علی رضائی
اخیراً خبری درباره تحویل کلیات مانیفست اصلاح طلبی به محمد خاتمی در رسانهها منتشر شد، مبنی بر اینکه در بهمن ماه سال گذشته و پس از آنکه خاتمی بزرگترین آسیب فراروی جریان اصلاح طلبی را فقدان مانیفستی برای ادامه مسیر عنوان کرده، طی مأموریتی به سعید حجاریان از او خواسته مانیفستی برای مسیر آینده جریان اصلاحطلبی تدوین کند که پس از حدود سه ماه پژوهش توسط کمیتهای شش نفره از جمله هادی خانیکی، علیرضا علویتبار و حمیدرضا جلاییپور، کلیات اولیه این مانیفست آماده و توسط سعید حجاریان تحویل خاتمی شد.
با وجود اینکه دفتر خاتمی این خبر را تأیید کرده است، اما دو نفر از اصلاحطلبانی که نام آنها در این کمیته شش نفره دیده میشود، از پذیرش اقدام خود در تدوین این مانیفست طفره میروند، حتی تا جایی که جلایی پور در این باره حاضر است مدعی شود که «سه سال است خاتمی را ندیدهام!»
انتخاب راههایی که به ناکجاآباد ختم میشود
این خبر و اطلاعاتی مشابه حول این محور، نشان میدهد چگونگی بازگشت به دایره قدرت امروز برای اصلاحطلبان تبدیل به مسئلهای شده است که خودشان هم راهحل دقیق آن را نمیدانند و مدام با فرضیهسازی و آزمون و خطا قصد تشخیص راه بازگشت را دارند، اما هر بار تجربهای غلط و تلختر را در کارنامه خود ثبت میکنند و طعم شکستی تازه را میچشند. این عده شاید راه درست را هم بشناسند یا لااقل قدرت شناخت آن را داشته باشند اما حاضر به استفاده از این قدرت و شناخت خود نیستند و از این بابت هر بار تلاش آنان به ناکجاآباد ختم میشود.
به نظر میرسد عملکرد اصلاحطلبان تندرو در جریان فتنه ۸۸ و عدم اثرگذاری تحریم انتخابات بر حضور پرشور مردم در انتخابات مجلس نهم، این طیف را در تصمیمگیری برای ورود به عرصه سیاسی کشور دچار تردید و تشتت فراوان کرده و آنان بازگشت خود را حتی با اقداماتی مانند تدوین مانیفست غیرممکن میدانند.
فتح سنگر به سنگر با تحرکات رنگارنگ
در واقع اگر به تحرکات اصلاحطلبان تندرو پس از حوادث سال ۸۸ و در فاصله زمانی تا انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی توجه کنیم، با رفتارها و جهتگیریهایی ناموجه از سوی آنان مواجه میشویم که تاکنون هیچ نتیجهای برایشان نداشته است.
اصلاحطلبانی که امروز زیر چتر خاتمی قرار دارند، برای حضور در انتخابات نهم مجلس با آنکه طاقت کنارهگیری از قدرت را نداشتند و به هر ترتیب خواهان مشارکت در انتخابات و کسب چند کرسی در مجلس بودند، اما برای آنکه قدمی در راستای منافع ملی بر ندارند، هیچ اعلام علنی برای مشارکت و دعوت مردم در انتخابات نداشتند.
آنان با تعیین مهرههای سفید خود و حرکت با چراغ خاموش به گونهای عمل کردند که انتخابات را از نظر خود تحریم شده نشان دهند و وانمود کنند که ما قصدی برای حضور نداریم، اما اعمال پشتپرده آنان خلاف این موضوع را نشان میداد، چنانکه در نهایت شخص خاتمی را به این جمعبندی رساند که برای یک ژست سیاسی و هموار کردن مسیر بازگشت به قدرت و سیاست هم که شده به پای صندوق رأی برود و رأی خود را به داخل صندوق بیندازد. کاملاً مشخص بود در چنان شرایطی که به عقیده برخی از نظریهپردازان جناح چپ، اصلاحات بدون سر قدم برمیداشت، عدهای از آنان به دنبال فتح سنگر به سنگر با تحرکات رنگارنگ بودند.
گردآوری مخالف و موافق نظام در مانیفست جدید اصلاحات؟!
تدوین مانیفست اصلاحات نیز یکی از آن حرکاتی است که اصلاحات مایل به خاتمی اکنون به دنبال آن است و به نوعی با تأیید و تکذیب آن قصد پررنگ کردن آن را دارند تا در عین حال که به این مدل جدید مشروعیت میبخشند و خود را برای بازگشت به قدرت تقویت میکنند، افکار گذشته خود را نیز در مسیری جداگانه پی گیرند، به گونهای که طبق گزارش برخی از رسانههای اپوزیسیون، سید محمد خاتمی به مناسبت تولد جمعی از زندانیان فتنه ۸۸ در ماه خرداد، پیامی را منتشر کرده و در آن اظهاراتی کاملاً متفاوت از مواضع آشکار خود را گفته است.
این پیام گرچه در سایت رسمی خاتمی انتشار نیافته و خاتمی و سایت منتسب به وی در این باره سکوت کردهاند اما نشان میدهد که اصلاحات معرف عقاید خاتمی به هر نحو میکوشد تا بدنه اجتماعی تازهای را شامل شود که در آن هم فتنهگر و مخالف نظام لبخند به لب داشته باشد و هم آنانکه معتقد به نظام و رأی و مجلس و اصول و قانون هستند.
حال باید دید که چگونه در مانیفست جدید اصلاحات این دو گروه میتوانند در کنار هم دوام آورند و خاتمی چطور میتواند کنترل این عده را در کنار هم بر عهده گیرد؟!
تدوین مانیفست فقط براساس چشمانداز نظام، قانون و رهنمودهای ولایت
آنچه پیش از این نیز بارها خطاب به اصلاحطلبانی همچون خاتمی و اطرافیان وی تذکر داده شده است و به عنوان تنها راه بازگشت آنان شناخته میشود، این است که به طور رسمی و علنی از فتنه و فتنهگران و قانونگریزیهای تلخ در حوادث پس از انتخابات دهم ریاستجمهوری اعلام برائت کنند و موضع خود را در برابر این اتفاقات، روشن و واضح بیان دارند.
موضعگیری شفاف و پرهیز از سخنان و رفتارهای دو پهلو، اثبات پایبندی به قانون و نظام جمهوری اسلامی و اصل ولایت فقیه از جمله راههایی است که امثال خاتمی باید مسیر بازگشت خود را در آن بشناسند، از این رو طبیعی است که اگر قرار بر تدوین مانیفست جدیدی برای اصلاحات باشد نیز اصول اولیه و ثانویه و در مجموع تمامی محتوای آن مانیفست باید منطبق با چشمانداز نظام جمهوری اسلامی، قانون اساسی و رهنمودهای ولایت فقیه باشد و هر چه غیر این باشد، بیشک مسیر حرکت به سوی بازگشت را بر آنان تنگتر خواهد کرد.