تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۱:۵۵  ، 
کد خبر : ۲۴۴۳۳۱

مولفه‌های موثر بر کارآمدی نظام اقتصادی در اندیشه‌های امام(ره)


از نظر حضرت امام (ره) اقتصاد، اصولا در اسلام هدف نیست بلکه وسیله و ابزاری برای تکامل معنوی جامعه است. همچنین تبیین و پیاده کردن نظام اقتصادی اسلام بعهده علما و محققین اسلامی و کارشناسان مسلمان و متعهد است که باید اولا نظام اقتصادی اسلام را مطابق نیازها، شرایط و مقتضیات روز از منابع اسلامی استخراج، تبیین و تدوین نمایند و ثانیا طرحها و برنامه هایی برای تحقق آن ارائه دهند.
اهداف نظام اقتصادی اسلام
نظام اقتصادی اسلام دارای سمت و سو و اهداف مادی و معنوی معینی است که می توان آنها را به شرح زیر طبقه بندی کرد:
1- هدایت مردم به سمت اخلاق کریمه و ارزشهای معنوی.
2- استقرار عدالت اجتماعی و اقتصادی در جامعه.
3- رشد استعدادها و شکوفایی قدرت ابتکار و خلاقیت انسانها.
4- ریشه کن کردن فقر در جامعه.
5 - اولویت دادن به منافع و مصالح مستضعفان و محرومان و رسیدگی خاص به آنها.
6- برآوردن نیازهای اقتصادی مشروع و معقول مردم.
7- رشد و شکوفایی اقتصادی و بارور کردن تجارت، صنعت و کشاورزی و. . .
8 - ایجاد رفاه، آسایش و امنیت اقتصادی برای عموم افراد جامعه.
9- پرهیز از وابستگی اقتصادی به بیگانه و نفی سلطه اجانب بر اقتصاد کشور.
10- گسترش مشارکت عمومی مردم بویژه مستضعفان و محرومان در اقتصاد.
رهنمودها:
"مجموعه قواعد اسلامی در مسائل اقتصادی، هنگامی که در کل پیکره اسلام بصورت یک مکتب منسجم ملاحظه شود و همه جانبه پیاده شود، بهترین شکل ممکن خواهد بود، هم مشکل فقر را از میان می برد و هم از فاسد شدن یک عده بوسیله تصاحب ثروت جلوگیری می کند و درنتیجه کل جامعه را از فساد حفظ می کند و هم مانع رشد استعدادها و شکوفایی قدرت ابتکار و خلاقیت انسانها نمی شود. "
"ص. ن - ج 4 - ص 176 و 177 - 18/10/1357"
نظرات امام(ره) را در چند اصل می‌توان خلاصه کرد:
اصل اول ـ اصالت معنویات و وسیله بودن مادیات در نظام اسلامی.
نظام اسلامی از دیدگاه امام به طور عمده مبنی بر معنویات است نه مادیات، بر خلاف سایر نظام‌ها که اقتصاد و مادیات در آنها اصل است نه معنویات، بلکه غالباً معنویات در آنها صفر است.
در نظام اسلامی، اقتصاد اصل نیست بلکه مکتب و فرهنگ اصل است، مادیات صرفاً ابزاری برای وصول به معنویات است و در همین حد ارزش دارد، مادیات وسیله است نه هدف، این مطلب را سرسری نباید گرفت و از کنار آن به آسانی گذشت، هدف بودن مادیات یا وسیله بودن، از زمین تا آسمان با هم فرق دارند. بخش عمده دعواها و خصومت‌ها در مادیات از همین جا سرچشمه می‌گیرد. وسیله بودن مادیات، علاقه ذاتی انسان را از آنها به آنچه هدف است، مصروف می‌دارد و حب دنیا را که «رأس کل خطیئه» است از آنها می‌زداید و مفاسد دو نظام دیگر را به حد صفر می‌رساند. حضرت امام(ره) در این زمینه فرمایشات بسیار دارند که به گوشه‌ای از آنها اشاره می‌کنیم:
«نظر ما به اقتصاد نیست مگر به طول آلت، نظر ما به فرهنگ اسلامی است که این فرهنگ اسلامی را از ما جدا کردند و غرب در شرق آن طور نفوذ کرد که شرق، خودش را باخت و محتوای بسیاری از جوان‌های ما را گرفت.»
«زیربنا اقتصاد نیست، برای این که غایت انسان، اقتصاد نیست؛ انسان زحمتش برای این نیست که فقط شکمش را سیر کند یا جوان‌هایش را بدهد شکمش سیر بشود و ذات انسان از اینجا تا نهایت انسان هست، این انسان مردنی نیست، انسان تا آخر هست و برنامه اسلام این است که این انسان را جوری کند که هم اینجا صحیح باشد و هم آنها صحیح باشد، راه مستقیم، نه طرف شرق و نه طرف غرب، صراط مستقیم، یک سرش اینجاست، یکسرش هم نهایت.»
صحیفه نور؛ ج 9، ص 76 تاریخ 18/6/58
«و قانون مالی مثلا در اسلام که برای اداره کشور و احتیاج زندگانی مادی وضع شده به طوری وضع شده است که جنبه زندگی معنوی در آن منظور است و کمک کاری به زندگانی معنوی می‌کند از این جهت در دادن مالیات‌هایمان تقرب به خدا که به واسطه آن زندگانی معنوی تأمین روح انسانی بزرگ می‌شود، شرط شده است.»
کشف‌الاسرار ص 212
«هیچ کس از رژیم‌های دنیا غیر از این رژیم توحیدی انبیا توجهش به معنویات انسان نبوده است، در نظر نداشته است که معنویات را ترقی بدهد. آنها همه به دنبال این بوده‌اند که این مادیات را استفاده از آن بکنند و یک نظام مادی در عالم ایجاد بشود».
صحیفه نور؛ ج 7، ص 179، تاریخ 2/4/58
اصل دوم: نظام اسلامی مستقل و واسطه میان دو نظام دیگر است.
به نظر امام(ره)، نظام اسلام در بعد اقتصادی خود، نظامی مستقل و جدای از نظام‌های سرمایه‌داری و کمونیستی و واسطه میان آن دو است، اسلام مالکیت را به نحو معقول و محدود پذیرفته است تا حدودی که به دیگران صدمه وارد نیاید از جمله فرمایشات آن حضرت در این زمینه چنین است:
«یکی از مسائل بسیار مهمی که به عهده علما و فقها و روحانیت است، مقابله جدی با دو فرهنگ ظالمانه و منحط اقتصادی شرق و غرب و مبارزه با سیاست‌های اقتصادی سرمایه‌داری و اشتراکی در جامعه است...
صحیفه نور؛ ج 2، ص 108، تاریخ 2/1/68
«و مطمئن باشید آنچه صلاح جامعه است در بسط عدالت و رفع ایادی ظالمانه و تأمین استقلال و آزادی و جریانات اقتصادی و تعدیل ثروت به طور عاقلانه و قابل عمل و عینیت، در اسلام به طور کامل می‌باشد و محتاج به تأویلات خارج از منطق نیست».
صحیفه نور؛ ج 2، ص 18 تاریخ 24/11/56
«مالکیت در اسلام پذیرفته شده است و لکن اسلام در چیزهایی که حق مالکیت به آنها تعلق می‌گیرد و نیز در شیوه و شرایط پیدا شدن این حق دستوراتی داده است که نظام اقتصادی اسلام را و نیز روابط اقتصادی در جامعه اسلامی را از روابط و نظام اقتصادی سرمایه‌داری امروز دنیا جدا می‌کند و اگر این حدود و شرایط مراعات شود، جامعه نه مشکلات و نابرابری‌های دنیای مطالعات اسلامی داشته باشیم، سرمایه‌دار امروز را پیدا می‌کند و نه دولت اسلامی به بهانه‌های مختلف هرگونه آزادی را از انسان‌ها سلب می‌کند.»
«ما باید راه مستقیم اسلام را بگیریم که آیا سرمایه‌داری تا چه حدودی در اسلام قبول شده است و اسلام درباره او چه می‌گوید و کمونیسم را اصلاً اسلام قبول دارد یا قبول ندارد. اگر یک مکتب انحرافی ما را تحت تأثیر خودش قرار بدهد، ما از اسلام غافل شده‌ایم، حسن نیت داریم، خیلی هم میل داریم که ملت چه باشد، صلاح این است که امروز چه بشود، صلاح برای این که اسلام تقویت بشود این است که امروز چه بشود. همه اطراف مسئله مطالعه نمی‌شود که ببینند آن صلاح آخری، آن که اسلام گفته است، این یکی مطلبی است که از خداست.»
صحیفه نور؛ ج 17، ص 162، تاریخ 4/11/61
مالکیت مشروع و نامشروع
به عقیده امام مالکیت دو قسم است: مشروع و نامشروع و همین مرزبندی، مالکیت افسار گسیخته را محدود و کنترل می‌کند، مالکیت‌های چند میلیاردی از راه مشروع به دست نیامده و باید از صاحبان آن طبق مقررات شرع اقدس اسلام سلب گردد و اینجا راه برای مصادره اموال طاغوتیان رژیم گذشته باز می‌شود.
