تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۱:۰۷  ، 
کد خبر : ۲۳۵۳۸۰

آتش‌بس؟


1 هاشمی‌رفسنجانی سیاستمدار میانه‌رویی که در طول تاریخ انقلاب اسلامی ایران، تلاش کرده جانب احتیاط را رها نکند و گام‌های خود را براساس واقعیات موجود بردارد، این روزها به علت اتخاذ سیاست میانه‌روی و عدم دخالت آشکار در حوادث پس از انتخابات، از سوی مخالفانش به «تندروی»، «عدم تبعیت از رهبری»، «به دنبال افزایش اختلاف و اعتراض» در کشور و «همراهی با میرحسین موسوی و مهدی کروبی» محکوم شده است. مضاف بر این عده‌ای عقیده دارند «طرح حکمت» که اخیرا برای آرامش کشور به مقامات ارشد نظام ارائه شده و چهره‌های میانه‌روی دو طرف پیگیر آن هستند، برنامه‌ای است که هاشمی طرح آن را ریخته تا وسیله‌ای برای «خروج موسوی و کروبی از مهلکه» باشد. طرحی که کارگردان آن هاشمی‌رفسنجانی و مجریان آن علی لاریجانی، حبیب‌الله عسگراولادی و سیدمحمد خاتمی هستند و میانه‌روهای دو طرف در تلاش هستند کشور را به سمت آرامش ببرند. البته نه خاتمی و نه هاشمی و نه تنها علی لاریجانی، عسگراولادی نیز تاکنون در این باب سخن نگفته‌اند. اما حامیان احمدی‌نژاد بر این عقیده هستند، این طرح در حال اجراست. برای همین «حکمیت را بدتر از فتنه» لقب دادند و تاکید کردند که «این طرح به سرانجام نمی‌رسد» و مقامات ارشد نظام آن را نخواهند پذیرفت. آنها هاشمی‌رفسنجانی را بزرگی با «خطاهای بزرگ» خواندند و در آخرین واکنش، از او خواستند راه خود را از سران جریان سبز جدا کند. هم‌زمان برخی از افراطیون مجلس نیز سخن از بازداشت فرزندان هاشمی به میان آوردند و از دستگاه قضا سوال کردند که «چرا فائزه هاشمی را بازداشت نمی‌کنید؟» اما هاشمی‌رفسنجانی همچنان سکوت کرد و در سکوت پر از سخن خود، به این تصاویر، اتفاقات و سخن‌ها نگاه کرد. سیاستمدار کهنه کار انقلابی چه خواهد کرد؟ او چه خواهد گفت و چه می‌کند تا خط تخریبش کمرنگ و توپخانه مخالفانش که مکرر در حال آتش است، خاموش شود؟ ریشه این اختلافات کجاست که محمد یزدی عضو ارشد شورای نگهبان تیغ برمی‌کشد و تندترین سخنان را علیه هاشمی می‌گوید. نه یکبار که مکررا و در چندین مرحله آتش خشم خود را بر سر هاشمی خالی می‌کند و هاشمی جز «سلام» به او هیچ نمی‌گوید؟ محمد یزدی رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، عضو ارشد شورای نگهبان، رئیس اسبق قوه قضائیه ایران از چه چیز نگران و ناراحت است که بر هاشمی چنین می‌تازد؟
چه کسی می‌داند ریشه این اختلافات کجاست؟ وقتی هاشمی‌رفسنجانی در نیم کلان و به صورت مبهم از جلسه خبرگان رهبری بعد از رحلت امام سخن به میان می‌آورد و یادآور مواضع آیت‌الله محمد یزدی می‌شود و سپس از سخنان اخیر محمد یزدی بوی توطئه به مشامش می‌رسد ما می‌توانیم به آشکار شدن اختلاف یزدی و هاشمی‌رفسنجانی در انتخابات خبرگان سال 85 اشاره کنیم. آنجا که پرده‌ها می‌افتد و اختلاف سر باز می‌کند. هاشمی، که پس از پیروزی احمدی‌نژاد در سال 84 تمایلی به شرکت در هیچ انتخاباتی نداشت، به توصیه رهبری در انتخابات خبرگان شرکت می‌کند. مقابل او محمد یزدی، احمد جنتی و محمدتقی مصباح‌یزدی مثلثی را شکل می‌دهند و شاگردان آنان سخن از لیست «نه هاشمی» به میان می‌آورند. هاشمی اما به پیروزی چشمگیری در انتخابات خبرگان دست می‌یابد. اختلاف رای او با نفر دوم در حدود 500 بود. مثلث «جیم» (جنتی، یزدی و مصباح ‌یزدی) در انتخابات هیات رئیسه خبرگان فعالیت‌های خود را تسریع می‌کنند تا هاشمی رئیس جدید خبرگان نشود. ناطق‌نوری به رغم آنکه عضویتی در خبرگان نداشت، با برخی اعضای خبرگان تلفنی صحبت می‌کند. حسن روحانی نیز چنین می‌کند. محمد یزدی و احمد جنتی اعلام می‌کنند که در انتخابات هیات رئیسه با هاشمی رقابت می‌کنند. جنتی به نفع یزدی شرکت نمی‌کند و نهایتا انتخابات برگزار و هاشمی‌رفسنجانی رئیس مجلس خبرگان می‌شود.
پیروزی هاشمی، اختلافات را ماندگار کرد. محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور دولت نهم نیز گاهی به کمک آنها می‌آمد و در برخی از سخنرانی‌هایی خود از وجود «مافیا» در کشور سخن می‌گفت و از آقازاده‌هایی که به مسئولان گرجستان پیغام داده‌اند فرستادن گاز به ایران را قطع کنند تا دولت تحت فشار قرار گیرد. با این حال هاشمی سکوت می‌کرد.
با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری 88، در اولین دیدارهایی که برخی تشکل‌ها با هاشمی‌رفسنجانی داشتند، زمزمه حضور او در انتخابات از سوی حامیان احمدی‌نژاد مطرح شد. اما هاشمی اعلام کرد که قصد شرکت در انتخابات را ندارد.
اصولگرایان و اصلاح‌طلبان چند کاندیدا داشتند قالیباف، احمدی‌نژاد، محسن رضایی، مصطفی پورمحمدی، سیدمحمد خاتمی، مهدی کروبی و میرحسین موسوی کم و بیش اعلام کردند در انتخابات شرکت می‌کنند. از این جمع تنها چهار نفر ماندند. احمدی‌نژاد، رضایی، کروبی و موسوی. نمایان بود که هاشمی مدافع احمدی‌نژاد نیست. اگرچه او درباره سه نامزد دیگر نیز سکوت کرده بود. اما جریان تخریب، هاشمی‌رفسنجانی را کارگردان انتخابات 88 لقب داد که با سه نامزد وارد انتخابات شده است تا احمدی‌نژاد را شکست بدهد. محمود احمدی‌نژاد، در مناظره‌ای که با میرحسین موسوی داشت، به صراحت بر این تئوری صحه گذاشت و رقیب اصلی خود را نه میرحسین موسوی یا کروبی یا حتی رضایی، بلکه هاشمی‌رفسنجانی دانست و از فرزندان او (مهدی و فائزه) سخن به میان آورد که سایت‌های انتخاباتی راه انداخته و در ستاد میرحسین موسوی مشغول فعالیت هستند. او حتی خبر داد که هاشمی به یکی از رهبران کشورهای عرب پیغام سرنگونی دولت احمدی‌نژاد را داده است. هاشمی سکوت کرد. فرزندان او به عزت‌الله ضرغامی رئیس تلویزیون ایران نامه نوشتند. اعتراض کردند و فرصت پاسخگویی طلب کردند. اما درخواست آنها رد شد. آنها به دستگاه قضایی شکایت بردند اما شکایت آنها رسیدگی نشد.
ناگهان هاشمی‌رفسنجانی نامه‌ای خطاب به مقام معظم رهبری منتشر کرد که اغلب روزنامه‌های ایران آن را پوشش دادند. او در نامه خود به صراحت از احمدی‌نژاد انتقاد کرد. و اگرچه نوشت: «این‌جانب قصد ندارم دولت موجود را مثل دولت بنی‌صدر معرفی کنم» اما بلافاصله تاکید کرد که «باید مانع گرفتار شدن کشور به سرنوشت آن روزگار شد.» سپس تاکید کرد که «در مراسم سالگرد امام به آقای احمدی‌نژاد گفتم که در اظهارات او خلاف‌گویی‌های فراوانی وجود داشته و پیشنهاد کردم با صراحت اتهام‌های نادرست را پس بگیرد... از صدا و سیما نیز خواسته شد فرصتی در اختیار طرف‌های ذی‌حق قرار دهد... اما این دو پیشنهاد عملا پذیرفته نشد... من ادامه وضع موجود را به صلاح کشور نمی‌دانم و خود جناب‌عالی هم از این نظر مطلع هستید.» بدین‌ترتیب، هاشمی‌رفسنجانی عملا مخالفت صریح خود را با احمدی‌نژاد بیان کرد و بی‌آنکه از کاندیدایی نا ببرد و یا از او حمایت کند، نگاه خود را به خصوص میرحسین موسوی دوخت تا وضع موجود را اصلاح کند. اما نتیجه انتخابات به گونه دیگری رقم خورد که باعث اعتراضات شد. یک روز بعد از اعلام نتایج، جلسه‌ای با حضور سیدمحمد خاتمی، میرحسین موسوی و سیدحسن خمینی در دفتر هاشمی‌رفسنجانی برگزار می‌شود. هیچ یک از حاضرین در جلسه در خصوص مفاد آن و نتیجه نهایی سخنی به میان نیاوردند. اما آنچه که مشخص بود، این است که هاشمی‌رفسنجانی نیز نسبت به نتایج، تردید داشت. این تردید در خطبه‌های نماز جمعه او به صراحت بیان شد. این آخرین نماز جمعه‌ای بود که هاشمی در آن شرکت کرد و سخن گفت. در آن نماز جمعه، که هواداران جریان سبز از پیش خود را برای شرکت در آن آماده کرده بودند و میرحسین موسوی و مهدی کروبی پا به دانشگاه تهران نیز گذاشتند، هاشمی از تردید مردم در نتیجه انتخابات سخن به میان آورد و برای بحران به وجود آمده که از یکسو در نیروهای سیاسی و روزنامه‌نگاران، دانشجویان مواجه شد 4 راهکار بیان کرد. آزادی زندانیان، دلجویی از آسیب‌دیدگان، ایجاد فضای گفت‌وگو در صدا و سیما و جلب اعتماد مردم.
اولین و تندترین واکنش به سخنان هاشمی از سوی محمد یزدی رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم صورت گرفت. او خطاب به هاشمی گفت: «چه کسی جز هاشمی بذر تردید را در انتخابات افشاند؟ قبل از انتخابات چه کسی به مقام معظم رهبری نامه نوشت و گفت که در خیابان‌ها آتش فتنه ایجاد شده و دود آن به چشم این و آن می‌رود. ایشان در نماز جمعه آزادی بازداشت‌شدگان را پیشنهاد می‌کنند. شما چه کاره هستید؟» بعد از او محسنی‌اژه‌ای، وزیر اطلاعات وقت بود که سخن به میان آورد و گفت: «هاشمی به هر قیمتی می‌خواست احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور نشود.»
هاشمی جز آن نماز جمعه، تا مدتی دیگر سخن نگفت. اما در اول تیر ماه دختر او فائزه هاشمی به همراه فرزندش بازداشت شد. خبرگزاری فارس علت این بازداشت را حضور فائزه هاشمی در تجمع حوالی میدان جمهوری عنوان کرد.
بعد از آن خبر آمد که فائزه به همراه مهدی برادرش ممنوع‌الخروج شده‌اند. آرام آرام نام مهدی هاشمی جای ثابتی بین نشریات حامی احمدی‌نژاد پیدا کرد و از او به عنوان لیدر اغتشاشات خیابانی نام می‌بردند. مهدی هاشمی، در پوشش ماموریت برای دانشگاه آزاد از ایران رفت تا در صف زندانیان قرار نگیرد. قبل از آن خبر آمده بود که همسر مهدی هاشمی در میدان ونک بازداشت شده بود.
هاشمی سکوت می‌کرد اما اعتراضات و برخوردها ادامه داشت. برخی از چهره‌های میانه‌روی اصولگرا مانند عسگراولادی تلاش می‌کردند از شدت تخریب‌ها هاشمی بکاهند. عسگراولادی به دیدار هاشمی رفته بود و به نقل از او گفت: «وی گفته من نسبتم با آقا بالاتر از آنی است که شما می‌گویید. من ایشان را در دوره‌ها و امتحان‌های مختلف شناخته‌ام. این بحران را هیچ‌کس بهتر از ایشان نمی‌تواند حل کند.»
20 مرداد طبق روال معمول، قرار بود که هاشمی به نماز جمعه تهران برود. اما نام دیگری اعلام شد. دفتر هاشمی اطلاعیه داد که به خاطر جلوگیری از درگیری‌‌های احتمالی در مراسم سیاسی ـ عبادی نماز جمعه اقامه نخواهند داشت.
از این مقطع غیبت هاشمی در مراسم‌های سیاسی و مذهبی رقم خورد. او در مراسم تنفیذ احمدی‌نژاد شرکت نکرد. احمد جنتی به او خرده گرفت و حوادث اخیر را معلول انتقام‌گیری هاشمی دانست. علی مطهری نماینده تهران منتقد سابق هاشمی، این انتقاد را روا ندانست و به دفاع از هاشمی پرداخت و خطاب به جنتی نوشت: «آیا علی قاتل عمار بود؟ در نماز جمعه خود،‌ حوادث اخیر را معلول انتقام‌گیری جناب آقای هاشمی‌رفسنجانی به خاطر شکست در انتخابات قبلی ریاست جمهوری دانستید... این سخن خارج از انصاف است... آیا آقای احمدی‌نژاد با نوع مناظرات خود زمینه این حوادث را فراهم نکرد و هیچ تقصیری نداشت؟»
اما انتقاد از هاشمی پایان نداشت. در یک سو حامیان احمدی‌نژاد بدترین تخریب‌ها را علیه او سامان می‌دادند و حتی سعید مرتضوی دادستان سابق تهران، پرونده بازداشت فرزندان هاشمی را به جریان انداخت. اگرچه در این سمت ماندگار نشد و نتوانست موفق شود. با این حال مخالفانش همچنان رویه خود علیه هاشمی را پیش گرفتند. محمد یزدی که رئیس دبیرخانه مجلس خبرگان است، به همراه جمعی دیگر از خبرگان، نامه‌ای علیه هاشمی تنظیم و آن را منتشر کردند و اعلام کردند که 56 نفر از اعضای خبرگان آن را امضا کرده‌اند. امضاها به رغم اصرار مطبوعات منتشر نشد اما در بیانیه تاکید شده بود که هاشمی باید اطاعت بیشستری از فرامین رهبری داشته باشد.
علی سعیدی نماینده ولی‌فقیه در سپاه پاسداران نیز به هاشمی هشدار داد که «برای حفظ سابقه‌اش توصیه‌های امام خمینی به آیت‌الله منتظری را مورد توجه قرار دهد.» او هاشمی را سرمایه‌ای دانست که «الان دچار ضربه‌هایی شده است. برخی از این ضربه‌ها به دلیل اندیشه‌های خود اوست و برخی دیگر نیز به دلیل اطرافیان و بستگانش.»
هاشمی‌ تا سفر مشهد خود که حدود دو ماه پیش بود سکوت کرد. در آن سفر مجددا اعلام خطر کرد و گفت که همچنان معتقد است راه خروج از بحران‌ همان پیشنهادهای سابقش هست او البته از رهبری به عنوان تنها کسی که می‌تواند این بحران را مدیریت و از بین ببرد نام برد و ایشان را بهترین فرد برای این موضوع دانست.
همین چند کلام، مجددا خط تخریب را علیه او بکار انداخت و مجددا آنهایی که علیه هاشمی سخن می‌گفتند، سخن گفتند و نوشتند و از فرزندان او سخن به میان آوردند که چرا بازداشت نمی‌شوند و چرا قوه قضائیه تعلل می‌کند. آنها یادآور شدند که دانشگاه آزاد در زمان انتخابات ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی بود و مهدی هاشمی‌رفسنجانی با تشکیل و راه‌اندازی سایت‌های خبری مانند «جمهوریت» که در این دانشگاه مستقر شده بودند، مخالفت تمام عیاری را علیه احمدی‌نژاد راه انداخته بودند. به سخنان عفت مرعشی همسر هاشمی در روز رای‌گیری اشاره کردند و حوادث پس از انتخابات را کارگردانی خانواده هاشمی دانستند. اما هاشمی سکوت می‌کرد. ولی آیا فقط سکوت می‌کرد؟
مدتی بعد او در دیداری که با برخی از سیاسیون داشت، اعلام کرد که سکوت نکرده و نمی‌کند. همزمان خبر رسید که طرح حکمیت به جریان افتاده است و برخی از نیروهای معتدل دو جناح به دنبال آن هستند که با اجرای آن، هم زندانیان آزاد شوند و هم اعتراضات فروکش کند و هم سران جریان سبز بیانیه‌های آتشین ندهند. به موازات این اخبار، سخن از نامه خاتمی به رهبری آمد. همزمان دیدارهای عسگراولادی با برخی چهره‌های سیاسی قدرت گرفت. علی لاریجانی نیز از کسانی که به نامه رهبری اقدام به افراطی‌گری می‌کنند، انتقاد کرد. میرحسین موسوی بیانیه هفدهم خود را منتشر کرد که بند اول آن برای خروج از بحران، خواسته بود، مجلس نظارت خود را بر دولت تشدید کند و دولت را پاسخگو کند. محسن رضایی این بند را را به مثابه عقب‌نشینی موسوی فرض کرد که دولت را پذیرفته است و نامه‌ای به رهبری نوشت و از ایشان خواست رهنمودی بدهند. کمی بعد مهدی کروبی در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس از پذیرش دولت احمدی‌نژاد به علت تنفیذ رهبری سخن به میان آورد. به نظر می‌رسید که همه در حال متعادل کردن کشور هستند. بیانیه‌های آتشین دیگر منتشر نشد. میانه‌روهای دو طرف قوت گرفتند و راه مذاکره باز شد. هر دو طرف شروطی داشتند که مخرج مشترک تمام آنها، پیشنهادات هاشمی در نماز جمعه تهران بود.
اما ناگهان محمد یزدی، مخالف دیرین هاشمی به میدان آمد و هاشمی را مورد شماتت قرار داد که از خط رهبری دور شده است و رگبار انتقادات خود را به سوی هاشمی نشانه گرفت. هاشمی خطاب به او یادآور شد که وقتی او را می‌بیند به علت بیماری یزدی، فقط به او «سلام» می‌کند. اما یزدی مجددا سخنان خود را کمی بعد تکرار کرد. هاشمی این بار با یادآوری سلام گذشته، به او گفت که بوی توطئه به مشام می‌رسد و به همین دلیل در نظر دارد سخنان یزدی را در جلسه خبرگان که منجر به رهبری آیت‌الله خامنه‌ای شد، منتشر کند.
برخی از سایت‌ها خبر دادند که آیت‌الله یزدی پس از رحلت امام، در جلسه خبرگان مخالف رهبری آیت‌الله علی خامنه‌ای بوده و به دنبال رهبری آیت‌الله محمدرضا گلپایگانی، مرجع وقت شیعه بوده است. اما بلافاصله یکی از نزدیکان آیت‌الله یزدی این خبر را تکذیب کرد و گفت: نادرستی این ادعای دروغ که از کم‌اطلاعی تهیه‌کنندگان آن است با کمی بررسی روشن می‌شود. زیرا آیت‌الله محمد یزدی اصلا در مجلس خبرگان رهبری که بعد از رحلت امام تشکیل شد و برای انتخاب رهبر اقدام نمود، عضو نبوده است تا برای رهبری کسی تلاش کند.
با این حال هاشمی‌رفسنجانی، با وساطت احمد خاتمی، عضو دیگر خبرگان، از انتشار نام تاریخی خود منصرف شد. همین امر نیز موجب شد فعلا موتور تخریب هاشمی خاموش شود و به زمان دیگری موکول گردد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات