تاریخ انتشار : ۰۷ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۱:۱۴  ، 
کد خبر : ۲۴۱۸۲۱

سپاه‌هراسی؛ بررسی ابعاد عملیات روانی آمریکا علیه سپاه

اشاره: از مشروعیت قانونی انداختن سپاه، تهی کردن پشتوانه مردمی سپاه و ترسیم چهره‌ای منفی و تمامیت خواه از این نهاد انقلابی در عرصه‌های مختلف از جمله مسائل اقتصادی، سطح دیگری از بی اعتبار سازی سپاه است که برای داخل کشور برنامه‌ریزی شده است

عملیات روانی دشمن علیه نهادهای مختلف انقلاب اسلامی قدمتی به درازای عمر انقلاب اسلامی دارد. اما به صورت ویژه چند ماهی است که فاز جدیدی از عملیات روانی علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از سوی غرب و در راس آنها ایالات متحده آمریکا کلید خورده است که دارای زوایا و ابعاد مختلفی بوده و نسبت به سناریوهای طراحی شده سپاه هراسی در گذشته متفاوت می‌نماید. به گونه‌ای که برخی از مقامات رسمی امریکا از جمله فرمانده سابق نیروی زمینی این کشور در کنگره به مسئولان امریکا توصیه می‌کند که؛ پاسداران را با ارعاب و ترس نمی‌توان از میدان به در کرد، چرا سرداران سپاه مانند سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس را نمی‌کشید؟
توسل به ترور و خشونت آشکار برای از بین بردن فرماندهان سپاه یکی مشخصه‌های فاز جدید سپاه هراسی امریکایی‌هاست که اوج درماندگی آنها در مقابل این نیروی ایمانی و ذخیره انقلاب اسلامی را نشان می‌دهد. بدون تردید موفقیت‌های سپاه در عرصه‌های مختلف و مانع سازی آن در مقابل دشمنان سبب شده است تا طراحان و مجریان براندازی در جمهوری اسلامی ایران از گذشته و به ویژه پس از سال 88 توجه خود را به نهاد سپاه به عنوان مهم‌ترین بازوی نظام متمرکز کرده‌اند.
الف) محورهای بحث
1- سپاه هراسی از چه زمانی کلید خورده است؟
سپاه‌هراسی از سوی غرب و به ویژه آمریکا، تاریخچه‌ای به قدمت شکل‌گیری این نهاد انقلابی دارد. اتهام تروریسم به سپاه، دستیابی به سلاح‌های ممنوعه، فعالیت در بخش هسته‌ای با هدف بهره‌برداری نظامی از آن و ... بخش‌هایی از عملیات روانی دشمنان انقلاب اسلامی بوده که با هدف سپاه هراسی دنبال می‌شده است.
پروژه سپاه‌هراسی در راستای عملیات روانی و با زدن برچسب‌های متعدد و گوناگون به سپاه، از ابتدا تا کنون در چند فاز مختلف توسط دشمنان به ویژه آمریکایی‌ها پیگیری شده است:
فاز اول) برچسب سرکوبگری؛ غرب از ابتدای انقلاب با پی بردن به ویژگی‌های منحصربفرد سپاه، دشمنی با این نهاد انقلابی را آغاز کرد. اولین فاز برچسب‌زنی به سپاه که در سطح داخلی هم پیگیری می‌شد، در دهه 60 و زمان جنگ از سوی غرب و در راس آن امریکا به این نهاد انقلابی زده شد. از منظر آنها سپاه که با تمام وجود در مقابل اقدامات تروریستی و تجزیه‌طلبانه و سپس در برابر حمله وحشیانه صدام با حمایت جهان استکباری ایستاده بود، متهم به سرکوب‌گری شد.
فاز دوم) برچسب تروریسم پروری و حمایت از تروریسم؛ اگرچه اتهام حمایت از تروریسم دارای سابقه زیادی است، اما این فاز که بعد از جنگ تا اشغال عراق و افغانستان در سطح منطقه‌ای برنامه ریزی و حوزه نفوذ معنوی سپاه را نشانه گرفته بود، در دو سال اخیر به لحاظ تنوع اتهامات رشد چشمگیری را نشان می‌دهد.
از جمله موسسه هریتیج در این زمینه نوشت: در سال 2010، ایران حامی اصلی گروه‌های مخالف روند صلح خاورمیانه بود. نیروی قدس، واحد عملیات خارجی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران (IRGC)، مکانیزم اولیه رژیم برای ترویج و حمایت تروریست‌ها در خارج از کشور است. ایران برای حماس و سایر گروه‌های تروریستی از جمله جهاد اسلامی فلسطین (PIJ) و فرماندهی کل جبهه خلق برای آزادی فلسطین (PFLP-GC)، سرمایه، اسلحه و آموزش فراهم نمود.