قید مشروعیت چه در اصل پیدایش ثروت و چه در مورد ثروت‌های از پیش فراهم آمده، هر دو باید رعایت گردد، این بهترین وسیله کنترل ثروت و برقراری عدالت اجتماعی است، عدالت اجتماعی در همین محدوده مطلوب است و باید نظام اسلامی تحقق یابد، در اسلام استثمار به هیچ وجه مشروع نیست. در اسلام حق کارگر محترم است و کارگر محبوب خداست و نباید مورد استثمار کارفرما قرار بگیرد:
«مسئله مالکیت، به یک معنا، مالکیت هم مشروع، هم مشروط، محترم است، لکن به معنی این نیست که هر کسی هر کاری می‌خواهد بکند و مالکیت از هر جا می‌خواهد پیدا بشود. مشروع بودن معنایش این است که روی موازین شرعی باشد، ربا در کار نباشد، مال مردم استثمار بی‌جهت نباشد، اگر مقصودشان این است که حد و مرزی ندارد، اگر مقصودشان این است که حد و مرزی ندارد، یعنی نه قیدی دارد و نه حدی دارد این غلط نسبت دادند. من نمی‌دانم این کسی که نسبت داده چه کسی است و چرا نسبت داده است؟
مالکیت در صورتی که مشروع باشد، روی موازین باشد محترم است، چه ما مرتجع باشیم، چه نباشیم و مالکیت غیر مشروع محترم نیست.
اینهایی که اندوخته کردن و هیچ حسابی نداشتند و هیچ حسابی نداشتند و هیچ موازینی نداشتند مال‌های مردم را از اینها اندوخته کردند، مال‌های مردم مصادره باید بشود لکن این معنا باید معلوم شود که مصادره اموال روی موازین اداری، روی موازین قانونی باید بشود، اگر بنا باشد که هر کس برسد، بریزد و مصادره کند، این هرج و مرج است، باید روی موازین باشد، دادگاه‌های انقلاب هستند، وقتی که مراجعه کنید به آنها که این سرمایه‌ها که اینها پیدا کردند آنها کردند، از غیر مشروع بوده، آن رسیدگی می‌کند، اگر چنانچه غیر مشروع بوده مصادره می‌کند.
اما به مجرد این که فرض کنید که کسی بگوید که مال زاغه‌نشین‌هاست، ما حالا هم می‌گوییم که مملکت اولی هست به زاغه‌نشین‌ها تا دیگران، اما معنایش این نیست که الان زاغه‌نشین‌ها برخیزند و مردم را از خانه‌هایشان بیرون کنند یا بگیرند جاها را. معنایش این است که روی موازین باید عمل بشود به طوری که زاغه‌نشین‌ها هم ـ  عرض می‌کنم ـ که خانه‌نشین بشوند و مرفه باشند در هر صورت ملاحظه این معنا باید بشود... موازین باید داشته باشد، اسلام حدود دارد و باید روی حدودش عمل بشود.»
صحیفه نور؛ ج 10، ص 135/ 14/8/58
«ما آزادیم هروئین بفروشیم، آزادیم تریاک بفروشیم، آزادیم قمارخانه باز کنیم، آزادیم شرابخانه باز کنیم، شراب‌فروشی باز کنیم، همچو آزادی نیست، این آزادی‌ها یک آزادی‌های غربی است که اینطور چیزها را می‌آورد، آزادی که در اسلام است، در حدود قوانین اسلام است. آن چیزی که خدا فرموده است نباید بشود، شما آزاد نیستید که الزام کنید، همچو آزادی نیست که کسی بخواهد قمار بکند، بگویند آزاد است خودش می‌داند.»
صحیفه نور؛ ج 7، ص 92 تاریخ 23/3/58
تعریف رفاه مثبت و منفی
رفاه مثبت و پسندیده از نظر حضرت امام (س) ، در اصل یک موضوع روحی و روانی است نه مادی و فیزیکی، به این معنی که مردم وقتی در رفاه هستند که آسایش و آرامش داشته و احساس امنیت اقتصادی و معیشتی کنند. بدیهی است که لازمه برخورداری از چنین آسایش و امنیتی، داشتن امکانات مادی است. عدم آرامش اقتصادی انسان، ناشی از عدم تامین نیازهای ضروری اوست، لذا این آرامش هنگامی تامین می گردد که نیازهای معقول و ضروری و منطقی افراد، متناسب با شان و جایگاه اجتماعی آنها تامین گردد.
رفاه منفی، فراتر از تامین نیازهای ضروری و امنیت معیشتی بوده و بیشتر تابع خواستها و تمنیات نفسانی افراد است که نامحدود و بعضا نیز نامشروع، غیرمعقول و غیر منطقی است. رفاه منفی همان است که در نظام اقتصاد سرمایه داری مطرح است. نظامهای سرمایه داری رفاه را تامین خواسته ها و تمنیات انسان می دانند. در این نظامها میزان رفاه از نسبت "خواسته های تامین شده" به "کل خواسته ها" تعیین می شود. در منطق سرمایه داری، به هر میزان که خواهشهای نفسانی افراد بیشتر تامین شود آنها مرفه تر هستند.
با توجه به اینکه خواهشها و تمنیات نفسانی بشر، حد معینی نداشته و نامحدود است لذا در جوامع سرمایه داری هیچگونه حد مشخصی برای رفاه وجود ندارد. افراد برای کسب "حداکثر رفاه" باید "حداکثر تلاش " خود را بکار برند و چون هدف غایی در آن جوامع، کسب "حداکثر رفاه" است لذا هیچ اصل و معیار معنوی و ارزشی نمی تواند مانع از تلاش آنها شده و هر گونه عملی در این راه (هر چند ضد انسانی) مشروعیت پیدا می کند. چنین رفاهی قطعا از نظر اسلام مردود است.
رهنمودها:
اسلام و رفاه
"اسلام آنقدر به رفاه مردم، آسایش مردم و اینطور چیزها توجه دارد و هیچ در این جهت فرقی مابین قشری با قشر دیگر نمی گذارد. "
"ص. ن - ج 6- ص 164- 24/2/1358"
"یک نفر آدمی که کم دارد ولی به اندازه معاش دارد، این آدم لذت زندگی را، همین زندگی مادی را لذتش را بیشتر از آن می برد که صد تا کاخ دارد و هر روز و هر شب در زحمت حفظ اینهاست.
. . . لذت به دارایی نیست لذت یک مطلبی است که انسان در خودش باید پیدا بشود. . . این مستمندها را به یک زندگی، آنها بیچاره ها قانع هستند به یک زندگی متوسط، به یک زندگی که بتوانند اعاشه خودشان را بکنند، بتوانند یک سایه سری داشته باشند. "
"ص. ن - ج 17- ص 223 و 224- 1/1/1362"
شرایط و ویژگی‌های رفاه مثبت
رفاه مثبت باید دارای شرایط و ویژگیهایی باشد تا بتواند در جامعه اسلامی مورد قبول واقع شود. رفاه در صورت همراه بودن با این شرایط و ویژگیها، نه تنها " جایز "است بلکه می تواند "ارزش" هم تلقی شود. این شرایط و قیود از نظر حضرت امام (س) به شرح زیر می باشند:
1- حفظ اصول اسلامی و انقلابی: حفظ اصول اسلام و انقلاب بر رفاه مقدم بوده و در صورت تعارض بین آن دو قطعا اولویت با حفظ اصول است.
2- انجام تعهدات و مسئولیت های دینی و انقلابی: مکتب و انقلاب، تعهداتی را بر عهده افراد می گذارند که انجام این تعهدات بر کسب رفاه مقدم است. تعهداتی چون حضور در جبهه های دفاع از مکتب و میهن اسلامی و . . .
3- کسب معنویات و تکامل روحی: کسب رفاه مادی بدون کسب کمالات معنوی و روحی، در نهایت، انسان را به انحراف خواهد کشید.
4- اجرای عدالت اجتماعی: رفاه مادی در صورتی که با اصل عدالت اجتماعی در تعارض باشد، قابل قبول نیست.
رفاه باید بطور عادلانه برای همه آحاد جامعه وجود داشته باشد و البته همین اصل ایجاب می کند تا اولویت در تامین رفاه، با محرومان و مستضعفان باشد.
5- حفظ استقلال، خودکفایی و خود اتکایی: تامین و گسترش رفاه به بهای نقض استقلال کشور و وابستگی به بیگانه، قابل قبول نیست. هنگامی می توان رفاه مادی را پذیرفت که از لحاظ اقتصادی و سیاسی، متکی به منابع خودی باشد.
6- حفظ آزادی و حریت: آزادی و حریت انسانی عطیه ای است الهی که نمی توان به قیمت کسب رفاه مادی آنرا به یغما داد.
7- حفظ شرافت و عزت اسلامی و انقلابی: کسب رفاه مادی در صورتی که منجر به پذیرش ذلت و خواری در مقابل بیگانگان گردد، قابل قبول نیست و عزت اسلامی و انقلابی و شرافت انسانی مسلمانان در هر حال باید محفوظ بماند.
8- چشیدن طعم فقر و محرومیت: چشیدن طعم فقر و محرومیت حتی در صورتی که اکثر مردم به رفاه نسبی دست یابند نیز لازم است و موجب می شود تا اولا انسان همواره بابت نعمت و رفاه، شکرگزار درگاه الهی باشد و ثانیا مشکلات و رنجهای اقشار غیر مرفه و محروم را درک کرده و در کمک به آنها دچار بی تفاوتی نگردد و ثالثا در صورت از دست دادن رفاه، بتواند آثار مادی و روانی آنرا بهتر تحمل کند.
9- اداء حقوق واجب و مستحب: انسانی که به رفاه و تمکن دست یافته باید حقوق واجب مالی خود را ادا کرده و در حد وسع و توان نیز، از انفاقات و صدقات مستحبی و رسیدگی به فقرا، درماندگان و محرومین جامعه، دریغ نکند.
شرایط و ویژگی‌های رفاه منفی
ویژگی‌های 9 گانه فوق در صورتی که جنبه منفی بخود بگیرد، ویژگیهای رفاه منفی خواهد بود ولی از آنجا که حضرت امام (س) در بیاناتشان، برخی از ویژگیهای رفاه منفی را مشخصا مطرح کرده اند، لذا بطور خاص به آنها اشاره می شود:
1- تقدم رفاه بر اصول اسلامی و انقلابی: اگر در صورت تعارض بین اصول اسلام و انقلاب با رفاه، این اصول نادیده گرفته شود، رفاه مذکور قطعا ضد ارزش و غیر قابل قبول خواهد بود. برخی از افراد که رفاه خود را مقدم بر هر چیز دیگر می دانند برای متهم نشدن به عدول از اسلام، آن بخش از احکام دینی را که با رفاه آنها در تعارض نباشد انجام می دهند مثلا نماز، روزه و حج را بجا می آورند و رفاه مادی شان را هم حفظ می کنند ولی هنگامی که بخشی از احکام و اصول اسلامی در تعارض جدی با رفاه آنها باشد، تعریف جدیدی از اسلام ارائه می دهند!!
بعنوان مثال آنگاه که ورود در سیاست، زندگی حیوانی و رفاه آنها را به خطر اندازد، حکم به جدایی دین از سیاست داده و احکام اجتماعی اسلام را به نحوی از محتوا تهی و به ظواهر منحصر می کنند ! ! چنین اسلامی همان اسلام مرفهین بی درد است که حضرت امام (س) بارها از آن یاد کردند.
2- تقدم رفاه بر تعهدات و مسئولیتهای دینی و انقلابی: اگر شرایط حادی برای مردم و کشور پیش بیاید که مستلزم ایثارها، تلاشها و تحمل سختی و فشار باشد، مرفهین بی درد خود را از میدان حادثه خارج کرده و با چشم پوشی از تمام مسئولیتهای دینی و انقلابی، خود وخانواده وامکانات مادی شان را از مخاطرات دور کرده و ملت و کشور را در شرایط بحرانی و خطیر تنهامی گذارند.
3- رفاه همراه با وابستگی و تسلیم به قدرتها.
4- رفاه همراه با تحمل ذلت و خواری و از دست رفتن عزت و شرف اسلامی.
5- عادت کردن به رفاه: یکی از ویژگیهای رفاه منفی، اعتیاد انسان به رفاه ست بطوریکه نتواند از رفاه خود (هر چند در مدتی کوتاه) چشم پوشی کند. علاج اعتیاد به رفاه، تمرین فقر و محرومیت و تحمل سختی ها و مشقات است.
رهنمودها:
اسلام و رفاه
"اسلام آنقدر به رفاه مردم، آسایش مردم و اینطور چیزها توجه دارد و هیچ در این جهت فرقی مابین قشری با قشر دیگر نمی گذارد. " "ص. ن - ج 6 - ص 164 - 24/2/1358"
"نهضت اسلامی مردم ایران در عصری که نمونه همان عصر جاهلیت است و در محیطی که سرنیزه جانشین عدالت و حبس و شکنجه و اختناق به جای آزادی و فقر و فلاکت، جانشین رفاه و آسایش گردیده بود، پا گرفت. "  "ص . ن - ج 11- ص 258- 15/11/1358"
مفهوم رفاه
"مرفه بودن زندگی به این نیست که خانه چند طبقه آدم داشته باشد چه بسا اشخاصی خانه های چند طبقه دارند لکن زندگی شان جهنم است. الان شما زندگی محمدرضا را چه جور می بینید؟ همه وسائل آسایش برایش هست لکن آسایش دارد؟ یک آن آسایش دارد؟ ندارد. آسایش انسان به این است که روح انسان راحت باشد. روح انسان وقتی راحت شد اگر یک ناهار، هر جوری باشد، این با آن می سازد و اصلا ناراحتی را ادراک نمی کند. راحتی انسان به این است که انسان وضع روحیش را جوری بکند که با این وضع روحی آسایش برایش پیدا بشود. " "ص. ن - ج 5 - ص 226 - 9/1/1358"
رفاه و مسئولیت‌های اسلامی و انقلابی
"بر همه کس واجب است که به مقدار کفایت، از خطر عظیم اجانب به اسلام و مسلمین کمک نماید و این تکلیفی است که بیشتر متوجه است به طبقه مرفه و ثروتمند و پس از آنان به طبقه متوسط به حسب احوال آنها، نه طبقه مستمند و ضعیف که درآمدشان به مقدار اعاشه آنهاست گرچه این قشر از تمام قشرها خدمتشان بیشتر است". "ص. ن - ج 17 - ص 202/23/11/1361"
"توجه به زرق و برق دنیا انسان را از آن احساس انسانی اش می برد، یک حیوان است در بین مردم راه می رود. کوشش کنید معنویت را تقویت کنید در بین این ملت". "ص. ن - ج 17 - ص 218 - 1/1/1362"
رفاه و عدالت اجتماعی
"اسلام آنقدر به رفاه مردم، آسایش مردم و اینطور چیزها توجه دارد و هیچ در این جهت فرقی مابین قشری با قشر دیگر نمی گذارد". "ص. ن - ج 6 - ص 164 - 24/2/1358"
رفاه و استقلال و خودکفایی
"من مطمئنم که ملت عزیز ایران یک لحظه استقلال و عزت خود را با هزار سال زندگی در ناز و نعمت ولی وابسته به اجانب و بیگانگان معاوضه نمی‌کند." "ص. ن - ج 21 - ص 56 - 3/9/1367"
رفاه و آزادی و حریت
"اگر ما تسلیم آمریکا و ابرقدرتها می شدیم، ممکن بود امنیت و رفاه ظاهری درست می شد و قبرستانهای ما پر از شهدای عزیز ما نمی گردید، ولی مسلما استقلال و آزادی و شرافتمان از بین می رفت. آیا ما می توانیم نوکر و اسیر آمریکا و دولتهای کافر شویم تا بعضی چیزها ارزان شود؟ " "ص. ن - ج 17 - ص 51 و 52 - 21/7/1361"
رفاه و شرافت و عزت
"شکم و نان و آب میزان نیست، عمده شرافت انسانی است و شرافت به این نیست که انسان دستش را روی سینه بگذارد تا چند شاهی به او بدهند بلکه شرافت انسانی به این است که در مقابل زور بایستد. " "ص. ن - ج 18 - ص 112 - 28/6/1362"
رفاه و چشیدن طعم فقر و محرومیت
"تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. " "ص - ن - ج 20 - ص 235 - 29/4/1367"
رفاه و رسیدگی به محرومین و فقرا
"چرا باید در زمستان یک عائله ای زیر چادر، خوب می دانید زیر چادر سرمای اینجا نمی تواند جوابش بدهد، اینها هیچ زندگی ندارند، ثروتمندها به داد اینها برسند، اینها ننشینند آن طرف و بگویند که دولت بدهد، دولت هم باید بکند همه باید انجام وظیفه بکنند. " "ص. ن - ج 10 - ص 165 - 17/8/1358"
تقدم رفاه بر اصول اسلامی و انقلابی
"هنری زیبا و پاک است که کوبنده سرمایه داری مدرن و کمونیسم خون آشام و نابود کننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بی درد و در یک کلمه اسلام آمریکایی باشد. " "ص. ن - ج 21 - ص 30/6/1367"
عادت به رفاه و رفاه‌طلبی
"آنهایی که عادت بکنند، چند روز عادت به این کارها. به این عشرتها، به این چیزهایی که در سینماها می کردند و نمایش می دادند، این دیگر در فکر اینکه نفت ما را کی می برد و آهن ما را کی می برد و گاز ما را کی می برد، این به این فکرها دیگر نیست. " "ص. ن - ج 9 - ص 62 - 17/6/1356"
جنگ فقر و غنا
حضرت امام (س) در برخی از بیاناتشان مسئله جنگ بین فقر و غنا را مطرح فرموده اند. فقر نه تنها ارزش نیست بلکه ضد ارزش است. فقر ارمغان ظلم و استثمار و سودجویی یا تن پروری و تنبلی و فرهنگ غلط است. این پدیده در آیات شریفه قرآن کریم و روایات متعدد معصومین (ع) مذمت شده و حتی در برخی از کلمات آن بزرگواران، در حد کفر یا پدید آورنده آن، شمرده شده است. در رهنمودها و نظرات حضرت امام (س) نیز فقر، محرومیت و استضعاف به طور گسترده مذمت و به عنوان یک پدیده ضد ارزش معرفی شده است. 
"فقر" ارزش نیست ولی " فقرا" (آنهم نه همه فقرا بلکه تنها کسانی که علیرغم خواست و اراده خود، توسط استثمارگران و سودجویان به فقر و محرومیت کشیده شده اند) یک قشر ارزشمند و مستحق حمایت و پشتیبانی هستند. عده ای همین خلط مبحث را در مورد محرومین و مستضعفین هم مرتکب شده اند. از نظر امام (س) "محرومیت "ارزش نیست ولی "محرومین" ارزشمندند، " استضعاف" ارزش نیست ولی "مستضعفین" ارزشمندند.
مقصود از جنگ فقر و غنا، مبارزه با یک سیستم اجتماعی - اقتصادی است که در بطن خود دو طبقه فقیر و غنی را بوجود می آورد. فقر و غنا دو پدیده ای است که در این سیستم خودنمایی می کند و حالت وسطی نیز متصور نیست. در این سیستم اقلیتی دارای ثروت و مکنت هنگفت بوده و اکثریت مردم نیز در فقر و محرومیت به سر می برند. امروزه در بسیاری از کشورهای جهان سوم حاکمیت چنین سیستمی را شاهدیم که علت العلل آن، حاکمیت سرمایه وسرمایه داری بر نظام بین المللی است. نظامی که در آن حرف اول و آخر را سرمایه می زند و هیچ ارزش و معیار دیگری مطرح نیست. منظور حضرت امام (س) از جنگ فقر و غنا، جنگ با چنین سیستم و نظامی است.
این نبرد، یک مبارزه مقدس و دائمی است که باید آنقدر ادامه یابد تا طلسم اکمیت سرمایه بر جهان شکسته شود و فقر و غنای ظالمانه از بین برود و بر ویرانه آن سیستم، جامعه ای پدید آید که همه آحاد مردم در آن، از یک زندگی مرفه با حاکمیت ارزشها و معیارهای معنوی و متعالی برخوردار شوند و از طرفی مقصود از جنگ فقر و غنا، جنگ بین فقرای متدین با اغنیاء ظالم است.
در این برداشت نمی توان فقیر و غنی را به کلی ارزش یا ضد ارزش دانست. فقرای مظلوم، مورد حمایت اغنیاء ظالم نیز مغضوب هستند. بین این دو طبقه مبارزه دائمی وجود داشته و موضع مومنان و صالحان نیز حمایت از فقرا و نبرد علیه اغنیا و سرمایه داران خواهد بود. بدیهی است نتیجه نهایی این نبرد، احقاق حقوق فقرا و شکست و نابودی اغنیاست.
رهنمودها:
«امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار و جنگ پابرهنه‌ها و مرفهین بی‌درد شروع شده است و من دست و بازوی همه عزیزانی که در سراسر جهان کوله‌بار مبارزه را بر دوش گرفته‌اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین را نموده‌اند، می‌بوسم.» «ص.ن ـ ج 21 ـ ص 234 ـ 29/4/1367»
ضد ارزش بودن فقر، محرومیت و استضعاف
«مجموعه قواعد اسلامی در مسائل اقتصادی هنگامی که در کل پیکره اسلام به صورت یک مکتب منسجم ملاحظه و همه‌جانبه پیاده شود بهترین شکل ممکن خواهد بود، هم مشکل فقر را از میان می‌برد و هم از فاسد شدن یک عده به وسیله تصاحب ثروت جلوگیری می‌کند.» «ص.ن ـ ج 4 ـ ص 176 ـ 18/10/1357»
نتیجه بحث:
آنچه گفته شد در حقیقت سیری عاجل، در سخنان امام(ره) بود و استنباط اصولی از آنها که امام(ره) برای اقتصاد اسلامی قائل است، البته دقت بیشتر در همه سخنان امام(ره)، شاید اصول دیگری را بر آنها بیفزاید و ما ادعا نداریم که آنچه که گفته شد حاوی همه نظرات اقتصادی امام(ره) باشد. خلاصه و جان کلام آن است که؛ از دیدگاه امام(ره)، اقتصاد اسلامی نه سرمایه‌داری است و نه کمونیستی، مالکیت فردی در حد معقول و مشروع در اسلام وجود دارد و خیلی هم گسترده است و محدود به آنچه سوسیالیست‌ها می‌گویند، نیست، بلی ولی فقیه و دولت متکی به ولایت فقیه، بر حسب مصلحت وقتی می‌تواند برای بخش‌های مهم اقتصادی و مالکیت‌ها محدودیت قائل شود.
اما در اصل اسلام، محدودیت مالکیت فردی تنها براساس رعایت حلال و حرام و مشروع و نامشروع است، باید دید ثروت از چه راه به دست آمده نامشروع محترم نیست ولو کم باشد.
این حد مشروعیت، کنترل شدیدی در ثروت از لحاظ کمی و کیفی به وجود آورد، ثروت‌هایی که از راه باطل و از طریق مکاسب محرمه (که در فقه بیان شد) به دست آمده نسبت به مالکین احترام ندارد و باید به مصرف دیگری طبق نظر فقیه و قوانین منبعث از شریعت و ولایت فقیه برسد.
در اسلام، اقتصاد وسیله‌ای است در جهت برقراری عدالت اجتماعی. این عدالت درباره معیشت مردم باید اثرگذار باشد. به دور از افراط و تفریط حاکمی که در جریانات دیگر اقتصادی است، باشد. در این خصوص امام خمینی(ره) می‌فرمایند: «اسلام تعدیل می‌خواهد؛ نه جلوی سرمایه را می‌گیرد و نه می‌گذارد سرمایه آن طور بشود که یکی صدها میلیارد دلار داشته باشد و برای سگش هم اتومبیل (موتر) داشته باشد و شوفر داشته باشد و امثال ذکر؛ و این یکی که می‌رود پیش بچه‌هایش نان نداشته باشد. نمی‌شود؛ این عملی نیست. نه اسلام با این موافق است نه هیچ انسانی با این موافق است» و در جای دیگر ایشان می‌فرمایند: «اسلام برنامه‌اش است که مابین فقیر و غنی ـ و نمی‌دانم ـ کُرد و تُرک (دو قوم) این‌ها فرق نگذارد، همه برادر و همه برابر و برای همه است.» و این نکته اصلی است که تمایز بین عدالت در دیدگاه‌های سوسیالیستی را که قیم‌مآبانه به دولت سپرده‌اند (دولت رفاه)، با دیدگاه اسلامی امام خمینی(ره) نشان می‌دهد.
اسلام همواره بر تعدیل و میانه‌روی تأکید داشته است و از هرگونه افراطی‌گری دوری گزیده است و نتیجه عدالت‌طلبی در حکومت‌های کمونیستی این می‌شود که بگوییم همه با هم برابرند، بعضی‌ها برابرترند. این ناشی از این مسئله است که وقتی شما خدایی را در نظر نگیری و به این دنیای فانی خود را محدود کنی لاجرم با هبوط مواجه خواهی شد. عدالت در جمله بالا رنگ می‌بازد و به فروپاشی یک سیستم می‌انجامد.
برای درک بهتر این مسئله امام(ره) که دیدی منحصر به فرد داشتند در نامه تاریخی خود که فروپاشی بلوک شرق را به گورباچف گوشزد کرده بودند، می‌نویسند: «جناب آقای گورباچف! باید به حقیقت رو آورد؛ مشکل اصلی کشور شما مسئله مالکیت و اقتصاد و آزادی نیست. مشکل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست، همان مشکلی که غرب را هم به ابتذال و بن‌بست کشیده یا خواهد کشید».
سقوطی که اسلام با اعتدال و میانه‌روی مانع آن می‌شود. نه صددرصد بال و پر اقتصاد را می‌بندد، نه آن که اقتصاد صرفی را در نظر می‌گیرد که اهتمامی به معنویت نداشته باشد. جامعه‌ای که عاری از معنویت باشد، ابزار لوکس و پرطمطراق ناشی از اقتصاد مادی‌گرایانه آن هم نمی‌تواند خلأ زندگی بشری را پر  کند. لاجرم به هبوط اخلاقی خواهد انجامید و در نهایت به خودنابودی خواهد کشید. چیزی که در نیای غرب هم‌اکنون مشهود است. مردمی که هم‌اکنون رو به عرفان‌های چینی و هندی در جهت پر کردن این خلأ رو آورده‌اند. این ناشی از رشد تک بعدی است که بی‌قواره رشد کرده و شما را ناگهان در اوج رها می‌کند.
همان‌گونه که ذکرش رفت، در نظر امام خمینی(ره)، اقتصاد غایت نیست، هدف نیست بلکه وسیله‌ای می‌شود در جهت رفاه مشروع در این دنیا و رسیدن به رشد تعالی مدنظر اسلام. یعنی این که اقتصاد اسلامی علاوه بر در نظر گرفتن اهداف مادی مشروع، اهداف معنوی را هم در نظر می‌گیرد. چیزی که دنیای غرب و شرق از آن غفلت ورزیده‌اند و این به بهای از دست دادن عدالت اجتماعی بوده است.
رشد رو به فزون فقر میان فقرا و غنی‌تر شدن اغنیا، ماحصل دیدگاه‌های اقتصادی دولتمردان غربی است و درباره بلوک شرق هم به عینه دیدیم که چگونه با افراط‌گری درباره افکار پوسیده خود در اقتصاد به ورطه نابودی کشیده شد، اما اسلام همواره بر اعتدال تأکید داشته است. همه جوانب را در نظر می‌گیرد. این‌گونه نیست که یکی از جوانب را در نظر بگیرد و از دیگری غافل شود.
امام خمینی هدف‌ها و آرمان‌ها و هر آنچه را که می‌بایست ابلاغ کند، گفته بود و در عمل نیز تمام هستی‌اش را برای تحقق همان هدف‌ها به کار گرفته بود. اینک در آستانه نیمه خرداد سال 1368 خود را آماده ملاقات عزیزی می‌کرد که تمام عمرش را برای جلب رضای او صرف کرده بود و قامتش جز در برابر او، در مقابل هیچ قدرتی خم نشده و چشمانش جز برای او گریه نکرده بود. سروده‌های عارفانه‌اش همه حاکی از درد فراق و بیان عطش لحظه وصال محبوب بود و اینک این لحظه شکوهمند برای او و جانکاه و تحمل‌ناپذیر برای پیروانش، فرا می‌رسید. او خود در وصیتنامه‌اش نوشته است:
«با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص و به سوی جایگاه ابدی سفر می‌کنم و به دعای خیر شما احتیاج مبرم دارم و از خدای رحمن و رحیم می‌خواهم که عذرم را در کوتاهی خدمت و قصور و تقصیرها بپذیرند و با قدرت و تصمیم و اراده به پیش بروند.» شگفت آن که امام خمینی در یکی از غزلیاتش که چند سال قبل از رحلت سروده است:
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
سال‌ها می‌گذرد حادثه‌ها می‌آید
در پایان صمیمانه از پژوهش‌های صورت گرفته توسط آقایان محمد واعظ‌زاده خراسانی و محسن آژینی و برخی اندیشه پژوهشی‌های موجود که دستمایه تهیه این مقاله گردیده است سپاسگزاری می‌نمایم.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات