توجّه به استعداد و رشد و شکوفایی آن
در قوانینی چند، استعداد کسی که به استخدام دولت درمیآید، در سپردن کارها به او و همچنین در ارتقای شغلی او، مورد توجّه قرار گرفته است. برای نمونه، در مورد کارکنان در جهاد سازندگی (کشاورزی)، سپاه پاسداران و نهضت سوادآموزی، استعداد آنان در مورد کاری که به ایشان سپرده میشود در نظر گرفته شده و با توجّه به آن استعداد، با ایشان رفتار میشود.2 از نظر ارتقاء شغلی نیز، استعداد مستخدم در ترفیع مؤثّر است.3 ضمن اینکه بطور کلّی، کار یا خدمت مرجوعه نباید با توجّه به تعداد و قدرت و استعداد کارگران محلی تحمیل فوقالعاده بر اهالی ناحیهای باشد که کار در آن انجام میگیرد.4
در مواردی چند نیز رشد و شکوفایی استعداد شهروندان مورد نظر قانونگذار بوده است. برای نمونه، سازمان صدا و سیما وظیفه دارد زمینه را برای رشد و شکوفایی استعدادها و باروری خلاقیّتهای انسان فراهم کند.5 وزارت امور خارجه نیز موظّف شده است با دستگاههای ذیربط در ایجاد زمینههای مناسب به منظور بهرهگیری از استعدادها و امکانات دانشجویان و اتباع ایرانی خارج از کشور همکاری کند.6 یکی از اهداف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم افزایش دادن آگاهیهای عمومی در زمینههای گوناگون و شکوفا کردن استعدادها و روحیۀ پژوهشگری و نوآوری در جامعه است.7 حتّی، داشتن استعداد، در دریافت وام از صندوقهای رفاه دانشجویان هم ملاک قرار گرفته و این صندوقها برای کمک به تحصیل و زندگی دانشجویان بااستعداد و تهیدست کشور برپا شده است.
همچنین، یکی از وظایف بنیادی دفتر توسعۀ مخابرات، تقویت استعدادها در راستای توسعۀ منابع انسانی ذکر شده است.8 این در حالی است که بر پایۀ قانون، در درجه نخست هدایت کودک در جهت حقوق وی به گونهای که باعث شکوفایی استعدادها و تواناییهای او شود حقّ و تکلیف پدر و مادر و سرپرستان او است و دولتها نیز باید این نکته را محترم بشمارند.9 البته، قانونگذار در مواردی جذب استعدادها را نیز در برنامۀ کار خود قرار داده است. برای نمونه، به صدا و سیما اختیار داده شده است که برای جذب استعدادهای هنری در جامعه با هماهنگی وزارت ارشاد اسلامی به برپا کردن واحدها و گروههای فرهنگی، هنری، پژوهشی و نیز سالنهای نمایش و نمایشگاهها بپردازد.10
توجّه به استعداد در زمینۀ تحصیل
میدانیم که دولت موظّف است آموزش ابتدایی را اجباری و رایگان کند؛ آموزش متوسّطه را گسترش و در دسترس همگان قرار دهد؛ آموزش عالی را بر پایۀ برابری کامل و با توجّه به استعداد افراد برای همه فراهم سازد و آموزشهایی را که قانون برای افراد اجباری شناخته است اجرا کند.11 همچنین آموزش عالی باید با همۀ ابزارهای بایسته بویژه با معمول کردن تدریجی آموزش و پرورش رایگان با رعایت برابری کامل و بر پایۀ استعداد هر کس در دسترس همگان قرار گیرد.12 دولت موظّف به اتّخاذ تدابیر لازم برای رشد و پرورش شخصیّت انسانی شهروندان از راه گزینش افراد با استعداد در همۀ بخشهای اجتماع و باز گذاردن راه پیشرفت13 آنان در زمینههایی که استعداد آنان پرورش یافته، شده است.14 البتّه، مبانی حقوقی پشتیبانی از استعدادهای درخشان، چه در زمینههای علمی و چه در زمینههای ورزشی و... برجسته باشند نیز جای بحث دارد.15
در این زمینه، قانونگذار برای پشتیبانی از استعدادهای تحصیلی، مقرّر داشته است که یکی از وظایف شوراهای آموزش و پرورش پرداخت کمک هزینه به دانشآموزان تهیدست و دادن بورس برای آموزشهای عالی به دانشآموزان با استعداد است؛ گرچه امروز کمتر چنین مواردی دیده میشود.16 همچنین، یکی از اهداف و وظایف وزارت آموزش و پرورش، برخوردار ساختن همۀ دانشآموزان از آموزشهای عمومی است به گونهای که بسته به استعداد و جنس بتوانند از آموزشهای مناسب برای شکوفایی خلاقیّتها بهرهمند شوند.17 آموزشهای مناسب به عوامل گوناگون بستگی دارد. برای نمونه، در آمریکا، آموزگاران اینگونه دانشآموزان باید دارای گواهی ویژه آموزش دادن به استعدادهای درخشان باشند و دیگر آموزگاران حقّ آموزش دادن به ایشان را ندارند.18
بیگمان اجرای اینگونه تصمیمات قانونی در مورد استعدادهای درخشان نیازمند بررسیهای گسترده و به کار گرفتن روشهای علمی است.19 با این حال، برتری یافتن دانشآموزان دارای استعداد درخشان بر دیگر دانشآموزان که در ایران به سادگی مورد پذیرش قانونگذار و شهروندان قرار گرفته است، در کشوری مانند ایالات متّحدۀ آمریکا مایۀ بحث و جدل بر سر نتایج حقّ آموزش عمومی رایگان بوده است.20 البتّه، در ایران نیز گروهی برآنند که تربیت افراد نخبه، ناقض سیاست قرار دادن همۀ افراد جامعه زیر پوشش آموزش است و باعث میشود که درصد بالایی از امکانات به آموزش بخش کوچکی از نیروها اختصاص یابد. این گمان شاید از ناآگاهی افراد از شیوۀ کار در جذب و آموزش نخبگان باشد.21
نکتۀ دیگر اینکه، گذشته از امکاناتی که برای فرستادن دانشجویان به خارج وجود دارد، در مواردی برای نمونه به وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری اجازه داده شده است در هر سال به پیشنهاد سرپرست کلّ دانشجویان ایرانی در اروپا و آمریکا هزینۀ تحصیل پنج دانشجوی ایرانی را که در رشتههای گوناگون هنرهای زیبا دارای تحصیلات و استعداد درجۀ اوّل بوده و در عالیترین هنرکدههای اروپا و آمریکا پذیرفته شده باشند یا در ایران در رشته مربوط شاگرد اوّل و فارغالتحصیل شده باشند و همچنین دو تن از دانشجویانی را که در مدارس عالی ورزشی اروپا و آمریکا پذیرفته شده و در ایران نیز به مقام قهرمانی کشور رسیده باشند، مانند دیگر دانشجویان بورسیۀ دولت در اروپا و آمریکا بپردازد.22 گاهی نیز به هوش اهمیّت داده شده و برای نمونه، فرزندان کارگران مشمول قانون بیمههای اجتماعی که ضمن تحصیل در دورههای ابتدایی یا راهنمایی تحصیلی بر پایۀ آزمایشهای مربوط، مستعّد و باهوش تشخیص داده شوند بر پایۀ مقرّرات از تسهیلات لازم تحصیلی برخوردار خواهند شد.23
شناسایی و تشویق استعدادهای درخشان
قانونگذار اجازه داده است که دولت ایران از راه وزارت آموزش و پرورش (سازمان ملّی پرورش استعدادهای درخشان)24 به عضویّت سازمان جهانی مشاوره دربارۀ کودکان تیزهوش و با استعداد درآید و این گویای دلبستگی قانونگذار به هماهنگی سیاستهای ایران با سیاستهای بینالمللی در زمینۀ پرورش استعدادهای درخشان است.25 همچنین، از اهداف وزارت آموزش و پرورش است که استعدادهای دانشآموزان را بشناسد، شکوفا کند و پرورش26 دهد و روح بررسی، کندوکاو و پژوهش و نوآوری و آفرینندگی را در همۀ زمینههای علمی، فنّی، و فرهنگی و... تقویت کند.27 حتّی پیشبینی شده است که کشور ما از تجارب دیگر کشورها برای تربیت تیزهوشان بهره گیرد و تجارب خود را در اختیار آن کشورها بگذارد.28
امّا در این قوانین سخنی از جذب استعدادهای درخشان دیگر کشورها به میان نیامده است. برای نمونه، گرچه ما در سنجش با دیگر کشورها میزبان بیشترین پناهندگان هستیم، در قوانین حتّی جملهای در مورد شناسایی و جذب استعدادهای موجود در میان آنان نیامده است؛ در حالی که در دیگر کشورها به اینگونه موارد اهمیّت داده میشود و حتّی تفاوتهای زبانی و فرهنگی در ارزیابی و شناسایی استعدادهای درخشان مورد توجّه قرار میگیرد.29 خوشبختانه، بر خلاف برخی کشورها30، در ایران از نظر در اختیار گذاشتن امکانات مربوط به استعدادهای درخشان، تبعیضی در مورد اقلیّتها و معلولان31 وجود ندارد.
پارهای پژوهشهای انجام شده در دیگر کشورها32 نشان میدهد که تعیین ضوابط در زمینۀ استعدادهای درخشان حتّی در سطح مجالس قانونگذاری، کاری مرسوم و پذیرفته است، تا جایی که، رفته رفته چارچوبی حقوقی برای حلّ و فصل اختلافها در مورد آموزش استعدادهای درخشان و در نظر گرفتن حقوق آموزشی برای آنان33 پا میگیرد.34
با هدف شکوفاسازی استعدادهای درخشان در آموزش عالی، در 30/5/1375 کلیّات طرح شکوفاسازی استعدادهای درخشان در سیصد و هشتادمین نشست شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شد و پیرو آن، آییننامۀ تشکیل شورای هدایت استعدادهای درخشان در آموزش عالی در سیصد و هشتاد و هفتمین نشست شورای عالی انقلاب فرهنگی در 6/9/1375 به تصویب رسید.
سپس شورای هدایت استعدادهای درخشان در آموزش عالی برای تعیین سیاستها و راهنماییهای عملیاتی و به اجرا درآوردن طرحهای آزمایشی شکوفاسازی استعدادهای درخشان در دانشگاهها و مؤسّسات آموزش عالی در 13/12/1375 با هدف فراهم ساختن زمینههای پرورش استعدادهای درخشان و کمک به پیشرفت علم و دانش در کشور، توجّه بیشتر به تفاوتهای فردی در جهت شکوفایی استعدادهای درخشان و فراهم ساختن امکان آموزش ژرفتر برای آنان، ایجاد گرایش و جاذبه برای استعدادهای برتر برای تحصیل در رشتههای استراتژیک و مورد نیاز کشور، ایجاد زمینۀ مساعد برای بهبود کیفیّت آموزش و پژوهشهای بنیادی، کاهش دوران تحصیل با حذف فاصلههای زمانی بین مقاطع تحصیلی برای دانشجویان مستعد، وضع مقرّرات ویژه و اصلاح آییننامهها و مقرّرات موجود، برپا شد.
در این زمینه گفته شده است:35 «پرورش اجتماعی آحاد تیزهوش در گرو رضایت اجتماعی آنان است و خشنودی و رضایت اجتماعی آنها بستگی به میزان ارضای انتظارات اجتماعیشان دارد.» البتّه، در دیگر کشورها اقدامات کاملتری در این زمینه انجام شده است، به گونهای که حتّی تلاشهایی برای پادار کردن نمونۀ یک قانون کامل (قانون الگو) که همۀ مسائل مربوط به استعدادهای درخشان را پوشش دهد، صورت گرفته است.36
با توجّه به هدفهای در نظر گرفته شده، شورای هدایت استعدادهای درخشان، آییننامۀ دورۀ دکتری پیوسته در رشتههای ویژه، آییننامۀ تسهیلات آموزشی ویژۀ دانشجویان ممتاز و آییننامۀ تسهیلات پژوهشی ویژۀ دانشجویان ممتاز، دستورالعمل تحصیل همزمان در دو رشتۀ تحصیلی، همچنین آییننامۀ چگونگی پذیرش برگزیدگان در جشنوارهها و مسابقات علمی در دورههای آموزش عالی را تصویب کرده است.
بر پایۀ آییننامۀ اخیر، در اجرای مادّۀ 3 سیاستهای حمایت و هدایت استعدادهای درخشان مصوّب چهارصد و نوزدهمین نشست شورای عالی انقلاب فرهنگی مبنی بر تهیّۀ نظام تربیتی و معنوی متناسب با نیاز37 این استعدادها و به منظور تسهیل ادامۀ تحصیل داوطلبان برگزیده و خلاّق در دورههای آموزش عالی، مقرّر شده است که برگزیدگان در جشنوارههای بینالمللی خوارزمی، جوان خوارزمی و رازی و نیز برگزیدگان در مسابقات معتبر علمی بینالمللی (رتبههای یکم تا سوم) با ارائۀ گواهی معتبر، از یکی از دو راه زیر می توانند در دورۀ تحصیلی کارشناسی یا کارشناسی ارشد در رشتۀ متناسب با طرح ابتکاری خود یا زمینهای که در آن برگزیده شدهاند، پذیرفته شوند:
الف: شرکت در آزمون سراسری و به دست آوردن حد نصاب علمی برابر 85 درصد نمرۀ گزینش آزاد در رشتۀ مورد درخواست؛
ب: گرفتن پذیرش از دانشگاه.
همچنین، برگزیدگان المپیاد علمی دانشجویی کشور (رتبههای یکم تا سوم) میتوانند پس از پایان دورۀ کارشناسی ارشد با گرفتن پذیرش از دانشگاه در دورۀ دکتری ادامۀ تحصیل دهند.38
در همین زمینه، در اجرای بند 2 مادّۀ 2 آییننامۀ تشکیلات شورای هدایت استعدادهای درخشان در آموزش عالی مصوّب نشست 387 مورّخ 6/9/1375 شورای عالی انقلاب فرهنگی و به منظور برقراری تسهیلات ویژۀ پژوهشی برای دانشجویان ممتاز در دورههای کارشناسی، کارشناسی ارشد پیوسته و دکتری حرفهای، تسهیلاتی برای دانشجویان ممتاز یعنی برگزیدگان در آزمون سراسری، برگزیدگان در المپیادهای علمی دانشآموزی کشور39، برگزیدگان در جشنوارههای خوارزمی در نظر گرفته شده است. برای نمونه، دانشجویان ممتاز میتوانند فردی یا گروهی طرحهای پژوهشی بنیادی خود را پس از تأیید استاد مشاور برای بررسی و تأمین اعتبار به دفتر استعدادهای درخشان در دانشگاه بدهند.
همچنین، دانشگاه ترتیبی اتّخاذ میکند که تسهیلاتی برای دانشجویان ممتاز از جهت حضور در کنفرانسهای علمی و کارگاههای آموزشی و پژوهشی داخلی، حضور در کنفرانسهای علمی خارجی برای دادن مقاله، بهرهگیری از مراکز کامپیوتر با سرویسهای ویژۀ پست الکترونیک و اینترنت مانند اعضای هیأت علمی، بهرهگیری از امکانات کتابخانهای دانشگاه مانند فراهم ساختن کتابها و نشریّات مورد نیاز آنان همچون اعضای هیأت علمی، عضویّت در طرح امانت بین کتابخانهای، شرکت در کارگاههای آموزشی و پژوهشی داخلی و خارجی برحسب نیاز، بهرهگیری از امکانات پژوهشی و آزمایشگاهی دانشگاه، شرکت در مسابقات علمی معتبر بینالمللی، و برقراری همکاری با دیگر دانشگاهها و مراکز پژوهشی برای بهرهگیری دانشجویان ممتاز از امکانات پژوهشی و آزمایشگاهی آنها، بسته به مورد، فراهم سازد.40
همچنین، دانشگاه موظّف است زمینههای لازم برای شرکت دانشجویان ممتاز در کنفرانسهای علمی و کارگاههای آموزشی داخلی فراهم آورد. دانشگاه در اختصاص دادن امکاناتی مانند بورس تحصیلی، کمک هزینۀ تحصیلی، خوابگاه، بن خرید کتاب، بهرهگیری از کتابخانهها و آزمایشگاهها و... باید برای دانشجویان ممتاز تسهیلات ویژه قایل شود. همچنین، دانشگاه میتواند با درخواست دانشجوی ممتاز برای تحصیل همزمان در دو رشتۀ تحصیلی پس از تأیید استاد مشاور موافقت کند. وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری و دانشگاهها، بسته به مورد، برای بهرهگیری دانشجویان ممتاز از امکانات مراکز اطّلاعرسانی، مؤسّسات پژوهشی، باشگاه دانشپژوهان جوان و... اقدام خواهند کرد. وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری از محّل اعتبارات متمرکز خود بودجهای به نسبت شمار دانشجویان ممتاز دانشگاهها به آنان اختصاص میدهد.41
گفتنی است که داوطلبان ورود به دورههای دکتری پیوسته باید افزون بر شرایط عمومی ورود به دورۀ آموزش عالی، دارای رتبه 1 تا 500 در آزمون سراسری، برگزیدۀ المپیاد دانشآموزی کشور (دارندۀ مدال طلا) در رشتۀ مورد درخواست، یا دارندۀ مدال طلا در رشتهای غیر از رشته مورد درخواست یا دارندۀ مدال نقره در رشتۀ مورد درخواست یا برگزیدۀ جشنواره خوارزمی و به هر رو دارای رتبۀ 1 تا 1000 در آزمون سراسری در گروه آموزشی مورد درخواست با رعایت حدّ نصاب قابل قبول در دروس انتخابی باشند.
البتّه، به نظر میرسد که حذف کنکور برای اینگونه افراد در واقع جز اینکه آنان را در مظان اتّهام بیسوادی قرار دهد و دیگران را به خشم آورد سود دیگری ندارد. معلوم نیست تصویبکنندگان ضوابط پذیرفته شدن در دورۀ دکتری پیوسته در پی چه بودهاند. در این موارد دانشجو را باید از آنچه احتمال گذراندن آن در او نیست معاف کرد، نه از آنچه علیالقاعده باید بتواند به آسانی از آن بگذرد و اگر نگذرد دیگر استعداد درخشان نیست؛ مگر اینکه بگوییم وزارت علوم پذیرفته است کسانی هستند که استعداد درخشان دارند ولی نمیتوانند از پس کنکور برآیند.
در اینجاست که ملاک استعداد داشتن مطرح میشود و اینکه چه کسانی استعداد دارند: آن که با توانمندی کنکورها را بیهرگونه امتیاز پشت سر میگذارد، یا آن که تنها به علّت پیروزی در یک امتحان که چه بسا آسانتر از کنکور باشد راه ورود به دانشگاه برایش باز میشود؟ راستی چرا هرگاه میخواهیم حاتمبخشی کنیم از حقّ دیگران مایه میگذاریم و برای نمونه، جایی را که برای پذیرفتهشدگان در کنکور در نظر گرفته شده است به هر بهانهای چون صله به دیگری یا دیگران پیشکش میکنیم؟
ناگفته نماند که سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری هر سال جشنوارۀ بینالمللی خوارزمی را با هدف پشتیبانی و تقدیر از پژوهشگران، مبتکران و نوآوران و با کمک سازمان جهانی مالکیّت معنوی (WIPO)، برنامۀ توسعۀ سازمان ملل متّحد (UNDP)، سازمان علمی، آموزشی و فرهنگی سازمان ملل متّحد (UNESCO)، مرکز انتقال تکنولوژی آسیا و اقیانوسیه (APCTT)، آکادمی علوم جهان سوم (TWAS)، کمیتۀ علوم و تکنولوژی برای توسعۀ پایدار در کشورهای جنوب (COMSATS)، کمیتۀ دایم سازمان کنفرانس اسلامی برای همکاریهای علمی و تکنولوژیک (COMSTECH)، سازمان آموزش علمی و فرهنگی سازمان کنفرانس اسلامی (ISESCO) و سازمان بینالمللی انجمنهای مخترعان (IFIA) برگزار میکند و به همانگونه که پیشتر گفته شد، گذشته از جوایزی که به برگزیدگان در این جشنواره داده میشود، دارندگان رتبههای یکم تا سوم این جشنواره، چنانچه خواهان ادامه دادن تحصیل باشند میتوانند پس از گرفتن پذیرش از دانشگاه و دریافت معرّفینامه از سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران در رشته متناسب با طرح ابتکاری خود یا زمینهای که در آن برگزیده شدهاند در دورۀ کارشناسی یا کارشناسی ارشد ادامۀ تحصیل دهند.42
چنان که دیده میشود، اگر هم اندک حمایتی وجود دارد، از دانشآموزان یا دانشجویان است. گویی تنها باید دانشجویان برتر را نگه داریم و لازم نیست برای نمونه به فکر استادان برتر و... باشیم. از سوی دیگر، آنچه دانشجوی برتر پیش و بیش از هر چیز میخواهد، رهایی یافتن از تنگدستی است؛ منظور آن نیست که به ایشان صدقه داده شود، بلکه گردانندگان بخشهای صنعتی و دولتی کشور باید به گونهای آموزش داده شوند که به کمک دانشجویان برتر بشتابند و دارندگان استعداد درخشان را با توجّه به رشتۀ تخصصیشان بورسیه کنند. وزارت علوم و وزارت بهداشت به ظاهر باید بتوانند با پرورش و در اختیار گذاشتن دارندگان استعدادهای درخشان از بخش صنعت و... درآمد به دست آورند تا بتوانند زمینه را برای اقتصادی شدن فعّالیت در زمینۀ شناسایی و پرورش استعدادهای درخشان فراهم آورند.
ولی آنچه انجام شده، بویژه مصوّبات شورای هدایت استعدادهای درخشان نشان میدهد که این وزارتخانهها در این زمینه، دچار درونگرایی و از برونگرایی بیبهرهاند. هر تسهیلاتی که در نظر گرفته شده درونی و از بودجۀ وزارتخانه است؛ در حالی که هزینۀ این کار سرانجام به کلّ آموزش کشور و دانشجویانی که نیز در نگرش کلی از نخبگانند و در همان حال به دانشگاهها و استادان تحمیل میشود. چنین مینماید که بررسیهای اقتصادی لازم در مورد آنچه در نظر گرفته شده، انجام نیافته است.
قرار نبوده و نیست که پرورش استعدادهای درخشان باری بر دوش آموزش عالی کشور باشد و سرانجام آنچه پرورش مییابد دو دستی و بیهرگونه چشمداشت تقدیم صنعت یا دیگر بخشهای جامعه شود، یا در اختیار بیگانگان قرار گیرد. این کار در نهایت باید موجبات رشد جامعه را فراهم آورد و این هدف به ظاهر از آنچه در بالا به آن اشاره شد برآورده نمیشود. این پرسش مطرح است که چرا برای اینگونه افراد تسهیلاتی از نظر خدمت نظام وظیفه در نظر گرفته نمیشود؟ به جرأت میتوان گفت که یکی از علل مهم گرایش نداشتن پسران (در مقایسه با دختران) به تحصیلات عالی که در این سالها آشکار شده، تمایل آنها به کار کردن به هنگام تحصیل، درآمد داشتن و تشکیل خانواده است؛ و در پیش بودن خدمت نظام وظیفه چنین اجازهای به پسرانی که به تحصیل میپردازند نمیدهد و این، بر تشکیل خانواده توسط دختران تحصیلکرده نیز اثر میگذارد.
بیگمان توجّه به مسائل دارندگان استعداد درخشان تنها در توجّه به بعد علمی خلاصه نمیشود. در 1999، دکتر سالیریس، رئیس انجمن ملّی استعدادهای درخشان، موضوعات مورد توجّه آن سازمان در پیوند با استعدادهای درخشان را در چهار گروه یعنی برنامۀ آموزشی، توسعۀ حرفهای، مسائل اجتماعی و احساسی، و ایجاد امکان آشنایی با یکدیگر عنوان کرده است.43 البتّه شناسایی دارندگان استعداد درخشان و پوشش دادن نیازهای آنان هدفی است که هنوز در کشورهای پیشرفته نیز به گونۀ کامل جامۀ عمل نپوشیده است.44
تسهیلات مربوط به استعدادهای ورزشی
بعنوان گونهای استعداد و توانایی ویژه «در برخی مطالعات به تیزهوشی ورزشی (حرکتی) و تیزهوشی فنّی با شاخصهای هوش عمومی، توانایی حرکتی، توانایی درک فضا، و تفکّر فنّی اشاره شده، مبانی پرورشی ویژۀ آن رشد و توسعه یافته است.»45 بر پایۀ «آییننامۀ تسهیلات تشویقی قهرمانان رتبههای اوّل تا سوم» مصوِّب 8/5/76 هیأت وزیران، برای قهرمانان تسهیلات تحصیلی، تسهیلات اشتغال، تسهیلات زندگی، تسهیلات از کارافتادگی ورزشی و اعطای نشان در نظر گرفته شده است. قهرمانان مسابقات المپیک، آسیایی، قهرمانی دانشجویان جهان، ارتشهای جهان (سیزم)، قهرمانی کشور و اعضای تیم ملّی و قهرمانان رکوردشکن ملّی و قهرمانان آموزشگاههای کشور میتوانند بیکنکور در مقاطع تحصیلی زیر در مؤسسات تابعۀ وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ادامۀ تحصیل دهند:
1. قهرمانان مسابقات المپیک ـ تا کارشناسی ارشد تربیت بدنی؛
2. قهرمانان مسابقات آسیایی ـ تا کارشناسی ارشد تربیت بدنی؛
3. قهرمانان مسابقات دانشجویان جهان ـ تا کارشناسی ارشد تربیت بدنی؛
4. قهرمانان مسابقات ارتشهای جهان (سیزم) ـ تا کارشناسی ارشد تربیت بدنی؛
5. قهرمانان کشور (در صورت به دست آوردن سه بار مقام قهرمانی) یا سه بار جابهجا کردن رکوردهای ملّی یا دو سال عضویّت پیاپی در تیم ملّی، به گواهی سازمان تربیت بدنی، تا کارشناسی تربیت بدنی؛
6. قهرمانان آموزشگاههای کشور (دبیرستانی) و قهرمانان موضوع بند (5) این آییننامه و قهرمانان المپیک، جهانی ـ آسیایی در صورت تمایل به شرکت در مسابقات ورودی مقطع کارشناسی دانشگاهها از 25 درصد ارفاق در نمرات حاصله در کنکور برخوردار خواهند شد؛
7. قهرمانان مسابقات المپیک جهانی و آسیایی و قهرمانی دانشجویان جهان در صورت تمایل به شرکت در آزمون مقطع کارشناسی ارشد از 20 درصد ارفاق در نمرات حاصله استفاده خواهند نمود.46
همچنین، سازمان امور اداری و استخدامی کشور، با معرّفی سازمان تربیت بدنی، در مورد فراهم ساختن تسهیلات لازم برای استخدام قهرمانان مسابقات المپیک، جهانی، آسیایی، دانشجویان جهان و قهرمانی کشور در وزارتخانهها، سازمانها، شرکتهای دولتی و شهرداریها، در کارهایی که شرایط به دست آوردن آنها را دارند، اقدام خواهد کرد.47
دیگر اینکه، برای قهرمانان کشوری ـ آسیایی ـ جهانی و المپیک به تشخیص سازمان تربیت بدنی و به تناسب رشته، رنگ مدال و اهمیّت مقام به دست آمده، مزایایی چون مسکن، زمین، اتومبیل ساخت داخل و هدایایی نقدی در نظر گرفته میشود. میزان این هدایا را سازمان تربیت بدنی بسته به مورد مشخّص میکند و اعتبار مورد نیاز برای اجرای این مادّه هر سال به پیشنهاد سازمان تربیت بدنی از سوی سازمان برنامه و بودجه تأمین و در ردیف اعتبارات جاری سازمان منظور میشود.48
قهرمانان کشوری، آسیایی، جهانی، المپیک، سیزم، قهرمانی دانشجویان جهان و آموزشگاههای کشور به هنگام تمرین یا مسابقه از بیمۀ جسمانی برخوردار میشوند و چنانچه مصدوم یا دچار نقص عضو یا فوت شوند، از این مزایا استفاده میکنند. این کمک از سوی سازمان تأمین اجتماعی به صورت خدمات بلاعوض انجام میشود.49
گذشته از همۀ تسهیلات یاد شده، قهرمانان، مربیّان و مدیرانی که به علّت تداوم پیروزیها یا خدمات شایسته به ورزش بویژه در زمینۀ مسابقات جهانی و المپیک شایستۀ دریافت نشان باشند، به پیشنهاد سازمان تربیت بدنی و تصویب کمیتۀ اعطای نشانهای دولتی مفتخر به گرفتن نشان شجاعت خواهند شد.50 افزون بر این موارد، سازمانهایی چون سازمان صدا و سیما نیز با برگزاری مراسم گوناگون، مزایایی برای این قهرمانان در نظر میگیرند.
نتیجهگیری:
ایران هزینۀ هنگفتی میکند تا افراد را از شش سالگی آموزش دهد. چنین آموزشی به گونۀ طبیعی به شناسایی اشخاصی میانجامد که دارای استعداد بالاتری هستند و دارندگان این استعدادها پس از سالها تمرین و ممارست، به صورت ثروتهای کشور درمیآیند. تنها دولت نیست که سرمایه میگذارد تا افراد را پرورش دهد؛ عمر گرانبهایی که افراد برای پرورش یافتن صرف میکنند در محاسبات مورد توجّه قرار نمیگیرد. برای نمونه، فرد برای اینکه بتواند به مدرک دکتری دست یابد، 12 سال برای دورههای آموزش عمومی و کمابیش 10 سال برای دورۀ آموزش عالی وقت صرف میکند. البتّه، اوقاتی که برای گذر از کنکورها و... صرف میشود، این مدّت را به بیش از 22 سال افزایش میدهد. بنابراین، بیاحتساب هرگونه وقت تلف شده، شخص در 28 سالگی به مدرک دکتری دست مییابد.
در نتیجه، چنین کسی دست کم 10 سال دیرتر از همسنهای خود وارد بازار کار میشود، در حالی که دوران تحصیل او جزء سنوات خدمتش به حساب نمیآید و او در مدّت تحصیل علیالاصول نه درآمدی دارد، نه با بیمه و... پشتیبانی میشود. بنابراین، یکی از عوامل داخلی تقویتکنندۀ فرآیند کوچ نخبگان علمی و متخصّصان از کشور، دشواریهای مالی51 در دوران تحصیل است. چه بسیارند کسانی که دارای بالاترین استعدادها هستند ولی نمیتوانند این مرحله را پشت سر گذارند و به گونۀ یک نخبۀ علمی درآیند.
در این دوران یا متکّی به خانوادۀ خود هستند یا ناگزیرند با دستمزدی ناچیز در بخش خصوصی یا دولتی به کار بپردازند تا بتوانند هزینۀ زندگی خود، هزینۀ تحصیل و چه بسا هزینۀ خانوار را تأمین کنند. راه سومی پس از دورۀ فوق لیسانس وجود دارد و آن بورسیه شدن است؛ ولی کسی که بورسیه میشود اگر بورسیه خارج از کشور باشد نخست باید بتواند وثیقۀ هنگفتی برای مدّتی طولانی به وزارتخانه، سازمان یا مؤسّسه بورسیهکننده بسپارد تا بتواند از کشور خارج شود و این هم مانعی واقعی برای کسانی است که هر چند استعداد علمی دارند، توان مالی ندارند.
البتّه چشمانداز متخصّص شدن و دست یافتن به نام و نان نیز کمابیش همچون آواز دهل شنیدن از دور است، زیرا چه بسیار پیش میآید که وقتی شخص با رنج و زحمت و با بسیج همۀ امکاناتش و مایه گذاشتن از خود و خانوادهاش برای رسیدن به دکترا تلاش میکند، دیگران، همان کسانی که زمانی همکلاسی یا همردیف او بودهاند و در کنکورهای گوناگون در رقابت با او شکست خوردهاند، جاها را اشغال میکنند و او پس از گرفتن مدرک باید دست به دامن ایشان شود تا شاید بتواند جایی مانند آنچه به امید آن این همه سختی کشیده است به دست آورد؛ بگذریم که همیشه هم این امکان وجود ندارد. یک بررسی ساده دربارۀ وضع کسانی که با بهرهگیری از بورس تحصیلی به خارج فرستاده شدهاند و وضع کسانی که در بالاترین دانشگاهها بویژه در تهران خدمت میکنند میتواند این نکته را ثابت کند. آنچه گفته شد گوشهای از دشواریهایی است که وجود دارد ولی در قوانین برای آنها چارهای اندیشیده نشده است.
با نگاهی به قوانین برنامههای سوم و چهارم توسعۀ اقتصادی میتوان دریافت که این قوانین برنامۀ ویژهای برای پشتیبانی از نخبگان ندارد. همچنین، تا همین سالها، بر خلاف آنچه برای نمونه در آمریکا52 رایج است، گرچه در قوانینی که مربوط به مبادلۀ فرهنگی میان ایران و دیگر کشورهاست بارها واژۀ «دانشمند» به کار رفته بود، ولی نخبگی نه تعریف53 کامل قانونی و نه ملاک دقیقی داشت که با آن بشود وضع افراد را سنجید و نخبه را از غیر نخبه جدا ساخت. خوشبختانه، در سال 1385 شورای عالی انقلاب فرهنگی «آییننامۀ احراز استعدادهای برتر و نخبگی» را تصویب کرد و بدینسان برای شناسایی نخبگان ملاکهایی کاربردی فراهم آمد.54 به این ترتیب، نخبه بودن ملاکی شد که با آن به مزایای استخدامی شخص نیز افزوده میشود.55
البتّه، گاهی سیاستهای نادرست مانع از آن است که کسی که نخبه است شناخته شود؛ چون مدرکی که یک نخبه به دست میآورد از راههای دیگر به کسانی که از نظر استعداد به هیچ رو با او قابل مقایسه نیستند، داده میشود.56 همچنین، نخبگی ملاکی برای رسیدن به مقام یا شغلی ویژه نیست یا حتّی مایۀ اولویّت در رسیدن به مقامی ویژه به شمار نمیآید. برای نمونه، چنین نیست که وزیران کابینه تنها از میان نخبگان برگزیده شوند. قوانین نشان میدهد که یکی از هدفهای وزارت آموزش و پرورش و وزارت آموزش عالی شناسایی استعدادهای درخشان است ولی برای چه، روشن نیست.
به ظاهر، نخبگان را شناسایی میکنیم تا به آنان بیشتر بیاموزیم و سپس ایشان را دست بالا به استادی دانشگاه برسانیم. ولی وقتی کسی استاد دانشگاه شد، لزوماً او را بعنوان نخبه قبول نداریم. با تحوّلات اخیر، به افراد برتر المپیادهای علمی و کسانی که در المپیادهای بینالمللی مدال میآورند اجازه داده میشود بیکنکور وارد دانشگاه شوند ولی آیا روزی این امکان هم فراهم خواهد شد که چنین کسانی بیپرسش و پاسخ، وزیر، معاون وزیر، سفیر، کاردار، مدیر کل و... بشوند؟ پیدرپی میگوییم که چه بسیار نخبگان ما به خارج کوچ کردهاند؛ آیا آمار گرفتهایم که چند درصد از مدیران درجۀ یک اجرایی یا صنعتی این کشور از نخبگان و دارندگان مدارک بالای دانشگاهی هستند؟
مقایسۀ تسهیلاتی که برای قهرمانان ورزشی و برای نخبگان علمی در نظر گرفته شده است، روشنکنندۀ تفاوت و تبعیضی چشمگیر است؛ و این در حالی است که دستاوردهای اقتصادی، فرهنگی، علمی، تکنولوژیک و دیگر نتایج تلاشهای علمی آنچنان عظیم است که نتایج قهرمانی ورزشی را به هیچ رو نمیتوان با آنها سنجید. تسهیلاتی که برای قهرمانان ورزشی و مربّیان و مدیران مربوط در نظر گرفته میشود باید برای دارندگان استعداد علمی و مربّیان و مدیران آنان نیز فراهم آید تا دست کم به این تبعیض ناروا میان استعدادهای ورزشی و علمی پایان داده شود.