فاز سوم) برچسب مداخله‌گری و تروریسم؛ این اتهام پس از اشغال عراق و افغانستان توسط ائتلاف غربی به سرکردگی ایالات متحده در حالی به سپاه زده می‌شد که خود آنها سرزمین‌های اسلامی را با بهانه‌های واهی اشغال و مداخله در امور منطقه را تا سر حد تعیین حاکم نظامی به اوج رسانده بودند.
از سوی دیگر اتهام ترور در حالی به سپاه زده می‌شود که خود آمریکایی‌ها با درخواست سناتور کنگره این کشور مبنی بر ترور فرماندهان سپاه به ویژه سردار سرلشکر سلیمانی، در واقع در‌صدد اقدام به ترور دولتی و سازمانی هستند.
فاز چهارم) برچسب تروریسم هسته‌ای؛ در بحث هسته‌ای نیز آنها سپاه را تعیین‌کننده می‌دانند و در صدد ترسیم چهره‌ای خطرناک از سپاه هستند که اهداف توسعه‌طلبانه‌ای در سر دارد و در‌صدد است با دستیابی به تسلیحات هسته‌ای، از آن در راستای اهداف ایدئولوژیک و کمک به گروه‌های مردمی چون حزب‌الله لبنان و حماس که غربی‌ها آنها را تروریست می‌نامند، بهره گیرد.
فاز پنجم) برچسب مجدد سرکوب‌گری و ناقض حقوق بشر؛ از سال 88 به این طرف با توجه به محوریت سپاه در خنثی‌سازی فتنه پس از انتخابات ریاست‌جمهوری دهم، دیدگاه‌های غربی‌ها راجع به سپاه تغییر کرده، نوعی سپاه‌هراسی با رهیافت و شکل جدید با محوریت حقوق بشری علیه این نهاد انقلابی کلید خورد.
در این فاز سپاه متهم است که چرا در مقابل کسانی که قصد داشتند با پشتیبانی غرب نظام اسلامی ایران را براندازی نمایند، ایستاده و بعضا با تندی با مجرمان برخورد کرده است. با وجود این که این فاز در سطوح داخلی و خارجی علیه سپاه به کار گرفته می‌شود، اما غلبه با سطح داخلی است.
فاز ششم) برچسب تروریسم سازمانی؛ در این فاز که مصرف بین‌المللی برای طراحان این برچسب جدید دارد، تلاش می‌شود با طرح و رسانه‌ای کردن پر‌حجم توامان حمایت سپاه از تروریسم و آموزش آنها‌، چهره بسیار خطرناکی از این نهاد انقلابی به مثابه القاعده و طالبان در سطح جهانی ترسیم و زمینه برخورد با آن را فراهم نمایند.
به عنوان مثال یکی از اتهامات جدید برای ارتباط برقرار کردن سپاه با مقوله تروریسم، سناریو ترور سفیر عربستان در خاک آمریکا است. به دنبال این اتهام که طرح آن به مجمع عمومی سازمان ملل نیز کشیده شد و قطعنامه ضعیفی هم علیه ایران صادر گردید، اتهام اقدام تروریستی در بحرین علیه سفارت سعودی‌ها در این کشور نیز مطرح شد و در عین حال ادعا شد که سپاه قصد داشت تا پل ارتباطی بحرین و عربستان را منفجر نماید. این دست از اتهامات اگرچه متاثر از تحولات منطقه است، اما در نوع خود کم‌سابقه می‌باشد و بیانگر این امر است که اقتدار سپاه برای آمریکا به شدت نگران کننده است.
2- چرایی سپاه‌هراسی
- موقعیت سپاه و ارتباط توانمندی‌های سپاه با قدرت ج.ا.ا
- مانع سازی سپاه بر سر منافع بلندپروازانه غرب به ویژه امریکا در منطقه
- توسعه و مدیریت علمی سپاه در عرصه‌های مختلف نظیر فضای مجازی و رشد چشمگیر در صنایع نظامی
- نفوذ معنوی سپاه بر بازیگران جدید منطقه‌ای و نظام‌سازی جدید در کشورهای انقلابی
- رشد روزافزون قدرت نظامی سپاه و بالا بردن ضریب بازدارندگی کشور
3- سپاه‌هراسی دارای چه ابعادی است؟
- امنیتی
- اقتصادی
- سیاسی
- فرهنگی- اجتماعی
- مجازی و سایبری
4- ترفندها و شگردهای سپاه‌هراسی
- برچسب‌زنی
- بزرگ‌نمایی
- اهریمن سازی
- تنفر‌افزایی
5- اهداف گام به گام سپاه‌هراسی
- گام اول، زدودن سرمایه اجتماعی سپاه
- گام دوم، ایجاد شرایط ذهنی برای برخورد با سپاه
- گام سوم، ایجاد شرایط عینی برای موضوع از قطعنامه‌ها گرفته تا برخورد سخت
6- ارزیابی موانع موفقیت طرح سپاه‌هراسی
- قدرت ایمانی سپاه
- ارزش محور بودن سپاه
- مردمی بودن سپاه
- عدم آلودگی سپاه به تخلفات
- ناشناخته بودن سپاه برای دشمن
- ضعف و ناتوانی دشمن
- بدبینی افکار عمومی نسبت به ماهیت دشمنان سپاه و سناریوهای طراحی شده توسط آنها
واکاوی تهاجم علیه سپاه
اشاره
استواری و تداوم هر نظام سیاسی بر ارکان آن است. یکی از ارکان اصلی و بازوهای مهم نظام سیاسی بازوی امنیتی آن است. از این منظر سپاه به عنوان مهم‌ترین بازوی امنیتی نظام اسلامی، همواره در کانون توجهات دشمنان انقلاب اسلامی قرار داشته است.
بدون تردید این توجه به دلیل نقش اساسی این نهاد انقلابی در حفظ انقلاب و نظام اسلامی برآمده از آن است. همان طور که حضرت امام خمینی(ره) هم با بیان جمله: «اگر سپاه نبود کشور هم نبود»، به درستی بر نقش سپاه در حراست و حفظ نظام جمهوری اسلامی تاکید فرموده و آن را تعیین‌کننده و اساسی دانسته‌اند.
بررسی فرایند دفع و عبور نظام از بحران‌های امنیتی اعم از سخت، نیمه‌سخت و نرمی که تاکنون بر جمهوری اسلامی ایران تحمیل شده نیز نشان می‌دهد که سپاه یکی از ارکان اصلی بوده است. نقش سپاه در مواجهه با گروهک‌های تروریستی اوایل انقلاب، مقابله با جنگ تحمیلی، برخورد با ضدانقلاب و جریانات تجزیه‌طلب، مقابله با تهدیدات منافقین، جریان بنی‌صدر، آشوب‌های داخلی و مقابله با فتنه‌هایی همچون 18 تیر 78، مهار جریان برانداز ملی- مذهبی‌ها در سال 79، از بین بردن حرکت‌های ضدانقلابی گروهک پژاک و ده‌ها مأموریت دیگر برکسی پوشیده نیست.
در جنگ نرم دشمن و در حوادث پس از انتخابات نیز اگر ایفای نقش سپاه نبود، قطعاً امروز کشور وضعیت دیگری داشت. از این رو، نقش و جایگاه سپاه در حفظ و حراست از دستاوردهای انقلاب باعث شد تا طراحان و مجریان براندازی بیشتر متوجه این نهاد تعیین کننده گردند.
از سوی دیگر طراحان براندازی نرم بر این باورند که موفقیت یک انقلاب مخملی بر ناکارآمد شدن دو بازوی اساسی نظام سیاسی؛ بازوی مدیریتی و بازوی امنیتی، استوار است؛ در تجربه نیز (مانند گرجستان یا اوکراین) برای مجریان براندازی اثبات شد که از کار انداخته شدن بازوهای امنیتی و مدیریتی سیستم سیاسی‌، می‌تواند بسترهای لازم و کافی را برای تغییر سیاسی از یک سو و موفقیت انقلاب مخملی از سوی دیگر فراهم سازد.
بدین سان، براندازان نرم در ایران که از یک دهه قبل برنامه‌ریزی برای تضعیف بازوی امنیتی نظام اعم از اطلاعات، پلیس، سپاه و بسیج را در دستور کار خود قرار داده بودند، پس از انتخابات 1388 با توجه به نقش سپاه در مهار اغتشاشات و آشوب‌های خیابانی و بسیج مردمی در برابر آشوب‌طلبان، تهاجم وسیعی را علیه سپاه سامان داده و در ابعاد مختلف سرمایه و دارایی‌های کلیدی آن را مورد آماج خود قرار داده‌اند. لذا شناخت ابعاد تهاجمات علیه سپاه این امکان را بوجود می‌آورد تا برنامه‌های پیشگیری و مهار آن به دقت و همه جانبه انجام شود. این امر در وهله اول منوط به شناخت سپاه و جایگاه آن است.
سپاه و جایگاه آن
حساسیت و اهمیت توجهات به تهدید و تهاجم علیه سپاه پاسداران انقلاب ریشه در نسبت بین این نهاد مقدس با نظام جمهوری اسلامی دارد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در دوم اردیبهشت ماه سال 1358 طی فرمانی توسط بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) به صورت رسمی تاسیس شد، چه در نزد امام راحل(ره) و رهبر معظم انقلاب و چه از نظر ماموریت و انجام وظایف دارای جایگاه و مرتبت ممتاز و منحصر بفردی بوده و به عنوان رکن رکین نظام و انقلاب محسوب می‌شود.
چنان چه مقام معظم رهبری فرمودند: «‌هرجامعه‌ای که بخواهد یک حرکت منطقی و فکری انجام دهد یک قاعده اصلی لازم دارد تا اگر دیگران متزلزل شوند، آن قاعده اصلی محکم بماند؛ اگر دیگران راه را گم می‌کنند، آن محور اصلی مستقیم حرکت کند؛ اگر دشمن توان این را پیدا کرد که در نقاط دیگر خاکریز ما را بشکند، این نقطه خاکریز خود را محکم نگه دارد و راه را بر نفوذ دشمن ببندد تا بتواند به کمک دیگران بشتابد...
اگر من دغدغه‌ای در امر سپاه داشته باشم از این ناحیه است که سپاه خواهد توانست این نقش حساس و بسیار مهم، یعنی نقش رکن و قاعده اصلی حفظ ایمان‌ها را به درستی ایفاء کند یا نه ؟... چیزی که اساس قضیه است این است که سپاه به عنوان رکن رکین انقلاب باقی بماند.» (26/6/71)
همان‌طور که نبود سپاه در نزد امام(ره) به معنای نبود کشور بود، در نگاه رهبر معظم انقلاب نیز «‌سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، یک نیروى نظامى است که بقا و سلامت او، با بقا و سلامت نظام ارتباط نزدیکى دارد.
یعنى اگر این نیرو سالم و قوى باقى بماند - به حسب موازین عادى - نگرانى‌اى در مورد انقلاب و سلامت و بقاى آن باقى نخواهد ماند؛ زیرا وقتى چنین نیروى نظامى مؤمن و مخلص و فداکار و کاملا با دید انقلابى و داراى نیروى عظیمى - مانند بسیج - در کشور وجود دارد، دیگر تهدیدى از نوع تهدیدهاى نظامى، حقیقتا براى انقلاب نگران کننده نیست...»(07/11/1368)
از سوی دیگر بر اساس اصل 150 قانون اساسی، سپاه عملاً طی سی‌سال گذشته، در انجام رسالت و ماموریت‌های خطیر و قانونی خود در نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای گران سنگ آن، از هیچ تلاشی دریغ نکرده و در کنار سایر سازمان‌ها و دستگاه‌های مسئول، به مدد برخورداری از نیروهای عظیم بسیج مردمی، همواره در پی حفظ و ارتقای امنیت ملی پایدار بوده است.
مقام معظم رهبری چند سال پیش در این رابطه فرمودند: «این نعمت که برکات فراوانی در مقاطع مختلف 28 سال گذشته به ویژه دوران دفاع مقدس داشته، با حفظ جوهره خود که همانا عنصر نظامی‌گری برای خدا و آمادگی برای فداکاری در راه هدف است، توانسته خدمات فراوانی به کشور ارائه کند. تحرک عظیم و فوق‌العاده در دوران دفاع مقدس، نوآوری و ابتکار در زمینه تأمین نیازها، حفظ جوشش و روحیه انقلابی در جامعه، و تربیت عناصر کارآمد در سرلوحه خدمات سپاه قرار دارد.»( 18/6/86)
چرایی سپاه‌هراسی و راز دشمنی با سپاه
با توجه به نکات فوق آنچه سپاه را متمایز و به دژ محکم نظام در برابر هجمه‌های سخت و نرم تبدیل کرد، "ویژگی‌های نرم" این نهاد مقدس است که مهم‌ترین آنها عبارتند از: مردمی، انقلابی، ایمان و شجاعت، معتقد و باورمند، وفادار و پایبند، بصیر و آگاه ، اعتبار و اعتماد، خوش‌سابقه، انسجام درونی، قدرت بسیج‌گری، ولایی بودن، شهادت‌طلبی، روحیه و خصلت فداکاری، ایثار، جان‌فشانی برای آرمان‌های دینی و انقلابی و...
به سبب این ویژگی ها، سرمایه‌ها و دارایی‌هاست که تاکنون هیچ نوع بحران و به ویژه تهدیدات مخملی قادر به تغییر سیاسی در جمهوری اسلامی نبوده است. از آن جایی که مهم‌ترین آماج و هدف‌های تهدید علیه نظام اسلامی و سپاه دارای ابعاد نرم افزارانه است، ویژگی‌های فوق دارای اهمیت کلیدی می‌باشد.
1. قدرت نظامی سپاه
یکی از علل اصلی سپاه‌هراسی، قدرت نظامی و ابتکار عمل این نهاد انقلابی در تامین نیازهاست. به عبارت دیگر، یکی از رهیافت‌های براندازی نرم سپاه براساس ترس از قدرت یابی این نهاد در ابعاد نظامی و تغییر موازنه امنیتی در منطقه شکل گرفته است.
به عنوان مثال "هیلاری کلینتون" وزیر امور خارجه آمریکا در کنفرانس بین‌المللی "آمریکا و جهان اسلام" در دوحه قطر اعلام کرد: «من نگرانم که افزایش نفوذ و قدرت سپاه پاسداران، تهدیدی بسیار مستقیم برای همگان باشد.»اگرچه این نوع موضع‌گیری با هدف‌های سیاسی صورت گرفته اما نمی‌توان این حقیقت را پنهان کرد که هر قدر قدرت سپاه افزایش یابد نه تنها قدرت بازدارندگی نظام ایران بالا خواهد رفت بلکه عرصه برای آمریکا در زمینه تسلط منطقه‌ای نیز تنگ خواهد شد.
2. نقش سپاه در عبور از بحران‌ها
دشمنان و براندازان نظام اسلامی ایران با توجه به موقعیت سپاه در جمهوری اسلامی بر این باورند که عبور از آن یکی از کلید‌های مهم فتح نظام سیاسی ایران است. زیرا عمده‌ترین عاملی که طراحی‌های دشمن را در هر صحنه‌ای به هم زده و اقدامات براندازانه غرب را در عرصه‌های مختلف با ناکامی روبرو کرده، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوده است:
2/1- سپاه و ناکامی براندازی سخت؛ از نظرکارشناسان غربی تاکنون عمده‌ترین موانع براندازی سخت نظام ایران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوده است. سپاه موفق شد همزمان که جنگ تحمیلی هشت ساله را مدیریت و در نهایت دشمن را ناامید از پیروزی نماید، اقدامات تجزیه‌طلبانه، حرکت‌های بی‌ثبات‌سازی و عملیات پنهان و خرابکارانه و تروریستی را هم مهار و پاک‌سازی کند.
2/2- سپاه و ناکامی براندازی نیمه سخت؛ تهدید نیمه سخت معطوف به ابزارهای اقتصادی و سیاسی به صورت ایجابی و سلبی است. مهم‌ترین ابزار و روشی که قدرت‌های خارجی در این رابطه به کار گرفتند، تحریم‌های اقتصادی و ناامن‌سازی پروژه‌ها و سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی بود. سپاه پاسداران در این زمینه دارای موفقیت‌های چشمگیری است. سپاه در بسیاری از پروژه‌هایی که غرب با ناامن‌سازی سرمایه‌گذاری در آنها سعی در فلج کردن اقتصاد ایران داشت، وارد شده و چنین تهدیداتی را ناکام گذاشت.
2/3- سپاه و ناکامی براندازی نرم؛ نقش سپاه در مهار براندازی نرم توجه مخالفان را به این نهاد مقدس بیش از گذشته افزایش داد. مطالب و میزگردهایی که بعد از انتخابات سال 88 نسبت به گذشته در خصوص سپاه و چگونگی مواجهه با آن منتشر و برگزار شده، موید این نکته است که قدرت‌های برانداز، سپاه را به عنوان مانع اصلی پروژه‌های خود در ایران می‌بینند.
یکی از این موارد گزارش 160 صفحه‌‌ای مرکز سابان در اندیشکده بروکینگز است که تأکید کرد: «اعتراضات مردم در زمان انتخابات مجادله‌بر‌انگیز سال گذشته، که جلوه‌ای از آن در خیابان‌های ایران ظاهر شد و امید را در غرب زنده کرد، محو شده؛ احساس بیم و امیدی که فضای گفتمان سیاسی سال 2009 را آکنده کرده بود، به یمن وفاداری پا برجای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به نظام اسلامی و رهبری فعلی آن، از میان رفت.»(فارس 1388)
3. نفوذ و تاثیر بلامنازع سپاه در تحولات منطقه‌ای
غرب با محوریت امریکا از نفوذ معنوی جمهوری اسلامی ایران و نهادهای انقلابی نظیر سپاه در بازیگران جدید منطقه‌ای و همچنین از قدرت الهام‌بخشی انقلاب بسیار بیمناک است و می‌کوشد با طراحی سناریوهایی چون سپاه‌هراسی در مقابل این نفوذ بایستد و در صورت توان آن را نابود و یا حداقل مهار نماید.
راهبردهای دشمن برای تضعیف و نابودی سپاه
موقعیت سپاه و کارایی آن در ناکام‌سازی پروژه‌های غرب در ایران ضمن این‌که توجه آنها را به این نهاد بیشتر جلب کرد، به نظر می‌رسد برای عبور از این مانع، آمریکا و متحدین آن، فرایند چند مرحله‌ای و چند وجهی در دو سطح داخل و خارج را برای تضعیف و ناکارآمد کردن سپاه مهندسی و دنبال می‌کنند.
در این برنامه در عین حال که از منابع قدرت نرم استفاده می‌شود، منابع و اهرم‌های سخت و نیمه‌سخت نیز مورد توجه می‌باشد. نکته اساسی این است که آمریکا با بهره‌گیری از منابع سخت و نیمه‌سخت سعی در اثرگذاری نرم بر این نهاد را دارد. همچنین هجمه‌های رسانه‌ای آنها در سطح منطقه‌ای و یا اقدامات خاص در منطقه و سازمان‌های بین‌المللی نیز پیوند سیستمیک با فرایندهای داخلی تهدید علیه سپاه دارد. که در مجموع به برخی از آنها اشاره می‌گردد:
1. تضعیف منابع نرم اقتدار سپاه
دشمن از طریق برچسب‌زنی، ذهنیت‌سازی و ارائه تصویر منفی به دنبال تضعیف منابع نرم اقتدار سپاه است. در این راستا، سرمایه اجتماعی، قدرت نرم سازمان‌ها و نظام‌های سیاسی است؛ هر نوع اختلال در عناصر اصلی سرمایه اجتماعی را به عنوان تهدید وجودی تلقی می‌کنند. برخی محققان مصادیق سرمایه اجتماعی را در چهار گروه اصلی زیر دسته‌بندی کرده‌اند: عنصر هنجاری مانند اعتماد، عنصر ارتباطی مانند اعتبار و عنصر اعتقادی مانند وفاداری و عنصر آینده شناختی مانند امید.(افتخاری 1387: 319-315)
در این راستا، ویژگی‌های نرمی که سپاه در طی انقلاب کسب کرده است، سرمایه کنونی این نهاد را تشکیل می‌دهد. این سرمایه اکنون قدرت نرم سپاه محسوب می‌شود. این قدرت و سرمایه اجتماعی باعث شد تا سپاه با سایر نهاد‌ها متمایز گردد و در مهار بحران‌ها و تهدیدات امنیتی با کمترین هزینه‌ای موفق شود.
مهم‌ترین عناصر سرمایه اجتماعی سپاه که مورد آماج مهندسی شده دشمن می‌باشد؛ اعتماد و اعتبار سپاه است. اعتماد‌سوزی و بی‌اعتبارسازی این نهاد در نزد افکارعمومی به طرق و شیوه‌های مختلفی صورت می‌گیرد.
1/1- اعتماد سوزی؛ اعتماد اجتماعی «‌دلالت برانتظارات و تعهدات اکتسابی وتایید شده به لحاظ اجتماعی که افراد نسبت به یکدیگر و نسبت به سازمانها و نهادهای مربوط به زندگی اجتماعی‌شان دارند، می کند.»(غفاری، 1380: 99‌) بر این مبنا نسبت اعتماد سپاه دارای وجوه مختلفی است؛ اعتماد میان مردم و سپاه، نخبگان و سپاه، کارکنان سپاه با فرماندهان و کارکنان با یکدیگر. مجریان تهدیدات نرم سعی دارند با معکوس سازی این فرایند به جو بی اعتمادی در جامعه و سازمان دامن زده و رفتارهای همگرایانه افکار عمومی را به واگرایی تبدیل نمایند.
در این زمینه غرب و مخالفان نظام با انواع تکنیک‌های روانشناختی و فریب به این امر مبادرت می‌ورزند. از جمله این اقدامات معرفی کردن سپاه به عنوان بازوی سرکوب‌گر یا ضد مردمی نظام، مخوف و ترسناک معرفی کردن آن، مستند‌سازی‌های دروغین در خصوص نحوه برخورد سپاه با اغتشاش‌گران و یا معرفی کردن سپاه به عنوان سوپر ساختار نظام و دخالت در حوزه اقتصاد و... است.
به عنوان نمونه گزارش راهبردی "مایکل آیزنشتات " کارشناس ارشد و مدیر موسسه "مطالعات خاورنزدیک واشنگتن " به این موسسه در سال 88 ، که چگونگی بدبین‌سازی افکارعمومی نسبت به سپاه را به کاخ سفید توصیه کرده بود، قابل توجه است: «آمریکا برای افزایش تنش در داخل رژیم و نیروهای امنیتی باید گزارش‌هایی را به صورت گلچین شده منتشر کند که این ادعا را طرح کند که چگونه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از ارتباطات خود بهره می‌برد تا اقتصاد کشور را کنترل کند. این اقدامات می‌توانند باعث شوند که نارضایتی در میان نیروهای امنیتی و نظامی که از نظر اقتصادی امتیازات خاصی ندارند، افزایش یابد.» (jangnarm.com)
در همین چارجوب، کافی است در موتور جستجوگر یاهو یا گوگل واژه سپاه داده شود تا مشخص گردد که آمریکا و رژیم صهیونیستی به چه میزان علیه سپاه به اعتماد‌سوزی می‌پردازند.
1/2- بی اعتبار‌سازی؛ اعتبار به منزله پشتوانه سازمان ، اجرای تصمیمات و وظایف آن را تسهیل می‌کند. اعتبار و پرستیژ همواره مد‌نظر سازمان‌ها بوده است به گونه‌ای که آن را به عنوان یک منبع مستقل قدرت به شمار آورده‌اند. البته اعتبار ناشی از عوامل مختلفی است. "نای" در این خصوص می‌گوید:« اعتبار یک منشاء تعیین‌کننده و یک رکن با اهمیت قدرت نرم محسوب می‌گردد. از نظر وی شهرت یا اعتبار اهمیت بیشتری حتی نسبت به گذشته پیدا کرده است. » (نای 1383: 25-12)
علاوه بر اعتبار سازمان‌، اعتبار اعضای سازمان نیز از اهمیتی فوق‌العاده برخوردار است. در این که وجود یک قدرت نظامی قابل قبول و مقتدر، عنصری عمده از قدرت ملی به حساب می‌آید و این که مجهز بودن این قدرت به تجهیزات پیشرفته به توان رزمی آن می‌افزاید تردیدی نیست.
اما ایجاد اقتدار ملی نظامی نیاز به نرم‌افزارهای بسیار ظریف اجتماعی دارد که این نرم‌افزارها در ارتقاء روحیه کارکنان از سخت‌افزارهای جنگی گران قیمت مؤثرتر است. مقبولیت سازمان‌های نظامی بیش از هر چیز به منزلت جایگاه کارکنان نظامی در جامعه بستگی دارد. در صورتی که جامعه و مردم برای سازمان‌های نظامی مقبولیت و اعتبار لازم را قایل باشند و امنیت خود را در پناه اقتدار آن بدانند، سازمان نظامی به نوبه خود از پشتیبانی‌های اجتماعی‌، فرهنگی‌، اقتصادی و روانی کافی برخوردار خواهد بود و در این شرایط است که کارکنان این سازمان از روحیه‌ای که سه چهارم قوا تعبیر شده است، برخوردار می‌شوند.
عکس این تصور، یعنی جدا تصور شدن سازمان‌های نظامی از مردم و تلقی آن به عنوان اعمال‌کننده قدرت سیاسی صرفاً برای حفظ حاکمیت ، طبعاً نمی‌تواند پشتیبانی مردمی را همراه داشته باشد و نهایتاً چنین سازمان‌هایی نه اینکه ایجاد پرستیژ در اقتدار ملی نمی‌کنند بلکه در واقع در مقابل مردم قرار می‌گیرند و باعث کاهش اقتدار ملی نیز می‌شوند. (میرسپاسی1380: 23-21)
طراحان و مجریان تهدید نرم علیه سپاه به موازات اعتماد‌سوزی، اعتبار سپاه را نیز مورد آماج قرار داده‌اند. یکی از اقدامات از این دست، برگزاری میزگردهای سیاسی پیرامون سپاه گذشته و سپاه حال است؛ به عنوان نمونه در یک میزگردی که محسن سازگارا، حسن منصور و علی آلفونه از آمریکا و قاسم شعله سعدی از ایران حضور داشتند، سازگارا مدعی شد که سپاه از سال 68 به انحراف کشیده شد اما بلافاصله آلفونه با لحنی تند خطاب به سازگارا تاکید کرد که انحراف سپاه از سال 61 بوده است.
انتشار شکایت هفت متهم حوادث پس از انتخابات از یکی از نیروهای سپاه پاسداران، یا اتهامات سران فتنه و سپس رسانه‌های خارجی و وبلاگ‌نویس‌های هدایت شده پیرامون نحوه برخورد این نهاد در جریان شورش‌ها با زندانیان را نیز در همین راستا می‌توان ارزیابی نمود.
یکی دیگر از نمونه‌های اعتبار‌سوزی سپاه اتهام و القاء دست داشتن سپاه در معاملات غیر قانونی است. افزون بر این، برخی از شبکه‌های خبری خارجی نیز در این رابطه وارد شده و با ترفندهای رسانه‌ای سپاه را متهم به قاچاق و پولشویی و غیره کرده‌اند. به عنوان نمونه نحوه تنظیم خبر دست داشتن سپاه در پولشویی در سایت گوگل قابل توجه است.
در این سایت آمده «در ماه مارس سال ۲۰۱۰ شبکه خبری غربی گفت یک شبکه پولشویی در کشورهای عربی که گفته می‌شد زیرنظر سپاه پاسداران فعالیت می‌کرده توسط مقامات بحرینی و کویتی کشف شد. گفته می‌شد این پول از طریق قاچاق مواد مخدر بدست می‌آمده‌است.» انتشار این نوع خبرها که کاملاً در تضاد با ماهیت سپاه است اما نحوه تنظیم و آدرس‌دهی از یک سو و تکرار اخبار از این دست سعی در تاثیرگذاری بر افکار عمومی منطقه و داخل ایران نسبت به این نهاد مقدس دارد.
1/3- مشرعیت‌زدایی؛ یکی از روش‌های مجریان براندازی خارجی جهت سپاه‌هراسی و سپاه‌ستیزی، سلب مشروعیت این نهاد و در تضاد قراردادن آن با قواعد بین‌المللی و حتی ملی است. تحریم هایی که علیه سپاه وضع شده عمدتاً با همین کارکرد جهت جداسازی آن از حاکمیت صورت گرفته است. امریکا و متحدین آن علاوه بر تحریم‌های شورای امنیت، به صورت یک‌جانبه و چند‌جانبه نیز سپاه پاسداران را تحت تحریم قرار داده‌اند.
طرح مسدود کردن حساب‌های بانکی اعضا و وابستگان سپاه پاسداران در قطعنامه‌ها بیانگر این نکته است که دشمن درصدد مشروعیت‌زدایی از سپاه در افکار عمومی خارجی و داخلی است. نشریات آمریکایی توضیح دادند که می‌خواهند بخش‌هایی از ایران را تحریم کنند که هم تاثیرگذار باشد و هم این که موقعیت غرب در افکار عمومی ایران تضعیف نشود. مشروعیت‌زدایی در دو سطح داخلی و خارجی از طریق سپاه‌هراسی پیگیری می‌شود.
2. تضعیف منابع نیمه‌سخت و سخت اقتدار سپاه
علاوه بر تضعیف منابع نرم اقتدار و مشروعیت سپاه، دشمنان سپاه، منابع قدرت نیمه‌سخت و سخت این نهاد تاثیرگذار و انقلابی را نیز نشانه گرفته و برای هر کدام برنامه‌ریزی کرده‌اند. صدور قطعنامه‌های متعدد که در آنها تحریم‌هایی را علیه نهاد سپاه و همچنین برخی از فرماندهان سپاه پیش‌بینی کرده‌اند، می‌توان در این راستا ارزیابی کرد.
بخشی از این تحریم‌های غرب با هدف محدودسازی قدرت تکنولوژی نظامی سپاه اعمال می‌شود. بخش‌های دیگر آنها در راستای محدودسازی قدرت مالی و اعتباراتی که برای تقویت بنیه نظامی سپاه لازم است، به منصه ظهور می‌رسد. غرب تلاش می‌کند با ترسیم چهره‌ای وارونه از سپاه در حوزه اقتصادی و پروژه‌های سنگین زیرساختی، این گونه القا کند که سپاه از رانت قدرت استفاده کرده، با تصاحب پروژه‌های کلان سازندگی در حوزه‌های راه‌سازی و سدسازی و ... مانع فعالیت شرکت‌های خصوصی می‌شود. این در حالی است که سپاه تنها در صورتی که شرکت داخلی از عهده اجرای یک پروژه‌ای برنیامد و یا در رقابت با شرکت‌های خارجی، پروژه‌ای را که خارجی‌ها با قیمت بالا می‌خواهند اجرا نمایند را تقبل می‌نماید.
نتیجه
اگرچه سپاه‌هراسی از مدت‌ها پیش دنبال می‌شد اما این پروژه از سال 88 بویژه پس از شکست براندازی مخملی در سال گذشته به شدت افزایش یافته است. سپاه‌هراسی از چند زاویه در حال پی‌گیری است . مهم‌ترین آن برچسب‌زنی یا اتهام‌زنی به سپاه در زمینه دخالت این نهاد در امور کشورهای منطقه و جهان است. اقدامات برچسب‌زنی علیه سپاه با چند هدف به هم پیوسته در دو سطح صورت می‌گیرد:
یک- امنیتی کردن موضوع سپاه در جهان؛ در ابتدای امر سعی بر این است تا نهاد سپاه به یک موضوع امنیتی جهانی که صلح و امنیت بین‌المللی را به خطر می‌اندازد، تبدیل گردد. به بیان دیگر، غرب با اقدامات انجام شده و امنیتی کردن موضوع سپاه در سطوح منطقه‌ای و بین‌المللی در صدد تمهید زمینه‌های برخورد جهانی با سپاه می‌باشد.
امنیتی کردن پدیده به معنای موفقیت در شناساندن تهدیدات شناسایی شده به عنوان تهدیدات امنیتی به مخاطب است. (رک عبداله خانی ک1386:گفتار هفتم و هشتم) در این راستا از تکنیک‌های مختلفی بهره گرفته می‌شود.
ازجمله یکی از اقدامات در این زمینه استفاده از تکنیک برچسب‌زنی علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. معرفی کردن سپاه به عنوان نیروی حامی تروریست‌ها در سرتاسر جهان و یا یک نیروی تروریستی که از مدت‌ها پیش دنبال می‌شد، اکنون در راستای پروژه سپاه‌هراسی این موضوع با شدت بیشتری تعقیب می‌گردد.
دو- بی‌اعتبارسازی و زدودن مشروعیت قانونی سپاه در داخل؛ سطح دیگر این سناریو بی‌اعتبارسازی، از مشروعیت قانونی انداختن سپاه، تهی کردن پشتوانه مردمی سپاه و ترسیم چهره‌ای منفی و تمامیت خواه از این نهاد انقلابی در عرصه‌های مختلف از جمله مسائل اقتصادی است که برای داخل کشور برنامه‌ریزی شده است. در این حوزه بعضا از برخی گروه‌ها و جریانات سیاسی زاویه‌دار با نظام هم علیه سپاه یارگیری می‌شود.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات