستری بهتر از اینترنت برای جاسوس عمومی وجود دارد؟ در سیاستهای فضای مجازی میگویند همه مرزها باید شیشهای باشد. به ویژه در شبکههای اجتماعی کاربران همواره تهییج میشوند که اطلاعات شخصی خود را بیشتر منتشر کنند.
عکس خانوادگی و اسرار شخصی خود را منتشر میکنند اگر کسی اینها را منتشر نکند، احساس میکند ارتباطش با مخاطبان قطع شده یا کاهش یافته است. اگر حجم اطلاعات را کم کنید، تعداد دوستان در وب 2 هم کم میشوند. وب 2 مبتنی بر اطلاعات و ارتباطات است؛ یعنی اطلاعات بیشتری را به تعداد دوستان مجازی بیشتری بدهند تا به جایگاه بالاتری در فضای مجازی دست یابند. در حالی که در فضای واقعی، دوستان را به سختی انتخاب میکنند.
این مسأله نشان از ارتباط تئوری جاسوسی عمومی و فضای وب 2 دارد. ضمن این که اطلاعات را جمعآوری میکنند، ارتباطات را کشف میکنند. فقط یکی از شبکههای جاسوسی که بر این مبنا تعریف شده، "شبکه جاسوسی اشلون" است. هر ارتباطی در دنیا برقرار میشود که تحت شبکه است، در این سیستم رصد و تحلیل میشود و آی.پیها (IP) و آی.دیهای فرد (ID) را مطالعه میکنند.
در نرمافزارهای آنلاین مثل آفیس (Office) نیز که آپدیت آنلاین میشوند، همین خصیصه وجود دارد و این احتمال با قوت زیاد مطرح است که یک نسخه از مطالب تایپ شده در نرمافزار به سرور اصلی ارسال شود. حساب کنید اگر همه چیزهایی که در ورد (Word) تایپ کردهاید در سرور مایکروسافت باشد، چه اطلاعات عجیبی در اختیار آنهاست.
شبکههای اجتماعی بر بستر وب 2 هم در همین جهت طراحی شدهاند. افراد در این شبکهها با نقشهای مجازی وارد میشوند تا محدودیتهای نقشهای اجتماعی واقعی را نداشته باشند. فرد میتواند با جنسیت، سن و شغل دروغین که موردپسند مخاطبان جامعه مجازی است، خودش را معرفی کند تا به جایگاه خوبی در جامعه مجازی برسد؛ چرا که اکتساب جایگاه مناسب در جامعه از پیچیدگیهای بسیاری برخوردار است.
مثلاً فردی میتواند در سایت کلوب با هویت مجازی تقاضاهای دوستی متعدد دریافت کند و ارتباطی بهتر از روابط واقعی داشته باشد. این شبکهها فرصتی است برای بیان درونیات فرد بدون آن که شناخته شود. ولی در مقابل، آسیبهای زیادی وجود دارد؛ از جمله آن که کلاهبرداریها افزایش مییابد. میبینیم که جرایم رایانهای مانند کلاهبرداری، اخاذی، سرقت اطلاعات شخصی و جرایم اقتصادی افزایش چشمگیری در کشور یافته است. شبکههای اجتماعی جدا از فضای خوبی که برای تبادل و تضارب آرا به وجود میآورند، اما آسیبها و تهدیدهای جدی هم دارند که باید به آن توجه کرد.
غربیها با رویکرد تقویت قدرت نرم در رویارویی با ما وب 2 را طراحی کردهاند، ولی اگر هوشمندانه با آن مواجه شویم، میتوانیم تهدیدها را به فرصت تبدیل کنیم.
* شما چطور به بررسی این فضا میپردازید؟ آیا تیم بزرگی دارید که با نگاهی از بالا، آسیبهای رایج و عمومی را شناسایی کرده و به مسؤولان فرهنگی و اجتماعی اطلاع میدهید تا راهکارهای بهبود اوضاع را براساس آن طراحی کنند؟
** برای مقابله با تئوری جاسوسی عمومی، بیش از هر چه آگاهی دادن به مخاطب و کاربر اینترنت، از اهمیت برخوردار است. هرچند تا زمانی که وبلاگنویس جرم محرز براساس قانون مرتکب نشده باشد، کسی کاری با وی ندارد. افراد بسیاری با آزادی بیان موجود در جامعه به بیان دیدگاههای خود میپردازند. بسیاری از مخالفان دولت و حتی نظام، آزادی عمل دارند و در وبلاگها و صفحات اینترنتی خود مطالب انتقادی مینویسند.
فقط بخش کوچکی که وقیحانه عمل میکنند براساس قانون و توسط ضابط قضائی مجازات میشوند. آنجایی که ما وارد میشویم، باید جرایم سازمان یافته باشد. مثلاً اگر یک گروهی تشکیل شود تا عدهای از وبلاگنویسان را در جهت انتشار مطالب مجرمانه تشویق کند، گرداب آنها را زیرنظر میگیرد. کاری به منتقدان ناصح و خیرخواه نداریم.
در جریان فتنه، شبکههایی را شناسایی کردیم که عده زیادی را در جهت اخلالگری در فضای مجازی بسیج کرده بودند. به لایه اول آنها پیام دادیم که حواستان باشد اگر به روش خود ادامه دهید با شما برخورد میکنیم. البته با لایه دوم که فریبخوردهها هستند کاری نداریم؛ اگر به هشدارها توجه کنند و به عنوان عامل شبکه جرایم سازمان یافته مرتکب افعال مجرمانه نشوند.
* در واقع ترجیح میدهید جنگ نرم را با حمله به مرکز فرماندهی به نتیجه برسانید و تمایلی به مبارزه با پیادهنظامها ندارید؟
** بله چون دشمن در جنگ نرم با فریب افکار عمومی وارد عرصه میشود، باید به طراحان آن توجه کرد، مگر این که ببینیم در لایه دوم هم افراد مؤثری وجود دارند که برای خودشان شبکه فرعی درست کرده باشند.
* این ستاد فرماندهی از چه طریق اهداف خود را دنبال میکند؟
** در پروژه گرداب با پدیدهای مواجه شدیم که پیش از آن کسی حتی تصور هم نمیکرد به فضای ایران وارد شود. ورود سکس با محتوای فارسی یکی از این پدیدهها بود. کسی که این نوع سایتها را راهاندازی کرده است از نظر ما مجرم است، چون بازدیدکننده زیادی دارد و زمینه گناه را برای افراد متعددی فراهم کرده است.
در فضای سیاسی هم وقتی فردی 300 تا 400 نفر را به جمع دوستان خود اضافه میکند و هر روز به آنها خوراک میدهد، دیگر پیادهنظام به شمار نمیآید.
روزانه صدها و هزاران گناه در جامعه رخ میدهد ولی مأموران انتظامی فقط با مواردی برخورد میکنند که امنیت عمومی را به خطر میاندازد. الگوی گرداب در فضای مجازی نیز همینطور است و فقط با جرایم سازمان یافته برخورد میکند. میخواهیم تهاجم سازمان یافته، به فضای اخلاقی در اینترنت صورت نگیرد.
* آیا همه همکاران گرداب ایران هستند؟ برخی سایتها مدعی شده بودند که هکرهای چینی، کرهای و حتی اروپایی در مراکزی مانند گرداب به کار گرفته میشوند.
** به نظر من کسانی که در مراکز تخصصی خارج کشور مثل دیفنس تک نشستهاند، این را تشخیص میدهند و اگر نیروهای چین و کره در ایران مشغول به کار بودند، هیچوقت از قدرت ارتش سایبری ایران سخن نمیگفتند.
افزون بر این ضریب هوشی ایرانیان بسیار خوب است و در این فضا چیزی کم نداریم. اینترنت یک تکنولوژی وارداتی است که حدود 10 سال پیش به ایران وارد شد، با این حال دانشمندان ایرانی در حال بومی کردن این تکنولوژی هستند و نیازی نداریم که از چین و کره آدم وارد کنیم.
در جریان فتنه عدهای خواستند مرکز رسیدگی به جرایم سازمان یافته و به نوعی کل نظام را مخدوش کنند و ادعا کردند که برای برخورد با مخالفان، هکر از چین آوردهایم. اولاً در فضای مجازی، هکر را از جایی نمیآورند، سفارش میدهند کار آنلاین انجام شود.
همینها میگفتند در جریان سرکوب فتنه، آدمهایی از لبنان و فلسطین را آوردهاند. این حرفهای بیسر و ته چیست؟ نیروهای انتظامی با کمال اقتدار و وظیفهشناسی به انجام وظیفه میپردازند و نیازی به واردات نیرو نداریم. نه در فضای سایبر و نه در فضای واقعی. این حرفها، عملیات روانی بر ضدجمهوری اسلامی است.
توان فنی ما به قدری هست که اگر لازم شود، میتوانیم به کشورهای دیگر نیروهای فنی سایبر صادر کنیم. توان ما در پروژههایی که اجرا کردیم نشان میدهد میتوانیم کارهای مهمی انجام دهیم. الان وضعیتی نیست که تکنولوژی در انحصار کشور خاصی باقی بماند.
جوانان و دانشمندان ایرانی در سنهای 25 تا 30 سال هر روز در حال شکستن مرزهای علم هستند. در چنین شرایطی نیازی به چین نداریم آن هم چین، که خودش واردکننده این تکنولوژی از آمریکاست. عدهای قصد دارند با عملیات روانی، توان سایبری و فکری جوانان ما را گرفتار حاشیه کنند. به شما اطمینان میدهم همه همکاران ما متعهد به اهداف انقلاب اسلامی، با عشق و علاقه به وطن و امنیت مردم فعالیت میکنند.
* برای ارتباط با مخاطبان فقط از بخش "کامنت" و "تماس با ما" در سایت گرداب استفاده میکنید یا حضور فعالی در شبکههای اجتماعی هم دارید؟
** در شبکههای اجتماعی تا امروز فعالیتی نکردهایم، ولی در حال فراهم کردن مقدمات حضور در این شبکهها هستیم.
* با این حساب کاربرانی که با اسم گرداب در فرندفید و فیسبوک کار میکنند، ربطی به شما ندارند؟
** هیچ ربطی ندارند. هر چند وقت یک بار افرادی را پیدا میکنیم که از طرف سایت گرداب به کسانی هشدار میدهند که اگر مثلاً محتوای سایت خود را عوض نکنید، با شما برخورد میشود یا آن که شما تحت نظارت مرکز بررسی جرایم سازمان یافته هستید. همه اینها تا به امروز دروغ بوده است. من نمیگویم که آنها همگی فرصتطلب بودهاند.
برخی از آنها دغدغه برخورد با رفتارهای زشت را داشتهاند و از گرداب مایه گذاشتهاند. اگر یک وقتی بخواهیم به کسی تذکر آنلاین بدهیم، آن هشدار حتماً شامل لینکی به سایت ما خواهد بود. در این فضا به صورت تخصصی عمل میکنیم و مناسب نیست که پیامهای بیپشتوانه به کسی بدهیم، چون در این صورت هر کسی میتواند خودش را نماینده گرداب اعلام کند.
* کسانی هم که در چترومها میآیند و خودشان را نماینده شما مینامند، ربطی به گرداب ندارند؟
** هر جا بخواهیم تذکر بدهیم، با تابلوی گرداب و مرکز بررسی جرایم سازمان یافته عمل میکنیم. برخی از کاربران فضای اینترنت یک ترس مرهومی از گرداب دارند و فکر میکنند اگر یک تماسی با گرداب داشته باشند یا نظری بدهند، اینجا برایشان پرونده تشکیل داده و آنها را مرتب رصد میکنیم. ما نه وقت این کار را داریم و نه دنبال آن هستیم.
آنقدر کارهای مهم در حوزه جرایم سازمان یافته در خارج کشور داریم که نیرو و فرصتی برای این کارهای جزئی باقی نمیماند. رویکردهای ما نشان میدهد که به دنبال این نوع کارها نیستیم. گاهی کسانی به سایت گرداب وارد میشوند و فحش و ناسزا نثار خادمان خود میکنند؛ ما حتی پاسخ سادهای نیز به آنها ندادهایم. فکر کردیم بالاخره افرادی در داخل یا خارج از کشور هستند که از جاهای دیگر عقده دارند و گرداب میتواند فرصتی برای خالی شدن عقده آنها باشد.
به دوستان فضای مجازی میگویم سایت گرداب را مشاور امین خود بدانند. مرکز رسیدگی به جرایم سازمان یافته متعلق به جرایم سازمان یافته است و اگر کاربری تخلف کوچکی انجام دهد، میتواند از ما مشاوره بگیرد تا گرفتار جرایم بیشتری نشود.