تاریخ انتشار : ۲۳ اسفند ۱۳۹۰ - ۰۹:۵۳  ، 
کد خبر : ۲۳۷۱۶۶

روابط تاریخی ـ فرهنگ ایران و مصر

سیدهادی خسروشاهی / رئیس دفتر حفاظت منافع جمهوری اسلامی ایران در مصر اشاره: ایران و مصر به عنوان دو کانون اصلی تمدن شرق، از گذشته با یکدیگر مراوده داشته و در پیشبرد تاریخ و تمدن بشری نقشی حیاتی ایفا کرده‌اند. در طول تاریخ، مردم ایران و مصر همواره به همکاری روزافزون تمایل نشان می‌دادند. آشنایی با پیشینه تاریخی و فرهنگی روابط دو کشور می‌تواند ما را در خصوص درک موقعیت‌ها و ضرورتهای کنونی کمک نماید. نگارنده در این مقاله به مناسبات ایران و مصر در دوران‌های قدیم و پس از اسلام و در قرن اخیر و نقش روحانیان در روابط دو کشور، حرکت اصلاحی سیدجمال‌الدین حسینی، تقریب بین مذاهب و شیخ محمدتقی قمی و در پایان به ایران و مصر و چالش جهانی شدن و گفت‌وگوهای تمدنها می‌پردازد. مقدمه: ایران و مصر به عنوان دو مرکز عمده و دو حوزۀ اصلی تمدن شرق، از دیرباز با یکدیگر ارتباط داشته، در پیشبرد تاریخ و تمدن بشری نقش بسیار تعیین‌کننده ایفا کرده‌اند. آغاز این روابط به زمانهای بسیار دور بازمی‌گردد، زمانی که هر دو کشور «گهواره تمدن خوانده می‌شدند. در طول تاریخ این روابط، اگرچه شاهان وقت، گاهی از سر حسادت و زمانی دیگر بر اثر رقابت، یکدیگر را به چالش می‌طلبیدند، ولی مردم ایران و مصر همواره به ارتباط و همکاری بیشتر تمایل نشان می‌دادند. به هر حال آشنایی با سابقه تاریخی و فرهنگی روابط دو کشور می‌تواند ما را در زمینه شناخت و موقعیت‌ها، ضرورتها و شرایط حاضر که بسط و تحکیم روابط را در راستای مصالح کشور و امت اسلامی، امری ضروری ساخته است، یاری کند.

مناسبات ایران و مصر در عهد باستان
براساس اسناد تاریخی موجود، ایرانیان به فرمان «کورش» و توسط جانشین وی «کمبوجیه» بر مصر تسلط یافتند. اگرچه مورخان یونان به ویژه «هرودوت» با ذکر نکات منفی از عملکرد ایرانیان در مصر به تحریف تاریخ پرداخته‌اند، ولی منابع قدیم مصری از رفتار ایرانیان با مصریان به نیکی یاد کرده‌اند. ادارۀ «میراث فرهنگی» و باستان‌شناسی مصر به منظور دستیابی به همین منابع، اخیراً گروهی را جهت کشف آثار لشکرکشی «کمبوجیه» به بیابانهای داخلی مصر اعزام کرده است. کانون عملیات اکتشافاتی این گروه در کویر مصر میان واحه‌الخارجه و واحه‌الداخله قرار دارد.
«داریوش» در تکمیل فتوحات «کمبوجیه» از جنوب مصر به سوی حبشه لشکرکشی نمود. براساس کتیبه‌ای که به چهار زبان فارسی باستان، ایلامی، آشوری و مصری نوشته شده، «داریوش» طرحهایی برای حفر کانالی میان دریای مدیترانه و سرخ تهیه کرده بود.
در منابع و کتب تاریخی مصری آمده است که ایرانیان در زمان هخامنشیان به فرمان «داریوش»، «تقویم» و «طب» را از مصریان آموختند. در مقابل مصریان از نظام آبیاری ایرانیان یعنی به «قنات» الگوبرداری کردند! همچنین به دستور داریوش کتابخانه‌هایی در مصر احداث گردید که تا آن زمان در این کشور ناشناخته بود.
«قلقشندی» در «صبح‌الأعشی» از برگزاری جشن نوروز (النیروز) در مصر سخن می‌گوید. مضافاً اینکه مصریان بعدها به تقلید از ایرانیان، روز اعتدال بهاری (شم‌النسیم) را جشن گرفتند و مهرگان (مهرجان)، روز آغاز سال کشاورزی مصریان گردید...
روابط ایران و مصر به دنبال حملات «اسکندر مقدونی» و تسلط جانشینان وی بر منطقه، بیشتر تحت‌ تأثیر سیاست جنگی و مناسبات متشنج ایران و روم قرار گرفت... همان‌طور که فراز و نشیب‌های دیگری همواره در روابط دو کشور، وجود داشته است.
روابط ایران و مصر در دوران پس از اسلام
پس از پیدایش و ظهور اسلام در شبه جزیره عربستان و گسترش آن به سمت شرق و غرب، مردم ایران و مصر نیز به اسلام گرویدند. در نیروهای رزمی ارتش اسلام که برای فتح مصر آماده می‌شدند، شماری از ایرانیان حضور داشتند که غالباً خراسانی بودند. بعدها گروهی از ایرانیان با مهاجرت از ایران، در مصر رحل اقامت افکندند. شماری از فرزندان سلمان فارسی (از اصحاب بزرگوار پیامبر) در مصر و شماری دیگر در ایران می‌زیستند. در آن دوره همه مسلمانان بر محور اسلام گرد آمده بودند و مسأله هویت قومی یا وابستگی جغرافیایی، امری ثانوی و فرعی تلقی می‌شد.1
به همین دلیل، نشانه‌های فراوانی از تبادل فرهنگی، سیاسی، علمی و اقتصادی میان کلیه ملل اسلامی از جمله ایران و مصر وجود دارد. «لیث بن‌سعه» امام فقه و حدیث ـ متولد سال 94 هجری که آوازه‌اش در میان مردم مصر پیچیده بود ـ ایرانی‌الاصل است. «کندی» در کتاب «ولاة‌مصر» تصریح می‌کند که بسیاری از استانداران مصر در دوره او ایرانی بودند. وی حتی زادگاه این افراد را هم ذکر می‌کند، مثلاً می‌گوید: «عون بن‌ یزید» از اهالی گرگان و «هوثمه ابن اعین» از اهالی بلخ است.
مورخان از چند شاعر ایرانی یاد کرده‌اند که از قرن چهارم هجری به بعد به مصر عزیمت کرده، در آنجا تأثیرگذار بودند. مانند: ابونواس که بعضی وی را بزرگترین شاعر دوران عباسیان به شمار آورده‌اند. ناصرخسرو قبادیانی شاعر و حکیم مشهور نیز در قرن پنجم هجری از مصر دیدن و مدتی در این کشور اقامت گزید. وی به عنوان «حجت»2 جزیره خراسان و در راستای تبلیغ «اسماعیلیه» از سوی «المستنصر بالله» خلیفه فاطمی به ایران اعزام گردید. ناصرخسرو در سفرنامه خود، مطالب ارزنده‌ای درباره مصر، نیل، نحوه زندگی مردم و بناها و ساختمان‌های موجود در این کشور بیان کرده است.
سعدی از دیگر شاعران ایرانی است که در زمان ایوبیان مدتی در مصر اقامت گزیده بود. رهاورد این سفر، مجموعه‌ای از داستانهای پندآموزی است که شیخ اجل آنها را در بوستان و گلستان آورده است.
فخرالدین عراقی شاعر و صوفی مشهور در قرن هفتم هجری به مصر رفت و مورد تکریم سلطان واقع شد و به منصب «شیخ‌الشیوخی» رسید. شیخ‌الشیوخ در آن دوران به رئیس خانقاه گفته می‌شد نخستین خانقاه در زمان ایوبیان در مصر ساخته شد و از آن زمان به بعد، امرا و وزرای مصر در احداث خانقاه با یکدیگر به رقابت برخاسته، اموال فراوانی را وقف آن کردند. در دوران ممالیک، تعداد خانقاه‌ها افزایش یافت. این خانقا‌ه‌ها در حال حاضر یکی از نشانه‌های معماری مصری است که تأثیر معماری ایرانی در آن کاملاً آشکار است.
با سقوط بغداد به دست مغولها و فروپاشی حکومتهای ایرانی و تسلط ایوبیان شام بر خلافت فاطمی، یک دوره فترت و یا حتی قطع رابطه در مناسبات ایران و مصر پیش آمد. همچنین بر اثر حمله تیموریان به سرزمین‌ها وابسته به «ممالیک مصر» روابط دو کشور رو به تیرگی نهاد.
با ارزیابی روابط دو کشور در دوره‌های تاریخی اشاره شده، ملاحظه می‌شود که دوران حاکمیت فاطمیان در مصر اوج شکوفایی روابط فرهنگی ایران و مصر بود، فاطمیان بسیاری از آداب و رسوم خود را از ایرانیان گرفتند... آنها دربارشان را مثل شاهان ایران آراستند و مانند ایشان برخی اعیاد را جشن گرفتند. خلیفه فاطمی مانند شاهان ساسانی، در برابر مردم، پشت پرده قرار می‌گرفت و به هنگام جلوس پرده کنار می‌رفت و در حضور او قاریان به تلاوت قرآن کریم می‌پرداختند.
از جمله اعیادی که فاطمیان به تقلید از ایرانیان جشن می‌گرفتند، عید نوروز بود که طبق مدارک موجود، برخی از شاعران، این عید را به امیر «تمیم ابن المعز» تبریک گفته‌اند. این جشن‌ها نمایانگر تمایل فاطمیان به پیروی از فرهنگ و تمدن ایرانی بود. شایان ذکر است که هنر دوران فاطمی هم شدیداً تحت‌ تأثیر هنر ایران قرار داشت که در زمینه‌های: بافندگی، منبت‌کاری، کنده‌کاری و کاشی‌کاری، سبک و روش هنرمندان ایرانی به روشنی دیده می‌شود.
یکی دیگر از نشانه‌های ارتباط فرهنگی ایران و مصر رواج برخی واژه‌های فارسی در زبان عربی و به ویژه در گویش مصری است. به کارگیری این واژه‌ها در مصر از طریق فاطمیان، صوفیان و عثمانیان صورت گرفت. «محمد مقبل‌بیگ» در کتاب «الدر الثمین فی اسماء البنات و البنین» بسیاری از نامهای به کار رفته در مصر را می‌آورد که اغلب ریشه فارسی دارند. «دکتر حسین مجیب‌المصری» در کتاب «ایران و مصر عبرالتاریخ» و برخی دیگر از آثارش و «محمد نورالدین عبدالمنعم» در مقاله «الالفاظ الفارسیه فی العامیة المصریه» این واژگان را شرح داده‌اند.
... در دوران عثمانی و به دنبال اصلاحاتی که محمدعلی پاشا انجام داد، زبان فارسی به عنوان یک زبان علمی و تقریباً نیمه رسمی، در مصر تجدید حیات پیدا کرد که انتشار بسیاری از کتب ادبی و ارزشمند فارسی چون دیوان حافظ، مثنوی معنوی، کلیات سعدی و غیره، همچنین انتشار روزنامه‌هایی به زبان فارسی مانند: ثریا، پرورش، چهره‌نما و حکمت در مصر نقشی عمده در این رابطه ایفا کردند3 در سال 1516 میلادی شاه اسماعیل اول ـ بنیانگذار سلسله صفوی ـ در صدد ائتلاف با سلطان مصر «الغوری» علیه دولت عثمانی برآمد و به این منظور سفیری به همراه یک نامه دوستانه و دویست غلام و کنیز نزد سلطان مصر فرستاد. سلطان مصر پیشنهاد پادشاه ایران را پذیرفت و با سپاهی بالغ بر سی هزار نفر به جانب سوریه روان گردید. از این زمان روابط ایران و مصر در چارچوب روابط دیپلماتیک قابل مطالعه و بررسی است.4
در عهدنامه ارز روم که در سال 1848 میلادی توسط میرزا تقی‌خان امیرکبیر از سوی ایران امضا گردید، تصریح شده است که دولت ایران در هر یک از شهرهای ممالک عثمانی که دارای منافع تجاری است (به جز مکه و مدینه) می‌تواند کنسولگری تأسیس نماید.
هشت سال بعد در سال 1855 میلادی دولت ایران برای اولین‌بار به اعزام یک مأمور موقت به عنوان «مصلحت‌گذار» از استانبول به قاهره مبادرت نمود. در سال 1299 هجری قمری اختلافاتی بین تجار ایران و گمرکات مصر بر سر تنباکوی ایران پیش آمد.
سفارت ایران در استانبول، «حاجی محمد صادق‌خان» را به عنوان مصلحت‌گذار و مأمور ثابت به مصر فرستاد.5 این اقدام، زمینه‌ساز پایه‌های اولیه برقراری مناسبات سیاسی ایران و مصر در تاریخ معاصر بوده است.
روابط ایران و مصر در قرن بیستم
پس از پایان جنگ جهانی اول و تقسیم سلطنت عثمانی براساس توافق‌نامه سایکس پیکو، جغرافیای سیاسی خاورمیانه دگرگون شد. در خاورمیانه پس از جنگ جهانی، مصر و ایران برای اهداف نامشروع استعمار انگلیس حائز اهمیت فراوان بودند. به همین دلیل هر دو کشور به نوعی زیر سلطه انگلیسی‌ها قرار داشتند.
با این حال نمایندگی سیاسی ایران در مصر، در پنجم فروردین 1301 شمسی (25 مارس 1922 م) به سفارت ایران در قاهره تبدیل شد و «میرزا فتح‌الله خان امیر ارفع» که قبلاً سمت سرکنسول ایران را داشت، با عنوان اوین وزیر مختار ایران در مصر و آکردیته در حبشه تعیین گردید و در مقابل، دولت مصر نیز در فوریه 1925م اقدام به تأسیس سفارتخانه در تهران نمود.
با هدایت و تشویق انگلیس ـ به خاطر مصالح خاص و استعماری خویش ـ میان دو خانواده سلطنتی ایران و مصر پیوند زناشویی ایجاد شد و ولیعهد ایران با خواهر فاروق شاه مصر، ازدواج کرد. این ازدواج سیاسی به مناسبات دو کشور گسترش بخشید. علاوه بر امور تجاری، در روابط فرهنگی ایران و مصر نیز تحرکی پدید آمد. این روند نقش مؤثری در ارتقای سطح دیپلماتیک دو کشور داشت و در 1317 هجری شمسی سفارت ایران در قاهره به سفارت کبری تبدیل شد. در دوران فاروق تدریس زبان فارسی در دانشگاه‌های مصر رواج پیدا کرد و با اعزام اساتید زبان فارسی از سوی ایران به مصر، روابط فرهنگی و علمی طرفین گسترش بیشتری یافت. جدایی خواهر شاه مصر از شاه ایران اگرچه موجب ناراحتی خانوادگی حاکم مصر گردید، ولی در خط‌مشی کلی سیاست خارجی دو کشور تأثیری نداشت.
با فروپاشی نظام پادشاهی در مصر و به قدرت رسیدن «افسران آزاد»، در سیاست مصر تغییراتی عمده در صحنه‌های داخلی و خارجی به وجود آمد و سرهنگ «ناصر» با رویکرد به افسانه قومیت عربی و صدور افکار ملی‌گرایی به منطقه خلیج‌فارس، نظام پهلوی را به چالش طلبید. در چنین شرایطی روابط دو کشور سیر نزولی به خود گرفت تا اینکه سرانجام در 4 مرداد 1339 روابط دیپلماتیک قطع گردید.
در پی شکست مصیبت‌بار اعراب در جنگ 1967 م ـ که بر اثر سیاست‌های جاه‌طلبانه و یا اشتباه‌آمیز سرهنگ ناصر رخ داد ـ ناصر در سیاست‌های منطقه‌ای و جهانی خود تغییراتی داد. مضافاً اینکه حمایت ظاهری ایران از اعراب در 1967، فرصت خوبی برای بهبود روابط فراهم کرد و بر اثر میانجیگری کویت و تماسهای طرفین، روابط ایران و مصر مجدداً روند صعودی پیدا کرد تا اینکه در هفتم شهریور 1349 (اوت 1970) دو کشور با صدور اعلامیه‌ای تصمیم به ارتقای سطح روابط تا سفارت گرفتند، اما یک ماه پس از صدور اعلامیه تجدید رابطه بین دو کشور، «ناصر» فوت کرد.
با روی کار آمدن انورسادات، سیاستهای مصر در عرصه خارجی تا حدود زیادی به موضع‌گیری‌های رژیم شاه نزدیک شد که رویگردانی سادات از بلوک شرق به سمت بلوک غرب و در پیش گرفتن سیاست اقتصادی مبتنی بر «بازار آزاد» از آن جمله است. سادات پس از جنگ اکتبر 1973 سیاست سازش و همکاری با اسرائیل را دنبال کرد. مناسبات ایران و مصر پس از این جنگ، با اعلام آمادگی ایران برای همکاری در بازسازی مصر و افزایش تماسهای دوجانبه به اوج خود رسید.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات